• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اهل تعطیل

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



‌تعطیل، اصطلاحی در کلام و عرفان اسلامی است.



تعطیل، اصطلاحی در کلام و عرفان اسلامی. تعطیل در لغت به معنای فرو گذاشتن و متوقف کردن کار است.
[۱] حسین بن احمد زوزنی، کتاب المصادر، ج۲، ص۵۸۲، چاپ تقی بینش، تهران ۱۳۷۴ ش.
در اصطلاح نفی وجود خداوند، نفی دخالت خداوند در جهان، نفی نبوت، نفی معاد و نیز نفی صفات خداوند را تعطیل گفته‌اند.
[۳] مطهربن طاهر مقدسی، آفرینش و تاریخ، ج۲، ص۵۶۱، مقدمه، ترجمه و تعلیقات از محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران ۱۳۷۴ ش.
[۴] عبدالجلیل قزوینی، نقض، ج۱، ص۴۸۹، چاپ جلال الدین محدث ارموی، تهران ۱۳۵۸ ش.
[۵] کیخسرو اسفندیار، دبستان مذاهب، ج۱، ص۲۴۱، چاپ رحیم رضازاده ملک، تهران ۱۳۶۲ ش.
این اصطلاح‌ به‌طور عام در مقابل اسلام و توحید و‌ به‌طور خاص در مقابل تشبیه به کار رفته است
[۶] فرخی سیستانی، ص ۲۵۴.
[۷] بدیل بن علی خاقانی، دیوان، ج۱، ص۱۷۲، چاپ ضیاءالدین سجادی، تهران ۱۳۶۸ ش.
قائلان به تعطیل را «معطّله» یا «معطّلیه» و نیز «ملاحده» و «مهمله» می‌گفته‌اند.
[۸] مطهربن طاهر مقدسی، آفرینش و تاریخ، ج۲، ص۵۶۰، مقدمه، ترجمه و تعلیقات از محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران ۱۳۷۴ ش.



بنا بر معانی تعطیل، به گروههای مختلفی معطّله گفته شده است، از جمله به گروهی که معتقد بوده‌اند عالم همیشه بوده و خواهد بود و صانعی علیم و حکیم ندارد.
[۹] هفتاد و سه ملت، یا، ج۱، ص۱۰، اعتقادات مذاهب: رساله ای در فرق اسلام از آثار قرن هشتم هجری، چاپ محمدجواد مشکور، تهران: عطائی، ۱۳۳۷ ش.
به این معنا، دهریه که شریعت را امری نامعقول،
[۱۰] عبدالجلیل قزوینی، نقض، ج۱، ص۴۸۹ـ۴۹۰، چاپ جلال الدین محدث ارموی، تهران ۱۳۵۸ ش.
و عالم را قدیم می‌دانسته‌اند و می‌گفته‌اند خداوند صانع عالم نیست بلکه عقولِ افلاک و ستارگان، صانع گیاهان و حیوانات‌اند‌، اهل تعطیل دانسته شده‌اند.
[۱۱] ناصرخسرو، کتاب جامع الحکمتین، ج۱، ص۳۱، چاپ هانری کوربن و محمد معین، تهران ۱۳۶۳ ش.
در تقسیم بندیهای دیگر، این گروه از معطّله را در زمرة زنادقه و قرامطه و اهل اباحت آورده‌اند.
[۱۲] محمدبن عبیداهلو ابوالمعالی، بیان الادیان، ج۱، ص۴۸، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۷۶ ش.

به گروههایی از عرب جاهلی نیز معطّله یا معطّله عرب گفته‌اند. گروهی از آنان منکر خدا و معاد بودند، گروهی خداوند را قبول داشتند، ولی معاد را منکر بودند و گروهی هم صرفاً نبوت و پیامبری را انکار می‌کردند. به گروه اخیر «عبادالاصنام» (بت پرستان) می گفتند.
[۱۳] محمدبن عبدالکریم شهرستانی، الملل و النحل، ج۲، ص۲۳۵ـ۲۳۶، چاپ محمد سیدکیلانی، قاهره ۱۳۸۷/ ۱۹۶۷.



از سوی دیگر، در مقابل مشبهه، به گروههایی که بیش‌تر جانب تنزیه را می‌گرفته‌اند، معطّله گفته شده است. به این معنا گروههای مختلفی را اهل تعطیل خوانده‌اند، مانند گروهی که می‌گفته‌اند خدا را نباید شی‌ء یا موجود یا حی یا قادر یا عالم و سمیع و بصیر و امثال اینها دانست.
[۱۴] مرتضی بن داعی علم الهدی، تبصرة العوام فی معرفة مقالات الانام، ج۱، ص۸۶، چاپ عباس اقبال، تهران ۱۳۶۴ ش.
همچنین به گروههایی که زیادت صفات خدا را بر ذات انکار می‌کرده‌اند و قائل به عینیت ذات و صفات بوده‌اند، معطّله گفته شده است. جهمیه،
[۱۵] د.اسلام، چاپ دوم، ذیل «جهمیه».
[۱۶] محمود طاهر غزالی (نظام)، رسالة معرفة المذاهب، ج۱، ص۸۴، در محمدبن عبیداللّه ابوالمعالی، کتاب بیان الادیان، چاپ عباس اقبال، تهران (۱۳۱۲ ش).
معتزله،
[۱۷] محمدبن عبدالکریم شهرستانی، الملل و النحل، ج۱، ص۹۲، چاپ محمد سیدکیلانی، قاهره ۱۳۸۷/ ۱۹۶۷.
باطنیه یا اسماعیلیه
[۱۸] عباس اقبال آشتیانی، خاندان نوبختی، ج۱، ص۲۶۴، تهران ۱۳۴۵ ش.
و حکما و فلاسفه
[۱۹] عبدالملک بن عبدالله امام الحرمین، الشامل فی اصول الدین، ج۱، کتاب ۱، ص۱۶۶، چاپ هلموت کلوبفر، قاهره ۱۹۸۹.
[۲۰] محمودبن عبدالکریم شبستری، مجموعة آثار شیخ محمود شبستری، ج۱، ص۱۸۴، چاپ صمد موحد، تهران ۱۳۷۱ ش.
به رغم اختلاف نظرهایشان در باره صفات، همگی از جانب مخالفانشان اهل تعطیل دانسته شده‌اند. البته در مورد اخیر علت این نامگذاری صرفاً مسئله صفات نبوده و موضوعات دیگری نیز مطرح بوده که سبب تشدید این اتهام می‌شده است
[۲۱] کیخسرو اسفندیار، دبستان مذاهب، ج۱، ص۲۴۱، چاپ رحیم رضازاده ملک، تهران ۱۳۶۲ ش.
[۲۲] محمدبن محمد غزالی، تهافت الفلاسفة، چاپ سلیمان دنیا، قاهره (۱۹۸۷).
تا جایی که گاهی فلسفه را «علم تعطیل» خوانده‌اند.
[۲۳] بدیل بن علی خاقانی، دیوان، ج۱، ص۱۷۲، چاپ ضیاءالدین سجادی، تهران ۱۳۶۸ ش.
البته هیچ‌یک از گروههایی که به سبب نظرشان درباره صفات، اهل تعطیل دانسته شده اند، چنین اتهامی را نپذیرفته‌اند و غالباً اطلاق این عنوان به این گروهها به سبب بدفهمی آرای آنان بوده است.


از سوی دیگر فلاسفه و حکما نیز به متکلمان از آن جهت که به حدوث زمانی قائل بوده و خداوند را از ازل فیاض نمی‌دانسته‌اند، اهل تعطیل گفته‌اند.
[۲۴] مرتضی مطهری، حرکت و زمان در فلسفة اسلامی، ج۳، ص۲۳۸، ج ۳، تهران ۱۳۷۵ ش.
[۲۵] محمدبن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، ج۳، ص۱۶۰ـ۱۶۳، تهران ۱۳۷۷ ش، چاپ افست قم.



اهل عرفان نیز تعطیل را مذموم و باطل شمرده و سبب آن را دخالت و زیاده روی عقل ــ که مستقل از کتاب و سنت است ــ دانسته
[۲۶] علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ج۱، ص۳۴۶، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۷۱ ش.
[۲۷] احمدبن محمد علاءالدولة سمنانی، مصنفات فارسی، ج۱، ص۱۸۹، چاپ نجیب مایل هروی، تهران ۱۳۶۹ ش.
و به آن «تفرقه بی جمع» گفته‌اند.
[۲۸] عمربن محمد سهروردی، عوارف المعارف، ج۱، ص۱۹۲، ترجمة ابومنصور عبدالمؤمن اصفهانی، چاپ قاسم انصاری، تهران ۱۳۶۴ ش.
در بعضی متون عرفانی، تشبیه و تعطیل را به جهت عظمت پروردگار ناگزیر دانسته و آن را نتیجه غلو در وحدانیت و گرایش عقل به تنزیه ــ که مغایر با خواست دل است ــ دانسته‌اند.
[۲۹] مجدودبن آدم سنایی، حدیقة الحقیقة و شریعة الطریقة، ج۱، ص۶۳، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۵۹ ش.
[۳۰] احمدبن محمد علاءالدولة سمنانی، مصنفات فارسی، ج۱، ص۱۳۶، چاپ نجیب مایل هروی، تهران ۱۳۶۹ ش.
[۳۱] احمدبن محمد علاءالدولة سمنانی، مصنفات فارسی، ج۱، ص۱۴۴، چاپ نجیب مایل هروی، تهران ۱۳۶۹ ش.
عارفان نیز گاهی به سبب بعضی دعاوی شاعرانه و عارفانه در معرض اتهام به تعطیل بوده‌اند.
[۳۲] هفتاد و سه ملت، یا، ج۱، ص۱۲، اعتقادات مذاهب: رساله ای در فرق اسلام از آثار قرن هشتم هجری، چاپ محمدجواد مشکور، تهران: عطائی، ۱۳۳۷ ش.

امام خمینی کلام برخی متکلمان به‌خاطر تنزیه صرف و نفی هرگونه ارتباط میان خلق و حق را مردود می‌شمارد. ایشان دیدگاه این دسته از متکلمان را همراه با مغالطه و توهم دانسته و سرّ آن را عدم دستیابی آنها به حق‌الیقین می‌داند و پیامد آن را تعطیل و عدم تاثیر خداوند نسبت‌ به مخلوقات معرفی می‌کند؛ زیرا لازمه تباین ذاتی حق از خلق آن است که حق‌تعالی در خارج، هیچ‌گونه ارتباطی با خلق نداشته باشد و این بدان معناست که حضرت حق، در خلق مؤثر نبوده و دست حق در ارتباط با خلق بسته باشد. همچنین امام‌ خمینی در پاسخ برخی متکلمان ظاهرگرا که از هم‌سنخ بودن با مخلوقات و درنتیجه، اختلاط و ممزوج بودن خداوند با خلق سخن گفته‌اند، معتقد است چنین رویکردی به تشبیه صرف خواهد انجامید. امام‌ خمینی نیز تنزیه محض را سبب تحدید و تقیید حق می‌داند زیرا در تنزیه محض خداوند از صفات امکانی منزه شمرده شده و از موجودات، جدا تصور می‌شود درحالی‌که موجودات از حیث ذات و کمالات خود، مظاهر حق‌ هستند و حق‌تعالی در آن مواطن متجلی است پس اگر تفریق و تنزیه بدون جمع و تشبیه حق به خلق صورت گیرد و تنزیهی نباشد، تعطیل معرفت الهی و مسدود شدن شناخت حق در پی خواهد بود. اما اگر جمع بین تفرقه و جمع و تشبیه و تنزیه درست صورت بگیرد مقتضای آن حقیقت توحید و وحدت شخصیه وجود خواهد بود. ایشان در مواردی، تنزیه مطلق را مستلزم تعطیل در صفات می‌داند، برای مثال تنزیه حق از تکلم و حمل آن بر ایجاد کلام در موجودات را مستلزم ناطق نبودن حق می‌شمارد.
[۳۷] خمینی، روح‌الله، دانشنامه امام خمینی، ج۳، ص۳۵۶، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.



به معطّله آرای فرعی نیز نسبت داده شده است، از جمله این‌که آنان معتقد بوده‌اند ایمان به دل است نه به زبان، و عذاب قبر و حوض و ملک الموت و سؤال نکیرومنکر و سخن گفتن موسی با خدا را انکار می‌کرده‌اند.
[۳۸] محمود طاهر غزالی (نظام)، رسالة معرفة المذاهب، ج۱، ص۸۴، در محمدبن عبیداللّه ابوالمعالی، کتاب بیان الادیان، چاپ عباس اقبال، تهران (۱۳۱۲ ش).
بعضی از آنان قائل به تناسخ و گروهی بر این باور بوده‌اند که کفار پس از یک بار سوختن در دوزخ، دیگر نمی‌سوزند، درد و رنجی نمی‌کشند و مانند زغال در آن‌جا می‌مانند.
[۳۹] مطهربن طاهر مقدسی، آفرینش و تاریخ، ج۲، ص۵۶۱، مقدمه، ترجمه و تعلیقات از محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران ۱۳۷۴ ش.
[۴۰] مرتضی بن داعی علم الهدی، تبصرة العوام فی معرفة مقالات الانام، ج۱، ص۸۶، چاپ عباس اقبال، تهران ۱۳۶۴ ش.
از نظر اخلاقی نیز صفات نکوهیده‌ای به اهل تعطیل نسبت داده شده است.
[۴۱] مطهربن طاهر مقدسی، آفرینش و تاریخ، ج۲، ص۵۶۲ ـ۵۶۳، مقدمه، ترجمه و تعلیقات از محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران ۱۳۷۴ ش.
[۴۲] محمدبن عبیداهلو ابوالمعالی، بیان الادیان، ج۱، ص۴۸، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۷۶ ش.



(۱) ابن منظور، لسان العرب.
(۲) محمدبن عبیداهلو ابوالمعالی، بیان الادیان، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۷۶ ش.
(۳) عباس اقبال آشتیانی، خاندان نوبختی، تهران ۱۳۴۵ ش.
(۴) عبدالملک بن عبدالله امام الحرمین، الشامل فی اصول الدین، چاپ هلموت کلوبفر، قاهره ۱۹۸۹.
(۵) بدیل بن علی خاقانی، دیوان، چاپ ضیاءالدین سجادی، تهران ۱۳۶۸ ش.
(۶) حسین بن احمد زوزنی، کتاب المصادر، چاپ تقی بینش، تهران ۱۳۷۴ ش.
(۷) مجدودبن آدم سنایی، حدیقة الحقیقة و شریعة الطریقة، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۵۹ ش.
(۸) عمربن محمد سهروردی، عوارف المعارف، ترجمة ابومنصور عبدالمؤمن اصفهانی، چاپ قاسم انصاری، تهران ۱۳۶۴ ش.
(۹) محمودبن عبدالکریم شبستری، مجموعة آثار شیخ محمود شبستری، چاپ صمد موحد، تهران ۱۳۷۱ ش.
(۱۰) محمدبن عبدالکریم شهرستانی، الملل و النحل، چاپ محمد سیدکیلانی، قاهره ۱۳۸۷/ ۱۹۶۷.
(۱۱) محمدبن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، تهران ۱۳۷۷ ش، چاپ افست قم.
(۱۲) عبدالجلیل قزوینی، نقض، چاپ جلال الدین محدث ارموی، تهران ۱۳۵۸ ش.
(۱۳) احمدبن محمد علاءالدولة سمنانی، مصنفات فارسی، چاپ نجیب مایل هروی، تهران ۱۳۶۹ ش.
(۱۴) مرتضی بن داعی علم الهدی، تبصرة العوام فی معرفة مقالات الانام، چاپ عباس اقبال، تهران ۱۳۶۴ ش.
(۱۵) محمدبن محمد غزالی، تهافت الفلاسفة، چاپ سلیمان دنیا، قاهره (۱۹۸۷).
(۱۶) محمود طاهر غزالی (نظام)، رسالة معرفة المذاهب، در محمدبن عبیداللّه ابوالمعالی، کتاب بیان الادیان، چاپ عباس اقبال، تهران (۱۳۱۲ ش).
(۱۷) علی بن جولوغ فرخی سیستانی، دیوان، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۷۱ ش.
(۱۸) کیخسرو اسفندیار، دبستان مذاهب، چاپ رحیم رضازاده ملک، تهران ۱۳۶۲ ش.
(۱۹) مرتضی مطهری، حرکت و زمان در فلسفة اسلامی، ج ۳، تهران ۱۳۷۵ ش.
(۲۰) مطهربن طاهر مقدسی، آفرینش و تاریخ، مقدمه، ترجمه و تعلیقات از محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران ۱۳۷۴ ش.
(۲۱) ناصرخسرو، کتاب جامع الحکمتین، چاپ هانری کوربن و محمد معین، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۲۲) علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۷۱ ش.
(۲۳) هفتاد و سه ملت، یا، اعتقادات مذاهب: رساله ای در فرق اسلام از آثار قرن هشتم هجری، چاپ محمدجواد مشکور، تهران: عطائی، ۱۳۳۷ ش.


۱. حسین بن احمد زوزنی، کتاب المصادر، ج۲، ص۵۸۲، چاپ تقی بینش، تهران ۱۳۷۴ ش.
۲. ابن منظور، لسان العرب،ذیل «عطل».    
۳. مطهربن طاهر مقدسی، آفرینش و تاریخ، ج۲، ص۵۶۱، مقدمه، ترجمه و تعلیقات از محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران ۱۳۷۴ ش.
۴. عبدالجلیل قزوینی، نقض، ج۱، ص۴۸۹، چاپ جلال الدین محدث ارموی، تهران ۱۳۵۸ ش.
۵. کیخسرو اسفندیار، دبستان مذاهب، ج۱، ص۲۴۱، چاپ رحیم رضازاده ملک، تهران ۱۳۶۲ ش.
۶. فرخی سیستانی، ص ۲۵۴.
۷. بدیل بن علی خاقانی، دیوان، ج۱، ص۱۷۲، چاپ ضیاءالدین سجادی، تهران ۱۳۶۸ ش.
۸. مطهربن طاهر مقدسی، آفرینش و تاریخ، ج۲، ص۵۶۰، مقدمه، ترجمه و تعلیقات از محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران ۱۳۷۴ ش.
۹. هفتاد و سه ملت، یا، ج۱، ص۱۰، اعتقادات مذاهب: رساله ای در فرق اسلام از آثار قرن هشتم هجری، چاپ محمدجواد مشکور، تهران: عطائی، ۱۳۳۷ ش.
۱۰. عبدالجلیل قزوینی، نقض، ج۱، ص۴۸۹ـ۴۹۰، چاپ جلال الدین محدث ارموی، تهران ۱۳۵۸ ش.
۱۱. ناصرخسرو، کتاب جامع الحکمتین، ج۱، ص۳۱، چاپ هانری کوربن و محمد معین، تهران ۱۳۶۳ ش.
۱۲. محمدبن عبیداهلو ابوالمعالی، بیان الادیان، ج۱، ص۴۸، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۷۶ ش.
۱۳. محمدبن عبدالکریم شهرستانی، الملل و النحل، ج۲، ص۲۳۵ـ۲۳۶، چاپ محمد سیدکیلانی، قاهره ۱۳۸۷/ ۱۹۶۷.
۱۴. مرتضی بن داعی علم الهدی، تبصرة العوام فی معرفة مقالات الانام، ج۱، ص۸۶، چاپ عباس اقبال، تهران ۱۳۶۴ ش.
۱۵. د.اسلام، چاپ دوم، ذیل «جهمیه».
۱۶. محمود طاهر غزالی (نظام)، رسالة معرفة المذاهب، ج۱، ص۸۴، در محمدبن عبیداللّه ابوالمعالی، کتاب بیان الادیان، چاپ عباس اقبال، تهران (۱۳۱۲ ش).
۱۷. محمدبن عبدالکریم شهرستانی، الملل و النحل، ج۱، ص۹۲، چاپ محمد سیدکیلانی، قاهره ۱۳۸۷/ ۱۹۶۷.
۱۸. عباس اقبال آشتیانی، خاندان نوبختی، ج۱، ص۲۶۴، تهران ۱۳۴۵ ش.
۱۹. عبدالملک بن عبدالله امام الحرمین، الشامل فی اصول الدین، ج۱، کتاب ۱، ص۱۶۶، چاپ هلموت کلوبفر، قاهره ۱۹۸۹.
۲۰. محمودبن عبدالکریم شبستری، مجموعة آثار شیخ محمود شبستری، ج۱، ص۱۸۴، چاپ صمد موحد، تهران ۱۳۷۱ ش.
۲۱. کیخسرو اسفندیار، دبستان مذاهب، ج۱، ص۲۴۱، چاپ رحیم رضازاده ملک، تهران ۱۳۶۲ ش.
۲۲. محمدبن محمد غزالی، تهافت الفلاسفة، چاپ سلیمان دنیا، قاهره (۱۹۸۷).
۲۳. بدیل بن علی خاقانی، دیوان، ج۱، ص۱۷۲، چاپ ضیاءالدین سجادی، تهران ۱۳۶۸ ش.
۲۴. مرتضی مطهری، حرکت و زمان در فلسفة اسلامی، ج۳، ص۲۳۸، ج ۳، تهران ۱۳۷۵ ش.
۲۵. محمدبن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، ج۳، ص۱۶۰ـ۱۶۳، تهران ۱۳۷۷ ش، چاپ افست قم.
۲۶. علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ج۱، ص۳۴۶، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۷۱ ش.
۲۷. احمدبن محمد علاءالدولة سمنانی، مصنفات فارسی، ج۱، ص۱۸۹، چاپ نجیب مایل هروی، تهران ۱۳۶۹ ش.
۲۸. عمربن محمد سهروردی، عوارف المعارف، ج۱، ص۱۹۲، ترجمة ابومنصور عبدالمؤمن اصفهانی، چاپ قاسم انصاری، تهران ۱۳۶۴ ش.
۲۹. مجدودبن آدم سنایی، حدیقة الحقیقة و شریعة الطریقة، ج۱، ص۶۳، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۵۹ ش.
۳۰. احمدبن محمد علاءالدولة سمنانی، مصنفات فارسی، ج۱، ص۱۳۶، چاپ نجیب مایل هروی، تهران ۱۳۶۹ ش.
۳۱. احمدبن محمد علاءالدولة سمنانی، مصنفات فارسی، ج۱، ص۱۴۴، چاپ نجیب مایل هروی، تهران ۱۳۶۹ ش.
۳۲. هفتاد و سه ملت، یا، ج۱، ص۱۲، اعتقادات مذاهب: رساله ای در فرق اسلام از آثار قرن هشتم هجری، چاپ محمدجواد مشکور، تهران: عطائی، ۱۳۳۷ ش.
۳۳. خمینی، روح‌الله، مصباح‌الهدایه، ص۱۵، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۶.    
۳۴. خمینی، روح‌الله، مصباح‌الهدایه، ص۱۵، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۶.    
۳۵. خمینی، روح‌الله، تعلیقات علی شرح الفصوص الحکم و مصباح الانس، ص۱۳۱-۱۳۲، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۴۱۰ قمری.    
۳۶. خمینی، روح‌الله، شرح دعاء السحر، ص۱۰۵، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۶.    
۳۷. خمینی، روح‌الله، دانشنامه امام خمینی، ج۳، ص۳۵۶، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.
۳۸. محمود طاهر غزالی (نظام)، رسالة معرفة المذاهب، ج۱، ص۸۴، در محمدبن عبیداللّه ابوالمعالی، کتاب بیان الادیان، چاپ عباس اقبال، تهران (۱۳۱۲ ش).
۳۹. مطهربن طاهر مقدسی، آفرینش و تاریخ، ج۲، ص۵۶۱، مقدمه، ترجمه و تعلیقات از محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران ۱۳۷۴ ش.
۴۰. مرتضی بن داعی علم الهدی، تبصرة العوام فی معرفة مقالات الانام، ج۱، ص۸۶، چاپ عباس اقبال، تهران ۱۳۶۴ ش.
۴۱. مطهربن طاهر مقدسی، آفرینش و تاریخ، ج۲، ص۵۶۲ ـ۵۶۳، مقدمه، ترجمه و تعلیقات از محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران ۱۳۷۴ ش.
۴۲. محمدبن عبیداهلو ابوالمعالی، بیان الادیان، ج۱، ص۴۸، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۷۶ ش.



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تعطیل»، شماره۳۶۳۷.    
• دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی.






جعبه ابزار