• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

غزه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



غزه، شهری عرب‌نشین در منطقه نوار غزه در فلسطین است. نوار غزه که‌ هم‌اکنون‌ تحت‌ کنترل‌ جنبش‌ حماس‌ قرار دارد‌، دارای‌ ‌۱۱‌ کیلومتر مرز مشترک‌ با مصر ‌۵۱‌ کیلومتر با فلسطین‌ اشغالی‌ و ‌۴۰‌ کیلومتر ساحل‌ مدیترانه‌ای‌ است‌.
غزه در واقع، نقش موقعیت مرکزی در تحولات فلسطین را ایفا می‌کند. این نقش در جنبش فلسطین از نیمه دوم دهه ۸۰ برای این شهر ایجاد شد. اسرائیل در مدت اشغال ۳۸ ساله باریکه غزه، در این منطقه اقدام به‌ ساخت پایگاه‌ها و تاسیسات نظامی و امنیتی و شهرک‌های صهیونیست‌نشین کرد و چندین بار به غزه حمله و هر دفعه با کشتار زنان و کودکان و مقابله با قدرت مقاومت فلسطین مجبور به عقب‌نشینی شد.
غزه



نوار غزه با ۴۰ کیلومتر طول و ۱۰ کیلومتر عرض در کنار دریای مدیترانه واقع شده و با مصر و فلسطین اشغالی هم‌مرز است. در این منطقه یک میلیون و ۷۰۰ هزار نفر زندگی می‌کنند. این‌ منطقه‌ که‌ در پایان‌ جنگ‌ اعراب‌ و اسراییل‌ در سال‌ ‌۱۹۴۸‌ توسط مصر اشغال‌ شده‌ بود‌ در جنگ‌ شش‌ روزه‌ سال‌ ‌۱۹۶۷‌ به‌ اشغال‌ رژیم‌ صهیونیستی‌ درآمد و بالاخره‌ در سپتامبر ‌۲۰۰۵‌ با عقب‌نشینی‌ نیروهای‌ رژیم‌ صهیونیستی‌ تحت‌ کنترل‌ حکومت‌ فلسطین‌ قرار گرفت‌.

این‌ منطقه‌ مهم‌ که‌ هم‌اکنون‌ تحت‌ کنترل‌ جنبش‌ حماس‌ قرار دارد‌، دارای‌ ‌۱۱‌ کیلومتر مرز مشترک‌ با مصر ‌۵۱‌ کیلومتر مرز مشترک‌ با فلسطین‌ اشغالی‌ و ‌۴۰‌ کیلومتر ساحل‌ مدیترانه‌ای‌ است‌.

مهم‌ ترین‌ بخش‌ نوار غزه‌ ‌ شهر غزه‌ است‌ که‌ حدود ‌۴۰۰‌ هزار نفر جمعیت‌ دارد و از نظر تراکم‌ جمعیتی‌ متراکم‌ترین‌ شهر جهان‌ است‌ رفح‌ و خان‌ یونس‌ از دیگر شهرهای‌ مهم‌ این‌ منطقه‌ است‌. کشاورزی‌ و در حال‌ حاضر کمک‌های‌ بین‌المللی‌ مهم‌ترین‌ منابع امرار معاش‌ غزه‌ای‌هاست.
بنابر گزارش‌ آژانس‌ توسعه‌ بین‌ المللی‌ کانادا نرخ‌ بیکاری‌ در این‌ منطقه‌ بالغ بر ‌۵۰‌ درصد است‌ و بالغ بر دو سوم‌ ساکنان‌ با درامدی‌ زیر دو دلار در روز روزگار می‌گذرانند.


غزه در واقع، نقش موقعیت مرکزی در تحولات فلسطین را ایفا می‌کند. این نقش در جنبش فلسطین از نیمه دوم دهه ۸۰ برای این شهر ایجاد شد؛ یعنی از وقتی که جرقه نخستین قیام مردمی و انتفاضه بزرگ مسجد الاقصی در این نقطه شعله‌ور شد. به‌همین دلیل، نام غزه در ادبیات سیاسی جهان به‌عنوان زادگاه بزرگ‌ترین جنبش مبارزاتی ثبت است.

انتخابات ژانویه ۲۰۰۶ م مسیر سیاست و دیپلماسی را در سرزمین فلسطین دگرگون کرد. در انتخاباتی که نام‌ آزادترین آزمون دموکراسی را در سرزمین‌های اشغالی به خود گرفت، ساکنان غزه به اتفاق کرانه باختری به تولد و تاسیس نخستین دولت انقلابیون در این نقطه از جهان اسلام رای دادند.

انتخاب غزه به‌عنوان مرکز نخستین دولت دموکراتیک فلسطین، پیام‌ها و پیامدهای بسیار داشت. حماس در حالی کابینه خویش را در این سرزمین مستقر کرد که طیف رقیب آنان موسوم به تشکیلات خودگران، حکومت مولود پیمان سازش اسلو را در رام اللّه بر پا کرده بودند. غزه با این جایگاه محوری که پیدا کرد، بی‌آنکه مردان حماس بخواهند، رام اللّه و طیف زمامداران فتحی آن را در حاشیه قرار داد که همین امر، منشا بحرانی بزرگ شد.


در ابتدای قرن بیستم میلادی و پس از سقوط امپراتوری عثمانی، نیروهای انگلیسی وارد باریکه غزه شدند و تا پس از جنگ جهانی دوم و تاسیس رژیم صهیونیستی در سرزمین فلسطین، در این منطقه باقی ماندند. باریکه غزه از سال ۱۹۴۸ تا ۱۹۶۷ تحت سرپرستی مصر بود و در همین سال یعنی در جریان جنگ دوم رژیم صهیونیستی با اعراب و فلسطینیان، به اشغال نیروهای ارتش این رژیم درآمد. اسراییل در مدت اشغال ۳۸ ساله باریکه غزه در این منطقه اقدام به ساخت پایگاه‌ها و تاسیسات نظامی و امنیتی و شهرک‌های صهیونیست‌نشین کرد و سلطه نامشروع خود را بر این منطقه توسعه و تحکیم بخشید.

رژیم اشغالگر قدس پس از امضای «قرارداد اسلو» در سال ۱۹۹۳ یک‌بار در سال ۱۹۹۴ آن‌هم به‌شکل جزئی از باریکه غزه خارج شد اما شهرک‌های صهیونیست‌نشین را جمع‌آوری نکرد و از محور مهم فیلادلفیا یا همان محور صلاح‌الدین ایوبی خارج نشد.

این رژیم ظرف ۳۸ سال اشغال، بارها با حمله مسلحانه و عملیات تروریستی به باریکه غزه که به‌بهانه حمایت از شهرک‌نشینان صورت گرفت هزاران فلسطینی به‌ویژه کودکان و کهنسالان را به شهادت رساند یا مجروح کرد.

این حمله‌ها نتوانست اراده مردم فلسطین بخصوص گروه‌های مبارز مانند جنبش مقاومت اسلامی «حماس» و جنبش جهاد اسلامی که بالاترین جایگاه اجتماعی را در میان ساکنان مسلمان باریکه غزه دارند، بشکند و آنان را تسلیم شرایط تحمیلی اسراییل کند. در اثر این مقاومت، رژیم صهیونیستی تصمیم گرفت در چارچوب طرح خروج از باریکه غزه بیش از هشت هزار شهرک‌نشین خود را از این منطقه خارج کند.


مردم مظلوم نوار غزه به‌سبب بسته شدن تمام گذرگاه‌ها و محاصره کامل این منطقه، از کار افتادن تنها نیروگاه اصلی آن به‌سبب نبود سوخت و کمبود شدید مواد غذایی و دارویی در بدترین شرایط ممکن قرار دارند. این در حالی است که ساکنان این قسمت برای گرم کردن خود در این فصل سرما به‌سبب کمبود شدید سوخت به استفاده از هیزم و وسایل قدیمی و شیوه‌های قدیمی برای گذران زندگی خود روی آورده‌اند. مسئولان ذیربط در نوار غزه درباره عواقب شرب آب‌های چاه‌ها در نوار ساحلی به‌سبب احتمال آلوده بودن آن در پی کاهش ذخیره محلول کلر و تمام شدن تجهیزات تصفیه آب و قطع جریان برق هشدار داده‌اند.

با ادامه محاصره ظالمانه این منطقه و مانع‌تراشی صهیونیست‌ها در برابر ورود مواد غذایی و دارویی و سوخت، و حملات پی‌در‌پی نظامی به ساکنان آن، به گفته یک مسئول بهداشتی در این منطقه، حدود یک و نیم میلیون انسان در معرض خطر و نابودی قرار گرفته‌اند.

در این بحران، بیش‌ترین آسیب‌ها را مردم بی‌گناه و بی‌دفاع آن متحمل شده‌اند تا جایی که وضعیت انسانی، معیشتی، امنیتی و بهداشتی به‌طور کلی وخیم و بحرانی است؛ اوضاع بهداشت بسیار اسفناک است تا جایی که هر روز شاهد جان باختن بیماران در بیمارستان‌ها به علت قطع برق در بخش مراقبت‌های ویژه هستیم و حتی شهروندان فلسطینی نیز قادر به خروج از این منطقه برای ادامه درمان خود نیستند.

از سوی دیگر، محاصره و بسته بودن گذرگاه‌ها، همچنان بر جنبه‌های مختلف زندگی شهروندان فلسطینی، سایه افکنده است و وضعیت معیشتی نیز قابل تحمل نیست و مردم با کمبود مواد غذایی و حتی کمبود آب آشامیدنی مواجه‌اند. در آخرین گزارش‌های ارائه شده، ۸۰ درصد مردم این قسمت، زیر خط فقر به‌سر می‌برند. محاصره ظالمانه صهیونیست‌ها میلیو‌ن‌ها دلار به آنها خسارت وارد کرده است.


رژیم صهیونیستی در اواخر سال ۲۰۰۸ جنگی تمام عیار برای نابودی جنبش حماس آغاز کرد که به مدت ۲۲ روز به‌طول انجامید. این جنگ ۲۷ دسامبر سال ۲۰۰۸ آغاز شد و تا ۱۷ ژانویه سال ۲۰۰۹ ادامه داشت. این جنگ در اسرائیل با نام عملیات سرب گداخته و در میان اعراب با نام کشتار غزه یا جنگ ۲۲ روزه یاد می‌شود. در این جنگ نابرابر، بیش از ۱۴۵۰ فلسطینی به‌شهادت رسیدند و بیش از ۵ هزار نفر نیز زخمی شدند.

جنگ ۲۲ روزه غزه یک واقعیتی بود که در عالم واقع در منطقه خاورمیانه رخ داد و ریشه در ناکامی‌های رژیم صهیونیستی در اهداف خود داشته است. در این جنگ برای اولین بار رژیم صهیونیستی با تمام توان و نیروهای خود و با حمایت قدرت‌های بیرونی مثل آمریکا در صدد حذف کامل حماس بود و برای اولین بار حماس نشان داد که توان ایستادن و مقاومت را در مقابل رژیم تا دندان مسلح صهیونیستی دارد.


قبل از آغاز جنگ هشت روزه، رژیم صهیونیستی یک ستون زرهی را به شرق خان یونس، شرق غزه اعزام کرد که فلسطینیان با استفاده از موشک کورنیت موفق شدند یک خودروی زرهی را منهدم کنند و این واکنش به‌رژیم صهیونیستی فهماند که فلسطینی‌ها از امکانات جدید ضدزرهی برخوردار شده‌اند و به‌همین دلیل نیروهای صهیونیستی عقب‌نشینی کردند و هواپیماهای این رژیم حملات گسترده هوایی را آغاز کردند.

غافلگیری دوم فلسطینی‌ها، پرتاب موشک به تل آویو بود که به‌پست برق جنوبی این شهر برخورد کرد و شهر را به خاموشی کشاند. حمله به تل آویو، پایتخت اصلی سیاسی و جمعیتی رژیم صهیونیستی، حکومت نتانیاهو را به‌شدت عصبانی کرد و به‌همین دلیل کابینه کوچک اسرائیل جلسه فوق العاده‌ای برگزار کرد و تصمیم گرفت معادله امنیت رهبران مقاومت فلسطینی در برابر امنیت تل آویو را برقرار کند.

در اجرای این راهبرد، «احمد جعبری» فرمانده شاخه نظامی حماس (نیروهای القسام) ترور شد و رژیم صهیونیستی منتظر پاسخ گروه‌های مقاومت ماند، ولی این گروه‌های جهادی که شهادت را یک آرزو می‌دانند زیر بار این معادله نرفتند و از نیروهای تحت فرماندهی خود خواستند تا با شدت هرچه بیشتری به تجاوز دشمن پاسخ دهند و از شهادت رهبران خود نهراسند.
پاسخ دندان شکن مقاومت اسلامی فلسطین و هدف قرار دادن شهرهای دور و نزدیک از جمله تل آویو، قدس، هرتزیلیا، ایلات، بئرالسبع، عسقلان، اشدود و ده‌ها شهر کوچک و بزرگ، رژیم صهیونیستی را با بحران مواجه کرد.


رژیم صهیونیستی از روز هشتم ژوئیه ۲۰۱۴ برای سومین بار از سال ۲۰۰۸ به باریکه غزه حمله کرد. این جنگ ضمن اینکه برای مردم غزه و جریان مقاومت پیامدهای مثبت و منفی متعددی در پی داشته است، برای رژیم صهیونیستی نیز پیامدهایی داشته است.

جنگ ۵۱ روزه رژیم صهیونیستی علیه غزه بدون تردید یک پیروزی برای گروه‌های مقاومت و مردم غزه و یک ناکامی برای رژیم صهیونیستی بوده است. اگرچه ۲۱۵۸ شهروند فلسطینی در این جنگ شهید و بیش از ۱۱ هزار نفر نیز زخمی شدند، زیرساخت‌های غزه تخریب و شرایط زندگی برای مردم غزه سخت‌تر شد اما مقاومت آنها و اثبات این موضوع که از سرزمین و آرمان‌های خود تا پای جان دفاع می‌کنند، سبب شد صهیونیست‌ها مشتاقانه خواهان برقراری آتش‌بس باشند و البته به این نتیجه برسند که هیچ‌گاه در جنگ‌ها پیروز نخواهند شد. در عین‌حال، پیامدهای جنگ غزه برای رژیم صهیونیستی در ابعاد اجتماعی، اقتصادی و نظامی به‌حدی وخیم بود که با پایان یافتن جنگ، بحران سیاسی در کابینه صهیونیستی شدت زیادی پیدا کرد و ده‌ها مقام نظام این رژیم از سمت خود برکنار شدند.


به‌طور کلی می‌توان ریشه‌های بحران را به موارد ذیل تقسیم کرد:

۸.۱ - سازش و خیانت دولت‌های اسلامی

به‌رغم اینکه نوار غزه به یک زندان بزرگ و کشتارگاه انسان‌های بی‌دفاع تبدیل شده است و تمامی ساکنانش از حقوق حقّه محروم شده‌اند؛ ولی هنوز سران کشورهای عربی دست از توطئه و سکوتشان برنمی‌دارند و به‌وظیفه دینی و اخلاقی خود عمل نمی‌کنند. می‌توان حادثه غزه را میوه تلخ سازش‌کاری و خیانت دولت‌های اسلامی دانست. برخی از سران کشورهای اسلامی به‌جای ابراز انزجار در کنفرانس ادیان، در کنار شیمون پرز قاتل مسلمانان می‌نشینند و گفتگو می‌کنند و رقص شمشیر انجام می‌دهند.

شبکه الجزیره یک نظرسنجی از شهروندان عرب انجام داده است که نتیجه حیرت‌آور و در عین‌حال تاسف باری دارد؛ بیش از ۹۵ درصد افراد، در این نظرسنجی، برخی رژیم‌های عربی را هم‌دست صهیونیست‌ها در محاصره نوار غزه دانسته‌اند؛ این تایید دیگری بر این حقیقت تلخ است که فجایع هولناک انسانی که در این ناحیه روی می‌دهد با مشارکت هم‌کیشان مردم این منطقه صورت می‌گیرد. از سوی دیگر، سکوت مرگبار این دولت‌ها در برابر موج تجاوزگری صهیونیزم، باعث شده است که آنها بی‌شرمانه به‌تجاوزات خود ادامه دهند.

فوزی برهوم، سخنگوی جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) با انتقاد از سکوت شرم‌آور بیش‌تر کشورهای عربی در برابر محاصره ظالمانه نوار غزه تاکید کرد که این‌کار، یک محاصره صهیونیستی ـ آمریکایی است که به خواست ابومازن و با کمک اعراب اعمال می‌شود.
وی درباره نقش کشورهای عربی در تداوم این محاصره اظهار داشت: «بدیهی است که محاصره در درجه اوّل، محاصره فلسطینی است؛ زیرا محمود عباس با شکست محاصره غزه موافقت نمی‌کند و دوست دارد با کمک اسرائیل، دولت مردمی حماس را که برآمده از انتخابات دموکراتیک است با تشدید محاصره سرنگون کند و همچنین این محاصره، محاصره آمریکایی صهیونیستی است.»

۸.۲ - نقش آمریکا در بحران

آمریکا به‌عنوان کشوری که همیشه از جنایات اسرائیل حمایت می‌کند و با تداوم حمایت‌های بی‌دریغ خود از جنایات ضد‌بشری رژیم صهیونیستی، یکی از ریشه‌های بحران است؛ چرا که شرایط ایالات متحده در منطقه به لحاظ ژئوپلیتیک نامطلوب است و ا ز ایده آل‌های موردنظر خود بسیار فاصله دارد. از سوی دیگر، روند رو به رشد گروه‌های اسلامی درکشورهای مهم منطقه چون: ترکیه، لبنان و عراق و ایفای نقش رهبری معنوی از سوی ایران، منافع آمریکا را در منطقه به‌خطر‌ انداخته و آنان را با مخاطرات غیرقابل پیش‌بینی در آینده مواجه کرده است.

در مقطعی که در وضعیت انتقال قدرت از دولت بوش به اوباما بود، بررسی تحولات فلسطین نشان می‌دهد که صهیونیست‌ها هم‌زمان با انتخابات آمریکا، به تشدید تحرکات توسعه‌طلبانه خود پرداخته‌اند. ویژگی این دوران، آن است که از یک‌سو دولت بوش در پی بهبود چهره خود و حل و فصل پرونده‌های ۸ ساله دولتش است که عملاً آن را معطوف به‌عرصه داخلی و تحولات عراق و افغانستان می‌کند. در این‌میان، دولت بوش تلاش دارد تا ارادت خود را به صهیونیست‌ها نشان دهد تا در آینده نیز از حمایت آنها برخوردار باشد؛ از این‌رو عملاً راه سکوت در برابر آنان را اتخاذ می‌کند تا نشانه‌ای بر ارادت وی به‌حکومت تل آویو باشد.

باراک اوباما رئیس جمهور منتخب نیز از آنجا که هنوز قدرت را در دست نگرفته نمی‌تواند در قبال تحولات جهانی تصمیم اتخاذ کند. از طرفی نیز وی فردی کاملاً منطبق با رژیم صهیونیستی است؛ چنان‌که او بارها تاکید کرده است از اولویت‌های سیاست خارجی وی، حمایت از این رژیم و سوق دادن اعراب به‌مذاکره با آن است. بر این اساس می‌توان گفت که نه بوش و نه اوباما هیچ‌کدام تمایلی به‌مقابله با رژیم صهیونیستی ندارند؛ بلکه به‌دنبال تحولات داخلی آمریکا و خوش خدمتی به صهیونیست‌ها هستند. بوش سعی دارد تا روزهای پایان کاری‌اش، هشت‌سال ارادت خود را به تل آویو تکمیل کند. اوباما نیز از هم‌اکنون همسویی خود را با آنها به نمایش می‌گذارد. بررسیها نشان می‌دهد ۷۰ درصد از کابینهاوباما از دوستان و نزدیکان لابی صهیونیست هستند؛ از این‌رو نباید انتظاری از حرکت وی برای مقابله با جنایات صهیونیست‌ها در کرانه باختری و نوار غزه داشت. صهیونیست‌ها نیز که از وضعیت داخلی آمریکا آگاه‌اند از شرایط موجودبرای ادامه توسعه‌طلبی استفاده می‌کنند؛ در حالی که با این اقدام سعی دارند به‌جهان ثابت کنند که بدون آمریکا جهان توانایی مقابله با این رژیم را ندارد و باید به‌عنوان تنها بازیگر صحنه خاورمیانه پذیرفته شود.

۸.۳ - شکست اسرائیل از مقاومت

یکی از عمده‌ترین عوامل یورش به مردم بی‌گناه غزه، شکست صهیونیزم از مقاومت مردمی در ابعاد مختلف از جمله لبنان و فلسطین است. به‌طور طبیعی، باتوجه به وضعیت رژیم صهیونیستی پس از شکست در جنگ ۳۳ روزه و کسب نتایج فضاحت بار در آن میدان، باید انتظار چنین رفتارهای عصبی را از سوی اسرائیل داشت.

رئیس جمهوری اسلامی ایران نیز جنایات غزه را ناشی از عصبانیت رژیم صهیونیستی به‌علت شکست از مقاومت دانست و تصریح کرد: «صهیونیست‌های فاسد که شجاعت مقابله با رزمندگان لبنان و فلسطین را ندارند، به کشتار زنان و کودکان رو آورده‌اند؛ اما باید بدانند که این جنایات، آنها را نجات نمی‌دهد».

ایشان در ادامه افزود: «قدرت‌های زورگو هیچ پیامی جز اسلحه، کشتار و منطق زورگویی برای بشر ندارند و امروز نه‌تنها صهیونیست‌ها، بلکه اربابان آنها هم رو به اضمحلال هستند و پیروزی از آنِ ملت‌های مظلوم و مستضعف است.»

۸.۴ - اختلاف میان فتح و حماس

اختلاف میان فتح و حماس یکی دیگر از ریشه‌های این بحران است. از آنجا که دیدگاه‌های متفاوت و کاملاً جدا از یکدیگر میان حماس و فتح درباره نحوه مبارزه با رژیم صهیونیستی مشهود است؛ از این‌رو امکان رهبری واحد میان آن‌دو نیز وجود ندارد؛ زیرا در وضعیتی که جنبش حماس در اساسنامه خود بر بیرون راندن اشغالگران از تمامی اراضی فلسطین تاکید می‌کند، جنبش فتح و هم‌پیمانانش با پذیرش قطعنامه ۲۴۲ شورای امنیت سازمان ملل متحد به‌حضور در کنفرانس به اصطلاح صلح مادرید و امضای توافقنامه اسلو، بر این ایده در آزادسازی اراضی اشغالی ۱۹۶۷ م تاکید می‌کردند؛ از این‌رو فتح که از ۱۳۵۷ م به‌دست عرفات و سایر دانشجویان فلسطینی در قاهره بنیان گذاشته شد و خود را در مبارزه با رژیم صهیونیستی مقدم می‌داند، در نوامبر سال ۱۹۹۴ م با کشتار مسجد فلسطین و سپس بین سال‌های ۱۹۹۶ تا۲۰۰۰ م اقدام به دستگیری و ترور مبارزانی چون: محی‌الدین شریف و عماد عوض عبدالعزیز رنتیسی، ابراهیم مقادمه، ابوهنود و جمال منصور کرد.

هنگامی که حماس در انتخابات، اکثریت آرا را به‌دست آورد، فتح و گروه‌های عضو ساف از مشارکت در کابینه امتناع کردند و به‌دنبال آن به سنگ‌اندازی علیه اسماعیل هنیه پرداختند. فتح که به لحاظ مالی از سوی غرب حمایت می‌شود، برخلاف حماس، موضوع آوارگان فلسطینی، شهرک‌های صهیونیست‌نشین و دیوار نژادپرستانه قدس شریف را با سکوت و مذاکرات سازش به معامله با صهیونیست‌ها گذاشته است. در عین‌حال، اختلاف‌های عمیق و ریشه‌ای فتح با حماس به عنوان معادله‌ای تعیین کننده به نفع صهیونیست‌ها و ضرر انتفاضه تمام شده است.

۸.۵ - سکوت مجامع بین المللی

در حالی که مردم غزه مدت‌ها تحت ظلم و کشتار و محاصره وحشیانه صهیونیست‌ها قرار گرفته‌اند، شاهد سکوت مرگبار مجامع بین‌المللی هستیم که همواره از حقوق بشر و انسانیت دم می‌زنند.

سکوت این سازمان‌ها باعث جری‌تر شدن رژیم صهیونیستی شده است. کشورهای طرفدار دموکراسی و حقوق بشر نه‌تنها با این جنایت‌ها برخورد نمی‌کنند؛ بلکه حامی عاملان آن نیز هستند.


رژیم غیرمشروع اسرائیل از این حملات، اهدافی را دنبال می‌کند که مهم‌ترین آنها عبارتند از:

۱. سرپوش نهادن به شکست سنگین در جنگ ۳۳ روزه سال ۲۰۰۶ م. با مقاومت حزب‌اللّه لبنان، که در آن جنگ، نه حزب اللّه نابود شد و نه سیدنصراللّه شکست خورد و حتی باعث قدرتمند شدن و محبوبیت وی در جهان شد. در این میان، این رویارویی نتیجه معکوس برای آنها داشت و باعث بحران‌های سیاسی بسیاری در این رژیم شد و بسیاری از مقامات آن را مجبور به استعفاء کرد.
۲. هدف دیگر از حمله به غزه و ارتکاب جنایت انسانی، در واقع تغییر در سرنوشت فلسطین است و این ادامه همان هدفی است که آمریکایی‌ها و هم‌پیمانان بین المللی آن و کشورهای عربی خاورمیانه در سال‌های اخیر دنبال می‌کنند تا با تشکیل دولت ضعیف و فرمان‌بردار فلسطینی که هیچ مزاحمتی برای رژیم صهیونیستی نداشته باشد، داستان فلسطین را برای همیشه به نفع اسرائیل خاتمه دهند.
۳. یکی دیگر از اهداف ننگین اسرائیلی‌ها، به‌حاشیه کشاندن و نابودی مهم‌ترین و قدرتمندترین مخالف خود در غزه؛ یعنی دولت مردمی حماس، می‌باشد. تا به زعم خود با خیال آسوده بتوانند به‌جنایات دیگری مشغول شوند.
۴. از اهداف ننگین این قبیل تحرکات به رهبری آمریکا، تسلط کامل بر کل منطقه خاورمیانه می‌باشد، با این تصور که فلسطین را‌ ام المسائل خاورمیانه می‌دانند و به‌تصور خود در صورت پیروزی بر مردم غزه و فلسطین می‌توانند بر کل منطقه مسلط شوند.



مقاومت همچنان ادامه دارد، چنان که اسماعیل هنیه نخست وزیر منتخب فلسطین در مصاحبه با تلویزیون الاقصی گفت: ما تسلیم فشار رژیم صهیونیستی نخواهیم شد و از خاکمان دست نخواهیم کشید و تنها در برابر خدا تسلیم می‌شویم.

و در سخنان دیگری اعلام کرد که مقاومت در درگیری با اشغالگران صهیونیست به پیروزی خواهد رسید. وی تاکید کرد: آنچه که در غزه روی می‌دهد، جنگی واقعی و غیراخلاقی و ضدانسانی است که دشمن در آن از همه سلاح‌ها استفاده می‌کند و همه‌چیز را هدف قرار می‌دهد و خطاب به مردم فلسطین تاکید کرد که حمایت خداوند و پیروزی از آن شماست.

آری! اگر این حملات ادامه یابد، تحولات فلسطین به‌سمت انتفاضه پیش خواهد رفت و مسلما این مردم مقاوم غزه هستند که از این آزمون سربلند خارج خواهند شد و پیروزی دیگری بر پیروزی‌های مقاومت افزوده خواهد شد و اگر صهیونیزم هم بتواند غزه را به‌تصرف خود درآورد، هیچ‌گاه نخواهد توانست مقاومت را از بین ببرد، بلکه مقاومت قوی‌تر و استوارتر از گذشته به راه خود ادامه خواهد داد تا مسیر آزادی فلسطین هموارتر شود. و با این مقاومت عزتمند ریشه صهیونیزم خواهد خشکید و نشان از آن خواهد داشت که خانه صهیونیزم دیگر اساسی برای بقا ندارد؛ «اِنَّ اَوْهَنَ الْبُیُوتِ لَبَیْتُ الْعَنْکَبُوتِ؛».
رژیم صهیونیستی هیچگاه و در هیچ مقطعی از تاریخ در مقابله با خشم فلسطینیان تا بدین‌اندازه احساس عجز و ناتوانی نکرده است. اولین نشانه آن، آمادگی نخست وزیر این رژیم برای مذاکره بدون پیش شرط با فلسطین است! تصمیم‌گیران این رژیم به‌خوبی آگاهند پشتوانه این قیام، مشت آهنین مسلحانه در غزه است که چندین مرتبه آنان را در جنگ‌های ۲۲ روزه، ۸ روزه و ۵۱ روزه به زانو درآورده است و می‌دانند فشار بیش از حدّ به مبارزان، چشیدن دوباره طعم تلخ شکست را در پی دارد. در بیت المقدّس، شهری که همواره آن را پایتخت و مرکز حکومت خود می‌دانند، شرایط به‌گونه‌ای است که زندگی روزمره ساکنان سرزمین‌های اشغالگر مختل شده و حتی افراد عادی قادر به‌خروج از منازل خود نیستند.


در تاریخ مبارزات اسلامی مردم فلسطین از شیخ عزالدین قسام به‌عنوان بنیانگذار نهضت اسلامی این سرزمین یاد می‌شود. او توانست با قیام خود نیروهای انگلیسی اشغالگر فلسطین و گروه‌های یهودی هم‌پیمان آنان را در سال‌های قبل از وقوع جنگ دوم جهانی به‌ستوه آورد.

عزالدین قسام همزمان با شکل‌گیری قیام اسلامی شیعیان عراق علیه قوای استعمارگر انگستان در ۱۹۲۰، نهضتی را در شمال سوریه همراه با شیخ صالح علی از علمای مبارز سوریه، علیه قوای استعمارگر فرانسه به راه‌ انداخت. در این قیام یک ساله تلفات قابل ملاحظه‌ای به نیروهای اشغالگر فرانسوی وارد آمد. قسام نیز پس از آنکه در دادگاه به‌طور غیابی به اعدام محکوم شد در تاریخ ۵ فوریه ۱۹۲۲ به حیفا در غرب فلسطین رفت و در آنجا از یکسو به تدریس علوم اسلامی مشغول شد و از سوی دیگر گروهی را تشکیل داد که بتواند هسته انقلاب علیه جبهه مشترک «صهیونیست‌ها و انگلیسی‌ها» گردد. با گذشت زمان عده زیادی از جوانان پرشور و مبارز پیرامون قسام جمع شدند وی نیز باتوانائی شگفتی افراد را رهبری می‌کرد. او در بخش‌هایی از روستاهای استان شمالی، به تشکیلات مسلحانه زیرزمینی سازمان داده بود.


پس از حمله نظامی رژیم صهیونیستی به‌مردم بی‌گناه فلسطین، رهبر معظم انقلاب در تاریخ ۱۳۸۷/۱۰/۸، سخنان مهمی ایراد فرمودند که بخش‌های کوتاهی از آن را مرور می‌کنیم:

«جنابت هولناک رژیم صهیونیستی در غزه و قتل عام صدها مرد و زن و کودک مظلوم، بار دیگر چهره خونخوار گرگ‌های صهیونیست را از پشت پرده تزویرِ سال‌های اخیر بیرون آورد و خطر حضور این کافر حربی را در قلب سرزمین‌های اُمت اسلام، به‌غافلان و مسامحه کاران گوشزد کرد. مصیبت این حادثه هولناک برای هر مسلمان؛ بلکه برای هر انسان با وِجدان و با شرف در هر نقطه جهان بسی گران و کوبنده است؛ ولی مصیبت بزرگ‌تر، سکوت تشویق‌آمیز برخی دولت‌های عربی و مدّعی مسلمانی است. چه مصیبتی از این بالاتر که دولت‌های مسلمان که باید در برابر رژیم غاصب و کافر و محارب، از مردم مظلوم غزه حمایت می‌کردند، رفتاری پیشه کنند که مقامات جنایتکار صهیونیست، گستاخانه آنها را هماهنگ و موافق با این فاجعه آفرینیِ بزرگ معرفی کنند؟

سران این کشورها چه جوابی در برابر رسول اللّه (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) خواهند داشت؟ چه جوابی به ملت‌های خود که یقینا عزادار این فاجعه‌اند خواهند داد؟ به یقین، امروز دل مردم مصر و اردن و سایر کشورهای اسلامی از این کشتار، پس از آن محاصره طولانی غذایی و دارویی لبالب از خون است.

دولت جنایتکار بوش در واپسین روزهای حکمرانی ننگین خود با همدستی در این جنایت بزرگ، رژیم آمریکا را بیش از پیش روسیاه کرد و پرونده جرائم خود را به عنوان جنایتکار جنگی قطورتر ساخت».


۱. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۴۱.    
۲. پایگاه اطلاع‌رسانی آیت‌الله‌خامنه‌ای، پیام درباره مصیبت هولناک قتل عام مردم مظلوم غزه.    



پایگاه اطلاع‌رسانی حوزه، برگرفته از «ویژه نامه غزه، نماد مقاومت (به مناسبت بزرگداشت روز غزه)»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۸/۲۲.    
مجله مبلغان، بهمن و اسفند ۱۳۸۷ - شماره ۱۱۲، برگرفته از «جنایت غزه، عوامل و ریشه ها»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۸/۲۲.    






جعبه ابزار