• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

کذب

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





کذب، یکی از رذایل اخلاقی است که در تعالیم اخلاقی دین مبین اسلام به شدت از آن نهی شده است.



کذب در لغت به معنای خبر دادن از چیزی بخلاف آن‌چه که هست می‌باشد.
[۳] مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، انتشارات بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ج۱۰، ص۳۳.



کذب در اصطلاح یعنی دروغ گفتن در انواع مختلف آن است،
[۴] التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱۰، ص۳۴.
مانند دروغ گفتن زبانی، عملی، نسبت دروغ به کسی دادن و چیزی را خلاف واقع نشان دادن.


واژه کذب ۸۱ بار در قرآن آمده است و با توجه به متعلّقات مختلف آن، در معانی مختلفی استعمال شده است.

۳.۱ - کذب در سخن

«وَیَقُولُونَ عَلَی اللهِ الکِذبَ وَهُم یَعلَمُون» ؛«و بر خدا دروغ می‌بندند در حالی که می‌دانند. (این سخن دروغ است)».
در تفسیر المیزان آمده است که آنها دروغ گویند و به خدا نسبت دروغ می‌دهند.

۳.۲ - کذب در عمل

«لَیسَ لَمْ یَنْتَهِ لَنَسفعاً بِالناصیةِ کاذبَةَ خاطئِة »؛ «اگر دست از کار خود برندارد، ناحیه‌اش (موی پیش سرش) را گرفته (و به سوی عذاب می‌کشانیم) همان ناحیۀ دروغگوی خطاکار را.»

۳.۳ - کذب در موضوع خارجی

«وَجاءَ وَعَلی قمیصه بدَمٍ کَذِبٍ»
«و پیراهن او را با خونی دروغین (آغشته ساخته نزد پدر) آوردند.»
در تفسیر المیزان آورده است که خونی که کذبش آشکار بود (با آن پیراهن یوسف را آغشته کردند.)

۳.۴ - کذب در امر روحانی

«مَا کَذِبَ الفُؤادُ مَارَأی »؛ «قلب (پاک او) در آنچه دید هرگز دروغ نگفت. »

۳.۵ - مطلق کذب

«إنّ اللهَ لا یَهدی مَن هُوَ کَاذِب کَفّار»؛ «خداوند آن کس را که دروغ گو و کفران کننده است هرگز هدایت نمی‌کند. »
کذب در قرآن از مصادیق ظلم شمرده شده است که بالاترین نوع آن هم دروغ در مقابل خداوند است.
«فَمَن اَظلَمُ مِمّن کَذِبَ عَلَی الله »؛ «پس چه کسی ستمکارتر است از آن کسی که بر خدا دروغ ببندد.»


منشأ اصلی دروغ از نظر قرآن، عدم ایمان به آیات الهی می‌باشد.
«انّمَا یَفتَرِی الکَذِبَ الذینَ لایؤمِنُونَ بآیات الله و اُولئک هُم الکَاذِبُون » ؛«تنها کسانی دروغ می‌بندند که به آیات خدا ایمان ندارند؛ (آری) دروغ گویان واقعی آنها هستند. »
رسول گرامی اسلام (ص) می‌فرمایند:«لایَکذِبُ الکَاذِبُ الا مِن مَهانَةِ نَفسِه»؛ «دروغ گویی از پستی روح ریشه می‌گیرد ».




۵.۱ - عدم هدایت

«اَنَ اللهَ لایَهدی مَن هُوَ کَاذِب کَفّار»؛ «خداوند آن کس را که دروغ گو و کفران کننده است هرگز هدایت نمی‌کند.»

۵.۲ - نفاق

«فَاَعقَبَهُم نَفاقاً فی قُلُوبِهم الی یَوُمِ یَلقَونَهُ بِمَا اَخلَفُوا الله مَا وَعَدَوهُ وَ بِمَا کَانُوا یَکذِبُون»
«این عمل، (روح) نفاق را تا روزی که خدا را ملاقات کنند، در دلهایشان برقرار ساخت. این بخاطر آن است که از پیمان الهی تخلّف جستند و بخاطر آن است که دروغ می‌گفتند.»
قال علی(ع): «الکِذبُ یُؤَدِی الی النِفَاق » «دروغ منجر به نفاق می‌شود.»

۵.۳ - خواری دنیا و عذاب آخرت

قال علی (ع): «ثَمَرةُ الکِذبِ المَهانَة فِی الدَنیَا و العَذاب فی الآخرة »
«نتیجه دروغ، خواری در دنیا و عذاب در آخرت است.»

۵.۴ - بی‌ارزشی

امام صادق (ع):«لاتَکذِب فَیَذهب بَهاؤوک »
«دروغ نگو چون ارزش تو از بین می‌رود.»

۵.۵ - سیاه‌رویی

قال رسول الله (ص):«إنّ الکِذبَ یَسوُدُ الوَجه »
قطعاً دروغ، چهره را سیاه می‌کند.»

۵.۶ - ناجوانمردی

قال رسول الله (ص):«اَقَلُ النّاس مَروَة مَن کان کاذباً»
«ناجوانمردترین مردم، شخص دروغگو است. »

۵.۷ - فقر

قال علی(ع): «اِعتیادُ الکِذب یورِثُ الفَقر»
«عادت به دروغ موجب فقر می‌شود.»


چون منشأ‌ اکثر گناهان دروغ می‌باشد، لذا عذاب شخص دروغگو هم بسیار سخت و غیرقابل تحمّل خواهد بود.
«ثُمَّ إنَّکُمْ اَیُّها الضّالّون. لآکِلونَ مِن شَجَرٍ مِنْ زَقُّوم. فَمالِئُونَ...»
«سپس شما ای گمراهان تکذیب کننده؛ قطعاً از درخت زقّوم می‌خورید؛ و شکم‌ها را از آن پر می‌کنید؛ و روی آن از آب سوزان می‌نوشید؛ و هم چون شتران مبتلا به بیماری عطش، از آن می‌آشامید»
نه تنها خداوند بر شخص دروغ گو رحمی در آن دنیای جاویدان نخواهد کرد بلکه هر لحظه بر عذاب آنها خواهد افزود.
«فَذُوقوا فَلَنْ نَزیدَکُم الّا عَذابا»
«پس بچشید که چیزی جز عذاب شما را نمی‌افزائیم.»


۱. فراموشی:
«اِنَّ فِی اَمانِ الله رَبه عَلَی الکَذابین النسیان»؛ «از چیزهایی که خدا به زیان دروغ گویان کمک کرده فراموشی است. »
۲. پرده دری و بی شرمی:
رسول گرامی (ص):«إیاکُم والکِذب فَإنّ الکِذبَ یَهدی إلی الفَجور والفجور یَهدی الی النّار»؛ «از دروغ بپرهیزید که سرانجام آن پرده دری است و سرانجام پرده دری، آتش دوزخ است.»


۱. فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، انتشارات هجرت، چاپ دوم، ج۵، ص۳۴۷.    
۲. ابی القاسم الحسن بن محمد معروف به راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، انتشار دار العلم الدار الشامیه، دمشق بیروت، ص ۷۰۴.    
۳. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، انتشارات بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ج۱۰، ص۳۳.
۴. التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱۰، ص۳۴.
۵. آل عمران/سوره۲، آیه۷۵.    
۶. کهف/سوره۱۸، آیه۵.    
۷. طباطبایی، محمد حسین، تفسیر المیزان، مترجم موسوی همدانی سید محمد باقر، انتشار دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ۵، ج۳، ص۴۱۲.    
۸. علق/سوره۹۶، آیه۱۶.    
۹. یوسف/سوره۱۲، آیه۱۸.    
۱۰. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، انتشارات دار الکتب الاسلامیه، چاپ اول، ج۹، ص۳۴۴.    
۱۱. طبرسی، فضل بن حسن، جوامع الجامع، انتشارات دانشگاه تهران، و مدیریت حوزه علمیه قم، ج۲، ص۱۸۰.    
۱۲. طباطبایی، محمد حسین، تفسیر المیزان، مترجم موسوی همدانی سید محمد باقر، انتشار دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ۵، ج۱۱، ص۱۳۸.    
۱۳. نجم/سوره۵۳، آیه۱۱.    
۱۴. زمر/سوره۳۹، آیه۳.    
۱۵. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۳.    
۱۶. زمر/سوره۳۹، آیه۳۲.    
۱۷. زمر/سوره۳۹، آیه۶۰.    
۱۸. نحل/سوره۱۶، آیه۱۰۵.    
۱۹. میرزای نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۹، ص۸۳؛ ح۱۰۲۸۲.    
۲۰. زمر/سوره۳۹، آیه۳.    
۲۱. توبه/سوره۹، آیه۷۷.    
۲۲. محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، ۴ج، ج۳، ص۲۶۷۷.    
۲۳. محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، ۴ج، ج۳، ص۲۶۷۶.    
۲۴. محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، ۴ج، ج۳، ص۶۷۶.    
۲۵. محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، ۴ج، ج۳، ص۶۷۶.    
۲۶. محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، ۴ج، ج۳، ص۲۶۷۶.    
۲۷. محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، ۴ج، ج۳، ص۲۶۷۶.    
۲۸. نبأ/سوره۸۷، آیه۳۰    
۲۹. کلینی، محمدبن یعقوب؛ الکافی، قرن چهارم، ج۲؛ ص۳۴۱، ج۱۵.    
۳۰. مستدرک الوسائل، ج۹، ص۸۶، ح۱۰۲۹۰.    



پژوهه.    



جعبه ابزار