• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

پرتوی از قرآن (کتاب)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تفسیر پرتوی از قرآن یا درس‌هایی از تفسیر پرتوی از قرآن عنوان تفسیری است ناتمام از مرحوم آیت‌الله سید محمود علائی طالقانی (۱۲۸۶- ۱۳۵۸ ه. ش). این تفسیر که طی قریب به ۴۰ سال تالیف شده است، در ۶ مجلد و شامل تفسیر برخی سوره‌های نخست قرآن کریم و تمامی سوره‌های جزء سی می‌باشد. در جلد اول سوره حمد تا آیه ۱۴۴ سوره بقره، در جلد دوم بقیه سوره بقره، در جلد سوم سوره آل عمران، در جلد چهارم جزء سی‌ام از ابتدا تا آخر سوره الطارق، در جلد پنجم بخش پایانی جزء سی‌ام و در آخرین جلد یعنی جلد ششم ۲۲ آیه نخست سوره نساء تفسیر شده است.



چگونه می‌توان خود را در معرض هدایت قرآن قرار داد؟ این پرسشی است که مرحوم آیت‌الله طالقانی در آغاز تفسیر پرتوی از قرآن با خواننده مطرح می‌سازد. آنچه در پی می‌آید، بخشی از پاسخ آن پیر فرزانه به همین پرسش است. همچنان که در پایان این نوشتار آمده، خواننده ارجمند درمی‌یابد که آن بزرگ‌مرد این کتاب شریف را در زندان و به واقع در نامناسب‌ترین مکان برای تحقیق و تالیف نگاشته است.


آیت‌الله طالقانی در مقدمه کتاب نوشته‌اند من خودم را مفسر نمی‌دانم و پرتوی از قرآن که به ذهن من تابیده است را به کاغذ منتقل می‌کنم... این سخن که نقد حال مولف می‌باشد، به منزله قانونچه کتاب است که بر سراسر تفسیر سایه افکنده است. شرایط تالیف کتاب به گونه‌ای بود که مولف به روش خاصی از تفسیر گرایش یابد، روشی که شاید در صورت تغییر شرایط، انتخاب نخست ایشان نبود.


روند شکل گیری تفسیر پرتوی از قرآن به لحاظ دوران پر فراز و نشیب مؤلف و زندگی سیاسی و اجتماعی ایشان، بسیار جالب توجه می‌باشد. آیت‌الله طالقانی در سال ۱۳۱۸ پس از فراغت از تحصیل از قم به تهران آمدند. فضای سیاسی و فکری آن دوران و گرایش‌های جوانان به مکاتیب الحادی، آیت‌الله طالقانی را بر آن داشت که تمام کوشش خود را معطوف به ابلاغ پیام قرآن به جوانان و روشن‌فکران کرد. به‌همین جهت از همان سال، شروع به تفسیر قرآن و نهج‌البلاغه کردند. پس از شهریور سال ۱۳۲۰، فضای سیاسی به گونه‌ای متحول شد و امکان گسترش دروس تفسیر ایشان به میان دانشجویان، استادان دانشگاه و بعدها انجمن‌های اسلامی تازه‌تاسیسی چون انجمن اسلامی مهندسان، پزشکان، دانشجویان، معلمان و... فراهم آمد. شکل‌گیری این جلسات از منزل ایشان بود، سپس در مسجد منشور سلطان و از سال ۱۳۲۷ در مسجد هدایت به تفسیر قرآن در شب‌های جمعه تا زمان دستگیری ایشان، ادامه یافت. با بازداشت ایشان در خرداد ۱۳۴۲، این درس‌ها تعطیل شد اما آن مرحوم در دوران زندان، آنچه از تفسیر قرآن در ذهن داشته‌اند را نوشته‌اند که با انتقال این یادداشت‌ها به بیرون از زندان، جلد اول تفسیر پرتوی از قرآن در آبان ۱۳۴۲، منتشر شد. همزمان با یادداشت‌های ایشان، برخی از مستمعین درس‌های ایشان در مسجد هدایت که در بازداشت به سر بردند، پیشنهاد ادامه آن مباحث را دادند که مورد قبول قرار گرفت و مقرر شد هر هفته سه یا چهار جلسه صبح‌ها تشکیل شود. در این کلاس‌ها پس از بیانات استاد، نظرات ایشان توسط حاضران مورد بحث و بررسی قرار می‌گرفت. مطالب جلسات پس از نگارش اولیه و بازبینی استاد، به مرور برای چاپ به بیرون از زندان فرستاده می‌شد. اما مباحث زندان ادامه جلسات مسجد هدایت نبود تفسیر از جزء ۳۰ قرآن که از آغاز وحی است، شروع شده بود. این تغییر نیز بر اساس بینش استاد در جزء سی‌ام بود. ایشان معتقد بودند این بخش از قرآن، که جو خاص آن زمان را نشان داده، کلید فهم قرآن می‌باشد. این تفسیر در ۲ جلد تهیه و به پایان رسیده است. پس از اتمام این جزء، تفسیر جزء دوم قرآن شروع شد و تا پایان سوره بقره ادامه یافت (این تفسیر در سال ۱۳۴۸ به چاپ رسید). با آزادی ایشان از زندان در سال ۱۳۴۶، درس تفسیر در مسجد هدایت ادامه یافت. با محاصره منزل ایشان در طول ماه رمضان در سال ۱۳۵۰ و تبعید ایشان به زابل، دوباره درس تفسیر متوقف شد تا اینکه در اردیبهشت ۱۳۵۴، ایشان به تهران باز می‌گردند. با دستگیری مجدد ایشان، عملا این امکان از بین رفت و با توجه به یادداشت‌های ایشان که به یکی از شاگردانش سپرده بودند، مجموعه‌ای قریب به ۱۶۰ صفحه توسط شرکت سهامی انتشار به چاپ رسید. با آزادی ایشان از زندان، قسمت‌های چاپ شده خدمت ایشان ارائه می‌شود و آن مرحوم ضمن بازبینی، پیشنهاد می‌کنند که نام کتاب درس‌هایی از پرتوی از قرآن، باشد. با چاپ ۳۰۰ صفحه از این تفسیر، ایشان دار فانی را وداع می‌کنند. یادداشت‌های ایشان و مطالبی که در زندان القا فرموده بودند، به مرور به چاپ رسید. بنابراین تلفیق این دو مجموعه با نظر گردآورنده انجام شده است.
مطالبی که ایشان چه بصورت شفاهی و چه در شکل یادداشت به یادگار گذارده‌اند، با اتکا به حافظه خودشان بوده است و طبیعی است که برخی مطالب نیازمند مراجعه به منابع می‌باشد.
مرحوم آیت‌الله طالقانی، پس از پیروزی انقلاب اسلامی و بر اساس ضرورت ابلاغ فرهنگ قرآنی در جامعه، در برنامه قرآنی سیمای جمهوری اسلامی با نام با قرآن در صحنه شرکت نموده، مباحث تفسیری را به گونه‌ای دیگر ارائه می‌نمودند. همچنین در طول حیات پربرکت ولی کوتاه ایشان پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در سخنرانی‌ها و مجالس گوناگون از پرداختن به مباحث قرآنی غفلت نمی‌نمودند.


روشی که برای فارسی زبان‌ها در این کتاب پیش گرفته شده تا شاید بیشتر پرتو آیات قرآن در ذهن‌های دریابندگان جای گیرد و از هدایت آن بهره‌مند شوند، این است:
نخست چند آیه به ردیف و شماره آورده شده، پس از آن، ترجمه آیات به فارسی تطبیقی آمده؛ چنان‌که از حدود معانی صحیح لغات خارج نباشد. با اعتراف به این حقیقت که هر چه در ترجمه قرآن دقت شود و به هر لغتی درآید، نمی‌تواند مانند آیات قرآن معجزه باشد، نه آن اثر دل‌ربایی را دارد و نه آن احترام شرعی و حکمی را. معانی بلند قرآن که چون دریای مواجی است، جز در قالب تعبیراتی که خود ساخته رخ نشان نمی‌دهد و هیچ قالب و ترکیب دیگری چنان که باید آن معانی و رموز و اشارات را نمی‌رساند، تا آنجا که اگر حرف و کلمه‌ای تغییر یا تبدیل یابد، آهنگ و مقاصد و اشارات و معانی آن دگرگون می‌شود؛ بنابراین هر ترجمه‌ای از قرآن نارسای به مقصود قرآنی است مگر آنکه توضیح و تفسیر شود.
سپس معانی مترادف و موارد استعمال و ریشه لغات، در موارد لزوم بیان شده تا در ذهن خواننده مجال تفکر بیشتری باز شود. آنگاه آنچه از متن آیات مستقیما بر ذهن تابیده بیان می‌شود، گاهی در موارد مقتضی از احادیث صحیحه و نظرهای مفسران استفاده شده، سپس در پیرامون آیات آنچه به فکر نگارنده رسیده و بر ذهنش پرتو افکنده منعکس می‌گردد، تا شاید خواننده خود هر چه بیشتر به رموز هدایتی قرآن آشنا شود و ایمان تقلیدی به کمال تحقق رسد و هر چه بیشتر جویندگان، در اعماق ژرف آیات فروروند و در انوار آن غوطه‌ور شوند.
آنچه در پیرامون یا متن آیات نگارش یافته از دل دادن به آیات در اوقات فراغت ذهن از امور دنیا و انصراف از آمال و آرزوهای فریبنده و جزئیات مشغول‌کننده آن یا در بحث‌ها و مراجعه به تفاسیر به نظر آمده، در جلسه‌های بحث تفسیری (که سال‌هاست برای طبقه جوان تشکیل می‌شود) گاهی که توجه کامل به آیات، و چشم به چشمان پاک و رباینده جوانان دوخته می‌شد، از خلال آیات مورد بحث برق‌هایی می‌زد، اکنون که پس از سالیان دراز می‌خواهم آن مطالب را به ذهن بازگردانم و روی صفحه کاغذ آورم، با تاسف می‌نگرم که بسیاری از آن‌ها چون برق جهان و انعکاس لرزان، از آیینه ذهن رخ برتافته و شعاعی از آن بر کنارهای ذهن می‌درخشد و بیشتر یادداشت‌های ناقص و پراکنده‌ای است که در گوشه‌های ذهن و اوراق ضبط شده که اکنون می‌خواهم به توفیق الهام دهنده حقایق به صورت کتاب درآورم.
آنچه در پیرامون آیات و از نظر هدایت قرآن نگارش می‌یابد، عنوان تفسیر (پرده‌برداری) ندارد و مقصود نهایی قرآن نیست. از این‌رو عنوان و نام «پرتوی از قرآن» را برای آن مناسب‌تر یافتم؛ زیرا آنچه به عنوان «تفسیر قرآن» نوشته شده یا می‌شود، محدود به فکر و معلومات مفسران است، با آنکه قرآن برای هدایت و بهره همه مردم در هر زمان تا روز قیامت می‌باشد، پس اعماق حقایق آن نمی‌توان در ظرف ذهن مردم یک زمان درآید. اگر چنین باشد، تمام می‌شود و پشت سر سیر تکاملی می‌ماند و بهره‌ای برای آیندگان نمی‌ماند.


در مجموع مطالبی پیرامون این تفسیر از جهت درونی و ساختاری و همچنین از نگاه بیرونی و تاثیرش در جامعه فکری و فرهنگی گفته شده است:

۵.۱ - متن محوری

ایشان از الفاظ قرآن برای تفسیر استفاده می‌کردند و معتقد بودند که این الفاظ بار مفهومی خاصی دارد که هیچ کلمه‌ای نمی‌تواند این مفهوم را برساند. به حدی که حتی ایشان برای آهنگ و الفاظ قرآن هم توجهی خاص داشتند و معتقد بودند اگر حرکت و تشدید و آهنگ یک کلمه جابه جا شود، مفهوم را نمی‌رساند. خود قرآن و ساختار و جمله بندی خود قرآن نیز از مولفه‌های تفسیری می‌باشد. ایشان حتی معتقد بودند که در سوره بقره و آل عمران آیه آخر سوره بقره با آیه اول آل عمران با هم ارتباط دارد.

۵.۲ - علمی بودن تفسیر

آیا تفسیر ایشان علمی است؟ این سئوال از جنجالی‌ترین مباحث تفسیر پرتوی از قرآن است. برخی صریحا این تفسیر را تفسیری علمی می‌دانند و تمام اشکالات این روش را بر تفسیر پرتوی از قرآن روا می‌دانند. اما باید به چند نکته توجه داشت: نخست آنکه بحث علم و دین، جدی‌ترین مسئله دانشمندان و متفکران مذهبی در دوران پیش از انقلاب اسلامی بود و به جرات در کنار مارکسیسم و اعتقادات الحادی، بیشترین توان علمی متفکران و رجال سیاسی را به خود معطوف کرده بود و طبیعی بود که مرحوم آیت‌الله طالقانی با نگاه خاصی که به قشر دانشجو داشتند، نمی‌بایست از این امر غفلت نمایند.
دوم اینکه تاریخچه تدوین تفسیر بخصوص در دوران بازداشت ایشان و حضور برخی از رجال فکری آن دوران که به دین و بالطبع قرآن کریم، نگاهی علمی داشتند، در زندان و حضور این افراد در مباحث تفسیری ایشان، ایشان را به نوعی با تفکر تفسیر علمی مواجه کرده بود. این امر سبب شده است که در لابلای تفسیر رد پای این نوع نگرش مشاهده شود. اما دیدگاه ایشان در رابطه با دین بسیار روشن است. ایشان علم را مانند چراغی می‌دانستند که راه محقق را روشن می‌کند. علم به خودی خود حقیقت مطلق نیست اما عالم دنبال حقیقت است، به آنچه که می‌رسد چراغی است که راه را برای دیگران روشن می‌کند. اگر این چراغ را به حقایق مطلق که آیات قرآن است بتابانیم مفهوم آن حقیقت قرآنی را بهتر درک می‌کنیم. ایشان کتاب پیدایش و مرگ خورشید را از ژرژ گامف با دقت مطالعه کردند و بعد از این که کتاب را خواندند گفتند "سراجا وهاجا" در قرآن برای خورشید به کار رفته است. مفسران گفتند چراغی که نور می‌پراکند و آیت‌الله طالقانی با خواندن این کتاب گفتند ساختار خورشید را جز سراج نمی‌تواند بیان کند وهج یعنی پراکندن نور و حرارت از جایی به جای دیگر و سراج هم زمانی می‌گویند که نور از خود چراغ باشد اما اگر از جای دیگر باشد مشکاة می‌گویند اگر به شکل غیر مستقیم نور گرفته شود مصباح می‌گویند. ایشان معتقد بودند در قرآن کلمه مترادف نیامده است و هر کلمه‌ای در معنای خود آمده است. وهاج ساختار خورشید را نشان می‌دهد که نور را به شدت پرتاب می‌کند.
[۲] طالقانی، سید محمود، پرتوی از قرآن، ناشر شرکت سهامی انتشار، تهران، ۱۳۶۲ ش، چاپ چهارم، ج۳، ص ۱۸.


۵.۳ - تناسب آیات و سور

ایشان معتقد بودند تنظیم آیات را خود پیغمبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) انجام داده‌اند، چون تنظیم آیات هم روی حساب خاصی و به عبارتی یک معجزه بوده است و به بزرگی و کوچکی و ترتیب نزول آیات ارتباطی ندارد.


شرط اول تابش هدایت قرآن بر عقول توجه به حجاب‌ها و سعی برای برکنار نمودن آن‌هاست؛ چنان که آیاتی از قرآن با تعبیرات مختلف به این حجاب‌ها اشاره نموده:

۶.۱ - موانع هدایت بشر

«و اذا قرات القرآن جعلنا بینک و بین الّذین لا یؤمنون بالاخره حجاباً مستورا، و جعلنا علی‌ قلوبهم اکنّه ان یفقهوه و فی آذانهم وقرا: چون قرآن بخوانی در میان تو و کسانی که به آخرت، ایمان نمی‌آورند، حجاب پوشیده‌ای قرار می‌دهیم و بر قلب‌های آنان از اینکه به خوبی درک کنند پوشش و در گوش‌های آنان سنگینی قرار می‌دهیم.»
«و منهم من یستمع الیک و جعلنا علی‌ قلوبهم اکنّه ان یفقهوه و فی آذانهم وقرا و ان یروا کل آیه لا یؤمنوا بها: بعضی از این‌ها کسانی هستند که به تو گوش فرا می‌دهند و بر قلب‌های آنان پوشش‌هایی از اینکه بفهمند قرار دادیم و در گوش‌های آنان سنگینی است، و هر آیه‌ای را اگر بنگرند ایمان نخواهند آورد.»
«انّا جعلنا علی‌ قلوبهم اکنّه ان یفقهوه و فی آذانهم وقرا».
«و قالوا قلوبنا فی اکنّه ممّا تدعونا الیه و فی آذاننا وقر و من بیننا و بینک حجاب فاعمل انّنا عاملون:
گویند: دل‌های ما در پوششی است از آنچه به آن می‌خوانی و در گوش‌های ما سنگینی و در میان ما و تو حجاب است. پس تو کار خود کن و ما به کار خود مشغولیم.»
«و قالوا قلوبنا غلف بل لعنهم اللّه بکفرهم فقلیلا ما یؤمنون: یهود گفتند دل‌های ما را پوششی است، بلکه خداوند به سبب کفر خودشان مطرودشان ساخته و‌ اندکی ایمان می‌آورند.»
«ا فلا یتدبّرون القرآن‌ام علی‌ قلوب اقفالها».
این آیات و مانند آن از حجاب‌هایی که مانع هدایت آیات است به: حجاب، اکنه، وقر، غلف، قفل، تعبیر کرده گویا هر یک از این‌ها اشاره به نوعی از حجاب است که مربوط به یکی از مدارک باطنی می‌باشد: حجابی که عمق ضمیر را فرا می‌گیرد، یا پیرامون آن را می‌پوشاند، یا گوش و چشم باطن را از شنوایی و بینایی باز می‌دارد.


حجاب نفسانی یا غیر اکتسابی است؛ مانند کسانی که عقل فطری آن‌ها از جهت عدم تفکر بیدار نگشته و دیدشان در محیط ظواهر زندگی دنیا محدود مانده. معلومات و دانش‌های غرورانگیز اکتسابی نیز حجاب‌هایی است که از تدبر در آیات و فرا گرفتن هدایت باز می‌دارد.
چه بسا اصطلاحات و دانش‌هایی که برای فهم دین و آیات کتاب حکیم به کار رفته که خود حجابی بر آن شده، و تفسیرهایی از قرآن که تفسیر هنر و معلومات مفسر می‌باشد، تا آنجا که مفسر خواسته همه آرا و‌ اندیشه‌های خود را مستند به قرآن سازد و با آیات وحی اثبات کند، چه بسا روایات و احادیثی که از جهت سند و دلالت مغشوش و از جهت مفهوم حیرت‌انگیز است که در تفسیر و پیرامون آیاتی که خود برهان حق و نور مبین و هدایت متقین است مانند تارهایی تنیده گشته!


چه بسا مردم تنگ‌نظر و جامدی که در چهره تعبد به دین تفسیر سراسر آیات هدایت قرآن را جز با روایات اسلامی و غیر اسلامی که بررسی نشده جایز نمی‌شمارند، با آنکه این‌گونه روایاتی که در تفسیر و معارف آمده، مانند احادیث فقه و احکام منقّح نگردیده، و آنچه منقح شده به تفسیر همه آیات نمی‌رسد.

۸.۱ - عرضه روایات به قرآن

بنابر‌این نظر، باید همه آیات قرآن به روایات عرضه شود، با آنکه روایات را باید به قرآن عرضه داشت، و باید پیش از صدور این روایات، مدت‌ها هدایت به قرآن متوقف شده باشد. احادیثی که از جهت سند متقن و از جهت دلالت محکم باشد، مفسر آیات احکام و مؤوّل متشابهات و مبین بطون قرآن است و این غیر از فهم هدایتی قرآن می‌باشد.


بیش از این حجاب‌ها، حجاب‌های دیگری از بیماری‌های اکتسابی و میراثی نفسانی و انحراف‌های ذهنی و خوی‌های پست مانند غرور، کبر، حسد است که هر یک منشا و راه علاجی دارد.
این‌گونه حجاب‌هاست که ذائقه فهم هر حقیقتی را فاسد و از لذت درک آن باز می‌دارد و طنین آیات حق را وا می‌تاباند و مانع نفوذ آن در ضمیر انسانی می‌شود.


چون بیشتر مسلمانان دچار همین‌گونه حجاب‌ها شدند، از هدایت و پیروی قرآن محروم گشتند. اگر مسلمانان پیرو هدایت اقوم قرآن‌اند، پس چرا پراکنده، ذلت‌زده، حیرت‌گرفته و خودباخته شده‌اند و به جای قیام به «اقوم»، بیشتر آنان زمین‌گیر شده یا به خواب رفته‌اند؟ اگر هم بخواهند برخیزند و به راه افتند، کوره راه‌های تقلید از دیگران را پیش می‌گیرند؟! مسلمانان در پیشگاه خداوند از کتاب خدا مسئولند، نه از گفته‌های مفسران و نه از روایات نارسایی که استناد آن به منابع وحی اثبات نشده.


با پروا گرفتن (اتقاء) از حجاب‌هایی که اشاره شد و مانند آن، نور هدایت قرآن بر دل‌ها می‌تابد: «هدی للمتّقین» و همواره جمال آن رخ می‌نماید و سایه رحمتش بر سر مسلمانان وحشت‌زده، آنگاه بر دنیای حیرت‌زده گسترده می‌گردد:
عروس حضرت قرآن نقاب آنگه براندازد که دارالملک ایمان را منزّه بیند از غوغا


آنچه پس از پروا گرفتن از حجاب‌ها، در فهم هدایتی قرآن مؤثر است:
۱ـ پی‌جویی از ریشه لغات و درک معانی و مفاهیم عمومی عصر نزول و جدا کردن آن از معانی و اصطلاحات حادثه، مانند مفاهیم: ایمان، کفر، نفاق، قلب، محکم، متشابه، تاویل و مانند این‌ها.
۲ـ دقت در نکته‌های مقصوده و اشارات ملحوظه و مقایسه در اسلوب، و توجه به هر ایجاز و تطویل، تقدیم و تاخیر، حذف و ابدال، تشبیهات و کنایات، امثال و عبر، و نکته‌های بلاغتی. تن‌ها دانستن فنون معمولی بلاغت برای درک بلاغت وسیع و متنوع قرآن کافی نیست، بلکه با تامل و تفکر آزاد می‌توان برموز بلاغت قرآن آشنا شد و این آشنایی‌ اندک‌اندک به صورت ملکه درمی‌آید؛ چنان که عرب ساده با فطرت آزاد و ملکه درک لطائف می‌توانست رموز بلاغت و نفوذ کلام خدا را دریابد، و بسیاری از محققان در بلاغت و رموز آن از درک لطائف قرآن محرومند، و کلامشان در سطح کلام عامه است، و بسیاری از علمای ادب و شعر از سرائیدن شعر روان و مؤثر عاجزند.
۳ـ دانستن خصال نفسانی و قوای درونی و تجزیه مبادی فکری، و شهوات، غرائز، عواطف، تحولات اجتماعی، اسرار ترقی و انحطاط امم.
۴ـ توجه عموم به محیط جاهلیت عرب و هنگام نزول قرآن، و متمثل نمودن بلاغت سرشار، فطرت زنده، فضای باز، آسمان درخشان آن‌ها، محیطی که آیات قرآن دل‌ها را می‌ربود و عقل‌ها را مقهور می‌کرد و آن‌ها را چنان تغییر داد که گویا از نو آفریده شده‌اند.
۵ـ دانشمندان اهل نظر و محققان، باید کلیات عقلی و فلسفی و معلومات خود را در طریق فهم هدایتی قرآن قرار دهند، نه آنکه قرآن را محدود به دریافته‌های خود گردانند.
۶ـ در تاویل متشابهات و فهم آیات‌الاحکام و استنباط فروع باید به احادیثی که از جهت دلالت صریح و از جهت سند استناد آن‌ها به منابع وحی و ائمه طاهرین (علیهم‌السلام)، بررسی شده باشد رجوع شود.


این پیشرفت زمان و علم است که می‌تواند ‌اندک‌اندک از روی بواطن و اسرار قرآن پرده بردارد؛ چنان که محققین اسلامی از آغاز قرن دوم شروع به تفسیر قرآن نموده‌اند، پس از آن هم تفسیرهایی بر قرآن کریم نوشته شده که بعضی به چاپ رسیده و قسمتی جز نامی از آن‌ها باقی نمانده. اولین تفسیری که در اوائل قرن سوم نوشته شده و در دسترس است، تفسیر جامع‌البیان طبری می‌باشد. با این همه تحقیقات و تفسیر‌ها که با رنج و کوشش و نبودن وسائل نشر، در پیرامون آیات نگاشته شده چندان مورد بهره‌برداری مردم این قرن نیست.


کسی که بخواهد در این کتاب از آیات مورد بحث بیشتر بهره‌مند شود، اول: آیات را با ترجمه آن مورد توجه و تدبر قرار دهد، آنگاه لغات را در نظر گیرد، پس از آن در بحث پیرامون آیات دقت نماید.
چون شرح لغات و اصطلاحات مخصوص که مانند فرهنگ قرآن است، در این بخش آمده، طبعا این بخش مفصل‌تر از بخش‌های دیگر خواهد بود. آنجا که لغت یا آیه‌ای مکرر آمده، تن‌ها به آیه گذشته یا شماره آن اشاره شده.

۱۴.۱ - دلیل بهره‌برداری از آن روش

این روش را در بیان هدایت قرآن پیش گرفتم تا شاید برای فارسی‌زبانان بیشتر چهره قرآن هویدا شود و به جمال هدایت و کمال قرآنی آراسته گردند و مسلمانان از خودباختگی به فلسفه حیات و صنایع فریبنده و دل‌بستگی به تمدن بی‌ثبات و ساخته خردهای کوتاه بشری، بهوش آیند و راه خیر و صلاح پیش گیرند، هر چه بیشتر از سرمایه‌های عقلی و نفسانی و مادی خود بهره‌مند شوند.


اگر ما خود به تعالیم و هدایت قرآن و راه و روشی که برای زنده شدن به حیات «طیبه» می‌نمایاند، آشنا شویم و دیگران را در این دنیای تحیر و وحشت، به آن آشنا سازیم، مردم حق‌جو و هدایت‌طلب بیش از این خواهند اعتراف کرد که این کتاب پیش از آنکه کتاب منتسبین به اسلام باشد، کتاب سعادت عمومی بشر است.


این کتاب تنها کتابی است که با ضمیر هر انسانی سر و کار دارد، و ضمیر مبدا فعال سازمان انسانی است و می‌تواند در میان تاریکی‌های ماده درون انسانی را برافروزد و چون شب پر ماه و ستاره آن را افروزان گرداند. آنگاه بامداد روشنی از افق باطن پدید آرد، این یگانه وظیفه علمای دین و پرده‌داران آئین است که تا هر چه بیشتر جمال احکام و اسرار و هدایت قرآن را آشکار سازند، و تا می‌توانند گوشه‌هایی از اشارات و لطائف و حقایق را بنمایانند که فرمودند: «للقرآن عبارات و اشارات و لطائف و حقایق؛ فالعبارات للعوام، و الاشارات للخواص، و اللطائف للاولیاء و الحقایق للانبیاء».


محمد بن یعقوب کلینی در کافی و محمد بن مسعود عیاشی در تفسیر خود از امام صادق از پدرانش (علیهم‌السلام) نقل می‌کند که: رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) گفت: «ایها الناس، انکم فی دار هدنه و انتم علی ظهر سفر و السیر بکم سریع و قد رایتم اللیل و النهار و الشمس و القمر یبلیان کل جدید و یاتیان بکل موعود، فاعدوا الجهاز لبعد المجاز: ‌ای مردم، شما در سرای «هدنه» و بر پشت سفرید، سیری که شما را پیش می‌برد بس سریع است، به خوبی می‌نگرید که شب و روز و آفتاب و ماه، چگونه هر نوی را کهنه، و هر نویدی را پیش می‌آورند. پس وسیله کوچ خود را برای گذشت از این عبورگاه دور آماده سازید.»
در اینجا مقداد بن اسود به پای خاست و پرسید: «ای رسول خدا، دار هدنه چیست؟» فرمود: «دار بلاغ و انقطاع: سر منزل رسیدن و دل کندن.
فعلیکم بالقرآن فانه شافع مشفع و ما حل مصدق: پس بر شماست که قرآن را محکم گیرید؛ چه، آن شافعی است پذیرش شده، و خبرگزاری است تصدیق‌شده. و من جعله امامه قاده، الی الجنه و من جعله خلفه، ساقه الی النار: کسی که آن را پیش‌رو قرار دهد، به سوی بهشتش می‌کشاند. کسی که آن را پشت سر افکند، به سوی آتشش می‌برد. و هو الدلیل یدل علی خیر سبیل: رهبری است که به گزیده‌ترین راه رهبری می‌کند. و هو کتاب فیه تفصیل و بیان و تحصیل، و هو الفصل لیس بالهزل: کتابی است که در آن تفصیل و بیان تحصیل است، فصل میان حق و باطل است و هزل نیست. و له ظهر و بطن، فظاهره حکم و باطنه علم. ظاهره انیق و باطنه عمیق: ظاهر و باطن دارد، ظاهرش حکومت و باطنش دانش، ظاهرش دلربا و باطنش ژرف است. له تخوم و علی تخومه تخوم: ریشه‌های عمیق دارد و ریشه‌های عمیق آن را ریشه‌هایی است.
و لا تحصی عجائبه و لا تبلی غرائبه: عجایبش به شمار نمی‌آید و غرایبش کهنه نگردد. فیه مصابیح الهدی و منار الحکمه و دلیل المعرفه: در آن چراغ‌های هدایت و نورهای رهنمای حکمت و دلیل معرفت است.»


امام صادق (علیه‌السّلام) از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) روایت کرده‌اند: «القرآن هدی من الضلال و تبیان من العمی و استقاله من العثره: قرآن هدایتی است که از گمراهی و بیان، روشنی است که از کوره راهی، می‌رهاند. موجب رهایی از لغزش است.
و نور من الظلمه و ضیاء من الاحداث: نوری است که از تاریکی، پرتوی است که از پیشامد‌ها نجات می‌بخشد.
و عصمه من الهلکه، و رشد من الغوایه، و بیان من الفتن: دستگیر از هلاکت است و رشدی است که از حیرت زدگی، و بیانی است که از فتنه‌ها بیرون می‌برد.
و بلاغ من الدنیا الی الآخره و فیه کمال دینکم: رساننده از دنیا به سوی آخرت است و در آن تمام و کمال آئین شماست.
و ما عدل احد من القرآن الا الی النار: احدی از قرآن سر نپیچد مگر آنکه به سوی آتش بپیچد.»
حدیث دیگر: «تعلموا القرآن فانه احسن الحدیث: قرآن را نیکو فراگیرید؛ چه، نیکوترین حدیث است.
و تفقهوا فیه فانه ربیع القلوب: در آن با فکر بررسی کنید؛ چه، آن بهار دل‌هاست.
و استشفوا بنوره فانه شفاء الصدور: و به نور آن بهبودی جویید؛ چه، بهبوددهنده درون سینه‌هاست.
و احسنوا تلاوته فانه انفع القصص: آن را نیکو تلاوت کنید؛ زیرا گواراترین و شیرین‌ترین داستان‌هاست...
فالقرآن آمر و زاجر، و صامت و ناطق: قرآن امر‌کننده و بازدارنده و ساکت و گویاست.
حجه الله علی خلقه: حجت خداوند بر خلق می‌باشد.
اخذ علیکم میثاقه، و ارتهن علیه انفسهم: خداوند پیمان محکم خود را از شما درباره آن گرفته و نفوس شما را در گرو آن قرار داده است.
اَتمّ به نوره، و اکمل به دینه: به آن نور خود را تمام و آیینش را تکمیل کرده.
و قبض نبیه (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و قد فرغ الی الخلق من احکامه الهدی به‌: خداوند پیغمبر خود را فراگرفت، در حالی که خلق را از احکام هدایت‌بخش آن سرشار کرد.»


هر چند بخشی از تفسیر نتیجه درس‌های ایشان در شرایط محدودی می‌باشد، اما به شهادت متن تفسیر و گزارش‌های حاضران در کلاس‌های ایشان برخی منابع مورد توجه قرار گرفته است. (البته جلد اول که خودشان در سلول انفرادی نگاشته‌اند، بدون مراجعه به هیچ کتابی بوده است. در همانجا متذکر می‌شوند که من همانند مرده‌ای در قبر هستم و هیچ منبعی ندارم...)
۱. مفاتیح‌الغیب ملا صدرای شیرازی و تفسیر مجمع البیان در دسترس ایشان بود.
۲. تفسیر شیخ محمد عبده با عنوان المنار. به لحاظ عشق و علاقه آیت‌الله طالقانی به سید جمال الدین اسد آبادی (که شیخ محمد عبده تحت تاثیر مستقیم وی بوده است) عنایتی به این تفسیر داشته‌اند.
۳. تفسیر سید احمد خان هندی. این تفسیر شاخص‌ترین تفسیر علمی قرآن کریم در افراطی‌ترین نوع خود می‌باشد به حدی که تمام معجزات پیامبران را توجیه علمی کرده است. شرایط اجتماعی که در ابتدای مقاله بدان اشاره شد، اهمیت این تفسیر را در مراجعه روشن می‌سازد.
۴. تفسیر جواهر طنطاوی مصری که به نوعی علمدار تفسیر علمی قرآن می‌باشد.
۵. تفسیر المیزان نیز مورد توجه ایشان بودند و بخش‌هایی از آن در کلاس‌ها خوانده و بعضا مورد نقد و تحلیل قرار می‌گرفت.


تفسیر پرتوی از قرآن آیات را به گونه‌ای تفسیر می‌کند که نازل شده است و راهنمای مردمی است که به دنبال فعالیت اجتماعی هستند که عقیده و اندیشه آنها زنده باشد و اگر کسی این تفسیر را می‌خواند، تحت تاثیر قرار می‌گرفت. روشن‌فکران مذهبی در دهه‌های ۳۰ تا ۵۰ از این تفسیر و شخص آیت الله طالقانی بیش از همه تاثیر پذیرفتند و بعد از خواندن این تفسیر وارد میدان مبارزه شده‌اند و در واقع ایشان افراد را به حرکت اجتماعی وا می‌داشت. از اینجا داستان سیاسی بودن تفسیر پرتوی از قرآن شکل گرفت و برخی به شدت آن را تفسیری سیاسی از قرآن و اسلام می‌دانند. البته اشتباهی که در اینجا پدید آمده است، اختلاط مباحث روز و سیاسی تلقی کردن کتاب است. طبیعی بود که در جو ملتهب دوران انقلاب، سیاست و سیاست زدگی، حرف اول را در تمام حرکت‌ها حتی فعالیت‌های فرهنگی و دینی بزند اما با اینحال، مجامع علمی از این تفسیر غافل نبودند. نقل شده است آیت‌الله سید مصطفی خمینی از جمله ماخذی که برای تالیف تفسیر خود انتخاب کرده بودند، تفسیر پرتوی از قرآن بود و این امر نیز به اشاره والد معظم‌له و تائید ایشان بود.


ترجمه تفسیر پرتوی از قرآن در سال ۱۳۶۷ به اهتمام محمد مهدی جعفری و به قلم دکتر ترجمان آغاز گردید، که گویا فقط ترجمه جلد نخست آن به اتمام رسیده است.
درباره روند تاریخی تالیف تفسیر پرتوی از قرآن از مصاحبه‌ها و مقالات شاگردان ایشان به ویژه دکتر سید محمد مهدی جعفری استفاده شده است.


خواننده عزیز، اگر در مطالب این مقدمه و قسمتی از کتاب اشتباه یا لغزشی یافتید، تذکر فرمائید و معذورم بدارید؛ زیرا در مدتی نگارش یافته که از همه‌جا منقطع بوده و به مدارک دسترسی ندارم، و مانند زنده‌ای در میان قبر به سر می‌برم.
شرح این هجران و این خون جگر این زمان بگذار تا وقت دگر


۱. نبا/سوره۷۸، آیه۱۳.    
۲. طالقانی، سید محمود، پرتوی از قرآن، ناشر شرکت سهامی انتشار، تهران، ۱۳۶۲ ش، چاپ چهارم، ج۳، ص ۱۸.
۳. اسراء/سوره۱۷، آیه۴۶- ۴۵.    
۴. انعام/سوره۶، آیه۲۵.    
۵. انعام/سوره۶، آیه۵۷.    
۶. فصلت/سوره۴۱، آیه۵.    
۷. بقره/سوره۲، آیه۸۸.    
۸. محمد/سوره۴۷، آیه۲۴.    



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «پرتوی از قرآن»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱۱/۲۰.    
نرم افزار جامع التفاسیر، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی (نور).






جعبه ابزار