• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مفهوم الله

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اللّه به معنای خدا، واجب الوجود و ذات جامع همه اوصاف کمال است.



اللّه اسم عَلَم (خاص) برای ذات واجب‌الوجودِ جامع همه اوصاف کمال است.
[۱] الاسماء والصفات، ج۱، ص۴۷.
[۲] کشف‌الاسرار، ج۱، ص۶.
شاید بتوان برابر این واژه را در فارسی کلمه «خدا» دانست. معادل این واژه در برخی زبانهای دیگر چنین است: هندی: «خِدا»، عبری: «الوهیم» (به صیغه جمع از باب تعظیم) یا «یهوه» (Y. H. W. H)، سریانی: «الوهو»، کلدانی: «الاها»، یونانی: «ثاؤس»، لاتین: «داؤس»، فرانسه و ایتالیا : «دیُو» (Dieu)، انگلیسی: «گاد»
[۳] دائرة المعارف بستانی، ج۴، ص۲۸۶.
(GOd).
به اعتقاد امام‌ خمینی اسم الله، جامع همه اسمای الهی و کونی می‌باشد و در نهایت اعتدالی بوده و در اسم الله هیچ اسمی و جنبه‌ای بر دیگری غلبه ندارد و دارای مقام برزخیت کبری است؛ یعنی نه جمال بر او غلبه دارد و نه جلال نه ظاهر حاکم است بر باطن و نه باطن غالب است بر ظاهر؛ بلکه الله جامع ظاهر و باطن است؛ بلکه الله ظاهر در عین باطن و باطن در عین ظاهر است و اول در عین آخر و آخر در عین اول است. به اعتقاد امام‌ خمینی اسم الله در بسم‌الله دارای دو احتمال است.
احتمال نخست، مراد از اسم، تعینات وجودیه است که بر اساس اتحاد ظاهر و مظهر و فنای اسم در مسمی، اطلاق اسم الله بر آنها ممکن است؛ چنان‌که در آیه (اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْاَرْضِ) الله در عین بساطت با وحدت اطلاقی و وجود سعی خود همه مراتب هستی را دربرگرفته است و در دل هر ذره‌ای حاضر است.
احتمال دوم اینکه مراد از اسم الله، مقام تجلی به فیض مقدس باشد و در این‌ صورت الله مقام جمع اسماء را در بردارد. طبق این مبنا لفظ الله جلوه‌ای از حق‌تعالی است که جامع همه جلوه‌هاست.
[۶] خمینی، روح‌الله، تفسیر سوره حمد، ص۱۰۲، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸. .

امام‌ خمینی معتقد است اسم «الله» به‌ سبب دارابودن حقایق همه اسمای الهی و حکومت بر آنها در حالتی است که جهتی در آن بر جهتی دیگر غلبه ندارد. ازاین‌رو چنین اسمی، اسم اعظم الهی خواهد بود. به اعتقاد ایشان وقتی سالک به حضرت الهیه در مرتبه واحدیت رسید، تجلی بر قلوب او در ابتدا به اسمای صفاتی در مقام واحدیت است و پس ‌از آن، تجلی به اسمای ذاتی احدی است که تجلی به اسم الله رخ می‌دهد و در این مرتبه، محیط بودن بعضی از صفات بر بعضی دیگر و افضلیت بعضی را درک می‌کند.
[۹] خمینی، روح‌الله، دانشنامه امام خمینی، ج۲، ص۱۰، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.



اللّه در اصل واژه‌ای عربی است.
[۱۰] التفسیرالکبیر، ج۱، ص۱۶۳.
برخی آن را شبیه کلمات عبرانی و برگرفته از «ایل» یا سریانی و کلدانی و برگرفته از «الاها» دانسته‌اند
[۱۱] التفسیرالکبیر، ج۱، ص۱۶۳.
[۱۲] الفرقان، ج۱، ص۸۲- ۸۳.
که البته صرف شباهت دلیل بر عربی نبودن و برگرفته بودن آن از زبان دیگر نیست.
[۱۳] اسماء و صفات الهی، ج۱، ص۳۱.



در اشتقاق و جمود این اسم بین صاحب نظران اختلاف است؛ برخی قائل به جمود آن‌ند؛ ولی قول مشهور در این باره اشتقاق است. کسانی که آن را مشتق می‌دانند در ریشه آن اختلاف کرده‌اند و به گفته برخی در این باره بالغ بر ۲۰ یا ۳۰ نظر وجود دارد.
[۱۵] القاموس المحیط، ج۲، ص۱۶۳۱، «اله».
شاید صحیح‌ترین آن‌ها این باشد که الله در اصل الإله و از ماده اَلَه یأْلَهُ اُلوهةً به معنای عَبَد است
[۱۶] مجمع‌البیان، ج۱، ص۹۰.
[۱۷] التحقیق، ج۱، ص۱۱۹.
[۱۸] کشف‌الاسرار، ج۱، ص۶.
؛ ولی همزه آن برای تخفیف حذف شده
[۱۹] اقرب‌الموارد، ج۱، ص۶۶.
[۲۰] لسان العرب، ج۱، ص۱۸۸-۱۹۰.
و به معنای معبودی است که شایسته همه ستایشها و سزاوار عبادت است. در مورد ریشه و معنای إله و اللّه نظرات دیگری نیز ارائه شده است.
[۲۱] روض‌الجنان، ج۱، ص۵۷.
[۲۲] التفسیرالکبیر، ج۱، ص۱۵۹.
[۲۳] دائرة‌المعارف بستانی، ج۴، ص۲۸۶.
(=> إله)


اسم جلاله از جهت برخی احکام و آثار همسان سایر اسمای الهی است؛ نظیر این‌که به اجماع فقیهان، رساندن بدن به آن‌ها بدون طهارت حرام است.


لیکن این اسم از دیگراسمای حسنای الهی با ۱۰ شاخصه ممتاز می‌گردد:
۱. مشهورترین اسمای الهی است. ۲. از نظر قرآن بالاترین جایگاه را دارد. ۳. در مقام دعا از بالاترین مرتبه برخوردار است. ۴. امام و پیشوای همه اسمای الهی است. ۵. کلمه توحید و اخلاص به آن اختصاص یافته است. ۶. شهادت با آن اسم واقع می‌شود. ۷. عَلَم واسم خاص برای ذات مقدس خداوند متعالی و مختص به معبود بر حق است و بر غیر خداوند نه حقیقتاً و نه مجازاً اطلاق نمی‌شود. ۸. این اسم دلالت می‌کند بر ذات مقدسه‌ای که دارای همه کمالات جمالی و جلالی است. ۹. صفت واقع نمی‌شود. ۱۰. همه اسمای الهی با این اسم خوانده می‌شود و عکس آن صحیح نیست.


لازم به ذکر است که چنانچه واژه اللّه منادا واقع شود گاهی حرف ندا حذف و به جای آن میم مشدد در پایان افزوده می‌شود و به صورت «اللّهم» ادا می‌گردد، چنان که این نظر از بصریان نقل شده است
[۲۶] روض الجنان، ج۴، ص۲۵۱.
[۲۷] تفسیر قرطبی، ج۴، ص۳۵.
[۲۸] لسان العرب، ج۱، ص۱۹۱.
؛ ولی کوفیان
[۲۹] روض‌الجنان، ج‌۴، ص‌۲۵۱.
[۳۰] تفسیر قرطبی، ج‌۴، ص‌۳۵.
معتقدند که اصل اللّهم، «یا اللّه اُمَّ» و تقدیر آن «یا اللّه اُمَّنا بخیر = اقصدنا بخیر» (به معنای خدایا برای ما قصد و آهنگ خیر کن) بوده است.
[۳۱] مجمع البیان، ج۲، ص۷۲۶.
[۳۲] التفسیرالکبیر، ج۸، ص۳.
[۳۳] لسان العرب، ج۱، ص۱۹۰.



قرآن کریم درباره خدا فراوان سخن گفته و به موضوعات گوناگونی پرداخته است؛ مانند داشتن اسما و صفات نیکو: «ولِلّهِ الاَسماءُ الحُسنی»، احدیّت و بساطت: «قُل هُوَ اللّهُ اَحَد»، توحید در ذات و صفات و افعال: «اَللّهُ لا اِلهَ اِلاّ هُو»، «... لا اِلهَ اِلاَّ اللّه...»، «فَلَم تَقتُلوهُم ولکنَّ اللّهَ قَتَلَهُم وما رَمَیتَ اِذ رَمَیتَ ولکنَّ اللّهَ رَمی»، صمدیّت: «الله الصّمد»، نفی فرزند و پدر: «لَم یَلِد و لَم یُولَد»، بی‌همتایی: «ولَم یَکن لَهُ کفُوًا اَحَد»، نداشتن مِثْل: «لَیسَ کمِثلِهِ شَیءٌ»، دیده نشدن با چشم ظاهری: «لا تُدرِکهُ الاَبصرُ...»، مغلوب خواب سبک و سنگین نشدن: «لاتَأخُذُهُ سِنَةٌ ولا نَومٌ»، جمع بین تشبیه و تنزیه: «لَیسَ کمِثلِهِ شَیءٌ وهُوَ السَّمیعُ البَصیر»، خالقیت و مبدئیت: «اَللّهُ خلِقُ کلِّ شَیء»، «اَللّهُ یَبدَؤُا الخَلقَ...»، مالکیت حقیقی: «ولِلّهِ ما فِی‌السَّموتِ وما فِی الاَرضِ»، ربوبیت: «اِنَّ اللّهَ رَبّی ورَبُّکم»، شدت نزدیک بودن به موجودات و معیّت قیّومیه با آنها: «واعلَموا اَنَّ اللّهَ یَحولُ بَینَ المَرءِ وقَلبِهِ»، منشأ همه خیرات و خوبیها بودن: «بِیَدِک الخَیرُ»، غایت و منتها بودن: «... و اِلَی اللّهِ تُرجَعُ الاُمور»، «واَنَّ اِلی رَبِّک المُنتَهی»، فراگیزی کرسی وی نسبت به آسمانها و زمین: «وسِعَ کرسِیُّهُ السَّموتِ والاَرضَ»، داشتن مَثَل برتر: «ولِلّهِ المَثَلُ الاَعلی»، برگزیدن رسولانی از میان مردم برای هدایت آنان: «اَللّهُ یَصطَفی مِنَ المَلئِکةِ رُسُلاً ومِنَ النّاسِ»، جعل امامت: «قالَ اِنّی جاعِلُک لِلنّاسِ اِمامًا»، وجوب پرستش و اختصاص آن به خداوند: «واعبُدوا اللّهَ ولا تُشرِکوا بِهِ شیًا...»، «اَلاّتَعبُدوا اِلاَّ اللّه...»، لزوم پروا کردن از وی: «فَلیَتَّقوا اللّهَ...» و....
شایان ذکر است که هر یک از موضوعات یاد شده را باید در مدخل مربوط به خود جستوجو کرد و در این مقاله تنها به بیان چند محور کلی درباره موضوع مورد نظر بسنده خواهد شد.


طبق شمارش برخی منابع کلمه الله بدون محاسبه مواردی که با ضمیر و مانند آن به این کلمه اشاره دارد ۲۶۹۹ بار
[۶۱] المعجم‌الاحصائی، ج۲، ص۲۵۲.
[۶۲] المعجم‌الاحصائی، ج۲، ص۲۶۲.
[۶۳] المعجم‌الاحصائی، ج۲، ص۲۴۴.
در قرآن به‌کار رفته است و چنان‌چه موارد پنج‌ ‌گانه کاربرد واژه «اللهم» نیز به آن افزوده شود شمار آن به ۲۷۰۴ می‌رسد. برخی تعداد آن را با احتساب مشتقات و بسم‌اللّه ۲۸۰۷ بار ذکر کرده‌اند.
[۶۴] تفسیر سوره فاتحة الکتاب، ص۶۳.



۱. الاسماء والصفات، ج۱، ص۴۷.
۲. کشف‌الاسرار، ج۱، ص۶.
۳. دائرة المعارف بستانی، ج۴، ص۲۸۶.
۴. خمینی، روح‌الله، مصباح‌الهدایه، ص۲۰، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۶.    
۵. نور/سوره۲۴، آیه ۳۵.    
۶. خمینی، روح‌الله، تفسیر سوره حمد، ص۱۰۲، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸. .
۷. خمینی، روح‌الله، آداب الصلاة، ص۲۴۵، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۸. خمینی، روح‌الله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۱۴۷-۱۴۸، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۲.    
۹. خمینی، روح‌الله، دانشنامه امام خمینی، ج۲، ص۱۰، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.
۱۰. التفسیرالکبیر، ج۱، ص۱۶۳.
۱۱. التفسیرالکبیر، ج۱، ص۱۶۳.
۱۲. الفرقان، ج۱، ص۸۲- ۸۳.
۱۳. اسماء و صفات الهی، ج۱، ص۳۱.
۱۴. مفاهیم‌القرآن، ج۶، ص۱۱۰.    
۱۵. القاموس المحیط، ج۲، ص۱۶۳۱، «اله».
۱۶. مجمع‌البیان، ج۱، ص۹۰.
۱۷. التحقیق، ج۱، ص۱۱۹.
۱۸. کشف‌الاسرار، ج۱، ص۶.
۱۹. اقرب‌الموارد، ج۱، ص۶۶.
۲۰. لسان العرب، ج۱، ص۱۸۸-۱۹۰.
۲۱. روض‌الجنان، ج۱، ص۵۷.
۲۲. التفسیرالکبیر، ج۱، ص۱۵۹.
۲۳. دائرة‌المعارف بستانی، ج۴، ص۲۸۶.
۲۴. جواهرالکلام، ج۳، ص۴۶.    
۲۵. المقام الاسنی، ص۲۵- ۲۶.    
۲۶. روض الجنان، ج۴، ص۲۵۱.
۲۷. تفسیر قرطبی، ج۴، ص۳۵.
۲۸. لسان العرب، ج۱، ص۱۹۱.
۲۹. روض‌الجنان، ج‌۴، ص‌۲۵۱.
۳۰. تفسیر قرطبی، ج‌۴، ص‌۳۵.
۳۱. مجمع البیان، ج۲، ص۷۲۶.
۳۲. التفسیرالکبیر، ج۸، ص۳.
۳۳. لسان العرب، ج۱، ص۱۹۰.
۳۴. اعراف/سوره۷، آیه۱۸۰.    
۳۵. اخلاص/سوره۱۱۲، آیه۱.    
۳۶. آل‌عمران/سوره۳، آیه۲.    
۳۷. محمد/سوره۴۷، آیه۱۹.    
۳۸. انفال/سوره۸، آیه۱۷.    
۳۹. اخلاص/سوره۱۱۲، آیه۲.    
۴۰. اخلاص/سوره۱۱۲، آیه۳.    
۴۱. اخلاص/سوره۱۱۲، آیه۴.    
۴۲. شوری/سوره۴۲، آیه۱۱.    
۴۳. انعام/سوره۶، آیه۱۰۳.    
۴۴. بقره/سوره۲، آیه۲۵۵.    
۴۵. شوری/سوره۴۲، آیه۱۱.    
۴۶. زمر/سوره۳۹، آیه۶۲.    
۴۷. روم/سوره۳۰، آیه۱۱.    
۴۸. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۰۹.    
۴۹. آل‌عمران/سوره۳، آیه۵۱.    
۵۰. انفال/سوره۸، آیه۲۴.    
۵۱. آل‌عمران/سوره۳، آیه۲۶.    
۵۲. حدید/سوره۵۷، آیه۵.    
۵۳. نجم/سوره۵۳، آیه۴۲.    
۵۴. بقره/سوره۲، آیه۲۵۵.    
۵۵. نحل/سوره۱۶، آیه۶۰.    
۵۶. حج/سوره۲۲، آیه۷۵.    
۵۷. بقره/سوره۲، آیه۱۲۴.    
۵۸. نساء/سوره۴، آیه۳۶.    
۵۹. هود/سوره۱۱، آیه۲.    
۶۰. نساء/سوره۴، آیه۹.    
۶۱. المعجم‌الاحصائی، ج۲، ص۲۵۲.
۶۲. المعجم‌الاحصائی، ج۲، ص۲۶۲.
۶۳. المعجم‌الاحصائی، ج۲، ص۲۴۴.
۶۴. تفسیر سوره فاتحة الکتاب، ص۶۳.



دائرةالمعارف قرآن کریم برگرفته از مقاله الله.    
• دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی.






جعبه ابزار