• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

نام‌گذاری به عبدالحسین

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



از جمله شبهاتی که اهل سنت علیه شیعیان مطرح می‌کند این است که چرا شیعیان نام فرزندان خود را عبدالنبی، عبدالعلی، عبدالحسین و ... نامگذاری می‌کنند ولی باید توجه داشت که اگر عبادت را به‌عنوان پرستش تفسیر کنیم این‌گونه نام‌گذاری صحیح نمی‌باشد ولی اگر به معنای اطاعت باشد یعنی اطاعت از رسول خدا و اهل‌بیت (علیهم‌السلام)، که در این صورت مخالفتی پیش نمی‌آید.



از جمله شبهاتی که اهل سنت علیه شیعیان مطرح می‌کند این است که چرا شیعیان نام فرزندان خود را «عبدالعلی، عبدالحسین و ...» می‌گذارند مگر شیعیان بنده خدا نیستند پس اینگونه نام‌گذاری مناسبت با اسلام ندارد.


در مورد نامگذاری مردمان به عبدالحسین و ... باید گفت که وهابیت به علت تفسیر اشتباه کلمه عبادت حکم به حرمت چنین نامگذاری کرده‌اند.
اما در واقع عبادت دو معنی دارد:
۱. پرستش که جز برای خداوند صلاحیت ندارد.
۲. اطاعت: که مقصود از عبدالحسین و عبدالنبی و ... همین معنی است.
در قرآن کریم آمده است: «وانکحوا الایامی منکم والصالحین من عبادکم وامائکم؛ بی همسران خود را و غلامان و کنیزان درست‌کارتان را همسر دهید.»
خداوند متعال در این آیه کلمه عبد را در مورد بندگان به‌کار برده است و علت آن این است که این بنده باید از مولایش اطاعت کند. یعنی همان معنای دوم؛ بنابراین اگر کسی خود را عبدالنبی یا عبدالحسین و ... بنامد و مقصودش اطاعت از رسول گرامی اسلام و اهل بیت او (علیهم‌السّلام) باشد، عمل وی مخالف دستورات دین نخواهد بود.


در این زمینه علمای اهل سنت نیز فتوا به حلیت داده‌اند. از آن جمله می‌توان به فتاوای زیر اشاره نمود:
۱. وکذا عبد الکعبة او الدار او علی او الحسن لایهام التشریک ومثله عبد النبی علی ما قاله الاکثرون والاوجه جوازه لا سیما عند ارادة النسبة له (صلی‌الله‌علیه‌وسلم). در صورتی نامگذاری به عبدالکعبه یا عبدالدار یا عبدالعلی یا عبدالحسن یا عبدالنبی، حرام است که موجب توهم شرک باشد؛ اما نظر درست آن است که این‌چنین نامگذاری جایز می‌باشد، به‌ویژه اگر هدف ازاین نامگذاری انتساب صاحب نام به افراد یاد شده باشد.
۲. قوله وکذا عبدالنبی ای و کذا یحرم التسمیة بعبد النبی‌ای لایهام التشریک‌ ای ان النبی شریک الله فی کونه له عبید وما ذکر من التحریم هو معتمد ابن حجر اما معتمد الرملی فالجواز و عبارته و مثله عبدالنبی علی ما قاله الاکثرون والاوجه جوازه لا سیما عند ارادة النسبة له (صلی‌الله‌علیه‌وسلم) وی که گفته است عبدالنبی مقصود وی آن است که حرام است نامگذاری به عبدالنبی زیرا توهم شرک دارد؛ یعنی پیغمبر شریک خداست در اینکه مردم عبادت وی را می‌کنند. و حرام بودن این نامگذاری نظر ابن حجر است. اما نظر رملی جواز است عبارت وی چنین است که: و مانند اینهاست عبدالنبی طبق نظر اکثر و نظر درست جواز است، مخصوصا اگر مقصود نسبت دادن خود به رسول خدا باشد.
شبیه همین مطلب در کتاب حواشی الشروانی و حاشیة الجمل علی شرح المنهج لسلیمان الجمل و ... نیز آمده است.


مشاهیر اهل سنت که نامشان عبدالنبی و مانند آن بوده است:
۱. الشیخ عبدالنبی المغربی المالکی الشیخ الامام العلامة الحجة القدوة الفهامة مفتی السادة المالکیة بدمشق.
[۷] ابن‌عماد حنبلي، عبدالحي بن أحمد، شذرات الذهب ج۸، ص۱۲۶، ط دار ابن کثیر بدمشق۱۴۰۶.

۲. عبدالمطلب بن ربیعة ابن الحارث بن عبد المطلب بن‌هاشم الهاشمی له صحبة... وقال شباب توفی عبد المطلب فی دولة یزید و قال الطبرانی توفی سنة احدی و ستین قلت له بدمشق دار کبیرة والله اعلم.
[۱۰] ذهبی، شمس‌الدین، سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۱۱۲.

۳. القاضی عبدالنبی الاحمد نجری من رجال المائة الثانیة عشرة صاحب جامع العلوم الملقب بدستور العلماء.
۴. الشیخ عبدالنبی بن جماعة.
۵. عبدقیس بن لای بن عصیم من الصحابة الذین شهدوا احدا.
۶. عبدالنبی الخلیلی اروی ثبته عن الوجیه السکری عن الشیخ سعید الحلبی عن شاکر العقاد عن الترکمانی عن العلاء الحصکفی عنه وهو عبد النبی بن عبد القادر الازهری الخلیلی الحنفی یروی عن الشیخ محمد ابن عبدالله التمرتاشی الغزی وغیره.
۷. الامام العارف صفی‌الدین احمد بن محمد بن یونس المدعو عبدالنبی القشاشی المقدسی الاصل المدنی الدار المتوفی بها سنة ۱۰۷۱ یروی عن والده وکان من اکابر عصره المتوفی سنة ۱۰۴۴.
۸. العلامة المففنن الصالح الشیخ عبدالنبی الصدر شیدا.
۹. عبدالنبی بن محمد بن عبدالنبی المغربی ثم الدمشقی المالکی.
۱۰. فخرالزمان عبدالنبی ابن خلف القزوینی.
۱۱. و محمد عبدالرسول الهندی.
۱۲. عبدالمطلب بن الفضل بن عبدالمطلب الهاشمی الحلبی.
۱۳. عبدالمطلب بن عبدالقاهر بن محمد الماکسینی زین العابدین الشافعی.
۱۴. عبدقیس النکری البصری من الرواة من ابن سیرین.
۱۵. محمد ابن عبدالرسول المدنی عالم مکة.
این تنها جزیی از مشاهیر اهل سنت در گذشته است که در نام ایشان کلمه عبد به عنوان بنده غیر خدا به‌کار رفته است. در عصر حاضر نیز در عده زیادی از ایشان چنین نام‌هایی را برای خود برمی‌گزینند: از آن‌جمله می‌توان به عبدالرسول سیاف از وهابیان معاصر افغانستان و رهبر حزب حرکت انقلاب اسلامی افغانستان و عضو طالبان نام برد.


۱. نور/سوره۲۴، آیه۳۲.    
۲. رملی، شمس‌الدین، نهایة المحتاج، ج۸، ص۱۴۸، ط دار الفکر بیروت ۱۴۰۴.    
۳. دمیاطی، عثمان بن محمد، اعانة الطالبین، ج۲، ص۳۸۳.    
۴. هیتمی، ابن حجر، حواشی الشروانی، ج۹، ص۳۷۳، ط دار الفکر بیروت.    
۵. جمل، سلیمان بن عمر، حاشیة الجمل علی شرح المنهج، ج۵، ص۲۶۶، ط دار الفکر بیروت.    
۶. ابن‌عماد حنبلی، عبدالحی بن أحمد، شذرات الذهب ج۱۰، ص۱۷۴.    
۷. ابن‌عماد حنبلي، عبدالحي بن أحمد، شذرات الذهب ج۸، ص۱۲۶، ط دار ابن کثیر بدمشق۱۴۰۶.
۸. قاری، ملاعلی، الاسرار المرفوعة فی الاخبار الموضوعة، ج۱، ص۱۱۲.    
۹. بصروی، علی بن یوسف، تاریخ البصروی، ج۱، ص۱۰۸.    
۱۰. ذهبی، شمس‌الدین، سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۱۱۲.
۱۱. برکتی، محمد عمیم، قواعد الفقه، ج۱، ص۱۴۸، دارالنشر الصدف کراشی ۱۴۰۷.    
۱۲. ابن‌عماد حنبلی، عبدالحی بن أحمد، شذرات الذهب، ج۱۰، ص۲۵۲.    
۱۳. عسقلانی، ابن حجر، الاصابة، ج۴، ص۳۸۰.    
۱۴. کتانی، عبدالحی، فهرس الفهارس و الاثبات و معجم المعاجم و المسلسلات، ج۲، ص۷۵۴.    
۱۵. کتانی، عبدالحی، فهرس الفهارس والاثبات و معجم المعاجم و المسلسلات ج۲، ص۹۷۰.    
۱۶. زبیدی، مرتضی، تاج العروس ج۱۷، ص۳۳۶.    
۱۷. عیدروس، عبدالقادر بن عبدالله، النور السافر، ج۱، ص۳۳۹.    
۱۸. سخاوی، شمس‌الدین، الضوء اللامع، ج۵، ص۹۰.    
۱۹. بغدادی، إسماعیل بن محمد أمین، ایضاح المکنون فی الذیل علی کشف الظنون ج۳، ص۵.    
۲۰. کتانی، عبدالحی،، فهرس الفهارس و الاثبات و معجم المعاجم و المسلسلات ج۲، ص۸۴۰.    
۲۱. دهبی، شمس‌الدین، المعین فی طبقات المحدثین، ج۱، ص۱۸۹.    
۲۲. عسقلانی، ابن حجر، الدرر الکامنة فی اعیان المئة الثامنة، ج۳، ص۲۱۷-۲۱۸.    
۲۳. بخاری، محمد بن اسماعیل، التاریخ الکبیر، ج۲، ص۲۵۵.    
۲۴. شوکانی، محمد، البدر الطالع، ج۱، ص۲۸۹.    



موسسه تحقیقاتی حضرت ولی‌عصر (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف)، برگرفته از مقاله «چرا شیعیان نام فرزندان خود را «عبد العلی، عبد الحسین و...» می گذارند؟».    


رده‌های این صفحه : مقالات مؤسسه ولیعصر




جعبه ابزار