• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

غنی (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





غِنَى (به کسر غین و فتح نون) از واژگان قرآن کریم به معنای كفايت و بى‌نيازى است، این واژه دارای مشتقاتی است که در آیات قرآن به کار رفته است؛ مانند: اِغْناء (به فتح الف و سکون غین) به معنای كفايت كردن و بى‌نياز كردن، اِسْتِغْناء (به کسر الف و تاء و سکون سین و غین) به معنای طلب بى‌نيازى و اكتفا، و غَنىّ (به فتح غین و تشدید یاء) به معنای بى‌نياز و از اسماء حسنی می‌باشد.



غِنَى: كفايت و بى‌نيازى است.
از ميان معانى اين كلمه فقط اين دو معنى در قرآن بكار رفته و معانى ديگر كه خواهد آمد، به اعتبار دو معنى فوق است.
در مجمع ذيل آيه‌ (وَ اللَّهُ‌ غَنِيٌ‌ حَلِيمٌ‌) خداوند، بى‌نياز و داراى حلم است) فرموده: «الْغِنَى‌ ضِدُّ الْحَاجَةِ».
در قاموس گفته: «الْغِنَى‌ ضِدُّ الْفَقْرِ».
در اقرب آمده: «الْغِنَى‌: الِاكْتِفَاءُ وَ الْيَسَارُ ...».
[۹] شرتونی، سعید، اقرب الموارد، ذیل واژه «غنی».



اِغْناء: كفايت كردن و بى‌نياز كردن است. «اغْناهُ‌ اللَّهُ: جَعَلَهُ‌ غَنِيّاً- اغْنى‌ عَنْهُ: اجْزَأهُ».
(وَ لا يُغْنِي عَنْكَ شَيْئاً) «كفايت نمی‌كند تو را از هيچ چيز».
(يَوْمَ لا يُغْنِي‌ مَوْلًى عَنْ مَوْلًى شَيْئاً) «روزی‌كه هيچ دوستى، دوستى را كفايت نمی‌كند».
و مثل: (إِنْ يَكُونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ‌ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ‌) «اگر فقیر باشند خدا از فضل خود آنها را غنى و بى‌نياز می‌كند».
با مراجعه به قرآن مجيد خواهيم ديد كه غنى چون به معنى كفايت باشد با «عن» و «من» و چون به معنى بى‌نياز كردن باشد بدون «من» و «عن» آيد، مثل آیات گذشته و در آيه‌: (حِكْمَةٌ بالِغَةٌ فَما تُغْنِ‌ النُّذُرُ) (اين آيات، حكمت بالغه و رساى الهى است؛ امّا انذارها براى افراد لجوج فايده نمى‌دهد)، كلمه «عن الناس» مقدّر است، مثل‌: (وَ ما تُغْنِي‌ الْآياتُ وَ النُّذُرُ عَنْ قَوْمٍ لا يُؤْمِنُونَ‌) (امّا اين‌آيات و انذارها براى كسانى كه بخاطر لجاجت ایمان نمى‌آورند، مفيد نخواهد بود).


اِسْتِغْناء: طلب بى‌نيازى و اكتفا است. «اسْتَغْنَى‌ اللَّهَ: سَئَلَهُ أَنْ يُغْنِيَهُ- وَ عَنْهُ بِهِ: اكْتَفَى».
(وَ أَمَّا مَنْ بَخِلَ وَ اسْتَغْنى‌ • وَ كَذَّبَ بِالْحُسْنى‌) «اما آنكه بخل ورزيد و خود را بى‌نياز دانست و وعده نيكو را تكذيب كرد».
به نظر راغب استغناء مثل غَنى به معنى بى‌نيازى است.


غَنىّ: بى‌نياز است.
(وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ‌ غَنِيٌ‌ حَمِيدٌ) «بدانيد خدا بى‌نياز پسنديده است».
غنّى از اسماء حسنی است و آن جمعا بيست بار در قرآن مجید بكار رفته، هجده بار درباره خداوند و دو بار درباره بشر.
(وَ مَنْ كانَ‌ غَنِيًّا فَلْيَسْتَعْفِفْ‌) (هر كس كه بى‌نياز است، از برداشت حق‌الزحمه خوددارى كند).
(إِنْ يَكُنْ‌ غَنِيًّا أَوْ فَقِيراً فَاللَّهُ أَوْلى‌ بِهِما) (چرا كه اگر او (كسى كه گواهى شما به زيان اوست‌) غنى يا فقير باشد، خداوند سزاوارتر است كه از آنان حمايت كند).
و آن چون درباره خداوند بكار رود مقصود مطلق بى‌نيازى است و چون وصف بشر آيد بى‌نيازى و كفايت بالنسبة است.

۴.۱ - بررسی معانی دیگر

اينك به چند آيه توجّه كنيم:

۴.۱.۱ - وجود نداشتن

(فَجَعَلْناها حَصِيداً كَأَنْ لَمْ‌ تَغْنَ‌ بِالْأَمْسِ‌) يعنى: «آنرا درو شده گردانديم، گوئى ديروز اصلا نبوده».
راغب گفته: «غَنِيَ‌ فِي مَكَانٍ»، آنگاه گويند: كه چيزى در محلى زياد بماند و بى‌نياز باشد.
لذا ترجمه صحيح‌ (لَمْ تَغْنَ) وجود نداشتن است، چنانكه طبرسی نيز چنان فرموده است.
ايضا آيه‌: (فَأَصْبَحُوا فِي دِيارِهِمْ جاثِمِينَ • كَأَنْ لَمْ‌ يَغْنَوْا فِيها ...) يعنى: «در خانه‌هايشان افتادند و مردند گوئى در آن خانه‌ها نبوده‌اند و زندگى نكرده‌اند».
در اقرب الموارد آمده: «غَنِيَ‌ بِالْمَكَانِ: أَقَامَ بِهِ- غَنِيَ‌ فُلَانٌ: عَاشَ».
[۳۹] شرتونی، سعید، اقرب الموارد، ذیل واژه «غنی».


۴.۱.۲ - كفايت کردن

(وَ ما يَتَّبِعُ أَكْثَرُهُمْ إِلَّا ظَنًّا إِنَّ الظَّنَّ لا يُغْنِي‌ مِنَ الْحَقِّ شَيْئاً) ايضا: آیه ۲۸ نجم، مراد از (الْحَقِّ) به قرينه‌ (الظَّنَّ) علم است، يعنى: «بيشتر آن مردم پيروى نمی‌كنند مگر از ظنّ، و ظنّ از علم ابدا كفايت نمی‌كند». يعنى به جاى تحصيل علم نمی‌شود به گمان اكتفا كرد، اين مردم كه روى حسن ظنّ به اسلافشان و روى گمان به اينكه بُتان شفيع‌اند، آنها را عبادت می‌كنند، پيش خدا معذور نيستند و بايد به عمل خود تحصيل علم كنند و آنگاه خواهند دانست كه بت پرستيدن غلط و بى‌مدرك است.
بزرگان بت‌پرستان دانسته و از روى علم از قبول حق امتناع می‌كردند، لذا (ما يَتَّبِعُ أَكْثَرُهُمْ) آمده، يعنى‌: ديگران از روى علم چنين می‌كنند.

۴.۱.۳ - بى‌نياز

(... فَذاقُوا وَبالَ أَمْرِهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ • ذلِكَ بِأَنَّهُ كانَتْ تَأْتِيهِمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَقالُوا أَ بَشَرٌ يَهْدُونَنا فَكَفَرُوا وَ تَوَلَّوْا وَ اسْتَغْنَى‌ اللَّهُ وَ اللَّهُ‌ غَنِيٌ‌ حَمِيدٌ) استغناء چنانكه گفته شد، طلب غنى است ولى آن از خداوند كه غنّى بالذّات است، به معنى اظهار غنى می‌باشد، چنانكه ارباب تفسیر فرموده‌اند، يعنى: «گذشتگان عقوبت كارشان را چشيدند زيرا كه پيامبرانشان معجزات روشن را براى آنها آوردند و آنها کفر ورزيده و اعراض كردند و خدا بى‌نياز بود، خدا بى‌نياز پسنديده است (خداوند با هلاكشان اظهار كرد كه نه به ايمان آنها نيازمند است و نه به وجود آنها)».

۴.۱.۴ - ثروتمندى

(أَمَّا مَنِ‌ اسْتَغْنى‌ • فَأَنْتَ لَهُ تَصَدَّى‌) به نظرم مفعول‌ «اسْتَغْنى‌» محذوف است، يعنى: «امّا آنكه از حقّ بى‌نيازى جسته، تو به او توجّه می‌كنى».
و يا به قول راغب استغناء به معنى بى‌نيازى و ثروتمندى است، يعنى: «اما آنكه ثروتمند است ...».

۴.۱.۵ - مجرد

ظاهرا در آيه‌: (إِنَّ الْإِنْسانَ لَيَطْغى‌ • أَنْ رَآهُ‌ اسْتَغْنى‌) نيز به معنى مجرد است، يعنى: «راستى! انسان طغيان می‌كند، كه ديد بى‌نياز شده».

۴.۱.۶ - دفع کردن

(إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعاً فَهَلْ أَنْتُمْ‌ مُغْنُونَ‌ عَنَّا نَصِيباً مِنَ النَّارِ) اين سخن از پيروان بى‌فكر است كه كور كورانه از رؤساء ستمگر خويش متابعت كرده‌اند، يعنى: «ما تابع شما بوديم هر چه گفتيد و كرديد، گفتيم و كرديم، آيا سهمى از اين آتش از ما دفع توانيد كرد؟».
كفايت كردن همان دفع است.


۱. قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۵، ص۱۲۵.    
۲. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص۶۱۵.    
۳. طریحی نجفی، مجمع البحرین، ج۱، ص۳۲۱.    
۴. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۷، ص۲۷۴.    
۵. بقره/سوره۲، آیه۲۶۳.    
۶. مکارم شیرازی، ترجمه قرآن، ص۴۴.    
۷. طبرسی، مجمع البیان، ج۲، ص۶۴۸.    
۸. فیروزآبادی، قاموس المحیط، ج۴، ص۳۷۱.    
۹. شرتونی، سعید، اقرب الموارد، ذیل واژه «غنی».
۱۰. قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۵، ص۱۲۵.    
۱۱. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص۶۱۶.    
۱۲. طریحی نجفی، مجمع البحرین، ج۱، ص۳۲۰.    
۱۳. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۷، ص۲۷۵.    
۱۴. مریم/سوره۱۹، آیه۴۲.    
۱۵. دخان/سوره۴۴، آیه۴۱.    
۱۶. نور/سوره۲۴، آیه۳۲.    
۱۷. قمر/سوره۵۴، آیه۵.    
۱۸. مکارم شیرازی، ترجمه قرآن، ص۵۲۸.    
۱۹. یونس/سوره۱۰، آیه۱۰۱.    
۲۰. مکارم شیرازی، ترجمه قرآن، ص۲۲۰.    
۲۱. قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۵، ص۱۲۵.    
۲۲. طریحی نجفی، مجمع البحرین، ج۱، ص۳۲۱.    
۲۳. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۷، ص۲۷۴.    
۲۴. لیل/سوره۹۲، آیه۷-۸.    
۲۵. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص۶۱۶.    
۲۶. قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۵، ص۱۲۵.    
۲۷. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص۶۱۶.    
۲۸. طریحی نجفی، مجمع البحرین، ج۱، ص۳۲۱.    
۲۹. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۷، ص۲۷۶.    
۳۰. بقره/سوره۲، آیه۲۶۷.    
۳۱. نساء/سوره۴، آیه۶.    
۳۲. مکارم شیرازی، ترجمه قرآن، ص۷۷.    
۳۳. نساء/سوره۴، آیه۱۳۵.    
۳۴. مکارم شیرازی، ترجمه قرآن، ص۱۰۰.    
۳۵. یونس/سوره۱۰، آیه۲۴.    
۳۶. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص۶۱۶.    
۳۷. طبرسی، مجمع البیان، ج۵، ص۱۵۵.    
۳۸. هود/سوره۱۱، آیه۶۷-۶۸.    
۳۹. شرتونی، سعید، اقرب الموارد، ذیل واژه «غنی».
۴۰. یونس/سوره۱۰، آیه۳۶.    
۴۱. نجم/سوره۵۳، آیه۲۸.    
۴۲. تغابن/سوره۶۴، آیه۵-۶.    
۴۳. عبس/سوره۸۰، آیه۵-۶.    
۴۴. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص۶۱۶.    
۴۵. علق/سوره۹۶، آیه۶-۷.    
۴۶. غافر/سوره۴۰، آیه۴۷.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله "غنی"، ج۵، ص۱۲۵-۱۲۷.    






جعبه ابزار