• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

پیام‌رسانی امام سجاد

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



قیام سید الشهداء ابعاد مختلفی داشت که می‌توان به خوبی از رفتار و گفتار امام (علیه‌السّلام) از ابتدای حرکتشان از مدینه تا آخرین لحظات عمر شریفشان متوجه آن شد.



امور متعددی به عنوان عوامل قیام امام حسین (علیه‌السّلام) محسوب شده‌اند که به بعضی از آن‌ها اشاره می‌کنیم:

۱.۱ - پرهیز از بیعت با یزید

یزیدی که جام شراب را بر حوران بهشتی ترجیح می‌داد
[۱] سبط ابن جوزی و یوسف بن قزغلی البغدادی، تذکرة من الامه فی خصائص الائمة، ص۲۹۱.
و بر اثر افراط در شرابخوری از دنیا رفت.
[۲] ابومخنف، لوط بن یحیی بن سعیدبن مخنف، مقتل الحسین، ج۲، ص۱۸۳.
او که پس از شهادت امام حسین (علیه‌السّلام) آرزو کرد: «ای کاش بزرگان ما که در جنگ بدر کشته شدند امروز زنده می‌شوند و می‌گفتند: ‌ای یزید آفرین بر تو باد».
[۳] قمی، شیخ عباس، تتمه المنتهی فی وقایع ایام الخلفاء، ص۴۴.
یزیدی که به تاسی از پدرش درصدد مسخ تدریجی اسلام بود.

۱.۲ - دعوت کوفیان

اهل کوفه از ایشان دعوت کردند تا برای به دست گرفتن رهبری مردم عراق و تشکیل حکومت اسلامی به کوفه بروند.
[۴] شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الارشاد، ص۲۰۳.


۱.۳ - اصلاح امت

امر به معروف و نهی از منکراتی همچون محو سنت‌ها و رواج بدعت‌ها عامل بعدی قیام امام بود. به تعبیر دیگر عامل سوم، اصلاح امت اسلامی بود.
یزید که بعد از شهادت امام پایه‌های حکومتش را متزلزل دید، تنها راه فرار خود از سرزنش و شورش مردمی را عوام فریبی و تبلیغات مسموم دانست؛ لذا درصدد ترور شخصیتی امام (علیه‌السّلام) و اهل بیت او برآمد و به عنوان اولین مبارزه منفی، امام (علیه‌السّلام) و اهل بیت در شام او را «خارجی» نامید و آن‌ها را به عنوان شورشیان بر خلیفه مسلمین (که مجازاتشان تبعید و اعدام است) معرفی کرد. و با برپایی مراسم جشن و شادی این جنایت را پیروزی قلمداد کرد و سعی کرد از شناخته شدن حسب و نسب اسرا و اهل بیت امام (علیه‌السّلام) بین مردم جلوگیری کند.
[۶] لجنه التالیف، الامام زین العابدین، ص۴۹.

متاسفانه مردم شام که اسلامشان را فقط از طریق معاویه و یزید گرفته بودند، بدعت‌های آن‌ها را چشم و گوش بسته قبول می‌کردند و احکام الهی محسوب می‌کردند. این تقلید کورکورانه تا حدی فضاحت بار بود که معاویه، نماز جمعه را در روز شنبه اقامه کرد و هیچ کس اعتراض نکرد.
[۷] مسعودی، علی بن الحسین، مروج الذهب، ج۳، ص۳۱.

دستگاه تبلیغاتی یزید در شام ابتدا توانست حقیقت را پنهان کند؛ لذا اهل شام با پایکوبی و هلهله به استقبال کاروان اسرا و سرهای بر روی نیزه آمدند و آنرا پیروزی سپاه اسلام دانستند.
[۸] پیشوایی، مهدی، سیره پیشوایان، ص۲۰۱.

اگر نقشه یزید در تحریف وقایع عاشورا و تحریف تاریخ عملی می‌شد امروز عاشورا به جای اینکه الگوی ظلم ستیزی باشد، الگوی ظلم ستائی بود.
با در نظر گرفتن شرایط آن زمان است که وجود کسی به عنوان پیام رساندن عاشورا یک ضرورت تلقی می‌شود و رهبری این مسئولیت را کسی به عهده نگرفت، مگر حضرت سید السجادین (علیه‌السّلام) و زینب (سلام‌الله‌علیهم) . پس از انقلاب حسینی کربلا مرحله‌ای دیگر از این انقلاب آغاز گردید. این مرحله ضامن به ثمر رسیدن خون سید الشهداء بود. امام سجاد (علیه‌السّلام) که در آن زمان ۲۳ سال بیشتر نداشت، مهم‌ترین وظیفه خود را زنده نگه داشتن خون شهدای کربلا قرار داد. و از همان روز عاشورا تا آخرین لحظات عمر شریفشان مظلومیت اهل بیت (علیه‌السّلام) را یادآور شدند و این غم و اندوه درونی خود را در مناسبت‌های مختلف آشکار ساختند.


امام (علیه‌السّلام) در خطبه‌هایی که در مسیر کربلا تا شام و از شام تا مدینه ایراد کردند تلاش‌های یزید را نقش بر آب نمودند که به بخش هائی از سخنان حضرت اشاره می‌شود:

۲.۱ - خطابۀ امام در کوفه

با توجه به اینکه کوفیان حسب و نسب امام حسین (علیه‌السّلام) را می‌دانستند و فقط دنیاگرائی و غفلت و مال حرام سبب جرات آن‌ها بر قتل امام حسین (علیه‌السّلام) شده بود، امام سجاد (علیه‌السّلام) با خطابه‌هایی آتشین، وجدان به خواب رفته آن‌ها را نسبت به شدت جنایتی که مرتکب شده بودند، بیدار کرد و اوج فاجعه کشتن امام (علیه‌السّلام) و اهل بیتش و بیعت شکنی آنها را گوشزد کرد.
[۹] سید بن طاووس، علی بن موسی، اللهوف فی قتلی الطفوف، ص۶۶.


۲.۲ - خطابه امام در شام

امام سجاد (علیه‌السّلام) در شام به شکل دیگر این پیام را ابلاغ کردند و بیشترین همت ایشان که در این شهر، شناساندن شخصیت و جایگاه و حسب و نسب خود نسبت به پیغمبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بود و در ادامه با رسوا کردن یزید و حکومت ظالمانه او و اشاره به جنایات او خصوصا در کربلا مظلومیت امام حسین (علیه‌السّلام) و اهل بیتش را یادآور شدند. (مراد حضرت علی (علیه‌السّلام) است.)
افشاگری امام (علیه‌السّلام) منحصر به مجامع عمومی نبود، بلکه در برخوردهای شخصی و چهره به چهره هم این وظیفه را بخوبی ادا کردند. مثلا وقتی که کاروان اسرا به شهر شام رسید، پیرمردی به امام سجاد (علیه‌السّلام) نزدیک شد و گفت: سپاس خداوندی را که شما را ملاک کرد و امیر را بر شما مسلط کرد.... ، امام (علیه‌السّلام) فرمودند: ‌ای پیرمرد! آیا قرآن خوانده‌ای؟ پیرمرد گفت: آری. امام (علیه‌السّلام) فرمود: آیا (این آیه را) خوانده‌ای؟
«بگو هیچ مزدی از شما نمی‌خواهم، مگر دوستی نزدیکانم.»
و آیا (این) کلام خداوند متعال را خوانده‌ای(که):
«و حق کسانی که با تو قرابت دارند ادا کن؟» .
و(همچنین این) کلام خداوند (که):
«و بدانید هر آنچه که به غنیمت می‌برید خمس آن، مال رسول خدا و کسانی است که با پیغمبر قرابت دارند» .

پیرمرد گفت: «آری خوانده‌ام» امام فرمودند: به خدا قسم مراد از نزدیکان پیغمبر در این آیات، ما هستیم» سپس فرمودند: آیا کلام خداوند را خوانده‌ای که:
«همانا خداوند می‌خواهد که هر گونه پلیدی را از شما اهل بیت بزداید و شما را پاک گرداند» .
گفت: «آری» آنگاه امام (علیه‌السّلام) فرمودند:
«مائیم اهل بیتی که خداوند آن‌ها را مطهر گردانید»
پیرمرد گفت: قسمتان می‌دهم، شما همان افراد هستید. امام فرمودند:
«بدون شک ما آن‌ها هستیم.»
پیرمرد بر آنچه بر سر اهل بیت گذشته بود، تاسف خورد و از آنچه بنی امیه و انجام داده بود، بیزاری جست».
[۱۴] ابن ابی الحدید، عبد الحمید، شرح نهج البلاغه، ج۷، ص۱۵۹.

تلاش‌های امام سجاد (علیه‌السّلام) در شام به نتیجه رسید. یعنی اهل شام متوجه جنایات یزید و عظمت جایگاه اهل بیت شده بودند. سخنرانی‌ها و روشنگری‌های امام سجاد (علیه‌السّلام) سبب شد، یزید گناه این اقدام را به گردن ابن زیاد بیندازد و او را لعنت کند و در آخر هم امام سجاد (علیه‌السّلام) را با احترام به مدینه منوره بفرستد.

۲.۳ - اقدامات امام در مدینه

در مدینه منوره نیز امام سجاد (علیه‌السّلام) به بیان مظلومیت خود و افشای فساد حکومت یزید پرداختند و حتی قبل از ورود به مدینه به یکی از شعرا دستور دادند تا بر مصیبت سید الشهداء شعر بخواند و وقتی مردم جمع شدند، حضرت، خطبه‌ای خواندند و در آن خطبه پیام عاشورا را ابلاغ نمودند.
[۱۶] الامام زین العابدین، صحیفه سجادیه، ص۵۵.

امام سجاد (علیه‌السّلام) مهم‌ترین سند و مدرک نامشروع بودن حکومت یزید یعنی شهادت پارۀ جگر پیغمبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و اهل بیت او را ارائه نمودند، سندی که به هیچ وجه قابل انکار یا توجیه نبود و علاوه بر اینکه از غم و اندوه حادثه جانسوز کربلا سینه اش تنگ شده بود. بنابر نقلی به مدت ۲۰ سال گریه خود را در مناسبت‌های مختلف آشکار می‌ساخت، تا یاد امام و هدف امام (علیه‌السّلام) و ظلم حکومت ظالم بنی امیه فراموشی نشود و در جواب کسی که از ایشان درخواست نمود که گریه نکند، فرمودند:
« یعقوب پیغمبر ۱۲ پسر داشت، یکی را خداوند از او جدا کرد، چشمانش از شدت گریه بر او سفید و پشتش از غم و غصه خم شد در حالی که می‌دانست پسرش زنده است. (ولی من) در اطرافم پدر و برادر و عمو و ۱۷ نفر از اهل بیتم را کشته دیدم. پس چگونه حزن و اندوهم تمامی یابد»
اگر چه زندگی امام سجاد (علیه‌السّلام) سر تا سر الگوی ما است، اما درسی که ما از این قطعه از تاریخ زندگی این امام همام می‌گیریم، لزوم زنده نگه داشتن یاد و خاطره عاشورا است، تا همواره دستورالعمل سید الشهداء (علیه‌السّلام) ؛ «جانت برود ولی اسلام نرود» آویزه گوش و چشم رهروان راه آن حضرت باشد.


۱. سبط ابن جوزی و یوسف بن قزغلی البغدادی، تذکرة من الامه فی خصائص الائمة، ص۲۹۱.
۲. ابومخنف، لوط بن یحیی بن سعیدبن مخنف، مقتل الحسین، ج۲، ص۱۸۳.
۳. قمی، شیخ عباس، تتمه المنتهی فی وقایع ایام الخلفاء، ص۴۴.
۴. شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الارشاد، ص۲۰۳.
۵. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۴، ص۳۲۹.    
۶. لجنه التالیف، الامام زین العابدین، ص۴۹.
۷. مسعودی، علی بن الحسین، مروج الذهب، ج۳، ص۳۱.
۸. پیشوایی، مهدی، سیره پیشوایان، ص۲۰۱.
۹. سید بن طاووس، علی بن موسی، اللهوف فی قتلی الطفوف، ص۶۶.
۱۰. شوری/سوره۴۲، آیه۲۲.    
۱۱. اسراء/سوره۱۷، آیه۲۶.    
۱۲. انفال/سوره۸، آیه۴۱.    
۱۳. احزاب/سوره۳۳، آیه۳۳.    
۱۴. ابن ابی الحدید، عبد الحمید، شرح نهج البلاغه، ج۷، ص۱۵۹.
۱۵. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۸۷.    
۱۶. الامام زین العابدین، صحیفه سجادیه، ص۵۵.
۱۷. ابن شهر آشوب، عزالدین، مناقب آل ابی طالب، تصحیح و تعلیق، سید هاشم رسولی محلاتی، ج۳، ص۱۶۱.    
۱۸. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۶، ص۱۰۸.    



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله«پیام‌رسانی امام سجاد».    






جعبه ابزار