• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

عذر (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





عُذْر (به ضم عین و سکون ذال) از واژگان قرآن کریم به معنای پوزش است. این واژه دارای مشتقاتی است که در آیات قرآن به کار رفته است؛ مانند: مُعَذِّر (به صیغه فاعل) از باب تفعیل کسی است که عذر می‌آورد ولی عذر ندارد، ولی مُعتَذِر کسی است که عذر دارد، مَعْذِرَة (به فتح میم و سکون عین و کسر دال) مصدر به معنی اعتذار و مَعاذیر (به فتح میم) جمع معذرة به معنی عذرها و حجت‌ها است.



عُذْر به معنای پوزش است. در اقرب الموارد گوید: عذر حجّتی است که با آن پوزش خواسته می‌شود. راغب اصفهانی گفته عذر آن است که انسان بخواهد با آن گناهان خویش را محو کند...
عذر سه قسم است یا می‌گوید: من اینکار را نکرده‌ام. و یا می‌گوید: بدین جهت کرده‌ام و می‌خواهد با ذکر علت، خویش را تبرئه کند، و یا می‌گوید: من این کار را کرده‌ام ولی دیگر نمی‌کنم...، این سومی توبه است، هر توبه عذر است ولی هر عذر توبه نیست. این سخن در اقرب الموارد از کلّیات ابوالبقاء نیز نقل شده است.


(لا تَعْتَذِرُوا قَدْ کَفَرْتُمْ بَعْدَ اِیمانِکُمْ) (بگو: عذر و بهانه نياوريد كه بيهوده است؛ چرا كه شما پس از ايمان آوردن، کافر شديد...)
(اِنْ سَاَلْتُکَ عَنْ شَیْ‌ءٍ بَعْدَها فَلا تُصاحِبْنِی قَدْ بَلَغْتَ مِنْ لَدُنِّی‌ عُذْراً) (حضرت موسی گفت: «بعد از اين اگر درباره چيزى از تو سؤال كردم، ديگر با من مصاحبت نكن؛ زيرا از ناحيه من معذور خواهى بود.) آن عالم از حضرت موسی اعتذار کرد و گفت: (اِنَّکَ لَنْ تَسْتَطِیعَ مَعِیَ صَبْراً) «تو بر کارهای من صبر نتوانی کرد.» تا بالاخره حضرت موسی گفت: اگر بار دیگر از تو از علت کاری بپرسم با من مصاحبت مکن از جانب من به عذری که اول گفته بودی که من صبر نتوانم کرد، رسیده‌ای.
(فَالْمُلْقِیاتِ ذِکْراً. عُذْراً اَوْ نُذْراً)سوگند به آنها كه آيات بيدارگر الهى را به انبیاء القا مى‌نمايند • براى اتمام حجّت يا انذار.) این اعتذار ظاهرا از جانب خداوند است که بندگان در معذّب شدن خدا را (نعوذ باللّه) محکوم ندانند.

۲.۱ - معذّر

مُعَذِّر (به صیغه فاعل) از باب تفعیل کسی است که عذر می‌آورد ولی عذر ندارد، ولی مُعتَذِر کسی است که عذر دارد. در مفردات گفته: معذّر آن است که خود را معذور می‌داند ولی عذر ندارد. این فرق از اقرب الموارد نیز بدست می‌آید.
(وَ جاءَ الْمُعَذِّرُونَ‌ مِنَ الْاَعْرابِ لِیُؤْذَنَ لَهُمْ وَ قَعَدَ الَّذِینَ کَذَبُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ) «معتذرین اعراب آمدند که به آنها اجازه داده شود تا در جنگ شرکت نکنند ولی آنانکه خدا و رسول را تکذیب کردند نشستند و برای اعتذار نیامدند.» بیشتر مفسّران معذّرون را کسان عذر تراش گفته‌اند و بعضی اصل آنرا «معتذرون» گفته‌اند به ادغام تاء در ذال.
از ذیل آیه‌ (سَیُصِیبُ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْهُمْ‌ عَذابٌ‌ اَلِیمٌ) به نظر می‌آید که از «معذّرون» اعمّ اراده شده است.

۲.۲ - معذره

مَعْذِرَة مصدر به معنی اعتذار است. (قالُوا مَعْذِرَةً اِلی‌ رَبِّکُمْ وَ لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ) (...گفتند: اين اندرزها، براى اعتذار و انجام وظيفه در پيشگاه پروردگار شماست؛ بعلاوه شايد آنها بپذيرند، و تقوا پيشه كنند.)

۲.۳ - معاذیر

مَعاذیر جمع معذرة به معنی عذرها و حجت‌ها است. (بَلِ الْاِنْسانُ عَلی‌ نَفْسِهِ بَصِیرَةٌ وَ لَوْ اَلْقی‌ مَعاذِیرَهُ‌) «انسان بر خویشتن یکپارچه بصیرت است و اگر معذرت‌های خویش را بیاورد فایده‌ای نخواهد داشت.» به نظر می‌رسد جواب لو محذوف است مثل «لا تنفعه» و غیره. یعنی: انسان بر خویشتن یکپارچه بصیرت است و اگر معذرت‌های خویش را بیاورد فایده‌ای نخواهد داشت مثل: (یَوْمَ لا یَنْفَعُ الظَّالِمِینَ‌ مَعْذِرَتُهُمْ‌) (روزى كه عذرخواهى ستمكاران سودى به حالشان نمى‌بخشد...) ولی این در صورتی است که «لو» به معنی «ان شرطیّه» و برای استقبال باشد و اگر به معنی امتناع باشد، جواب آن ظاهرا از ما قبلش بدست می‌آید یعنی اگر عذرهایش را نادیده می‌گرفت می‌دانست که یکپارچه بصیرت است.


۱. قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۴، ص۳۱۰-۳۱۲.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ج۱، ص۵۵۵.    
۳. شرتونی، سعید، اقرب الوارد، ج۳، ص۵۰۱.    
۴. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ج۱، ص۵۵۵.    
۵. شرتونی، سعید، اقرب الوارد، ج۳، ص۵۰۱.    
۶. توبه/سوره۹، آیه۶۶.    
۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۹۷.    
۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۹، ص۳۳۳.    
۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۹، ص۴۴۹.    
۱۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۷۲.    
۱۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۱، ص۱۴۳.    
۱۲. کهف/سوره۱۸، آیه۷۶.    
۱۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۰۲.    
۱۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۳، ص۳۴۶.    
۱۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۳، ص۴۷۹.    
۱۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۷۵۱.    
۱۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۵، ص۱۱۱.    
۱۸. کهف/سوره۱۸، آیه۷۵.    
۱۹. مرسلات/سوره۷۷، آیه۶ و ۷.    
۲۰. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۸۰.    
۲۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۱۴۷.    
۲۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۲۳۶.    
۲۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۶۲۸.    
۲۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۶، ص۱۹۶.    
۲۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۷۵۵.    
۲۶. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ج۱، ص۵۵۵.    
۲۷. توبه/سوره۹، آیه۹۰.    
۲۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۹، ص۳۶۱.    
۲۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۹، ص۴۸۹.    
۳۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۹۰.    
۳۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۱، ص۱۸۱.    
۳۲. توبه/سوره۹، آیه۹۰.    
۳۳. اعراف/سوره۷، آیه۱۶۴.    
۳۴. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۷۲.    
۳۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۸، ص۳۰۳.    
۳۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۸، ص۳۸۱.    
۳۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۷۵۶.    
۳۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۰، ص۹۴.    
۳۹. قیامة/سوره۷۵، آیه۱۴ و ۱۵.    
۴۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۱۰۷.    
۴۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۱۶۹.    
۴۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۵۹۹.    
۴۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۶، ص۱۰۵.    
۴۴. غافر/سوره۴۰، آیه۵۲.    
۴۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۷۳.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «عُذر»، ج۴، ص۳۱۰-۳۱۲.    






جعبه ابزار