• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

کرامت و کریم

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





کرامت به معنای دوری از پستی و فرومایگی است و روح بزرگوار و منزه از هر پستی را کریم گویند.
کرامت در مقابل دنائت، ذلت و خواری است و برای رسیدن به قله بلند کرامت باید به سلاح تقوا و پرهیزکاری مجهز گشت، و تقوا آن است که انسان از هرچه که او را به گناه وامی‌دارد، دوری نماید.
به فرموده حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام): «آن کس که تقوا پیشه کند، به آن‌چه که دوست دارد، جاودانه دست‌رسی پیدا می‌کند، خدا او را در منزل کرامت خویش مسکن می‌دهد. خانه‌ای که مخصوص خداست. سقف آن عرش پروردگاری و روشنایی آن از جمال الهی و زائرانش فرشتگان، و دوستان و هم‌نشینان پیامبران الهی هستند».



کرامت به معنای دوری از پستی و فرومایگی است و روح بزرگوار و منزه از هر پستی را کریم گویند.
[۱] جوادی آملی، عبدالله، کرامت در قرآن، ص۲۲.

لئیم ضد کریم است.
لئامت و دنائت به یک معناست؛ لذا دنائت در برابر کرامت، و دنی در مقابل کریم است.
[۳] جوادی آملی، عبدالله، کرامت در قرآن، ص۲۲.



در این باره به برخی روایات توجه کنید:

۲.۱ - روایتی از رسول خدا

رسول مکرم اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) می‌فرماید: « خدای بزرگ، کریم است و کرم را دوست می‌دارد».

۲.۲ - روایاتی از امام علی

امیرالمؤمنین امام علی (علیه‌السلام) می‌فرماید:

ـ «کسی که قبل از سؤال می‌بخشد، کریم است».
[۵] تمیمی آمدی، عبدالواحد، غررالحکم و دررالحکم، ج۱، ص۳۶۵، چاپ دانشگاه.

ـ «حوادث ناگوار در روح کریم اثر نمی‌گذارد».
[۶] تمیمی آمدی، عبدالواحد، غررالحکم و دررالحکم، ج۲، ص۱، چاپ دانشگاه.

ـ «کریم، انسانی است که از حرام اجتناب کند و از همه عیب‌ها منزه و پاک باشد».
[۷] تمیمی آمدی، عبدالواحد، غررالحکم و دررالحکم، ص۴، چاپ دانشگاه.

ـ «انسان کریم از چیزی که لئیم به آن فخر می‌کند، بیزار است».
[۸] تمیمی آمدی، عبدالواحد، غررالحکم و دررالحکم، ج۲، ص۴۴، چاپ دانشگاه.

ـ «کریم، انسانی است که آبروی خود را با مال حفظ می‌کند؛ ولی لئیم کسی است که مال را به وسیله آبرو حفظ می‌کند».
[۹] تمیمی آمدی، عبدالواحد، غررالحکم و دررالحکم، ج۲، ص۱۵۴، چاپ دانشگاه.

ـ «اگر کسی روح را به کرامت و عظمت بشناسد، همه دنیا در چشمش کوچک می‌شود».
[۱۰] تمیمی آمدی، عبدالواحد، غررالحکم و دررالحکم، ج۵، ص۴۵۱، چاپ دانشگاه.



به‌روشنی تقابل کرامت و لئامت در روایات ائمه دین (علیهم‌السلام) بیان شد. کرامت، بزرگواری و دوری از هر پستی و فرومایگی است؛ چراکه وصفی ارزشی است و از اسمای حضرت حق است؛ اما در مقابل، هرچه انسان را از بزرگ‌منشی و قرب الهی دور سازد، ریشه در دنائت و پستی و زشتی دارد.

۳.۱ - روایتی از پیامبر

به فرموده رسول مکرم اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم): «دوستی دنیا ریشه هر معصیت و ابتدای هر گناه است».
لذا دنیا، دنیا نامیده شد؛ چون که «بی‌مقدارتر از هر چیزی است».
با توجه به این‌که قبلاً گذشت که دنائت در برابر کرامت و دنی در مقابل کریم است و چون دنی و دنائت و دنیا هم‌ریشه‌اند، ازاین‌رو نمی‌توان کرامت و بزرگواری را در دوستی دنیا جست‌وجو نمود.

۳.۲ - روایتی از حضرت علی

چراکه به فرموده حضرت علی (علیه‌السلام): «دنیا انسان را خوار و ذلیل می‌کند».
کرامت نقطه مقابل ذلت و خواری است. باید برای رسیدن به قله بلند کرامت، به سلاح پرهیز از گناه و دنیاطلبی و هوا و هوس، و در یک کلمه به سلاح تقوا مجهز گشت.

۳.۳ - روایتی دیگر

به فرموده امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام): «کرامت بدون تقوا حاصل نمی‌شود».

۳.۴ - سخن خداوند متعال

به فرموده خدای بزرگ در قرآن کریم: «با کرامت‌ترین (گرامی‌ترین) شما نزد خداوند با تقواترین شماست».

۳.۵ - روایتی از امیرالمؤمنین

و به فرموده امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام): «کلید کرم، تقواست».

۳.۶ - ریشه‌های کرامت انسان

‌اندیشمندان اسلامی ریشه کرامت و شرافت انسان و برتری او بر موجودات دیگر را در عقل و اراده انسان می‌دانند که به کمک آن انسان می‌تواند در برابر میل‌ها و خواهش‌های نفسانی مقاومت کند. امام‌ خمینی نیز برای کرامت انسانی ریشه‌هایی ذکر کرده است:
۱- اراده و اختیار: انسان موجودی مختار آفریده شده‌ است و این جزو خلقت جداناپذیر هویت انسان است و بر اساس این اختیار انسان می‌تواند خیر و شر و سعادت و شقاوت را انتخاب می‌کند و با تمایلاتی که در انسان وجود دارد، در معرض آزمایش الهی است، چنان‌که در برخی آیات به آن اشاره شده است. به اعتقاد امام‌ خمینی این اراده و اختیار است که انسان را از فرشتگان و حیوان متفاوت می‌کند که با اختیار خود مسیر تکامل را طی کند.
۲- قابلیت کمال در انسان: از دیدگاه عرفانی انسان قابلیت این را دارد که مظهر تام الهی شود، بر اساس آیات الهی انسان خلقتی متفاوت از حیوان دارد و اینکه تسویه نفس و نفخ روح در برخی آیات الهی به خداوند نسبت ‌داده ‌شده، نشان‌دهنده شرافت انسان است و این مطلب حتی به فرشتگان نیز نسبت داده نشده است؛ زیرا روح مظهر ربوبیت است و از صقع ربوبی و نشانه‌ اوست.
همچنان ‌که سجده فرشتگان بر حضرت آدم (علیه‌السلام) ازآن‌جهت بوده‌ است که او منسوب به خداوند و جلوه تام اوست و شیطان چون این مطلب را ندید، در استدلال خود، آدم (علیه‌السلام) را پایین‌تر از خود فرض کرد و گفت اشرف بر اخص نباید سجده کند. بدون جهت استعدادی در انسان تفاوتی میان انسان و حیوان نیست و انسان نوعی از حیوان است که تنها ویژگی‌های خاصی دارد. البته خداوند متعال بر اساس رحمت خود به هر موجودی بر اساس قابلیت کمال لایق را عطا کرده و این عطا پیش ‌از وجود و بر اساس طلب ذاتی اشیاء و پیش ‌ازسؤالل سائلان است، چنان‌که در ادعیه آمده‌ است از صفات حق‌تعالی قدیم الاحسان است.
[۲۴] خمینی، روح‌الله، دانشنامه امام خمینی، ج۸، ص۴۱۵، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.



درباره تقوا به روایاتی از امام علی (علیه‌السلام) توجه کنید:

۴.۱ - روایاتی از حضرت علی

به فرموده حضرت علی (علیه‌السلام): «تقوا آن است که انسان از هرچه او را به گناه وامی‌دارد، دوری نماید».
آن حضرت می‌فرماید: «همانا تقوا و ترس از خدا، داروی بیماری دل‌ها، روشنایی قلب‌ها، درمان دردهای جسم‌ها، مرهم زخم جان‌ها، پاک‌کننده پلیدی ارواح، روشنایی‌بخش تاریکی چشم‌ها، امنیت در ناآرامی‌ها و روشن‌کننده تاریکی‌های شماست. پس اطاعت خدا را پوشش جان، نه پوشش ظاهری، قرار دهید و با جان نه با تن فرمان‌بردار باشید تا با اعضا و جوارح بدنتان در هم آمیزد و آن را بر همه امورتان حاکم گردانید. اطاعت خدا را راه ورود به آب حیات، شفیع گرفتن خواسته‌ها، پناهگاه روز اضطراب، چراغ روشنگر قبرها، آرامش وحشت‌های طولانی دوران برزخ و راه نجات لحظات سخت زندگی قرار دهید؛ زیرا اطاعت خدا وسیله نگهدارنده از حوادث هلاک‌کننده و جایگاه‌های وحشتناک که انتظار آن را می‌کشید و حرارت آتش‌های برافروخته است. پس کسی که تقوا را انتخاب کند، سختی‌ها از او دور گردند، تلخی‌ها شیرین و فشار مشکلات و ناراحتی‌ها برطرف خواهد شد و مشکلات پیاپی و خسته‌کننده آسان گردیده و مجد و بزرگی از دست رفته چون قطرات باران بر او فرو می‌بارند. رحمت باز داشته حق باز می‌گردد و نعمت‌های الهی پس از فرو نشستن به جوشش آمده و برکات تقلیل‌یافته فزونی می‌یابند».


قرآن کریم گوهر اصلی انسان را به عنوان یک موجود شریف و کریم معرفی می‌کند که اگر انسان کریم بشود، راه طبیعی خویش را پیموده و گوهر اصیل خود را باز یافته است و چون اطاعت و صعود، مناسب با گوهر اصلی انسان است. بنابراین عصیان و سقوط بر انسان تحمیل است؛ اما کرامت چنین نیست؛ زیرا گوهر آدمی کریم است.

۳.۴ - سخن خداوند متعال

خدای بزرگ می‌فرماید: «ما انسان را گرامی داشتیم».
چون در خلقت او گوهری کریم به کار رفته است. اگر انسان مانند سایر موجودات فقط از خاک خلق می‌شد، کرامت برای او ذاتی یا وصف اولی نبود؛ ولی انسان دارای فرع و اصلی است؛ فرع او به خاک برمی‌گردد و اصل او به الله منسوب است. خدای کریم در قرآن مجید روح را به خود نسبت داد و جسم را که به خاک و طبیعت مرتبط است. به طین منسوب کرد. نفرمود من انسان را از گل و روح مجرد خلق کردم؛ بلکه انسان را از گل ساختم؛ سپس از روح خود در او دمیدم و چون روح انسانی به خداوندی که معلم اکرم است، ارتباط دارد. پس سهمی از کرامت دارد و روح الهی به معنای روح کرامت است.
[۲۹] جوادی آملی، عبدالله، کرامت در قرآن، ص۶۲.



در این باره نیز به روایتی از حضرت علی (علیه‌السلام) توجه کنید:

۳.۲ - روایتی از حضرت علی

به فرموده حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام): «خدا شما را به پرهیزکاری سفارش کرد و آن را نهایت خشنودی خود و خواستش از بندگان قرار داده است. پس بترسید از خدایی که در پیشگاه او حاضرید و اختیار شما در دست اوست و همه حرکات و حالات شما را زیر نظر دارد. اگر چیزی را پنهان کنید، می‌داند و اگر آشکار کردید، ثبت می‌کند. برای ثبت اعمال، فرشتگان کریم و بزرگواری را گمارده که نه حقی را فراموش و نه باطلی را ثبت می‌کنند. آگاه باشید آن کس که تقوا پیشه کند؛ از فتنه‌ها نجات می‌یابد، با نور هدایت از تاریکی‌ها می‌گریزد و به آن‌چه که دوست دارد، جاودانه دست‌رسی پیدا می‌کند. خدا او را در منزل کرامت خویش مسکن می‌دهد، خانه‌ای که مخصوص خداست. سقف آن عرش پروردگاری و روشنایی آن از جمال الهی و زائرانش فرشتگان و دوستان و هم‌نشینانش پیامبران الهی هستند».


کرامتخطاب کرامتکرامت انسانکرامت آصف بن برخیاکرامت انسان در قرآنجاودانگی کرامت خدا (قرآن)



۱. جوادی آملی، عبدالله، کرامت در قرآن، ص۲۲.
۲. ثعالبی نیشابوری، فقه اللغة و سرالعربیة، ص۱۱۰.    
۳. جوادی آملی، عبدالله، کرامت در قرآن، ص۲۲.
۴. محمدی ری شهری، محمد، حسینی، سید حمید، منتخب میزان الحکمه، ص۴۸۹، ح۵۴۹۳.    
۵. تمیمی آمدی، عبدالواحد، غررالحکم و دررالحکم، ج۱، ص۳۶۵، چاپ دانشگاه.
۶. تمیمی آمدی، عبدالواحد، غررالحکم و دررالحکم، ج۲، ص۱، چاپ دانشگاه.
۷. تمیمی آمدی، عبدالواحد، غررالحکم و دررالحکم، ص۴، چاپ دانشگاه.
۸. تمیمی آمدی، عبدالواحد، غررالحکم و دررالحکم، ج۲، ص۴۴، چاپ دانشگاه.
۹. تمیمی آمدی، عبدالواحد، غررالحکم و دررالحکم، ج۲، ص۱۵۴، چاپ دانشگاه.
۱۰. تمیمی آمدی، عبدالواحد، غررالحکم و دررالحکم، ج۵، ص۴۵۱، چاپ دانشگاه.
۱۱. محمدی ری شهری، محمد، حسینی، سید حمید، منتخب میزان الحکمه، ص۲۰۳، ح۲۱۹۴.    
۱۲. محمدی ری شهری، محمد، حسینی، سید حمید، منتخب میزان الحکمه، ص۲۰۳، ح۲۱۷۱.    
۱۳. محمدی ری شهری، محمد، حسینی، سید حمید، منتخب میزان الحکمه، ص۲۰۳، ح۲۱۹۲.    
۱۴. امام علی (علیه‌السلام)، نهج البلاغه، ص۲۱۰، حکمت ۱۱۳، ترجمه محمد دشتی.    
۱۵. حجرات/سوره۴۹، آیه۱۳.    
۱۶. محمدی ری شهری، محمد، حسینی، سید حمید، منتخب میزان الحکمه، ص۶۰۵، ح۶۶۶۴.    
۱۷. خمینی، روح‌الله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۱، ص۲۹۹-۳۰۰، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.    
۱۸. خمینی، روح‌الله، آداب الصلاة، ص۲۶۵، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۱۹. خمینی، روح‌الله، آداب الصلاة، ص۳۰۹-۳۱۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۲۰. خمینی، روح‌الله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۳، ص۴۴، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.    
۲۱. خمینی، روح‌الله، شرح چهل حدیث، ص۱۶۸، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۲۲. خمینی، روح‌الله، صحیفه امام، ج۷، ص۴۷۸، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۹.    
۲۳. خمینی، روح‌الله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۳، ص۴۵، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.    
۲۴. خمینی، روح‌الله، دانشنامه امام خمینی، ج۸، ص۴۱۵، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.
۲۵. محمدی ری شهری، محمد، حسینی، سید حمید، منتخب میزان الحکمه، ص۶۰۹، ح۶۶۸۳.    
۲۶. امام علی (علیه‌السلام)، نهج البلاغه، ص۲۱۰، خطبه ۱۹۸، ترجمه محمد دشتی.    
۲۷. اسراء/سوره۱۷، آیه۷۰.    
۲۸. ص/سوره۳۸، آیه۷۱۷۲.    
۲۹. جوادی آملی، عبدالله، کرامت در قرآن، ص۶۲.
۳۰. امام علی (علیه‌السلام)، نهج البلاغه، ص۱۷۸، خطبه ۱۸۳، ترجمه محمد دشتی.    



پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «کرامت و کریم»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۳/۱۹.    
دانشنامه امام خمینی    ، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی    ، ۱۴۰۰ شمسی.






جعبه ابزار