• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

علی‌اکبر بروجردی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





بروجردی، علی اکبر، روحانی، سیاستمدار و از نزدیکان شیخ فضل الله نوری می‌باشد.




در حدود ۱۲۷۰ به دنیا آمد. جد پدری وی اسد الله مجتهد بروجردی، مشهور به حجة الاسلام، از مجتهدان بنام تشیع بود که در بروجرد ثروت و مستغلاتی داشت و جد مادری او محقق قمی است.
[۱] محمد حسن بن علی اعتمادالسلطنه، المآثر و الاثار، ج۱، ص۱۸۹ـ۱۹۰، در چهل سال تاریخ ایران، چاپ ایرج افشار، ج ۱، تهران ۱۳۶۳ ش.
پدرش جمال الدین محمد از پدر خویش مولی اسدالله تصدیق اجتهاد گرفت و در علوم فقه، حدیث و تفسیر متبحر شد و در اواخر عمر در تهران قبول عامه یافت.
[۲] محمد حسن بن علی اعتمادالسلطنه، المآثر و الاثار، در چهل سال تاریخ ایران، چاپ ایرج افشار،ج ۱، ص ۱۹۰، تهران ۱۳۶۳ ش.
[۳] محمد حسن بن علی اعتمادالسلطنه، المآثر و الاثار، در چهل سال تاریخ ایران، چاپ ایرج افشار،ج ۱، ص ۱۹۳، تهران ۱۳۶۳ ش.
با مرگ وی در ۱۳۰۲، تمام مناصب او و همچنین مسجد، محراب و منبر مدرسه دوستعلی خان نظام الدوله در تهران به علی اکبر رسید که وی نیز در حدیث و تفسیر و ادب دستی داشت
[۴] محمد حسن بن علی اعتمادالسلطنه، المآثر و الاثار، در چهل سال تاریخ ایران، چاپ ایرج افشار، ج ۱، ص ۱۹۳،تهران ۱۳۶۳ ش.
[۵] محمد حسن بن علی اعتمادالسلطنه، المآثر و الاثار، در چهل سال تاریخ ایران، چاپ ایرج افشار، ج ۱، ص ۲۲۴،تهران ۱۳۶۳ ش.





۲.۱ - در سال۱۳۰۹


در ۱۳۰۹، که ناصرالدین شاه امتیاز دخانیات را به کمپانی رژی واگذار کرد، گروهی از مردم ناراضی در تهران نزد حاج میرزا حسن آشتیانی رفتند و معایب این امتیاز را بازگو کردند. میرزاحسن آشتیانی حکم تحریم استعمال دخانیات را صادر کرد؛ این حکم به تأیید میرزا محمد حسن شیرازی در سامرا نیز رسید به این مضمون که امروز استعمال تنباکو و توتون به هر نحو در حکم محاربه با امام زمان است.
[۶] محمد بن علی ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، چاپ علی اکبر سعیدی سیرجانی، تهران ۱۳۶۲ ش. بخش ۱، ص ۱۹).
پس از صدور این حکم، مردم استعمال دخانیات را ترک کردند. با شکایت کمپانی رژی، امین السلطان صدراعظم به واسطه میرزا محمد حسن خان اعتمادالسلطنه خواهان ارتباط با روحانیون، از جمله شیخ علی اکبر بروجردی، شد. اعتمادالسلطنه، شیخ مهدی شمس العلما را نزد علمای مجاهد مانند میرزاحسن آشتیانی، آقا علی اکبر بروجردی و شیخ فضل الله نوری فرستاد.
[۷] محمد حسن بن علی اعتمادالسلطنه، روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه، ج۱، ص۷۸۸، تهران ۱۳۵۰ ش.
این مذاکرات نتیجه ای نداشت. شاه که به علت فشار افکار عمومی از اجبار میرزای آشتیانی بر لغو فتوا یا خروج از ایران طرفی نبسته بود، ناگزیر با فرستادن میرزاعیسی وزیر، عبدالله خان والی و مجدالدوله نزد میرزاحسن آشتیانی پیغام داد که امتیازِ داخلی کمپانی را لغو کرده، و از وی خواست تا دست از مخالفت بردارد. چون میرزاحسن آشتیانی نپذیرفت، عبدالله خان والی برای اجرای حکم شاه متوسل به زور شد. مردم با اعتراض شدید آقا سید محمد رضا طباطبایی به هیجان آمدند و متعرض مجدالدوله شدند. شیخ علی اکبر بروجردی که ظاهراً در پی فرصتی برای دوستی با مجدالدوله بود، فوراً دست او را گرفت و فریاد برآورد: «به ارک می‌رویم و این امر را به صلاح می‌گذرانیم»
[۸] محمد بن علی ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان،بخش ۱، ص ۱۹ـ۲۰، چاپ علی اکبر سعیدی سیرجانی، تهران ۱۳۶۲ ش.
گروهی از مردم نیز برای اطلاع از نتیجه کار همراه آنان شدند. نزدیک دروازه ارک، نایب السلطنه کامران میرزا، چون آن دو را با یکدیگر دید متعرض شیخ علی اکبر شد. مردم در حمایت از حاج علی اکبر بروجردی به طرف نایب السلطنه رفتند. کامران میرزا با مشاهده اعتراض مردم خشمگین به درون ارک رفت و دستور داد در را ببندند. چون جمعیت قصد گشودن دروازه ارک را داشتند آقابالاخان معین نظام دستور شلیک داد و عده‌ای کشته و مجروح شدند
[۹] محمد بن علی ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان،بخش ۱، ص ۲۰ـ۲۱، چاپ علی اکبر سعیدی سیرجانی، تهران ۱۳۶۲ ش.
فردای همان روز جلسه‌ای برای فسخ قرارداد در ارک تشکیل شد و عده‌ای از علما از جمله بروجردی به این مجلس دعوت شدند و به ابطال قرارداد رأی دادند. این ماجرا بر نفوذ و اعتبار شیخ علی اکبر بروجردی افزود.

۲.۲ - سال۱۳۲۳


تزویج دختر شیخ علی اکبر به شیخ هادی، پسر شیخ فضل الله نوری، آن دو روحانی را به هم نزدیکتر کرد.
[۱۰] مهدی بامداد، شرح حال رجال ایران در قرن ۱۲ و ۱۳ و ۱۴ هجری، ج۶، ص۱۶۷، تهران ۱۳۵۷ش.
در جریان تحصن گروهی از علما، در شوال ۱۳۲۳ در زاویه مقدسه حضرت عبدالعظیم برای تأسیس عدالتخانه، شیخ علی اکبر همراه شیخ فضل الله در صف مخالفان تحصّن کنندگان قرار گرفت. او در نامه‌ای برای علمای نجف نوشت. «اشخاصی که رفته‌اند به زاویه مقدسه و مطالبه عدالتخانه می‌نمایند معدودی از طلاب می‌باشند، ربطی به حجج اسلامیه تهران ندارند. حجج اسلامیه تهران اصلاً و ابداً از شهر تهران خارج نشده و با عین الدوله دوستی دارند و از عدالتخانه متنفر می‌باشند و یقین دارند اگر عدالت در ایران جاری شود درب خانه‌های آقایان بسته خواهد شد».
[۱۱] محمد بن علی ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان،بخش ۱، ص ۳۷۵، چاپ علی اکبر سعیدی سیرجانی، تهران ۱۳۶۲ ش.
نامه شیخ علی اکبر عیناً به حاج سیدمحمد طباطبایی فرستاده شد. او خواستار تحقیق درباره هویت و مقاصد بروجردی، شد
[۱۲] محمد بن علی ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، چاپ علی اکبر سعیدی سیرجانی،بخش ۱، ص ۳۷۵، تهران ۱۳۶۲ ش.
شریف الواعظین قمی متن نامه را در تکیه درخونگاه، بازگو کرد، اما به احترام حاج عماد بروجردی، برادر شیخ علی اکبر که در مجلس حاضر بود، نام نویسنده آن را فاش نکرد.

۲.۳ - سال۱۳۲۴


در ۲۳ جمادی الاولی ۱۳۲۴، حرکت یکپارچه مردم و برخی از روحانیون در جریان مهاجرت کبری، شیخ فضل الله را وادار به همراهی با مهاجرین کرد
[۱۳] یحیی دولت آبادی، حیات یحیی، ج۲، ص۷۱، تهران ۱۳۶۲ش.
[۱۴] محمد بن علی ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان،بخش ۱، ص ۵۰۰ـ۵۰۱، چاپ علی اکبر سعیدی سیرجانی، تهران ۱۳۶۲ ش.
بروجردی پیام همراهی شیخ را به علمای مهاجر رساند و سپس خود نیز به آنان پیوست
[۱۵] محمد بن علی ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، چاپ علی اکبر سعیدی سیرجانی، تهران ۱۳۶۲ ش. بخش ۱، ص ۵۰۶).


۲.۴ - سال۱۳۲۶


پس از صدور فرمان مشروطیت و مرگ مظفرالدین شاه اختلاف بین سید عبد الله بهبهانی و سیدمحمد طباطبایی با شیخ فضل الله نوری بیش‌تر شد
[۱۶] مهدی ملکزاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج۳، ص۵۰۲ـ۵۰۴، تهران ۱۳۶۳ ش.
و به این ترتیب، جبهه مخالفی از روحانیون به زعامت شیخ فضل الله نوری تشکیل شد و دربار نیز به مصلحت خود از آن حمایت کرد. بروجردی که از وفادارترین یاران شیخ فضل الله نوری بود، مجری نظریات او شد و در واقعه میدان توپخانه، یکی از مخالفان این ماجرا بود.
[۱۷] مهدی ملکزاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج۳، ص۵۶۸، تهران ۱۳۶۳ ش.
پس از به توپ بسته شدن مجلس در ۲۳ جمادی الاولی ۱۳۲۶، شیخ علی اکبر به سمت وکیل و نماینده شیخ فضل الله نوری، فعالانه در جلسات دربار حاضر می‌شد و قزاق‌ها از خانه اش محافظت می‌کردند
[۱۸] محمد بن علی ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، چاپ علی اکبر سعیدی سیرجانی،بخش ۲، ص ۳۵۹، تهران ۱۳۶۲ ش.
[۱۹] محمد بن علی ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، بخش ۲، ص ۳۶۴، چاپ علی اکبر سعیدی سیرجانی، تهران ۱۳۶۲ ش.
ناآرامی در خلال سال‌های ۱۳۲۶ و ۱۳۲۷ منجر به تجدیدنظر محمدعلی شاه در اعاده مشروطه و مجلس شد. در مجلسی که در ربیع الاول ۱۳۲۷ در تخت مرمر برگزار شد، شیخ علی اکبر و چند تن از روحانیون نیز به عنوان مستمع حضور داشتند. شیخ علی اکبر در شکایت سعدالدوله از فقدان امنیت، می‌گوید : «تا این مفسدها در سفارتخانه‌ها و حضرت عبدالعظیم می‌باشند، مملکت امن نخواهد شد. بروید در سفارت، آن‌ها را بیرون آورید و مجازات بدهید. شاه ما اگر چنگیز باشد، ما راضی هستیم ولی اطاعت از خارجه نمی‌کنیم»
[۲۰] محمد بن علی ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، چاپ علی اکبر سعیدی سیرجانی، تهران ۱۳۶۲ ش. بخش ۲، ص ۳۶۰).


۲.۵ - سال۱۳۲۷


سوم ربیع الثانی ۱۳۲۷، جلسه‌ای در دربار در حضور شاه تشکیل شد. شیخ علی اکبر، نماینده شیخ فضل الله نوری در مقام مخالفت با مشروطیت به سعدالدوله پرخاش کرد
[۲۱] محمد بن علی ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان،بخش ۲، ص ۵۴۳ـ۵۴۴، چاپ علی اکبر سعیدی سیرجانی، تهران ۱۳۶۲ ش.
پاسخ سعدالدوله به شیخ علی اکبر آنچنان گران آمد که او جلسه را ترک گفت، ولی با وساطت مشیرالسلطنه به مجلس بازگشت.
[۲۲] محمد بن علی ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان،بخش ۲، ص ۵۴۳ـ۵۴۵، چاپ علی اکبر سعیدی سیرجانی، تهران ۱۳۶۲ ش.

اقدامات شیخ علی اکبر در جلسات متعدد مستبدان برای جلوگیری از اعاده مشروطیت نتیجه‌ای نداشت و بالاخره تهران فتح شد. با خلع محمد علی شاه، عده‌ای از مجاهدان شیخ علی اکبر را دستگیر کردند و به مجلس بردند. اما کمیسیون به او اعتنایی نکرد و آزادش کردند
[۲۳] محمد بن علی ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان،بخش ۲، ص ۵۱۹، چاپ علی اکبر سعیدی سیرجانی، تهران ۱۳۶۲ ش.




مجاهدان، شیخ فضل الله نوری، ملامحمد آملی و شیخ علی اکبر بروجردی را دستگیر کردند. دادگاه انقلاب مشروطه خواهان که عموماً از مجاهدان تندرو تشکیل شده بود، شیخ فضل الله نوری را محکوم به اعدام کرد و حکم بفوریت اجرا شد. همین مسئله سبب شد که عضدالملک نایب السلطنه، از اعدام بقیه روحانیون مخالف مشروطه جلوگیری کند. شیخ علی اکبر بروجردی به مشهد تبعید شد و در ۱۳۴۸ در همان‌جا درگذشت
[۲۴] محمد بن علی ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان،بخش ۲، ص ۵۳۰، چاپ علی اکبر سعیدی سیرجانی، تهران ۱۳۶۲ ش.
[۲۵] مهدی بامداد، شرح حال رجال ایران در قرن ۱۲ و ۱۳ و ۱۴ هجری، ج۶، ص۱۶۶، تهران ۱۳۵۷ش.
[۲۶] مهدی بامداد، شرح حال رجال ایران در قرن ۱۲ و ۱۳ و ۱۴ هجری، ج۶، ص۱۶۷، تهران ۱۳۵۷ش.




(۱) محمد حسن بن علی اعتمادالسلطنه، روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه، تهران ۱۳۵۰ ش.
(۲) محمد حسن بن علی اعتمادالسلطنه، المآثر و الاثار، در چهل سال تاریخ ایران، چاپ ایرج افشار، ج ۱، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۳) مهدی بامداد، شرح حال رجال ایران در قرن ۱۲ و ۱۳ و ۱۴ هجری، تهران ۱۳۵۷ش.
(۴) یحیی دولت آبادی، حیات یحیی، تهران ۱۳۶۲ش.
(۵) محمدمهدی شریف کاشانی، واقعات اتفاقیه در روزگار، چاپ منصوره اتحادیه (نظام مافی) و سیروس سعدوندیان، تهران ۱۳۶۲ ش، ص ۱۴۶.
(۶) مهدی ملکزاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۷) محمد بن علی ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، چاپ علی اکبر سعیدی سیرجانی، تهران ۱۳۶۲ ش.


 
۱. محمد حسن بن علی اعتمادالسلطنه، المآثر و الاثار، ج۱، ص۱۸۹ـ۱۹۰، در چهل سال تاریخ ایران، چاپ ایرج افشار، ج ۱، تهران ۱۳۶۳ ش.
۲. محمد حسن بن علی اعتمادالسلطنه، المآثر و الاثار، در چهل سال تاریخ ایران، چاپ ایرج افشار،ج ۱، ص ۱۹۰، تهران ۱۳۶۳ ش.
۳. محمد حسن بن علی اعتمادالسلطنه، المآثر و الاثار، در چهل سال تاریخ ایران، چاپ ایرج افشار،ج ۱، ص ۱۹۳، تهران ۱۳۶۳ ش.
۴. محمد حسن بن علی اعتمادالسلطنه، المآثر و الاثار، در چهل سال تاریخ ایران، چاپ ایرج افشار، ج ۱، ص ۱۹۳،تهران ۱۳۶۳ ش.
۵. محمد حسن بن علی اعتمادالسلطنه، المآثر و الاثار، در چهل سال تاریخ ایران، چاپ ایرج افشار، ج ۱، ص ۲۲۴،تهران ۱۳۶۳ ش.
۶. محمد بن علی ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، چاپ علی اکبر سعیدی سیرجانی، تهران ۱۳۶۲ ش. بخش ۱، ص ۱۹).
۷. محمد حسن بن علی اعتمادالسلطنه، روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه، ج۱، ص۷۸۸، تهران ۱۳۵۰ ش.
۸. محمد بن علی ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان،بخش ۱، ص ۱۹ـ۲۰، چاپ علی اکبر سعیدی سیرجانی، تهران ۱۳۶۲ ش.
۹. محمد بن علی ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان،بخش ۱، ص ۲۰ـ۲۱، چاپ علی اکبر سعیدی سیرجانی، تهران ۱۳۶۲ ش.
۱۰. مهدی بامداد، شرح حال رجال ایران در قرن ۱۲ و ۱۳ و ۱۴ هجری، ج۶، ص۱۶۷، تهران ۱۳۵۷ش.
۱۱. محمد بن علی ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان،بخش ۱، ص ۳۷۵، چاپ علی اکبر سعیدی سیرجانی، تهران ۱۳۶۲ ش.
۱۲. محمد بن علی ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، چاپ علی اکبر سعیدی سیرجانی،بخش ۱، ص ۳۷۵، تهران ۱۳۶۲ ش.
۱۳. یحیی دولت آبادی، حیات یحیی، ج۲، ص۷۱، تهران ۱۳۶۲ش.
۱۴. محمد بن علی ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان،بخش ۱، ص ۵۰۰ـ۵۰۱، چاپ علی اکبر سعیدی سیرجانی، تهران ۱۳۶۲ ش.
۱۵. محمد بن علی ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، چاپ علی اکبر سعیدی سیرجانی، تهران ۱۳۶۲ ش. بخش ۱، ص ۵۰۶).
۱۶. مهدی ملکزاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج۳، ص۵۰۲ـ۵۰۴، تهران ۱۳۶۳ ش.
۱۷. مهدی ملکزاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج۳، ص۵۶۸، تهران ۱۳۶۳ ش.
۱۸. محمد بن علی ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، چاپ علی اکبر سعیدی سیرجانی،بخش ۲، ص ۳۵۹، تهران ۱۳۶۲ ش.
۱۹. محمد بن علی ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، بخش ۲، ص ۳۶۴، چاپ علی اکبر سعیدی سیرجانی، تهران ۱۳۶۲ ش.
۲۰. محمد بن علی ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، چاپ علی اکبر سعیدی سیرجانی، تهران ۱۳۶۲ ش. بخش ۲، ص ۳۶۰).
۲۱. محمد بن علی ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان،بخش ۲، ص ۵۴۳ـ۵۴۴، چاپ علی اکبر سعیدی سیرجانی، تهران ۱۳۶۲ ش.
۲۲. محمد بن علی ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان،بخش ۲، ص ۵۴۳ـ۵۴۵، چاپ علی اکبر سعیدی سیرجانی، تهران ۱۳۶۲ ش.
۲۳. محمد بن علی ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان،بخش ۲، ص ۵۱۹، چاپ علی اکبر سعیدی سیرجانی، تهران ۱۳۶۲ ش.
۲۴. محمد بن علی ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان،بخش ۲، ص ۵۳۰، چاپ علی اکبر سعیدی سیرجانی، تهران ۱۳۶۲ ش.
۲۵. مهدی بامداد، شرح حال رجال ایران در قرن ۱۲ و ۱۳ و ۱۴ هجری، ج۶، ص۱۶۶، تهران ۱۳۵۷ش.
۲۶. مهدی بامداد، شرح حال رجال ایران در قرن ۱۲ و ۱۳ و ۱۴ هجری، ج۶، ص۱۶۷، تهران ۱۳۵۷ش.




دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بروجردی»، شماره۱۰۷۴.    



جعبه ابزار