• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

نظریه خطا

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



عبارت است از این ادعا که همه داوری‌های اخلاقی کاذبند، چرا که هدف آنها بیان واقعیت‌هایی در خصوص خوب و بد و درست و نادرست می‌باشد، در حالی که واقعیت‌ها و ارزش‌های عینی‌ای که این داوری‌های اخلاقی مسلم می‌دانند، وجود ندارد.
[۱] فلسون، مارک تی، شکاکیت اخلاقی، ترجمه ابوالقاسم فنایی، نشریه نقد و نظر، شماره۲۳و۲۴، ۱۳۷۹، ص۵۶۶-۵۶۷.




نظریه خطا نظریه‌ای فرا اخلاقی است و با مباحث معرفت شناختی و هستی شناختی در فرا اخلاق مرتبط است. اما برای روشن تر شدن معنای نظریه خطا بایستی آن را به نحوی دقیق تر توضیح دهیم که این امر مستلزم توضیح پاره‌ای از اصطلاحات فرا اخلاقی می‌باشد:

۱.۱ - واقع گرایی اخلاقی

واقع گرایی اخلاقی بدین معناست که ارزش‌ها و استلزامات اخلاقی واقعیت‌هایی می‌باشند که مستقل از ما هستند و ما بایستی آنها را کشف کنیم. با پذیرش نظریه واقع گرایی پرسش‌های دیگری ذیل این نظریه مطرح خواهد شد؛ از جمله این که ارزش‌های اخلاقی چه نوع واقعیاتی هستند؟ آیا آنها از سنخ حقایق ملموس و تجربی و حسی می‌باشند؟ معرفت ما به واقعیت‌های اخلاقی به چه صورت است؟ آیا معرفت ما به الزام‌های اخلاقی، معرفتی بدیهی و خود واضح است یا نیاز به دلیل و برهان و توجیه دارد؟
[۲] مصباح، مجتبی، بنیاد اخلاق، قم، مرکز انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمة‌الله‌علیه ، ۱۳۸۵، ص۳۱و۳۹.

بنابراین با تامل در مفهوم واقع گرایی اخلاقی این مساله آشکار خواهد شد که وجود واقعیت‌های اخلاقی مستقل از انسان یک بحث است و امکان دست یابی به این واقعیت‌ها بحثی دیگر در غیر واقع گرایی اخلاقی نیز (که تعریف آن ذکر خواهد شد) ارتباط عمیقی را میان معرفت شناسی و هستی شناسی شاهد هستیم که درک این مهم تاثیر به سزایی در فهم نظریه خطا خواهد داشت.

۱.۲ - غیر واقع گرایی اخلاقی

در مقابل واقع گرایی اخلاقی، غیر واقع گرایی اخلاقی بر این باور است که ارزش‌ها و استلزامات اخلاقی واقعیت ندارند و کاملا وابسته به امیال، عواطف و احساسات ما می‌باشند.
[۳] مصباح، مجتبی، بنیاد اخلاق، قم، مرکز انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمة‌الله‌علیه ، ۱۳۸۵، ص۳۱-۳۲.
در واقع بر اساس غیر واقع گرایی اخلاقی، ارزش‌های اخلاقی حاصل اختراع یا جعل ما می‌باشند و این ما هستیم که آنها را بوجود می‌آوریم. در رابطه با غیر واقع گرایی اخلاقی نیز پرسش‌هایی بنیادی مطرح می‌شود از جمله این که: مساله توجیه و مبرهن ساختن اعتقادات اخلاقی انسان‌ها با فرض غیرواقعی بودن ارزش‌ها چه می‌شود؟ آیا در صورت غیر واقعی بودن اوصاف اخلاقی گفتمان اخلاقی ما (خطا در نظریات اخلاقی، برتری یک رای اخلاقی بر رای دیگر، وجود متخصص در اخلاق و...) بی معنا خواهد بود؟

۱.۳ - شناخت گرایی

نظریات اخلاقی واقع گرایانه همگی شناختی هستند، بدین معنا که در این نظریه‌ها گزاره‌های اخلاقی، گزاره‌هایی هستند که متصف به صدق و کذب می‌شوند. این امر به این دلیل است که مفهوم صدق وابستگی عمیقی به مفهوم باور دارد. هدف باور صدق است و باور به چیزی مستقل از خود آن باور بستگی دارد و آن چیز مستقل همان واقعیت و نحوه وجود چیزها در جهان می‌باشد. بر همین اساس می‌گوییم، باور تنها زمانی صادق است که مطابق با نحوه وجود چیزها در جهان همان گونه که آن چیزها هستند، باشد.
[۴] مک ناوتن، دیوید، بصیرت اخلاقی، ترجمه محمود فتحعلی، قم، مرکز انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمة‌الله‌علیه ، ۱۳۸۶، ص۲۵.
بنابراین صدق و کذب پذیربودن گزاره‌های اخلاقی در واقع گرایی اخلاقی، به این دلیل است که بر مبنای واقع گرایی اخلاقی ارزش‌های اخلاقی مستقل از انسان‌ها واقعیت دارند و از نوع باور می‌باشند.

۱.۴ - ناشناخت گرایی

ناشناخت گرایی بدین معناست که گزاره‌های اخلاقی را گزاره‌هایی از سنخ باور ندانیم. اگر گزاره‌های اخلاقی از سنخ باور نباشند متصف به صدق و کذب نخواهند شد.
[۵] مک ناوتن، دیوید، بصیرت اخلاقی، ترجمه محمود فتحعلی، قم، مرکز انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمة‌الله‌علیه ، ۱۳۸۶، ص۲۸-۲۹.
بر اساس غیر واقع گرایی اخلاقی، اوصاف و ارزش‌های اخلاقی وجود ندارند از این رو گزاره‌های اخلاقی نمی‌توانند از نوع باور باشد؛ چرا که همان طور که بیان کردیم صادق یا کاذب بودن باورها به چیزی مستقل از آن‌ها (یعنی واقعیت) بستگی دارد، بر همین مبنا غیر واقع گرایی اخلاقی نظریه‌ای غیرشناختی می‌باشد.
با بیان اصطلاحات فوق می‌توانیم بحث در خصوص نظریه خطا را به نحوی دقیق تر پیگیری کنیم. نظریه خطا، نظریه‌ای غیر واقع گرایانه می‌باشد که وجود ارزش‌های مستقل از انسان را رد می‌کند. بر اساس این نظریه با پذیرش غیر واقع گرایی اخلاقی دگرگونی بنیادینی در گفتمان اخلاقی ما رخ خواهد داد و مقوله‌هایی چون: خطا در اعتقادات اخلاقی، برتری یک رای اخلاقی بر رای دیگر بی معنا خواهند بود. در واقع از نظر مدافعان نظریه خطا پذیرفتن غیر واقع گرایی اخلاقی نتایجی گریزناپذیر دارد و ما نمی‌توانیم غیر واقع گرا باشیم و در عین حال اندیشه اخلاقی با خاصیت واقع گرایی داشته باشیم.
[۶] مک ناوتن، دیوید، بصیرت اخلاقی، ترجمه محمود فتحعلی، قم، مرکز انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمة‌الله‌علیه ، ۱۳۸۶، ص۷۱.
مساله مهمی که باید بدان توجه نمود این است که نظریه خطا یک نظریه سلبی بوده و محتوایی برای اندیشه اخلاقی ما ارائه نمی‌کند، بلکه در تلاش است تا لوازم و نتایج غیر واقع گرایی اخلاقی را به واقع گرایان و غیر واقع گرایان اخلاقی گوشزد کند. زیرا نظریه خطا بر این باور است که ما به گونه‌ای می‌اندیشیم و صحبت می‌کنیم که گویا اوصاف اخلاقی واقعی بوده و وجودی مستقل از ما دارند و می‌توانیم آن‌ها را توضیح دهیم یا تعقل کنیم و درست و نادرست بودن آن‌ها را درک کنیم. بر همین اساس نظریه خطا بیان می‌کند که اگر اوصاف و ارزش‌های اخلاقی مستقل از ما وجود ندارند و ما نظریه غیر واقع گرایی اخلاقی را پذیرفتیم، باید از اندیشیدن و صحبت کردن در حوزه اخلاق، به طریقی که گویا واقعیت‌های اخلاقی وجود دارند دست بکشیم.
[۷] مک ناوتن، دیوید، بصیرت اخلاقی، ترجمه محمود فتحعلی، قم، مرکز انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمة‌الله‌علیه ، ۱۳۸۶، ص۱۶۱.


۱.۵ - داوری‌ها

نظریه خطا در نهایت نتیجه می‌گیرد داوری‌های اخلاقی موجود چون بر فرض‌های واقع گرایانه مبتنی‌اند در حالی که اوصاف و ارزش‌های اخلاقی وجود ندارند، همگی کاذب هستند. بنابراین نظریه خطا یک نظریه شناختی به معنای خاص است؛ زیرا کذب گزاره‌های اخلاقی را می‌پذیرد و بر مبنای آن همه گزاره‌ها و اندیشه‌های اخلاقی ما خطا و کذب می‌باشند. اما از طرف دیگر هیچ گونه صدقی برای داوری‌های اخلاقی ما قائل نیست.
استدلال‌هایی که برای دفاع از نظریه خطا صورت گرفته عمدتا از ناحیه (جان مکی) می‌باشد این استدلال‌ها با دو رویکرد ادعا‌های مفهومی و ادعاهای وجود شناختی صورت گرفته است. بر اساس ادعاهای مفهومی، برداشت ما از واقعیت اخلاقی، برداشتی است از یک واقعیت تجربی به نحوی عینی، در حالی که بر مبنای ادعاهای وجود شناختی هیچ خصوصیت یا واقعیت تجویزی به نحو عینی وجود ندارد، در نتیجه پاسخ در برابر پرسش‌های اخلاقی ما به نحوی عینی و واقعی موجود نمی‌باشد و هم چنین هیچ محتوایی تحت داوری‌ها و احکام اخلاقی درست ما قرار نمی‌گیرد. بنابراین داوری‌های اخلاقی ما همگی خطا می‌باشند.


محتوای نظریه خطا لوازم و نتایجی را در فلسفه اخلاق به همراه می‌آورد. یکی از نتایج بسیار مهم این نظریه نسبی شدن احکام و داوری‌های اخلاقی می‌باشد، از آن جا که نظریه خطا، نظریه‌ای غیر واقع گرایانه می‌باشد که وجود اوصاف اخلاقی را در جهان انکار می‌کند، اوصاف اخلاقی را نسبی لحاظ می‌کند. نسبی بودن اوصاف و داوری‌های اخلاقی بدین معناست که این داوری‌ها از فردی به فرد دیگر متغیر است؛ زیرا هیچ معیار عینی و واقعی برای داوری‌های اخلاقی انسان‌ها وجود ندارد، در نتیجه هر فردی خودش به تنهایی مقیاس و معیار درستی یا نادرستی اعمال خود خواهد بود.
[۸] کاپلستون، فردریک، تاریخ فلسفه، ترجمه سید جلال الدین مجتوی، تهران، نشر سروش، ج۱، ۱۳۸۰، ص۱۰۷.
مساله بسیار مهمی که باید بدان توجه نمود این است که نسبی گرایی اخلاقی در معرض نقدهای فروانی می‌باشد که در صورت نسبیت نظریه خطا این نظریه نیز در معرض این نقدها خواهد بود. یکی از مهمترین این نقدها این است که اگر نظریه نسبی گرایی بطور کلی و در همه حوزه‌ها (از جمله اخلاق) درست باشد آن گاه این پرسش مطرح خواهد بود که خود نظریه نسبی گرایی مطلق است یا نسبی؟ اگر نسبی گرایی نظریه‌ای مطلق باشد خودش را نقض می‌کند؛ زیرا در بدو امر ادعای نسبی بودن داشته است. اما احتمال دیگر این است که نظریه نسبی گرایی خودش نیز نسبی باشد، یعنی طرفداران آن بپذیرند که خود این نظریه نیز می‌تواند پذیرفته و یا رد شود. در این صورت نیز نسبی گرایی خودشکن خواهد بود و خودش را نقض می‌کند؛ زیرا طرفدار نظریه نسبی گرایی در عین حال که آن را برای همه درست می‌داند، آن را برای همه درست نمی‌داند.
نتیجه مهم دیگر نظریه خطا که از محتوای این نظریه بر می‌آید و از نسبی بودن آن ناشی می‌شود این است که اگر نظریه خطا درست باشد آن گاه دیگر اختلافات اخلاقی وجود نخواهند داشت و آنچه که در زبان عرفی اختلاف اخلاقی می‌نامیم امری ظاهری است و با فرض پذیرش غیر واقعی بودن اوصاف اخلاقی، چنین اختلاف نظری در حوزه اخلاق وجود ندارد. ولی عدم وجود اختلافات اخلاقی با شهودهای اخلاقی ما سازگار نیست و به راحتی نمی‌توان آن را توجیه کرد.
[۹] هولمز، رابرت ال، مبانی فلسفه اخلاق، ترجمه مسعود علیا، تهران، نشر ققنوس، ۱۳۸۵، ص۳۵۰.
البته طرفداران نسبی گرایی اخلاقی (و به تبع آن‌ها طرفداران نظریه خطا) می‌توانند اختلاف نظرهای اخلاقی را مربوط به حوزه تلقی و نگرش (عواطف و احساسات) بدانند نه امور واقع. بدین معنا که از نظر آنها تنها در صورتی اختلاف نظر اخلاقی با فرض غیر واقعی بودن اوصاف اخلاقی بی معناست که اوصاف اخلاقی را از نوع امور واقع و در نتیجه توصیفی بدانیم، اما از آنجا که نسبی گرایان و غیر واقع گرایان اوصاف و داوری‌های اخلاقی را از نوع نگرش و عاطفه و احساس می‌دانند می‌توانند تمایزی معقول میان اختلاف نظر در باور (بر سر امور واقع) و اختلاف در تلقی (بر سر چگونگی احساسی که آدمی در مورد امور واقع دارد) قائل شوند. بر همین مبنا آن‌ها اختلاف‌های اخلاقی را اختلافاتی در احساس و تلقی می‌دانند.
[۱۰] هولمز، رابرت ال، مبانی فلسفه اخلاق، ترجمه مسعود علیا، تهران، نشر ققنوس، ۱۳۸۵، ص۳۵۱- ۳۵۲.



۱. فلسون، مارک تی، شکاکیت اخلاقی، ترجمه ابوالقاسم فنایی، نشریه نقد و نظر، شماره۲۳و۲۴، ۱۳۷۹، ص۵۶۶-۵۶۷.
۲. مصباح، مجتبی، بنیاد اخلاق، قم، مرکز انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمة‌الله‌علیه ، ۱۳۸۵، ص۳۱و۳۹.
۳. مصباح، مجتبی، بنیاد اخلاق، قم، مرکز انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمة‌الله‌علیه ، ۱۳۸۵، ص۳۱-۳۲.
۴. مک ناوتن، دیوید، بصیرت اخلاقی، ترجمه محمود فتحعلی، قم، مرکز انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمة‌الله‌علیه ، ۱۳۸۶، ص۲۵.
۵. مک ناوتن، دیوید، بصیرت اخلاقی، ترجمه محمود فتحعلی، قم، مرکز انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمة‌الله‌علیه ، ۱۳۸۶، ص۲۸-۲۹.
۶. مک ناوتن، دیوید، بصیرت اخلاقی، ترجمه محمود فتحعلی، قم، مرکز انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمة‌الله‌علیه ، ۱۳۸۶، ص۷۱.
۷. مک ناوتن، دیوید، بصیرت اخلاقی، ترجمه محمود فتحعلی، قم، مرکز انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمة‌الله‌علیه ، ۱۳۸۶، ص۱۶۱.
۸. کاپلستون، فردریک، تاریخ فلسفه، ترجمه سید جلال الدین مجتوی، تهران، نشر سروش، ج۱، ۱۳۸۰، ص۱۰۷.
۹. هولمز، رابرت ال، مبانی فلسفه اخلاق، ترجمه مسعود علیا، تهران، نشر ققنوس، ۱۳۸۵، ص۳۵۰.
۱۰. هولمز، رابرت ال، مبانی فلسفه اخلاق، ترجمه مسعود علیا، تهران، نشر ققنوس، ۱۳۸۵، ص۳۵۱- ۳۵۲.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله«نظریه خطا».    



جعبه ابزار