• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

غنا ( آواز)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



عنوان غنا یا موسیقی در قرآن به چشم نمی‌خورد چنانکه عنوان غنا در احادیث و روایات، فراوان به چشم می‌خورد.

فهرست مندرجات

۱ - معنای لغوی غنا
۲ - معنای اصطلاحی غناء
       ۲.۱ - منظور از طرب و ترجیع
۳ - حکم غناء
       ۳.۱ - نظر فقهای امامیه
       ۳.۲ - نظر فقهای اهل سنت
۴ - مستند حرمت غناء
۵ - غنا در قرآن
۶ - غناء در احادیث
۷ - احادیث در مورد اثر غنا در زندگی
۸ - احادیث در باب تعریف غناء
۹ - حرمت اخذ قیمت برده آوازخوان
۱۰ - حرمت اخذ اجرت از راه غناء
۱۱ - گناه کبیره بودن غناء
۱۲ - بکارگیری آلات لهو
۱۳ - جلوه های بیزاری اسلام از غنا
       ۱۳.۱ - تضعیف جایگاه غنا در زندگی انسان
       ۱۳.۲ - نوازندگان سفلگانند
۱۴ - نشانه روزگار ناشایسته
۱۵ - آثار منفی لهو
       ۱۵.۱ - سستی اراده
       ۱۵.۲ - دورماندن و غفلت از حقیقت
       ۱۵.۳ - دورماندن از موفقیت و نجات
              ۱۵.۳.۱ - لهو و اختصاص آن به غنا
       ۱۵.۴ - ضعف عقل
       ۱۵.۵ - ضعف ایمان
              ۱۵.۵.۱ - توجه اسلام به شادی
۱۶ - غنا در سیره پیشوایان معصوم(علیه السلام)
۱۷ - هشدار به غناپیشگان
۱۸ - سخن آخر در بحث غنا و موسیقی
۱۹ - پانویس
۲۰ - منبع



غناء به مد و کسر غین بر وزن کتاب یعنی صوت.
[۲] المصباح المنیر، ج۲، ص۶۵.

یا صوتی که ایجاد طرب نماید «الغناء من الصوت ماطرب به».



و اما در نظر فقهاء تعریف ذیل مشهور می‌باشد: «الغناء هو مد الصوت المشتمل علی الترجیع المطرب» یعنی غناء کشیدن یا کشش آوازی است که طرب انگیز و مشتمل بر ترجیع باشد.

۲.۱ - منظور از طرب و ترجیع


و غرض از طرب نوعی خفت و سبکی در نفس است که از شدت شادی یا غم پیدا شود و مراد از ترجیع تردد صوت است در حلق و دهان با اوزان مخصوص.



بالجمله برخی آن را به نظر عرف موکول نموده و گفته‌اند: آنچه در نظر عرف غناء محسوب گردد حرام است هر چند طرب انگیز نباشد.

۳.۱ - نظر فقهای امامیه


حرمت غناء فی الجمله در نظر فقهای امامیه مسلم بوده و در کتاب مکاسب و حدائق دعوی عدم خلاف در حرمت آن نموده‌اند.
[۳] حدائق الناضره، ج۵، ص۲۰.
[۴] مکاسب (شیخ انصاری)، ص۳۶.
[۵] مجمع البحرین، ص۶۷.

هر چند که برخی از آنان چون محدث کاشانی با حکم مذکور مخالفت کرده و معتقد است که حرمت غناء مخصوص است بجایی که با حرام دیگر توأم باشد مانند بازی با آلات لهو و وارد شدن مردان بر زنان و کلام باطل. والا غناء فی نفسه حرام نیست.
[۶] حدائق الناضره، ج۵، ص۲۰.
[۷] مکاسب، ص۳۶.


۳.۲ - نظر فقهای اهل سنت


و اما فقهای اهل سنت و جماعت در حرمت آن اختلاف کرده اند. شافعی عقیده دارد که هرگاه با آلات طرب همراه نباشد مکروه است و حرام نیست.
[۸] المغنی (ابن قدامه)، ج۵، ص۱۷۶.
[۹] المهذب (ابو اسحاق شیرازی)، ج۲، ص۳۲۶.




قائلین به حرمت به آن‌چه در تفسیر «... واجتنبوا قول الزور.»و «و من الناس من یشتری لهو الحدیث لیضل عن سبیل الله...».وارد شده تمسک جسته‌اند.
بدین بیان که مراد از قول «قول الزور» و «لهو الحدیث» غناء است.
[۱۲] حدائق الناضره ج۵، ص۲۰.
[۱۳] مکاسب(شیخ انصاری)، ص۳۶.
[۱۴] المغنی (ابن قدامه)، ج۵، ص۱۷۶.




در قرآن عناوین و آیاتی دیده می‌شود که به «غنا» تفسیر شده است از جمله: آیه سوم سوره مؤمنون:«والذین هم عن اللغو معرضون» و آیه ششم سوره لقمان:«و من الناس من یشتری لهوالحدیث» و آیه سی‌ام سوره حج:«واجتنبوا قول الزور».



در باب احادیث مربوط به غنا، توجه به این نکته ضروری است که تردیدی نیست غنا، همواره به عنوان یکی از عوامل خوشگذرانی اهل غفلت به ویژه حکمرانان، شاهان و سردمداران هوس‌باز بوده است و به خاطر همین مسئله جهت گرمی بازار و توجیه اعمال خلیفه آنان، چه حدیث‌بافی‌ها که صورت نگرفته است و متأسفانه ازین رهگذر احادیث جعلی فراوان به مجامع حدیثی راه جسته است و در برابر این طیف از احادیث، انسان‌های مخالف رویه خلیفگان فوق نیز، احادیث ضد آن را نیز عرضه کرده‌اند، احادیثی که هرگونه غنا را مورد نهی و نکوهش قرار داده و در این میان، افراط و تفریط هایی صورت گرفته است و مسئله حائز اهمیت در اینجا، شناخت و شناسایی احادیث پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله) و ائمه معصومین(علیهم السلام) است که می‌توانند ملاک کار و میزان شناخت حق از باطل باشند.
در احادیث ما مفهوم و مصادیق غنا به طور گسترده‌ای به چشم می‌خورد که در مجموع می‌توان احادیث مربوطه را به چند دسته تقسیم بندی کرد.



در حدیث آمده است:«الغناء ینبت النفاق.» غناء موجب پیدایش نفاق است. حسن بن هارون می‌گوید: از امام صادق (علیه السلام) شنیدم که فرمودند:«الغناء یورث النفاق و یعقب الفقر»
و در رهنمودی دیگر آمده است:«الغناء رقیه الزنا»
[۱۹] وسایل الشیعه ج۱۷، ص۳۱۲.

یعنی غنا مایه پرداختن به فحشاء است. زیرا غیرت (آدمیان به ویژه مردان) را تضعیف می‌کند و روحیه تنفر از فحشاء را از آدمی نابود می‌سازد. چنان که امام صادق (علیه السلام) فرمودند:«فلا یغار بعدها» آدم اهل غنا غیرت نمی‌ورزد. چنان که عامل قساوت و سنگدلی نیز می‌باشد. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: سه چیز باعث قساوت و سنگدلی می‌شود: شنیدن غنا، پرداختن به شکار بدون نیاز بدان و پیوستن به شاه (طاغوت).
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله):«ثلاث یقسین القلب: استماع اللهو و طلب الصید و اتیان باب السلطان»
همچنین در هشدارهای اهلبیت علیهم السلام آمده است: غناء کانون لغزش‌ها و خطاها است. «الغناء عش الخطایا، الغناء عش النفاق».
همچنین پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: اولین کسی که به غنا روی آورد ابلیس بود. «کان ابلیس اول من تغنی»
ابلیس پس از آنکه آدم از شجره منهیه خورد، به تغنی پرداخت و همچنین پس از موت آدم به عنوان شماتت بر بازماندگان او به غنا پرداخت.
و نیز پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمودند:«اهل غناء، کور و کر و لال سر از قبر برمی‌آورد. «یحشر صاحب الغناء من قبره اعمی و اخرس و ابکم»
[۲۵] مستدرک سفینه البحار، ماده غناء.




احادیثی که به موضوع دیگری که در قرآن مورد نهی و نکوهش قرار دارد، عطف توجه کرده‌اند و در این مورد غناء را از مصادیق آن‌ها دانسته‌اند، مثلا در قرآن «قول الزور» مورد تحریم است و اجتنبوا قول الزور.
در تفسیر این آیه از ائمه اطهار (علیه السلام) آمده است که: منظور از «قول الزور» عبارت است از «غناء»، «و قول الزور الغناء»؛عن عبدالاعلی قال سألت جعفر بن محمد (علیه السلام) عن قول الله عزوجل: فاجتنبوا الرجس من الاوثان و اجتنبوا قول الزور، قال الرجس من الاوثان: الشطرنج، و قول الزور: الغناء.
قلت: قول الله عزوجل: و من الناس من یشتری لهو الحدیث قال: منه الغناء.
عن حماد بن عثمان، عن أبی عبدالله(علیه السلام) قال: سألته عن قول الزور؟ قال: منه قول الرجل للذی یغنی: أحسنت.
عن عبدالله بن محمد بن علی العلوی عن أبیه عن عبدالله بن أبی بکر محمد بن عمرو بن حزم -فی حدیث- قال: دخلت علی أبی عبدالله (علیه السلام) فقال: الغناء اجتنبوا الغناء اجتنبوا قول الزور فما زال یقول: اجتنبوا الغناء اجتنبوا، فضاق بی المجلس و علمت أنه یعنینی.)
در این حدیث و بسیاری از احادیث مشابهقول الزور همان غناء است. نیز منظور از لغو و نیز «لهو الحدیث» نیز غنا است. این دسته از احادیث به موضوع مورد نهی و نکوهش دیگری که در قرآن مطرح می‌باشد، در باب شناخت هویت غناء، عطف توجه کرده‌اند. وشاء می‌گوید: از امام رضا(علیه السلام) شنیدم که فرمودند: «زمانی که از امام صادق(علیه السلام) در مورد غناء سؤال کردند، آن حضرت (علیه السلام) فرمودند: «هو قول الله تعالی و من الناس من یشتری لهو الحدیث لیضل عن سبیل الله»
در حدیث دیگری از امام محمد باقر (علیه السلام) در مورد غنایی که موجب دخول جهنم می‌شود پرسیدند، آن حضرت(علیه السلام) آیه فوق را تلاوت کرده از غناء به عنوان «شر الاصوات» یاد فرمودند.
(روی عن أبی جعفر وأبی عبدالله و أبی الحسن الرضا فی قول الله عزوجل: و من الناس من یشتری لهو الحدیث لیضل عن سبیل الله به غیر علم و یتخذها هزوا أولئک لهم عذاب مهین انهم قالوا منه الغناء.)
همچنین امام صادق(علیه السلام) فرمودند: «شرالاصوات الغناء»خطرناک‌ترین صداها غنا است.
این حدیث از پیامبر (صلی الله علیه و آله) و نیز از امام نهم (امام جواد(علیه السلام)) نقل شده است.
[۳۶] مستدرک سفینه البحار، ماده سمع.

ابو ایوب خزاز می‌گوید در مدینه به دیدار امام صادق(علیه السلام) شرفیاب شدیم، ایشان فرمودند کجا اسکان یافتید؟ گفتیم در منزل فلان شخص که صاحب کنیزکان رامشگر است! امام (علیه السلام) فرمود:«کونوا کراماً» ما ازسخن امام (علیه السلام) چیزی سر در نیاوردیم حتی فکر کردیم که امام می‌فرماید آنجا را گرامی بدارید! دوباره به محضر آن حضرت شتافتیم و سؤال کردیم که مقصود شما از «کونوا کراماً» چیست؟ امام (علیه السلام) فرمود: «اما سمعتم الله عزوجل یقول: واذ مروا باللغو مروا کراماً».
(عن ابی ایوب الخراز قال نزلنا بالمدینه اباعبدالله(علیه السلام) فقال لنا: ائن نزلتم؟ فقلنا علی فلان صاحب القیان کونوا کراما، فوالله ما علمکنا ما اراد به، وظننا انه یقول، تفضلوا علیه، فعدنا الیه فقلنا لا ندری ما اردت بقولک کونوا کراماً، فقال اما سمعتم الله عزوجل یقول «و اذا مروا باللغو مروا کراما»).



اگر کسی برده ای دارد که آوازخوان است (اهل غناء است)، فروش آن جهت اخذ قیمت حرام است. «ثمن الکلب والمغنیه سحت»



فقط اجرت غناء عروسی ها با شرایط خاصی مجاز است و ازآن جمله‌اند: «زن و مرد نامحرم کنار یکدیگر نباشند. نامحرم صدای خواننده زن را نشوند. امام صادق(علیه السلام) فرمودند: اجر المغنیه التی تزف العرائس لیس به بأس، و لیست بالتی یدخل علیها الرجال»



در ضمن حدیثی معروف به «شرایع الدین» آمده است که گناهان کبیره حرام عبارتند از: شرک به خدا، جنگ با اولیاء خدا، پرداختن به غنا، سرگرمی‌های ناپسند و بازدارنده از یاد خدا (مثل غنا)، نوازندگی، اصرار بر گناه کوچک: «الکبائر محرمه، و هی الشرک بالله و المحاربه لاولیاءالله و الملاهی التی تصدعن ذکرالله عزوجل مکروهه کالغناء وضرب الاوتار و الاصرار علی صغایرالذنوب»



تردیدی نیست که احادیث باب نهی از موسیقی مربوط به دوعرصه هستند:
الف: درعرصه فقط غناء که نوعی از اصوات است مورد نهی و نکوهش است.
ب: درعرصه دیگر غناء در چارچوب بکارگیری آلات لهو و لعب مورد نهی و نکوهش می‌باشد.
(عن ابی عبدالله(ع) انه سئل عن السفله ؟ فقال: من یشرب الخمر و یضرب بالطنبور
عن نوف، عن امیرالمؤمنین(علیه السلام) فی حدیث قال:یانوف ایاک ان تکون عشاراً او شاعرا)



اسلام در جلوه های مختلف، تنفر خود از «غنا حرام» را در چشم‌انداز مردم به ویژه مؤمنان در معرض نمایش قرارداده است.

۱۳.۱ - تضعیف جایگاه غنا در زندگی انسان


غنا حرام در زندگی جایگاه قابل ستایشی ندارد، حتی ملائک رحمت به مکانی که در آن ابزار غنا و نیز خمر (مسکرات) وجود دارد نازل نمی‌گردند و همچنین برکات از آن منزل رخت برمی‌بندد: «لاتدخل الملائکه بیتاً فیه خمر او دف او طنبور او نرد ولایستجاب دعائهم و ترفع عنهم البرکه.»

۱۳.۲ - نوازندگان سفلگانند


از امام صادق(علیه السلام) سؤال کردند سفله (آدم پست) کیست؟ امام(علیه السلام) پاسخ داد: «من یشرب الخمر و یضرب الطنبور»



روزگار ناشایسته، روزگاری که مردم آن نمازها را نادیده می‌انگارند، به تمایلات نفسانی اهمیت می‌دهند، قرآن را به خاطر غیر خدا می‌آموزند، علم فقه را برای غیر خدا فرا می‌گیرد، اولاد زنا، زیاده‌اند، غنا حرام را در هنگام قرائت قرآن به کار می‌برند، اهل غنا و به کارگیری ابزارند و رعایت مسئله امر به معروف و نهی از منکر ناخوشایند است، از این چنین افرادی در ملکوت آسمانها به عنوان آدم‌های پلید و نجس (ناپاک) یاد می‌شود.



باید اثرات خطرناک لهو را مورد توجه قرار داد تا روشن شود که راز حرمت آن چیست. تردیدی نیست که لهو نامشروع، همان سرگرمی‌های ناسالم است چیزی که می‌تواند اثرات غنا نامشروع را به همراه داشته باشد و اساساً غنا حرام یکی از مصادیق آن است که برخی از اثرات منفی آن عبارت اند از:
۱. سستی اراده
۲. دور ماندن و غفلت از حقیقت
۳. دور ماندن از موفقیت و نجات
۴. ضعف عقل
۵. ضعف ایمان

۱۵.۱ - سستی اراده


سرگرمی غفلت‌زا یعنی سرگرمیهای نامطلوب باعث سستی اراده آدمی است. قال علی(علیه السلام): «اللهو یفسد عزائم الجد»
[۴۴] غررالحكم، ح۲۱۶۵.

آن حضرت(علیه السلام) همواره یاران را از پرداختن به لهو و لعب منع می‌کردند. آن حضرت همچنین می‌فرمایند: «اهجر اللهو فانک لم تخلق عبثا فتلهو و لم تترک سدی فتلغو»
[۴۵] غررالحكم، ح۲۴۳۵.

از سرگرمی بیجا دوری کنید زیرا تو بدون هدف، خلق نشده‌ای و یله و رها نمی‌باشی.

۱۵.۲ - دورماندن و غفلت از حقیقت


دورماندن اندیشه آدمی از دستیابی به واقعیات نتیجه منفی توجه به لهو و لعب (موسیقی مطرب، غناء حرام) است. حضرت علی(علیه السلام) می‌فرمایند: «ابعد الناس عن صلاح المستهتر باللهو»
[۴۶] غررالحكم، ج۲، ص۴۱۱، ح۳۰۶۷.

دورترین مردم از صلاح کسی است که در لهو و لعب غوطه‌ور باشد. نیز فرمود: «اول اللهو لعب و آخره حرب»
[۴۷] هغررالحکم، ج۲، ص۴۲۵، ح۳۱۳۲.

آغاز لهو، بازی است و انجام آن تخاصم و درگیری است.

۱۵.۳ - دورماندن از موفقیت و نجات


حضرت علی(علیه السلام) فرمود: دورترین انسان از (رحمت) خدا کسی است که: سرگرم به شنیدن غناء باشد (یکی از مصادیق لهو، غنا است).

۱۵.۳.۱ - لهو و اختصاص آن به غنا


لهو، اختصاص به غنا ندارد و هرگونه سرگرمی غیرمجاز و نامشروع را شامل می‌گردد. بر این اساس، برخی از مجالس «تأتر»، سینما، و بازیهای دیگر را که آثار منفی فوق را دارا باشند، از مصادیق لهو حرام خوانند و در میان عرب‌ها این مجالس را «ملهی» گویند. در رهنمودی از امیرمؤمنان(علیه السلام) آمده است: «ابعد الناس من النجاح المستهتر باللهو و المزاح»
[۴۸] غررالحکم، ص۴۷۰، ح۳۳۳۳.

«دورترین کس به موفقیت کسی است که غرق در لهو و طرب باشد». «لایثوب العقل مع اللعب»
[۴۹] غررالحکم، ج۶، ص۳۶۴، ح۱۰۵۴۴.

«عقل آدمی در هنگام لعب (بازی و سرگرمی ناروا) کارآئی ندارد.» نیز فرمود: «لایفلح من وله باللعب»، «واستهتر باللهو والطرب»
[۵۰] غررالحکم، ج۵، ص۱۰۶، ح۷۵۶۸.
؛ «کسی که به لعب (بازی ناروا) مشغول است سعادت و موفقیتی به دست نمی‌آورد.» در برابر لهو حرام، لهو حلال قرار دارد، سرگرمی مشروع (سرگرمی سالم). در حدیث آمده است: «لهو المؤمنین فی ثلاث: التمتع بالنساء و مفاکهه الاخوان، وصلاه اللیل.»
[۵۱] غررالحكم، ج۲، ص۴۲۵، ح۳۱۳۲.
«سرگرمی سالم انسان‌های با ایمان در سه چیز است: کامگیری حلال از زن، شرکت در جلسات دوستان، و انجام نماز شب».

۱۵.۴ - ضعف عقل


لهو باعث ضعف عقل و تقویت حالت حماقت آدمی می‌شود، چنانچه امیرمؤمنان(علیه السلام) فرمود: «رب لهو یوحش حرا»
[۵۲] غررالحکم، ج۴، ص۶۰، ح۵۲۹۱.
«چه بسا که لهو و سرگرمی ناروا باعث احساس تنهائی آدمی گردد»، چنانکه در رهنمودی دیگر آمده است: «اللهو قوت الحماقه»
[۵۳] غررالحکم، ج۱، ص۲۳۲، ح۹۳۷.
«لهو، خوراک حماقت است».

۱۵.۵ - ضعف ایمان


لهو و لعب مایه تضعیف شدن ایمان انسان می‌شود. قال علی(علیه السلام): «مجالس اللهو تفسد الایمان»
[۵۴] همان، ج۶، ص۱۳۴، ح۶۸۱۵.
جلسات لهو و سرگرمی ناروا دل آدمی را فاسد می‌کند.

۱۵.۵.۱ - توجه اسلام به شادی


اسلام نه تنها شادی و سرور را مورد توجه و تمجید قرار می‌دهد بلکه در برخی موارد بهای گرانسنگی برای پدیدآورنده آن قایل است، زیرا شادی و خنده و نشاط سالم در برخی موارد لازم و ضروری است و آنچه که مهم به نظر می‌رسد عبارت است از اولاً: شادی و سرور مومنان مورد تأکید و تمجید و تأیید اسلام است، امام صادق(علیه السلام) فرمود: «یفرحون لفرحنا و یحزنون لحزننا»
«شیعیان ما در شادی ما شاد و در اندوه ما غمناک هستند.» در بیان دیگر پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) نقل شده که «افضل الأعمال بعد الصلاه ادخال السرور فی قلب المؤمن بمالا اثم فیه»
و چنان که فرموده‌اند هرکس شیعیان ما را شاد بسازد ما را خشنود ساخته است. بنابراین، اصل شادی و سرور نه تنها نکوهیده نیست بلکه مورد تمجید است. ثانیاً: شادی و سروری که زمینه‌ساز توجه به خدا باشد مورد تأیید است، نه شادی و سرور غفلت‌زا و انحراف‌آور که این نوع از شادی جز فساد قلبی نتیجه‌ای به بار نمی‌آورد. این نوع سرور است که مورد نکوهش اسلام است و فلسفه تحریم غنا را می‌توان در همین نکته جویا شد.



ریان بن صلت می‌گوید به امام رضا(ع) گفتم: عباس از قول شما به من گفت که (شما) گوش دادن به غناء را تجویز می‌کنی... امام(علیه السلام) پاسخ داد: «کذب الزندیق»؛ «آن زندیق دروغ گفت» (و افزود:) او همواره، از مسائل مربوط به غنا می‌پرسید من به او گفتم: مردی پیش ابوجعفر (امام باقر علیه السلام) آمد و حکم گوش دادن غنا را سؤال کرد. امام از او پرسید هنگامی که خدا حق و باطل را یک جا جمع کند، غنا در شمار کدامیک خواهد بود؟ او پاسخ داد: در شمار باطل، امام(علیه السلام) فرمود: پس پاسخ مسئله خود را دریافت داشتی «حسبک فقد حکمت علی نفسک». امام هشتم سپس فرمود: «فهکذا کان قولی له» من نیز به عمر بن قره، بیش از این نگفتم.
حرمت غناء به گونه ای در سیره ائمه معصومین (سلام الله علیهم اجمعین) و پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در میان مردم، شایع و مطرح بوده است که حتی عاصم بن حمید از مسئله در میان نهادن این سؤال که آیا در بهشت غنا وجود دارد؟ در محضر امام صادق(علیه السلام) از فرط حیاء بسیار دچار دشواری شده بود. امام(علیه السلام) به او فرمود:(«ان في الجنه شجراً يأمرالله رياحها فتهب فتضرب تلك الشجره بأصوات لم يسمع الخلائق بمثلها حسنا»؛ )امام(علیه السلام) سپس افزود:( «هذا عوض لمن ترك السماع في دنيا من مخافه الله».)
در بهشت، درختی است که خدا به باد دستور می‌دهد تا بر آن بوزد و شاخه‌های آن به یکدیگر اصابت کرده آهنگی ویژه از آن برمی‌خیزد که هیچ کسی به زیبایی آن آهنگ نشنیده است. امام (علیه السلام) پس از آن فرمود: این آهنگ دلربا و جذاب، برای کسی است که آهنگ غیرمجاز دنیا را به خاطر خدا رها کرده باشد.



۱. علامه امینی (ره) درالغدیر نقل می‌کند: ولید ناقص در خطابه‌ای هشدارآمیز به بنی‌امیه گفت: ای بنی‌امیه! از غنا بپرهیزید که باعث کاهش حیاء است، شهوت را برمی‌انگیزد، مروت (انسانیت) را تضعیف می‌کند، غنا همچون مسکرات عمل می‌کند و کار شراب را در آدمی انجام می‌دهد، و اگر بنا دارید اهل غنا باشید، لااقل زنان خود را از آن دور دارید تا به فحشا روی نیاورند.
(وقال يزيد بن الوليد الناقص: يا بني اميه اياكم و الغناء فانه ينقص الحياء و يزيد في الشهوه ، ويهدم المروءه، أنه لينوب عن الخمر، و يفعل ما يفعل السكر، فان كنتم لابد فاعلين فجنبوه النساء فان الغناء داعيه الزنا.
وفيما كتب عمر بن عبدالعزيز الي سهل مولاه: بلغني عن الثقات من حمله العلم ان حضور المعازف واستماع الاغاني و اللهج بهما، ينبت النفاق في القلب، كما ينبت الماء العشب.
وقيل: الغناء جاسوس القلب، و سارق المروءه و العقول، يتغلغلل في سويداء القلوب، و يطلع علي سرائر الافئده ، ويدب الي بيت التخييل، فينشر ما غرز فيها من الهوي و الشهوه و السخافه والرعونه ، فبينماتري الرجل و عليه سمت الوقار، و بهاء العقل وبهجه الايمان، و وقارالعلم، كلامه حكمه ، و سكوته عبره ،فاذا سمع الغناء نقص عقله و حياؤه، و ذهبت مروءته و بهاؤه، فيستحسن ماكان قبل السماع يستقبحه، ويبدي من أسراره ماكان يكتمه، و ينتقل من بهاء السكوت والسكون الي كثره الكلام و الهذيان و الاهتزار كأنه جان و ربما صفق بيديه، و دق الارض برجليه، و هكذا تفعل الخمر الي غيرذلك.
أليس هذا النبي هوالذي كان اذا سمع مزماراً يضع اصبعيه علي اذنيه و نأي عن الطريق؟ قال نافع: سمع عبدالله بن عمر مزماراً فوضع اصبعيه علي اذنيه و نأي عن الطريق و قال لي: يا نافع هل تسمع شيئاً؟ فقلت:لا. فرفع اصبعيه من اذنيه و قال: كنت مع رسول الله (صلی الله علیه و آله) فسمع مثل هذا فصنع مثل هذا أليس ابن عباس قال أخذاً بالسنه الشريفه: الدف حرام، و المعازف حرام، و الكوبه حرام، و المزمار حرام؟)
۲. عمر بن عبدالعزیز به سهل، عامل خود نوشت: از علماء مورد اعتماد درباره غنا و گوش دادن به آلات غنا و سرگرمی نسبت به این دو برای من بازگو شده است که غنا، بیماری نفاق را در جان آدمی زنده می‌کند چنان که آب، گیاه را می‌رویاند.
۳. «غنا» جاسوس دل، دزد مروت و خردمندی است، غنا به اعماق جان آدمی، نفوذ می‌کند، و اسرار نهفته را فاش می‌سازد، در عرصه خیالات آدمی راه می‌باید و نهفته‌های در کانون آن را برملا می‌نماید، خواسته‌های نفسانی و شهوات دل که در درون نهفته است را افشا می‌کند، سخافت، (سفلگی) و خفت در شخصیت را نمودار می‌سازد، حتی گاهی در کسی وقار، خردمندی، حاکمیت ایمان و دانش و حکمت و سکوت عبرت‌انگیز را مشاهده می‌کنی ولی آنگاه که به گوش دادن غنا پرداخت، کاهش خردمندی، حیا، مروت، و ضعف شخصیت را در او احساس می‌نمائی. او چیزی را که پیش از گوش دادن به غناء، قبیح می‌دانست پس از آن انجام می‌دهد، اسرار خود را فاش می‌سازد. از سکوت حکیمانه به کثرت تکلم و هذیان‌گویی (و پریشان‌گویی) کشیده می‌شود، کف می‌زند، پای کوبی می‌نماید و همچون میگساران رفتار می‌کند، بی جهت نبود که پیامبر(صلی الله علیه و آله) هرگاه صدای غنا را می‌شنید گوش خود را می‌گرفت تا نشنود، عبدالله عمر می‌گوید: پیامبر(صلی الله علیه و آله) را دیدم، وقتی صدای غنا را شنید دو انگشت خود را میان گوش خود نهاد. ابن عباس به کارگیری هرگونه آلات غنا را حرام می‌دانست.
[۶۲] علامه اميني، الغدير، ج۸، ص۷۰-۷۵.




در این نوشته تلاش بر آن است تا از احادیث صحیح و متیقن پیامبر«صلی الله علیه و آله» و اهل بیت «علیهم السلام» و اصحاب برتر آن حضرت سود جوئیم.
«و من تتبع رخص المذاهب، و زلات المجتهدین، فقد رق دینه، کما قال الأوزاعی أو غیره: من أخذ بقول المکیین فی المتعه، والکوفیین فی النبیذ، والمدنیین فی الغناء، والشامیین فی عصمه الخلفاء، فقد جمع الشر. و کذا من أخذ فی البیوع الربویه به من یتحیل علیها، و فی الطلاق و نکاح التحلیل به من توسع فیه، و شبه ذلک، فقد تعرض للانحلال، فنسأل الله العافیه و التوفیق». ذهبی، در سیرالاعلام النبلاء در باب ترجیح اجتهاد و بیزاری از تقلید در برخی از امور، یادآور می‌شود لغزش‌های علماء فراوان است بر این اساس، اگر کسی احادیث عالمان اهل مکه در باب متعه، و احادیث عالمان اهل کوفه در باب حرمت برخی از شراب‌ها و احادیث اهل مدینه در باب غنا و گفتار اهل شام در عصمت خلفاء را مورد عمل خویش قرار دهد به شرور روی آورده است.
[۶۳] سیرالاعلام النبلاء، ذهبی، ج۸، ص۹۰.







 
۱. القاموس المحیط، فیروز آبادی، ماده «غلق»، ج۳، ص۲۷۳.    
۲. المصباح المنیر، ج۲، ص۶۵.
۳. حدائق الناضره، ج۵، ص۲۰.
۴. مکاسب (شیخ انصاری)، ص۳۶.
۵. مجمع البحرین، ص۶۷.
۶. حدائق الناضره، ج۵، ص۲۰.
۷. مکاسب، ص۳۶.
۸. المغنی (ابن قدامه)، ج۵، ص۱۷۶.
۹. المهذب (ابو اسحاق شیرازی)، ج۲، ص۳۲۶.
۱۰. حج/سوره۲۲، آیه۳۲.    
۱۱. لقمان/سوره۳۱، آیه۶.    
۱۲. حدائق الناضره ج۵، ص۲۰.
۱۳. مکاسب(شیخ انصاری)، ص۳۶.
۱۴. المغنی (ابن قدامه)، ج۵، ص۱۷۶.
۱۵. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۳.    
۱۶. لقمان/سوره۲۳، آیه۶.    
۱۷. حج/سوره۲۲، آیه۳۰.    
۱۸. وسائل الشیعة ج۱۷، ص۳۰۹.    
۱۹. وسایل الشیعه ج۱۷، ص۳۱۲.
۲۰. بحار الانوار ج۷۶ژف ص۲۵۳.    
۲۱. مستدرک سفینة البحار ج۸، ص۳۱.    
۲۲. وسائل الشیعة ج۱۷، ص۳۱۰.    
۲۳. وسائل الشیعة ج۱۷، ص۳۱۱.    
۲۴. وسائل الشیعة ج۱۷، ص۳۱۳.    
۲۵. مستدرک سفینه البحار، ماده غناء.
۲۶. حج/۲۲، آیه۳۰.    
۲۷. وسائل الشیعة ج۱۷، ص۳۱۸.    
۲۸. وسائل الشیعة ج۱۷، ص۳۰۳.    
۲۹. لقمان/۲۲، آیه۶.    
۳۰. وسائل الشیعة ج۱۷، ص۳۰۶.    
۳۱. وسائل الشیعة ج۱۷، ص۳۰۵.    
۳۲. وسائل الشیعة ج۱۷، ص۳۰۷.    
۳۳. وسائل الشیعة ج۱۷، ص۳۰۹.    
۳۴. وسائل الشیعة ج۱۷، ص۳۰۹.    
۳۵. وسائل الشیعة ج۱۷، ص۳۰۹.    
۳۶. مستدرک سفینه البحار، ماده سمع.
۳۷. وسائل الشیعة ج۱۷، ص۱۲۳.    
۳۸. وسائل الشیعة ج۱۷، ص۱۲۱.    
۳۹. وسائل الشیعة ج۱۵، ص۳۳۱.    
۴۰. وسائل الشیعة ج۱۷، ص۳۱۵.    
۴۱. وسائل الشیعة ج۱۷، ص۳۱۵.    
۴۲. وسائل الشیعة ج۱۷، ص۳۱۵.    
۴۳. وسائل الشیعة ج۱۷، ص۳۱۵.    
۴۴. غررالحكم، ح۲۱۶۵.
۴۵. غررالحكم، ح۲۴۳۵.
۴۶. غررالحكم، ج۲، ص۴۱۱، ح۳۰۶۷.
۴۷. هغررالحکم، ج۲، ص۴۲۵، ح۳۱۳۲.
۴۸. غررالحکم، ص۴۷۰، ح۳۳۳۳.
۴۹. غررالحکم، ج۶، ص۳۶۴، ح۱۰۵۴۴.
۵۰. غررالحکم، ج۵، ص۱۰۶، ح۷۵۶۸.
۵۱. غررالحكم، ج۲، ص۴۲۵، ح۳۱۳۲.
۵۲. غررالحکم، ج۴، ص۶۰، ح۵۲۹۱.
۵۳. غررالحکم، ج۱، ص۲۳۲، ح۹۳۷.
۵۴. همان، ج۶، ص۱۳۴، ح۶۸۱۵.
۵۵. بحار الانوار ج۴۴، ص۲۸۷.    
۵۶. بحار الانوار ج۴۴، ص۱۹۴.    
۵۷. بحار الانوار ج۴۹، ص۲۳۶.    
۵۸. مستدرک السفینة البحار ج۸، ص۳۱.    
۵۹. بحار الانوار ج۸، ص۱۲۷.    
۶۰. الغدیر ج۸، ص۷۴.    
۶۱. الغدیر ج۸، ص۷۴.    
۶۲. علامه اميني، الغدير، ج۸، ص۷۰-۷۵.
۶۳. سیرالاعلام النبلاء، ذهبی، ج۸، ص۹۰.




دانش‌نامه موضوعی قرآن    




جعبه ابزار