• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

قضیه منفصله حقیقیه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



قضیه منفصله حقیقیه، به‌معنای قضیه منفصله دالّ بر عدم امکان اجتماع و ارتفاع مقدّم و تالی است.



قضیه منفصله حقیقیه، قضیه‌ای است که در آن به عناد و تنافی دو طرف قضیه از حیث اجتماع و ارتفاع، حکم شده است؛ یعنی نه اجتماع مقدم و تالی جایز است و نه انتفای هر دو. به بیان دیگر: هر گاه دو نسبت با هم به طوری ناسازگار و متنافی باشد که اشتراک آن‌ها در هیچ یک از وجود و عدم (یا به تعبیر متعارف؛ در رفع یا جمع، و به عبارت دیگر: در صدق یا کذب) معقول نباشد، بلکه همیشه یکی از آن دو صادق و واقع، و دیگری کاذب و مرتفع باشد، آن را قضیه منفصله حقیقیه و تامّ العناد گویند. مانند: "هر موجودی یا مجرّد است یا مادّی".
[۱] خوانساری، محمد، منطق صوری، ص۸۱.
[۲] گرامی، محمدعلی، منطق مقارن، ص۱۱۰-۱۱۳.



منفصله حقیقیه محصوره، به لحاظ‌های مختلف قابل تقسیم است:

۲.۱ - به‌لحاظ ذکر یا اهمال سور

قضیه منفصله حقیقیه، به لحاظ ذکر سور یا اهمال آن، بر دو قسم است. اگر سور قضیه ذکر شده باشد آن را "منفصله حقیقیه محصوره" گویند، و اگر تصریح به سور قضیه نشده باشد، آن را "منفصله حقیقیه مهمله" نامند.
[۳] قطب‌الدین رازی، محمد بن‌ محمد، تحریر القواعد المنطقیه فی شرح رسالة الشمسیه، ص۱۱۲-۱۱۳.
[۴] شیرازی، قطب‌الدین، درة التاج (منطق)، ص۸۷.
[۵] مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد، ص۱۸۵-۱۹۰.


۲.۲ - به‌لحاظ کلیت و جزئیت حکم

۱. "منفصله حقیقیه کلیه": دلالت بر استمرار و دوام حکم به انفصال در همه زمان‌ها و حالات می‌کند، مانند: "همیشه هر عددی یا زوج است یا فرد" و "هیچ گاه چنین نیست که یک جسم یا سفید است یا شیرین"، که اوّلی "منفصله حقیقیه موجبه کلیه"، و دومی "منفصله حقیقیه سالبه کلیه" است؛
۲. "منفصله حقیقیه جزئیه": دلالت بر انفصال در بعضی از زمان‌ها و حالات می‌کند، مانند: "گاهی بعضی از انسان‌ها یا نشسته‌اند یا راه می‌روند" و "گاهی چنین نیست که انسان یا راه می‌رود یا تفکر می‌کند"، که اوّلی "منفصله حقیقیه موجبه جزئیه"، و دومی "منفصله حقیقیه سالبه جزئیه" است.
[۶] تفتازانی، عبدالله بن شهاب‌الدين، الحاشیة علی تهذیب المنطق، ص۶۴-۶۶.
[۷] جرجانی، میر سید شریف، الکبری فی المنطق، ص۱۸۰.
[۸] ابوالبركات ابن‌ملكا، هبه‌الله بن علي، الکتاب المعتبر فی الحکمة، ص۱۵۴.


۲.۳ - به‌لحاظ موجبه یا سالبه بودن

تقسیم به لحاظ موجبه یا سالبه بودن مقدَّم و تالی:
۱. قضیه حقیقیه مرکب از دو موجبه: قضیه‌ای است که مقدّم و تالی آن، موجبه باشد مثل: "همیشه هر عدد یا زوج است یا فرد"؛
۲. قضیه حقیقیه مرکب از دو سالبه: قضیه‌ای است که مقدّم و تالی آن، سالبه باشد مثل: "همیشه هر شئ یا مادی نیست یا مجرّد نیست"؛
۳. قضیه حقیقیه مرکب از موجبه و سالبه: قضیه‌ای است که یکی از دو طرف (مقدّم یا تالی)، موجبه و طرف دیگر، سالبه باشد مثل: "دائماً هر موجودی یا انسان است یا انسان نیست".
[۱۰] فرصت شیرازی، میرزا محمد، اشکال ‌المیزان، ص۶۱-۶۴.


۲.۴ - به‌لحاظ کیف قضیه

تقسیم به لحاظ کیف (ایجاب و سلب) قضیه:
۱. "قضیه منفصله حقیقیه موجبه" دلالت بر ثبوت عناد و انفصال میان مقدّم و تالی می‌کند، مانند: "همیشه هر انسانی یا عالم است یا غیر عالم"؛
۲. "قضیه منفصله حقیقیه سالبه" دلالت بر نفی عناد و انفصال میان مقدّم و تالی می‌کند، مانند: "چنین نیست که همیشه هر انسانی یا راه می‌رود یا فکر می‌کند".

۲.۵ - به‌لحاظ مطابقت با واقع

تقسیم به لحاظ مطابقت یا عدم مطابقت با واقع:
۱. "قضیه منفصله حقیقیه صادقه": قضیه‌ای است که مفاد آن با واقع مطابقت دارد، مانند: "هر انسانی یا عادل است یا غیر عادل" و "چنین نیست که همیشه هر انسانی یا راه می‌رود یا فکر می‌کند"، که اوّلی "منفصله حقیقیه موجبه صادقه"، و دومی "منفصله حقیقیه سالبه صادقه" است؛
۲. "قضیه منفصله حقیقیه کاذبه": قضیه‌ای است که مفاد آن با واقع مطابقت ندارد، مانند: "هر انسانی یا کوتاه قد است یا عالم" و "چنین نیست که هر عددی یا زوج است یا فرد"، که اوّلی "منفصله حقیقیه موجبه کاذبه"، و دومی "منفصله حقیقیه سالبه کاذبه" است.
از آنجا که این تقسیمات در عرض همدیگر قرار دارند با همدیگر ترکیب شده و اقسام متعددی را پدید می‌آورند. مثلاً قضیه منفصله حقیقیه کلیه می‌تواند موجبه باشد یا سالبه، و هر یک می‌تواند از دو موجبه تشکیل شود یا دو سالبه یا یک موجبه و یک سالبه، و هر کدام از این اقسام، می‌تواند صادق یا کاذب باشد.
[۱۴] شهاب‌الدین سهروردی، یحیی بن حبش، منطق التلویحات، ص۱۹.



در تنظیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است:

• خوانساری، محمد، منطق صوری.
• گرامی، محمدعلی، منطق مقارن.
• شیرازی، قطب‌الدین، درة التاج (منطق).
• مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد.
سبزواری، ملاهادی، شرح المنظومة.    
• فرصت شیرازی، میرزا محمد، اشکال‌ المیزان.
• جرجانی، میر سید شریف، الکبری فی المنطق.
• تفتازانی، عبدالله بن شهاب‌الدين، الحاشیة علی تهذیب المنطق.
• ابوالبركات ابن‌ملكا، هبه‌الله بن علي، الکتاب المعتبر فی الحکمة.
علامه حلی، حسن بن یوسف، الجوهر النضید.    
• قطب‌الدین رازی، محمد بن‌ محمد، تحریر القواعد المنطقیه فی شرح رسالة الشمسیه.
خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس.    
• شهاب‌الدین سهروردی، یحیی بن حبش، منطق التلویحات.
مشکوةالدینی، عبدالمحسن، منطق نوین مشتمل بر اللمعات المشرقیه فی الفنون المنطقیه.    


۱. خوانساری، محمد، منطق صوری، ص۸۱.
۲. گرامی، محمدعلی، منطق مقارن، ص۱۱۰-۱۱۳.
۳. قطب‌الدین رازی، محمد بن‌ محمد، تحریر القواعد المنطقیه فی شرح رسالة الشمسیه، ص۱۱۲-۱۱۳.
۴. شیرازی، قطب‌الدین، درة التاج (منطق)، ص۸۷.
۵. مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد، ص۱۸۵-۱۹۰.
۶. تفتازانی، عبدالله بن شهاب‌الدين، الحاشیة علی تهذیب المنطق، ص۶۴-۶۶.
۷. جرجانی، میر سید شریف، الکبری فی المنطق، ص۱۸۰.
۸. ابوالبركات ابن‌ملكا، هبه‌الله بن علي، الکتاب المعتبر فی الحکمة، ص۱۵۴.
۹. خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس، ص۷۷.    
۱۰. فرصت شیرازی، میرزا محمد، اشکال ‌المیزان، ص۶۱-۶۴.
۱۱. علامه حلی، حسن بن یوسف، الجوهر النضید، ص۴۵.    
۱۲. مشکوةالدینی، عبدالمحسن، منطق نوین مشتمل بر اللمعات المشرقیه فی الفنون المنطقیه، ص۲۹۵-۲۹۶.    
۱۳. سبزواری، ملاهادی، شرح المنظومة، ص۲۴۱.    
۱۴. شهاب‌الدین سهروردی، یحیی بن حبش، منطق التلویحات، ص۱۹.



پایگاه مدیریت اطلاعات علوم اسلامی، برگرفته از مقاله «قضیه منفصله حقیقیه»، تاریخ بازیابی۱۳۹۶/۳/۲۲.    



جعبه ابزار