• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

فرجام حضرت مهدی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



فرجام حضرت مهدی (علیه‌السّلام) به معنای پایان عمر شریف حضرت مهدی (عجّل‌اللّه‌تعالى‌فرجه‌الشريف) می‌باشد.



دربارۀ فرجام زندگی پرخیر و برکت آخرین حجت الهی، دیدگاه‌های متفاوتی ذکر شده است. برخی پایان عمر آن حضرت را با کشته شدن و شهادت دانسته، و برخی دیگر رحلت آن بزرگوار را به مرگ طبیعی ذکر کرده‌اند. هر کدام از دیدگاه‌های بالا مستند به دلایلی است.

۱.۱ - ادله فرجام شهادت

دلایل کسانی که پایان عمر ایشان را شهادت دانسته‌اند عبارتند از:
۱. روایاتی در دست است که پایان عمر همۀ امامان (علیهم‌السّلام) را شهادت (مرگ غیرطبیعی) ذکر کرده است.
از امام حسن (علیه‌السّلام) نقل شده که فرمود: هیچ یک از ما امامان نیست، جز آن که کشته یا مسموم شود. «... ما منا الا مقتول او مسموم»
این روایت ، به این صورت فقط در کتاب کفایة الاثر نوشتۀ علی بن محمد خزاز قمی از علمای قرن چهار و پنج هجری آمده و مرحوم علامه مجلسی آن را از کتاب یاد شده نقل کرده است. آنچه در بررسی این روایت، قابل تامل است این که: این روایت، در کتاب‌های پیش از آن مورد اشاره قرار نگرفته است.
همچنین برخی از افراد که در سند روایت آمده‌اند مجهول بوده، در هیچ یک از کتاب‌های رجالی سخنی از آن‌ها به میان نیامده است. در ادامه روایت نیز مطلبی آمده که با اعتقاد شیعه در تعارض است و آن این که شمار امامان سیزده نفر خواهد شد؛ چرا که شمار امامان که از نسل علی (علیه‌السّلام) است، دوازده نفر ذکر شده است که با خود آن حضرت سیزده خواهد شد؛ بنابراین استناد به این روایت، برای ادعای یاد شده ناکافی می‌نماید.
۲. شیخ صدوق به نقل از ابا صلت هروی گوید: از [[|امام رضا (علیه‌السّلام)]] شنیدم که فرمود: «به خدا سوگند! نیست از ما مگر کشته شدۀ به شهادت رسیده. «و الله ما منا الا مقتول شهید»
این روایت را فقط شیخ صدوق نقل کرده است. وی روایت یاد شده را در کتاب من لا یحضره الفقیه، به صورت مرفوعه (بدون ذکر کامل سند) و در دو کتاب امالی و عیون اخبار الرضا با ذکر سند آورده است.
این احتمال که مقصود حضرت فقط امامان پیش از خود است و شهادت امامان پس از آن حضرت به دلیل نیاز دارد، استدلال قطعی آن بر همۀ امامان (علیهم‌السّلام) را نیز ناتمام خواهد ساخت. دیدگاه شیخ مفید درباره سه امام پس از آن حضرت این احتمال را تقویت می‌کند.

۱.۲ - بررسی ادله شهادت

بررسی و قضاوت در این امر، مبتنی بر دو امر است:
الف. آیا همۀ امامان (علیهم‌السّلام ) به شهادت رسیده‌اند؟ دیدگاه دانشمندان شیعه در این باره چیست؟ آنچه می‌توان در جایگاه دیدگاه شاخص در این باره مطرح کرد، یکی نظر شیخ صدوق و دیگری نظر شیخ مفید است. شیخ صدوق معتقد است همۀ امامان (علیهم‌السّلام) به مرگ غیرطبیعی از دنیا رفته‌اند. ولی شیخ مفید در نقد سخن شیخ صدوق دلیل‌های شهادت همۀ امامان را یقین آور نمی‌داند.
ب. در سخنی به چگونگی شهادت حضرت مهدی (عجّل‌اللّه‌تعالی‌فرجه‌الشریف) اشاره شده است. به نظر می‌رسد نخستین کسی که چنین ادعایی را به گونۀ گسترده مطرح کرد، صاحب کتاب الزم الناصب بود. او در بخشی از کتاب خود آورده است: پس چون هفتاد سال گذشت، مرگ حضرت حجت (علیه‌السّلام) فراخواهد رسید؛ پس او را زنی از بنی تمیم که نامش سعیده و دارای ریشی همچون مردان است، با انداختن سنگی از بام بر آن حضرت به قتل خواهد رساند؛ در حالی که آن حضرت، از راه عبور می‌کند. چون از دنیا رفت، امام حسین (علیه‌السّلام)، امور مربوط به وی را انجام خواهد داد. «فاذا تمت السبعون سنه اتی الحجة الموت فقتله امراة من بنی تمیم اسمها سعیدة و لها لحیة کلحیة الرجل بهاون صخر من فوق سطح و هو متجاوز فی الطریق فاذا مات تولی تجهیزه الحسین...» لازم به یادآوری است که کتاب یاد شده مشتمل بر روایات صحیح هم هست؛ ولی در آن روایات ضعیف فراوانی نیز وجود دارد. دربارۀ این سخن، باید توجه داشت که این کلام از صاحب کتاب یاد شده است و در کلام معصومان (علیهم‌السّلام) نه فقط به آن اشاره‌ای نشده است بلکه چنین مضمونی هم وجود ندارد.

۱.۳ - ادله فرجام مرگ

کسانی که می‌گویند آن حضرت به مرگ طبیعی از دنیا خواهد رفت، بر این باورند که:
اولا: دلیل‌های دسته نخست (به ویژه روایت اول) ناتمام است.
ثانیا: بر فرض قبول روایات یاد شده، این روایات به حضرت مهدی (علیه‌السّلام) تخصیص خورده است.
ثالثا: شهادت آن حضرت، با روایاتی که بر اصلاح کامل جامعه در عصر ظهور دلالت دارد، در تعارض است.
رابعا: در روایاتی چند، سخن از مرگ طبیعی آن حضرت به میان آمده است. ایوب بن نوح گفت: به امام رضا (علیه‌السّلام) عرض کردم: «ما امیدواریم شما صاحب الامر باشید و خدای تعالی بدون خونریزی و شمشیر آن را به شما بازگرداند که با شما بیعت شده و سکه به نامتان ضرب گردیده است»، فرمود: هیچ یک از ما امامان نیست که نامه‌ها نزد او رفت و آمد کند و از مسائل پرسیده شود و با انگشتان بدو اشاره کنند و اموال نزد وی حمل شود، جز آن که به خدعه کشته شود یا آن که بر بستر خود بمیرد، تا جایی که خدای تعالی، مردی را برای این امر برانگیزد که مولد و منشا او مخفی، اما نسبش آشکار است. «ما منا احد اختلفت الیه الکتب و اشیر الیه بالاصابع و سئل عن المسائل و حملت الیه الاموال الا اغتیل او مات علی فراشه حتی یبعث الله لهذا الامر غلاما منا»، از آن جا که «اغتیال» هردو احتمال (کشته شدن و مسموم شدن) را شامل می‌شود، می‌توان احتمال داد از مرگ در بستر، همان مرگ طبیعی استفاده می‌شود.
بنابراین طبق این روایت، مرگ طبیعی برخی از امامان (علیهم‌السّلام) محتمل خواهد بود. از امام صادق (علیه‌السّلام) نقل شده که فرمود: ... پس چون معرفت و ایمان به این که او امام حسین (علیه‌السّلام) است، در دل‌ها استقرار یافت، مرگ حضرت حجت (علیه‌السّلام) فرامی رسد. پس حسین بن علی علیهما السلام او را غسل می‌دهد؛ کفن می‌کند؛ حنوط می‌کند و در قبرش قرار می‌دهد.... «... فاذا استقرت المعرفة فی قلوب المؤمنین انه الحسین (علیه‌السّلام) جاء الحجة الموت فیکون الذی یغسله و یکفنه و یحنطه و یلحده فی حفرته الحسین بن علی علیهما السلام...» مرگ در روایت فوق شهادت را نیز شامل می‌شود اما احتمال مرگ طبیعی را نیز رد نمی‌کند. از آنچه یاد شد، به دست می‌آید که شهادت حضرت مهدی (عجّل‌اللّه‌تعالى‌فرجه‌الشريف) امری محتمل است و می‌توان از روایت امام رضا (علیه‌السّلام) چنین برداشت کرد؛ اما همان گونه که شیخ مفید نیز بدان پایبند بوده، برای اثبات قطعی حکم به شهادت، ناکافی است و همان طور که علاوه بر آن برای هر امام نیاز به شواهد تاریخی است، برای حضرت مهدی (علیه‌السّلام) نیز نیاز به دلیل دیگری داریم؛ بنابراین حکم قطعی به شهادت آن حضرت کاری بس مشکل است.


۱. خزاز قمی، علی بن محمد، کفایة الاثر، ص۲۲۷.    
۲. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۵۸۵، ح۳۱۹۲.    
۳. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۵۸۵، ح۳۱۹۲.    
۴. شیخ صدوق، الامالی، ص۱۲۰.    
۵. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا (علیه‌السلام)، ج۱، ص۲۸۷.    
۶. شیخ مفید، الارشاد، ج۲، ص۳۰۱.    
۷. شیخ مفید، تصحیح الاعتقاد، ص۱۳۲.    
۸. حایری یزدی، علی، الزام الناصب، ج۲، ص۱۳۹.    
۹. شیخ کلینی، الکافی، ج۲، ص۱۶۴.    
۱۰. نعمانی، محمد بن إبراهیم، الغیبة، ص۱۶۸، ح۹.    
۱۱. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۳۷۰.    
۱۲. اربلی، ابن أبی الفتح، کشف الغمة، ج۳، ص۳۳۱.    
۱۳. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۵۱، ص۱۵۵.    
۱۴. شیخ کلینی، الکافی، ج۱۵، ص۴۷۶.    



فرهنگ‌نامه مهدویت، سلیمیان، خدامراد، ص۳۳۰-۳۳۴، برگرفته از مقاله «فرجام حضرت مهدی».    


رده‌های این صفحه : مهدویت




جعبه ابزار