• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

‌پارچه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



پارچه به تاروپودهای درهم تنیده از الیاف پنبه، پشم و مانند آن گفته می شود. از آن به مناسبت در باب‌های طهارت، صلاة، تجارت، شفعه و قضاء سخن رفته است.



واجب است میت در سه تکه پارچه (پیراهن، لنگ و سرتاسری) کفن شود.

انداختن پارچه روی جنازه پس از مرگ و گرفتن آن بر روی قبر هنگام دفن میّت زن، مستحب است.
استنجاء از غائط با هرچه که نجاست را برطرف می‌کند، از جمله پارچه جایز است.
بر مستحاضه‌ی متوسطه برای نماز صبح و مستحاضه‌ی کثیره برای نماز صبح، همچنین ظهر و عصر و مغرب و عشا واجب است پنبه‌ی داخل فرج و پارچه‌ی روی آن را عوض کند.
جنین سقط شده‌ای که روح در او دمیده نشده (چهار ماهش کامل نگشته) است کفن نمی‌شود، لیکن واجب است در مثل پارچه‌ای پیچیده و دفن گردد. برخی این عمل را از جهت احتیاط، واجب دانسته‌اند.
عضو جدا شده از میّت اگر تنها گوشت یا پوست بدون استخوان باشد- بنابر آنچه از مشهور نقل شده- در پارچه‌ای پیچیده و دفن می‌شود.
اگر تکه‌ی جدا شده همراه استخوان و از غیر سینه‌ی میّت باشد در وجوب کفن کردن آن و یا پیچیدن در پارچه اختلاف است.

برای تطهیر پارچه‌ی نجس با آب قلیل، فشردن آن جهت خروج غساله لازم است.


سجده بر پارچه از این جهت که لباس از آن تهیّه می‌شود جایز نیست.


در صحت خرید و فروش پارچه، مشاهده‌ی آن کفایت می‌کند و نیازی به متر کردن آن نیست.


بیع سلف در پارچه در صورت معیّن بودن ‌مقدار پارچه با متر و مانند آن جایز است. البتّه نوع، پهنا، نرمی و زبری پارچه و غیر آن از اوصاف برطرف‌کننده جهالت نیز باید معلوم باشد.

فقهای پیشین پارچه را قیمی می‌دانستند؛ لیکن معاصران، آن را مثلی می‌دانند. علّت آن این است که در گذشته چون پارچه با دست بافته می‌شد، پارچه‌های موجود کمتر به یکدیگر شباهت داشتند؛ ولی امروزه در پرتو ماشینی شدن دستگاه‌های بافندگی، پارچه‌های مشابه یکدیگر از لحاظ مواد اوّلیه و شکل، فراوان است.

در جریان حق شفعه در مثل پارچه- که از اموال منقول به شمار می‌رود- اختلاف است.

اگر در پارچه‌ی مشترک میان دو نفر- که با بریدن از ارزش آن کاسته نمی‌شود- یکی از آنان خواستار تقسیم آن باشد، دیگری حقّ امتناع ندارد، و در صورت امتناع بر آن اجبار می‌شود.


۱. جواهر الکلام،نجفی، محمد حسن،ج۴، ص۱۵۸- ۱۵۹.    
۲. العروة الوثقی، سید محمد کاظم طباطبایی یزدی،ج۲، ص۲۰.     .
۳. العروة الوثقی، سید محمد کاظم طباطبایی یزدی،ج۲، ص۱۱۹.     .
۴. جواهر الکلام،نجفی، محمد حسن،ج۲، ص۴۰.    
۵. جواهر الکلام،نجفی، محمد حسن،ج۴، ص۱۱۴-۱۱۵.    
۶. العروة الوثقی (و حواشی)،ج۲، ص۳۲.    
۷. مستمسک العروة، سید محسن حکیم،ج۴، ص۱۱۲     .
۸. جواهر الکلام، نجفی، محمد حسن،ج۴، ص۱۰۴-۱۰۶.    
۹. مستمسک العروة، سید محسن حکیم؛ج۴، ص۱۱۲-۱۱۴.    
۱۰. جواهر الکلام، نجفی، محمد حسن، ج۶، ص۱۳۸     .
۱۱. جواهر الکلام، نحفی، محمد حسن،،ج۸، ص۴۲۱     .
۱۲. جواهر الکلام، نجفی، محمد حسن،ج۲۲، ص۴۲۹     .
۱۳. جواهر الکلام، نجفی، محمد حسن،ج۲۴، ص۲۹۷     .
۱۴. جواهر الکلام، نجفی، محمد حسن،ج۲۴، ص۲۸۶     .
۱۵. تحریر الوسیلة، امام خمینی،ج۱، ص۶۵۳.    
۱۶. منهاج الصالحین (خوئی)،ج۲، ص۱۹.    
۱۷. جواهر الکلام،نجفی، محمد حسن، ج۳۷، ص۲۴۱-۲۴۲.    



فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام،ج‌۲، ص۲۳۹-۲۴۰‌.    


رده‌های این صفحه : احکام اموات | طهارت | فقه | معاملات




جعبه ابزار