• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

نور (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





نور (به ضمه نون) از واژگان قرآن کریم و به معنای روشنایی و بر خلاف تاریکی است و ضوء منتشری كه بر ديدن كمک كند. نور دو جور ظاهرى و معنوى است.



نور در تعريف نور گفته‌اند: «النُّورُ الضّوء و هو خلاف الظّلمة» راغب گويد: ضوء منتشری كه بر ديدن كمک كند. اقرب الموارد گويد: آن‌چه چيزها را آشكار می‌كند. نيز گفته‌اند آن‌چه فى نفسه آشكار است و غير خود را آشكار می‌كند «وَالظَّاهِرُ فِي نَفْسِهِ المُظْهِر لِغَيْرِهِ». نور به دو جور ظاهرى و معنوى است.


نور در تعبير قرآن دو جور است ظاهرى و معنوى. مثل‌ (هُوَ الَّذِي جَعَلَ الشَّمْسَ ضِياءً وَ الْقَمَرَ نُوراً) (او كسى است كه خورشید را روشنايى‌بخش، و ماه را نورافشان قرار داد.)
(أَمْ هَلْ تَسْتَوِي الظُّلُماتُ وَ النُّورُ) (يا ظلمت‌ها و نور برابرند.)
كه نور ظاهرى است و نور معنوى مثل‌ (اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى‌ النُّورِ) (خداوند، ولىّ و سرپرست كسانى است كه ايمان آورده‌اند؛ آنها را از ظلمت‌ها خارج ساخته، به سوى نور مى‌برد.) بيشتر موارد آن در قرآن مجيد نور معنوى است.
(كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى‌ النُّورِ) (اين كتابى است كه بر تو نازل كرديم، تا مردم را از تاريكی‌هاى شرک، ظلم و جهل به سوى روشنايى ايمان، عدل و آگاهى، به خواست پروردگارشان بيرون آورى.) نور ايمان را از آن نور گویيم كه راه خدا و آخرت و راه زندگى را روشن كرده است مرد مؤمن در نور است كه راه همه چيز براى او روشن و هويدا است و می‌داند از كجاست و به كجا است و در كجا است. علّت جمع آمدن ظلمات گفته‌اند آن است كه ظلمات و ضلالت از پيروى هواى نفس است و آن گوناگون می‌باشد ولى نور از پيروى حق است و آن يكى است و ميان اجزاء آن اختلافى نيست.
(اللَّهُ‌ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ‌ نُورِهِ‌ كَمِشْكاةٍ فِيها مِصْباحٌ. الْمِصْباحُ فِي زُجاجَةٍ. الزُّجاجَةُ كَأَنَّها كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لا شَرْقِيَّةٍ وَ لا غَرْبِيَّةٍ يَكادُ زَيْتُها يُضِي‌ءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلى‌ نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ‌ لِنُورِهِ‌ مَنْ يَشاءُ وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْ‌ءٍ عَلِيمٌ‌) (خداوند نور آسمان‌ها و زمین است؛ و مَثَل نورش همانند چراغ‌دانى است كه در آن‌ چراغى پرفروغ باشد، آن چراغ در حبابى قرار گيرد، حبابى شفاف و درخشنده همچون ستاره‌اى فروزان، چراغى كه افروخته مى‌شود از روغن درخت پربركت زيتونى كه نه شرقى است و نه غربى؛ روغنش آن‌چنان صاف و خالص است كه نزديک است بدون تماس با آتش شعله‌ور شود؛ نورى است بر فراز نورى؛ و خدا هركس را بخواهد با نور خود هدايت مى‌كند، و خدا براى مردم مثل‌ها مى‌زند و خداوند به هر چيزى داناست.)
نور در (اللَّهُ‌ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ‌ غير از نور در مَثَلُ نُورِهِ‌- ... يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ‌) است نور اوّل كه به لفظ جلاله حمل شده راجع به ذات بارى تعالى و نور دوّم و سوّم راجع به نور ايمان است.
(اللَّهُ‌ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ‌) يعنى خدا ظاهر كننده آسمان‌ها و زمين است و آن مساوى با ايجاد و خلقت می‌باشد يعنى خدا آفريننده آسمان‌ها و زمين است.
مَثَلُ‌ (نُورِهِ‌- ... يَهْدِي اللَّهُ‌ لِنُورِهِ‌) اضافه نور به ضمير ظاهرا لاميّه و می‌شود به معناى «من» باشد مراد از اين نور چنان‌كه گفتيم به ظاهر نور ايمان است چنان‌كه در آيات‌ (يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُ‌ نُورِهِ‌) (آنان مى‌خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش سازند؛ ولى خدا نور خود را كامل مى‌كند.)
(وَ يَجْعَلْ لَكُمْ‌ نُوراً تَمْشُونَ بِهِ‌) (و براى شما نورى قرار دهد كه با آن در ميان مردم و در مسير زندگى خود راه برويد.)
(أَ وَ مَنْ كانَ مَيْتاً فَأَحْيَيْناهُ وَ جَعَلْنا لَهُ‌ نُوراً يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ‌) (آيا كسى كه مرده بود، سپس او را زنده كرديم، كافر بود و ايمان آورد و نورى برايش قرار داديم كه با آن در ميان مردم راه برود.) منظور نور هدايت و ايمان است.
مشكاة چنان‌كه در «شكو» گذشت به معنى محفظه يا قنديل است. مراد از «مصباح» چنان‌كه در تفسير جلالين گفته فتيله شعله‌دار چراغ است «زجاجة» شيشه‌ای‌ست كه فتيله را در ميان گرفته و شعله از حركت هوا مصون مانده و نورش چند برابر شده است. (زَيْتُونَةٍ لا شَرْقِيَّةٍ وَ لا غَرْبِيَّةٍ) درخت زيتونى است كه در شرق و غرب باغ نيست بلكه در جایى از باغ قرار گرفته كه آفتاب مرتّب بر آن می‌تابد رجوع شود به «غرب» در نتيجه خوب رسيده و روغن‌اش صاف و خالص می‌باشد.
«زيت» روغن زيتون است‌ (نُورٌ عَلى‌ نُورٍ) ظاهرا مبتدا در آن حذف شد و آن «هو» است و راجع به نور زجاجه كه از كلام فهميده می‌شود يعنى نور شيشه، نور بالاى نور است ظاهرا مراد تضاعف نور به وسيله شيشه است نه دو تا بودن نور. معنى آيه چنين می‌شود.
خدا آفريننده و پديدآورنده آسمان‌ها و زمين است، حكايت نور هدايتى كه از جانب او است مانند محفظه يا قنديلى است كه در آن چراغ و شعله‌اى قرار گرفته، شعله در ميان شيشه‌ای‌ست كه مانند ستاره درخشان می‌درخشد، آن چراغ افروخته است از عصاره زيتونى كه كاملا رسيده كه گویى روغن آن پيش از رسيدن آتش روشن می‌شود، نور شيشه نور مضاعفى است خدا آن كس را كه بخواهد به نور خويش هدايت می‌كند و به مردم مثل‌ها می‌زند و خدا به هر چيز دانا است.
در اين آيه ظاهرا وجود مؤمن به قنديل، چراغ، شيشه و غيره تشبيه‌ شده كه نور هدايت و ايمان آن را منوّر و روشن كرده است. و اللّه العالم. تابش نور ايمان در وهله اوّل وجود مؤمن و در وهله ثانى جهان اطراف مؤمن را روشن می‌كند.
در توحید صدوق (علیه‌الرحمه) باب ۱۵. فرموده: از امام صادق (علیه‌السّلام) روايت شده كه از «اللَّهُ‌ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ‌ نُورِهِ‌ كَمِشْكاةٍ فِيها مِصْباحٌ‌» سؤال شد فرمودند: «هُوَ مَثَلٌ ضَرَبَهُ اللَّهُ لَنَا فَالنَّبِيُّ (صَلَّى‌اللَّهُ‌عَلَيْهِ‌وَآلِهِ‌) وَ الْأَئِمَّةُ (صَلَوَاتُ‌اللَّهِ‌عَلَيْهِمْ‌أَجْمَعِينَ) مِنْ دَلَالاتِ اللَّهِ وَ آيَاتِهِ الَّتِي يُهْتَدَى بِهَا إِلَى التَّوْحِيدِ وَ مَصَالِحِ الدِّينِ وَ شَرَائِعِ الْإِسْلَامِ وَ الْفَرَائِضِ وَ السُّنَنِ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ.»
به نظر می‌آيد: جواب امام (عليه‌السّلام) فقط راجع به‌ مَثَلُ نُورِهِ ... است و اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) از لحاظ واسطه هدايت بودن مصداق‌ مَثَلُ نُورِهِ ... اند.


۱. قرشی بنایی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۷، ص۱۲۶.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، دار القلم، ص۸۲۷.    
۳. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت-الحسینی، ج۳، ص۵۰۴.    
۴. شرتونی، سعید، اقرب الموارد فی فصح العربیة و الشوارد، ج۵، ص۵۱۱.    
۵. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، دار القلم، ص۸۲۷.    
۶. شرتونی، سعید، اقرب الموارد فی فصح العربیة و الشوارد، ج۵، ص۵۱۱.    
۷. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۵، ص۲۴۰.    
۸. یونس/سوره۱۰، آیه۵.    
۹. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۲۰۸.    
۱۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۰، ص۱۲.    
۱۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۰، ص۱۲.    
۱۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۱۳۸.    
۱۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۱، ص۲۵۹.    
۱۴. رعد/سوره۱۳، آیه۱۶.    
۱۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۲۵۱.    
۱۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۱، ص۳۲۵.    
۱۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۱، ص۴۴۴.    
۱۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۴۳۸.    
۱۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۳، ص۴۰.    
۲۰. بقره/سوره۲، آیه۲۵۷.    
۲۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۴۳.    
۲۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲، ص۳۴۵.    
۲۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲، ص۵۲۷.    
۲۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۶۳۲.    
۲۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۳، ص۱۱۶.    
۲۶. إبراهیم/سوره۱۴، آیه۱.    
۲۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۲۵۵.    
۲۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۲، ص۶.    
۲۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۲، ص۵.    
۳۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۴۶۵.    
۳۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۳، ص۹۴.    
۳۲. نور/سوره۲۴، آیه۳۵.    
۳۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۳۵۴.    
۳۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۱۲۱.    
۳۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۵، ص۱۶۷.    
۳۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۲۲۴.    
۳۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۷، ص۱۳۸.    
۳۸. نور/سوره۲۴، آیه۳۵.    
۳۹. نور/سوره۲۴، آیه۳۵.    
۴۰. نور/سوره۲۴، آیه۳۵.    
۴۱. صف/سوره۶۱، آیه۸.    
۴۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۵۵۲.    
۴۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۲۵۵.    
۴۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۹، ص۴۳۰.    
۴۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۴۲۰.    
۴۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۴، ص۴۰۱.    
۴۷. حدید/سوره۵۷، آیه۲۸.    
۴۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۵۴۱.    
۴۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۱۷۴.    
۵۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۹، ص۳۰۶.    
۵۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۳۶۷.    
۵۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۴، ص۲۵۲.    
۵۳. انعام/سوره۶، آیه۱۲۲.    
۵۴. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۱۴۳.    
۵۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۷، ص۳۳۶.    
۵۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان،ترجمه محمدباقر موسوی، ج۷، ص۴۶۴.    
۵۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۵۵۵.    
۵۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۸، ص۲۵۶.    
۵۹. نور/سوره۲۴، آیه۳۵.    
۶۰. نور/سوره۲۴، آیه۳۵.    
۶۱. صدوق، محمد بن علی، توحید، ص۱۵۷.    



قرشی بنایی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «نور»، ج۷، ص۱۲۶.    






جعبه ابزار