• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

پیله‌وری

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



پیله‌وَری، از پیشه‌های کهن و سنتی برای مبادلۀ کالا در جوامع قدیم، به ویژه جامعه‌های عشایری و روستایی ایران می‌باشد.



در دورۀ توسعۀ کشاورزی و رشد و شکوفایی امور زراعی و تولید فرآورده‌هـای کشاورزی ـ دامی، مازاد محصولات و مصنوعات بومی هر جامعه با کالاها و مواد مصرفی دیگر مبادله می‌شد. گاهی این مبادله در بازارهای ثابت و ادواری شهرها و روستاها صورت می‌گرفت و گاهی هم واسطه‌هایی با نام پیله‌ور کالاها را میان تولیدکنندگان اصلی در روستاها و مناطق عشایری و خرده تجار و دکانداران بازارهای شهری رد و بدل می‌کردند.
در بسیاری از شهرهای بزرگ ایران پیله‌وری تا قبل از سدۀ ۱۴ق/۲۰م یکی از ارکان تجارت و فعالیت‌های اقتصادی به شمار می‌رفت. مثلاً تحویلدار در شرح مناصب زمان صفوی در اصفهان، به جماعت پیله‌ور اشاره می‌کند که «اسباب عطاری و قند و چای و اشیاء متفرقه را به دهات بلوکات و توابع و طوایف ایلات» می‌بردند و می‌فروختند.
[۱] تحویلدار، حسین، جغرافیای اصفهان، ج۱، ص۹۵، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، ۱۳۴۲ش.
جناب نیز تجارت اصفهان را تا پیش از سدۀ۱۴ق (یعنی قبل از رواج روابط تجاری‌ ـ بازرگانی با تاجران اروپایی) مبتنی بر بازرگانی، پیله‌وری و «مضارب کارکنی» آورده است
[۲] جناب، علی، الاصفهان، ج۱، ص۱۴۳، به کوشش محمد رضا ریاضی، تهران، ۱۳۷۶ش.
(برای «پیله‌ور» در فهرست اصناف اصفهان به این آدرس رجوع کنید.
[۳] جناب، علی، الاصفهان، ج۱، ص۹۳، به کوشش محمد رضا ریاضی، تهران، ۱۳۷۶ش.
)


واژۀ پیله در متون و ادب فارسی به معانی مختلفی آمده است. برخی این واژه را به معنای مطلق کیسه، خریطه و توبره،
[۴] انجوشیرازی، حسین بن حسن، فرهنگ جهانگیری، به کوشش رحیم عفیفی، ج۲، ص۲۲۵۰، مشهد، ۱۳۵۱ش.
[۵] تبریزی، محمدحسین بن خلف، برهان قاطع به کوشش محمد معین، ج۱، ص۲۸۴، تهران، ۱۳۵۷ش.
و برخی دیگر به معنای کیسۀ دارو و کیسه‌ای که در آن اجناس خرد و ریز ریخته، برای فروش به دوش کشند، آورده‌اند.
[۶] معین، محمد، فرهنگ فارسی، ج۱، ص۹۶۱، تهران، ۱۳۷۱ش.
[۷] آنندراج، محمدپادشاه، به کوشش محمد دبیرسیاقی، ج۲، ص۹۸۶، تهران، ۱۳۳۶ش.
شاعران پارسی‌گوی نیز در اشعار خود به کیسۀ دارو (پیله) و پیله‌ور اشاره کرده‌اند.
[۸] خاقانی شروانی، دیوان، ج۱، ص۳۹۰، تهران، ۱۳۳۶ش.
[۹] سنایی، دیوان، به کوشش مظاهر مصفا، ج۱، ص۱۱۲، تهران، ۱۳۳۶ش.
پیله‌ور نیز در فرهنگنامه‌ها به معنای داروفروش، طبیب، عطار، چَرْچی (چرخچی)، دوره‌گرد و دست‌فروش آمده است.
[۱۰] انجوشیرازی، حسین بن حسن، فرهنگ جهانگیری، به کوشش رحیم عفیفی، ج۲، ص۲۲۵۰، مشهد، ۱۳۵۱ش.
[۱۱] تبریزی، محمدحسین بن خلف، برهان قاطع به کوشش محمد معین، ج۱، ص۲۸۴، تهران، ۱۳۵۷ش.
[۱۲] آنندراج، محمدپادشاه، به کوشش محمد دبیرسیاقی، ج۲، ص۹۸۶، تهران، ۱۳۳۶ش.
[۱۳] داعی‌الاسلام،‌ محمدعلی، فرهنگ نظام، تهران، ۱۳۶۲ش.
از این میان، برخی پیله‌ور را فقط داروفروش و صیدلانی معنا کرده‌اند؛ مثلاً زمخشری در باب «اندر داروها با پیله‌وران» معنای واژۀ «صیدلانی» را پیله‌ور و داروفروش آورده است
[۱۴] زمخشری، محمود، مقدمة الادب، ج۱، ص۳۲۷، به کوشش محمدکاظم امام، تهران، ۱۳۴۲ش.
[۱۵] زمخشری، محمود، مقدمة الادب، ج۱، ص۳۳۴، به کوشش محمدکاظم امام، تهران، ۱۳۴۲ش.
[۱۶] نخجوانی، محمدبن هندوشاه، صحاح الفرس، ج۱، ص۱۲۰، به کوشش عبدالعلی طاعتی، تهران، ۱۳۵۵ش.
و برخی دیگر پیله‌ور را «خرد و ریزفروش» معنا کرده‌اند.
[۱۷] تبریزی، محمدحسین بن خلف، برهان قاطع به کوشش محمد معین، ج۱، ص۲۸۴، تهران، ۱۳۵۷ش.
[۱۸] آنندراج، محمدپادشاه، به کوشش محمد دبیرسیاقی، ج۲، ص۹۸۶، تهران، ۱۳۳۶ش.
معرب واژۀ پیله‌ور «فیلور» (جمع: فلاورة) است که با همان معنای داروفروش و بیرزی فروش (بیرزَد و بارْزَد صمغی دارویی که برای علاج بسیاری از بیماری‌ها به کار می‌رود)
[۱۹] دهخدا، علی‌اکبر، لغت نامۀ دهخدا، ذیل بیرزد.
در فرهنگ‌ها آمده است.
[۲۰] دهخدا، علی‌اکبر، لغت نامۀ دهخدا، ذیل فیلور.
[۲۱] دهخدا، علی‌اکبر، لغت نامۀ دهخدا، ذیل فلاورة.
[۲۲] سجزی، محمود، مهذب الاسماء، ج۱، ص۲۵۲، به کوشش محمدحسین مصطفوی، تهران، ۱۳۶۴ش.

به نظر می‌رسد پیله‌ور‌ در سده‌های آغازین اسلامی نقش دارو‌فروش را در جامعه داشته، و بعدها چیزهای دیگری را نیز خرید و فروش می‌کرده است.


پیشۀ پیله‌وری مانند دیگر مشاغل جامعه‌های سنتی جنبۀ موروثی داشته، و از پدر به پسر می‌رسیده است.
[۲۳] طاهری، عطا، عشایر کهگیلویه و بویراحمد، سمینار بررسی مسائل جامعۀ عشایری ایران (کرمانشاهان)، ج۱، ص۶، تهران، ۱۳۵۵ش.
[۲۴] افشار نادری، نادر، مونوگرافی ایل بهمئی، ج۱، ص۱۲۵-۱۲۶، تهران، ۱۳۴۷ش.

پیله‌وران به دو دستۀ محلی و غیرمحلی تقسیم می‌شدند. پیله‌وران محلی از افراد بومی منطقۀ خود بودند که با اندک سرمایه‌ای به کار و فعالیت محدود اقتصادی می‌پرداختند و معمولاً با خانوارهای یک یا چند جامعۀ روستایی و عشیره‌نشین در داد و ستد بودند. اینان به سبب سرمایۀ اندکشان و ناتوانی در تأمین همۀ کالاهای مورد نیازخانواده‌های عشایری و روستایی و به موقع نرساندن محصولات تولیدی به بازار با پیله‌وران و دکانداران غیرمحلی که دست‌مایۀ بیشتری داشتند، شریک می‌شدند. پیله‌وران غیرمحلی لایه‌ای از کسبۀ طبقۀ متوسط شهری بودندکه سرمایۀ بیشتری در دست داشتند و با روستاهای مناطق مختلف در ارتباط و داد و ستد بودند و گاهی پیله‌وران و دکانداران محلی را در معاملات خود نیز شریک می‌کردند.
[۲۵] حسینی کازرونی، محمدرضا، پیله‌وری در جامعۀ روستایی و عشایری ایران، ج۱، ص۱۴۹، ایلات و عشایر، تهران، ۱۳۶۲ش.

بازارکار پیله‌وران غیرمحلی پس از تصویب قانون اصلاحات ارضی (۱۳۴۱ش) رونق‌ گرفت. با اجرای این قانون ثروت و قدرت خرید روستاییان افزایش‌ یافت و تمایل آن‌ها به خرید اشیاء مصرفی و مصنوعات شهری افزوده شد و کاسب کاران متوسط شهری با گشوده‌ شدن و توسعۀ راه‌های ارتباطی میان شهر و روستا به روستاها روی آوردند و در مشاغلی چون پیله‌وری، دلالی، سَلَف خری، چوبداری، صرافی، دکانداری و آب فروشی (شرکت در خرید و فروش آب زمین‌های کشاورزی) به فعالیت پرداختند.
[۲۶] مؤمنی، باقر، مسئلۀ ارضی و جنگ طبقاتی در ایران، ج۱، ص۴۵۶- ۴۵۸، تهران، ۱۳۵۹ش.



مسائلی چون شرایط نامساعد اقلیمی، مسافت زیاد میان روستاها و مناطق عشایری تا بازارها، نبود شبکۀ راه‌های ارتباطی مناسب بین شهر و روستا، فقدان نظام توزیع کالا در روستاها و مناطق عشایری، پرهزینه بودن اقامت روستاییان در شهر برای فروش و مبادلۀ محصولاتشان، ناآشنایی‌آنان با فعالیت‌های اقتصادی و راه‌های فروش و مبادلۀ کالا در بازار، و مقرون به صرفه نبودن عرضۀ انفرادی کالای کم و ناچیز به بازار و جز آن سبب شد تا پیله‌وران نقش و جایگاه مهمی در فعالیت‌های اقتصادی‌ ـ اجتماعی جامعه‌های سنتی‌ گذشته ایفا کنند.
[۲۷] لمتن، ا. ک. س.، مالک و زارع در ایران، ج۱، ص۶۵۶-۶۵۹، ترجمۀ منوچهر امیری، تهران، ۱۳۴۵ش.
[۲۸] حسینی کازرونی، محمدرضا، پیله‌وری در جامعۀ روستایی و عشایری ایران، ج۱، ص۱۵۱-۱۵۵، ایلات و عشایر، تهران، ۱۳۶۲ش.

پیله‌وران محصولات و کالاهای تولیدی مردم مناطق مختلف را با هم مبادله می‌کردند و کالاها و موادی را که آن‌ها تولید نمی‌نمودند، برایشان فراهم می‌کردند، مثلاً نمک و ماهی مناطق ساحلی را با غلات، میوه و سبزی مناطق دیگر، محصولات باغی یک منطقه را با محصولات زراعی مناطق دیگر، و پارچه، کفش و کالاهای شهری را با پشم، چرم و صنایع دستی تولیدی روستایی و عشایر کوچ‌رو مبادله می‌کردند.
[۲۹] حسینی کازرونی، محمدرضا، پیله‌وری در جامعۀ روستایی و عشایری ایران، ج۱، ص۱۴۶-۱۴۷، ایلات و عشایر، تهران، ۱۳۶۲ش.
افزون بر این، در سدۀ اخیر پیله‌وران غیرمحلی بجز مبادلۀ کالا، با سرمایه‌گذاری مستقیم در امر تولید، اجارۀ ابزار کار، خرید نیروی کار و عرضۀ خدمات جنبی دیگر در تعامل گسترده‌ای با عشایر و روستاییان بودند.
عوامل نامساعد طبیعی، روش‌های ابتدایی‌کشاورزی، محصول کم و کافی نبودن درآمد حاصل از زراعت در بسیاری از مناطق، به ویژه مناطق کویری و حاشیۀ کویر ایران در گذشته سبب شده بود که پیله‌وری نقش پراهمیت‌تری بیابد. مثلاً در برخی جامعه‌ها تا جوانان به پیله‌وری نمی‌پرداختند و در این پیشه کار‌کشته نمی‌شدند و چم و خم کار مبادلۀ کالا را فرا نمی‌گرفتند، به آن‌ها زن نمی‌دادند.
[۳۰] بلوکباشی، علی، یادداشتهای چاپ نشده.
مردم پیله‌وران شهری را فردی تلاشگر و سود‌رسان و همیار مردم جامعۀ خود می‌دانستند. برای نمونه هر گاه روستاییان به سبب بیماری افراد خانواده یا برخی امور اداری به شهر می‌رفتند، پیله‌وران کارهایشان را رتق و فتق می‌کردند.
[۳۱] حسینی کازرونی، محمدرضا، پیله‌وری در جامعۀ روستایی و عشایری ایران، ج۱، ص۱۵۴، ایلات و عشایر، تهران، ۱۳۶۲ش.
بدین ترتیب، ورود پیله‌وری در نظام اقتصادی جامعه‌های عشایری و روستایی به عنوان عنصر مهم اقتصادی در تداوم زندگی جامعه‌های سنتی نقش بسزایی ایفا کرد.


گر چه تغییر در مناسبات ارضی و رشد و نفوذ سرمایه‌داری در روستاها به برچیده‌شدن روابط تیولداری و خان‌خانی و اشرافی انجامید، اما برنامۀ حکومت در نزدیک کردن اقتصاد ایران به مدار اقتصاد جهانی و اجرای آن در قالب طرح‌هایی در روستاها موجب افزایش قیمت محصولات کشاورزی و فرآورده‌های دامی شد و در نتیجه سرمایه‌داران و تاجران شهرها را به فکر سرمایه‌گذاری در مناطق روستایی انداخت. این تحولات، مناسبات و روابط سنتی و کهن موجود در روستاها را درهم شکست.
[۳۲] مؤمنی، باقر، مسئلۀ ارضی و جنگ طبقاتی در ایران، ج۱، ص۱۳۳-۱۳۴، تهران، ۱۳۵۹ش.

همراه با آهنگ اقتدارگرایی و ثروت‌اندوزی، بسیاری از مشاغل پرفایده در جامعه‌های عشایری ـ روستایی به دست سوداگران و دلالان سودجو افتاد و به بهره‌کشی از روستاییان انجامید. پیله‌وریِ سنتی نیز به این راه کشیده شد و نقش همکاری و همیاری قدیم خود را در جامعه از دست داد و به یکی از عامل‌های زیان‌آور اقتصادی جامعه تبدیل شد.
[۳۳] حسینی کازرونی، محمدرضا، پیله‌وری در جامعۀ روستایی و عشایری ایران، ج۱، ص۱۴۹، ایلات و عشایر، تهران، ۱۳۶۲ش.

در سال‌های اخیر بسیاری از کارشناسان مسائل روستایی و عشایری به معاملات ناعادلانه و غیرمنصفانۀ پیله‌وران با مردم این جامعه‌ها اشاره کرده‌اند.
[۳۴] حسینی کازرونی، محمدرضا، پیله‌وری در جامعۀ روستایی و عشایری ایران، ایلات و عشایر، ج۱، ص۱۵۴-۱۵۵، تهران، ۱۳۶۲ش.
[۳۵] طاهری، عطا، عشایر کهگیلویه و بویراحمد، سمینار بررسی مسائل جامعۀ عشایری ایران (کرمانشاهان)، ج۱، ص۸، تهران، ۱۳۵۵ش.
[۳۶] افشار نادری، نادر، مونوگرافی ایل بهمئی، ج۱، ص۱۲۵-۱۳۴، تهران، ۱۳۴۷ش.
[۳۷] لمتن، ا. ک. س.، مالک و زارع در ایران، ج۱، ص۶۵۸-۶۵۹، ترجمۀ منوچهر امیری، تهران، ۱۳۴۵ش.
[۳۸] اسکندری‌نیا، ابراهیم، ساختارسازمان ایلات و شیوۀ معیشت عشایر آذربایجان غربی، ج۱، ص۳۹، ارومیه، ۱۳۳۶ش.
[۳۹] کیانی، منوچهر، سیه چادرها، ج۱، ص۸۰-۸۱، تهران، ۱۳۷۱ش.
مثلاً در ایل بهمئی پیله‌ور در روز اول نوروز نزد خان می‌رفت و با دادن هدایایی او را‌ وا می‌داشت تا از قیمت محصولات و تولیدات مردم ایل بکاهد. چون ارتباط عشایر با بازار به واسطۀ نبود راه‌های مناسب در قلمرو ایل دشوار بود، پیله‌ور محصولات ایل را با پایین‌ترین قیمت می‌خرید و کالاهای شهری مورد نیاز آن‌ها را با بالاترین قیمت که خود تعیین می‌کرد، به آن‌ها می‌فروخت. پیله‌وران در شرایط مختلف به سلف‌خری (پیش‌خرید محصولات دامی و زراعی) می‌پرداختند؛ مثلاً از طریق «مندالی» (پیش‌خرید بره‌ها و بزغاله‌های نر) و گاهی از طریق «نیم‌سودی» (امانت دادن ۶ ماهۀ دام به یکی از افراد ایل و تقسیم سود آن پس از فروش دام)، با عشایر داد و ستد می‌کردند (مثلاً برای معاملات «امانتی»، «تَراز»، «نیم‌سودی» و «نیمه‌ای» پیله‌ور در خانوارهای مال کا‌ابراهیم و کابشیر از ایلات و عشایر کهگیلویه و بویراحمد به این آدرس‌ها رجوع کنید:
[۴۰] حسینی کازرونی، محمدرضا، پیله‌وری در جامعۀ روستایی و عشایری ایران، ایلات و عشایر، تهران، ۱۳۶۲ش.
[۴۱] طاهری، عطا، عشایر کهگیلویه و بویراحمد، ج۱، ص۸، سمینار بررسی مسائل جامعۀ عشایری ایران (کرمانشاهان)، تهران، ۱۳۵۵ش.
)
چون منابع اعتبار‌ دهندۀ دولتی مانند شرکت‌های تعاونی و بانک کشاورزی قادر به دادن اعتبار مالی کافی به مردم نبودند، پیله‌وران، سلف‌خران و دکانداران به عشایر و روستاییان وام‌هایی با نرخ بهره‌های بالا می‌پرداختند
[۴۲] افشار نادری، نادر، مونوگرافی ایل بهمئی، ج۱، ص۱۳۱، تهران، ۱۳۴۷ش.
[۴۳] طالب‌بیگی، فیروز، اندیشۀ تعاون و تجربیات تعاونی در کشورهای در حال توسعه و ایران، ج۱، ص۲۱۲، تهران، ۱۳۵۰ش.
(برای نرخ بهرۀ ۲۵ تا ۱۲۰٪، به این آدرس‌ها رجوع کنید:
[۴۴] لمتن، ا. ک. س.، مالک و زارع در ایران، ج۱، ص۶۵۸، ترجمۀ منوچهر امیری، تهران، ۱۳۴۵ش.
[۴۵] مؤمنی، باقر، مسئلۀ ارضی و جنگ طبقاتی در ایران، ج۱، ص۴۰۷- ۴۰۸، تهران، ۱۳۵۹ش.
) در سال‌های‌۱۳۴۴ تا ۱۳۴۹ش‌حدود ۲۴٪ وام ۹۳۱‘۲ خانوار روستاهای ۱۳ منطقۀ ایران را بانک کشاورزی، ۳۹/۷٪ آن را شرکت‌های تعاونی و ۶۱/ ۶۸٪ آن را گروه‌های پیله‌وری و سلف‌خری و دکانداران و جز آن‌ها تأمین می‌کردند.
[۴۶] خسروی، خسرو، جامعه‌شناسی روستای ایران، ج۱، ص۱۶۱، تهران، ۱۳۵۸ش.
افزایش میزان وام‌ها و بالا رفتن بهره و عدم بازپرداخت آنها، مردم این جامعه‌ها را به ورشکستگی کامل و فروش زمین و مهاجرت به شهرها کشاند.
[۴۷] مؤمنی، باقر، مسئلۀ ارضی و جنگ طبقاتی در ایران، ج۱، ص۴۰۹، تهران، ۱۳۵۹ش.

برای حذف پیله‌وری و کوتاه کردن دست پیله‌وران سودجو از پیکر جامعه‌های روستایی و عشایری بسیاری از پژوهشگران تشکیل شرکت‌های تعاونی را در این جامعه‌ها پیشنهاد دادند، تا با استقرار اقتصاد مردمی و عادلانه در جامعه و ترغیب مردم به شرکت فعال در امور اجتماعی، تولید، توزیع مناسب کالا و... دست‌های بهره‌کش از این جامعه‌ها کوتاه و دور شود. پس از تصویب قانون تجارت در ۱۳۱۱ش (ماده‌های ۱۹۰-۱۹۴) و تأسیس شرکت‌های تعاونی مصرف و تولید در جامعه‌های روستایی تا حدودی نقش سوداگران در این مناطق کم‌رنگ شد.
[۴۸] طالب‌بیگی، فیروز، اندیشۀ تعاون و تجربیات تعاونی در کشورهای در حال توسعه و ایران، ج۱، ص۱۵۱، تهران، ۱۳۵۰ش.
[۴۹] طالب‌بیگی، فیروز، اندیشۀ تعاون و تجربیات تعاونی در کشورهای در حال توسعه و ایران، ج۱، ص۱۹۹، تهران، ۱۳۵۰ش.



(۱) آنندراج، محمدپادشاه، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۳۶ش.
(۲) اسکندری‌نیا، ابراهیم، ساختارسازمان ایلات و شیوۀ معیشت عشایر آذربایجان غربی، ارومیه، ۱۳۳۶ش.
(۳) افشار نادری، نادر، مونوگرافی ایل بهمئی، تهران، ۱۳۴۷ش.
(۴) تبریزی، محمدحسین بن خلف، برهان قاطع به کوشش محمد معین، تهران، ۱۳۵۷ش.
(۵) بلوکباشی، علی، یادداشتهای چاپ نشده.
(۶) تحویلدار، حسین، جغرافیای اصفهان، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، ۱۳۴۲ش.
(۷) جناب، علی، الاصفهان، به کوشش محمد رضا ریاضی، تهران، ۱۳۷۶ش.
(۸) حسینی کازرونی، محمدرضا، پیله‌وری در جامعۀ روستایی و عشایری ایران، ایلات و عشایر، تهران، ۱۳۶۲ش.
(۹) خاقانی شروانی، دیوان، تهران، ۱۳۳۶ش.
(۱۰) خسروی، خسرو، جامعه‌شناسی روستای ایران، تهران، ۱۳۵۸ش.
(۱۱) داعی‌الاسلام،‌ محمدعلی، فرهنگ نظام، تهران، ۱۳۶۲ش.
(۱۲) زمخشری، محمود، مقدمة الادب، به کوشش محمدکاظم امام، تهران، ۱۳۴۲ش.
(۱۳) سجزی، محمود، مهذب الاسماء، به کوشش محمدحسین مصطفوی، تهران، ۱۳۶۴ش.
(۱۴) سنایی، دیوان، به کوشش مظاهر مصفا، تهران، ۱۳۳۶ش.
(۱۵) طالب‌بیگی، فیروز، اندیشۀ تعاون و تجربیات تعاونی در کشورهای در حال توسعه و ایران، تهران، ۱۳۵۰ش.
(۱۶) طاهری، عطا، عشایر کهگیلویه و بویراحمد، سمینار بررسی مسائل جامعۀ عشایری ایران (کرمانشاهان)، تهران، ۱۳۵۵ش.
(۱۷) انجوشیرازی، حسین بن حسن، فرهنگ جهانگیری، به کوشش رحیم عفیفی، مشهد، ۱۳۵۱ش.
(۱۸) قانون تجارت، مصوب ۱۳۱۱ش.
(۱۹) کیانی، منوچهر، سیه چادرها، تهران، ۱۳۷۱ش.
(۲۰) دهخدا، علی‌اکبر، لغت نامۀ دهخدا.
(۲۱) لمتن، ا. ک. س.، مالک و زارع در ایران، ترجمۀ منوچهر امیری، تهران، ۱۳۴۵ش.
(۲۲) معین، محمد، فرهنگ فارسی، تهران، ۱۳۷۱ش.
(۲۳) مؤمنی، باقر، مسئلۀ ارضی و جنگ طبقاتی در ایران، تهران، ۱۳۵۹ش.
(۲۴) نخجوانی، محمدبن هندوشاه، صحاح الفرس، به کوشش عبدالعلی طاعتی، تهران، ۱۳۵۵ش.


۱. تحویلدار، حسین، جغرافیای اصفهان، ج۱، ص۹۵، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، ۱۳۴۲ش.
۲. جناب، علی، الاصفهان، ج۱، ص۱۴۳، به کوشش محمد رضا ریاضی، تهران، ۱۳۷۶ش.
۳. جناب، علی، الاصفهان، ج۱، ص۹۳، به کوشش محمد رضا ریاضی، تهران، ۱۳۷۶ش.
۴. انجوشیرازی، حسین بن حسن، فرهنگ جهانگیری، به کوشش رحیم عفیفی، ج۲، ص۲۲۵۰، مشهد، ۱۳۵۱ش.
۵. تبریزی، محمدحسین بن خلف، برهان قاطع به کوشش محمد معین، ج۱، ص۲۸۴، تهران، ۱۳۵۷ش.
۶. معین، محمد، فرهنگ فارسی، ج۱، ص۹۶۱، تهران، ۱۳۷۱ش.
۷. آنندراج، محمدپادشاه، به کوشش محمد دبیرسیاقی، ج۲، ص۹۸۶، تهران، ۱۳۳۶ش.
۸. خاقانی شروانی، دیوان، ج۱، ص۳۹۰، تهران، ۱۳۳۶ش.
۹. سنایی، دیوان، به کوشش مظاهر مصفا، ج۱، ص۱۱۲، تهران، ۱۳۳۶ش.
۱۰. انجوشیرازی، حسین بن حسن، فرهنگ جهانگیری، به کوشش رحیم عفیفی، ج۲، ص۲۲۵۰، مشهد، ۱۳۵۱ش.
۱۱. تبریزی، محمدحسین بن خلف، برهان قاطع به کوشش محمد معین، ج۱، ص۲۸۴، تهران، ۱۳۵۷ش.
۱۲. آنندراج، محمدپادشاه، به کوشش محمد دبیرسیاقی، ج۲، ص۹۸۶، تهران، ۱۳۳۶ش.
۱۳. داعی‌الاسلام،‌ محمدعلی، فرهنگ نظام، تهران، ۱۳۶۲ش.
۱۴. زمخشری، محمود، مقدمة الادب، ج۱، ص۳۲۷، به کوشش محمدکاظم امام، تهران، ۱۳۴۲ش.
۱۵. زمخشری، محمود، مقدمة الادب، ج۱، ص۳۳۴، به کوشش محمدکاظم امام، تهران، ۱۳۴۲ش.
۱۶. نخجوانی، محمدبن هندوشاه، صحاح الفرس، ج۱، ص۱۲۰، به کوشش عبدالعلی طاعتی، تهران، ۱۳۵۵ش.
۱۷. تبریزی، محمدحسین بن خلف، برهان قاطع به کوشش محمد معین، ج۱، ص۲۸۴، تهران، ۱۳۵۷ش.
۱۸. آنندراج، محمدپادشاه، به کوشش محمد دبیرسیاقی، ج۲، ص۹۸۶، تهران، ۱۳۳۶ش.
۱۹. دهخدا، علی‌اکبر، لغت نامۀ دهخدا، ذیل بیرزد.
۲۰. دهخدا، علی‌اکبر، لغت نامۀ دهخدا، ذیل فیلور.
۲۱. دهخدا، علی‌اکبر، لغت نامۀ دهخدا، ذیل فلاورة.
۲۲. سجزی، محمود، مهذب الاسماء، ج۱، ص۲۵۲، به کوشش محمدحسین مصطفوی، تهران، ۱۳۶۴ش.
۲۳. طاهری، عطا، عشایر کهگیلویه و بویراحمد، سمینار بررسی مسائل جامعۀ عشایری ایران (کرمانشاهان)، ج۱، ص۶، تهران، ۱۳۵۵ش.
۲۴. افشار نادری، نادر، مونوگرافی ایل بهمئی، ج۱، ص۱۲۵-۱۲۶، تهران، ۱۳۴۷ش.
۲۵. حسینی کازرونی، محمدرضا، پیله‌وری در جامعۀ روستایی و عشایری ایران، ج۱، ص۱۴۹، ایلات و عشایر، تهران، ۱۳۶۲ش.
۲۶. مؤمنی، باقر، مسئلۀ ارضی و جنگ طبقاتی در ایران، ج۱، ص۴۵۶- ۴۵۸، تهران، ۱۳۵۹ش.
۲۷. لمتن، ا. ک. س.، مالک و زارع در ایران، ج۱، ص۶۵۶-۶۵۹، ترجمۀ منوچهر امیری، تهران، ۱۳۴۵ش.
۲۸. حسینی کازرونی، محمدرضا، پیله‌وری در جامعۀ روستایی و عشایری ایران، ج۱، ص۱۵۱-۱۵۵، ایلات و عشایر، تهران، ۱۳۶۲ش.
۲۹. حسینی کازرونی، محمدرضا، پیله‌وری در جامعۀ روستایی و عشایری ایران، ج۱، ص۱۴۶-۱۴۷، ایلات و عشایر، تهران، ۱۳۶۲ش.
۳۰. بلوکباشی، علی، یادداشتهای چاپ نشده.
۳۱. حسینی کازرونی، محمدرضا، پیله‌وری در جامعۀ روستایی و عشایری ایران، ج۱، ص۱۵۴، ایلات و عشایر، تهران، ۱۳۶۲ش.
۳۲. مؤمنی، باقر، مسئلۀ ارضی و جنگ طبقاتی در ایران، ج۱، ص۱۳۳-۱۳۴، تهران، ۱۳۵۹ش.
۳۳. حسینی کازرونی، محمدرضا، پیله‌وری در جامعۀ روستایی و عشایری ایران، ج۱، ص۱۴۹، ایلات و عشایر، تهران، ۱۳۶۲ش.
۳۴. حسینی کازرونی، محمدرضا، پیله‌وری در جامعۀ روستایی و عشایری ایران، ایلات و عشایر، ج۱، ص۱۵۴-۱۵۵، تهران، ۱۳۶۲ش.
۳۵. طاهری، عطا، عشایر کهگیلویه و بویراحمد، سمینار بررسی مسائل جامعۀ عشایری ایران (کرمانشاهان)، ج۱، ص۸، تهران، ۱۳۵۵ش.
۳۶. افشار نادری، نادر، مونوگرافی ایل بهمئی، ج۱، ص۱۲۵-۱۳۴، تهران، ۱۳۴۷ش.
۳۷. لمتن، ا. ک. س.، مالک و زارع در ایران، ج۱، ص۶۵۸-۶۵۹، ترجمۀ منوچهر امیری، تهران، ۱۳۴۵ش.
۳۸. اسکندری‌نیا، ابراهیم، ساختارسازمان ایلات و شیوۀ معیشت عشایر آذربایجان غربی، ج۱، ص۳۹، ارومیه، ۱۳۳۶ش.
۳۹. کیانی، منوچهر، سیه چادرها، ج۱، ص۸۰-۸۱، تهران، ۱۳۷۱ش.
۴۰. حسینی کازرونی، محمدرضا، پیله‌وری در جامعۀ روستایی و عشایری ایران، ایلات و عشایر، تهران، ۱۳۶۲ش.
۴۱. طاهری، عطا، عشایر کهگیلویه و بویراحمد، ج۱، ص۸، سمینار بررسی مسائل جامعۀ عشایری ایران (کرمانشاهان)، تهران، ۱۳۵۵ش.
۴۲. افشار نادری، نادر، مونوگرافی ایل بهمئی، ج۱، ص۱۳۱، تهران، ۱۳۴۷ش.
۴۳. طالب‌بیگی، فیروز، اندیشۀ تعاون و تجربیات تعاونی در کشورهای در حال توسعه و ایران، ج۱، ص۲۱۲، تهران، ۱۳۵۰ش.
۴۴. لمتن، ا. ک. س.، مالک و زارع در ایران، ج۱، ص۶۵۸، ترجمۀ منوچهر امیری، تهران، ۱۳۴۵ش.
۴۵. مؤمنی، باقر، مسئلۀ ارضی و جنگ طبقاتی در ایران، ج۱، ص۴۰۷- ۴۰۸، تهران، ۱۳۵۹ش.
۴۶. خسروی، خسرو، جامعه‌شناسی روستای ایران، ج۱، ص۱۶۱، تهران، ۱۳۵۸ش.
۴۷. مؤمنی، باقر، مسئلۀ ارضی و جنگ طبقاتی در ایران، ج۱، ص۴۰۹، تهران، ۱۳۵۹ش.
۴۸. طالب‌بیگی، فیروز، اندیشۀ تعاون و تجربیات تعاونی در کشورهای در حال توسعه و ایران، ج۱، ص۱۵۱، تهران، ۱۳۵۰ش.
۴۹. طالب‌بیگی، فیروز، اندیشۀ تعاون و تجربیات تعاونی در کشورهای در حال توسعه و ایران، ج۱، ص۱۹۹، تهران، ۱۳۵۰ش.



دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «پیله‌وری»، شماره۵۶۲۹.    

رده‌های این صفحه : مقالات دانشنامه بزرگ اسلامی




جعبه ابزار