• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

عدو (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





عَدْو (به فتح عین و سکون دال) از واژگان قرآن کریم به معنای تجاوز و عَدُوّ (به فتح عین و ضم دال و تشدید واو) به معنای دشمن است، که در قلب به انسان عداوت دارد و در ظاهر مطابق آن رفتار می‌کند. به گفته بعضی از لغت‌شناسان عدو گاهی با قلب است که به آن عدوات و معاداة می‌گویند و گاهی در راه رفتن است که عدو (دویدن) نام دارد و گاهی در عدم رعایت عدالت در معامله است که عدوان و عدو گویند.



عَدْو به معنای تجاوز است. راغب اصفهانی گفته: عدو به معنی تجاوز و منافات التیام است، عدو گاهی با قلب است که به آن عدوات و معاداة گویند و گاهی در راه رفتن است که عدو (دویدن) نام دارد و گاهی در عدم رعایت عدالت در معامله است که عدوان و عدو گویند.


(وَ قُلْنا لَهُمْ لا تَعْدُوا فِی السَّبْتِ) «به آنها گفتیم در شنبه تجاوز نکنید و با صید در آن روز از دستور خدا سرباز نزنید.»
(وَ مَنْ‌ یَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَاُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ) (...و هر كس از حدود الهی تجاوز كند، ستمكار است.)
عدو در دو آیه ذیل به معنی تجاوز است‌. (فَیَسُبُّوا اللَّهَ‌ عَدْواً بِغَیْرِ عِلْمٍ) (...مبادا آنها نيز از روى ظلم و جهل، خدا را دشنام دهند...)
(فَاَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ وَ جُنُودُهُ بَغْیاً وَ عَدْواً) «فرعون و لشکریانش در طلب آنان از روی تجاوز به دنبالشان رفتند.» ظاهرا «بَغْیاً» مطلق طلب است.

۲.۱ - عدوّ

عَدُوّ به معنای دشمن است، که در قلب به انسان عداوت دارد و در ظاهر مطابق آن رفتار می‌کند. (اِنَّ الْکافِرِینَ کانُوا لَکُمْ‌ عَدُوًّا مُبِیناً) (...زيرا کافران، دشمن آشكارى براى شما هستند.) (اِنَّ الشَّیْطانَ لِلْاِنْسانِ‌ عَدُوٌّ مُبِینٌ) (...زيرا شیطان، دشمن آشكار انسان است.)
به قول راغب اصفهانی دشمن دو جور است، یکی آنکه به شخص عداوت دارد و به قصد دشمنی است، مثل: (فَاِنْ کانَ مِنْ قَوْمٍ‌ عَدُوٍّ لَکُمْ) (...از گروهى باشد كه دشمن شما هستند...) دیگری آنکه به قصد عداوت نیست بلکه وی حالتی دارد که شخص از آن متأذی‌ می‌شود چنانکه از کار دشمن متأذی‌ می‌شود، مثل‌ (فَاِنَّهُمْ‌ عَدُوٌّ لِی اِلَّا رَبَّ الْعالَمِینَ) (همه آنها دشمن من هستند و من دشمن آنها، مگر پروردگار جهانيان.)
بت‌های بی‌جان نسبت به ابراهیم (علیه‌السّلام) عداوتی نداشتند و از جماد عداوت متصوّر نیست، بلکه آنها جنبه معبودی داشتند و آن حالت ابراهیم (علیه‌السّلام) را ناراحت می‌کرد لذا فرمود: آنها دشمن من هستند. در مجمع البیان در معنی آیه می‌فرماید: پرستش‌گران اصنام و اصنام دشمن من هستند ولی عقلا را تغلیب کرده، ولی ظاهرا مرجع ضمیر اصنام است و ارجاع ضمیر اولو العقل است. در قرآن در اینگونه موارد بسیار است.
ظاهرا در آیه‌ (اِنَّ مِنْ اَزْواجِکُمْ وَ اَوْلادِکُمْ‌ عَدُوًّا لَکُمْ فَاحْذَرُوهُمْ) (...بعضى از همسران و فرزندانتان دشمن شما هستند، از آنها بر حذر باشيد...) نیز عدوّ به همان معنی است یعنی همانطور که از دشمن صدمه به انسان می‌رسد ممکن است آنها نیز شما را به صدمه بیاندازند و میل و عشق به آنها از کار خدائی بازتان دارد.

۲.۲ - ذکر چند آیه

در اینجا لازم است به چند آیه نظر افکنیم:
۱- (فَمَنِ‌ اعْتَدی‌ عَلَیْکُمْ‌ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدی‌ عَلَیْکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا اَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ) (...و بطور كلّى هر كس به شما حمله كرد، همانند حمله وى بر او حمله كنيد و از مخالفت فرمان خدا بپرهيزيد و زياده‌روى ننماييد؛ و بدانيد خدا با پرهيزگاران است.) این آیه درباره انتقام، قاعده کلّی است و روشن می‌کند که هر تجاوز را می‌توان مقابله به مثل کرد و جمله‌ «وَ اتَّقُوا اللَّهَ» بیان آن است که در مقابله به مثل نمی‌شود طغیان و تجاوز کرد بلکه باید در آن کمیّت و کیفیّت تجاوز طرف را مراعات نمود، با آنکه خداوند عدوان را دوست ندارد. (اِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُ‌ الْمُعْتَدِینَ‌) (...خدا متجاوزان را دوست ندارد.) ولی عدوان در مقابل عدوان از آن خارج است و عدوان اولیه ناپسند است اما این عدوان شخص را از ذلّت و خواری نجات می‌دهد. گذشت و عفو هم در صورت قدرت مرضیّ خداست و حسّ انتقام و جنبه رحمت هر دو در نظر است چنانکه فرموده: (وَ اِنْ عاقَبْتُمْ فَعاقِبُوا بِمِثْلِ ما عُوقِبْتُمْ بِهِ وَ لَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَیْرٌ لِلصَّابِرِینَ) (و هر گاه خواستيد مجازات كنيد، تنها همان‌گونه كه به شما تعدّى شده کیفر دهيد؛ و اگر شکیبایی كنيد، اين كار براى شكيبايان بهتر است.)
۲- (فَاِنَّ اللَّهَ‌ عَدُوٌّ لِلْکافِرِینَ) (...و خداوند دشمن كافران است.) شاید مراد از دشمنی خدا آن باشد که رحمت خدا به آنها نمی‌رسد.
۳- (وَ الْعادِیاتِ‌ ضَبْحاً. فَالْمُورِیاتِ قَدْحاً. فَالْمُغِیراتِ صُبْحاً. فَاَثَرْنَ بِهِ نَقْعاً. فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعاً. اِنَّ الْاِنْسانَ لِرَبِّهِ لَکَنُودٌ) «قسم به دوندگان که نفس نفس زنند. و آتش افروزان که با زدن، آتش افروزند. و هجوم بران در وقت صبح، که با آن هجوم و دویدن غبار بلند کردند و بدان وسیله در میان قومی قرار گرفتند، که انسان به پروردگار خویش ناسپاس است.»
در مجمع البیان فرموده: گویند این سوره درباره حضرت علی (علیه‌السّلام) نازل گشته که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دفعاتی بعضی از صحابه را به جنگ ذات السلاسل فرستاد بی‌نتیجه برگشتند تا علی (علیه‌السّلام) را مامور کرد او بر کفّار غالب شد، این از امام صادق (علیه‌السّلام) در حدیث مفصّلی وارد شده است فرمود: این جنگ را ذات السلاسل گفتند که آن حضرت عدّه‌ای از کفّار را کشت و اسیران را به ریسمان بست، گوئی در زنجیرها هستند. چون سوره نازل شد رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در نماز صبح آنرا خواند، پس از نماز اصحاب گفتند: ما این آیات را تا بحال نشنیده‌ایم فرمود: علی به دشمنان خدا پیروز شد. جبرئیل این بشارت را بر من امشب داد بعد از چند روز علی (علیه‌السّلام) با غنائم و اسیران به مدینه وارد شد.
این مطلب در تفسیر صافی و تفسیر البرهان نیز نقل شده، اهل سنت نیز آنرا نقل کرده ولی از علی (علیه‌السّلام) نام نبرده‌اند. از علی (علیه‌السّلام) و غیره عادیات شتران جنگ و شتران حاجیان نیز نقل شده است. اگر مراد از عادیات اسبان جنگی باشد می‌شود گفت که: این آیات سرود جنگ و مارش نظامی است و سوگندها با مطلب آیات در زیر تناسب دارد.
۴- (وَ بَدا بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمُ‌ الْعَداوَةُ وَ الْبَغْضاءُ اَبَداً) (...و ميان ما و شما دشمنى و كينه آشكار شده است؛ تا آن زمان كه به خداى يگانه ایمان بياوريد...) ظاهرا در اینگونه موارد مراد از عداوت دشمنی ظاهری و از بغضاء عداوت و کینه قلبی است گرچه عداوت به معنی تجاوز قلبی است. در اقرب الموارد گفته: عداوت به معنی خصومت و دوری است. به قولی آن اخصّ از بغضاء است که هر عدوّ مبغض است و گاهی آنکه دشمن نیست مبغض است.
۵- (وَ لا تَعاوَنُوا عَلَی الْاِثْمِ وَ الْعُدْوانِ‌) (...و هرگز در راه گناه و تعدّى همكارى ننماييد...) عدوان چنانکه از راغب اصفهانی نقل شد و در المنار ذیل آیه فوق گفته عدم رعایت عدالت در رفتار و معامله با دیگران است، لذا بهتر است آنرا ظلم معنی کرد یعنی در گناه و ظلم همدیگر را یاری نکنید علی هذا اثم از عدوان اعمّ است چنانکه در آیه: (اَیَّمَا الْاَجَلَیْنِ قَضَیْتُ فَلا عُدْوانَ‌ عَلَیَّ) (...البته هر كدام از اين دو مدت را انجام دهم ستمى بر من نخواهد بود...) مراد از آن بی‌شک ظلم و عدم رعایت عدل است. در آیه‌ (وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ‌ عُدْواناً وَ ظُلْماً) (و هر كس از روى تجاوز و ستم چنين كند...) شیخ طبرسی فرموده به قولی عدوان و ظلم هر دو یکی‌اند. به جهت اختلاف لفظ هر دو ذکر شده‌اند. به نظر نگارنده مراد از ظلم عصیان و ظلم به نفس و از عدوان ظلم به دیگران است، زیرا مشار الیه‌ «ذلِکَ» عبارت است از «لا تَاْکُلُوا اَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ‌... وَ لا تَقْتُلُوا اَنْفُسَکُمْ‌» می‌دانیم که اکل به باطل عدوان و قتل خویشتن معصیت و ظلم به نفس است.
در آیات ۸۵ سوره بقره و آیه ۶۲ مائده و آیه ۹ مجادله «عدوان» با «اثم» ذکر شده، ملاحظه آیات ما قبل آنها نشان می‌دهد که مراد از «اثم» گناه نسبت به خویش و از «عدوان» ظلم به دیگران است.


۱. قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۴، ص۳۰۵-۳۰۸.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ج۱، ص۵۵۳.    
۳. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۱، ص۲۸۳.    
۴. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ج۱، ص۵۵۳.    
۵. نساء/سوره۴، آیه۱۵۴.    
۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۵، ص۱۳۱.    
۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۵، ص۲۱۳.    
۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۲۰۶.    
۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۶، ص۱۲۷.    
۱۰. بقره/سوره۲، آیه۲۲۹.    
۱۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۶.    
۱۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲، ص۲۳۴.    
۱۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲، ص۳۵۲.    
۱۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۵۷۹.    
۱۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۳، ص۱۵.    
۱۶. انعام/سوره۶، آیه۱۰۸.    
۱۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۴۱.    
۱۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۷، ص۳۱۴.    
۱۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۷، ص۴۳۳.    
۲۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۵۳۷.    
۲۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۸، ص۲۲۲.    
۲۲. یونس/سوره۱۰، آیه۹۰.    
۲۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۰، ص۱۱۷.    
۲۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۰، ص۱۷۳.    
۲۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۱۹۸.    
۲۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۱، ص۳۵۰.    
۲۷. نساء/سوره۴، آیه۱۰۱.    
۲۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۹۴.    
۲۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۵، ص۶۰.    
۳۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۵، ص۹۵.    
۳۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۱۵۴.    
۳۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۶، ص۱۳.    
۳۳. یوسف/سوره۱۲، آیه۵.    
۳۴. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۳۶.    
۳۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۱، ص۷۹.    
۳۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۱، ص۱۰۶.    
۳۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۳۲۰.    
۳۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۲، ص۱۶۱.    
۳۹. نساء/سوره۴، آیه۹۲.    
۴۰. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۹۳.    
۴۱. شعراء/سوره۲۶، آیه۷۷.    
۴۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۷۰.    
۴۳. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ج۱، ص۵۵۳.    
۴۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۳۰۳.    
۴۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۸، ص۳۰.    
۴۶. تغابن/سوره۶۴، آیه۱۴.    
۴۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۵۷.    
۴۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۳۰۶.    
۴۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۹، ص۵۱۵.    
۵۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۴۵۲.    
۵۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۵، ص۷۵.    
۵۲. بقره/سوره۲، آیه۱۹۴.    
۵۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۰.    
۵۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲، ص۶۳.    
۵۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲، ص۹۲.    
۵۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۵۱۴.    
۵۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲، ص۲۳۷.    
۵۸. بقره/سوره۲، آیه۱۹۰.    
۵۹. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۹.    
۶۰. نحل/سوره۱۶، آیه۱۲۶.    
۶۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۸۱.    
۶۲. بقره/سوره۲، آیه۹۸.    
۶۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۵.    
۶۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱، ص۲۳۰.    
۶۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱، ص۳۴۶.    
۶۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱، ص۳۲۶.    
۶۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱، ص۱۷۳.    
۶۸. عادیات/سوره۱۰۰، آیه۱- ۶.    
۶۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۳۴۵.    
۷۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۵۸۹.    
۷۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۸۰۳.    
۷۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۷، ص۲۳۵.    
۷۳. فیض کاشانی، تفسیر صافی، ج۵، ص۳۶۱.    
۷۴. بحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۷۳۷.    
۷۵. هرری، محمدامین، حدائق الروح والریحان فی روابی علوم القرآن، ج۳۲، ص۲۴۹.    
۷۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۸۰۳.    
۷۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۸۰۳.    
۷۸. ممتحنه/سوره۶۰، آیه۴.    
۷۹. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۴۹.    
۸۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۲۳۰.    
۸۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۹، ص۳۹۴.    
۸۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۴۰۶.    
۸۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۴، ص۳۶۳.    
۸۴. شرتونی، سعید، اقرب الوارد، ج۳، ص۴۹۷.    
۸۵. مائده/سوره۵، آیه۲.    
۸۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۰۶.    
۸۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۵، ص۸۲.    
۸۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۵، ص۱۳۲.    
۸۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۲۴۰.    
۹۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۶، ص۱۹۴.    
۹۱. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ج۱، ص۵۵۳.    
۹۲. رشید رضا، محمد، تفسیر المنار، ج۶، ص۱۰۷.    
۹۳. قصص/سوره۲۸، آیه۲۸.    
۹۴. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۸۸.    
۹۵. نساء/سوره۴، آیه۳۰.    
۹۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۸۳.    
۹۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۴، ص۳۲۰.    
۹۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۴، ص۵۰۶.    
۹۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۶۰.    
۱۰۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۵، ص۱۱۶.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «عدو»، ج۴، ص۳۰۵-۳۰۸.    






جعبه ابزار