• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

موجبات ارث (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اسباب و موجبات ارث نسبی یا سببی است.



خویشاوندی از اسباب ارث در اسلام است.
للرجال نصیب مما ترک الولدان والاقربون وللنسآء نصیب مما ترک الولدان والاقربون...
یوصیکم الله فی اولـدکم للذکر مثل حظ الانثیین فان کن نسآء فوق اثنتین فلهن ثلثا ما ترک وان کانت وحدة فلها النصف ولابویه لکل وحد منهما السدس مما ترک ان کان له ولد فان لم یکن له ولد و ورثه ابواه فلامه الثلث فان کان له اخوة فلامه السدس...
و لکم نصف ما ترک ازوجکم ان لم یکن لهن ولد فان کان لهن ولد فلکم الربع مما ترکن من بعد وصیة یوصین بهآ او دین و لهن الربع مما ترکتم ان لم یکن لکم ولد فان کان لکم ولد فلهن الثمن مما ترکتم من بعد وصیة توصون بهآ او دین و ان کان رجل یورث کلـلة او امراة و له اخ او اخت فلکل وحد منهما السدس فان کانوا اکثر من ذلک فهم شرکآء فی الثلث من بعد وصیة یوصی بهآ او دین غیر مضآر وصیة من الله والله علیم حلیم.
ولکل جعلنا مولی مما ترک الولدان والاقربون والذین عقدت‌ایمـنکم فـاتوهم نصیبهم...
یستفتونک قل الله یفتیکم فی الکلــلة ان امرؤا هلک لیس له ولد وله اخت فلها نصف ما ترک وهو یرثهآ ان لم یکن لها ولد فان کانتا اثنتین فلهما الثلثان مما ترک وان کانوا اخوة رجالا ونسآء فللذکر مثل حظ الانثیین...
والذین ءامنوا من بعد وهاجروا وجـهدوا معکم فاولـئک منکم واولوا الارحام بعضهم اولی ببعض فی کتـب الله.... .
.. واولوا الارحام بعضهم اولی ببعض فی کتـب الله من المؤمنین والمهـجرین الا ان تفعلوا الی اولیائکم معروفا کان ذلک فی الکتـب مسطورا. (گفتنی است که با نزول آیات فوق، توارث براساس هجرت و عقد اخوت و پیمان حمایت نسخ شد)


زناشویی، از اسباب ارث است.
ولکل جعلنا مولی مما ترک الولدان والاقربون والذین عقدت‌ایمـنکم فـاتوهم نصیبهم.... («عقدت ایمانکم» می‌تواند به معنای عقد ازدواج یا پیمان جریره باشد که به رسمیت شناخته شده است)


موجبات ارث، نسب است و سبب، که نسب، سه مرتبه دارد: اول: پدر و مادر و فرزندان؛ اگرچه پایین بروند. و دوم: اجداد و جده‌ها؛ اگرچه بالا بروند و برادرها و خواهرها و اولاد آن‌ها؛ اگرچه پایین بروند. سوم: عموها و عمه‌ها و دایی‌ها و خاله‌ها؛ اگرچه بالا بروند و اولاد آن‌ها؛ اگرچه پایین بروند؛ به شرط آنکه این عناوین عرفاً بر آن‌ها صدق کند. و سبب دو قسم است: «زوجیت» و «ولاء». و ولاء سه مرتبه دارد: «ولاء عتق» سپس «ولاء ضمان جریره» سپس «ولاء امامت».

۳.۱ - ارث‌ انساب

انساب، سه طبقه می‌باشند:

۳.۱.۱ - طبقه اول

اولی: پدر و مادر - بدون واسطه - و اولاد اگر چه پایین بروند؛ الاقرب فالاقرب. اولاد اولاد، اگرچه پایین بروند، در تقسیم نمودن ارث با پدر و مادر و منع آن‌ها از سهم بیشتر به سهم کمتر و منع غیر آنان از اقارب، جای خود اولاد می‌باشند؛ خواه پدر و مادر میت موجود باشند یا نه. و هر بطنی بر بطن متاخر مقدم می‌باشد. هر یک از آنان سهم کسی را که به وسیله او با میت قرابت دارد ارث می‌برد؛ پس فرزند دختر - مرد باشد یا زن - سهم مادرش را ارث می‌برد و سهم او در صورت منفرد بودن یا بودن پدر و مادر، نصف است و به عنوان رد هم به او داده می‌شود؛ اگرچه مرد باشد، همان طور که به مادرش در صورتی که بود، به عنوان رد هم داده می‌شد. و فرزند پسر - مرد باشد یا زن - سهم پدرش را ارث می‌برد؛ پس اگر فقط او باشد تمام مال، مال او است. و اگر با او صاحب فریضه‌ای باشد آنچه که از حصه‌های فریضه زیاد بیاید مال او می‌باشد.

۳.۱.۲ - طبقه دوم

طبقه دوم: اخوه (برادر و خواهر) و اولاد آن‌ها - که به «کلاله» نامیده می‌شوند - و اجداد به طور مطلق، می‌باشند و هیچ یک از این‌ها در صورت وجود یک نفر از طبقه سابق، ارث نمی‌برد. اولاد اخوه در حکم اولاد اولاد می‌باشند در اینکه با وجود یکی از اخوه پدری یا مادری و لو اینکه دختر باشد، اولاد اخوه ارث نمی‌برند و لو اینکه از پدر و مادر باشند. ارث کسی را که به واسطه او قرابت پیدا می‌کنند می‌برند؛ پس اگر یکی از اخوه مادری وارثی را به جا بگذارد، مال به عنوان فرض و رد، در صورتی که یکی باشد مال او می‌باشد و در صورتی که متعدد باشند به طور مساوی تقسیم می‌شود. و اگر از یکی از اخوه پدری وارثی به جا مانده باشد، مال در صورت انفراد مال او است و در صورت تعدد بین آن‌ها تقسیم می‌شود که مرد دو برابر زن ارث می‌برد. و اگر اولاد از اخوه متعدد، مادری باشند، پس چاره‌ای نیست از فرض حیات واسطه‌ها و تقسیم مساوی بین آنان، سپس سهم هر یک بین اولادشان به طور مساوی تقسیم می‌شود. و اگر اولاد از دو خواهر - یا بیشتر - ابوینی یا پدری در صورت نبود ابوینی باشند مانند فرض سابق است، لیکن مرد دو برابر زن ارث می‌برد. و اگر اولاد از پسران ابوینی یا پدری یا از پسر و دختر ابوینی یا پدری باشند، چاره‌ای از فرض زنده بودن واسطه‌ها و تقسیم بین آن‌ها به طوری که مرد دو برابر زن ارث ببرد نیست، سپس سهم هر یک از آنان بین اولادشان تقسیم شود، که مرد دو برابر زن ارث می‌برد.

۳.۱.۳ - طبقه سوم

طبقه سوم: اعمام (عمو و عمه) و اخوال (دایی و خاله) است. و با وجود یک نفر از طبقه قبلی هیچ یک از این‌ها ارث نمی‌برند. اگر وارث میت به عمومه (عمو و عمه) پدر و مادری یا پدری منحصر باشد، ترکه مال آن‌ها می‌باشد و در صورت اختلاف جنس، مرد دو برابر زن ارث می‌برد. اولاد عمومه و خئوله در صورتی که خود آن‌ها و کسانی که در درجه آن‌ها قرار دارند نباشند، جای آن‌ها می‌باشند و کسی که اقرب است اگرچه سببش یکی باشد، بر ابعد اگرچه قرابتش به دو سبب باشد، مقدم است، مگر در یک مورد که پیش از این گذشت. و اولاد عمومه و خئوله، ارث کسی را که به سبب او قرابت پیدا می‌کنند می‌برند.

۳.۲ - میراث به سبب زوجیت

هیچ کدام از زوجین به سبب زوجیت، جمیع مال را ارث نمی‌برد، مگر در یک صورت و آن عبارت است از موردی که وارث میت منحصر به زوج و امام (علیه‌السلام) باشد؛ پس زوج جمیع مال را به عنوان فرض و رد ارث می‌برد، چنان که گذشت. و در گذشته معلوم شد که فرض زوج گاهی نصف و گاهی ربع؛ و فرض زوجه گاهی ربع و گاهی ثمن می‌باشد و سهم این‌ها با هر طبقه یا درجه‌ای که اجتماع کنند نه کم می‌شود و نه زیاد مگر در فرضی که گذشت.

۳.۲.۱ - شروط توارث به سبب زوجیت

در توارث (ارث بردن از یکدیگر) به واسطه زوجیت، شرط است که عقد دائمی باشد؛ پس در عقد منقطع - نه از طرف شوهر و نه از طرف زوجه - در صورتی که شرط نشده باشد، بدون اشکال توارثی نیست و اگر از یک طرف یا از دو طرف شرط شده باشد در نهایت اشکال است، پس احتیاط به ترک شرط، ترک نشود؛ و اگر شرط شده باشد، مصالحه ترک نشود. و شرط است که زوجه در عقد زوج باشد اگرچه به او دخول نکرده باشد، بنابراین از همدیگر ارث می‌برند ولو اینکه دخول نشده باشد. و مطلّقه رجعی مادامی‌که در عده است، در حکم زوجه می‌باشد به خلاف مطلّقه بائن؛ پس اگر یکی از آن‌ها در زمان عده رجعی بمیرد دیگری از او ارث می‌برد، به خلاف آنکه در عده طلاق‌ بائن بمیرد. البته اگر مرد، زن را در حال مرض ولو به طلاق بائن طلاق دهد و به همین مرض بمیرد، زن از وقت طلاق تا یک سال از او ارث می‌برد، به شرط آنکه طلاق به خواهش زن نباشد، پس زنی که به طلاق خلعی و مباراتی طلاق داده شده ارث نمی‌برد. و به شرط آنکه این زن ازدواج ننماید، بنابراین اگر در حال مرض، زن را طلاق دهد و زن بعد از انقضای عدّه، ازدواج نماید سپس شوهر قبل از انقضای سال بمیرد، زن از او ارث نمی‌برد. و به شرط آنکه شوهر از مرضی که زن را در آن مرض طلاق داده خوب نشود؛ پس اگر از آن مرض خوب شود سپس مریض گردد ولو اینکه مثل همین مرض را پیدا کند، زن از او ارث نمی‌برد. و اگر زن قبل از تمام شدن سال در مرض شوهر بمیرد، مرد از زن ارث نمی‌برد، مگر اینکه در عده رجعی باشد.

۳.۲.۲ - ارث به سبب ولاء

ارث به سبب ولاء، (در حال حاضر) مورد ابتلاء نیست مگر به سبب امامت؛ پس اگر کسی بمیرد و از طبقات گذشته و ولای عتق و ضمان جریره، وارثی نداشته باشد و زوج هم نداشته باشد، امام (علیه‌السلام) از او ارث می‌برد. و اگر وارث، تنها زوجه باشد، بقیه ارث بعد از ربع آن، مال امام (علیه‌السلام) است و امر آن در عصر غیبت ولی امر (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) مانند سایر چیزهایی که برای امام (علیه‌السلام) است، در دست فقیه جامع شرایط است.


۱. نساء/سوره۴، آیه۷.    
۲. نساء/سوره۴، آیه۱۱.    
۳. نساء/سوره۴، آیه۱۲.    
۴. نساء/سوره۴، آیه۳۳.    
۵. نساء/سوره۴، آیه۱۷۶.    
۶. انفال/سوره۸، آیه۷۵.    
۷. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۱۲۲.    
۸. احزاب/سوره۳۳، آیه۶.    
۹. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۴، ص۳۴۱.    
۱۰. نساء/سوره۴، آیه۳۳.    
۱۱. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریر الوسیلة، ج۲، ص۳۹۱، کتاب المواریث، الاول فی موجبات الارث، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۱۲. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریر الوسیلة، ج۲، ص۴۰۷، کتاب المواریث، المقصد الاول فی میراث الانساب، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۱۳. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریر الوسیلة، ج۲، ص۴۰۹، کتاب المواریث، المقصد الاول فی میراث الانساب، و‌هاهنا امور، الاول، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۱۴. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریر الوسیلة، ج۲، ص۴۰۹، کتاب المواریث، المقصد الاول فی میراث الانساب، و‌هاهنا امور، الثانی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۱۵. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریر الوسیلة، ج۲، ص۴۱۲، کتاب المواریث، المقصد الاول فی میراث الانساب، المرتبة الثانیة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۱۶. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریر الوسیلة، ج۲، ص۴۱۶، کتاب المواریث، المقصد الاول فی میراث الانساب، المرتبة الثانیة،‌هاهنا امور، الاول، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۱۷. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریر الوسیلة، ج۲، ص۴۱۶، کتاب المواریث، المقصد الاول فی میراث الانساب، المرتبة الثانیة،‌هاهنا امور، الثانی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۱۸. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریر الوسیلة، ج۲، ص۴۱۸، کتاب المواریث، المقصد الاول فی میراث الانساب، المرتبة الثالثة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۱۹. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریر الوسیلة، ج۲، ص۴۱۸، کتاب المواریث، المقصد الاول فی میراث الانساب، المرتبة الثالثة، مسالة۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۲۰. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریر الوسیلة، ج۲، ص۴۲۳، کتاب المواریث، المقصد الاول فی میراث الانساب، المرتبة الثالثة، وهاهنا امور، الثانی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۲۱. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریر الوسیلة، ج۲، ص۴۲۵، کتاب المواریث، المقصد الثانی فی المیراث بسبب الزوجیة، مسالة۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۲۲. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریر الوسیلة، ج۲، ص۴۲۵، کتاب المواریث، المقصد الثانی فی المیراث بسبب الزوجیة، مسالة۲، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۲۳. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریر الوسیلة، ج۲، ص۴۲۸، کتاب المواریث، المقصد الثانی فی المیراث بسبب الزوجیة، مسالة۱۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    



مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۲، ص۵۸۳، برگرفته از مقاله «موجبات ارث».    
ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر)    ، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی    






جعبه ابزار