• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

پیشینه عزاداری

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



عزاداری برای شهدا در اسلام سابقه‌ای دیرین دارد و از اخبار برمی آید که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نیز آن را تایید کرد و در برگزاری آن همت می‌گماشت.



ابن هشام می‌نویسد بعد از جنگ احد که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به خانه خود می‌رفت، عبورش به محله بنی عبدالاشهل و بنی ظفر افتاد و صدای زنان آنها ـ که بر کشتگانشان گریه می‌کردند ـ به گوش آن حضرت خورد و موجب شد که اشک بر صورت او نیز جاری گردد و در پی آن بفرماید:
«ولی کسی نیست که بر حمزه بگرید! »
سعد بن معاذ و اسید بن حضیر (رؤسای قبیله بنی عبدالاشهل) پس از آگاهی از این موضوع، و زمانی که به خانه‌های خود باز گشتند، به زنان قبیله شان دستور دادند، لباس عزا بپوشند و به در مسجد بروند و در آنجا برای حمزه اقامه عزا و ماتم کنند. رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) که صدای گریه آنها را شنید، از خانه خویش (که جنب مسجد بود) بیرون آمده (از آنها سپاس گزاری کرد و) فرمود:
«به خانه‌های خود بازگردید، خدایتان رحمت کند که به خوبی مواسات خود را انجام دادید»
[۱] ابن هشام حمیری، عبدالملک، سیرة النبویه، ترجمه سید هاشم رسولی، ج۴، ص۱۲۲.

و نیز هنگامی که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) رحلت کردند، مردم مدینه، از زن و مرد، به گریه و ندبه پرداختند و بنا بر قول عثمان بن عفان، برخی از اصحاب چنان اندوهگین شدند که چیزی نمانده بود به وهم دچار آیند.
[۲] کاتب واقدی، محمد بن سعد، طبقات کبیر، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، ج۲، ص۱۶۲.
و بنا بر نقل عایشه زنان به عزاداری پرداختند و به سینه و صورت خود می‌زدند.
[۳] ابن هشام حمیری، عبدالملک، سیرة النبویه، ترجمه سید هاشم رسولی، ج۲، ص۴۲۸.

در شهادت علی (علیه‌السّلام) فرزندان آن حضرت و مردم کوفه به شدت می‌گریستند.
[۴] قمی، شیخ عباس، منتهی الآمال، ج۱، ص۲۱۱- ۲۲۰.
[۵] قمی، شیخ عباس، منتهی الآمال، ج۱، ص۲۲۳.
و هنگامی که امام حسن (علیه‌السّلام) به شهادت رسید، برادرش محمد حنفیه مرثیه و نوحه سرایی کرد.
[۶] مسعودی، ابوالحسن علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ج۲، ص۳.



شهادت امام حسین (علیه‌السّلام) و یارانش نقطه عطفی در عزاداری است. به گواهی اهل سنت، عزاداری برای سیدالشهدا (علیه‌السّلام) سابقه‌ای به درازای تاریخ اسلام دارد و به حیات پیامبر و سیره آن بزرگوار برمی گردد. ‌ ام سلمه در حدیثی مفصل قضیه آوردن تربت خونین کربلا توسط جبرئیل برای پیامبراکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را نقل کرده است.
[۷] ابن جوزی، سبط، تذکرة الخواص، تحقیق بحرالعلوم، ص۲۵۰.
ابن سعد نیز از گریستن حضرت علی (علیه‌السّلام) در سرزمین نینوا و خبر دادن حضرتش از شهادن امام حسین و یارانش خبر داده است.
[۸] العسقلانی، ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۲، ص۳۰۰.

در ابتدای امر خانواده امام حسین (علیه‌السّلام) همچون زینب (سلام‌الله‌علیهم) و‌ ام کلثوم و امام سجاد (علیه‌السّلام) برای شهدای کربلا به نوحه سرایی پرداختند، به طوری که کوفیان که در قتل امام حسین (علیه‌السّلام) و یارانش نقشی مستقیم داشتند، در کوی و بازار عزاداری می‌کردند. سید بن طاووس در این باره می‌نویسد:
«زن‌ها گیسو پریشان کردند و خاک بر سر پاشیدند و چهره‌های خویش را خراشیدند و سیلی به صورت زدند و فریاد «واویلا» و «واثبوراه! » بلند نمودند. مردها گریستند و موهای محاسن خود را کندند. هیچ موقعی دیده نشده بود که مردم بیش از آن روز، گریه کرده باشند».
[۹] سید بن طاووس، علی بن موسی، اللهوف علی قتلی الطفوف، ص۱۷۹- ۱۸۶.
[۱۰] سید بن طاووس، علی بنموسی، اللهوف علی قتلی الطفوف، ص۱۸۷.

توابین که در سال ۶۵ ق قیام کردند، قبل از ورود به صحنه نبرد، به زیارت قبر امام حسین (علیه‌السّلام) و یارانش رفتند و یک روز و یک شب گریه و زاری و تضرع بسیار نمودند، چنان که بنابر نقل طبری، کسی تا آن روز چنان گریه‌ای ندیده بود.
پس از آن سوگواری و مرثیه سرایی برای سالار شهیدان (علیه‌السّلام) در زمان دیگر ائمه معصومین (علیه‌السّلام) رایج بوده و آنان بر تداوم آن توصیه می‌فرمودند.


ابن اعثم آورده است که در دوران امام باقر (علیه‌السّلام) کمیت اسدی روزی وارد مدینه شد. از او خواستند تا اشعاری را باز گو کند، پس او در اجتماع مردم اشعاری خواند و مردم به شدت گریه کردند. برخی از ابیات آن شعر چنین است:
نفسی فداء الذی لا الجور سنته و لا المعاذیر من بخل و تبخیل
نفسی فداء رسول الله قیل لـــه منی و من بعدها ادنی لتفلیل
الحازم الامر و المیمون طائـــــره و المستضاء به و الصادق القیل
[۱۱] ابن اعثم الکوفی، ابو محمد احمد، کتاب الفتوح، تحقیق علی شیری، ج۸، ص۲۷۵.



بنابر روایات متعدد، حضرت امام صادق (علیه‌السّلام) در روز عاشورا بستگان و اصحاب خود را جمع می‌کرد و برای امام حسین (علیه‌السّلام) عزاداری می‌کرد. گاهی این مجالس به اطلاع دستگاه ظالم عباسی می‌رسید و آن حضرت (علیه‌السّلام) به ناچار تقیه می‌کرد و آن را پنهان می‌کرد. ایشان شاعران را به سرودن شعر در مورد اهل بیت و مصائب کربلا تشویق می‌کردند.
از روایت ابن قولویه نیز برمی آید که در زمان امام صادق (علیه‌السّلام) مردم اطراف کوفه و نواحی دیگر، از زن و مرد، برای زیارت قبر امام حسین (علیه‌السّلام) و یارانش به کربلا می‌رفتند و به قرائت قرآن، ذکر مصائب و نوحه گری و مرثیه سرایی می‌پرداختند.
[۱۳] محدث نوری، حسین، لؤلؤ و مرجان، ص۴.



دعبل خزاعی می‌گوید: در ایام دهه ی محرم به محضر آقا و مولای خود، علی بن موسی (علیه‌السّلام) ، در مرو شرفیاب شدم و آن حضرت را در حالی که اصحابش دور او نشسته بودند، محزون یافتم. وقتی حضرت مرا دید فرمود:
مرحبا بر تو دعبل! مرحبا بر کسی که با دست و زبانش ما را یاری می‌کند.
سپس حضرت مرا در کنار خودش جای داد و فرمود:
‌ای دعبل! دوست داری شعر بخوانی؛ زیرا این روزها ایام غم و اندوه بر ما اهل بیت و روز شادی دشمنان ما، به ویژه بنی امیه، است.
سپس برخاست و پرده‌ای بین ما و اهل بیتش زد و آنان را پشت پرده نشاند تا بر مصیبت جدش حسین (علیه‌السّلام) گریه کنند؛ آن گاه رو به من کرد و فرمود:
‌ای دعبل! مرثیه بخوان! تو یاور ما و مرثیه سرای ما هستی، تا زمانی که زنده‌ای.


در آن زمان‌ها، عزاداری گاه سیر صعودی و گاه نزولی داشته است؛ مثلا در زمان امام جواد (علیه‌السّلام)، تا حدی امکان عزاداری برای شیعیان فراهم بود و این حالت تا زمان معتصم ادامه داشت؛ اما پس از آن، سیر نزولی یافت و شیعه برای عزاداری و احیای شعائر حسینی در فشار بود.
[۱۵] مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۴۰، ص۱۳۶.
[۱۶] مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۴۰، ص۱۳۷.
در این دوران نیز عزاداری در ایام محرم نسبت به ماه‌ها و ایام دیگر بیشتر بود.


در بیانیه‌ای که خلیفه الراضی بالله،
[۱۸] ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، سنه ۳۲۳، ج۱۴، ص۳۳.
علیه برخی سلفیان تندرو صادر کرد به خوبی پیداست که در نیمه اول قرن چهارم، بر خلاف عهد متوکل، محدودیت‌هایی برای شیعیان در انجام مراسمشان وجود نداشت، لیکن دیگر فرق مسلمانان به ویژه حنابله به آزار و اذیت آنها می‌پرداختند و این وضع تا سلطه آل بویه بر بغداد (۳۳۲ق) و کم وبیش در دور ه سلاحفه با محددیت‌های زیادی ادامه داشت. .
از گزارش‌های منابع به خوبی برمی آید که، مراسم سوگواری عاشورا به رغم محدودیت‌هایی که از جانب اهل سنت ایجاد می‌شد، تا پایان حکومت آل بویه (۴۴۷ق) و بعد از آن به حیات خود ادامه داد.


۱. ابن هشام حمیری، عبدالملک، سیرة النبویه، ترجمه سید هاشم رسولی، ج۴، ص۱۲۲.
۲. کاتب واقدی، محمد بن سعد، طبقات کبیر، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، ج۲، ص۱۶۲.
۳. ابن هشام حمیری، عبدالملک، سیرة النبویه، ترجمه سید هاشم رسولی، ج۲، ص۴۲۸.
۴. قمی، شیخ عباس، منتهی الآمال، ج۱، ص۲۱۱- ۲۲۰.
۵. قمی، شیخ عباس، منتهی الآمال، ج۱، ص۲۲۳.
۶. مسعودی، ابوالحسن علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ج۲، ص۳.
۷. ابن جوزی، سبط، تذکرة الخواص، تحقیق بحرالعلوم، ص۲۵۰.
۸. العسقلانی، ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۲، ص۳۰۰.
۹. سید بن طاووس، علی بن موسی، اللهوف علی قتلی الطفوف، ص۱۷۹- ۱۸۶.
۱۰. سید بن طاووس، علی بنموسی، اللهوف علی قتلی الطفوف، ص۱۸۷.
۱۱. ابن اعثم الکوفی، ابو محمد احمد، کتاب الفتوح، تحقیق علی شیری، ج۸، ص۲۷۵.
۱۲. شیخ طوسی، محمد بن حسن، اختیار معرفه ا لرجال، ج ۲، ص۵۷۴.    
۱۳. محدث نوری، حسین، لؤلؤ و مرجان، ص۴.
۱۴. مجلسی، محمد تقی، بحارالانوار، ج۴۵، ص۲۵۷.    
۱۵. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۴۰، ص۱۳۶.
۱۶. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۴۰، ص۱۳۷.
۱۷. راضی، ابن مسکویه، تجارب الامم، ترجمه علینقی منزوی، ج۵، ص۴۲۶.    
۱۸. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، سنه ۳۲۳، ج۱۴، ص۳۳.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «پیشینه عزاداری».    






جعبه ابزار