• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

چاووش‌خوانی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف




چاوُوشی در اصطلاح به رسم شعرخوانی با آهنگ خاص، با آدابی ویژه در بدرقه و استقبال حج‌گزاران و زائران گفته می‌شود. این رسم از دوران صفویه شروع شده و تاکنون ادامه دارد.



چاووش یا چاوُش، در اصل واژه‌ای ترکی
[۱] دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه دهخدا، ج۵، ص۷۰۴۶-۷۰۴۷، «چاووش».
[۲] جمعی از نویسندگان، لغتنامه ایرانیکا، ذیل «چاوش» www.iranicaonline.org/articles/cavos-or-cavusoriginally-turkish-word-kasgari-i-p.
و در فارسی به معانی متعددی آمده است؛ از جمله: منصبی نظامی،
[۳] میرمعزی، محمد، دیوان معزی، ص۳۰۵.
[۴] نظامی گنجوی، خسرو و شیرین، ص۲۷۱.
[۵] ابن منور، محمد، اسرار التوحید، ص۳۷۸.
مسئول تشریفات یا سرپرست خدمتکاران،
[۶] اوحد‌الدین مراغی، دیوان اوحدالدین مراغی، ج۱، ص۳۹، ۲۰۹، ۸۵۳.
[۷] نظامی گنجوی، خسرو و شیرین، ص۱۲.
قافله‌سالار، به ویژه قافله حج
[۸] دبیرسیاقی، محمد، فرهنگ آنندراج، ص۳۲۷.
[۹] جمعی از نویسندگان، دانشنامه ایرانیکا، ذیل «چاووش».
و کسی که با چاووشی، یعنی آداب و تشریفاتی خاص، شامل شعرخوانی، مردم را برای رفتن به حج و حرمین شریفین یا اماکن زیارتی دیگر، با خبر و دعوت می‌کند.
[۱۰] دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه دهخدا، ج۵، ص۷۰۴۶-۷۰۴۷، «چاووش».

در گویش‌ها و زبان‌های مختلف ایرانی، این کلمه، با‌ اندک تفاوتی در حروف به معنای اخیر یا با معنایی نزدیک بدان (مانند باخبر کردن یا خبررسانی) به کار رفته است؛ از جمله در گویش مردم قمصر کاشان «چووشی» به معنای چاووشی
[۱۱] هاشمی، علی‌رضا، سفرهای زیارتی در فرهنگ مردم، ص۱۱۰.
و در زبان کردی کلهری معاصر، کلمه «چاوچی» به معنای خبرچین یا خبررسان استفاده شده است.
[۱۲] تحقیقات میدانی نویسنده مقاله.

چاووش در عربی به شکل شاویش، شاوش و جاویش آمده و در متون دوره ممالیک، ایوبیان و عثمانیان به کار رفته که مراد از آن، بیشتر، منصبی حکومتی است که وظایف متنوعی را بر عهده داشته است.
[۱۳] فراهانی، میرزا محمدحسین، سفرنامه، ص۳۲۱.
[۱۴] ‌هاشمی، علی‌رضا، سفرهای زیارتی در فرهنگ مردم، ص۷۸.
[۱۵] امامی، محمدتقی، تاریخ امپراطوری عثمانی، ج۱، ص۷۴.

چاووشان، در ایام خاص موسم حج یا زیارت عتبات عراق و مشهدالرضا، میان شهرها و روستاهای ایران می‌گشته و با آداب و رسومی خاص، مردم را از سفر و حرکت کاروان باخبر و به حج یا زیارت ترغیب و تشویق می‌کرده‌اند. آنان، افزون بر چاووشی‌خوانی، کارها و وظایف دیگری را نیز بر عهده داشته‌اند. به ظاهر، هدف نخستین چاووشی‌خوانی باخبر کردن مردم از حرکت کاروان‌های زیارتی بوده و فلسفه چاووشی‌خوانی، به ضرورت سفرهای مخاطره‌آمیز و طولانی روزگاران قدیم باز می‌گردد که ایجاب می‌کرده است، مسافران با هم و در ایام خاصی، سفر را آغاز کنند و در وقت معین، به منزل مناسب برسند.
[۱۶] جوادی، حاج سید، ماهنامه کلک، ش۱۴-۱۵، ص۸، «چاووش».
چاووشی‌خوانی در رونق سفرهای حج و زیارتی مؤثر بوده، به گونه‌ای که گاه کسی که قصد سفر نداشته، با شنیدن صدای چاووش، تشویق و عازم سفر می‌شده است.
[۱۷] هاشمی، علی‌رضا، سفرهای زیارتی در فرهنگ مردم، ص۷۸، ۹۷-۹۸.

چاووشی‌خوانی از آداب بدرقه و استقبال بوده و بر شکوه آن‌ها می‌افزوده است. چاووشی‌خوانی باعث می‌شده است تا مردمان شهر یا روستا، از حرکت کاروان حج‌گزاران یا زائران باخبر شوند و به جمع بدرقه‌کنندگان بپیوندند.
[۱۸] هاشمی، علی‌رضا، سفرهای زیارتی در فرهنگ مردم، ص۶۹-۷۰.



از پیشینه تاریخی چاووشی‌خوانی اطلاع دقیقی در دست نیست. برخی حدس زده‌اند که این رسم، با رسم دیرین ایرانیان در سوگ سیاووش، پیوندهایی دارد.
[۱۹] عناصری، جابر، درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران، ص۱۶۴.
[۲۰] جوادی، حاج سید، ماهنامه کلک، ش۱۴-۱۵، ص۸، «چاووش».
به ظاهر، چاووشی‌خوانی برای زائران عتبات عراق یا مشهد، از دوره صفوی (حک: ۹۰۶-۱۱۳۵ق) مرسوم شد، و در دوره قاجار (حک: ۱۲۱۰-۱۳۴۴ق) رونقی بیشتر یافت،
[۲۱] روزنامه وقایع اتفاقیه، ص۲.
[۲۲] ادیب الملک، عبد العلی، سفرنامه ادیب الملک به عتبات، ص۳۹.
و به سفر حج نیز تسرّی پیدا کرد.


چاووشان، در مکان‌های عمومی پر رفت و آمد، مانند بیرون مسجد جامع یا بازار شهرها و روستاها، به تناسب سفر حج یا زیارت، بیرق‌ها و شمایل‌هایی از کعبه یا حرم امامان (علیهم‌السّلام) برپا می‌کردند و اشعاری را بدون ساز، در مدح پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و اهل بیت (علیهم‌السّلام) می‌خواندند.
چاووش‌خوانی در طول راه ادامه داشت و چاووشان، در سفر رفت و برگشت و نیز هنگام حضور در اماکن مقدس، به اوقات مناسب، به چاووشی‌خوانی می‌پرداختند.


چاووشان نوچه‌ها و شاگردهایی داشتند که آنان را در چاووشی‌خوانی یاری می‌کردند. گاهی خود شعر می‌خواندند و گاهی، از طریق گفت‌وگوی منظوم با شاگرد چاووشی، نمایش‌گونه‌ای ترتیب می‌دادند و مردم نیز، در خواندن برخی اشعار آنان را، همراهی می‌کردند.
[۲۴] عناصری، جابر، درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران، ص۱۳۶.
[۲۵] جوادی، حاج سید، ماهنامه کلک، ش۱۴-۱۵، ص۷، «چاووش».



سنت چاووشی‌خوانی برای سفر به حرمین شریفین و دیگر اماکن زیارتی، مانند عتبات عالیات عراق و مشهدالرضا (علیه‌السّلام)، یکسان، و تفاوت آن‌ها تنها در مضامین اشعار بود. از این‌رو معدود پژوهش‌های صورت گرفته درباره چاووشی، همگی را به صورت مشترک بررسیده‌اند.
برخی چاووشان تا منزلگاه بیرون شهر یا روستا، که مسافران برای حرکت در آن گرد می‌آمدند، با زائران و حج‌گزاران می‌رفتند و چاووشی می‌خواندند و سپس بازمی‌گشتند.
[۲۶] نصری اشرفی، جهانگیر، در قلمرو مازندران، ص۳۱۳.
برخی دیگر، مسافران را در طول سفر همراهی و چون خود بارها به این سفر رفته بودند، اعضای کاروان را در انتخاب مسیر و منازل و استراحتگاه‌های میان راه و حفظ شئون و رعایت آداب تشرف به حرمین شریفین یا زیارت در حرم امامان (علیهم‌السّلام) راهنمایی می‌کردند.
[۲۹] جوادی، حاج سید، ماهنامه کلک، ش۱۴-۱۵، ص۶، «چاووش».
[۳۰] ادیب الملک، عبد العلی، سفرنامه عضدالملک به عتبات، ص۱۳۸.
وقتی زائران و حج‌گزاران بازمی‌گشتند، این گروه در نزدیکی‌های وطن پیش می‌افتادند و به بستگان و آشنایان آنان خبر می‌دادند تا برای استقبال آماده شوند و در برابر، مژدگانی می‌گرفتند.
[۳۲] فقیهی، علی‌اصغر، تاریخ مذهبی قم، ص۳۹۷.

نظر به وظایفی که چاووشان بر عهده داشتند، در شهرهای بزرگ، آنان را چند هفته پیش از سفر به خدمت می‌گرفتند.
[۳۳] شهری، جعفر، طهران قدیم، ج۳، ص۴۵۳.
[۳۴] باباصفری، علی‌اصغر، اردبیل در گذرگاه تاریخ، ج۲، ص۱۶۵.
چاووشی‌خوانی در میان راه، به لحاظ روانی، کارکرد مثبتی داشت و به مسافران، دلگرمی و نشاط می‌بخشید.
[۳۵] رضایی، جمال، بیرجندنامه، ص۱۴۷.

محلات مختلف برخی شهرها یک یا چند نفر چاووش داشته که مسئولیت هماهنگی و پیگیری امور ارتباطی و فرهنگی زائران و حج‌گزاران را بر عهده داشته‌اند.
[۳۶] هاشمی، علی‌رضا، سفرهای زیارتی در فرهنگ مردم، ص۹۵.
اذان‌گویی، تعزیه‌خوانی و مداحی مذهبی در جشن‌هایی مانند عروسی و ختنه‌سوران، از دیگر فعالیت‌های برخی چاووشان بوده است.
[۳۷] عناصری، جابر، درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران، ص۱۳۶-۱۳۷.



چاووشی نیازمند صدای خوش و مهارت در آواز و شعرخوانی و بداهه‌گویی بود؛ اما شهرت چاووش به تقوا و درستکاری و آشنایی‌اش با راه‌ها و مسیر سفر، اماکن مقدس و آداب زیارت و حج نیز در اقناع مردم سهمی مهم داشت.
[۳۸] جوادی، حاج سید، ماهنامه کلک، ش۱۴-۱۵، ص۶، «چاووش».

چاووشی در دستگاه‌های آوازی موسیقی ایرانی (غالباً دستگاه چهارگاه) خوانده می‌شد که مهارت در آن، نیازمند تمرین و ممارست و آشنایی اجمالی با این دستگاه‌ها و نیز هنر آوازخوانی بود. بدین رو چاووشان، نخست مدت‌ها نزد استاد چاووشی، دستیاری و مراحل نوچگی و شاگردی را طی می‌کردند و اشعار بسیاری را به خاطر می‌سپردند و در کنار آن، دانستنی‌های مذهبی و تاریخی متنوعی، درباره اماکن زیارتی و حرمین شریفین، می‌آموختند و در نهایت، به مقام چاووشی می‌رسیدند و بیرقی مخصوص به خود بر پا می‌کردند.
[۳۹] عناصری، جابر، درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران، ص۱۲۴.
[۴۰] جمعی از نویسندگان، دانشنامه ایرانیکا، ذیل واژه «چاووش».
در برخی موارد، مقام چاووشی به صورت موروثی به فرزند او می‌رسید.
[۴۱] جوادی، حاج سید، ماهنامه کلک، ش۱۴-۱۵، ص۸، «چاووش».



موضوعات و مضامین اشعار چاووشی غالباً مذهبی و در وصف و مدح پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، امامان معصوم (علیهم‌السّلام)، امامزادگان و اماکن مرتبط با آنان است؛ اما گاه از وقایع و سختی‌های سفر، مانند برخورد مرزبانان با حج‌گزاران یا مشکلات اخذ روادید نیز در آن‌ها یاد شده است.
[۴۲] جوادی، حاج سید، ماهنامه کلک، ش۱۴-۱۵، ص۷، «چاووش».
چون در بسیاری از سفرهای حج قرون گذشته، زیارت عتبات نیز مقصد حج‌گزاران ایرانی بود، در اشعار چاووشی، از عتبات عراق نیز سخن رفته است؛ مانند:
اول بــه نجف، شیــر خـدا را صلوات
دوم بـه مدینه، مصطفی را صلوات
بارها گفت محمد که علی جان من است
هم به جان علی و هم به محمد صلوات
[۴۳] هاشمی، علی‌رضا، سفرهای زیارتی در فرهنگ مردم، ص۵۸.

چاووشان، در برخی ابیات، ضمن مدح اولیاءالله، از مسیر سفر و اماکنی که قصد آن‌ها را داشته‌اند نیز خبر می‌داده‌اند؛ مانند:
خدا گواست به سر تا که ما چه‌ها داریم
از آن که میل سوی خانه خدا داریم
دگر خیال مدینه اگر خدا خواهد
سپس که آرزوی شاه نینوا داریم
[۴۴] شهری، جعفر، طهران قدیم، ج۳، ص۴۵۳.

اشعار چاووشی که به دست ما رسیده‌اند، سراینده مشخص و به لحاظ شعری، استواری چندانی ندارند و وزن و قافیه در آن‌ها چندان رعایت نمی‌شده و هر کسی دخل و تصرف‌هایی در آن می‌کرده
[۴۵] عناصری، جابر، درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران، ص۱۴۴.
[۴۶] جوادی، حاج سید، ماهنامه کلک، ش۱۴-۱۵، ص۷، «چاووش».
و به احتمال، شاخ و برگی بر آن می‌افزوده و گویا مهارت چاووش در خواندن آن‌ها، کاستی‌های وزن و قافیه آن‌ها را نامحسوس می‌کرده است. اشعار در وزن‌ها و قالب‌های گوناگون سروده می‌شد؛ اما بیشتر دو بیتی در بحر رمل مثمن محذوف، رواج بیشتری داشت. چاووش در پایان هر بیت یا بند، از شنوندگان ذکر صلوات طلب می‌کرد
[۴۷] هاشمی، علی‌رضا، سفرهای زیارتی در فرهنگ مردم، ص۹۹.
که در حکم بیت ترجیع بود. برخی پژوهشگران، به سبب ویژگی غمگینانه و سوگوارانه در طرز چاووشی‌خوانی، آن را دارای اثراتی از خصائص تراژدیک و دراماتیک دانسته‌اند.
[۴۸] عناصری، جابر، درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران، ص۱۵۴.
[۴۹] جوادی، حاج سید، ماهنامه کلک، ش۱۴-۱۵، ص۷، «چاووش».



چاووشان، هنگام چاووشی‌خوانی، لباس پاکیزه بر تن می‌کردند و غالباً مرکبی مانند اسب همراه داشتند و لباسِ کار ویژه‌ای نداشتند؛ اما چاووشان سادات، شال سبز و دیگران شال سیاه بر گردن و سینه می‌انداختند. ‌
[۵۰] عناصری، جابر، درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران، ص۱۳۴، ۱۳۶، ۱۳۹.
[۵۱] جوادی، حاج سید، ماهنامه کلک، ش۱۴-۱۵، ص۶، «چاووش».
[۵۲] ‌هاشمی، علی‌رضا، سفرهای زیارتی در فرهنگ مردم، ص۹۶.
در برخی مناطق ایران، تفاوت‌هایی جزئی در پوشش چاووشان گزارش شده است؛ مثلاً در ساوجبلاغ طالقان، چاووشان، کلاهی قرمز منگوله‌دار بر سر می‌گذاشتند که به آن کلاه گُلُم‌دار می‌گفتند.
[۵۳] هاشمی، علی‌رضا، سفرهای زیارتی در فرهنگ مردم، ص۹۸.
پرچم چاووشان سه گوش و سبز یا سیاه بوده است.
[۵۴] جوادی، حاج سید، ماهنامه کلک، ش۱۴-۱۵، ص۶، «چاووش».



چاووشی‌خوانی، به نیت ثواب اخروی و از سر شوق زیارت و خدمت به حج‌گزاران و زائران انجام می‌گرفت و درآمد مادی برای چاووشان نداشت؛ اما رفته رفته، آنان، برای خدمات خویش، مزد و خلعت و انعام طلب کردند.
[۵۵] جوادی، حاج سید، ماهنامه کلک، ش۱۴-۱۵، ص۸، «چاووش».



چاووشی‌خوانی هنوز در شهرها و روستاهای ایران، با تفاوت‌هایی نسبت به گذشته، مرسوم است. این رسم امروزه در خواندن شعر، در وقت بدرقه و بیشتر در استقبال و گاه حین سفر، خلاصه می‌شود. در شهرها، چاووشی‌خوانان، که مداحان مذهبی هستند، همراه بدرقه کنندگان یا استقبال کنندگان، اشعار چاووشی را همچون گذشته به آواز و بدون ساز می‌خوانند. رسم چاووشی، هنگام استقبال از حجاج، غالباً در سه جا، ایستگاه‌های پروازی، چند کیلومتر بیرون شهرها و در کوی یا خیابان محل سکونت حجاج برگزار می‌شود و همراه شادی، دود کردن اسپند، قربانی و گلاب‌افشانی است.
[۵۶] تحقیقات میدانی نویسنده.



اشعار چاووشی گاه حزن‌انگیزند؛ همچون:
من از دیار شکوه و جلال می‌آیم
ز سرزمین اذان بلال می‌آیم
ز دشت لاله خونین سینه آمده‌ام
شکسته دل ز دیار مدینه آمده‌ام
زمانه چو گرداب و ساحلم آنجاست
تنم به خاک وطن باشد و دلم آنجاست
نصیب مرغ دل من شکسته بالی بود
پرم ز غصه و جای همه چه خالی بود
مدینه با دل زوار گفت‌وگوها داشت
گل مدینه ز احساس رنگ و بوها داشت
مدینه با دل آتش گرفته خو دارد
خدا نصیب کند هر که آرزو دارد
نسیم وار به هر کوی در به در گشتم
مزار گمشده پیدا نکرده برگشتم
و گاه شاد و سرروانگیز بود؛ همچون
حاجیان از حرم امن خدا آمده‌اند
شادمان در وطن از سعی و صفا آمده‌اند
رفته بودند سوی مشعر و میقات و حریم
خرم از رکن و منی سوی وطن آمده‌اند
روز عید عرفه خوانده دعا در عرفات
شاد و مسرور همه سوی وطن آمده‌اند
بارالها بکن این حج و زیارات قبول
سعی مشکور که با حج بجا آمده‌اند
شکر بسیار خدا را که به ایران عزیز
حاجیان از حرم امن خدا آمده‌اند


۱. اردبیل در گذر تاریخ: باباصفری، تهران، امید، ۱۳۸۹ش.
۲. اسرار التوحید فی مقامات شیخ ابوسعید: محمد بن منور، تصحیح محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران، آگاه، ۱۳۶۶ش.
۳. برهان قاطع: محمد حسین بن خلف تبریزی، به کوشش محمد عباسی، تهران، فریدون علمی، بی‌تا.
۴. بیرجندنامه: جمال رضایی، به کوشش رفیعی، تهران، هیرمند، ۲۰۰۲م.
۵. تاریخ امپراتوری عثمانی:‌هامر پورگشتال یوزف فون، ترجمه میرزا ذکی علی آبادی، به کوشش جمشید کیان فر، تهران، اساطیر، ۱۳۸۷ش.
۶. تاریخ مذهبی قم: علی اصغر فقیهی، قم، اسماعیلیان، ۱۳۷۸ش.
۷. خسروشیرین نظامی: نظامی گنجوی، به کوشش دستجردی، تهران، ۱۳۱۳ش.
۸. دانشنامه جهان اسلام: زیر نظر غلام علی حداد عادل و دیگران، تهران، بنیاد دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۷۸ش.
۹. در قلمرو مازندران: جهانگیر نصری اشرفی، به کوشش صمدی، قائم شهر، حاجی طلایی، ۱۳۷۴ش.
۱۰. درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران: جابر عناصری، تهران، جهاد دانشگاهی، ۱۳۶۶ش.
۱۱. دیوان اوحد‌الدین مراغی: اوحد‌الدین مراغی، به کوشش رضوی، تهران، ۱۳۳۷ش.
۱۲. دیوان معزی: ابوعبدالله محمد میرمعزی، به کوشش آشتیانی، تهران، کتابفروشی اسلامیه، ۱۳۱۸ش.
۱۳. روزنامه اتفاقیه: ش۱۶۳، ۱۲۷۰ش.
۱۴. سفرنامه ادیب الملک به عتبات: ادیب الملک عبدالعلی، تهران، گلزاری، ۱۳۶۴ش.
۱۵. سفرنامه گوهر مقصود: مصطفی تهرانی، به کوشش میرخانی، تهران، میراث مکتوب، ۱۳۸۵ش.
۱۶. سفرنامه میرزا محمد حسین فراهانی: محمد حسین فراهانی، به کوشش گلزاری، تهران، فردوسی، ۱۳۶۲ش.
۱۷. سفرهای زیارتی در فرهنگ مردم: علی‌رضا‌هاشمی، تهران، مشعر، ۱۳۸۸ش.
۱۸. طهران قدیم: جعفر شهری، تهران، معین، ۱۳۸۳ش.
۱۹. فرهنگ آنتدراج: محمد دبیرسیاقی، تهران، خیام، ۱۳۳۵ش.
۲۰. کلک (ماهنامه): کسری حاج سید جوادی، تهران، ۱۳۷۰ش.
۲۱. لغت نامه: دهخدا (م۱۳۳۴ش) زیر نظر محمد معین و سید جعفر شهیدی، تهران، مؤسسه لغت نامه و دانشگاه تهران، ۱۳۷۳ش.


۱. دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه دهخدا، ج۵، ص۷۰۴۶-۷۰۴۷، «چاووش».
۲. جمعی از نویسندگان، لغتنامه ایرانیکا، ذیل «چاوش» www.iranicaonline.org/articles/cavos-or-cavusoriginally-turkish-word-kasgari-i-p.
۳. میرمعزی، محمد، دیوان معزی، ص۳۰۵.
۴. نظامی گنجوی، خسرو و شیرین، ص۲۷۱.
۵. ابن منور، محمد، اسرار التوحید، ص۳۷۸.
۶. اوحد‌الدین مراغی، دیوان اوحدالدین مراغی، ج۱، ص۳۹، ۲۰۹، ۸۵۳.
۷. نظامی گنجوی، خسرو و شیرین، ص۱۲.
۸. دبیرسیاقی، محمد، فرهنگ آنندراج، ص۳۲۷.
۹. جمعی از نویسندگان، دانشنامه ایرانیکا، ذیل «چاووش».
۱۰. دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه دهخدا، ج۵، ص۷۰۴۶-۷۰۴۷، «چاووش».
۱۱. هاشمی، علی‌رضا، سفرهای زیارتی در فرهنگ مردم، ص۱۱۰.
۱۲. تحقیقات میدانی نویسنده مقاله.
۱۳. فراهانی، میرزا محمدحسین، سفرنامه، ص۳۲۱.
۱۴. ‌هاشمی، علی‌رضا، سفرهای زیارتی در فرهنگ مردم، ص۷۸.
۱۵. امامی، محمدتقی، تاریخ امپراطوری عثمانی، ج۱، ص۷۴.
۱۶. جوادی، حاج سید، ماهنامه کلک، ش۱۴-۱۵، ص۸، «چاووش».
۱۷. هاشمی، علی‌رضا، سفرهای زیارتی در فرهنگ مردم، ص۷۸، ۹۷-۹۸.
۱۸. هاشمی، علی‌رضا، سفرهای زیارتی در فرهنگ مردم، ص۶۹-۷۰.
۱۹. عناصری، جابر، درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران، ص۱۶۴.
۲۰. جوادی، حاج سید، ماهنامه کلک، ش۱۴-۱۵، ص۸، «چاووش».
۲۱. روزنامه وقایع اتفاقیه، ص۲.
۲۲. ادیب الملک، عبد العلی، سفرنامه ادیب الملک به عتبات، ص۳۹.
۲۳. حداد عادل، غلامعلی، دانشنامه جهان اسلام، ج۱۱، ص۶۸۶-۶۸۸، «چاووش خوانی».    
۲۴. عناصری، جابر، درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران، ص۱۳۶.
۲۵. جوادی، حاج سید، ماهنامه کلک، ش۱۴-۱۵، ص۷، «چاووش».
۲۶. نصری اشرفی، جهانگیر، در قلمرو مازندران، ص۳۱۳.
۲۷. حداد عادل، غلامعلی، دانشنامه جهان اسلام، ج۱۱، ص۶۸۶-۶۸۸، «چاووش خوانی».    
۲۸. تهرانی، مصطفی، سفرنامه گوهر مقصود، ص۱۱۹.    
۲۹. جوادی، حاج سید، ماهنامه کلک، ش۱۴-۱۵، ص۶، «چاووش».
۳۰. ادیب الملک، عبد العلی، سفرنامه عضدالملک به عتبات، ص۱۳۸.
۳۱. تهرانی، مصطفی، سفرنامه گوهر مقصود، متن۱۱۹.    
۳۲. فقیهی، علی‌اصغر، تاریخ مذهبی قم، ص۳۹۷.
۳۳. شهری، جعفر، طهران قدیم، ج۳، ص۴۵۳.
۳۴. باباصفری، علی‌اصغر، اردبیل در گذرگاه تاریخ، ج۲، ص۱۶۵.
۳۵. رضایی، جمال، بیرجندنامه، ص۱۴۷.
۳۶. هاشمی، علی‌رضا، سفرهای زیارتی در فرهنگ مردم، ص۹۵.
۳۷. عناصری، جابر، درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران، ص۱۳۶-۱۳۷.
۳۸. جوادی، حاج سید، ماهنامه کلک، ش۱۴-۱۵، ص۶، «چاووش».
۳۹. عناصری، جابر، درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران، ص۱۲۴.
۴۰. جمعی از نویسندگان، دانشنامه ایرانیکا، ذیل واژه «چاووش».
۴۱. جوادی، حاج سید، ماهنامه کلک، ش۱۴-۱۵، ص۸، «چاووش».
۴۲. جوادی، حاج سید، ماهنامه کلک، ش۱۴-۱۵، ص۷، «چاووش».
۴۳. هاشمی، علی‌رضا، سفرهای زیارتی در فرهنگ مردم، ص۵۸.
۴۴. شهری، جعفر، طهران قدیم، ج۳، ص۴۵۳.
۴۵. عناصری، جابر، درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران، ص۱۴۴.
۴۶. جوادی، حاج سید، ماهنامه کلک، ش۱۴-۱۵، ص۷، «چاووش».
۴۷. هاشمی، علی‌رضا، سفرهای زیارتی در فرهنگ مردم، ص۹۹.
۴۸. عناصری، جابر، درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران، ص۱۵۴.
۴۹. جوادی، حاج سید، ماهنامه کلک، ش۱۴-۱۵، ص۷، «چاووش».
۵۰. عناصری، جابر، درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران، ص۱۳۴، ۱۳۶، ۱۳۹.
۵۱. جوادی، حاج سید، ماهنامه کلک، ش۱۴-۱۵، ص۶، «چاووش».
۵۲. ‌هاشمی، علی‌رضا، سفرهای زیارتی در فرهنگ مردم، ص۹۶.
۵۳. هاشمی، علی‌رضا، سفرهای زیارتی در فرهنگ مردم، ص۹۸.
۵۴. جوادی، حاج سید، ماهنامه کلک، ش۱۴-۱۵، ص۶، «چاووش».
۵۵. جوادی، حاج سید، ماهنامه کلک، ش۱۴-۱۵، ص۸، «چاووش».
۵۶. تحقیقات میدانی نویسنده.



ابراهیم احمدیان، دانشنامه حج و حرمین شریفین برگرفته از مقاله «چاووشی»، تاریخ بازیابی ۱۴۰۱/۰۷/۱۹.    






جعبه ابزار