• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

محمداسماعیل‌ بن‌ محمدحسین‌ مازندرانی‌ خواجویی اصفهانی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



خواجویی‌، ملامحمداسماعیل‌ بن‌ محمدحسین‌ مازندرانی‌، طبری‌الاصل‌ مشهور به‌ خواجویی‌، حکیم‌ و فقیه‌ و متکلم‌ شیعی‌ قرن‌ دوازدهم‌ و ساکن محله خواجو در اصفهان بوده است.



ملاّمحمّداسماعیل اهل مازندران بوده و احتمالا زادگاه وی نیز همان منطقه بوده است؛ اما مشخص نیست که از کدام شهر این استان سرسبز می باشد. در هیچ یک از آثارش نیز دیده نشد که وی از محل تولد و اجداد خود نام برده باشد. او در بیشتر آثارش، خود را مازندانی معرفی کرده است.
[۱] رجایی، سیدمهدی، مشاهیر تخت فولاد، ص ۶.



ملاّمحمّداسماعیل بن محمّدحسین بن محمّدرضا بن علاء الدّین محمّدمازندرانی معروف به ملاّاسماعیل خواجویی؛ عالم فاضل و حکیم کامل محقّق مدقّق، از اکابر فقهاء مجتهدین، و از اعاظم حکماء و مدرّسین است. وی در سال ۱۱۰۰ به‌ دنیا آمد
[۲] مدرس‌ گیلانی‌، مرتضی‌، منتخب‌ معجم‌الحکماء، ج۱، ص۴۵.
و برای‌ کسب‌ علم‌ وارد حوزۀ‌ علمیه اصفهان‌ شد.


شهرت او به «خواجویی» نیز بدان سبب بوده که وی در سال (۱۱۳۳ هـ . ق) به محله «خواجو» که در آن هنگام خارج از شهر اصفهان بوده، هجرت کرده است.
[۳] رجایی، سیدمهدی، مشاهیر تخت فولاد، ص ۶.
از نوشته های کهن استفاده می شود که این محله را قبل از حکومت صفویه، «باغ کاردان» و «طراز آباد» می‌نامیده‌اند و در عهد صفویه و پس از آن گاهی «خواجو» و زمانی «خواجه» گفته شده است. سبب این نامگذاری ظاهراً سکونت جمعی از خواجه‌سرایان حرم سلاطین سلجوقی یا صفوی در این ناحیه بوده است و «خواجه» در اثر کثرت استعمال به «خواجو» تبدیل شده است.
[۴] مهدوی، سیدمصلح‌الدین، تاریخچه محلّه خواجو، ص۵.
شهرت‌ وی‌ به‌حسب‌ اقامت‌ طولانی‌ او در محلۀ‌ خواجوی‌ اصفهان‌ بوده است‌.


نام تمام استادان و مشایخ علامه خواجویی در دسترس نیست؛ اما نام برخی فاضل‌ هندی‌ (متوفی‌ ۱۱۳۷) را به عنوان استاد وی نام‌ برده‌اند، همچنین‌ ممکن‌ است‌ که‌ وی‌ از اساتیدی‌ چون‌ محمدجعفر خراسانی‌ اصفهانی و ملاحمزه‌ گیلانی‌ و ملامحمدصادق‌ اردستانی‌ (متوفی‌ ۱۱۴۳) بهره‌ برده‌ باشد.
[۹] آشتیانی‌، سیدجلال‌الدین‌ ، منتخباتی‌ از آثار حکمای‌ الهی‌ ایران‌، ج‌۴، ص‌۱۵۲-۱۵۳.
[۱۰] آشتیانی‌، سیدجلال‌الدین‌ ، منتخباتی‌ از آثار حکمای‌ الهی‌ ایران‌، ج‌۴، ص‌۲۳۷.



زندگانی او با فتنه افغان مصادف بوده، و در جریان محاصره اصفهان و تسلّط افغان‌ها، گرانی و قحطی و بیماری‌ها و قتل عام مردم اصفهان، رنج‌ها دیده، و آزارها کشیده است. پس از ظهور نادر، و رفع فتنه افاغنه، کمر به احیای حوزه علمیّه اصفهان بسته، و فضلاء و اهل علم را گردآورده، و مجالس و محافل تدریس و بحث را رونق داده، و به اشاعه فقه و کلام و حکمت، اهتمام ورزیده است.


خواجویی‌ بعدها از محققان‌ و مدرّسان‌ علوم‌ عقلی‌ و نقلی‌ گردید و تا پایان‌ عمر به‌ تعلیم‌ این‌ علوم‌ پرداخت‌، و بارها کتاب‌ الشفاء ابن‌سینا را درس‌ داد‌ و با‌ داشتن حافظۀ‌ قوی‌، بسیاری‌ از قسمت‌های‌ آن‌ را از بر بود‌.


مشهورترین‌ شاگردان‌ وی‌ ملامهدی‌ نراقی‌ (متوفی‌ ۱۲۰۹)، آقامحمد بیدآبادی‌ (متوفی‌ ۱۱۹۸)، میرزاابوالقاسم‌ مدرس‌ خاتون‌آبادی‌ (متوفی‌ ۱۲۰۲) و ملامحراب‌ گیلانی‌ (متوفی‌ ۱۲۷۱) بوده‌اند.
[۱۳] سیری در تاریخ تخت فولاد اصفهان،سید مصلح الدین مهدوی، ص ۱۱۶.
[۱۴] مهدوی، سیدمصلح‌الدین، تاریخچه محلّه خواجو، ص ۷۵.



حملۀ‌ افاغنه‌ به‌ ایران‌ و محاصرۀ‌ اصفهان‌ از رویدادهای‌ مهم‌ سیاسی‌ و تاریخی‌ زندگانی‌ خواجویی‌ است‌، وی‌ در حاشیۀ‌ کتاب‌ الاربعین‌ شیخ‌ بهایی‌، پاره‌ای‌ از آن‌ حوادث‌ را گزارش‌ کرده‌ است‌.
[۱۶] مدرس‌ گیلانی‌، مرتضی‌، منتخب‌ معجم‌ الحکماء، ج۱، ص۴۵.
در آن‌ حمله‌ او را حبس‌ کردند و اموالش‌ را به‌ غارت‌ بردند، ازاین‌رو به‌ خاتون‌آباد در نزدیکی‌ اصفهان‌ رفت‌.
[۱۷] کزی‌ اصفهانی‌، عبدالکریم‌، تذکرة القبور، ج۱، ص۳۸.



او در انواع علوم زمان خود ماهر بوده و از حافظه‌ای قوی برخوردار بوده، و خطّ نستعلیق را خوش می‌نوشته است. این عالم عالی‌قدر، در دنیا به قلیلی از خوراک و پوشاک اکتفا کرده، و نظر خود را از ماسوی اللّه قطع نموده بود؛ لاجرم، مستجاب الدّعوه بود، و کراماتی از ایشان به ظهور رسید. در مقابل سخن حق، تسلیم و صاحب هیبتی عظیم بود. بزرگ و کوچک و شاه و گدا او را احترام می‌کردند و صاحبان جلالت و سلطنت، در تفخیم او دقیقه‌ای فروگذار نمی‌کردند. تا جایی که نادرشاه افشار با آن همه سطوت و صولتی که داشت، و به فضلاء و اعاظم علمای عصر خود اعتنایی نمی‌کرد، وی را مورد عنایت خاصّه قرار داده بود، و فرمان او را امتثال می‌کرد، در حالی که آن بزرگمرد، به مقام و عظمت نادر، بی‌اعتنا بود.
وی‌ با این‌که‌ در عصر پس‌ از ملاصدرا زندگی‌ می‌کرد، اما متأثر از او نبود.
[۱۹] آشتیانی‌، سیدجلال‌الدین‌، منتخباتی‌ از آثار حکمای‌ الهی‌ ایران‌، ج‌۴، ص۱۵۳.
همچنین‌ در زهد و تقوا و اعراض‌ از دنیا و تأسی‌ به‌ سیرۀ‌ رسول‌ اکرم‌ (صلی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم‌) و امامان‌ شیعه‌ (علیهم‌السلام‌) سرآمد عصر خود و نیز مورد احترام‌ همۀ‌ اقشار و اصناف‌ جامعۀ‌ روزگار خود بود، وی‌ همچنین‌ نزد نادرشاه‌ (۱۱۰۰ـ۱۱۶۰) منزلت‌ خاصی‌ داشت‌ و نادر به‌ توصیه‌های‌ او عمل‌ می‌کرد.
[۲۲] مهدوی، سیدمصلح‌الدین، دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج۱، ص۱۳۷.
آن بزرگوار محبت بسیاری نسبت به سادات و اولاد حضرت زهرا (علیهاالسلام) داشت و کمال اخلاص خود را نسبت به آنان ابراز می نمود. محمدجعفر خواجویی‌ فرزند وی‌ و نیز نوه‌ خواجویی‌، محمداسماعیل‌ خواجویی‌ ثانی‌، بعدها از عالمان‌ و ادیبان‌ عصر خود شدند.


برخی از مورخان و دانشوران درباره شخصیت و ویژگی های خواجویی اظهار نظر کرده اند که به آن ها اشاره می کنیم:

۱۰.۱ - سید محمد باقر خوانساری

سید محمدباقر خوانساری درباره شخصیت وی چنین می‌نویسد: "عالم جلیل مولانا اسماعیل خواجویی، عالمی است بارع و حکیمی است جامع و ناقدی است بصیر و محققی است نحریر. از اجلای متکلمین و فقهای اذکیا است. دارای هوش سرشار، فطرتی شریف، نفسی سلیم، هیبتی عظیم و روحی قوی است؛ و نیز قلبی پاک، درونی تزکیه شده، زهدی فراوان و اخلاقی پسندیده دارد و مستجاب‌الدعوه و بی‌ادعا می باشد و در دیده پادشاهان و اعیان عظیم و سربلند است.
نادرشاه با آن سطوت و صولتی که داشت به کسی از علمای عصر خود اعتنایی نداشت؛ اما در مقابل شخصیت والای علامه خواجویی خاضع بود و اوامر و دستورات وی را بی چون و چرا اجرا می کرد. این خود نتیجه زهدی بود که از خوراک و نوشیدنی و لباس، به اندکی بسنده می کرد و از غیر خدا قطع نظر داشت و در آن چه می کرد، قصد قربت می نمود."

۱۰.۲ - شیخ عباس قمی

شیخ عباس قمی در کتاب الکنی و الالقاب درباره شخصیت وی چنین نگاشته است: "المولی اسماعیل ... مستجاب الدعوه، مسلوب الادعاء یروی عنه العالم الجلیل المولی مهدی النراقی ... ."


صاحب عنوان در ۱۱ شعبان ۱۱۷۳ق در اصفهان وفات یافت، و در تخت فولاد، نزدیک مزار فاضل هندی مدفون گردید.
شیخ‌ عبدالنبی‌ قزوینی‌ سال وفات او را ۱۱۷۷ق ذکر نموده است، و احتمال این که اشتباه، از کاتب نسخه باشد زیاد است. شیخ عبّاس قمی در فوائد الرّضویه و جمعی پنداشته‌اند که ما دو نفر ملاّاسماعیل خواجویی در یک زمان داشته‌ایم، یک نفر فقیه، متوفّی به سال ۱۱۷۳، و یک نفر حکیم و فیلسوف، متوفّی به سال ۱۱۷۷ که این ادّعا ناشی از اشتباه راه یافته به کتاب تتمیم امل الآمل، و به کلّی مردود است. تا این اواخر، قبر او به صورت سکویی در وسط قبرستان باقی بود، تا این که شهرداری اصفهان، بقعه‌ای بر سر قبر او احداث کرد.
در تاریخ وفات او به حساب ابجد گفته‌اند:
"نورّ اللّه الجلیل مقبرته•••رفع اللّه فی الجنان منزلته".
دبیر، شاعر اصفهانی در مرثیّه‌ای که در حاشیه سنگ لوح مزار خواجویی نقر گردیده، مادّه تاریخ وفات ایشان را چنین می‌گوید:
بهر تاریخ او دبیر نوشت: «خانه علم منهدم گردید».
[۳۰] مهدوی، سیدمصلح‌الدین، سیری در تاریخ تخت فولاد، ص۱۱۵-۱۱۶.
[۳۱] جابری انصاری، حسن، تاریخ اصفهان و ری، ص۳۰۷.
[۳۲] جابری انصاری، حسن، تاریخ اصفهان و ری، ص۱۷۵.
[۳۳] جابری انصاری، حسن، تاریخ اصفهان و ری، ص۲۶۰.
[۳۴] صدرایی‌خویی، علی، آشنای حق، ص۲۸-۳۱.
[۳۵] همایی، جلال‌الدین، مقالات ادبی، ج۱، ص۳۲۸.
[۳۷] کتابی، سیدمحمدباقر، رجال اصفهان، ج۱، ص۳۱۶-۳۱۸.
[۳۸] مهدوی، سیدمصلح‌الدین، رجال اصفهان یا تذکره القبور، ص۵۳-۵۵.
[۴۲] قمی، شیخ عباس، فوائد الرّضویه، ج۱، ص۵۲-۵۳.
[۴۳] آزاد کشمیری، محمدعلی، نجوم السماء، ص۲۶۸.
[۴۵] مهدوی، سیدمصلح‌الدین، تاریخچه محلّه خواجو، ص۷۴-۷۵.
[۴۶] معلم حبیب‌آبادی، محمدعلی، مکارم آلاثار، ج۷، ص۲۴۲۱-۲۴۲۲.
[۴۷] مهدوی، سیدمصلح‌الدین، دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج۱، ص۲۷۲-۲۷۳.



ملا محمداسماعیل خواجویی در طول زندگی مشقت بار خود به تحقیق و پژوش پرداخت و حوادث ناگوار، این عالم نستوه را از تدلیف باز نداشت. برخی از آثار دقیق و تحقیقی وی در فقه، اصول، حدیث، رجال، حکمت، کلام و ... در اوج هجوم افغان ها به ایران، به ویژه اصفهان به رشته تحریر در آورده است. صاحب روضات الجنات تعداد آثار ایشان را یکصد و پنجاه اثر ذکر کرده است؛ اما صاحب حدیقه الشعرا، آثار محققانه مرحوم خواجویی را سیصد اثر می داند. خواجویی بر بیشتر کتاب های حوزوی حاشیه دارد.
بررسی آثار گران‌سنگ این فقیه فرزانه نشان می دهد که بخش مهمی از این آثار به صورت دست نوشته در گوشه کتابخانه‌ها مهجور مانده و هنوز به زیور طبع آراسته نشده است. اخیرا به کوشش محقق پرتلاش سید مهدی رجایی، حدود هشتاد اثر از آثار ارزشمند مرحوم خواجویی جمع آوری و منتشر شده است. برخی از تالیفات وی عبارتند از:
• ابطال زمان الموهوم، چاپ شده در کتاب سبع رسائل؛
• الاربعون حدیثا، مطبوع؛
• تجسّم اعمال، چاپ شده در جلد اوّل کتاب میراث حوزه اصفهان؛
• ترجمه مناظره مامونیّه، مطبوع؛
• تعلیقه بر اربعین حدیث شیخ بهایی، مطبوع؛
• تعلیقه بر اثنی عشریّه صومیّه شیخ بهایی، مطبوع؛
• تعلیقه بر مفتاح الفلاح شیخ بهایی، مطبوع؛
• ردّ بر وحدت وجود، به فارسی، چاپ شده در جلد اوّل میراث حوزه اصفهان؛
• جامع الشّتات، مطبوع؛
• رسائل در اجل محتوم، چاپ شده در جلد اوّل میراث حوزه اصفهان؛
• سهو النّبی، مطبوع؛
• الفوائد الرّجالیّه، مطبوع؛
• مفتاح الفلاح فی شرح دعاء الصّباح، مطبوع؛
• هدایه الفؤاد، مطبوع؛
• حاشیه و شرح بر مدارک، مطبوع؛
• حاشیه بر تفسیر صافی، مطبوع؛
• حاشیه بر زبده البیان، مخطوط؛ .
• بشارات الشّیعه، مطبوع؛
• الامامه؛
• رساله در غنا؛
• الرد علی الشهاب الثاقب‌؛
• الرد علی الصوفیة؛
• ما لا تتم الصلاة فیه‌؛
• رسالة فی الطلاق الرجعی؛
• شرح النهج؛
• حواشی المسائل المهنائیة؛
• الجبر و التفویض‌.


۱. رجایی، سیدمهدی، مشاهیر تخت فولاد، ص ۶.
۲. مدرس‌ گیلانی‌، مرتضی‌، منتخب‌ معجم‌الحکماء، ج۱، ص۴۵.
۳. رجایی، سیدمهدی، مشاهیر تخت فولاد، ص ۶.
۴. مهدوی، سیدمصلح‌الدین، تاریخچه محلّه خواجو، ص۵.
۵. حرعاملی، محمد بن حسن، تتمیم امل الآمل، ص۶۷-۶۹.    
۶. موسوی خوانساری، میرزا محمدباقر، روضات الجنّات، ج۱، ص۱۱۴.    
۷. قمی، شیخ عباس، الکنی و الالقاب، ج۲، ص۲۰۰.    
۸. موسوی خوانساری، میرزا محمدباقر، روضات الجنّات، ج۱، ص۱۱۴.    
۹. آشتیانی‌، سیدجلال‌الدین‌ ، منتخباتی‌ از آثار حکمای‌ الهی‌ ایران‌، ج‌۴، ص‌۱۵۲-۱۵۳.
۱۰. آشتیانی‌، سیدجلال‌الدین‌ ، منتخباتی‌ از آثار حکمای‌ الهی‌ ایران‌، ج‌۴، ص‌۲۳۷.
۱۱. موسوی خوانساری، میرزا محمدباقر، روضات الجنّات، ج۱، ص۱۱۴.    
۱۲. حرعاملی، محمد بن حسن، تتمیم امل الآمل، ص۶۷.    
۱۳. سیری در تاریخ تخت فولاد اصفهان،سید مصلح الدین مهدوی، ص ۱۱۶.
۱۴. مهدوی، سیدمصلح‌الدین، تاریخچه محلّه خواجو، ص ۷۵.
۱۵. موسوی خوانساری، میرزا محمدباقر، روضات الجنّات، ج۱، ص۱۱۴.    
۱۶. مدرس‌ گیلانی‌، مرتضی‌، منتخب‌ معجم‌ الحکماء، ج۱، ص۴۵.
۱۷. کزی‌ اصفهانی‌، عبدالکریم‌، تذکرة القبور، ج۱، ص۳۸.
۱۸. موسوی خوانساری، میرزا محمدباقر، روضات الجنّات، ج۱، ص۱۱۴.    
۱۹. آشتیانی‌، سیدجلال‌الدین‌، منتخباتی‌ از آثار حکمای‌ الهی‌ ایران‌، ج‌۴، ص۱۵۳.
۲۰. موسوی خوانساری، میرزا محمدباقر، روضات الجنّات، ج۱، ص۱۱۴.    
۲۱. قمی، شیخ عباس، الکنی و الالقاب، ج۲، ص۲۰۰.    
۲۲. مهدوی، سیدمصلح‌الدین، دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج۱، ص۱۳۷.
۲۳. حرعاملی، محمد بن حسن، تتمیم امل الآمل، ص۶۸.    
۲۴. موسوی خوانساری، میرزا محمدباقر، روضات الجنّات، ج۱، ص۱۱۴.    
۲۵. قمی، شیخ عباس، الکنی و الالقاب، ج۲، ص۲۰۰.    
۲۶. قمی، شیخ عباس، الکنی و الالقاب، ج۲، ص۲۰۰.    
۲۷. موسوی خوانساری، میرزا محمدباقر، روضات الجنّات، ج۱، ص۱۱۹.    
۲۸. قمی، شیخ عباس، الکنی و الالقاب، ج۲، ص۲۰۰.    
۲۹. حرعاملی، محمد بن حسن، تتمیم امل الآمل، ص۶۹.    
۳۰. مهدوی، سیدمصلح‌الدین، سیری در تاریخ تخت فولاد، ص۱۱۵-۱۱۶.
۳۱. جابری انصاری، حسن، تاریخ اصفهان و ری، ص۳۰۷.
۳۲. جابری انصاری، حسن، تاریخ اصفهان و ری، ص۱۷۵.
۳۳. جابری انصاری، حسن، تاریخ اصفهان و ری، ص۲۶۰.
۳۴. صدرایی‌خویی، علی، آشنای حق، ص۲۸-۳۱.
۳۵. همایی، جلال‌الدین، مقالات ادبی، ج۱، ص۳۲۸.
۳۶. موسوی خوانساری، میرزا محمدباقر، روضات الجنّات، ج۱، ص۱۱۴.    
۳۷. کتابی، سیدمحمدباقر، رجال اصفهان، ج۱، ص۳۱۶-۳۱۸.
۳۸. مهدوی، سیدمصلح‌الدین، رجال اصفهان یا تذکره القبور، ص۵۳-۵۵.
۳۹. حرعاملی، محمد بن حسن، تتمیم امل الآمل، ص۶۷-۶۹.    
۴۰. مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانه الادب، ج۲، ص۱۰۵.    
۴۱. قمی، شیخ عباس، الکنی و الالقاب، ج۲، ص۲۰۰.    
۴۲. قمی، شیخ عباس، فوائد الرّضویه، ج۱، ص۵۲-۵۳.
۴۳. آزاد کشمیری، محمدعلی، نجوم السماء، ص۲۶۸.
۴۴. امین عاملی‌، سیدمحسن، اعیان الشّیعه، ج۳، ص۴۰۲.    
۴۵. مهدوی، سیدمصلح‌الدین، تاریخچه محلّه خواجو، ص۷۴-۷۵.
۴۶. معلم حبیب‌آبادی، محمدعلی، مکارم آلاثار، ج۷، ص۲۴۲۱-۲۴۲۲.
۴۷. مهدوی، سیدمصلح‌الدین، دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج۱، ص۲۷۲-۲۷۳.
۴۸. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذّریعه الی تصانیف الشیعه، ج۱، ص۷۰.    
۴۹. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذّریعه الی تصانیف الشیعه، ج۱۱، ص۶.    
۵۰. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذّریعه الی تصانیف الشیعه، ج۱، ص۴۱۰.    
۵۱. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذّریعه الی تصانیف الشیعه، ج۱۳، ص۳۱۱.    
۵۲. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذّریعه الی تصانیف الشیعه، ج۶، ص۱۳.    
۵۳. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذّریعه الی تصانیف الشیعه، ج۲۵، ص۵۵.    
۵۴. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذّریعه الی تصانیف الشیعه، ج۵، ص۶۰.    
۵۵. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذّریعه الی تصانیف الشیعه، ج۱۶، ص۳۳۷.    
۵۶. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذّریعه الی تصانیف الشیعه، ج۲۱، ص۳۳۹.    
۵۷. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذّریعه الی تصانیف الشیعه، ج۱۳، ص۲۵۳.    
۵۸. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذّریعه الی تصانیف الشیعه، ج۲۵، ص۱۸۶.    
۵۹. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذّریعه الی تصانیف الشیعه، ج۶، ص۱۹۶.    
۶۰. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذّریعه الی تصانیف الشیعه، ج۱۴، ص۶۲.    
۶۱. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذّریعه الی تصانیف الشیعه، ج۶، ص۱۰۳.    
۶۲. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذّریعه الی تصانیف الشیعه، ج۳، ص۱۱۲.    
۶۳. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذّریعه الی تصانیف الشیعه، ج۲، ص۳۲۱.    
۶۴. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذّریعه الی تصانیف الشیعه، ج۱۶، ص۶۱.    
۶۵. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذّریعه الی تصانیف الشیعه، ج۱۰، ص۲۰۲.    
۶۶. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذّریعه الی تصانیف الشیعه، ج۱۰، ص۲۰۴.    
۶۷. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذّریعه الی تصانیف الشیعه، ج۱۹، ص۲۵.    
۶۸. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذّریعه الی تصانیف الشیعه، ج۱۵، ص۱۷۵.    
۶۹. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذّریعه الی تصانیف الشیعه، ج۱۴، ص۱۱۶.    
۷۰. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذّریعه الی تصانیف الشیعه، ج۷، ص۱۱۰.    
۷۱. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذّریعه الی تصانیف الشیعه، ج۶، ص۵۷.    
۷۲. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذّریعه الی تصانیف الشیعه، ج۵، ص۸۴.    



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «خواجویی‌»، شماره۵۰۵۷.    
مهدوی، سیدمصلح‌الدین، اعلام اصفهان، ج۱، ص۵۵۶.    






جعبه ابزار