• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

نقب (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





نَقْب‌ (به فتح نون و سکون قاف) از واژگان قرآن کریم به معنای سوراخ کردن است. این واژه دارای مشتقاتی است که در آیات قرآن به کار رفته است؛ مانند: تَنْقیب‌ (به فتح تاء و سکون نون) به معنای سیر کردن و راه رفتن و نَقیب (به فتح نون) به معنای سرپرست است.



نَقْب‌ به معنای سوراخ کردن است. راغب گوید: نقب در دیوار و پوست، مانند ثقب (سوراخ کردن) است در چوب.
طبرسی آن را سوراخ وسیع و نیز راهی که در کوه است گفته است.


(فَمَا اسْطاعُوا اَنْ یَظْهَرُوهُ وَ مَا اسْتَطاعُوا لَهُ‌ نَقْباً) یعنی: «نتوانستند از آن سدّ بالا روند و نتوانستند آن را سوراخ کنند».

۲.۱ - تنقیب

تَنْقیب‌: به معنی سیر کردن و راه رفتن است. در مفردات گفته: «نَقَّبَ‌ القوم: ساروا»؛ طبرسی گوید: تنقیب، باز کردن راهی است که صلاحیت رفتن دارد و در شعر امرؤ القیس به معنی مسافرت است که گوید:
لقد نَقَّبْتُ‌ فی الآفاق حتّی‌رضیت من الغنیمة بالایاب‌

یعنی: «در آفاق مسافرت کردم تا جائی که غنیمت را در بازگشتن دانستم».
(وَ کَمْ اَهْلَکْنا قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْنٍ هُمْ اَشَدُّ مِنْهُمْ بَطْشاً فَنَقَّبُوا فِی الْبِلادِ هَلْ مِنْ مَحِیصٍ‌)
ظاهرا مراد از آیه راه‌ها باز کردن است، یعنی: «چه بسیار قوی‌تر از آنها را که هلاک گرداندیم و آنها در سرزمین‌ها راه‌ها باز کردند (و یا در بلاد مسافرت‌ها کردند) آیا فراری از هلاک داشتند؟».

۲.۲ - نقیب

نَقیب: سرپرست است. نقیب القوم کسی است که از احوال و از وضع قوم مطّلع است و وضع آنها را جستجو می‌کند، گوئی اسرار آنها را سوراخ کرده و پی می‌برد. راغب گوید: «النَّقِیبُ‌: الباحث عن القوم و عن احوالهم».
(وَ لَقَدْ اَخَذَ اللَّهُ مِیثاقَ بَنِی اِسْرائِیلَ وَ بَعَثْنا مِنْهُمُ اثْنَیْ عَشَرَ نَقِیباً) (خدا از بنی‌اسرائیل پيمان گرفت و از آنها، دوازده نقيب [سرپرست‌] برانگيختيم). ظاهرا مراد از آن در آیه سرپرست است، نظیر امامان (علیهم‌السّلام) در امت اسلامی یعنی: «از بنی اسرائیل پیمان اکید گرفتیم که به دستور دین عمل کنند و در میان آنها دوازده سرپرست و پیشوا بر انگیختیم». ظاهرا آنها رؤساء اسباط دوازده‌گانه بنی اسرائیل بوده‌اند و «بَعَثْنا» نشان‌ می‌دهد که ماموریتشان خدائی بوده است، ولی آیه در پیامبر بودنشان صریح نیست زیرا بعث در غیر پیغمبر نیز به کار می‌رود و به نظر می‌آید که مروّج شریعت تورات بوده‌اند.


۱. قرشی بنابی، علی اکبر، قاموس قرآن، ج۷، ص۱۰۳.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۸۲۰.    
۳. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۲، ص۱۷۶.    
۴. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۸۲۰.    
۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۲۶۴.    
۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۶، ص۲۴۱.    
۷. کهف/سوره۱۸، آیه۹۷.    
۸. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۳، ص۳۶۵.    
۹. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۱۳، ص۵۰۵.    
۱۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۷۶۴.    
۱۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۵، ص۱۲۷.    
۱۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۸۲۰.    
۱۳. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۲، ص۱۷۵.    
۱۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۲۲۳.    
۱۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۳، ص۲۷۴.    
۱۶. ق/سوره۵۰، آیه۳۶.    
۱۷. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۳۵۵.    
۱۸. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۱۸، ص۳۵۵.    
۱۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۲۲۴.    
۲۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۳، ص۲۷۷.    
۲۱. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۸۲۰.    
۲۲. مائده/سوره۵، آیه۱۲.    
۲۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۰۹.    
۲۴. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۵، ص۲۴۰.    
۲۵. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۵، ص۳۹۰.    
۲۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۲۶۵.    
۲۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۶، ص۲۴۲.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله "نقب"، ج۷، ص۱۰۳.    






جعبه ابزار