• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

محمدصالح بن محمدملائکه برغانی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



برغانی، محمد صالح از عالمان شیعی مقیم مکه در قرن سیزدهم بود. ملامحمدصالح برغانی از آل برغانی که از خاندانهای مشهور علمی و زعمای مذهبی قزوین و برغان است بودند.



ملامحمدصالح برغانی فرزند ملامحمد ملائکه و برادر شهید ثالث ، از دانشمندان مشهور امامیّه در قرن سیزدهم و صاحب چندین تألیف در فقه و تفسیر و عقاید و اخبار .
در ۱۱۷۴ در قریه برغان به دنیا آمد و در ۲۷ جمادی الاخره ۱۲۷۱ در حال دعا در حرم امام حسین علیه السّلام درگذشت و همان‌جا به خاک سپرده شد.
علوم مقدّمات را نزد پدر فراگرفت و در آغاز کودکی قرآن را حفظ کرد.
سپس همراه دو برادر دیگر برای کسب مدارج علمی به قزوین و اصفهان و عتبات رفت، از درس استادانی چون ملا محمدعلی جدلی (معروف به جنگلی) و ملا علی نوری و سید علی طباطبائی حائری و سید محمد مجاهد بهره برد
[۱] محسن امین، اعیان الشیعه، ج۹، ص۳۶۹، چاپ حسن امین، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
[۲] محمدبن سلیمان تنکابنی، کتاب قصص العلماء، ج۱، ص۹۱، تهران (بی تا).
و به اجازات متعدد روایی و تصدیق اجتهاد ، از جمله اجازه ای از سید عبداللّه شبّر (معروف به مجلسی ثانی) نایل آمد.
[۳] محمدعلی بن صادقعلی کشمیری، کتاب نجوم السماء فی تراجم العلماء، ج۱، ص۴۱۶، قم ۱۳۹۴.

در حدود ۱۲۲۰، همراه برادر خود به تهران رفت و به تدریس و افتا پرداخت.
بعد از ماجرای کاخ گلستان بار دیگر به عتبات رفت و از آن‌جا راهی حجاز شد و چند سال در مکه و مدینه بر اساس مبانی فقه عامّه تدریس کرد.
[۴] محمدصالح بن محمد برغانی، موسوعه البرغانی فی فقه الشیعه، ج۱، ص۲۴، مقدمه عبدالحسین صالحی، ج ۱، تهران (بی تا).

سپس به عتبات بازگشت و در کربلا و نجف به تدریس پرداخت و سرانجام با وساطت شیخ جعفر نجفی نزد شاه قاجار ، به ایران آمد و در قزوین ساکن شد.
[۵] محمدصالح بن محمد برغانی، موسوعه البرغانی فی فقه الشیعه، ج۱، ص۲۴، مقدمه عبدالحسین صالحی، ج ۱، تهران (بی تا).

در این شهر طلاّب علوم دینی از او استقبال کردند و تدریس فقه و اصول و حدیث و تفسیر را آغاز کرد.
مدرسه ای نیز به نام صالحیّه تأسیس کرد که محلّ آموزش علوم مختلف اسلامی از فقه و اصول و حدیث و تفسیر و فلسفه بود
[۶] محمدحسن بن علی اعتمادالسلطنه، المآثر و الآثار، ج۱، ص۱۹۵، در چهل سال تاریخ ایران، چاپ ایرج افشار، ج ۱، تهران ۱۳۶۳ ش.
و فعالیّت آن تا عصر حاضر نیز ادامه یافته است.
سید جمال الدین اسدآبادی و میرزا کوچک جنگلی و اشرف الدین حسینی ، مدیر نسیم شمال، در این مرکز علمی درس خواندند و ظاهراً در این مدرسه زنان نیز به حوزه علمی شیعه راه یافتند.
همچنین در این مدرسه اقداماتی جهت خاتمه دادن به اختلافات شیخیّه و متشرّعه صورت گرفت.
ملا محمد صالح علاوه بر فعالیّتهای علمی و آموزشی، به مسائل اجتماعی و سیاسی نیز توجّه کامل داشت و خصوصاً در جبهه جنگ حاضر بود.
همراه با استاد خود، سید محمد مجاهد، و دیگر علمای اسلامی، در جنگ دوم ایران و روس نقش جدّی داشت.
سالهای پایانی عمر را نیز در کربلا به سر برد.


حاجی ملا محمد صالح برغانی قزوینی فرزند ملا محمد ملائکه از فقیهان و مفسران شیعه و برادر محمد تقی، معروف به شهید ثالث (م. ۱۲۶۳ق.)
[۸] اعیان الشیعه، ج۹، ص۳۶۹.
[۹] تراجم الرجال، ج۲، ص۷۲۷.
به سال ۱۱۷۴ق. در برغان در شمال غربی کرج زاده شد. خاندان برغانی در روزگار محمد صالح به آل صالحی، آل شهیدی و آل علوی به ترتیب در انتساب به محمد صالح، شهید ثالث و محمد علی شهرت یافتند.
[۱۰] مستدرکات اعیان الشیعه، ج۲، ص۳۰۰.
[۱۱] مستدرکات اعیان الشیعه، ج۷، ص۲۶۲.
[۱۲] موسوعة البرغانی، ج۱، ص۱۱-۱۲.
[۱۳] موسوعة البرغانی، ج۱، ص۴۸، «مقدمه».
[۱۴] دائرة المعارف تشیع، ج۱، ص۱۹۱-۱۹۲، «آل صالحی».
خاندان برغانی از خانواده‌های ریشه دار دانش و تقوا هستند که به آل بویه (حک: سده ۴ و ۵ ق. در ایران و عراق) نسب می‌برند. سپس به سبب سکونت جد اعلای برغانی‌ها،محمد کاظم طالقانی (م. ۱۰۹۴ق.) در طالقان، به آل طالقانی شهرت یافتند. از آن پس که وی از طالقان به قزوین رفت، به خاندان او نسبت قزوینی نیز دادند. محمد ملائکه از نوادگان محمد کاظم، پس از غائله اخباریان و اصولیان قزوین، ناچار به اقامت در برغان شد و از آن پس، این خاندان به برغانی مشهور گشتند.
[۱۵] مستدرکات اعیان الشیعه، ج۲، ص۳۰۰-۳۰۴.
[۱۶] موسوعة البرغانی، ج۱، ص۱۰-۱۱.
[۱۷] موسوعة البرغانی، ج۱، ص۲۶، «مقدمه».
از ویژگی‌های این خاندان، توجه به تحصیل دخترانشان،
[۱۸] مستدرکات اعیان الشیعه، ج۴، ص۲۱۲.
[۱۹] مستدرکات اعیان الشیعه، ج۶، ص۱۸۲.
[۲۰] مستدرکات اعیان الشیعه، ج۶، ص۳۱۹.
آشنایی با دانش‌های جدید، آموزش نظامی به روحانیان، اهتمام به کشاورزی و کوشش برای رفتن به کربلا است که در سیره محمد صالح و افراد دیگر خاندان برغانی نمود و عینیت دارد.
[۲۱] مستدرکات اعیان الشیعه، ج۳، ص.
[۲۲] بینات، ش۸، ص۲۴، «شرح حال مفسر بزرگ محمد صالح برغانی».


۲.۱ - تحصیل

محمد صالح مقدمات علوم را نزد پدرش فراگرفت.
[۲۳] موسوعة البرغانی، ج۱، ص۲۲، «مقدمه».
او برای تکمیل تحصیلات به حوزه‌های علمیه قزوین،اصفهان، قم، مشهد، نجف و کربلا رفت. وی فلسفه و علوم عقلی را از آقا محمد بیدآبادی (م. ۱۱۹۷ق.) و ملا علی نوری (م. ۱۲۴۶ق.) فراگرفت. دانش‌های اصول و فقه و نیز تفسیر و حدیث را در قم از میرزای قمی (م. ۱۲۳۱ق.) و سپس در نجف از شیخ جعفر کاشف الغطاء (م. ۱۲۲۸ق.) در کربلا از وحید بهبهانی (م. ۱۲۰۵ق.) ، سید علی طباطبایی (م. ۱۲۳۱ق.) ، سید محمد مجاهد (م. ۱۲۴۲ق.) و استادانی دیگر آموخت و از برخی آنان اجازه دریافت کرد.
[۲۵] دائرة المعارف تشیع، ج۳، ص۱۸۰، «برغانی، محمد صالح».
او بیش از چهل اجازه نامه از دانشوران عصر دریافت نمود.
[۲۶] موسوعة البرغانی، ج۱، ص۲۳، «مقدمه».


۲.۲ - بازگشت به قزوین

محمد صالح در بازگشت به قزوین، زندگی خود را وقف تدریس و نگارش کتاب‌های علمی نمود. گویا دروس وی در حوزه علمیه اش در قزوین، به فقه و اصول و حدیث اختصاص داشت. سپس به عراق رفت و در حدود ۱۲۲۰ق. دیگر بار به ایران بازگشت و در تهران حوزه درس تشکیل داد. پس از نمایان شدن بی کفایتی فتحعلی شاه قاجار (حک: ۱۲۱۲-۱۲۵۰ق.) و وا گذاری بخشی از شهرهای ایران به روس‌ها، محمد صالح فتوا داد که هر گونه نبرد و صلح وابسته به اذن فقیهان است. در جلسه‌ای با حضور شاه قاجار و دانشوران طراز اول، برادران برغانی بر این موضوع تاکید کردند.
[۲۷] برای تفصیل گزارش، بینات، ش۸، ص۲۳.
برغانی‌ها به دستور شاه قاجار به عراق تبعید شدند.
[۲۸] موسوعة البرغانی، ج۱، ص۲۴، «مقدمه».
در برخی منابع، در عین این که مخالفت با نظر شاه به محمد علی برغانی (م. ۱۲۶۹ق.) نسبت داده شده، او را از یاران محمد اخباری و بنیان گذار مکتبی میان شیخیه و متشرعه معرفی کرده‌اند.
[۲۹] اثرآفرینان، ج۲، ص۴۲.
البته محمد صالح با شیخیه میانه خوبی نداشت و با آنان مبارزه نمود و با شیخ احمد احسایی مناظره و او را تکفیر نمود.
[۳۰] دائرة المعارف تشیع، ج۳، ص۱۸۰-۱۸۱، «برغانی، محمد صالح».
سرانجام محمد صالح با وساطت شی خ جعفر کاشف الغطاء به ایران بازگشت و ساکن قزوین شد؛ فرزندان پسر و دختر محمد صالح، اهل دانش و فضل بودند و دخترانش مجلس تدریس فقه و اصول داشتند و از نسل ایشان دانشورانی برخاستند.
[۳۱] مستدرکات اعیان الشیعه، ج۴، ص۲۱۲.
[۳۲] مستدرکات اعیان الشیعه، ج۴، ص۳۰۴.
[۳۳] مستدرکات اعیان الشیعه، ج۶، ص۳۱۹.


۲.۳ - فرزند محمد صالح

شیخ حسن فرزند محمد صالح، از فقیهان عصر و از شاگردان شیخ انصاری بود.
[۳۴] مع علماء النجف، ج۱، ص۵۳۶.
او در حدود ۱۲۷۸ق. به حج رفت و محل تدریس پدرش در کنار مسجدالحرام را تعمیر کرد و در آن جا فقه جعفری را در مقارنه با مذاهب چهارگانه تدریس نمود. سپس به مدینه رفت و در آن جا هم کرسی تدریس فقه جعفری داشت. پس از مناظره با یکی از شیوخ آن سرزمین و غلبه بر او، متعصبان به تشیع وی پی بردند و پس از نماز عشا در بازگشت به منزل با چوب بر سرش کوبیدند. این ضربه به مرگ وی انجامید. او را در قبرستان بقیعدفن کردند.
[۳۵] موسوعة البرغانی، ج۱، ص۴۹-۵۰.
[۳۶] دائرة المعارف تشیع، ج۳، ص۱۸۴، «برغانی، حسن».
از آثار او مناسک الحج
[۳۷] موسوعة البرغانی، ج۱، ص۵۰، «مقدمه».
و کتاب الحج است. کتابالحجبه سال ۱۸۹۲م. در بمبئی منتشر شده است.
[۳۸] معجم المؤلفین، ج۱، ص۵۸۷.
[۳۹] معجم ما کتب فی الحج، ص۱۰۲.


۲.۴ - شاگردان

ملا صالح شاگردان بسیار داشت که از میان آنان محمد بن سلیمان تنکابنی (م. ۱۳۰۲ق.) معروف به صاحب قصص العلماء، میر محمد باقر طالقانی قزوینی (م. ۱۲۸۶ق.) ،
[۴۰] مستدرکات اعیان الشیعه، ج۷، ص۲۶۰.
اسدالله بن محمد صادق بروجردی حائری و سید علی بن اسماعیل موسوی قزوینی (م. ۱۲۹۸ق.) را می‌توان یاد کرد.
[۴۱] موسوعة طبقات الفقهاء، ج۱۳، ص۵۹۹.
[۴۲] موسوعة طبقات الفقهاء، ج۱۴، ص۵۳۲.


۲.۵ - سفر به حجاز

محمد صالح هنگامی که در عراق بود، عزم سرزمین حجاز کرد و در مکه مقیم شد. تاریخ سفر او به مکه مشخص نیست. در شرح احوال میرزا عبدالوهاب قزوینی (م. ۱۲۷۰ق.) آمده که او به سال ۱۲۳۰ ق. همراه شوهر خواهرش محمد صالح برغانی به حج رفت.
[۴۳] مستدرکات اعیان الشیعه، ج۳، ص۱۳۷.
شاید پس از این تاریخ ملا صالح قصد ماندن در مکه کرده باشد. در گزارش‌ها تنها همین اشاره آمده که او چند سال در مکه اقامت کرد.
[۴۴] مستدرکات اعیان الشیعه، ج۲، ص۳۰۳-۳۰۴.
[۴۵] موسوعة البرغانی، ج۱، ص۲۴، «مقدمه».
محمد صالح در مکه مذهبش را پوشیده می‌داشت و فقه جعفری را در مدرسه‌ای کنار مسجدالحرام در مقارنه با مذاهب اهل سنت تدریس می‌کرد. در منابع تاریخ حرمین، به حضور و تدریس محمد صالح در مسجدالحرام اشاره نشده است. منابع شیعی به همین سخن بسنده کرده و از شاگردان وی و متونی که او در مسجدالحرام تدریس می‌کرده، نام نبرده‌اند. برخی منابع مانند قصص العلماء گویا بی واسطه از خود محمد صالح، داستانی را آورده‌اند که در سفر حج در شهر حلب برای او پیش آمده است. بر پایه این داستان، سلطان حلب از امیر حاج خواسته تا ضیافتی برپا کند و در آن ضیافت، سلطان حلب با محمد صالح در باب امامت و خلافت محاجه و مباحثه کرده است.
[۴۶] قصص العلماء، ص۹۱-۹۲.
از دیگر خدمات محمد صالح، آثار خیری بود که در حرم مکی از خود به جا گذاشت. از جمله به تعمیر بنای عمارت ابومنصور خمارتاش قزوینی (م. ۵۳۰ق.)
[۴۷] نزهة القلوب، ص۴۴.
[۴۸] سیر تاریخی بنای شهر قزوین، ص۷۷.
در نزدیک مسجدالحرام و منا که حدود۵۱۰ق. ساخته شده و وقف اقامت حاجیان قزوین بود، اقدام کرد.
[۴۹] موسوعة البرغانی، ج۱، ص۳۹، «مقدمه».
[۵۰] دائرة المعارف تشیع، ج۳، ص۱۸۱، «برغانی، محمد صالح».


۲.۶ - وقف مدرسه صالحیه

محمد صالح بانی مدرسه صالحیه در محله قملاق قزوین است.
[۵۱] سیر تاریخی بنای شهر قزوین، ص۵۷۱-۵۷۲.
واپسین بخش این مجتمع علمی که شامل ساختمان کتابخانه هم بود، در ۱۲۴۸ق. ساخته شد. این مدرسه محصلان را با علوم جدید آشنا می‌کرد. سید جمال الدین اسدآبادی ، میرزا کوچک جنگلی ، و اشرف الدین حسینی مدیر «نسیم شمال» در این مدرسه تحصیل کردند.
[۵۲] سیر تاریخی بنای شهر قزوین، ص۵۷۱.
[۵۳] سیر تاریخی بنای شهر قزوین، ص۶۰۶.
[۵۴] دائرة المعارف تشیع، ج۳، ص۱۸۱، «برغانی، محمد صالح».

محمد صالح در حال دعا در حرم حسینی به صورت ناگهانی درگذشت و در رواق حرم دفن شد.
[۵۶] الذریعه، ج۱۸، ص۱۶۷.
تاریخ وفات او را در سال‌های ۱۲۷۱ق.
[۵۷] مجمل رشوند، ص۲۲۳.
و ۱۲۷۵ق.
[۵۸] اعیان الشیعه، ج۷، ص۳۷۷.
[۶۰] مستدرکات اعیان الشیعه، ج۲، ص۳۰۰.
و ۱۲۸۳ق.
[۶۳] برگی از تاریخ قزوین، ص۱۰۹.
نوشته‌اند. از این میان، تاریخ جمعه ۲۷ جمادی الثانی ۱۲۷۱ق. معتبرتر است؛ زیرا از نوشته فرزند بزرگش میرزا عبدالوهاب گزارش شده است.
[۶۴] موسوعة البرغانی، ج۱، ص۴۵-۴۶، «مقدمه».



محمد صالح بیش از ۳۰۰ کتاب و رساله و حاشیه در شاخه‌های گوناگون علوم اسلامی نوشته است.
[۶۵] دائرة المعارف تشیع، ج۳، ص۱۸۱، «برغانی، محمد صالح».
او اهتمامی ویژه به نگارش کتاب‌های مقتل و یادکرد مصیبت امام حسین علیه‌السّلام داشت و گزارش‌های نامعتبر را سخت رد می‌کرد.
[۶۶] قصص العلماء، ص۹۱-۹۲.
به وضعیت خطی یا چاپی نوشته‌های ملاصالح در الذریعه آقا بزرگ تهرانی اشاره شده است.از جمله آثار او است: تفسیر القرآن معروف به تفسیر برغانی، بحرالعرفان و معدن الایمان ، معدن الانوار و مشکاة الاسرار ،
[۷۳] موسوعة طبقات الفقهاء، ج۱۳، ص۵۹۹.
مخزن البکاء ،
[۷۴] هدیة العارفین، ج۲، ص۳۷۷.
[۷۵] ایضاح المکنون، ج۲، ص۴۵۲.
معنی التفویض ،
[۷۶] فهرست واره کتاب‌های فارسی، ج۶، ص۸۹۳.
جامع المنقول و المعقول .
[۷۷] برگی از تاریخ قزوین، ص۱۰۹.

فهرست برخی از آن‌ها بدین قرار است: کنز العرفان فی تفسیرالقرآن؛ بحرالعرفان و معدن الایمان
[۷۸] عبدالوهاب برغانی، خصایص الاعلام، نسخه خطی کتابخانه شخصی عبدالحسین شهیدی صالحی.
مفتاح الجنان فی حلّ رموز القرآن (قسمتی از جزء اول آن در ۱۳۷۹ در نجف چاپ شده است)؛ مصباح الجنان لایضاح اسرارالقرآن (تلخیص مفتاح الجنانمعدن الانوار و مشکاه الاسرار (این کتاب در اصل به عنوان مقدّمه ای بر تفسیر مفتاح الجنان نوشته شده و بعد به سبب گستردگی، کتابی مستقل شده است)؛ غنیمه المعاد فی شرح الارشاد که فتاوی نو و مخالف با فتاوی مشهور علمای شیعه کم و بیش در آن دیده می‌شود (چند جلد از این کتاب همراه با حواشی مؤلف با عنوان موسوعه البرغانی فی فقه الشیعه به چاپ رسیده است)؛ مسلک الرّاشدین فی احکام الدین (تلخیص کتاب پیشین)؛ مسلک السداد، یک دوره فقه ؛ مسلک النّجاه، رساله عملیّه، کنزالواعظین فی احوال الائمّه الطّاهرین؛ کنز الابرار ؛ کنزالمعاد ؛ کنزالاخبار ؛ کنزالاسرار ؛ نجاه المؤمنین فی معارف الدّین در عقاید و کلام ؛ معدن البکاء ؛ مخزن البکاء (چند بار، از جمله در ۱۲۸۵، چاپ شده است)
[۷۹] ج ۳، ستون ۵۱۹، خانبابا مشار، مؤلفین کتب چاپی فارسی و عربی، تهران ۱۳۴۰ـ۱۳۴۴ ش.
کنزالباکین که بنابه نوشته فرزندش، بسیاری از این کتابها قبل از ۱۲۵۳ تألیف شده است.
[۸۰] عبدالوهاب برغانی، خصایص الاعلام، ج۱، ص۲۵، نسخه خطی کتابخانه شخصی عبدالحسین شهیدی صالحی.
[۸۱] محمدصالح بن محمد برغانی، موسوعه البرغانی فی فقه الشیعه، ج۱، ص۳۰ـ۳۶، مقدمه عبدالحسین صالحی، ج ۱، تهران (بی تا).
[۸۲] محسن امین، اعیان الشیعه، ج۹، ص۳۷۱، چاپ حسن امین، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.



از فرزندان ملامحمد صالح، میرزا عبدالوهّاب برغانی (متوفی ۱۲۹۴) و شیخ محمد حسن (متوفی ۱۲۸۱) و شیخ محمد در شمار عالمان خاندان آل برغانی بوده و فرزندانی عالم نیز داشته اند.


(۱) اثرآفرینان، زیر نظر سید کمال سید جوادی، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ۱۳۷۷ش.
(۲) اعیان الشیعه. سید محسن الامین (م. ۱۳۷۱ق.) ، به کوشش حسن الامین، بیروت، دار التعارف.
(۳) ایضاح المکنون. اسماعیل پاشا البغدادی (م. ۱۳۳۹ق.) ، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
(۴) برگی از تاریخ قزوین. حسین مدرسی طباطبایی، قم، کتابخانه نجفی، ۱۳۶۱ش.
(۵) بینات (فصلنامه). قم، مؤسسه معارف اسلامی امام رضا علیه السلام.
(۶) تراجم الرجال، سید احمد حسینی، قم، مکتبة النجفی، ۱۴۱۴ق.
(۷) دائرة المعارف الشیعیه، حسن الامین، دار التعارف للمطبوعات، ۱۴۱۸ق.
(۸) دائرة المعارف تشیع، زیر نظر سید جوادی و دیگران، تهران، نشر شهید سعید محبی، ۱۳۷۵ق.
(۹) الذریعة الی تصانیف الشیعه، آقا بزرگ تهرانی (م. ۱۳۸۹ق.) ، بیروت، دار الاضواء، ۱۴۰۳ق.
(۱۰) روضات الجنات، میرزا محمد باقر موسوی خوانساری (م. ۱۳۱۳ق.) ، به کوشش اسدالله اسماعیلیان، قم، مکتبة اسماعیلیان.
(۱۱) سیر تاریخی بنای شهر قزوین و بناهای آن، محمد دبیر سیاقی، قزوین، حدیث امروز، ۱۳۸۱ش.
(۱۲) فهرستواره کتاب‌های فارسی، احمد منزوی، تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۸۲ش.
(۱۳) قصص العلماء، میرزا محمد تنکابنی، انتشارات علمیه اسلامیه.
(۱۴) مجمل رشوند، محمد علی خان رشوند، به کوشش ستوده و مجیدی، تهران، میراث مکتوب، ۱۳۷۶ش.
(۱۵) مستدرکات اعیان الشیعه، حسن امین (م. ۱۳۹۹ق.) ، بیروت، دار التعارف، ۱۴۰۹ق.
(۱۶) مع علماء النجف الاشرف، سید محمد غروی، بیروت، دار الثقلین، ۱۴۲۰ق.
(۱۷) معجم ما کتب فی الحج، عبدالجبار رفاعی، تهران، مشعر، ۱۴۲۷ق.
(۱۸) موسوعة البرغانی فی فقه الشیعه، محمد صالح برغانی حائری (م. ۱۲۷۱ق.) ، به کوشش صالحی، تهران، نمایشگاه دائمی کتاب.
(۱۹) موسوعة طبقات الفقهاء، گروهی از علما، به کوشش سبحانی، قم، موسسه امام صادق علیه السلام، ۱۴۲۲ق.
(۲۰) نزهة القلوب، حمدالله مستوفی (م. ۷۵۰ق.) ، به کوشش سیاقی، قزوین، حدیث امروز، ۱۳۸۱ش.
(۲۱) هدیة العارفین، اسماعیل پاشا (م. ۱۳۳۹ق.) ، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
(۲۲) معجم المؤلفین، عمر کحاله، بیروت، دار احیاء التراث العربی و مکتبة المثنی.


۱. محسن امین، اعیان الشیعه، ج۹، ص۳۶۹، چاپ حسن امین، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۲. محمدبن سلیمان تنکابنی، کتاب قصص العلماء، ج۱، ص۹۱، تهران (بی تا).
۳. محمدعلی بن صادقعلی کشمیری، کتاب نجوم السماء فی تراجم العلماء، ج۱، ص۴۱۶، قم ۱۳۹۴.
۴. محمدصالح بن محمد برغانی، موسوعه البرغانی فی فقه الشیعه، ج۱، ص۲۴، مقدمه عبدالحسین صالحی، ج ۱، تهران (بی تا).
۵. محمدصالح بن محمد برغانی، موسوعه البرغانی فی فقه الشیعه، ج۱، ص۲۴، مقدمه عبدالحسین صالحی، ج ۱، تهران (بی تا).
۶. محمدحسن بن علی اعتمادالسلطنه، المآثر و الآثار، ج۱، ص۱۹۵، در چهل سال تاریخ ایران، چاپ ایرج افشار، ج ۱، تهران ۱۳۶۳ ش.
۷. اعیان الشیعه، ج۹، ص۱۹۷.    
۸. اعیان الشیعه، ج۹، ص۳۶۹.
۹. تراجم الرجال، ج۲، ص۷۲۷.
۱۰. مستدرکات اعیان الشیعه، ج۲، ص۳۰۰.
۱۱. مستدرکات اعیان الشیعه، ج۷، ص۲۶۲.
۱۲. موسوعة البرغانی، ج۱، ص۱۱-۱۲.
۱۳. موسوعة البرغانی، ج۱، ص۴۸، «مقدمه».
۱۴. دائرة المعارف تشیع، ج۱، ص۱۹۱-۱۹۲، «آل صالحی».
۱۵. مستدرکات اعیان الشیعه، ج۲، ص۳۰۰-۳۰۴.
۱۶. موسوعة البرغانی، ج۱، ص۱۰-۱۱.
۱۷. موسوعة البرغانی، ج۱، ص۲۶، «مقدمه».
۱۸. مستدرکات اعیان الشیعه، ج۴، ص۲۱۲.
۱۹. مستدرکات اعیان الشیعه، ج۶، ص۱۸۲.
۲۰. مستدرکات اعیان الشیعه، ج۶، ص۳۱۹.
۲۱. مستدرکات اعیان الشیعه، ج۳، ص.
۲۲. بینات، ش۸، ص۲۴، «شرح حال مفسر بزرگ محمد صالح برغانی».
۲۳. موسوعة البرغانی، ج۱، ص۲۲، «مقدمه».
۲۴. اعیان الشیعه، ج۹، ص۳۶۹.    
۲۵. دائرة المعارف تشیع، ج۳، ص۱۸۰، «برغانی، محمد صالح».
۲۶. موسوعة البرغانی، ج۱، ص۲۳، «مقدمه».
۲۷. برای تفصیل گزارش، بینات، ش۸، ص۲۳.
۲۸. موسوعة البرغانی، ج۱، ص۲۴، «مقدمه».
۲۹. اثرآفرینان، ج۲، ص۴۲.
۳۰. دائرة المعارف تشیع، ج۳، ص۱۸۰-۱۸۱، «برغانی، محمد صالح».
۳۱. مستدرکات اعیان الشیعه، ج۴، ص۲۱۲.
۳۲. مستدرکات اعیان الشیعه، ج۴، ص۳۰۴.
۳۳. مستدرکات اعیان الشیعه، ج۶، ص۳۱۹.
۳۴. مع علماء النجف، ج۱، ص۵۳۶.
۳۵. موسوعة البرغانی، ج۱، ص۴۹-۵۰.
۳۶. دائرة المعارف تشیع، ج۳، ص۱۸۴، «برغانی، حسن».
۳۷. موسوعة البرغانی، ج۱، ص۵۰، «مقدمه».
۳۸. معجم المؤلفین، ج۱، ص۵۸۷.
۳۹. معجم ما کتب فی الحج، ص۱۰۲.
۴۰. مستدرکات اعیان الشیعه، ج۷، ص۲۶۰.
۴۱. موسوعة طبقات الفقهاء، ج۱۳، ص۵۹۹.
۴۲. موسوعة طبقات الفقهاء، ج۱۴، ص۵۳۲.
۴۳. مستدرکات اعیان الشیعه، ج۳، ص۱۳۷.
۴۴. مستدرکات اعیان الشیعه، ج۲، ص۳۰۳-۳۰۴.
۴۵. موسوعة البرغانی، ج۱، ص۲۴، «مقدمه».
۴۶. قصص العلماء، ص۹۱-۹۲.
۴۷. نزهة القلوب، ص۴۴.
۴۸. سیر تاریخی بنای شهر قزوین، ص۷۷.
۴۹. موسوعة البرغانی، ج۱، ص۳۹، «مقدمه».
۵۰. دائرة المعارف تشیع، ج۳، ص۱۸۱، «برغانی، محمد صالح».
۵۱. سیر تاریخی بنای شهر قزوین، ص۵۷۱-۵۷۲.
۵۲. سیر تاریخی بنای شهر قزوین، ص۵۷۱.
۵۳. سیر تاریخی بنای شهر قزوین، ص۶۰۶.
۵۴. دائرة المعارف تشیع، ج۳، ص۱۸۱، «برغانی، محمد صالح».
۵۵. الذریعه، ج۸، ص۸۹.    
۵۶. الذریعه، ج۱۸، ص۱۶۷.
۵۷. مجمل رشوند، ص۲۲۳.
۵۸. اعیان الشیعه، ج۷، ص۳۷۷.
۵۹. اعیان الشیعه، ج۹، ص۳۷۰.    
۶۰. مستدرکات اعیان الشیعه، ج۲، ص۳۰۰.
۶۱. الذریعه، ج۸، ص۸۹.    
۶۲. الذریعه، ج۱۸، ص۱۶۷.    
۶۳. برگی از تاریخ قزوین، ص۱۰۹.
۶۴. موسوعة البرغانی، ج۱، ص۴۵-۴۶، «مقدمه».
۶۵. دائرة المعارف تشیع، ج۳، ص۱۸۱، «برغانی، محمد صالح».
۶۶. قصص العلماء، ص۹۱-۹۲.
۶۷. الذریعه، ج۸، ص۸۹.    
۶۸. الذریعه، ج۱۳، ص۷۷.    
۶۹. الذریعه، ج۱۴، ص۱۰.    
۷۰. الذریعه، ج۱۶، ص۷۱.    
۷۱. الذریعه، ج۳، ص۴۱.    
۷۲. الذریعه، ج۲۱، ص۲۲۰.    
۷۳. موسوعة طبقات الفقهاء، ج۱۳، ص۵۹۹.
۷۴. هدیة العارفین، ج۲، ص۳۷۷.
۷۵. ایضاح المکنون، ج۲، ص۴۵۲.
۷۶. فهرست واره کتاب‌های فارسی، ج۶، ص۸۹۳.
۷۷. برگی از تاریخ قزوین، ص۱۰۹.
۷۸. عبدالوهاب برغانی، خصایص الاعلام، نسخه خطی کتابخانه شخصی عبدالحسین شهیدی صالحی.
۷۹. ج ۳، ستون ۵۱۹، خانبابا مشار، مؤلفین کتب چاپی فارسی و عربی، تهران ۱۳۴۰ـ۱۳۴۴ ش.
۸۰. عبدالوهاب برغانی، خصایص الاعلام، ج۱، ص۲۵، نسخه خطی کتابخانه شخصی عبدالحسین شهیدی صالحی.
۸۱. محمدصالح بن محمد برغانی، موسوعه البرغانی فی فقه الشیعه، ج۱، ص۳۰ـ۳۶، مقدمه عبدالحسین صالحی، ج ۱، تهران (بی تا).
۸۲. محسن امین، اعیان الشیعه، ج۹، ص۳۷۱، چاپ حسن امین، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «آل برغانی»، شماره۹۷۹.    
حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت، برگرفته از مقاله «برغانی، محمد صالح».    







جعبه ابزار