• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ملاقات با حضرت مهدی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



از آن‌جا که در روایات، پنهان‌زیستی آن امام بزرگوار، رازی از رازهای خداوند سبحانه و تعالی دانسته شده و دربارۀ چگونگی غیبت، دیدگاه‌های متفاوتی ذکر شده، دربارۀ ملاقات با آن حضرت در عصر غیبت، نگاه‌های مختلفی ارائه شده است.

فهرست مندرجات

۱ - دوران زندگانی امام زمان
۲ - دوران غیبت کبرا
۳ - عدم امکان ملاقات به طور مطلق
       ۳.۱ - روایات
              ۳.۱.۱ - روایت اول
              ۳.۱.۲ - روایت دوم
              ۳.۱.۳ - روایت سوم
              ۳.۱.۴ - روایت چهارم
              ۳.۱.۵ - روایت پنجم
       ۳.۲ - ممنوع بودن رؤیت امام زمان
       ۳.۳ - ادله ممنوع نبودن دیدار امام زمان
              ۳.۳.۱ - دلیل اول
              ۳.۳.۲ - دلیل دوم
       ۳.۴ - دیدگاه برخی اندیشوران شیعه
              ۳.۴.۱ - دیدگاه سید مرتضی
              ۳.۴.۲ - دیدگاه شیخ طوسی
              ۳.۴.۳ - دیدگاه سید بن طاووس
۴ - امکان ملاقات بدون شناخت
       ۴.۱ - روایتی از شیخ صدوق
       ۴.۲ - روایتی از محمد بن عثمان
       ۴.۳ - بیان یک نکته
۵ - وقوع ملاقات همراه شناخت
       ۵.۱ - توقیع امام در این باره
       ۵.۲ - اشکالات توقیع
              ۵.۲.۱ - اول
              ۵.۲.۲ - دوم
              ۵.۲.۳ - سوم
       ۵.۳ - شبهه
       ۵.۴ - سخنان برخی بزرگان
              ۵.۴.۱ - سخن سید مرتضی
              ۵.۴.۲ - سخن شیخ طوسی
              ۵.۴.۳ - سخن سید بن طاووس
       ۵.۵ - سخن محقق اربلی
۶ - وقوع ملاقات و پذیرش ادعا
۷ - پانویس
۸ - منبع


دانشوران شیعه، عمر آن حضرت را به چهار دورۀ متفاوت تقسیم کرده‌اند.
۱. دوران زندگی با پدر خود؛
۲. دوران غیبت صغرا؛
۳. دوران غیبت کبرا؛
۴. دوران ظهور.
از آن‌جا که دورۀ نخست و دوم و نیز دورۀ چهارم چندان محل مناقشه نیست، در این مجال، فقط به دورۀ سوم می‌پردازیم.


به دلیل وجود روایات و حکایات متعارض، در این بحث، دیدگاه‌های متفاوتی وجود دارد:


این دیدگاه، به طور اساسی از روایاتی قابل استفاده است که از ناپیدایی آن حضرت در دوران غیبت سخن به میان آورده است؛ مانند:

۳.۱ - روایات

در این‌جا به برخی روایات اشاره می‌کنیم:

۳.۱.۱ - روایت اول

- «تری و لا تری؛ می‌بیند و دیده نمی‌شود».

۳.۱.۲ - روایت دوم

- «لایرونه؛ او را نمی‌بینند».

۳.۱.۳ - روایت سوم

- «یری النّاس و لا یرونه؛ مردم را می‌بیند و مردم او را نمی‌بینند».

۳.۱.۴ - روایت چهارم

- «لا یری جسمه؛ جسم او دیده نمی‌شود».

۳.۱.۵ - روایت پنجم

- «أری الخلق و لا تری؛ مردمان را می‌بینم و تو دیده نمی‌شوی».

۳.۲ - ممنوع بودن رؤیت امام زمان

چنین روایاتی، باعث شده است ابن ابی‌زینب نعمانی - در جایگاه نخستین کسی که به طور شایسته روایات مربوط به حضرت مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) را گردآوری و بررسی کرده است - در فصلی از کتاب خود، به روشنی مشاهده حضرت را در عصر غیبت جایز ندانسته و تحقیق در این زمینه را ممنوع و شیعیان را در ندیدن حضرت، معذور بداند. وی به این نکتۀ مهم، این‌گونه اشاره کرده است:
... برای شیعیان، جست‌وجوی امام و کشف صاحب غیبت و در پی نام و محل سکونت و محل غیبت او بودن یا اشاره به ذکر او کردن، ممنوع است؛ چه رسد بر آن‌که بخواهند آشکارا او را ببینند.

۳.۳ - ادله ممنوع نبودن دیدار امام زمان

با وجود آن‌که این دیدگاه، از روایات پیشین قابل استفاده است، و نیز به روایاتی که امام را بسان خورشید پس ابر معرفی کرده، نزدیک‌تر است، کسی به روشنی قائل به آن نشده و ملاقات را ممتنع ندانسته است؛ به دلیل آن‌که:

۳.۳.۱ - دلیل اول

برخی روایات، امکان ملاقات را منتفی ندانسته، دیدن بدون شناخت را ممکن دانسته‌اند.

۳.۳.۲ - دلیل دوم

شکی نیست در دوران غیبت صغرا که بخشی از دوران غیبت آن حضرت است، برخی شیعیان - به ویژه نایبان خاص - آن حضرت را ملاقات کرده‌اند؛ بنابراین شکی نیست که روایت‌های یادشده، تخصیص خورده و ملاقات با آن حضرت امکان دارد.

۳.۴ - دیدگاه برخی اندیشوران شیعه

دربارۀ امکان ملاقات، برخی اندیشوران شیعه نیز چنین نوشته‌اند:

۳.۴.۱ - دیدگاه سید مرتضی

سید مرتضی می‌نویسد:
... همانا ممتنع نیست که امام برای برخی دوستانش آشکار شود؛ از افرادی که از سوی آن‌ها ترسی وجود ندارد.

۳.۴.۲ - دیدگاه شیخ طوسی

شیخ طوسی نیز می‌نویسد:
ما با جزم و یقین نمی‌دانیم که آن محبوب دل‌ها از دیدۀ همۀ دوست‌دارانش نهان و غایب است؛ بلکه امکان دارد برای بیشتر آنان ظاهر شود.

۳.۴.۳ - دیدگاه سید بن طاووس

سید بن طاووس نیز در این‌باره خطاب به فرزند خود نوشته است:
امام، اکنون از جمیع شیعیان غایب است؛ ولی ممتنع نیست گروهی از آنان به ملاقات حضرت مشرف شده، از گفتار و کردار او استفاده کنند.


در این دیدگاه - برخلاف دیدگاه نخست - امکان ملاقات، مورد پذیرش است؛ ولی وقوع ملاقات همراه شناخت آن حضرت را در این دوران، غیر قابل پذیرش و آن را با فلسفۀ غیبت در تعارض می‌داند. در این دیدگاه، به طور عمده به روایاتی استناد می‌شود که در آن، سخن از دیده شدن حضرت به میان آمده است؛ اما تصریح شده که در آن دیدار، هرگز شناختی از حضرت صورت نمی‌گیرد؛ بنابراین امکان دیدار هست؛ اما چون فرد، آن حضرت را نخواهد شناخت.

۴.۱ - روایتی از شیخ صدوق

شیخ صدوق با ذکر سند از سدیر نقل کرده که امام صادق (علیه‌السلام) فرمود:

«إنّ فی القائم سنّة من یوسف... فما تنکر هذه الامة ان یکون اللّه عزوجل یفعل بحجّته ما فعل بیوسف أن یکون یسیر فی أسواقهم و یطأ بسطهم و هم لا یعرفونه حتّی یأذن اللّه عزوجل له أن یعرّفهم نفسه کما أذن لیوسف...»؛ در قائم، سنتی از یوسف است ... چرا این مردم منکرند که خدای تعالی با حجت خود همان کند که با یوسف کرد؟ بین ایشان گردش کند و در بازارهای آن‌ها راه رود و بر بساط آن‌ها پا نهد و آن‌ها او را نشناسند، تا آن‌گاه که خدای تعالی به او اذن دهد که خود را به آن‌ها معرفی کند؛ همان‌گونه که به یوسف اذن داد... .

۴.۲ - روایتی از محمد بن عثمان

سخن دیگر در تأیید این دیدگاه از نایب خاص حضرت مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) محمد بن عثمان نقل شده است که می‌گوید:
به خدا سوگند! همانا صاحب این امر، هر سال در موسم حج حاضر می‌شود؛ مردم را می‌بیند و آن‌ها را می‌شناسد و مردم، او را می‌بینند؛ ولی نمی‌شناسند.
از این روایات، استفاده می‌شود نه فقط هنگام ملاقات که پس از آن هم، حضرت شناخته نمی‌شود.

۴.۳ - بیان یک نکته

منطقی است گفته شود کسی که هنگام دیدار، آن حضرت را نشناخته است، دلیلی وجود ندارد پس از آن بگوید آن کسی را که دیده، به طور حتم حضرت بوده است. چه‌بسا از ملازمان آن حضرت یا یکی از اولیای الهی بوده که به دستور آن حضرت، برای رفع مشکل او اقدام کرده است.
این نکته، قابل تأمل است.
حجم روایات این دیدگاه، بسیار کمتر از دستۀ نخست است؛ به هر حال می‌توان دیدگاه یاد شده را از آن به دست آورد. جمع بین دو دیدگاه یاد شده به این صورت است که آن حضرت، از نگاه عموم مردم پنهان است و اگر اراده کند کسی آن حضرت را ببیند، او را نخواهد شناخت.


(وقوع ملاقات همراه شناخت و عدم پذیرش ادعا)
در این دیدگاه، نه فقط امکان و وقوع ملاقات مورد پذیرش است، بلکه ملاقات همراه با شناخت آن حضرت نیز پذیرفته شده است؛ اما آنچه مورد انکار این است، این‌که ملاقات‌کننده، حق ندارد مشاهده خود را برای دیگران نقل نماید؛ به بیان دیگر، ادعای ملاقات نماید.

۵.۱ - توقیع امام در این باره

این دیدگاه، به طور عمده از توقیعی با این مضمون استفاده شده است. در این توقیع که شش روز پیش از مرگ علی بن محمد سمری، واپسین سفیر خاص امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) از ناحیه آن حضرت صادر شده،

[۲۳] نیلی نجفی، علی بن عبدالکریم، منتخب الانوار المضیئة، ص۱۳۰.
(این کثرت نقل، خود شاهدی بر اعتماد نقل‌کنندگان بر مضمون روایت است.) چنین آمده است:

... به زودی از شیعیان من، کسانی خواهند آمد که ادعای مشاهده بکنند. آگاه باشید هرکس پیش از خروج سفیانی و صیحه آسمانی ادعای مشاهده کند، او دروغ‌گوی افترازننده است.
[۲۸] نیلی نجفی، علی بن عبدالکریم، منتخب الانوار المضیئة، ص۱۳۰.


این‌جا مدعی، اعم از این است که به ادعای خویش اطمینان داشته باشد یا به دروغ، ادعایی را مطرح کند یا بپندارد حق است. البته برخی بزرگان، اشکالاتی به توقیع وارد ساخته، نوشته‌اند:

۵.۲ - اشکالات توقیع

این خبر، ضعیف و غیر آن خبر، واحد است که جز ظنی از آن حاصل نشود و مورث جزم و یقین نباشد؛ پس قابلیت ندارد که معارضه کند با وجدان قطعی که از مجموع آن قصص و حکایات پیدا می‌شود. هرچند از هر یک آن‌ها پیدا نشود؛ بلکه از جمله‌ای از آن‌ها که دارا بود کرامات و خارق عاداتی را که ممکن نباشد صدور آن‌ها از غیر آن جناب؛ پس چگونه رواست اعراض از آن‌ها به جهت وجود خبر ضعیفی که ناقل آن (شیخ طوسی) عمل نکرده به آن، در همان کتاب.
[۳۱] طبرسی نوری، میرزا حسین، نجم الثاقب، ص۴۸۴.
که در محل خود به صورت مفصل پاسخ داده شده است.
خلاصه آن‌که:

۵.۲.۱ - اول

توقیع مرسل نیست؛ چراکه شیخ صدوق در کمال الدین آن را با سند ذکر کرده است. افزون بر آن، شیخ طوسی این حدیث را از ابن بابویه نقل می‌کند و می‌گوید: «اخبرنا جماعة»؛ پس توقیع از یک طریق نیست.

۵.۲.۲ - دوم

توقیع ضعیف نیز نیست؛ چراکه همۀ راویان آن، ثقه هستند.
۳. این‌که گفته شده است: «راوی آن، شیخ طوسی، به توقیع عمل نکرده است»، درست نیست؛ چراکه آنچه شیخ طوسی نقل کرده است، به دوران غیبت صغرا مربوط می‌شود و توقیع، نفی ادعای دیدن در دوران غیبت کبرا را مورد نظر دارد و مدعی دیدار در این زمان را باید تکذیب کرد.

۵.۲.۳ - سوم

این‌که گفته‌اند: «از توقیع اعراض شده است» درست نیست؛ زیرا عالمان بزرگوار که پس از شیخ صدوق، به نقل توقیع پرداخته‌اند، به آن، باور داشته و در سند و دلالت آن، تردیدی نکرده‌اند.

۵.۳ - شبهه

ممکن است گفته شود منظور توقیع، مشاهدۀ همراه با ادعای سفارت یا وکالت از جانب حضرت مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) و رساندن پیام به آن حضرت و گرفتن پاسخ از ایشان است.
این احتمال، خلاف ظاهر عبارت امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) در توقیع شریف است.

۵.۴ - سخنان برخی بزرگان

این‌جا لازم است به برخی سخنان بزرگان اشاره کنیم که در آن، ضمن پذیرش امکان ملاقات، گفته‌اند در صورت ملاقات، فرد ملاقات‌کننده پرده از راز دیدار خود برنخواهد داشت و این، همان تکذیب ادعای ملاقات است:

۵.۴.۱ - سخن سید مرتضی

سید مرتضی، بدون آن‌که قاطعانه ملاقات با حضرت را بپذیرد، عدم امکان ملاقات را غیر قطعی دانسته، می‌نویسد:
ما قطع نداریم دست کسی به امام نمی‌رسد و بشر نمی‌تواند او را ملاقات کند. این، امری غیر معلوم است که راهی بر قطع به آن نیست.
آنگاه می‌نویسد:
... همانا ممتنع نیست که امام برای برخی دوستانش آشکار شود؛ از افرادی که از سوی آن‌ها ترسی وجود ندارد. پس به درستی که این، از اموری است که قطع بر امتناع و ارتفاع آن ممکن نیست. و هریک از شیعیان حال خودش را می‌داند و راهی نیست برای آگاهی به حال دیگران.

۵.۴.۲ - سخن شیخ طوسی

شیخ طوسی نیز آن مضمون را این‌گونه بیان کرده است:
ما با جزم و یقین نمی‌دانیم آن حضرت از دیدۀ همۀ دوست‌دارانش نهان و غایب است؛ بلکه امکان دارد برای بیشتر آنان ظاهر شود و هر فرد، فقط از حالات خود خبر دارد.
این بیان، دیدن آن حضرت را ممکن می‌داند؛ اما دربارۀ ادعای وقوع ملاقات، به نظر می‌رسد، آن را منتفی می‌داند.

۵.۴.۳ - سخن سید بن طاووس

سید بن طاووس نیز خطاب به فرزند خود، در این‌باره نوشته است:
اگر امام اکنون از جمیع شیعیان غایب است؛ ولی ممتنع نیست گروهی از آنان به ملاقات حضرت مشرف شده، از گفتار و کردار او استفاده کنند و از دیگران بپوشانند....
سخن سید بن طاووس مؤید دیدگاه تکذیب ادعای مشاهد است؛ چه این‌که پوشاندن تشرف هنگامی که در مقیاس کلی باشد، به معنای رد تمام ادعاهایی است که در دست است.

۵.۵ - سخن محقق اربلی

محقق اربلی نیز پس از نقل کلامی از مرحوم طبرسی که گفته است: «ما قطع نداریم کسی در دوران غیبت به امام نمی‌رسد»، اظهار شگفتی کرده، نوشته است:
«مرحوم طبرسی چرا چنین گفته است؟ در حالی که باید قطع به این داشته باشد؛ چراکه با فاصله اندکی پیش از این، او توقیع نفی ادعای ملاقات را ذکر کرده بود».
محقق اربلی آن‌گاه دیدگاه خود را در توجیه سخن مرحوم طبرسی، این‌گونه بیان کرده است:
به طور حتم، او به این نکته نظر داشته است که افرادی که احیانا به دیدار نایل می‌شوند، هرگز آن دیدار را افشا نخواهند کرد و افرادی که به چنین ادعایی دست می‌زنند، دروغ‌گویند.


گروهی از دانشمندان شیعه بر این باورند که در غیبت کبرا، ملاقات‌های فراوانی با آن حضرت صورت گرفته است. این دیدگاه، بین متأخران شهرت بیشتری یافته است. این گروه بر قبول امکان، وقوع و ادعای ملاقات با حضرت حجت (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) در غیبت کبرا به حکایت‌هایی که در این‌ باره در دست است، استناد کرده‌اند. ایشان بر این باورند که در کتاب‌های بسیاری، داستان‌های گوناگونی نقل شده که سخن از ملاقات با حضرت مهدی (عجل‌الله‌تعالي‌فرجه‌الشريف) به میان آورده است و هرگز انبوه این ادعاها را نمی‌توان انکار کرد. مهم‌ترین دلیل ایشان، این است که چگونه ممکن است این همه ادعای ملاقات دروغ باشد؟
باید توجه داشت ملاقات حضرت فضیلت بزرگی است؛ اما آنچه مهم‌تر است، شناخت و معرفت آن بزرگوار و عمل به دستورهایی است که رضایت خداوند سبحانه و تعالی و آن حضرت را در پی دارد. فراموش نشود کم نبودند افرادی که همواره در زمان پیامبر و امامان (علیهم‌السلام) با آن بزرگواران دیدار می‌کردند؛ اما بهره معرفتی چندانی از آن ملاقات‌ها نمی‌بردند و گاهی هم مورد خشم و غضب ایشان واقع می‌شدند.


۱. مجمد بن ابراهیم، نعمانی، الغیبة، ص۱۴۴.    
۲. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۳۳۷، ح۶.    
۳. مجمد بن ابراهیم، نعمانی، الغیبة، ص۱۷۵، ح۱۴.    
۴. طوسی، محمد بن حسن (شیخ طوسی)، کتاب الغیبة، ص۱۶۱، ح۱۱۹.    
۵. ابن بابویه، محمد بن علی (شیخ صدوق)، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، باب۳۳، ص۳۴۶، ح۳۳.    
۶. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۳۳۹، ح۱۲.    
۷. ابن بابویه، محمد بن علی (شیخ صدوق)، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، باب۳۳، ص۳۴۶، ح۳۳.    
۸. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۳۳۳، ح۳.    
۹. ابن بابویه، محمد بن علی (شیخ صدوق)، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، باب۳۵، ص۳۷۰، ح۲.    
۱۰. ابن طاووس، علی بن موسی (سید بن طاووس)، الاقبال، ج۱، ص۵۱۰.    
۱۱. مجمد بن ابراهیم، نعمانی، الغیبة، ص۱۶۰، ح۸.    
۱۲. علم الهدی، علی بن حسین (سید مرتضی)، تنزیه الانبیاء، ص۲۳۸.    
۱۳. طوسی، محمد بن حسن (شیخ طوسی)، کتاب الغیبة، ص۹۹.    
۱۴. ابن طاووس، علی بن موسی (سید بن طاووس)، الطرائف، ص۱۸۵.    
۱۵. ابن بابویه، محمد بن علی (شیخ صدوق)، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، باب۵، ص۱۴۴ ۱۴۵، ح۱۱.    
۱۶. طوسی، محمد بن حسن (شیخ طوسی)، کتاب الغیبة، ص۳۶۴.    
۱۷. ابن بابویه، محمد بن علی (شیخ صدوق)، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۵۲۰.    
۱۸. ابن بابویه، محمد بن علی (شیخ صدوق)، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۵۱۶، ح۴۴.    
۱۹. طوسی، محمد بن حسن (شیخ طوسی)، کتاب الغیبة، ص۳۹۵.    
۲۰. طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، ج۲، ص۲۹۶ ۲۹۷.    
۲۱. راوندی، قطب الدین، الخرائج و الجرائح، ج۲، ص۱۱۲۸ ۱۱۲۹.    
۲۲. اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة، ج۲، ص۳۳۸.    
۲۳. نیلی نجفی، علی بن عبدالکریم، منتخب الانوار المضیئة، ص۱۳۰.
۲۴. طوسی، محمد بن حسن (شیخ طوسی)، کتاب الغیبة، ص۳۹۵.    
۲۵. طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، ج۲، ص۲۹۶ ۲۹۷.    
۲۶. راوندی، قطب الدین، الخرائج و الجرائح، ج۲، ص۱۱۲۸ ۱۱۲۹.    
۲۷. اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة، ج۲، ص۳۳۸.    
۲۸. نیلی نجفی، علی بن عبدالکریم، منتخب الانوار المضیئة، ص۱۳۰.
۲۹. طبرسی نوری، میرزا حسین، نجم الثاقب، ج۲، ص۲۸.    
۳۰. طبرسی نوری، میرزا حسین، نجم الثاقب، ج۲، ص۴۰۳ ۴۰۴.    
۳۱. طبرسی نوری، میرزا حسین، نجم الثاقب، ص۴۸۴.
۳۲. علم الهدی، علی بن حسین (سید مرتضی)، تنزیه الانبیاء، ص۲۳۵.    
۳۳. علم الهدی، علی بن حسین (سید مرتضی)، تنزیه الانبیاء، ص۲۳۸.    
۳۴. طوسی، محمد بن حسن (شیخ طوسی)، کتاب الغیبة، ص۹۹.    
۳۵. ابن طاووس، علی بن موسی (سید بن طاووس)، الطرائف، ص۱۸۵.    
۳۶. اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة، ج۲، ص۳۳۸.    



فرهنگ‌نامه مهدویت، سلیمیان، خدامراد، ص۴۰۹، برگرفته از مقاله «ملاقات با حضرت مهدی».    



جعبه ابزار