• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

هویت‌شناسی زینب و ام‌کلثوم

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



حضرت زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) فرزند سوم حضرت علی (علیه‌السّلام) و فاطمه (سلام‌الله‌علیها) است، که در منابع روایی به ام‌کلثوم شهرت دارد؛ وی همان شخصیتی است که پیام‌رسان حماسه عاشورا بوده و نباید بین شخصیت وی و خواهر کوچک‌ترش که او نیز ام‌کلثوم نام داشته و به احتمال قوی همسر مسلم بن عقیل بوده است؛ اشتباه نمود.



منابع تاریخی و روایی به وجود چند دختر با نام زینب و ام‌کلثوم در بین فرزندان حضرت علی (علیه‌السّلام) تصریح کرده‌اند؛ تا جایی که سید محسن امین در اعیان الشیعه از ۴ دختر با نام ام‌کلثوم برای حضرت علی (علیه‌السّلام) نام می‌برد.
۱. ام‌کلثوم کبری بنت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) همسر عمر بن الخطاب؛
۲. ام‌کلثوم‌ هـمسر‌ مسلم‌ بن‌ عقیل‌؛
۳. ام‌کلثوم صغری؛
۴. زینب که کنیه‌اش ام‌کلثوم است و قبرش در راویه دمشق است. همچنین شیخ مفید در بین دختران امیرالمومنین علی (علیه‌السّلام) به دو زینب و دو‌ ام‌کلثوم تصریح می‌کند.
این تعدد در نام و کنیه باعث شده تا هویت و شخصیت ام‌کلثومی که راوی احادیث فراوانی از اهل بیت است و یکی از نقش‌آفرینان اصلی در تبیین اهداف و پیام کربلا است، در‌هاله‌ای از ابهام فرو رود. چنان‌ که در بعضی از کتب شخصیت اصلی ماجرا بین حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) و ام‌کلثوم مردد است و دقیقا معلوم نیست که آیا ام‌کلثوم همان زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) است و یا شخصیت دیگری است؟ اساسا ام‌کلثومی که در واقعه عاشورا حضور داشته کیست؟ آیا فقط یک ام‌کلثوم در کربلا حاضر بوده یا ام‌کلثوم‌های متعددی در کربلا حضور داشته‌اند؟ تحقیقی هر چند کوتاه در منابع تاریخی، می‌تواند حقیقت امر را روشن کند.


تمامی مورخان و محدثان شیعه و سنی در ذکر نام فرزندان علی (علیه‌السّلام) و فاطمه (سلام‌الله‌علیها)، از دو دختر نام می‌برند: یکی زینب و دیگری ام‌کلثوم. بنابراین وجود دو دختر برای علی (علیه‌السّلام) و فاطمه (سلام‌الله‌علیها)، مورد اتفاق همه علمای شیعه و سنی است. بسیاری منابع هنگامی که نام فرزندان امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) و حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) را ذکر می‌کنند، از زینب و‌ ام‌کلثوم هر دو نام می‌برند.
[۲۷] مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۳، ص۶.

در ذیل به نمونه‌هایی اشاره می‌گردد:
۱. امیرالمؤمنین فرمود: «... و ابنیّ الحسن و الحسین و ابنتیّ زینب و‌ ام‌کلثوم...؛ دو پسرم حسن و حسین و دو دخترم زینب و‌ام‌کلثوم.»
۲. در باره امام علی (علیه‌السّلام) آمده است: «... و ابنیه الحسن و الحسین و ابنتیه زینب و‌ ام‌کلثوم؛ ایشان دو پسر حضرت به نام‌های حسن و حسین و دو دختر او به نام‌های زینب و‌ام‌کلثوم دارند...»
۳. در مورد حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) می‌خوانیم: «... و حملتْ بالْحسن فلما رزقتْه بعد اربعین یوما حملتْ بالحسین ثم رزقتْ زینب و‌ ام‌کلثوم و حملت بمحسن؛ چهل روز پس از تولد امام حسن، حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) امام حسین را باردار شد سپس زینب و‌ام‌کلثوم به دنیا آمدند و بعد، محسن را باردار شد.»
۴. در جای دیگر آمده است: «... علی و فاطمة و ابنیهما الحسن و الحسین و ابنتیهما زینب و‌ ام‌کلثوم...؛ علی و فاطمه و دو پسر آنها حسن و حسین، و دو دختر آنها زینب و‌ ام‌کلثوم.»


کنیه بانوی خردمند، زینب کبری (علیهاالسّلام)، پیوسته در ابهام بوده است و شاید همین ابهام منشاء، تردید درباره شخصیت ام‌کلثوم یا ام‌کلثوم‌های حاضر در کربلا و همچنین مدفن ایشان شده است.

۳.۱ - ام‌الحسن و ام‌کلثوم

اکثر علمای نسب‌شناس، درباره کنیه حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) ساکت بوده‌اند. برخی نیز به پسوند کبری اکتفا نموده‌اند. به‌ جز اینکه ابن عتبه نسابه، که ادعا می‌کند کنیه زینب (علیهاالسّلام)، ام‌الحسن بوده است. او تنها کسی است که چنین ادعایی می‌کند.
[۳۸] عبیدلی نسابه، یحیی بن حسن، اخبار الزینبیات، ص۱۵.
هرکس دیگری هم که این کنیه را برای زینب (علیهاالسّلام) ادعا کرده، از ابن عتبه نسابه پیروی نموده است. در نتیجه علامه نقدی، هنگام ذکر این کنیه می‌گوید: «به حقیقتِ این کنیه پی نبرده‌ایم.»
اگر چه در اکثر منابع تاریخی نصی نداریم که «ام‌کلثوم» کنیه حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) است اما در اکثر منابع حدیثی و روایی علما و محدثین مراد از ام‌کلثوم را همان زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) دانسته‌اند. برای روشن‌تر مطلب در ادامه به قرائن و شواهد کاربرد کنیه ام‌کلثوم درباره حضرت زینب کبری اشاره می‌گردد.
در باره این شخصیت بزرگ اسلام و افتخار جامعه زنان القاب و کنیه‌های فراوانی ذکر شده است، صرف نظر از کنیه‌های معروف سه کنیه‌ام المصائب؛ ‌ام الرزیا؛ ‌ام النوائب قابل توجه می‌باشد. آنچه معروف است این است که چون زینب کبری از کودکی تا رحلت، مصائب زیادی دیدند لذا به او «ام المصائب» می‌گویند اما اگر دقت شود قضیه دقیق‌تر است. ‌ام در لغت به دو معنا است معنای اول، اساس و ریشه و معنای دوم، پناهگاه؛ ملجا و ماوی است؛ شاید معنای اول به نحوی درست نباشد که بگوییم اساس و ریشه همه مصائب زینب است، بلکه معنی صحیح معنای دوم است و باید گفت: زینب پناهگاه مصیبت‌هاست، مصیبت که به تنهایی افراد را از پا در می‌آورند در مقابل عظمت زینب از پا می‌افتد و این معنا، معنای دقیقی است و باید مورد توجه قرار بگیرد.

۳.۲ - اثبات کنیه ام‌کلثوم

بدون شک شخصیتی که با نام زینب در احادیث مختلف و خصوصا در اخبار کربلا از وی نام برده شده است، همان عقیله بنی‌هاشم است. علاوه بر این، اصل عقلایی اقتضا می‌کند که وقتی متکلم در مقام بیان و تفهیم کلامی مطلق و قابل تقیید آورده باشد؛ اما قیدی برای آن نیامده باشد کلامش در روشن‌ترین مورد و کامل‌ترین فرد تبلور پیدا می‌کند؛ چرا که ذهن به صورت فطری، متوجه کامل‌ترین فرد می‌شود. بنابراین اگر چه منابع تاریخی به وجود چند دختر با نام زینب و کنیه ام‌کلثوم برای حضرت علی (علیه‌السّلام) تصریح می‌کنند؛ اما تعبیر ام‌کلثوم و زینب بدون قرینه در احادیث و اخبار منصرف است به همان شخصیت مشهور و حماسه‌ساز، یعنی حضرت زینب کبری (سلام‌الله‌علیها). فراوانی استعمال اسم زینب و کنیه‌ام‌ کلثوم به صورت مطلق و کلی در اخبار، بر این مسئله دلالت دارد که بدون شک، منظور از این زینب و ام‌کلثوم همان بانوی خردمند است. از طرفی هم در برخی منابع به صراحت نام حضرت زینب برده شده و سخن یا واقعه‌ای را به ایشان نسبت داده‌اند اما در برخی منابع دیگر همان سخن یا واقعه به ام‌کلثوم نسبت داده شده است. بنابراین می‌توان چنین نتیجه گرفت که مستفاد محدثان از مجموع اخبار و احادیث این است که زینب کبری (علیهاالسّلام)، دارای کنیه ام‌کلثوم بوده است. در ذیل به قرائن و شواهدی اشاره می‌گردد که نشان می‌دهد اولا حضرت زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) مکنای به ام‌کلثوم بوده‌اند و ثانیا مراد از ام‌کلثوم در منابع روایی و مقاتل همان شخصیت حضرت زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) است مگر در موادری خاص که مراد از ام‌کلثوم خواهر کوچک‌تر ایشان و از مادری غیر از حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) است.

۳.۲.۱ - تصریح علما

گروهی از محققان و‌اندیشمندان، به این موضوع اعتراف کرده‌اند که کنیه بانوی خردمند زینب (سلام‌الله‌علیها) ام‌کلثوم بوده است. در ذیل به نمونه‌هایی اشاره می‌گردد که بر مکنی بودن عقیله بنی‌هاشم (سلام‌الله‌علیها) به ام‌کلثوم تصریح می‌کنند:
۱. علامه مجتهد اکبر، سید حسن صدر، (م ١٣۵۴ ه. ق) می‌گوید: «زینب کبری (علیهاالسّلام)، کنیه‌اش ام‌کلثوم است».
[۴۱] صدر، سید حسن، زینب الکبری (سلام‌الله‌علیها)، ص۱۸.

۲. پژوهش‌گر بزرگ، مؤلف دانشنامه بزرگ «ناسخ التواریخ»، چند بار تصریح کرده است که مراد از ام‌کلثوم در روایات، همان زینب کبری (علیهاالسّلام) است.
[۴۲] سپهر، عباس‌قلی‌خان، ناسخ التواریخ، ص۱۱۰.

۳. محدث محقق، سید نورالدین محمد بن مرتضی، به این مطلب تصریح می‌کند که مراد از ام‌کلثومی که ابن طاووس، به نقل از ایشان، خبر دفن امیرمؤمنان را روایت کرده و آن بانو هنگام دفن امیرمؤمنان از نجف اشرف خارج شده و جنازه پدرش را تشییع کرده است، همان زینب (علیهاالسّلام)، دختر علی (علیه‌السّلام) است. از طرفی هم به تصریح برخی منابع مراد از ام‌کلثومی که ماجرای دفن مادرش حضرت زهرا را نقل می‌کند، همان زینب (علیهاالسّلام)، دختر علی (علیه‌السّلام) است.
۴. علامه محقق هبةالدین الشهرستانی، (م ١٣٨٨ه. ق) معتقد است که امیرمؤمنان (علیه‌السّلام)، دو دختر به نام زینب و ملقب به ام‌کلثوم داشت. در بین آن دو بانو، خواهر بزرگ‌تر، همان بانوی کربلاست. ابن عباس او را بانوی خردمند بنی‌هاشم می‌نامید و زهرا (علیهاالسّلام)، دو سال بعد از ولادت حسین (علیه‌السّلام)، وی را به دنیا آورد.
۵. علامه سید نورالدین جزائری، مؤلف کتاب «الخصائص الزینبیة»، به این موضوع تصریح کرده است که بیشتر خطبه‌ها و مرثیه‌هایی که به ام‌کلثوم نسبت داده می‌شود، متعلق به همین بانوی محترم؛ یعنی زینب (علیهاالسّلام) است. این دیدگاه، قوی‌ترین دیدگاه در این باره است.
[۵۱] جزائری، سید نورالدین، خصائص الزینبیة، ص۶۵.


۳.۲.۲ - کثرت روایات ام‌کلثوم

بی‌گمان گستردگی و بالندگی مذهب شیعه مرهون از جان‌گذشتگی ائمه هدی (علیهم‌السّلام) و تلاش‌های راویان احادیث ایشان در حفظ و نشر این آیین آسمانی است. امام صادق (علیه‌السّلام) در روایتی می‌فرمایند: «اعْرَفُوا مَنازِلَ النّاسِ عَلَی قدْرِ رِوایَتِهِم عَنّا؛ مقام و منزلت افراد را، بر اساس تعداد احادیثی که از ما روایت می‌کنند، بشناسید.» حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) به جهت مصاحبتی که با پنج تن آل عبا داشته است، روایات متعددی را از امام علی (علیه‌السّلام)، فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها)، امام حسن (علیه‌السّلام) و امام حسین (علیه‌السّلام) نقل کرده است؛ که از طریق سلسله روات در کتب مضبوط شده و به ما رسیده است. اما باید به این مطلب توجه داشت که بیش‌ترین نامی که در بین دختران امام علی (علیه‌السّلام) که به عنوان راوی آمده، اسم ام‌کلثوم است؛ به طوری که این اسم، بارها به هنگام سخن گفتن از احوال حضرت زهرا (علیهاالسّلام) و اخبار امیرمؤمنان (علیه‌السّلام)، در «علل الشرایع»، «روضة الواعظین» و «بحار الانوار» آمده است.
ما قطعا می‌دانیم، که عقیله بنی‌هاشم، زینب (علیهاالسّلام)، بزرگ‌ترین دختر حضرت زهرا (علیهاالسّلام) و عالم‌ترین دختر امام علی (علیه‌السّلام) و معروف‌ترین آنان بوده است؛ تا جایی که حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) در کلام امام سجاد (علیه‌السّلام) به شهادت «انتِ بحمدالله عالمةٌ بلا مُعلّمه فَهِمَةٌ غیرَ مُفَهّمَهُ» به علم لدنی رسیده است. از شیخ صدوق روایت شده است که زینب (علیهاالسّلام) از امام حسین (علیه‌السّلام) نیابت خاص داشت و مردم در حلال و حرام، به او مراجعه می‌کردند. در منابع فراوانی چنین آمده است: «زینب (علیهاالسّلام)، روایات زیادی از مادرش زهرا (علیهاالسّلام) روایت کرده است.»
بنابراین می‌توان گفت: مراد از ام‌کلثومی، که در بیشتر اخبار آمده است، همان بانوی خردمند، زینب کبری (علیهاالسّلام) است. شیخ جعفر نقدی تصریح می‌کند که ام‌کلثوم در زبان محدثان، همان بانوی خردمند، زینب (علیهاالسّلام) است؛ چرا که اگر آنها غیر ایشان را اراده می‌کردند، قیدی همانند وسطی یا صغری برای اسمش می‌آوردند. همچنان که در «اعلام‌ النساء»، نیز آمده است.
[۶۶] کحاله، عمر رضا، اعلام‌ النساء، ج۲، ص۹۲.
تصوری که به هنگام سخن گفتن از اسم ام‌کلثوم در نزد محدثان شکل می‌گیرد، همان زینب (علیهاالسّلام) است. مرحوم آیت‌الله العظمی خویی نیز در «معجم رجال الحدیث» حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) را جزو راویات شمرده است و گفته است که « جابر بن عبدالله انصاری» و «عباد العامری» از او نقل حدیث کرده‌اند.
شاید بتوان منشاء اطلاق ام‌کلثوم را بر حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) را شباهت وی به خاله‌اش دانست، چنان که رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمودند: «به همه حاضران و غایبان امتم وصیت می‌کنم و می‌خواهم به همه خبر دهید که این دختر را احترام کنند؛ چرا که او شبیه خاله‌اش ام‌کلثوم است.»
[۶۸] سپهر، عباس‌قلی‌خان، طراز المذهب مظفری، ص۱۳۶.
[۶۹] جزائری، سید نورالدین، خصائص الزینبیة، ص۲۰.
همچنین در زیارت بانوی خردمند، زینب (علیهاالسّلام) آمده است: «السلام علیک یا زینب التقیة و السلام علیک یا ام‌کلثوم النقیة؛ سلام بر تو‌ای زینب پرهیزکار و سلام بر تو‌ای امّ‌کلثوم پاک‌دامن.»
[۷۰] سپهر، عباس‌قلی‌خان، طراز المذهب مظفری، ص۷۰.


۳.۲.۳ - خطابه‌ بلیغ ام‌کلثوم

اخبار متواتری از شیعه و سنی نقل شده است که زینب کبری (سلام‌الله‌علیها)، دختر علی (علیه‌السّلام) خطبه‌ای بلیغ را در کوفه قرائت نموده است، و هیچ‌گونه اختلاف نظری در این زمینه وجود ندارد. علامه طبرسی، ابن طاووس، ابن نما حلی، شیخ الطائفه و جاحظ، با عبارات گوناگون اما معنای واحد، این خطبه‌ها را روایت کرده‌اند. همه آن دانشمندانی که این خطبه را بیان کرده‌اند، تصریح نموده‌اند که زینب، دختر علی (علیه‌السّلام) این خطابه‌ها راقرائت نموده است و در این باره که این زینب، همان زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) است، هیچ‌گونه اختلاف‌نظری در بین آنها وجود ندارد.
حذیم بن شریک اسدی می‌گوید: روزی زینب، دختر علی (علیه‌السّلام) را دیدم که سخن می‌گفت. به خدا قسم هیچ زن پاکدامنی را سخنورتر از او ندیده‌ام. گویی که از زبان امیرمؤمنان، علی بن ابی‌طالب (علیه‌السّلام) سخنانش را می‌گرفت. به مردم اشاره کرد، نفس‌ها حبس شد و صداها ساکت شد، سپس ایشان خطبه خواند... و خطبه را تا آخر نقل می‌کند.
اما احمد بن ابی‌طاهر بن طیفور بغدادی (م ٢٨٠ ه. ق) آن خطبه را به سه سند دیگر بیان می‌کند که دو سند آن، به حزام اسدی یا حذیم اسدی منتهی می‌شود. او می‌گوید: «سمعت ام‌کلثوم بنت علیّ، و هی تقول فلم ار خفرة والله انطلق منها، کانها تفرغ عن لسان امیرالمومنین؛ از امّ‌کلثوم، بنت علی (علیه‌السّلام) شنیدم که سخن می‌گفت. به خدا قسم! هیچ زن پاکدامنی را سخنورتر از او ندیده‌ام. گویی که کلماتش از زبان امیرمؤمنان علی بن ابی‌طالب (علیه‌السّلام) خارج می‌شد.»
در سند دیگری می‌گوید: «اخبرنا یحیی بن حمار البصیری: رایت ام‌کلثوم و لم ار خفرة والله انطلق منها و کانما تنطق علی لسان امیر المؤمنین...؛ یحیی بن حمار البصیری روایت می‌کند: امّ‌کلثوم را دیدم، به خدا قسم، هیچ زن پاکدامنی را سخنورتر از او ندیده‌ام. گویی که از زبان امیرمؤمنان علی بن ابی‌طالب (علیه‌السّلام) سخن می‌گفت.»
حال با مقایسه بین روایات پیشین و اخبار ابن طیفور، برای ما به‌خوبی روشن می‌شود که بدون هیچ شک و تردیدی، مراد از ام‌کلثوم، در این روایت همان بانوی خردمند، زینب‌کبری (علیهاالسّلام) است. هیچ کدام از علمای شیعه و سنی، شک ندارند که منظور از ام‌کلثوم، در این خبر زینب کبری (علیهاالسّلام) بوده است. این‌گونه بلاغت و روانی زبان، چگونه می‌تواند مربوط به غیر ایشان بوده باشد؟ پس این امر ثابت می‌کند که ام‌کلثوم، در منابع حدیثی به عنوان کنیه بانوی خردمند، زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) بوده است.
طبری می‌نویسد: «لما دخل براس حسین و صبیانه و اخواته و نسائه علی عبیدالله بن زیاد لبستْ زینب ابنة فاطمة ارذل ثیابها... فقال عبیدالله ابن زیاد: من هذه الجالسة؟... فقال بعض امائها: هذه زینب ابنة فاطمة...؛ هنگامی که سر مبارک امام حسین (علیه‌السّلام) و فرزندان و خواهران و زنان اهل بیت حضرت را بر عبیداللّه بن زیاد وارد کردند، زینب دختر فاطمه (سلام‌الله‌علیها) کهنه‌ترین لباسش را پوشید و ناشناس وارد شد و میان کنیزانش نشست. عبیداللّه پرسید: این زن کیست؟ زینب کبری جواب نداد. تا سه بار این سؤال را تکرار کرد اما حضرت جوابی نداد. یکی از زنان گفت: او زینب دختر فاطمه (سلام‌الله‌علیها) است...» این مضمون در منابع متعدد دیگر در مورد زینب کبری نقل شده اما اسفراینی در کتاب نورالعین، این قضیه به ام‌کلثوم نسبت داده شده است.

۳.۲.۴ - ام‌کلثوم در اخبار مقاتل

در بیشتر اخبار مربوط به واقعه کربلا و اسیران خاندان پیامبر؛ اسم ام‌کلثوم بارها تکرار شده است. در برخی موارد به تنهایی و در مواردی نام ام‌کلثوم به همراه نام زینب آمده است. به قرینه اینکه حضرت زینب کبری (سلام‌الله‌علیها)، سرپرستی و ریاست حرم امام حسین را بر عهده داشت و در واقع تنها سرپرست اطفال و خانواده ایشان بودند و نقشی اساسی در حفاظت از جان اسرا حتی امام سجاد (علیه‌السّلام) داشته‌اند و به قرینه اینکه اکثر منابع تاریخی و حدیثی در واقعه‌ کربلا، سخن یا حادثه خاصی را به‌ صراحت به حضرت زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) نسبت داده‌اند اما در برخی منابع، همان واقعه به ام‌کلثوم نسبت داده شده است؛ می‌توان چنین نتیجه‌گیری کرد که کنیه ام‌کلثوم در مورد حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) هم به‌کار رفته است.
الف) روایت اول
روایت شده است که امام حسین (علیه‌السّلام) در شبی که در بامداد آن به شهادت رسید و در حال آماده‌کردن شمشیرش بود، می‌فرمود: «یا دهر افٍّ لک من خلیل! کم لک بالاشراق و الاصیل!؛ ‌ای روزگار! اف بر تو باد که چه دوست بدی هستی. در سپیده دمان و شامگاهان.....» امام علی‌ بن حسین (علیه‌السّلام) می‌فرماید: من منظور ایشان را فهمیدم؛ به شدت گریه کردم، سکوت نمودم و فهمیدم که بلا نازل شده است. هنگامی که عمه‌ام زینب (علیهاالسّلام) این زمزمه‌ها را شنید، سراسیمه خود را به امام رساند و گفت: «وا مصیبتا! ‌ای کاش امروز می‌مردم. مادرم فاطمه و پدرم علی و برادرم حسن رفتند، ‌ای خلیفه و باقیمانده آن بزرگواران!» حسین (علیه‌السّلام) به آن بانو تسلیت گفت و وی را آرام نمود و سپس او را به صبر توصیه کرد. ابن اثیر، طبری، خوارزمی و ابوالفرج اصفهانی، ماجرا را این‌گونه روایت کرده‌اند. اما محدث بزرگ سید بن طاووس (م ۶۴۴ ه. ق) این حدیث را با تبدیل اسم زینب به ام‌کلثوم روایت کرده‌اند. ابن‌نما و ابومخنف، این روایت را درباره زینب، دختر علی آورده‌اند. بنابراین مسئله کاربرد کنیه ام‌کلثوم برای زینب کبری در این خبر، آشکار و روشن است.
ب) روایت دوم
روایت شده است که لشکریان دشمن، بر خیمه‌ها هجوم آوردند؛ طوری که زن‌ها و کودکان متفرق شدند. زینب (علیهاالسّلام)، نزد علی بن حسین (علیه‌السّلام) آمده و از او دفاع می‌کرد. حمید بن مسلم می‌گوید: به خیمه علی بن حسین (علیه‌السّلام) رسیدم. او در بستر بیماری بود. شمر به همراه گروهی آمد. گروهی از یاران شمر گفتند: «آیا این جوان را نمی‌کشی؟» آن لعین قصد کشتن او را داشت و شمشیر خود را بیرون کشید. زینب (علیهاالسّلام) خود را بر علی بن الحسین (علیه‌السّلام) ‌انداخت و گفت: «اول مرا بکشید، بعد او را.» بسیاری از مورخین مانند دربندی، شیخ نقدی و مقرم نیز این‌گونه روایت کرده‌اند.
[۹۵] قرمانی، یعقوب الاصغر، تاریخ القرمانی، ص۱۰۸.
[۹۶] دربندی، فاضل، اسرار الشهادة، ص۲۵۷.

اما در کتاب نور العین اسفراینی نام زینب را به ام‌کلثوم تغییر داده است می‌نویسد: سپس لشکریان، رو به علی بن حسین آوردند که به علت بیماری ضعیف شده بود. می‌خواستند ایشان را به شهادت برسانند. هنگامی که ام‌کلثوم این‌گونه دید، نقاب از چهره برداشته، خود را بر روی ایشان (امام سجاد)‌ انداخت و فرمود: «وای بر این همه هتک حرمت، وای بر کمی یاوران... اگر باید او را بکشید، مرا نیز همراه او بکشید.»
ج) روایت سوم
ابن طاووس و ابن‌نما درباره حوادث مجلس ابن زیاد در کوفه، روایت کرده‌اند: زینب (علیهاالسّلام) به صورت ناشناس آمد و در مجلس نشست. ابن زیاد پرسید: «او کیست؟». به او گفتند: «او زینب، دختر علی (علیه‌السّلام) است». ابن زیاد رو به ایشان کرد و گفت: «خدا را شکر که شما را رسوا و دروغگویان را آشکار کرد.» زینب (علیهاالسّلام) جواب داد: «همانا فقط فاسق رسوا می‌شود و بدکار دروغ می‌گوید، و او از ما نمی‌باشد.» طبری در تاریخ خود، خوارزمی در مقتل خود، و دیگران، این قضیه را به همین شکل بیان کرده‌اند.
اما اسفراینی، این موضوع را به ام‌کلثوم نسبت داده است و از دیدگاه او، آن بانو همان امّ‌کلثوم است که به ابن زیاد می‌گوید: «همانا فقط فاسق دروغگو رسوا می‌شود.» این امر هیچ علتی ندارد، جز اینکه ام‌کلثوم، همان زینب (علیهاالسّلام) است. حضرت زینب، مسن‌ترین اسیری بود که به نزد ابن زیاد برده شد؛ و از خواهر دیگرش که وی نیز ام‌کلثوم نام داشت و جزو اسرای کربلا بود، بزرگ‌تر بودند. این خبر را گروهی از علما نقل کرده‌اند و شیخ مفید در الارشاد به همین مطلب تصریح کرده‌اند.

۳.۲.۵ - نتیجه‌گیری

مراد از ام‌کلثوم در احادیث و اخبار، همان زینب کبری (علیهاالسّلام) است که بعضی اوقات با اسم و بعضی اوقات با کنیه نام برده می‌شوند. همان‌طوری که پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) گاهی با اسم و گاهی با کنیه‌اش ابوالقاسم، یاد می‌شود. امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) نیز گاهی با اسم و گاهی با کنیه‌اش ابوتراب، یاد می‌شود. در مورد دیگر ائمه اطهار (علیهم‌السّلام) نیز، وضعیت به همین شکل بوده است. عادت نیز بر این است که در هنگام وارد آمدن مصیبت و بلا، در بسیاری از موارد، گاهی اسم را خطاب قرار می‌دهند، و گاهی کنیه را.
[۱۱۲] سپهر، عباس‌قلی‌خان، طراز المذهب مظفری، ص۵۹.



بنابرآنچه گذشت نام یکی از دختران علی (علیه‌السّلام) و فاطمه (سلام‌الله‌علیها) قطعا زینب است اما نام دختر دوم چه بوده است؟ می‌دانیم که تعبیر ام‌کلثوم در زبان عربی اسم نیست بلکه کنیه است؛ لذا آرای مورخان و نسب‌شناسان درباره نام او متفاوت است. اغلب اهل فن نام وی را ام‌کلثوم کبری ضبط کرده‌اند و تصریح به نامش نکرده‌ا‌ند؛ اما بـرخی نام وی را زینب صغری دانسته‌ و ام‌کلثوم را کنیه وی می‌دانند. باید توجه داشت که در عرف‌ عرب‌ نام‌گذاری شماری از فرزندان بـه‌ یـک‌ نام (گاهی پنج تا ده تن به یک نام) رایج و معمول بوده است.
علامه اربلی از قول شیخ مفید نام فرزندان امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) را این گونه برمی‌شمرد: «الحسن و الحسین و زینب الکبری و زینب الصغری المکنّاة‌ ام‌کلثوم امّهم فاطمة البتول سیدة نساء العالمین.» علامه طبرسی می‌نویسد: «کان لفاطمة (علیه‌السّلام) خمسة اولاد ذکر و انثی: الحسن و الحسین (علیه‌السّلام) و زینب الکبری و زینب الصغری المکناة بام‌کلثوم و ولد ذکر قد اسقطتْه فاطمة (سلام‌الله‌علیها) بعد النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم).» همچنین شیخ مفید در الارشاد نام هر دو دختر امام علی (علیه‌السّلام) و حضرت زهرا (علیه‌السّلام) را زینب دانسته است؛ یکی زینب کبری و دیگری زینب صغری که مکنای به‌ام‌کلثوم است. «... الحسن والحسین و زینب الکبری و زینب الصغری المکناة‌ ام‌کلثوم، امهم فاطمة البتول سیدة نساء العالمین...»
بنابراین، قول مشهور در منابع شیعی این است که امام علی (علیه‌السّلام) و حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) دو دختر به نام زینب داشته‌اند، یکی زینب کبری و دیگری زینب صغری و کنیه زینب صغری ‌ام‌کلثوم کبری بوده است. باید به این نکته توجه داشت که تعبیر ام‌کلثوم هم به عنوان کنیه برای حضرت زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) به‌کار رفته و هم به عنوان کنیه برای خواهر وی به کار رفته است؛ همین امر موجب شده است تا تعبیر ام‌کلثوم به‌کار رفته در برخی منابع در‌هاله‌ای از ابهام قرار گیرد. تا جایی که این سوال پیش می‌آید که آیا ام‌کلثوم حاضر در کربلا همان حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) بوده و ‌یا خواهر کوچک‌تر حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) بوده است؟


همه مورخان و محدثان و دانشمندان شیعه و سنی اتفاق دارند که حضرت علی (علیه‌السّلام) و حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) دو دختر داشته‌اند، نام یکی‌ ام‌کلثوم و نام دیگری را زینب آورده‌اند.
[۱۳۹] مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۳، ص۶۳.
اما در مورد اینکه حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) به سن بزرگ‌تر است یا‌ ام‌کلثوم میان دانشمندان و مورخین اختلاف وجود دارد. اکثر علمای شیعه به ویژه متاخران زینب را بزرگ‌تر و‌ ام‌کلثوم را دختر کوچک‌تر
[۱۴۴] شاکری، حسین، العقیلة و الفواطم، ص۲۲.
و شماری دیگر از آنان
[۱۴۶] غروی، محمدهادی، السیدة زینب فی تاریخ الاسلام، ص۱.
و غالب علمای اهل سنت، ‌ام‌کلثوم را بزرگ‌تر و زینب را دختر کوچک‌تر دانسته‌اند.
[۱۵۲] مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۳، ص۹۱.
[۱۵۵] سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بکر، رساله زینیبیه، ص۲
[۱۵۶] محب‌الدین‌ الطبری‌، احمد بن‌ عبدالله، السمط الثمين في مناقب أمهات المؤمنين، ص۱۵۱.
[۱۵۸] عدوی حمزاوی، حسن، مشارق الأنوار في فوز أهل الاعتبار، ص۱۵۸.

بنابراین در نظر برخی از مورخین سومین فرزند و اولین دختر امام علی (علیه‌السّلام) و حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) ام‌کلثوم کبری نام دارد که بر اساس گزارشات خلیفه دوم از وی خواستگاری نمود. از این نظر زینب خواهر امام حسین (علیه‌السّلام) که در کربلا حضور داشته است فرزند چهارم بوده است؛ لذا وی را زینب صغری گفته‌اند. بنابراین دیدگاه از بین دختران امام علی (علیه‌السّلام) و زهرای مرضیه (سلام‌الله‌علیها) زینب کبری مکنای به ام‌کلثوم کبری همان همسر خلیفه دوم بوده است که در بقیع مدفون گردیدند و دختر کوچک‌تر زینب صغری و مکنای به ام‌کلثوم بوده است و ایشان در حماسه کربلا حضور داشته و به اسیری رفتند و در شام مدفون گردیدند.
از طرف دیگر ما یقین داریم که از بین دختران حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) فقط یک دختر در حماسه کربلا حاضر بوده است او همان زینب مکنای به‌ ام ‌کلثوم و همسر عبدالله بن جعفر بوده است. حال کوچک‌تر بودن یا بزرگ‌تر بودن وی از خواهرش تاثیری در اصل ماجرا ندارد. زیرا خواهر دیگر در زمان حیات امام حسن و امام حسین (علیهماالسّلام) وفات نمودند و در بقیع مدفون گریدند.


بر اساس آنچه در منابع تاریخی و روایی آمده است، آن دختر امام علی (علیه‌السّلام) و حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) که به تصریح اخبار اهل سنت ام‌کلثوم کبری نام داشته است و به تصریح منابع شیعی زینب صغری نام داشته است و بنابر گزارشاتی به همسری عمر بن خطاب درآمد. «فولد من فاطمة (علیه‌السّلام): الحسن و الحسین و المحسن سقط و زینب الکبری و ام‌کلثوم الکبری تزوجها عمر» «ام‌کلثوم بنت علی بن ابی‌طالب بن عبد المطلب بن‌هاشم بن عبد مناف بن قصی و امها فاطمة بنت رسول الله و امها خدیجة بنت خویلد بن اسد بن عبد العزی بن قصی تزوّجها عمر بن الخطاب» وی در زمان حیات امام حسن (علیه‌السّلام) از دنیا رفت؛ زیرا حضرت در نماز بر او شرکت داشت. بنابراین قطعا وی ام‌کلثوم حاضر در کربلا نیست. بعضی اخبار در این زمینه عبارتند از:
۱. محمد بن سعد در طبقات الکبری چنین گفته است: «شهدتُ ابن عمر صلی علی ام‌کلثوم و زید بن عمر بن الخطاب فجعل زیدا فی ما یلی الامام و شهد ذلک حسن و حسین؛ حاضر بودم که ابن عمر بر ام‌کلثوم و زید بن عمر بن خطاب نماز خواند و زید به طرف امام جماعت گذارده شد و حسن و حسین در نماز شرکت داشتند.» و در جای دیگری می‌گوید: «انه (ابن عمر) صلی علی ام‌کلثوم بنت علی و ابنها زید و جعله مما یلیه و کبّر علیهما اربعا... و خلفه الحسن و الحسین ابنا علی و...؛ ابن عمر بر ام‌کلثوم دختر علی (علیه‌السّلام) و فرزندش زید نماز خواند و زید را در طرف امام جماعت گذاردند و چهار بار بر او تکبیر گفت... و پشت سر او حسن و حسین فرزندان علی (علیه‌السّلام) در نماز شرکت داشتند.»
۲. شیخ طوسی می‌گوید: «اخرجت جنازة ام‌کلثوم بنت علی (علیه‌السّلام) و ابنها زید بن عمر و فی الجنازة الحسن (علیه‌السّلام) و الحسین (علیه‌السّلام) و عبدالله بن عمر و...؛ جنازه ام‌کلثوم دختر علی (علیه‌السّلام) و پسرش زید بن عمر بیرون برده شد و پشت سر جنازه، حسن (علیه‌السّلام) و حسین (علیه‌السّلام) و عبداللّه بن عمر و... بودند.»
۳. در منابع اهل سنت چنین آمده است: «توفی زید بن عمر و ام‌کلثوم فقدّموا عبدالله بن عمر و خلفه الحسن و الحسین؛ زید بن عمر و ام‌کلثوم از دنیا رفتند و عبداللّه بن عمر را برای نماز، جلو قرار دادند و پشت سر او حسن و حسین (علیهماالسّلام) بودند.»در جای دیگری بخاری از قول عبداللّه بهی می‌گوید: «شهدت ام‌کلثوم و زید بن عمر بن الخطاب صلی علیهما ابن عمر و شهد ذلک الحسن والحسین؛ حضور داشتم که ابن عمر بر ام‌کلثوم و زید بن عمر بن خطاب نماز خواند و حسن و حسین در نماز شرکت داشتند.»
۴. مالک بن انس چنین می‌گوید: «... وضعت جنازة ام‌کلثوم بنت علی بن ابی‌طالب من فاطمة بنت رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و هی امراة عمر بن الخطاب؛ جنازه ام‌کلثوم دختر علی بن ابی طالب (سلام‌الله‌علیها) از فاطمه (سلام‌الله‌علیها) بر زمین گذاشته شد و او همسر عمر بود.»
آنچه در منابع تاریخی قطعی و یقینی به نظر می‌رسد این است که که ثمره ازدواج علی (علیه‌السّلام) و حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) فقط دو دختر بوده است؛ یکی زینب کبری و دیگری زینب صغری که مکنای به ام‌کلثوم می‌باشد. زینب کبری با عبدالله بن جعفر ازدواج نمود و زینب صغری یا ام‌کلثوم کبری بنابر نقل تاریخ نویسان، با عُمَر بن خطاب ازدواج کرد و قبل از واقعه کربلا درگذشت.


منبع تاریخی زیادی دلالت می‌کنند، علاوه بر اینکه امام علی (علیه‌السّلام) از حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) دو دختر به نام‌های زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) و زینب صغری مکنای به ام‌کلثوم کبری داشته‌اند، از کنیزی که نام وی در تاریخ ذکر نشده است، نیز دختری به نام ام‌کلثوم صغری داشته است. مادر وی‌ ام ولد‌ بود‌ و قطعا حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) نیست‌. برخی نقل‌ها که بر این مطلب دلالت می‌کنند عبارتنداز:
۱. محمد بن سعد (م۲۳۰ق) در طبقات الکبری چنین می‌نویسد: «کان له من الولد: الحسن و الحسین و زینب الکبری و ام‌کلثوم الکبری و امهم فاطمة بنت رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)... و ام‌کلثوم الصغری و...؛ فرزندان علی (علیه‌السّلام) عبارتند از: حسن و حسین و زینب کبری و ام‌کلثوم کبری که مادر آنها فاطمه دختر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) است. فرزندان دیگر... ام‌کلثوم صغری و... هستند.»
۲. بلاذری در انساب الاشراف می‌نویسد: «ولد علی بن ابی‌طالب: الحسن و الحسین و محسن درج صغیرا و زینب الکبری تزوجها عبدالله بن جعفر بن ابی‌طالب فولدت له و ام‌کلثوم الکبری تزوجها عمر بن خطاب و امهم فاطمة بنت رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)... و رملة الصغری و ام‌کلثوم الصغری...؛ فرزندان امام علی (علیه‌السّلام) عبارتند از: حسن و حسین و محسن که در کوچکی از دنیا رفت و زینب کبری که عبداللّه بن جعفر بن ابی طالب با او ازدواج کرد و از او فرزنددار شد و ام‌کلثوم کبری که عمر با او ازدواج کرد مادر همه اینها فاطمه (سلام‌الله‌علیها) است... و رمله صغری و ام‌کلثوم صغری...»
۳. محمد بن سلیمان کوفی چنین گزارش می‌دهد: «ولد لعلی بن ابی‌طالب: الحسن و الحسین و زینب و ام‌کلثوم امهم فاطمة بنت رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)... و زینب الصغری و نفیسة و ام‌کلثوم الصغری و...»
۴. طبری در تاریخ طبری می‌نویسد: «و کان لها (فاطمة) منه من الولد: الحسن و الحسین و یذکر انه کان لها منه ابن آخر یسمی محسنا توفی صغیرا و زینب الکبری و ام‌کلثوم الکبری... و کان له بنات من امهات شتی لم یسمّ لنا اسماء امهاتهن منهن... و رملة الصغری و ام‌کلثوم الصغری...؛ فرزندان فاطمه (سلام‌الله‌علیها) از امام علی (علیه‌السّلام) عبارتند از: حسن و حسین و می‌گویند که پسر دیگری به نام محسن داشته که در کوچکی از دنیا رفته است و زینب کبری و ام‌کلثوم کبری... امام علی (علیه‌السّلام) دختران دیگری از زنان متعدد داشته که نام مادرانشان معلوم نیست. از جمله آنها رمله صغری و ام‌کلثوم صغری هستند.»
۵. محمد بن حبان چنین گزارش می‌کند: «کان لعلی بن ابی‌طالب خمسة و عشرون ولدا. من الولد الحسن و الحسین و محسن و ام‌کلثوم الکبری و زینب الکبری و هؤلاء الخمسة من فاطمة بنت رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و کان له من غیرها محمد بن علی و عبیدالله و عمر و ابوبکر و یحیی و جعفر و العباس و عبدالله و رقیة و رملة و‌ ام الحسن و ام‌کلثوم الصغری و...؛ علی بن ابی طالب (علیه‌السّلام) ۲۵ فرزند داشت. از جمله آنها عبارتند از: حسن و حسین و محسن و ام‌کلثوم کبری و زینب کبری. مادر این پنج نفر فاطمه (سلام‌الله‌علیها) است. فرزندان وی از غیر فاطمه (سلام‌الله‌علیها) عبارتند از: محمد بن علی و عبیداللّه و عمر و ابوبکر و یحیی و جعفر و عباس و عبداللّه و رقیه و رمله و‌ام حسن و ام‌کلثوم صغری و.....»
[۱۹۵] ابن حبان، محمد بن حبان، تاريخ الصحابة، ص۵۲.

۶. ابن اثیر در اسد الغابه می‌نویسد: «اول زوجة تزوجها فاطمة بنت رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)... و کان له منها... زینب الصغری و ام‌کلثوم الکبری... و کان له بنات من امهات شتی لم یذکرن لنا، منهن... ام‌کلثوم الصغری؛ اولین کسی که امام علی (علیه‌السّلام) با او ازدواج کرد فاطمه (سلام‌الله‌علیها) بود و از او زینب صغری و ام‌کلثوم کبری و... را دارد. امام علی (علیه‌السّلام) از زنان متعدد که نام‌شان برای ما معلوم نیست ام‌کلثوم صغری و... را دارد.»
۷. ابن خشاب (م۵۶۷ق) هنگام شمارش نام فرزندان امام علی (علیه‌السّلام) می‌نویسد: «ام‌کلثوم الصغری مِنْ‌ ام‌ولد»
۸. علامه اربلی نام دختران امام علی (علیه‌السّلام) را این گونه ذکر کرده است: «زینب الکبری و‌ ام‌کلثوم الکبری و‌ام الحسن و رملة الکبری‌ ام‌هانی و میمونه و زینب الصغری و رملة الصغری و‌ ام‌کلثوم الصغری و رقیة و فاطمة و اَمامة و خدیجة و‌ام الکرام و‌ام سلمة و‌ام جعفر و جمانة و تقیة.» علامه اربلی در ادامه اشاره می‌کند که مادر‌ ام‌کلثوم دوم‌ ام‌ولد بوده است.


شاید بتوان اصلی‌ترین عامل توهم درباره هویت حضرت زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) با ام‌کلثوم را؛ برخی از اخباری دانست که در منابع برای حضرت زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) نقل شده؛ اما در منابع دیگری همان خبر به ام‌کلثوم نسبت داده شده است. دقت در منابع تاریخی، روایی و مقاتل ما را به این نتیجه می‌رساند که حضرت زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) فردی غیر از ام‌کلثوم است؛ و اساسا ام‌کلثوم خواهر کوچک‌تر حضرت زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) و از مادر دیگری است. گزارشات تاریخی و مقاتل به وضوح نشان می‌دهند که از میان خواهران اما حسین (علیه‌السّلام) حداقل دو خواهر ایشان در کربلا حضور داشته‌اند یکی زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) و دیگری ام‌کلثوم. از طرفی هم نباید دو نکته را از نظر دور داشت؛
۱. ام‌کلثوم کبری بنت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) در زمان حیات پربرکت امام حسن (علیه‌السّلام) و قبل از واقعه عاشورا درگذشت؛ لذا مراد از ام‌کلثوم حاضر در کربلا قطعا وی نیست.
۲. در مبحث کنیه‌های حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها)، ثابت نمودیم که کنیه حضرت زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) نیز ام‌کلثوم بوده است، و اساسا مراد از ام‌کلثوم در منابع حدیثی و روایی، بصورت مطلق حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) است؛ مگر اینکه قرینه‌ای در کلام باشد.
در پاسخ به‌این پرسش که آیا هویت ام‌کلثوم حاضر در کربلا با حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) یکی است یا اینکه ام‌کلثوم شخصی غیر از حضرت زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) است؟ باید گفت که آنچه از عبارات مقاتل و کتب تاریخی برمی‌آید این است که قطعا دو خواهر از خواهران امام حسین (علیه‌السّلام) در واقعه کربلا حضور داشته‌اند؛ یکی با نام زینب و دیگری ام‌کلثوم. در زیر به قسمت‌هایی از کتب تاریخی و مقاتل به‌ عنوان نمونه اشاره می‌گردد؛ که نام حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) و ام‌کلثوم در مقابل یکدیگر آمده و بر دوگانگی شخصیت ایشان دلالت می‌کند.
۱. دینوری (م۲۸۲ق) در کتاب اخبار الطوال نوشته است: «مضی الحسین (رضی‌الله‌عنه) ایضا نحو مکة و معه اختاه: ام‌کلثوم و زینب و ولد اخیه و...؛ حسین (رضی‌الله‌عنه) با همراهی خواهرانش ام‌کلثوم و زینب و فرزندان برادرش به طرف مکه حرکت کرد.»
۲. در مقاتل و منابع نقل است که امام حسین (علیه‌السّلام) در شب و روز عاشورا فرمودند: «یا اختاه یا‌ ام‌کلثوم و انتِ یا زینب و انتِ یا فاطمة و...»
۳. همچنین امام حسین در روز عاشورا در جای دیگر فرمودند: «یا زینب و یا ام‌کلثوم و یا سکینة و.....»
[۲۰۹] دهدشتی بهبهانی، محمدباقر، الدمعة الساکبة فی احوال النبی و العترة الطاهرة، ج۴، ص۳۵۱.
[۲۱۰] مازندرانی حائری، محمدمهدی، معالی السبطین فی احوال الحسن و الحسین (علیهماالسّلام)، ج۲، ص۲۲.

۴. امام (علیه‌السّلام) در موردی دیگر می‌فرمایند: «یا سکینة یا فاطمة یا زینب یا‌ام‌کلثوم، علیکنّ منّی السلام.»
[۲۱۱] طریحی نجفی، فخرالدین بن محمد، المنتخب فی جمع المراثی و الخطب، ص۴۴۰.
[۲۱۳] دهدشتی بهبهانی، محمدباقر، الدمعة الساکبة فی احوال النبی و العترة الطاهرة، ج۴، ص۳۳۶.

۵. همچنین امام در روز عاشورا فرموده‌اند: «الا یا زینب یا سکینة یا ولدی مَن ذا یکون لکم بعدی؟ الا یا رقیة یا‌ ام‌کلثوم انتم ودیعة ربی الیوم.....»
[۲۱۴] دربندی، فاضل، اسرار الشهاده، ص۴۲۶.

۶. ابوالفرج اصفهانی (م۳۵۶ق) هنگام شمارش اسرا چنین می‌نویسد: «... و زینب العقیلة و ام‌کلثوم بنت علی بن ابی‌طالب و سکینة بنت الحسین...»
از این گزارشات به وضوح بر‌می‌آید که حضرت زینب کبری و خواهر کوچک‌ترشان که ام‌کلثوم نام داشته‌اند در کربلا حضور داشته‌اند. بنابراین دو شخصیت از خواهران امام حسین (علیه‌السّلام) به نام‌های زینب و‌ ام‌کلثوم در کربلا حضور داشته‌اند و اگر زینب و‌ ام‌کلثوم عنوانی برای یک نفر بودند تکرار نام لزومی نداشت.


در منابع تاریخی درباره همسر ام‌کلثوم صغری نقل‌های فراوانی وجود دارد:
۱. بعضی گمان کرده‌اند ام‌کلثوم حاضر در کربلا همسر عمر بن خطاب بوده که بعد از او به ترتیب با عون بن جعفر بن ابی‌طالب و محمد بن جعفر ازدواج کرد.
اما این عقیده باطل است چونکه اولا ام‌کلثومی که به همسری خلیفه دوم درآمد، به نقل اکثر منابع تاریخی دختر حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) بود که قبل از واقعه کربلا در زمان امام حسن (علیه‌السّلام) درگذشت؛ پس ام‌کلثوم حاضر در کربلا ام‌کلثوم کبری و همسر عمر نبوده است. ثانیا حضور عون بن جعفر بن ابی‌طالب (علیه‌السّلام) در کربلا منتفی است و بسیاری از کسانی که داستان ازدواج‌ ام‌کلثوم با عمر را ذکر کرده‌اند گفته‌اند که بعد از مرگ عمر، ‌ام‌کلثوم با عون بن جعفر و یا به نقلی با محمد بن جعفر ازدواج کرده است؛ در حالی که منابع آورده‌اند که آنها در سال ۱۷ هجری و در زمان حیات عمر در فتح شوشتر به شهادت رسیده‌اند
و به‌ روایتی‌ دیگر، در جنگ‌ صفین‌ شهید شدند. به نظر بلاذری، خبر شهادت آن دو در جنگ شوشتر را ابـوالیقظان بـصری نقل کرده و این نقل نادرست‌ است. وی‌ دو خبر دیگر در خصوص‌ تاریخ‌ شهادت‌ این دو برادر نقل کرده که بنابر یکی از آنها آن دو در صفین و بنا به دیگری در کربلا شهید‌ شده‌اند. از‌ آنجا کـه او خـبر شهادت آنها در کربلا را با کلمه‌ «قیل» نقل کرده، به نظر می‌رسد قول به شهادت آن دو در صفین را پذیرفته است. اکنون‌ در جنوب‌ شهر دزفول بقعه‌ای‌ به‌ نام‌ محمد بن‌ جعفر طیار زیارتگاه است‌.
[۲۲۹] اقتداری‌، احمد، دیار شهریاران، ج۱، ص۳۱۶-۳۲۰.
برخی از معاصرین هم شهادت عون در کربلا را توهّم دانسته، می‌گویند آن‌که در کربلا به شهادت رسید عون بن عبدالله بن جعفر فرزند حضرت زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) است نه عون بن جعفر.
شاید یکی از دلائل توهم حضور عون بن جعفر بن ابی‌طالب (علیه‌السّلام) رجزی است که در آن چنین آمده است: • «انْ تَنْکرونی فانا بنُ جعفر• شهید صدقٍ فی الجنان ازْهَر؛ اگر مرا نمی‌شناسید، من پسر جعفرم که از روی صداقت به شهادت رسید.»
[۲۳۲] موسوى زنجانى، سيد ابراهيم ، وسيلة الدارين فى انصار الحسين (علیه‌السّلام)، ص۲۴۳.
اما باید توجه داشت که فانا بنُ جعفر حتما به این معنا نیست که وی فرزند بلاواسطه جعفر است. لذا اکثر منابع رجز فوق را به عون بن عبدالله بن جعفر فرزند حضرت زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) نسبت داده‌اند.
[۲۳۵] موسوى زنجانى، سيد ابراهيم ، وسيلة الدارين فى انصار الحسين (علیه‌السّلام)، ص۲۴۱.

۲. قول دیگر این است که‌ ام‌کلثوم صغری همسر مسلم بن عقیل بوده است. مسلم بن عقیل پس از ورود به دوران جوانی با رقیه و به قولی ام‌کلثوم دختر علی (علیه‌السّلام)، پیوند زناشویی بست. ابن قتیبه ثمره این ازدواج را دو پسر به نام‌های عبدالله و علی دانسته است.
بنابراین، به نظر‌ می‌رسد یکی از خواهران امام حسین (علیه‌السّلام) که مکنای به ام‌کلثوم بوده و در واقعه کربلا حضور داشته، همان زوجه مسلم بن عقیل است که به‌ دنبال‌ همسر و برادر بزرگوارش، ابا عـبدالله الحسین‌ (علیه‌السّلام)، راهی‌ کربلا‌ شـد‌. آن بانو سپس به‌ همراه‌ امام‌ سجّاد (علیه‌السّلام) و حضرت زینب کبری به شام و پس از آن به‌ مدینه‌ رفت‌ در همانجا از دنیا رفت. و در بقیع مدفون گردید.


از جمع‌بندی مجموع گزارش‌ها چنین بـر مـی‌آید که‌ ام‌کلثوم کنیه چند تن‌ از‌ دختران‌ امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) بود که بـا مـشخصه «کبری» و «صغری» تمایز می‌یابند. مادر‌ ام‌کلثـوم کبری حضرت زهرا‌ (سلام‌الله‌علیها) و مـادر‌ ام‌کلثوم صغری، کنیزی ام‌ولد بود. ‌ام‌کلثوم کبری در مدینه در زمان حیات امام حسن (علیه‌السّلام) و امام حسین (علیه‌السّلام) از دنیا رفت و در بقیع مـدفون‌ شد‌. ام‌ کلثوم صغری سـال‌ها پس از شهادت حـضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) به دنـیا آمـد و به‌ همراه همسرش مسلم بن عقیل و برادرش امام حـسین (علیه‌السّلام) بـه کربلا رفت و به همراه امام سجاد (علیه‌السّلام)، حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) و کاروان اسرا به کوفه و شام‌ سفر‌ کرد و سـپس بـه مدینه بازگشت و سندی بـر بـیرون رفـتن او از مدینه‌ نیست‌. به احتمال‌ قـوی مراد از‌ ام‌کلثومی که در بقیع مدفون‌ است همین شخصیت است. از طرفی هم بر هیچ کسی پوشیده نیست که مراد محدثین از ام‌کلثومی که راوی بسیاری از احادیث بوده و نقش رهبری اهل بیت امام حسین (علیه‌السّلام) و کاروان اسرا را بر عهده داشته، حضرت زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) است. بدین ترتیب ناهمگونی میان اخبار تاریخی حل می‌شود که از یک طرف می‌گویند: ‌ام‌کلثوم در زمان حیات امام حسن (علیه‌السّلام) درگذشت و از سوی دیگر، حضور او در کربلا نقل شده است. از مطالعه مجموع منابع تاریخی و روایی و مقاتل می‌توان چنین گفت:
۱. قطعا و یقینا سه تن از دختران امام علی (علیه‌السّلام)، ام‌کلثوم نامیده شده‌اند؛ یکی ام‌کلثوم کبری است که مادرش حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) بوده و بر اساس گزارشاتی به همسری عمر بن خطاب درآمد و در زمان امام حسن (علیه‌السّلام) درگذشت. دومین فرد ام‌کلثوم صغری است که نام مادرش در منابع نیامده ولی گفته شده که مادرش ام‌ولد بوده است. وی به همسری مسلم بن عقیل درآمد. سومین شخصیتی که از بین دختران امام علی (علیه‌السّلام) مکنای به ام‌کلثوم گردید، حضرت زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) است که در مبحث کنیه‌های ایشان، اثبات نمودیم که یکی از کنیه‌های ایشان ام‌کلثوم است.
۲. قطعا و یقینا دو تن از خواهران اما حسین (علیه‌السّلام) در کربلا حضور داشته‌اند که نام یکی زینب و نام دیگری ام‌کلثوم است. اگر چه هر دو شخصیت مکنای به ام‌کلثوم بوده و در کتب این تعبیر در مورد هر دو تن به کار رفته است اما هرگاه امام حسین (علیه‌السّلام) هر دو تن را در کنار هم خطاب می‌نماید یکی را با نام زینب و دیگری را با نام ام‌کلثوم صدا می‌زند. لذا دو ام‌کلثوم در کربلا حضور داشته‌اند و آنها یک شخص واحد نیستند.
۳. قطعا و یقینا مراد ‌از ام‌کلثوم بصورت مطلق، در احادیث و اخبار به‌ خصوص اخبار کربلا حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) است، از جمله شواهد بر مکنا بودن ایشان به ام‌کلثوم تصریح برخی علما به این کنیه برای آن حضرت است. دومین شاهد بر مکنا بودن ایشان به ام‌کلثوم کثرت روایاتی است که راوی آنها ام‌کلثوم بوده است و این کثرت روایات فقط با جایگاه علمی و معرفتی حضرت زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) سازگار است. سومین شاهد بر مکنا بودن ایشان به ام‌کلثوم این است که واقعه و یا خطابه‌ای خاص که انتساب آن به حضرت زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) در منابع تاریخی و روایی شهرت دارد در برخی از منابع همان واقعه یا خطابه را به ام‌کلثوم نسبت داده‌اند در حالی که برای ما قطعی است که آن حادثه یا سخن خاص منسوب به حضرت زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) است.
بنابراین به شهادت اکثر قریب به‌ اتفاق منابع تاریخی و روایی آن شخصیتی که نقش اساسی حفاظت از اهل بیت امام حسین (علیه‌السّلام) و حفظ جان اسرا به‌خصوص امام سجاد (علیه‌السّلام) را بر عهده داشت، حضرت زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) است، و اگر در منبعی از وی با نام ام‌کلثوم یاد شده، به‌ این جهت است که ایشان نیز مکنای به این کنیه بوده‌اند. بر اساس منابع متعدد، وقتی دشمنان تصمیم گرفتند امام سجاد (علیه‌السّلام) را به شهادت برسانند، زینب کبری خود را روی حضرت‌انداخت و اظهار داشت: «اگر بناست کشته شود، پیش از او من را بکشید.» چنانکه اسفراینی در کتاب نورالعین، این قضیه را به ام‌کلثوم نسبت داده است.


۱. امین عاملی، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۷، ص۱۳۶.    
۲. شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ج۱، ص۳۵۴.    
۳. ابو‌بکر بیهقی، احمد بن حسین بن علی، السنن الکبری، ج۷، ص۱۱۱.    
۴. ابوالقاسم ابن‌عساکر، علی‌ بن حسن، تاریخ مدینه الدمشق، ج۳، ص۱۷۹.    
۵. ابوالقاسم ابن‌عساکر، علی‌ بن حسن، تاریخ مدینه الدمشق، ج۶۹، ص۱۷۶.    
۶. جمال الدین مزی، یوسف‌بن‌ ‌عبد‌الرحمن‌، تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، ج۲۰، ص۴۷۹.    
۷. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، ج۸، ص۳۶۳.    
۸. مسعودی، علی بن حسین، التنبیه و الاشراف، ص۲۵۸.    
۹. ابن‌کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، ج۵، ص۳۱۴.    
۱۰. ابوالحسن اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه عن معرفه الائمه، ج۲، ص۶۸.    
۱۱. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۲.    
۱۲. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۵، ص۱۵۳.    
۱۳. ابن اثیر جزری، ابوالحسن علی بن ابی‌الکرم، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۳۹۷.    
۱۴. ابن اثیر جزری، ابوالحسن علی بن ابی‌الکرم، اسد الغابه فی معرفه الصحابه، ج۷، ص۳۷۷.    
۱۵. ابن اثیر جزری، ابوالحسن علی بن ابی‌الکرم، اسد الغابه فی معرفه الصحابه، ج۷، ص۱۳۴.    
۱۶. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۸، ص۱۶۶.    
۱۷. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۸، ص۴۶۴.    
۱۸. شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ج۱، ص۳۵۴.    
۱۹. یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۱۳.    
۲۰. طبرسی، فضل بن حسن، تاج الموالید، ص۲۳.    
۲۱. ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، طبقات الکبری، ج۸، ص۳۴۰.    
۲۲. ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، طبقات الکبری، ج۸، ص۳۳۸.    
۲۳. علوی عمری، علی بن محمد نسابه، المجدی فی انساب الطالبیین، ص۱۸.    
۲۴. علوی عمری، علی بن محمد نسابه، المجدی فی انساب الطالبیین، ص۱۷.    
۲۵. ابن حزم اندلسی، علی بن احمد، جمهره انساب العرب، ص۳۷.    
۲۶. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الرسل و الملوک، ج۵، ص۱۵۳.    
۲۷. مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۳، ص۶.
۲۸. ابن حبیب بغدادی، محمد بن حبیب، المنمق فی اخبار قریش، ج۱، ص۴۲۶.    
۲۹. خصیبی، حسین بن حمدان، الهدایة الکبری، ص۱۶۳.    
۳۰. خصیبی، حسین بن حمدان، الهدایة الکبری، ص۴۱۷.    
۳۱. طبری، محمد بن جریر، دلائل الامامه، ص۱۰۴.    
۳۲. بحرانی، سید هاشم، مدینه المعاجز، ج۱، ص۳۶۹.    
۳۳. انصاری زنجانی، اسماعیل، الموسوعة الکبری عن فاطمة الزهراء (علیهاالسّلام)، ج۵، ص۱۴.    
۳۴. عبدالزهراء، عبدالمحسن، المحسن بن فاطمة الزهراء (علیهاالسّلام)، ص۹۱.    
۳۵. انصاری زنجانی، اسماعیل، الموسوعة الکبری عن فاطمة الزهراء (علیهاالسّلام)، ج۱۰، ص۱۶۹.    
۳۶. علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳۰، ص۲۹۰.    
۳۷. نقدی، جعفر، زینب کبری (سلام‌الله‌علیها)، ص۱۷.    
۳۸. عبیدلی نسابه، یحیی بن حسن، اخبار الزینبیات، ص۱۵.
۳۹. رحمانی همدانی، احمد، فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفی (صلی‌الله‌علیه‌و‌اله‌وسلّم)، ص۶۳۶.    
۴۰. نقدی، جعفر، زینب کبری (سلام‌الله‌علیها)، ص١٧.    
۴۱. صدر، سید حسن، زینب الکبری (سلام‌الله‌علیها)، ص۱۸.
۴۲. سپهر، عباس‌قلی‌خان، ناسخ التواریخ، ص۱۱۰.
۴۳. ابن طاووس، سید عبدالکریم، فرحة الغری، ص۶۴.    
۴۴. نقدی، جعفر، زینب کبری (سلام‌الله‌علیها)، ص۳۸.    
۴۵. علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۲، ص۲۱۶.    
۴۶. انصاری زنجانی، اسماعیل، الموسوعة الکبری عن فاطمة الزهراء (علیهاالسّلام)، ج۷، ص۲۳۰.    
۴۷. نقدی، جعفر، زینب کبری (سلام‌الله‌علیها)، ص۱۸.    
۴۸. انصاری زنجانی، اسماعیل، الموسوعة الکبری عن فاطمة الزهراء (علیهاالسّلام)، ج۵، ص۳۷۸.    
۴۹. رحمانی همدانی، احمد، فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفی (صلی‌الله‌علیه‌و‌اله‌وسلّم)، ص۶۳۵.    
۵۰. حسینی شهرستانی، هبةالدین، نهضة الحسین (علیه‌السّلام)، ص۱۴۱.    
۵۱. جزائری، سید نورالدین، خصائص الزینبیة، ص۶۵.
۵۲. علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۱، ص۱۰۶.    
۵۳. علامه مجلسی، محمدباقر، مراه العقول فی شرح اخبار آل‌الرسول، ص۱۷۰.    
۵۴. مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال فی علم الرجال، ج۵، ص۳۷.    
۵۵. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۵۰.    
۵۶. شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۲۰، ص۱۱۴.    
۵۷. نوری طبرسی، میرزا حسین، خاتمه المستدرک، ج۵، ص۲۲۴.    
۵۸. نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبه، ص۲۲.    
۵۹. ابو‌الفرج اصفهانی، علی بن الحسین، مقاتل الطالبیین، ص۶۰.    
۶۰. نقدی، جعفر، زینب کبری (سلام‌الله‌علیها)، ص۳۵.    
۶۱. رحمانی همدانی، احمد، فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفی (صلی‌الله‌علیه‌و‌اله‌وسلّم)، ص۶۳۹.    
۶۲. قزوینی، سید محمدکاظم، زینب الکبری من المهد الی اللحد، ص۳۹.    
۶۳. حسینی شهرستانی، هبةالدین، نهضة الحسین (علیه‌السّلام)، ص۷۶.    
۶۴. انصاری زنجانی، اسماعیل، الموسوعة الکبری عن فاطمة الزهراء (علیهاالسّلام)، ج۵، ص۳۶۲.    
۶۵. نقدی، جعفر، زینب کبری (سلام‌الله‌علیها)، ص۳۸.    
۶۶. کحاله، عمر رضا، اعلام‌ النساء، ج۲، ص۹۲.
۶۷. خوئی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۲۴، ص۲۱۹.    
۶۸. سپهر، عباس‌قلی‌خان، طراز المذهب مظفری، ص۱۳۶.
۶۹. جزائری، سید نورالدین، خصائص الزینبیة، ص۲۰.
۷۰. سپهر، عباس‌قلی‌خان، طراز المذهب مظفری، ص۷۰.
۷۱. سید ابن طاووس، علی بن موسی، اللهوف، ج۱، ص۸۶.    
۷۲. طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی اهل اللجاج، ج۲، ص۲۹.    
۷۳. طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی اهل اللجاج، ج۱، ص۳۰۴.    
۷۴. شیخ طوسی، محمد بن حسن، الامالی، ص۹۲.    
۷۵. ابن‌فَقیه همدانی، احمد بن محمد، البلدان، ص۲۲۴.    
۷۶. ابن اعثم کوفی، ابومحمد احمد بن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۱۲۱.    
۷۷. محمدی ری‌شهری، محمد، الصّحیح من مقتل سیّد الشّهداء و اصحابه (علیهم‌السّلام)، ج۱، ص۱۰۳۶.    
۷۸. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۸، ص۱۲۲.    
۷۹. علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۵، ص۱۰۸.    
۸۰. سید ابن طاووس، علی بن موسی، اللهوف فی قتلی الطفوف، ص۸۶.    
۸۱. امین عاملی، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۷، ص۱۳۸.    
۸۲. قزوینی، سید محمدکاظم، زینب الکبری من المهد الی اللحد، ص۲۸۹.    
۸۳. حسینی شهرستانی، هبةالدین، نهضة الحسین (علیه‌السّلام)، ج۱، ص۱۸۲.    
۸۴. ابن طیفور، احمد بن ابی طاهر، بلاغات النساء، ج۱، ص۲۵.    
۸۵. ابن طیفور، احمد بن ابی طاهر، بلاغات النساء، ج۱، ص۲۳.    
۸۶. اسفراینی، ابو‌اسحاق، نور العین فی مشهد الحسین (علیه‌السّلام)، ص۵۷.    
۸۷. نقدی، جعفر، زینب کبری (سلام‌الله‌علیها)، ص۹۷.    
۸۸. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۵، ص۴۲۰.    
۸۹. ابن اثیر جزری، ابوالحسن علی بن ابی‌الکرم، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۵۸.    
۹۰. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین (علیه‌السّلام)، ج۱، ص۳۳۸.    
۹۱. ابو الفرج اصفهانی، علی بن حسین‌، مقاتل الطالبیین، ص۷۵.    
۹۲. سید ابن طاووس، علی بن موسی، اللهوف، ص۴۹.    
۹۳. ابن‌نما حلی، جعفر بن ابی‌ابراهیم، مثیر الاحزان و منیر سبل الأشجان، ص۴۹.    
۹۴. ابومخنف الازدی، لوط بن یحیی، مقتل الحسین (علیه‌السّلام)، ص۱۱۱.    
۹۵. قرمانی، یعقوب الاصغر، تاریخ القرمانی، ص۱۰۸.
۹۶. دربندی، فاضل، اسرار الشهادة، ص۲۵۷.
۹۷. نقدی، جعفر، زینب کبری (سلام‌الله‌علیها)، ص۱۰۹.    
۹۸. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین (علیه‌السّلام)، ج۲، ص۴۸.    
۹۹. اسفراینی، ابو‌اسحاق، نور العین فی مشهد الحسین (علیه‌السّلام)، ص۵۳.    
۱۰۰. سید ابن طاووس، علی بن موسی، اللهوف، ص۹۴.    
۱۰۱. ابن‌نما حلی، جعفر بن ابی‌ابراهیم، مثیر الاحزان و منیر سبل الأشجان، ص۹۰.    
۱۰۲. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۵، ص۴۵۷.    
۱۰۳. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین (علیه‌السّلام)، ج٢، ص۴۷.    
۱۰۴. ابن اثیر جزری، ابوالحسن علی بن ابی‌الکرم، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۸۱.    
۱۰۵. اسفراینی، ابو‌اسحاق، نور العین فی مشهد الحسین (علیه‌السّلام)، ص۵۷.    
۱۰۶. ابن ‌ابی‌الحدید، ابوحامد عبد‌الحمید، شرح نهج‌ البلاغه، ج۵، ص۱۰۲.    
۱۰۷. انصاری زنجانی، اسماعیل، الموسوعة الکبری عن فاطمة الزهراء (علیهاالسّلام)، ج۵، ص۱۴۷.    
۱۰۸. موسوی مقرّم، سید عبد الرزاق، مقتل مقرم، ص۳۲۵.    
۱۰۹. مبرد، محمد بن یزید، الکامل فی اللغه والادب، ج۳، ۱۸۹.    
۱۱۰. شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ج۱ ص۳۵۴.    
۱۱۱. طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری باعلام الهدی، ص۴۷۱.    
۱۱۲. سپهر، عباس‌قلی‌خان، طراز المذهب مظفری، ص۵۹.
۱۱۳. شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ج۱، ص۳۵۴.    
۱۱۴. طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری باعلام الهدی، ص۳۹۵.    
۱۱۵. شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ج۱، ص۳۵۴.    
۱۱۶. علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۲، ص۸۹.    
۱۱۷. مروزی علوی، اسماعیل‌ بن‌ حسین، الفخری فی انساب الطالبین، ص۲۴۵-۲۴۷.    
۱۱۸. ابوالحسن اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه عن معرفه الائمه، ج۲، ص۶۷.    
۱۱۹. طبرسی، فضل بن حسن، تاج الموالید، ص۲۳.    
۱۲۰. علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۲، ص۷۴.    
۱۲۱. ابن عنبه، احمد بن علی، عمده الطالب فی انساب آل ابی طالب، ص۳۲.    
۱۲۲. ابن عنبه، احمد بن علی، عمده الطالب فی انساب آل ابی طالب، ص۶۴.    
۱۲۳. شوشتری، محمدتقی، قاموس الرجال، ج۱۲، ص۷۷.    
۱۲۴. شوشتری، قاضی نور الله، احقاق الحق و ازهاق الباطل، ج۳۲، ص۶۷۸.    
۱۲۵. علامه مجلسی، محمدباقر، مرآه العقول فی شرح اخبار آل‌الرسول، ج۳، ص۲۶۲.    
۱۲۶. شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ج۱، ص۳۵۴.    
۱۲۷. ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، طبقات الکبری، ج۸، ص۳۴۰.    
۱۲۸. ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، طبقات الکبری، ج۸، ص۳۳۸.    
۱۲۹. ابوبشر‌ دولابی، احمد بن حماد، الذریه الطاهره، ص۱۶۶.    
۱۳۰. ابوبشر‌ دولابی، احمد بن حماد، الذریه الطاهره، ص۹۲.    
۱۳۱. ابوبشر‌ دولابی، احمد بن حماد، الذریه الطاهره، ص۱۶۴.    
۱۳۲. علوی عمری، علی بن محمد نسابه، المجدی فی انساب الطالبیین، ص۱۸.    
۱۳۳. علوی عمری، علی بن محمد نسابه، المجدی فی انساب الطالبیین، ص۱۷.    
۱۳۴. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۲.    
۱۳۵. شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ج۱، ص۳۵۴.    
۱۳۶. ابن حزم اندلسی، علی بن احمد، جمهره انساب العرب، ص۳۷.    
۱۳۷. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الرسل و الملوک، ج۵، ص۱۵۳.    
۱۳۸. یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۱۳.    
۱۳۹. مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۳، ص۶۳.
۱۴۰. ابن‌حبیب بغدادی، محمد بن حبیب، المنمق فی اخبار قریش، ج۱، ص۴۲۶.    
۱۴۱. ابوالقاسم ابن‌عساکر، علی‌ بن حسن، تاریخ مدینه الدمشق، ج۳، ص۱۷۹.    
۱۴۲. ابوالقاسم ابن‌عساکر، علی‌ بن حسن، تاریخ مدینه الدمشق، ج۶۹، ص۱۷۶.    
۱۴۳. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الرسل و الملوک، ج۵، ص۴۶۱.    
۱۴۴. شاکری، حسین، العقیلة و الفواطم، ص۲۲.
۱۴۵. محمدی ری‌شهری، محمد، موسوعه الامام علیّ بن ابی‌طالب فی الکتاب و السُّنَّه و التّاریخ، ج۱، ص۱۱۱.    
۱۴۶. غروی، محمدهادی، السیدة زینب فی تاریخ الاسلام، ص۱.
۱۴۷. شمس الدین ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۲ ص۳۸۷.    
۱۴۸. ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج۴، ص۱۹۵۴.    
۱۴۹. ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، طبقات الکبری، ج۸، ص۳۴۰.    
۱۵۰. ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، طبقات الکبری، ج۸، ص۳۳۸.    
۱۵۱. صفدی، خلیل بن ایبک، الوافی بالوفیات، ج۲۴، ص۲۷۲.    
۱۵۲. مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۳، ص۹۱.
۱۵۳. ابن قتیبه دینوری، عبدالله بن مسلم، المعارف، ص۲۱۱.    
۱۵۴. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین (علیه‌السّلام)، ج۱، ص۱۲۸.    
۱۵۵. سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بکر، رساله زینیبیه، ص۲
۱۵۶. محب‌الدین‌ الطبری‌، احمد بن‌ عبدالله، السمط الثمين في مناقب أمهات المؤمنين، ص۱۵۱.
۱۵۷. حسن شراب، محمد محمد، نور الابصار فی مناقب آل بیت النبی المختار، ص۲۰۷.    
۱۵۸. عدوی حمزاوی، حسن، مشارق الأنوار في فوز أهل الاعتبار، ص۱۵۸.
۱۵۹. یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۴۹.    
۱۶۰. امین عاملی، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۳، ص۴۸۶.    
۱۶۱. ابن شهرآشوب، محمد بن علی‌، مناقب آل ابی‌طالب (علیهم‌السلام)، ج۳، ص۳۰۴.    
۱۶۲. محب‌الدین طبری، احمد ابن عبدالله، ذخائر العقبی فی مناقب ذوی القربی، ج۲، ص۲۷۱.    
۱۶۳. شوشتری، محمدتقی، قاموس الرجال، ج۱۲، ص۲۱۶.    
۱۶۴. ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، طبقات الکبری، ج۸، ص۴۶۳.    
۱۶۵. کورانی عاملی، علی، الانتصار، ج۶، ص۴۴۸.    
۱۶۶. میلانی، سیدعلی، رسالة فی خبر تزویج ام کلثوم من عمر، ص۶.    
۱۶۷. ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، طبقات الکبری، ج۸، ص۳۳۹.    
۱۶۸. ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، طبقات الکبری، ج۸، ص۳۳۹.    
۱۶۹. شیخ طوسی، محمد بن حسن، الخلاف، ج۱، ص۷۲۲.    
۱۷۰. انصاری زنجانی، اسماعیل، الموسوعة الکبری عن فاطمة الزهراء (علیهاالسّلام)، ص۶۵۸.    
۱۷۱. شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۲، ص۸۱۱.    
۱۷۲. علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۸۱، ص۳۸۲.    
۱۷۳. تلمسانی بری، محمد بن ابی‌بکر، الجوهره فی نسب النبی واصحابه العشره،ج۲، ص۱۵۶.    
۱۷۴. شمس الدین ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، ج۴، ص۵۸.    
۱۷۵. ابو‌داود سجستانی، سلیمان بن الأشعث، سنن ابی داود، ج۳، ص۲۰۸.    
۱۷۶. ابو‌عبدالرحمان نسائی، احمد بن شعیب، سنن نسائی، ج۴، ص۷۱.    
۱۷۷. شمس الدین ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۵۰۲.    
۱۷۸. فسوی، یعقوب بن سفیان، المعرفه والتاریخ، ج۱، ص۲۱۴.    
۱۷۹. ابوالقاسم ابن‌عساکر، علی‌ بن حسن، تاریخ مدینه الدمشق، ج۱۹، ص۴۹۱.    
۱۸۰. ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، طبقات الکبری، ج۸، ص۳۴۰.    
۱۸۱. شمس الدین ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، ج۴، ص۵۸.    
۱۸۲. ابو‌داود سجستانی، سلیمان بن الأشعث، سنن ابی داود، ج۳، ص۲۰۸.    
۱۸۳. ابو‌عبدالرحمان نسائی، احمد بن شعیب، سنن نسائی، ج۴، ص۷۱.    
۱۸۴. شمس الدین ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۵۰۲.    
۱۸۵. فسوی، یعقوب بن سفیان، المعرفه والتاریخ، ج۱، ص۲۱۴.    
۱۸۶. ابوالقاسم ابن‌عساکر، علی‌ بن حسن، تاریخ مدینه الدمشق، ج۱۹، ص۴۹۱.    
۱۸۷. ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، طبقات الکبری، ج۸، ص۳۳۸.    
۱۸۸. ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، طبقات الکبری، ج۸، ص۳۳۹.    
۱۸۹. ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، طبقات الکبری، ج۸، ص۳۴۰.    
۱۹۰. ابن ‌ابی‌الحدید، ابوحامد عبد‌الحمید، شرح نهج‌ البلاغه، ج۹، ص۲۴۳.    
۱۹۱. ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، طبقات الکبری، ج۳، ص۱۴.    
۱۹۲. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۲.    
۱۹۳. کوفی، محمد بن سلیمان، مناقب الإمام أمیر المؤمنین علی بن أبی‌طالب (علیه‌السّلام)، ج۲، ص۴۸.    
۱۹۴. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۵، ص۱۵۳.    
۱۹۵. ابن حبان، محمد بن حبان، تاريخ الصحابة، ص۵۲.
۱۹۶. شوشتری، قاضی نور الله، احقاق الحق و ازهاق الباطل، ج۳۲، ص۶۸۰.    
۱۹۷. انصاری زنجانی، اسماعیل، الموسوعة الکبری عن فاطمة الزهراء (علیهاالسّلام)، ج۵، ص۱۵۱.    
۱۹۸. ابن اثیر جزری، ابوالحسن علی بن ابی‌الکرم، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۳۹۷.    
۱۹۹. طبرسی، فضل بن حسن، تاج الموالید، ص۱۹.    
۲۰۰. ابن شهر آشوب، محمد بن علی‌، مناقب آل ابی‌طالب (علیهم‌السّلام)، ج۳، ص۳۰۴.    
۲۰۱. محب‌الدین طبری، احمد ابن عبد الله، ذخائر العقبی فی مناقب ذوی القربی، ج۱، ص۵۵۷.    
۲۰۲. ابن خشاب بغدادی، عبدالله بن النصر، تاریخ موالید الائمه، ص۱۵.    
۲۰۳. مرکز الأبحاث العقائدیّة، موسوعة الأسئلة العقائدیّة، ج۳، ص۱۴۲.    
۲۰۴. علی، شهرستانی، زواج أم کلثوم، ص۲۵.    
۲۰۵. ابوالحسن اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه عن معرفه الائمه، ج۲، ص۶۹.    
۲۰۶. ابن قتیبه دینوری، عبد الله بن مسلم، الاخبار الطوال، ص۲۲۸.    
۲۰۷. محمدی ری‌شهری، محمد، الصّحیح من مقتل سیّد الشّهداء و اصحابه (علیهم‌السّلام)، ص۲۸۳.    
۲۰۸. سید ابن طاووس، علی بن موسی، اللهوف، ص۵۰.    
۲۰۹. دهدشتی بهبهانی، محمدباقر، الدمعة الساکبة فی احوال النبی و العترة الطاهرة، ج۴، ص۳۵۱.
۲۱۰. مازندرانی حائری، محمدمهدی، معالی السبطین فی احوال الحسن و الحسین (علیهماالسّلام)، ج۲، ص۲۲.
۲۱۱. طریحی نجفی، فخرالدین بن محمد، المنتخب فی جمع المراثی و الخطب، ص۴۴۰.
۲۱۲. علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۵، ص۴۷.    
۲۱۳. دهدشتی بهبهانی، محمدباقر، الدمعة الساکبة فی احوال النبی و العترة الطاهرة، ج۴، ص۳۳۶.
۲۱۴. دربندی، فاضل، اسرار الشهاده، ص۴۲۶.
۲۱۵. ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، طبقات الکبری، ج۳، ص۲۰۱.    
۲۱۶. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۱۹۰.    
۲۱۷. ابن حبیب بغدادی، محمد بن حبیب، المحبر، ص۵۶.    
۲۱۸. ابن حزم اندلسی، علی بن احمد، جمهره انساب العرب، ص۳۸.    
۲۱۹. ابن قتیبه دینوری، عبدالله بن مسلم، المعارف، ص۲۰۶.    
۲۲۰. ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج۳، ص۱۲۴۷.    
۲۲۱. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۴، ص۶۱۹.    
۲۲۲. عسقلانی، ابن حجر، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۶، ص۷.    
۲۲۳. تلمسانی بری، محمد بن ابی بکر، الجوهره فی نسب النبی واصحابه العشره، ج۲، ص۴۱.    
۲۲۴. شوشتری، محمدتقی، قاموس الرجال، ج۸، ص۲۸۴.    
۲۲۵. شمس شامی، محمد بن یوسف، سبل الهدی والرشاد، ج۱۱، ص۱۰۶.    
۲۲۶. الفاسی، محمد بن احمد، العقد الثمین فی تاریخ البلد الأمین، ج۲، ص۱۴۲.    
۲۲۷. ابن اثیر جزری، ابوالحسن علی بن ابی‌الکرم، اسد الغابه فی معرفه الصحابه، ج۴، ص۳۱۳.    
۲۲۸. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۹۹-۳۰۰.    
۲۲۹. اقتداری‌، احمد، دیار شهریاران، ج۱، ص۳۱۶-۳۲۰.
۲۳۰. شوشتری، محمدتقی، قاموس الرجال، ج۸، ص۲۸۳.    
۲۳۱. جمعی از نویسندگان، ذخیرة الدارین فیما یتعلق بمصائب الحسین (علیه‌السّلام)، ص۳۱۸.    
۲۳۲. موسوى زنجانى، سيد ابراهيم ، وسيلة الدارين فى انصار الحسين (علیه‌السّلام)، ص۲۴۳.
۲۳۳. ابن شهرآشوب، محمد بن علی‌، مناقب آل ابی‌طالب (علیهم‌السّلام)، ج۳، ص۲۵۴.    
۲۳۴. خوارزمی، مقتل الحسین (علیه‌السّلام)، ج۲، ص۳۱.    
۲۳۵. موسوى زنجانى، سيد ابراهيم ، وسيلة الدارين فى انصار الحسين (علیه‌السّلام)، ص۲۴۱.
۲۳۶. ابن حبیب بغدادی، محمد بن حبیب، المحبر، ص۵۶.    
۲۳۷. موسوی مقرّم، سید عبدالرزاق، الشّهید مسلم بن عقیل (علیه‌السّلام)، ج۱، ص۱۵۷.    
۲۳۸. ابن قتیبه دینوری، عبدالله بن مسلم، المعارف، ج۱، ص۲۰۴.    
۲۳۹. اسفراینی، ابو‌اسحاق، نور العین فی مشهد الحسین (علیه‌السّلام)، ص۵۳.    



پایگاه اطلاع‌رسانی حوزه، برگرفته از مقاله «عقیله بنی‌هاشم»، بازنویسی توسط گروه پژوهشی ویکی فقه.    






جعبه ابزار