• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

فقه اوزاعی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اوزاعی که نام کاملش، ابوعمرو عبدالرحمن بن عمرو بن یحمد الأوزاعی است، به سبب انتساب به منطقه «أوزاع»، چنین شهرت گرفته است



«فقه اوزاعی» اکنون مکتب فقهی جداگانه‌ای در کنار دیگر مکاتب فقهی نیست؛ بلکه دیدگاهی فقهی «عمرو عبدالرحمن بن الأوزاعی» است.


اوزاعی که نام کاملش، عمرو عبدالرحمن بن عمرو بن یحمد الأوزاعی است، به سبب انتساب به منطقه «أوزاع»، چنین شهرت گرفته است.


وی در سال ۸۸ ه.ق در بعلبک به دنیا آمد، و در بِقاع (نزدیک دمشق) رشد کرد و در بیروت سکنا گزید.
[۱] سیر أعلام النبلاء، الذهبی، محمد بن أحمد بن عثمان،ج ۷، ص ۸۰ و ۸۱، تقدیم سید حسن الفطامی، المکتبة التوفیقیة، مصر، ۱۴۲۲ق.
[۲] محاسن المساعی فی مناقب أبی‌عمر الأوزاعی، ابن زید، أحمد بن محمد ابن أبی‌بکر الموصلی الحنبلی،ص ۴۰ و ۶۱، مکتبة الحیاة، بیروت، ۱۹۶۷م.
[۳] الطبقات الکبری، ابن سعد، محمد بن سعد، ج ۷، ص ۴۸۸ ، دار صادر، بیروت، ۱۹۹۷م.



او در عصر خود در میان اهل سنت، امام منطقه شام بود و بیشتر دوران زندگی خود را در بیروت گذراند و در همان جا از دنیا رفت.


اوزاعی مردی زاهد بود و ازاین‌رو از تصدی امور قضا امتناع کرد.
[۴] محاسن المساعی فی مناقب أبی‌عمر الأوزاعی، ابن زید، أحمد بن محمد ابن أبی‌بکر الموصلی الحنبلی،ص ۱۲۴، مکتبة الحیاة، بیروت، ۱۹۶۷م.



در مراسم تشییع جنازه وی بسیاری از مسلمانان و یهودیان و مسیحیان حضور داشتند.
[۶] سیر أعلام النبلاء، الذهبی، محمد بن أحمد بن عثمان،ج ۷، ص ۹۳ ؟؟؟، تقدیم سید حسن الفطامی، المکتبة التوفیقیة، مصر، ۱۴۲۲ق.



او کتابی در فقه به نام «السنن» داشت و جواب‌های سؤالات فقهی از او که به هفتاد هزار می‌رسید، در مجموعه‌ای با عنوان «المسائل» گرد آمده است.
[۷] تاریخ فقه و فقها، گرجی، ابوالقاسم، ص ۹۳، موسسه سمت، تهران، ۱۴۲۱ق.



از جمله شاگردان او می‌توان به مالک بن أنس، سفیان الثوری، عبدالله بن المبارک، یحیی بن سعید القطان و دیگر بزرگان اهل سنت در فقه، حدیث و علوم دینی اشاره کرد. او اولین کسی بود که در بلاد شام یک کتاب علمی را تألیف کرد. چنانچه شافعی کتاب سیر اوزاعی را از او نقل کرده است.
[۸] سیر أعلام النبلاء، الذهبی، محمد بن أحمد بن عثمان، ج ۷، ص ۱۱۱ ، تقدیم سید حسن الفطامی، المکتبة التوفیقیة، مصر، ۱۴۲۲ق.



اوزاعی در میان فقها‌ی عصر خود عنایت ویژه‌ای به حدیث و اثر
[۹] آنچه از کلام فقهای اهل سنت بر می‌آید چنین است که در معنای اثر دو نظر وجود دارد: برخی آن‌ را هم معنای حدیث دانسته اند و برخی دیگر حدیث را مخصوص قول، فعل، تقریر و وصف نبی اکرم دانسته؛ ولی اثر را در مورد صحابه و توابع نیز تعمیم داده‌اند.
داشت. چنانچه امامت او در حدیث میان اهل سنت، با توجه به ارجاعات دانشمندان این مذهب به او و نیز دیگر قرائن روشن می‌گردد.


در فقه نیز شیوع مذهب اوزاعی نشان از امامت او در فقه اهل سنت دارد که بسیاری از دانشمندان این مذهب به این موضوع تصریح کرده‌اند.


شهرت علمی او به حدی بود که مذهب وی در فتوا و قضا به مدت ۲۲۰ سال بر منطقه شام چیرگی داشت تا آن‌که در سال ۳۴۰ مذهب شافعی بر آن غالب آمد. مذهب اوزاعی در اندلس نیز تقریباً به مدت ۴۰ سال ادامه یافت، تا آن‌که در عهد حکم بن هشام، مذهب مالکی بر آن تسلط یافت.
[۱۴] اشذرات الذهب فی أخبار من ذهب، بن العماد، شهاب‌الدین عبدالحی بن أحمد الحنبلی، ج ۲، ص ۳۷۴ ، دار ابن کثیر، بیروت، ۱۹۸۹م.
[۱۶] محاسن المساعی فی مناقب أبی‌عمر الأوزاعی،ابن زید، أحمد بن محمد ابن أبی‌بکر الموصلی الحنبلی، ص ۶۹، مکتبة الحیاة، بیروت، ۱۹۶۷م.



در جملات رسیده از اوزاعی و عنایت او به حدیث و اثر چنین بر می‌آید که وی مخالف مطلق رأی و اجتهاد نبود؛ ولی اگر رأی و اجتهادی را مخالف حدیث [[پیامبر و صحابه می‌دید، آن‌ را کنار می‌گذاشت و بدان عمل نمی‌کرد؛
[۱۷] سیر أعلام النبلاء، الذهبی، محمد بن أحمد بن عثمان،ج ۷، ص ۸۸ ، تقدیم سید ]] حسن الفطامی، المکتبة التوفیقیة، مصر، ۱۴۲۲ق.
[۱۸] محاسن المساعی فی مناقب أبی‌عمر الأوزاعی،ابن زید، أحمد بن محمد ابن أبی‌بکر الموصلی الحنبلی، ص ۸۰، مکتبة الحیاة، بیروت، ۱۹۶۷م.

و همین اهتمام او به حدیث یکی از اختلافات عمیق وی با مذهب ابوحنیفه به‌شمار می‌رفت.


اگرچه امروزه در بین چهار مکتب فقهی اهل سنت، اثری از فقه اوزاعی باقی نمانده است، اما بهترین شاهد بر رجحان مسلک وی در عصر خودش، عنایت علما‌ی قرن دوم و سوم نسبت به مذهب فقهی امام اوزاعی است. البته شاگردان اوزاعی مانند باقی فقها، دارای یک نظام تعلیمی در تدوین و کتابت نبودند و بیروت نیز مانند مکه و بغداد مورد توجه نبود؛ چنانچه بی‌میلی اوزاعی بر نگارش کتابی غیر از قرآن و سنت و در نتیجه بی‌توجهی به تألیف در نزد شاگردانش موجب شده است که مطالب دقیقی از مذهب فقهی او به مانند چهار مکتب دیگر در دست نباشد.


اوزاعی نیز به مانند بسیاری از فقهای اهل سنت، قرآن، سنت پیامبر اکرم، اجماع
[۲۰] الرد علی سیر الأوزاعی، أبویوسف، یعقوب بن إبراهیم الأنصاری، ص ۲۳، لجنة إحیاء المعارف النعمانیة، حیدر آباد، ۱۳۵۷ق.
و قول صحابه
[۲۱] أصول مذهب الإمام أحمد بن حنبل، لترکی، عبدالله بن عبدالمحسن،ص۳۰۹، جامعة الإمام محمد، ریاض، ۱۹۹۶م.
[۲۲] أعلام الموقعین، بن القیم الجوزیة، محمد بن ابی‌بکر،ج ۲۱، ص ۳۰، دارالجیل، بیروت، ۱۴۰۹ه.ق.
[۲۳] روضة الناظر، ابن قدامه، عبدالله ابن أحمد بن محمد، ص۱۴۵، جامعة الإمام محمد بن سعود الإسلامیة، ریاض، ۱۹۷۹م.
را از اصول مذهب خود می‌شمرد و زمانی که دلیلی از این اصول می‌یافت، به سراغ قیاس نمی‌رفت.
[۲۴] المغنی، ابن قدامه، عبدالله بن أحمد بن محمد المقدسی،ج۳، ص۵۱۰ و ج۷، ص۳۵۷، مکتبة الریاض الحدیثة، ریاض، ۱۹۹۹م؛ این امر در بسیاری از مواضع فقه او مشهود است.
چنانچه خبر واحد را نیز حجت می‌دانست و در‌صورتی‌که خبری از پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ پیدا می‌نمود، رأی را جایز نمی‌دانست.
[۲۵] سیر أعلام النبلاء،الذهبی، محمد بن أحمد بن عثمان، ج ۷، ص ۱۲۰ ، تقدیم سید حسن الفطامی، المکتبة التوفیقیة، مصر، ۱۴۲۲ق؛ اوزاعی در بسیاری از مواضع فقه خود به استناد خبر واحد، بر مطلب خود استدلال کرده است؛ مانند زمان ابتدا و انتهای نمازهای واجب.



در نهایت از مهم‌ترین ویژگی‌های مذهب فقهی او می‌توان چنین نام برد:

۱۵.۱ - اول

اعتماد بر حدیث، همان‌گونه که شافعی بر این خصوصیت تصریح کرده و گفته است: «کسی که مانند اوزاعی فقهش مانند حدیثش باشد، ندیده است»

۱۵.۲ - دوم

قیاس را بدان گستردگی که ابوحنیفه و اهل عراق معتقد بودند، مبنای عمل قرار نمی‌داد.
[۲۸] الأم، الشافعی، محمد بن إدریس،ج ۱، ص ۳۰۳ و ۳۳۶، دارالفکر، بیروت، ۱۹۸۸م.


۱۵.۳ - سوم

برخلاف مالک، عمل اهل مدینه را به طور مطلق حجت نمی‌دانست.
[۲۹] سنن الأوزاعی، الشعار، مروان بن محمد، ص۲۹۵، دار النفائس، بیروت، ۱۹۹۳م.


۱۵.۴ - چهارم

در فقه خود عنصر آسان‌گرفتن بر امت را مراعات می‌نمود.

۱۵.۵ - پنجم

اجتهاد به رأی را تنها در جایی که تکیه‌گاهی از قرآن و سنت برایش می‌یافت، معتبر می‌دانست. در این امر او بی‌تردید امتداددهنده روش معاذ بن جبل بوده است.
[۳۱] السنن الکبری،أحمد بن الحسین بن علی، ج ۱۰، ص ۱۱۴، دارالفکر، بیروت، ۱۳۵۵ق.
[۳۲] ا أعلام الموقعین، بن القیم الجوزیة، محمد بن ابی‌بکر،ج ۲۱، ص ۳۰، دارالجیل، بیروت، ۱۴۰۹ه.ق.



۱. سید الأهل، عبدالعزیز، الأوزاعی فقیه أهل الشام، القاهرة، طباعة المجلس الأعلی للشئون الإسلامیة، ۱۹۶۶م؛
۲. الملاح، حسین بن محمد، الإمام الأوزاعی محدثاً، بیروت، المکتبة العصریة، ۱۹۹۳م؛
۳. طبارة، شفیق، الإمام الأوزاعی، بیروت، مطابع دار الریحانی، ۱۹۶۵م؛
۴. شیخو، خضر محمود، بذل المساعی فی جمع ما رواه الأوزاعی، بیروت، دار البشائر الإسلامیة، ۱۹۹۳م؛
۵. الشعار، مروان بن محمد، الإمام الأوزاعی إمام أهل السلف، بیروت، دار النفائس، ۱۹۹۲م؛
۶. الجبوری، عبد الله بن محمد، الإمام الأوزاعی حیاته وآراؤه وعصره، بغداد، دار الرسالة، ۱۹۰۸؛
۷. الشعار، مروان بن محمد، سنن الأوزاعی، بیروت، دار النفائس، ۱۹۹۳م؛
۸. الضویحی، علی بن سعد، أصول مذهب الأوزاعی، الریاض، رسالة ماجستیر بجامعة الإمام محمد بن سعود الإسلامیة، ۱۴۰۵ه.ق؛
۹. الجبوری، وعبد الله بن محمد، فقه الإمام الأوزاعی، بیروت، إحیاء التراث الإسلامی، العراق، بغداد، وزارة الأوقاف، مطبعة الإرشاد، ۱۳۹۷ه.ق؛
۱۰. محمصانی، صبحی بن رجب، الأوزواعی وتعالیمه الإنسانیة، بیروت، دارالعلم للملایین، ۱۹۷۸م.


۱. سیر أعلام النبلاء، الذهبی، محمد بن أحمد بن عثمان،ج ۷، ص ۸۰ و ۸۱، تقدیم سید حسن الفطامی، المکتبة التوفیقیة، مصر، ۱۴۲۲ق.
۲. محاسن المساعی فی مناقب أبی‌عمر الأوزاعی، ابن زید، أحمد بن محمد ابن أبی‌بکر الموصلی الحنبلی،ص ۴۰ و ۶۱، مکتبة الحیاة، بیروت، ۱۹۶۷م.
۳. الطبقات الکبری، ابن سعد، محمد بن سعد، ج ۷، ص ۴۸۸ ، دار صادر، بیروت، ۱۹۹۷م.
۴. محاسن المساعی فی مناقب أبی‌عمر الأوزاعی، ابن زید، أحمد بن محمد ابن أبی‌بکر الموصلی الحنبلی،ص ۱۲۴، مکتبة الحیاة، بیروت، ۱۹۶۷م.
۵. الجرح و التعدیل، الرازی، ابومحمد عبدالرحمن بن أبی‌حاتم،ج ۱، ص ۲۰۲، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ۱۹۵۳م.    
۶. سیر أعلام النبلاء، الذهبی، محمد بن أحمد بن عثمان،ج ۷، ص ۹۳ ؟؟؟، تقدیم سید حسن الفطامی، المکتبة التوفیقیة، مصر، ۱۴۲۲ق.
۷. تاریخ فقه و فقها، گرجی، ابوالقاسم، ص ۹۳، موسسه سمت، تهران، ۱۴۲۱ق.
۸. سیر أعلام النبلاء، الذهبی، محمد بن أحمد بن عثمان، ج ۷، ص ۱۱۱ ، تقدیم سید حسن الفطامی، المکتبة التوفیقیة، مصر، ۱۴۲۲ق.
۹. آنچه از کلام فقهای اهل سنت بر می‌آید چنین است که در معنای اثر دو نظر وجود دارد: برخی آن‌ را هم معنای حدیث دانسته اند و برخی دیگر حدیث را مخصوص قول، فعل، تقریر و وصف نبی اکرم دانسته؛ ولی اثر را در مورد صحابه و توابع نیز تعمیم داده‌اند.
۱۰. الجرح و التعدیل،الرازی، ابو محمد عبدالرحمن بن أبی‌حاتم، ج ۱، ص ۱۸۷، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ۱۹۵۳م.    
۱۱. تاریخ دمشق، ابن عساکر، علی بن الحسن،ج ۳۵، ص ۱۶۷، دارالفکر، بیروت، ۱۹۸۴م.    
۱۲. طبقات الشافعیة،السبکی، عبدالوهاب بن علی، ج ۱، ص ۳۲۶، المکتبة العلمیة، بیروت، ۱۹۸۷م.    
۱۳. البدایة و النهایة،بن کثیر، أبوالفداء عمادالدین إسماعیل بن عمر، ج ۱۰، ص ۱۱۷، دارالفکر، بیروت، ۱۹۷۸م.    
۱۴. اشذرات الذهب فی أخبار من ذهب، بن العماد، شهاب‌الدین عبدالحی بن أحمد الحنبلی، ج ۲، ص ۳۷۴ ، دار ابن کثیر، بیروت، ۱۹۸۹م.
۱۵. البدایة و النهایة،ابن کثیر، أبوالفداء عمادالدین إسماعیل بن عمر، ج ۱۰، ص ۱۱۵ و ۱۱۶، دارالفکر، بیروت، ۱۹۷۸م.    
۱۶. محاسن المساعی فی مناقب أبی‌عمر الأوزاعی،ابن زید، أحمد بن محمد ابن أبی‌بکر الموصلی الحنبلی، ص ۶۹، مکتبة الحیاة، بیروت، ۱۹۶۷م.
۱۷. سیر أعلام النبلاء، الذهبی، محمد بن أحمد بن عثمان،ج ۷، ص ۸۸ ، تقدیم سید ]] حسن الفطامی، المکتبة التوفیقیة، مصر، ۱۴۲۲ق.
۱۸. محاسن المساعی فی مناقب أبی‌عمر الأوزاعی،ابن زید، أحمد بن محمد ابن أبی‌بکر الموصلی الحنبلی، ص ۸۰، مکتبة الحیاة، بیروت، ۱۹۶۷م.
۱۹. تذکرة الحفاظ، الذهبی، محمد بن أحمد بن عثمان،ج ۱، ص ۱۷۹ و ۱۸۰، دار إحیاء التراث، بیروت، بی‌تا.    
۲۰. الرد علی سیر الأوزاعی، أبویوسف، یعقوب بن إبراهیم الأنصاری، ص ۲۳، لجنة إحیاء المعارف النعمانیة، حیدر آباد، ۱۳۵۷ق.
۲۱. أصول مذهب الإمام أحمد بن حنبل، لترکی، عبدالله بن عبدالمحسن،ص۳۰۹، جامعة الإمام محمد، ریاض، ۱۹۹۶م.
۲۲. أعلام الموقعین، بن القیم الجوزیة، محمد بن ابی‌بکر،ج ۲۱، ص ۳۰، دارالجیل، بیروت، ۱۴۰۹ه.ق.
۲۳. روضة الناظر، ابن قدامه، عبدالله ابن أحمد بن محمد، ص۱۴۵، جامعة الإمام محمد بن سعود الإسلامیة، ریاض، ۱۹۷۹م.
۲۴. المغنی، ابن قدامه، عبدالله بن أحمد بن محمد المقدسی،ج۳، ص۵۱۰ و ج۷، ص۳۵۷، مکتبة الریاض الحدیثة، ریاض، ۱۹۹۹م؛ این امر در بسیاری از مواضع فقه او مشهود است.
۲۵. سیر أعلام النبلاء،الذهبی، محمد بن أحمد بن عثمان، ج ۷، ص ۱۲۰ ، تقدیم سید حسن الفطامی، المکتبة التوفیقیة، مصر، ۱۴۲۲ق؛ اوزاعی در بسیاری از مواضع فقه خود به استناد خبر واحد، بر مطلب خود استدلال کرده است؛ مانند زمان ابتدا و انتهای نمازهای واجب.
۲۶. تذکرة الحفاظ، الذهبی، محمد بن أحمد بن عثمان،ج ۱، ص ۱۷۹، دار إحیاء التراث، بیروت، بی‌تا.    
۲۷. تاریخ دمشق، ابن عساکر، علی بن الحسن، ج ۳۵، ص ۱۶۷، دارالفکر، بیروت، ۱۹۸۴م.    
۲۸. الأم، الشافعی، محمد بن إدریس،ج ۱، ص ۳۰۳ و ۳۳۶، دارالفکر، بیروت، ۱۹۸۸م.
۲۹. سنن الأوزاعی، الشعار، مروان بن محمد، ص۲۹۵، دار النفائس، بیروت، ۱۹۹۳م.
۳۰. تهذیب التهذیب، ابن حجر، أحمد بن علی العسقلانی،ج ۶، ص ۲۴۱، دارالمعارف النظامیة، هند، ۱۹۹۳م.    
۳۱. السنن الکبری،أحمد بن الحسین بن علی، ج ۱۰، ص ۱۱۴، دارالفکر، بیروت، ۱۳۵۵ق.
۳۲. ا أعلام الموقعین، بن القیم الجوزیة، محمد بن ابی‌بکر،ج ۲۱، ص ۳۰، دارالجیل، بیروت، ۱۴۰۹ه.ق.



پایگاه اسلام کوئست.    


رده‌های این صفحه : تراجم | علمای اهل سنت




جعبه ابزار