• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

باب‌اللان

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



باب اللاّ ن، گذرگاهی طبیعی در کوههای قفقاز میانه، واقع در مشرق کوه کازبک، در قسمت جنوبی رشته کوههای قفقاز، در حدود صد کیلومتری شمال شهر تفلیس و بیست کیلومتری جنوب اوردژونیکیدزه (مرکز جمهوری آسیای شمالی) در گرجستان واقع می‌باشد.



رود تِرِک با جهت جنوبی ـ شمالی از این گذرگاه که ارتفاعات پیرامونش ۲۰۰، ۱ تا ۵۰۰، ۱ متر است عبور می‌کند.


این گذرگاه از قدیم، یگانه معبر قفقاز میانه به ماورای قفقاز (منطقه ای در جنوب رشته کوههای قفقاز) بود.


پیش از اسلام، نام آن داریال
[۱] ایگورمیخائیلوویچ دیاکونوف،۱۳۵۷ ش، ص۲۲۲
و در دوره اسلامی باب اللاّ ن
[۲] ابن خرداذبه، کتاب المسالک والممالک، ج۱، ص۱۲۳، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۷.
و دَرِالاّ ن
[۳] حدودالعالم من المشرق الی المغرب، ج۱، ص۱۹۱، چاپ منوچهر ستوده، تهران ۱۳۴۰ ش.
ضبط شده است امروز نیز به آن داریال می‌گویند.


باب اللاّ ن از نام قوم آلاْ ن اخذ شده است که در دشتهای گسترده میان دو دریای آزوف و خزر به سر می‌بردند.آلانها خود را ایرونی می‌خواندند
[۴] عباسقلی آقا باگیخانوف، گلستان ارم، ص۷، چاپ عبدالکریم علیزاده و دیگران، باکو ۱۹۷۰.
، و در سالهای ۷۲ـ۷۴ م از معابر کوههای قفقاز، مانند دربند خزر، به قفقاز و مادآتروپاتن (آذربایجان) سرازیر شدند
[۵] میخائیل میخائیلوویچ دیاکونوف، اشکانیان، ج۱، ص۱۰۴، ترجمه کریم کشاورز، تهران ۱۳۵۱ ش.



در ۳۶۳ میلادی در زمان شاپوردوّم، در پی صلحی به مدت سی سال میان ایران و روم، ممالک قفقاز مثل ایبری و آلبانی از تصرف روم خارج و به ایران ملحق شد، و رومیان‌ به‌طور رسمی پذیرفتند در مرمت دروازه‌های خزر در تنگه داریال، که ممالک جنوبی قفقاز را از هجوم اقوام وحشی محافظت می‌کرد، با ایرانیان همکاری کنند.
[۶] آرتور امانوئل کریستن سن، ایران در زمان ساسانیان، ج۱، ص۲۶۴، ترجمه رشید یاسمی، چاپ افست تهران ۱۳۵۱ ش.
به نوشته بلاذری، قباد، شاه ساسانی، بین شروان و باب اللاّ ن دیواری خشتی ساخت،
[۷] احمدبن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، ج۱، ص۲۷۳، چاپ عبدالله انیس طبّاع و عمر انیس طبّاع، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
که صد فرسنگ طول داشت.
[۸] احمدبن اسحاق یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۱۷۸، قم (بی تا).
به قولی، انوشیروان باب اللاّ ن را ساخته است.




۶.۱ - سال ۲۲ قمری

در ۲۲، آغاز فتوحات اسلامی، خلیفه دوم، سراقة بن عمرو را به دربند فرستاد او پس از فتح دربند، حُذَیفة بن اُسَید غفاری را به کوهستان اللاّ ن گسیل کرد

۶.۲ - سال ۴۲

در ۴۲ در زمان خلافت معاویه (متوفی ۶۰)، مسلمانان در روم و اللاّ ن جنگهایی کردند در ۱۰۵، جَرّاح بن عبداللّه حَکَمی از باب اللاّ ن گذشت،
[۱۳] احمدبن اسحاق یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۳۱۵، قم (بی تا).
و چند قلعه را در سرزمین بَلَنْجَر (در پشت باب اللاّ ن) گشود و غنایم بسیاری به دست آورد
[۱۶] احمدبن عبدالوهاب نویری، نهایة الارب فی فنون الادب، ج۲۱، ص۴۰۳، ج ۲۱، چاپ علی محمد بجاوی، قاهره ۱۳۹۶/۱۹۷۶.
به نوشته ابن اثیر، در ۱۰۶، جرّاح بن عبداللّه به باب اللاّ ن و ناحیه اللاّ ن لشکر کشید و مردم آن ناحیه تن به صلح و پرداخت جزیه دادند.

۶.۳ - سال ۱۱۰

در ۱۱۰، مَسْلَمة بن عبدالملک، به قصد جنگ با ترکان، از دربند اللاّ ن گذشت و خاقان ترک با لشکر خود به مقابله او رفت، امّا به سبب بارش باران، خاقان از جنگ منصرف شدند و مسلمة هم از راهی که آمده بود برگشت
[۱۸] محمدبن جریرطبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم والملوک، ج۷، ص۵۴، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷)


۶.۴ - از سال ۱۱۲ تا ۱۴۱

در ۱۱۲، خزرها و ترکان با هم متحد شدند و از باب اللاّ ن به اردبیل رفتند
[۲۰] محمدبن جریرطبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم والملوک، ج ۷، ص۷۰ ، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷)

در ۱۱۴، مروان بن محمد، والی ارمنستان، به قصد جنگ با خزران، از محل معروف به باب اللاّ ن وارد سرزمین خزرها شد،
[۲۲] احمدبن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، ج۱، ص۲۹۲، چاپ عبدالله انیس طبّاع و عمر انیس طبّاع، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
امّا خزرها درخواست صلح کردند.
در ۱۱۷، مروان بن محمد دو سپاه به نواحی شمال ارمنستان فرستاد که یکی از آن دو، قلعه اللاّ ن را گشود
[۲۴] محمدبن جریرطبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم والملوک، ج ۷، ص۹۹ ، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷)
.
در ۱۱۹، مروان برای جنگ با خزرها، از باب اللاّ ن گذشت و تا بلنجر و سمندر (در شمال کوههای قفقاز)، یعنی سرزمین خزرها و ترکان، پیش رفت.
در ۱۴۱، در زمان خلافت منصور، یزیدبن اسید سلمی به ولایت ارمنیه رسید.او باب اللاّ ن را گشود و مأمورانی از اهل دیوان برآن گماشت.
[۲۶] احمدبن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، ج۱، ص۲۹۵، چاپ عبدالله انیس طبّاع و عمر انیس طبّاع، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.


۶.۵ - قرن سوم

در قرن سوم، ابن خرداذبه از قلعه های واقع در دهانه درّه های کوه قفقاز، مانند باب اللاّ ن، نام می‌برد.
[۲۷] ابن خرداذبه، کتاب المسالک والممالک، ج۱، ص۱۲۳، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۷.
ابن فقیه، در همان عصر، می‌نویسد که از باب الابواب تا باب اللاّ ن ۳۶۰ قصر بنا شده بود.
[۲۸] ابن فقیه، مختصر کتاب البلدان، ج۱، ص۲۸۶، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۷.
به نوشته ابن رسته
[۲۹] ابن رسته، کتاب الاعلاق النفیسة، ج۱، ص۱۴۸، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۷.
و گردیزی،
[۳۰] عبدالحی بن ضحاک گردیزی، زین الاخبار، ج۱، ص۲۷۸ـ۲۷۹، چاپ عبدالحیّ حبیبی، چاپ افست تهران ۱۳۴۷ ش.
راه اللاّ ن از سمت چپ سرزمین سریر، پس از ده روز راه، میان درختها و جویبارها به قلعه ای به نام باب اللاّ ن منتهی می‌شود.این قلعه بر فراز کوهی قراردارد، در پایین کوه راهی است که پیرامون آن را کوههای سربه فلک کشیده احاطه کرده است، از دیوار قلعه هر روز هزار مرد نگهبانی می‌کنند.
مسعودی می‌گوید، میان مملکت اللاّ ن و کوه قبق (قفقاز) بر دره ای بزرگ، قلعه و پلی است که قلعه را باب اللاّ ن می‌گویند.
در روزگار پیشین، یکی از شاهان قدیم ایران آن را بنا کرد و در آن‌جا مردانی گماشت تا از رسیدن قوم اللاّ ن به کوه قبق جلوگیری کنند جز این پل و این قلعه راهی نیست قلعه بر صخره ای سخت قراردارد و چشمه آب خوشگواری در آن جاری است.
[۳۱] علی بن حسین مسعودی، مروج الذّهب و معادن الجوهر، ج۱، ص۲۲۹ـ۲۳۰، چاپ شارل پلاّ، بیروت ۱۹۶۵ـ۱۹۷۹.

به نوشته حدودالعالم، «بر دَرِاللاّ ن شهری است همانند قلعه ای بر سر کوه که خرمترین شهرهای اللاّ ن است».
[۳۲] حدودالعالم من المشرق الی المغرب، ج۱، ص۱۹۱، چاپ منوچهر ستوده، تهران ۱۳۴۰ ش.
[۳۳] حدودالعالم من المشرق الی المغرب، ج۱، ص۳۵، چاپ منوچهر ستوده، تهران ۱۳۴۰ ش.


۶.۶ - قرن هفتم

در قرن هفتم، به نوشته یاقوت حموی، اللاّ ن سرزمین وسیع مجاور خزران با امتهای بسیار است که بلاد آنان به دربند ختم می‌شود.
[۳۵] یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۳۴۳، چاپ ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶ـ۱۸۷۳، چاپ افست تهران ۱۹۶۵.


۶.۷ - قرن هشتم

یک قرن بعد، به نوشته ابوالفداء در میان کوه قفقاز ده راه دیگر است و بزرگترین آن‌ها راه میانی است، و آن نیز دیوار و دری دارد موسوم به باب اللاّ ن.
[۳۶] اسماعیل بن علی ابوالفداء، تقویم البلدان، ج۱، ص۹۸، ترجمه عبدالمحمّد آیتی، تهران ۱۳۴۹ ش.

در همین اثر، شهر باب اللاّ ن جزو شهرهای ارمنیه نام برده شده است.
[۳۷] اسماعیل بن علی ابوالفداء، تقویم البلدان، ج۱، ص۴۴۳، ترجمه عبدالمحمّد آیتی، تهران ۱۳۴۹ ش.

از قرن هشتم به بعد، نام باب اللاّ ن در منابع تاریخی و جغرافیایی بندرت دیده می‌شود ولی از قوم اللاّ ن بسیار سخن رفته است.

۶.۸ - در سال ۷۹۷

در ۷۹۷، امیر تیمور در پی توقتمیش خان از آب تِرِک ـ رودی در تنگه داریال ـ گذشت.
[۳۸] نظام الدّین شامی، ظفرنامه، ج۱، ص۱۵۹، چاپ پناهی سمنانی، تهران ۱۳۶۳ ش.
شرف الدّین علی یزدی هم، به عبور تیمور از تنگی در قفقاز میانه اشاره می‌کند که باید داریال باشد.
به نوشته او، امیرتیمور به سوی قلعه ای به نام کولاطاووس (نام سرداران آن) روانه شد.
مردم آن‌جا از طوایف البرز کوه بودند، قلعه‌ها و حصارهای محکمی بر بالای کوهها بود، راههای آن بغایت دشوار و ارتفاع کوهها به حدی بود که چشم بیننده را خیره می‌کرد، بویژه قلعه متعلق به طاووس که در سومین کمرِ کوه بلندی مانند آشیان جانوری به نظر می‌رسید، و ارتفاع آن کوه به حدی بود که تیر پرتاب شده به قله آن نمی‌رسید تیمور با مشقت بسیار آن قلعه را با استفاده از نردبانهای طنابی تسخیر کرد.
[۳۹] شرف الدّین علی یزدی، ظفرنامه، ج۱، ص۵۴۶ـ۵۴۷، چاپ محمدعباسی، تهران ۱۳۳۶ ش.
پس از دست اندازی روسها به قفقاز از دوره پطر کبیر در ۱۸۰۳، آستیها و لزگیها تابع روسیّه شدند
[۴۰] دایرة المعارف فارسی، به سرپرستی غلامحسین مصاحب، ذیل «قفقاز»، تهران ۱۳۴۵ ش.
و از آن به بعد تنگه داریال جزو متصرفات روسیه شد.امروزه یکی از راههایی که نواحی واقع در جنوب رشته کوههای قفقاز را به مناطق شمالی آن می‌پیوندد از تنگه داریال می‌گذرد.
منابع :
(۱) ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت ۱۳۸۵ـ۱۳۸۶/ ۱۹۶۵ـ۱۹۶۶.
(۲) ابن خرداذبه، کتاب المسالک والممالک، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۷.
(۳) ابن رسته، کتاب الاعلاق النفیسة، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۷.
(۴) ابن فقیه، مختصر کتاب البلدان، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۷.
(۵) اسماعیل بن علی ابوالفداء، تقویم البلدان، ترجمه عبدالمحمّد آیتی، تهران ۱۳۴۹ ش.
(۶) عباسقلی آقا باگیخانوف، گلستان ارم، چاپ عبدالکریم علیزاده و دیگران، باکو ۱۹۷۰.
(۷) احمدبن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، چاپ عبدالله انیس طبّاع و عمر انیس طبّاع، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
(۸) حدودالعالم من المشرق الی المغرب، چاپ منوچهر ستوده، تهران ۱۳۴۰ ش.
(۹) دایرة المعارف فارسی، به سرپرستی غلامحسین مصاحب، تهران ۱۳۴۵ ش.
(۱۰) ایگور میخائیلوویچ دیاکونوف، تاریخ ماد، ترجمه کریم کشاورز، تهران ۱۳۵۷ ش.
(۱۱) میخائیل میخائیلوویچ دیاکونوف، اشکانیان، ترجمه کریم کشاورز، تهران ۱۳۵۱ ش.
(۱۲) شرف الدّین علی یزدی، ظفرنامه، چاپ محمدعباسی، تهران ۱۳۳۶ ش.
(۱۳) محمدبن جریرطبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم والملوک، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
(۱۴) آرتور امانوئل کریستن سن، ایران در زمان ساسانیان، ترجمه رشید یاسمی، چاپ افست تهران ۱۳۵۱ ش.
(۱۵) عبدالحی بن ضحاک گردیزی، زین الاخبار، چاپ عبدالحیّ حبیبی، چاپ افست تهران ۱۳۴۷ ش.
(۱۶) علی بن حسین مسعودی، مروج الذّهب و معادن الجوهر، چاپ شارل پلاّ، بیروت ۱۹۶۵ـ۱۹۷۹.
(۱۷) نظام الدّین شامی، ظفرنامه، چاپ پناهی سمنانی، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۱۸) احمدبن عبدالوهاب نویری، نهایة الارب فی فنون الادب، ج ۲۱، چاپ علی محمد بجاوی، قاهره ۱۳۹۶/۱۹۷۶.
(۱۹) یاقوت حموی، معجم البلدان، چاپ ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶ـ۱۸۷۳، چاپ افست تهران ۱۹۶۵.
(۲۰) احمدبن اسحاق یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، قم (بی تا).


۱. ایگورمیخائیلوویچ دیاکونوف،۱۳۵۷ ش، ص۲۲۲
۲. ابن خرداذبه، کتاب المسالک والممالک، ج۱، ص۱۲۳، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۷.
۳. حدودالعالم من المشرق الی المغرب، ج۱، ص۱۹۱، چاپ منوچهر ستوده، تهران ۱۳۴۰ ش.
۴. عباسقلی آقا باگیخانوف، گلستان ارم، ص۷، چاپ عبدالکریم علیزاده و دیگران، باکو ۱۹۷۰.
۵. میخائیل میخائیلوویچ دیاکونوف، اشکانیان، ج۱، ص۱۰۴، ترجمه کریم کشاورز، تهران ۱۳۵۱ ش.
۶. آرتور امانوئل کریستن سن، ایران در زمان ساسانیان، ج۱، ص۲۶۴، ترجمه رشید یاسمی، چاپ افست تهران ۱۳۵۱ ش.
۷. احمدبن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، ج۱، ص۲۷۳، چاپ عبدالله انیس طبّاع و عمر انیس طبّاع، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
۸. احمدبن اسحاق یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۱۷۸، قم (بی تا).
۹. الأندلس احمدبن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، ج۱، ص۲۷۴، چاپ عبدالله انیس طبّاع و عمر انیس طبّاع، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷    .
۱۰. محمدبن جریرطبری، تاریخ الطبری:تاریخ الامم والملوک، ج۴، ص۱۵۷، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲۱۳۸۷/۱۹۶۲۱۹۶۷)    
۱۱. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۲۹، بیروت ۱۳۸۵۱۳۸۶/ ۱۹۶۵۱۹۶۶.    
۱۲. جریرطبری، تاریخ الطبری:تاریخ الامم والملوک، ج ۵، ص۱۷۲، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲۱۳۸۷/۱۹۶۲۱۹۶۷)    
۱۳. احمدبن اسحاق یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۳۱۵، قم (بی تا).
۱۴. محمدبن جریرطبری، تاریخ الطبری:تاریخ الامم والملوک، ج ۷، ص۲۱، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲۱۳۸۷/۱۹۶۲۱۹۶۷)    
۱۵. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۵، ص۱۲۵، بیروت ۱۳۸۵۱۳۸۶/ ۱۹۶۵۱۹۶۶.    
۱۶. احمدبن عبدالوهاب نویری، نهایة الارب فی فنون الادب، ج۲۱، ص۴۰۳، ج ۲۱، چاپ علی محمد بجاوی، قاهره ۱۳۹۶/۱۹۷۶.
۱۷. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۵، ص۱۳۴، بیروت ۱۳۸۵۱۳۸۶/ ۱۹۶۵۱۹۶۶.    
۱۸. محمدبن جریرطبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم والملوک، ج۷، ص۵۴، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷)
۱۹. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۵، ص۱۵۵، بیروت ۱۳۸۵۱۳۸۶/ ۱۹۶۵۱۹۶۶.    
۲۰. محمدبن جریرطبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم والملوک، ج ۷، ص۷۰ ، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷)
۲۱. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۵، ص۱۵۹، بیروت ۱۳۸۵۱۳۸۶/ ۱۹۶۵۱۹۶۶.    
۲۲. احمدبن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، ج۱، ص۲۹۲، چاپ عبدالله انیس طبّاع و عمر انیس طبّاع، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
۲۳. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۵، ص۱۷۸، بیروت ۱۳۸۵۱۳۸۶/ ۱۹۶۵۱۹۶۶.    
۲۴. محمدبن جریرطبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم والملوک، ج ۷، ص۹۹ ، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷)
۲۵. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۵، ص۲۱۵، بیروت ۱۳۸۵۱۳۸۶/ ۱۹۶۵۱۹۶۶.    
۲۶. احمدبن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، ج۱، ص۲۹۵، چاپ عبدالله انیس طبّاع و عمر انیس طبّاع، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
۲۷. ابن خرداذبه، کتاب المسالک والممالک، ج۱، ص۱۲۳، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۷.
۲۸. ابن فقیه، مختصر کتاب البلدان، ج۱، ص۲۸۶، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۷.
۲۹. ابن رسته، کتاب الاعلاق النفیسة، ج۱، ص۱۴۸، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۷.
۳۰. عبدالحی بن ضحاک گردیزی، زین الاخبار، ج۱، ص۲۷۸ـ۲۷۹، چاپ عبدالحیّ حبیبی، چاپ افست تهران ۱۳۴۷ ش.
۳۱. علی بن حسین مسعودی، مروج الذّهب و معادن الجوهر، ج۱، ص۲۲۹ـ۲۳۰، چاپ شارل پلاّ، بیروت ۱۹۶۵ـ۱۹۷۹.
۳۲. حدودالعالم من المشرق الی المغرب، ج۱، ص۱۹۱، چاپ منوچهر ستوده، تهران ۱۳۴۰ ش.
۳۳. حدودالعالم من المشرق الی المغرب، ج۱، ص۳۵، چاپ منوچهر ستوده، تهران ۱۳۴۰ ش.
۳۴. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۱، ص۳۵۰۳۵۱، چاپ ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶۱۸۷۳، چاپ افست تهران ۱۹۶۵    .
۳۵. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۳۴۳، چاپ ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶ـ۱۸۷۳، چاپ افست تهران ۱۹۶۵.
۳۶. اسماعیل بن علی ابوالفداء، تقویم البلدان، ج۱، ص۹۸، ترجمه عبدالمحمّد آیتی، تهران ۱۳۴۹ ش.
۳۷. اسماعیل بن علی ابوالفداء، تقویم البلدان، ج۱، ص۴۴۳، ترجمه عبدالمحمّد آیتی، تهران ۱۳۴۹ ش.
۳۸. نظام الدّین شامی، ظفرنامه، ج۱، ص۱۵۹، چاپ پناهی سمنانی، تهران ۱۳۶۳ ش.
۳۹. شرف الدّین علی یزدی، ظفرنامه، ج۱، ص۵۴۶ـ۵۴۷، چاپ محمدعباسی، تهران ۱۳۳۶ ش.
۴۰. دایرة المعارف فارسی، به سرپرستی غلامحسین مصاحب، ذیل «قفقاز»، تهران ۱۳۴۵ ش.



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «باب اللان»، شماره۳۹.    


رده‌های این صفحه : جغرافیای اسلامی | قفقاز




جعبه ابزار