• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

انابه (واژگان قرآنی)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





بازگشتی عمیق با قلب و زبان و عمل به خدا را إنابه گویند.



انابه مصدر باب افعال از ریشه «ن-و-ب» است.
این ماده گاهی با «إلی» و گاهی با «عن» به‌کار می‌رود.
در صورت نخست ثلاثی مجرد
[۱] مقاییس‌اللغه، ج۵، ص۳۶۷.
و باب افعال
[۳] قاموس قرآن، ج۷، ص۱۱۸، «نوب».
آن هر دو در لغت به معنای بازگشت چیزی به صورت مکرر است.
به زنبور عسل نیز چون پیوسته به کندویش باز می‌گردد نُوب می‌گویند و نیز حادثه را که شأن آن پی در پی بودن است نائبه می‌نامند.
[۵] قاموس قرآن، ج۷، ص۱۱۸، «نوب».

در صورت دوم ثلاثی مجرد آن به معنای جانشین شدن و باب افعال آن به معنای جانشین کردن است.
[۷] اقرب‌الموارد، ج۵‌، ص۵۰۸.
[۸] القاموس‌المحیط، ج۱، ص‌۲۳۳.

برخی گفته‌اند: اصل در لغت نوب، فرود آمدن در جایگاهی با اختیار و قصد است که از مصادیق آن جانشین کسی شدن و بازگشت به مکانی از روی قصد است و انابه را برای تعدیه و عبارت از آن دانسته‌اند که شخصی، دیگری یا خودش را در مقامی فرود آورد.
[۱۰] التحقیق، ج۱۲، ص۲۶۹، «نوب».

بعضی نیز احتمال داده‌اند انابه معتلّ‌یایی از «ناب» به معنای انقطاع باشد.
[۱۱] تفسیر بیضاوی، ج۳، ص۳۴۵.
[۱۲] تفسیر موضوعی، ج۱۲، ص۱۶۸.
[۱۳] روض‌الجنان، ج۱۵، ص۲۶۰.

«ناب» به معنای دندان نیش نیز آمده است
[۱۵] القاموس‌المحیط، ج۱، ص۲۳۳، «الناب».
که با آن چیزی را قطع می‌کنند.
براساس معنای لغوی اگر انابه از نوب باشد انابه به سوی خدا به معنای بازگشت به اوست و اگر از ناب باشد، به معنای انقطاع کامل به سوی خدای سبحان است.
[۱۶] فطرت در قرآن، ص۱۶۸.



اهل سلوک از انابه با تعابیری گوناگون یاد کرده‌اند؛ مانند: بازگشت از غفلت به ذکر و از وحشت به انس، ترک اصرار بر گناهان و ملازمت استغفار، فرار از خلق به سوی حق، اشتغال به خدمت حق، اخلاص داشتن، بازگشت به حق با صفای نیت و صدق عقیده، اجابت راستین و....
[۱۷] فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی، ص۱۳۷.
[۱۸] فرهنگ نوربخش، ج۲، ص۱۱۳-۱۱۲.

این گروه انابه را منزل چهارم از ۱۰۰ منزل سلوک به سوی خدا دانسته
[۱۹] منازل السائرین، ص۱۶.
و برای آن مراتبی یاد کرده‌اند؛ مانند انابه از سیئات به حسنات، از غیر خدا به خدا و از خدا به خدا.
[۲۰] فرهنگ نوربخش، ج۲، ص۱۱۳.
[۲۱] کشاف اصطلاحات الفنون، ج۱، ص۲۷۴.
و نیز انابه از روی اصلاح چنان‌که بر پایه عذر، از روی وفا چنان‌که بر پایه عهد و از روی حال چنان‌که بر پایه اجابت باشد
[۲۲] التوبةوالانابه، ص۳۸۰ـ۳۸۱.
[۲۳] فرهنگ نوربخش، ج۲، ص۱۱۴.
[۲۴] منازل‌السائرین، ص۱۷.
یا انابه نفس، قلب و روح.
انابه نفس آن است که عبد آن را به خدمت وادارد و انابه قلب آن است که او را از غیر حق تهی سازد و انابه روح دوام ذکر است تا غیر او را یاد نکرده و جز به او نگراید.
[۲۵] کشاف اصطلاحات الفنون، ج۱، ص۲۷۴.
[۲۶] فرهنگ نوربخش، ج۲، ص۱۱۴-۱۱۳.

انابه نزد اهل کلام خارج کردن قلب از تیرگیهای شبهات است.
[۲۷] کشاف اصطلاحات الفنون، ج۱، ص۲۷۴.
[۲۸] التعریفات، ص۵۵.



مشتقات نوب در قرآن ۱۸ بار و تنها از باب افعال به‌کار رفته است که ۱۱ بار آن به صورت فعلی (أنیبوا، ینیب، أنابوا، أناب، أُنیب، أنبنا) و ۷ بار آن به صورت اسمی (منیب، منیبین، منیباً) است.
[۲۹] توبه در قرآن و سنت، ص۴۴-۴۲.
[۳۰] نثر طوبی، ج۲، ص۵۰۴.
[۳۱] المعجم الاحصائی، ج۱، ص۵۶۱؛ ج۳، ص۱۴۹۵.



حقیقت انابه و تفاوت آن با توبه:
از آیات «... و یَهدی اِلَیهِ مَن اَناب اَلَّذینَ ءامَنوا وتَطمَئِنُّ قُلوبُهُم بِذِکرِ اللّهِ...»برمی‌آید که ایمان و آرامش قلب با یاد خدا، همان انابه است و آن نوعی آمادگی از جانب بنده است که هدایت الهی را در پی دارد.
در توضیح انابه و بیان حقیقت آن، گفته‌های گوناگونی ارائه شده است؛ برخی گفته‌اند: انابه بازگشت به سوی خدا و بازگشت به فطرت توحیدی است؛ یعنی هر زمان که عاملی انسان را از نظر عقیده و عمل از اصل توحید منحرف سازد، باید به سوی آن باز گردد: «فَاَقِم وَجهَکَ لِلدّینِ حَنیفـًا فِطرَتَ اللّهِ الَّتی فَطَرَ النّاسَ عَلَیها... مُنیبینَ اِلَیهِ».
تکیه روی «منیبین الیه» در آیه «و اِذا مَسَّ النّاسَ ضُرٌّ دَعَوا رَبَّهُم مُنیبینَ اِلَیهِ...»با توجه به مفهوم لغوی انابه، برای اشاره به این معناست که پایه و اساس در فطرت انسان توحید و خدا پرستی، و شرک امر عارضی است، که وقتی شخص از آن قطع امید می‌کند خواه ناخواه به سوی ایمان و توحید باز می‌گردد.

۴.۱ - منظور از شخص منیب

برخی انابه را متضمن ۴ امر محبت خدا، خضوع برای او، اقبال به او و اعراض از غیر او دانسته و گفته‌اند: اگر این ۴ خصلت در کسی جمع نشود، وی مستحق اسم منیب نیست.
به عقیده ایشان در لفظ انابه معنای اسراع و رجوع و تقدم نهفته است، بنابراین، منیب کسی است که به سوی خشنودی خدا بشتابد و همواره به او بازگشته و به سوی آنچه خدا دوست دارد پیشی گیرد.
[۳۸] التوبة و الانابه، ص۳۷۹.


۴.۲ - انابه غایت درجات توبه

براساس آنچه گذشت بین انابه و توبه تفاوت وجود دارد که موارد استعمال انابه در قرآن و سنت آن را تایید می‌کند.
انابه رجوع به خدا از همه چیز غیر از خدا و اقبال به او با سِرّ و قول و فعل است تا اینکه شخص دائماً در فکر خدا و ذکر او و اطاعتش باشد، بنابراین، انابه غایت درجات توبه و برترین مراتب آن است، زیرا توبه، بازگشت از گناه است؛ ولی انابه افزون بر آن بازگشت از مباحات نیز هست و آن از مقامات والاست.
[۳۹] جامع السعادات، ج۳، ص۹۰.


۴.۳ - نظرات دیگر در فرق بین توبه و انابه

در تفاوت توبه و انابه نظرات گوناگون دیگری نیز ارائه شده است؛ از جمله:
۱. توبه پشیمانی از فعل و انابه ترک گناهان و شاهد آن قول امام سجاد(علیه السلام)است: «اللهم ان یکن الندم توبةً إلیک فأنا أندم النادمین و ان یکن الترک لمعصیتک انابةً فأنا أوّل المنیبین = خدایا، اگر پشیمانی توبه است پس من پشیمان‌ترین پشیمانان هستم و اگر ترک معصیت انابه است پس من اولین انابه کنندگانم».
۲. توبه در افعال ظاهری است و انابه در امور باطنی.
۳. توبه رهبت (ترس و بیم) است و انابه رغبت (اشتیاق).
۴. انابه مقامی پس از مقام توبه است.
۵. توبه بازگشت از معصیت به اطاعت و انابه بازگشت از غفلت به ذکر و فکر است.
۶. اگر سبب بازگشت، ترس از عقوبت باشد، توبه و اگر رغبت در ثواب باشد انابه است.
۷. انابه بازگشت بنده است به خدای خویش با دل و همت؛ ولی توبه بازگشت بنده است از معصیت به اطاعت.
[۴۱] فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی، ص۱۳۷.
[۴۲] فرهنگ نوربخش، ج۲، ص۱۱۳.
[۴۳] التوبة فی ضوء القرآن، ص۷۸-۷۵.

۸. توبه و استغفار و انابه همه توجه به خداست؛ اما استغفار توجهی است که پس از توبه است و انابه توجهی است که پس از استغفار دست می‌دهد.
[۴۴] توبه در قرآن و سنت، ص۴۲.
[۴۵] المکاسب، ص۳۳۶.


۴.۴ - نظر مفسران و لغویان در این مورد

البته بسیاری از مفسران
[۴۶] جامع‌البیان، مج۸، ج۱۳، ص۱۸۹ـ۱۹۰.
[۴۷] روض‌الجنان، ج۱۶، ص۳۰۴.
[۴۸] المنیر، ج۲۴، ص۳۵.
[۴۹] المنیر، ج۲۴، ص۳۶.
و لغویان
[۵۰] تاج‌العروس، ج۲، ص۴۵۵، «نوب».
[۵۲] القاموس‌المحیط، ج۱، ص۲۳۳، «ناب».
انابه را هم‌معنای توبه دانسته‌اند.
برخی آن را بازگشت به سوی خدا با توبه
[۵۳] قاموس قرآن، ج۷، ص۱۱۸.
[۵۴] نثر طوبی، ج۲، ص۵۰۴.
و برخی اقبال به سوی خدا و توبه و بازگشت به اطاعت الهی دانسته‌اند.
برخی دیگر آن را فرود آوردن نفس و قرار دادن آن در منزلی از منازل سلوک دانسته و آن را به معنای آمادگی عملی و خارجی برای توبه و سلوک به سوی خدا به حساب آورده‌اند، به همین جهت انابه با حرف «الی» به‌کار می‌رود تا بر سیر و رسیدن به غایت دلالت کند.
[۵۹] التحقیق، ج۱۲، ص۲۷۰، «نوب».



در آیات و روایات به انابه اهمیت خاصی داده شده است.
خدای متعالی بندگان خود و در رأس آنان پیامبران را به انابه فرا خوانده است: «واَنیبُوا اِلی رَبِّکُم...».
و نیز در سوره روم آیه۳۱-۳۰و سوره لقمان آیه ۱۵
[۶۳] موسوعة اخلاق القرآن، ج۱، ص۲۵۱-۲۵۰.
در قرآن کریم به انابه پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله)، ابراهیم(علیه السلام)، شعیب(علیه السلام)، داود(علیه السلام)و سلیمان(علیه السلام)اشاره شده است.
در روایتی نبوی از سعادت انسان آن دانسته شده که خدا انابه را روزیش سازد.
[۷۰] المستدرک، ج۴، ص۲۶۸.



از آثار مهم و گوناگون انابه نیز می‌توان به اهمیت آن پی برد، چنان که گفته شده بر اثر انابه قلبی، قلب انسان کامل باطن بیت ‌الحرام می‌شود.
[۷۱] شرح منظومه، ص۳۵۵.


۶.۱ - آثار انابه در قرآن

آثار انابه که در قرآن ذکر شده دو دسته است:

۶.۱.۱ - هدایت الهی

۱. هدایت الهی؛ خداوند انابه کنندگان را به سوی خود هدایت می‌کند: «... و یَهدی اِلَیهِ مَن اَناب»، «و یَهدی اِلَیهِ مَن یُنیب».

۶.۱.۲ - تذکر

۲. تذکر؛ تنها کسی که به سوی خدا انابه می‌کند از آیات الهی متذکر می‌شود: «هُوَ الَّذی یُریکُمءایـتِهِ و یُنَزِّلُ لَکُم مِنَ السَّماءِ رِز قـًا و ما یَتَذَکَّرُ اِلاّ مَن یُنیب».
در آیات دیگری آسمان و زمین و آیات موجود در آن دو موجب بصیرت و تذکر برای شخص منیب دانسته شده است: «اَفَلَم یَنظُروا اِلَی السَّماءِ... والاَرضَ مَدَدنـها... تَبصِرَةً وذِکری لِکُلِّ عَبد مُنیب».
وقوف بر دلایل توحید الهی در عقل انسان مرتکز است؛ ولی شرک و اشتغال به عبادت غیر خدا مانع تجلی این انوار می‌شود و هنگامی که انسان از این امور اعراض کرده، به سوی خدا انابه می‌کند، پرده کنار رفته و توحید آشکار می‌گردد.
[۷۷] التفسیر الکبیر، ج۲۸، ص۴۲.


۶.۱.۳ - ترس از خدا

۳. برخی پروای از خصوص خداوند را نیز از دسته نخست آثار انابه برشمرده‌اند: «مُنیبینَ اِلَیهِ واتَّقوهُ...».
[۷۹] تفسیر موضوعی، ج۱۲، ص۱۷۰.


۶.۱.۴ - بشارت

۴. بشارت؛ به کسانی که از عبادت طاغوت پرهیز کرده و به سوی خدا انابه کنند، بشارت داده می‌شود: «والَّذینَ اجتَنَبُوا الطّـغوتَ اَن یَعبُدوها واَنابوا اِلَی اللّهِ لَهُمُ البُشری...».

۶.۱.۵ - بهشت

۵. وارد بهشت شدن؛ بهشت پاداش کسانی است که خدا ترس بوده و با قلبی منیب به لقای الهی بروند:«واُزلِفَتِ الجَنَّةُ لِلمُتَّقینَ... مَن خَشِیَ الرَّحمـنَ بِالغَیبِ وجاءَ بِقَلب مُنیب».
کسی که عمر خود را با رجوع به خدا بگذراند، می‌تواند با قلبی به دیدار پروردگار برود که انابه و رجوع به خدا بر اثر تکرار در طول عمر، ملکه و صفت آن قلب شده باشد.
[۸۲] توبه در قرآن و سنت، ص۴۳.
[۸۳] مجمع‌البیان، ج۹، ص۲۲۴.

برخی قلب منیب را از نظر مصداق همان قلب سلیم در آیه «اِذ جاءَ رَبَّه بِقَلب سَلیم»دانسته‌اند، زیرا کسی که از شرک سالم باشد غیر خدا را ترک کرده و به سوی خدا انابه می‌کند، چنان‌که اگر کسی به سوی خدا انابه کند، از شرک پاک شده و سلیم می‌گردد.
[۸۶] التفسیر الکبیر، ج۲۸، ص۱۷۹.


۶.۱.۶ - نجات از عذاب

۶. نجات از عذاب؛ انابه به سوی خدا و تسلیم شدن در برابر او موجب نجات از عذاب الهی است: «واَنیبُوا اِلی رَبِّکُم واَسلِموا لَهُ مِن قَبلِ اَن یَأتِیَکُمُ العَذابُ ثُمَّ لا تُنصَرون».


اقسام و شرایط انابه:
انابه دو گونه است:
۱. انابه برای ربوبیت خدا که مؤمن و کافر در آن مشترک‌اند، زیرا هر انسانی در هنگام سختی و اضطرار به سوی خدا انابه می‌کند: «واِذا مَسَّ النّاسَ ضُرٌّ دَعَوا رَبَّهُم مُنیبینَ اِلَیهِ».
حتی مشرکان و کافران نیز هنگامی که از همه جا ناامید می‌شوند به سوی خدا باز می‌گردند: «... ثُمَّ اِذا اَذاقَهُم مِنهُ رَحمَةً اِذا فَریقٌ مِنهُم بِرَبِّهِم یُشرِکون لِیَکفُروا بِما ءاتَینـهُم...».
۲. انابه اولیای خدا برای الوهیت او که انابه عبودیت و محبت است.
[۹۰] التوبة و الانابه، ص۳۷۹.


۷.۱ - فرق بین انابه برای ربوبیت و الوهیت

انابه نخست اضطراری و ناپایدار و انابه دوم اختیاری و پایدار است.
برخی انابه اول را انابه ظاهری دروغین و انابه دوم را انابه حقیقی راستین دانسته و گفته‌اند: در انابه اول، شخص هنگام تنگدستی و سختی به پروردگارش پناه می‌برد، زیرا از روی فطرت می‌داند دارای خالقی است که او را روزی داده و یاری می‌کند؛ ولی زمانی که به مطلوبش رسید از خدا باز می‌گردد:
«واِذا مَسَّ الاِنسـنَ ضُرٌّ دَعا رَبَّهُ مُنیبـًا اِلَیهِ ثُمَّ اِذا خَوَّلَهُ نِعمَةً مِنهُ نَسِیَ ما کانَ یَدعوا اِلَیهِ مِن قَبلُ»، «... حَتّی اِذا کُنتُم فِی الفُلکِ وجَرَینَ بِهِم بِریح طَیِّبَة و فَرِحوا بِها جاءَتها ریحٌ عاصِفٌ وجاءَهُمُ المَوجُ مِن کُلِّ مَکان وظَنّوا اَنَّهُم اُحیطَ بِهِم دَعَوُا اللّهَ مُخلِصینَ لَهُ الدِّینَ... فَلَمّا اَنجـهُم اِذا هُم یَبغونَ فِی‌الاَرضِ بِغَیرِ الحَقِّ».
در آیه‌ای نیز به هر دو گروه اهل انابه اشاره شده است: «و اِذا غَشِیَهُم مَوجٌ کالظُّـلَلِ دَعَوُا اللّهَ مُخلِصینَ لَهُ الدّینَ فَلَمّا نَجـّـهُم اِلَی البَرِّ فَمِنهُم مُقتَصِدٌ وما یَجحَدُ بِـایـتِنا اِلاّ کُلُّ خَتّار کَفور».
[۹۴] موسوعة اخلاق القرآن، ج۱، ص۲۵۵-۲۵۴.


۷.۲ - شرایط انابه

برخی گفته‌اند: انابه به سه امر محقق می‌شود:
۱. انابه در باطن و با قلب به‌گونه‌ای که دائماً متوجه خدا بوده و با افکار و عزائمش، تقرب به او را طلب کند.
۲. انابه در گفتار به‌گونه‌ای که دائماً مشغول ذکر خدا و ذکر نعمتها و مقربان الهی باشد.
۳. انابه در اعمال ظاهری به‌گونه‌ای که بر طاعات و عبادات و اعمال پسندیده مواظبت کند.
[۹۷] اوصاف‌الاشراف، ص۳۷.
[۹۸] جامع‌السعادات، ج۳، ص۹۰.
[۹۹] شرح منظومه، ص۳۵۵.

برخی از مقدم شدن توکل بر انابه در آیه «... عَلَیهِ تَوَکَّلتُ واِلَیهِ اُنیب»استفاده کرده‌اند که شرط انابه، توکل است، زیرا لازم است ابتدا اعتماد محقق شود و سپس بنده به خدا توجه کرده و در مقام سیر به سوی او برآید.
[۱۰۱] التحقیق، ج۱۲، ص۲۷۰، «نوب».



۱. مقاییس‌اللغه، ج۵، ص۳۶۷.
۲. مفردات، ص۵۰۷، «نوب».    
۳. قاموس قرآن، ج۷، ص۱۱۸، «نوب».
۴. مفردات، ص۵۰۷.    
۵. قاموس قرآن، ج۷، ص۱۱۸، «نوب».
۶. لسان العرب، ج۱۴، ص۳۱۹.    
۷. اقرب‌الموارد، ج۵‌، ص۵۰۸.
۸. القاموس‌المحیط، ج۱، ص‌۲۳۳.
۹. لسان العرب، ج‌۱، ص‌۳۱۹، «نوب».    
۱۰. التحقیق، ج۱۲، ص۲۶۹، «نوب».
۱۱. تفسیر بیضاوی، ج۳، ص۳۴۵.
۱۲. تفسیر موضوعی، ج۱۲، ص۱۶۸.
۱۳. روض‌الجنان، ج۱۵، ص۲۶۰.
۱۴. لسان‌العرب، ج۱۴، ص۳۴۵، «نیب».    
۱۵. القاموس‌المحیط، ج۱، ص۲۳۳، «الناب».
۱۶. فطرت در قرآن، ص۱۶۸.
۱۷. فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی، ص۱۳۷.
۱۸. فرهنگ نوربخش، ج۲، ص۱۱۳-۱۱۲.
۱۹. منازل السائرین، ص۱۶.
۲۰. فرهنگ نوربخش، ج۲، ص۱۱۳.
۲۱. کشاف اصطلاحات الفنون، ج۱، ص۲۷۴.
۲۲. التوبةوالانابه، ص۳۸۰ـ۳۸۱.
۲۳. فرهنگ نوربخش، ج۲، ص۱۱۴.
۲۴. منازل‌السائرین، ص۱۷.
۲۵. کشاف اصطلاحات الفنون، ج۱، ص۲۷۴.
۲۶. فرهنگ نوربخش، ج۲، ص۱۱۴-۱۱۳.
۲۷. کشاف اصطلاحات الفنون، ج۱، ص۲۷۴.
۲۸. التعریفات، ص۵۵.
۲۹. توبه در قرآن و سنت، ص۴۴-۴۲.
۳۰. نثر طوبی، ج۲، ص۵۰۴.
۳۱. المعجم الاحصائی، ج۱، ص۵۶۱؛ ج۳، ص۱۴۹۵.
۳۲. رعد/سوره۱۳، آیه۲۸-۲۷.    
۳۳. المیزان، ج۱۱، ص۳۵۳.    
۳۴. روم/سوره۳۰، آیه۳۱-۳۰.    
۳۵. تفسیرنمونه، ج۱۶، ص۴۲۰-۴۱۹.    
۳۶. روم/سوره۳۰، آیه۳۳.    
۳۷. تفسیرنمونه، ج۱۶، ص۴۳۳.    
۳۸. التوبة و الانابه، ص۳۷۹.
۳۹. جامع السعادات، ج۳، ص۹۰.
۴۰. الفروق اللغویه، ص۱۴۷-۱۴۶.    
۴۱. فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی، ص۱۳۷.
۴۲. فرهنگ نوربخش، ج۲، ص۱۱۳.
۴۳. التوبة فی ضوء القرآن، ص۷۸-۷۵.
۴۴. توبه در قرآن و سنت، ص۴۲.
۴۵. المکاسب، ص۳۳۶.
۴۶. جامع‌البیان، مج۸، ج۱۳، ص۱۸۹ـ۱۹۰.
۴۷. روض‌الجنان، ج۱۶، ص۳۰۴.
۴۸. المنیر، ج۲۴، ص۳۵.
۴۹. المنیر، ج۲۴، ص۳۶.
۵۰. تاج‌العروس، ج۲، ص۴۵۵، «نوب».
۵۱. لسان‌العرب، ج۱، ص۷۷۵.    
۵۲. القاموس‌المحیط، ج۱، ص۲۳۳، «ناب».
۵۳. قاموس قرآن، ج۷، ص۱۱۸.
۵۴. نثر طوبی، ج۲، ص۵۰۴.
۵۵. مجمع البحرین، ج‌۴، ص‌۳۸۶.    
۵۶. مفردات، ص۵۰۸، «نوب».    
۵۷. لسان‌العرب، ج۴، ص۳۱۹.    
۵۸. الصحاح، ج۱، ص۲۲۹.    
۵۹. التحقیق، ج۱۲، ص۲۷۰، «نوب».
۶۰. زمر/سوره۳۹، آیه۵۴.    
۶۱. روم/سوره۳۰، آیه۳۱-۳۰.    
۶۲. لقمان/سوره۳۱، آیه۱۵.    
۶۳. موسوعة اخلاق القرآن، ج۱، ص۲۵۱-۲۵۰.
۶۴. شورا/سوره۴۲، آیه۱۰.    
۶۵. ممتحنه/سوره۶۰، آیه۴.    
۶۶. هود/سوره۱۱، آیه۷۵.    
۶۷. هود/سوره۱۱، آیه۸۸.    
۶۸. ص/سوره۳۸، آیه۲۴.    
۶۹. ص/سوره۳۸، آیه۳۴.    
۷۰. المستدرک، ج۴، ص۲۶۸.
۷۱. شرح منظومه، ص۳۵۵.
۷۲. رعد/سوره۱۳، آیه۲۷.    
۷۳. شوری/سوره۴۲، آیه۱۳.    
۷۴. غافر/سوره۴۰، آیه۱۳.    
۷۵. ق/سوره۵۰، آیه۸-۶.    
۷۶. سباء/سوره۳۴، آیه۹.    
۷۷. التفسیر الکبیر، ج۲۸، ص۴۲.
۷۸. روم/سوره۳۰، آیه۳۱.    
۷۹. تفسیر موضوعی، ج۱۲، ص۱۷۰.
۸۰. زمر/سوره۳۹، آیه۱۷.    
۸۱. ق/سوره۵۰، آیه۳۳-۳۱.    
۸۲. توبه در قرآن و سنت، ص۴۳.
۸۳. مجمع‌البیان، ج۹، ص۲۲۴.
۸۴. المیزان، ج۱۸، ص۳۵۵.    
۸۵. صافّات/سوره۳۷، آیه۸۴.    
۸۶. التفسیر الکبیر، ج۲۸، ص۱۷۹.
۸۷. زمر/سوره۳۹، آی۵۴.    
۸۸. روم/سوره۳۰، آیه۳۳.    
۸۹. روم/سوره۳۰، آیه۳۳.    
۹۰. التوبة و الانابه، ص۳۷۹.
۹۱. زمر/سوره۳۹، آیه۸.    
۹۲. یونس/سوره۱۰، آیه۲۳-۲۲.    
۹۳. لقمان/سوره۳۱، آیه۳۲.    
۹۴. موسوعة اخلاق القرآن، ج۱، ص۲۵۵-۲۵۴.
۹۵. ق/سوره۵۰، آیه۳۳.    
۹۶. غافر/سوره۴۰، آیه۱۳.    
۹۷. اوصاف‌الاشراف، ص۳۷.
۹۸. جامع‌السعادات، ج۳، ص۹۰.
۹۹. شرح منظومه، ص۳۵۵.
۱۰۰. هود/سوره۱۱، آیه۸۸.    
۱۰۱. التحقیق، ج۱۲، ص۲۷۰، «نوب».



دانشنامه موضوعی قرآن    


رده‌های این صفحه : اخلاق اسلامی | توبه | فضائل اخلاقی




جعبه ابزار