• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

سنت از نظر لغت و اصطلاح

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



یکی از منابع اصلی استنباط احکام اسلامی سنت است که به بیان آن خواهیم پرداخت.



لغت دانان، معانی گوناگونی برای سنت بر شمرده‌اند، که برخی از آنها عبارت است از:
۱. دوام و استمرار: طبق این معنا، سنت یعنی ادامه دادن. این معنا از گفتار اعراب گرفته شده است که می‌گویند: سنت الماء اذا والیت فی صبه، عرب به ریزش پیاپی آب سنت می‌گوید.
۲. راه و روش پسندیده: طبق این معنا، هر جا واژه سنت مطلق و یا با قید حسنه به کار رود، به معنای شیوه و روش نیکو است و برای این که شیوه نادرست و ناپسند را افاده کند، باید مقید به قید سیئه شود.
۳. راه و روش بنابر این معنا، به روشی که مردم از آن پیروی کنند و برای آنان به صورت عادت در آمده باشد (چه نیکو و چه ناپسند) سنت گفته می‌شود. در قرآن و روایات این دو معنا آمده است و به رویه خوب و حسنه، سنت گفته می‌شود، مانند: و یهدیکم سنن الذین من قبلکم و به سنتهای (صحیح) پیشینیان رهبری کند. و هم به طریقه و روش سیئه و اشتباه اطلاق شده است، مانند: لا یؤمنون به و قد خلت سنة الاولین. آنها به آن ایمان نمی‌آورند، روش اقوام پیشین نیز چنین بود. از امام باقر (علیه‌السّلام) روایت شده است که فرمودند:قال الباقر (علیه‌السّلام) : من سن سنة عدل فاتبع کان له مثل اجر من عمل بها من غیر ان ینقص من اجورهم شی ء و من استن بسنة جور فاتبع کان له مثل وزر من عمل بها من غیر ان ینقص من اوزارهم شی ء. هر کس سنت حسنه‌ای را پایه گذاری کند تمام کسانی که این سنت را بجا می‌آورند، این شخص در ثواب آنها شریک است، بدون اینکه از ثواب آنها چیزی کم شود و اگر کسی سنت سیئه‌ای را پایه گذاری کند وی در تمام گناهان آنها شریک است، بدون آنکه از گناهان آنان چیزی کم شود. گاهی نیز این سنت به خدا نسبت داده می‌شود مانند: سنت الله التی قد خلت فی عباده و خسر هنالک الکافرون. این سنت خداوند است که همواره در میان بندگانش اجرا شده، و آنجا کافران زیانکار شدند.


سنت در اصطلاح به معانی مختلفی آمده است که عبارتند از:
۱. سنت در نزد محدثین قرون نخستین اهل سنت ، به مفهوم آثار پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ، صحابه و تابعین بود که به آنان اصحاب اثر می‌گفتند و از زمان شافعی تا کنون سنت به قول و فعل و تقریر پیامبر اطلاق می‌شود
[۷] دائره المعارف بزرگ اسلام، مدخل اصحاب اهل حدیث.
اما در بین شیعه به قول و فعل و تقریر معصوم (علیه‌السّلام) اطلاق می‌شود.
۲. در فقه به معنای استحباب به کار می‌رود یعنی الزام و طلب غیر اکید مولا.
[۹] زهیر المالکی، محمد ابو النور، اصول الفقه، مصر، قاهره، مکتبه الازهریه للتراث، ۱۴۱۲هـ ق، ج۱، ص۵۰.

۳. معنای دیگر سنت در مقابل بدعت است و منظور از این سنت عملی است که مطابق عمل صاحب شریعت باشد.
۴. گاه سنت در کتب اصحاب حدیث به معنای عمل صحابه هم آمده است.
۵. سنت به معنای حقایق همه جایی و همیشگی یا حکمت جاودان هم آمده است که این معنا البته هیچ ربطی به اهل سنت بلکه اسلام ندارد.
[۱۰] فرمانیان، مهدی، فرق تسنن، قم، نشر ادیان، ۱۳۸۶ش، چاپ اول، ص۱۸.



باز شناسی مفهوم سنت از نظر لغت و اصطلاح بیان شد. در نتیجه می‌توان گفت که لفظ اهل سنت از ابتدا بر گروه عامه مسلمانان اطلاق نمی‌شده، بلکه از زمان احمد بن حنبل این لفظ کم کم بر اهل سنت شایع و بعد هم بصورت مطلق بر این گروه گذارده شد. چنانکه که احمد بن حنبل پیوسته مطرح می‌کرد: السنه عندنا آثار رسول الله و اصول السنه التمسک بما کان علیه اصحاب رسول الله (سنت نزد ما آثار رسول خدا است و اصول سنت تمسک به چیزهایی است که اصحاب پیامبر بدانها معتقد بودند). پیروان احمد بن حنبل کم کم لفظ اهل سنت را برای خود استعمال کردند و غلبه استعمال این لفظ بر دیگر الفاظ باعث کنار رفتن الفاظ دیگر برای اهل سنت شد.


از مجموع تعاریف متعدد و مختلفی که از اهل سنت شده است امروزه ما اهل سنت را می‌توانیم از دو منظر بیرونی و درونی که همان تعاریف شیعی از اهل سنت و تعاریف سنی از اهل سنت است، تعریف نماییم. تعریف بیرونی که از اهل سنت می‌توان مطرح کرد عبارت است از: کسانی که شیخین را بر امیرالمومنین علی (علیه‌السّلام) در خلافت افضل می‌دانند و تعریف درونی که می‌توان ارائه داد این است که اهل سنت کسانی هستند که اصول اعتقادی خاص اهل سنت را پذیرا باشند. که این اصول اعتقادی طبق بیان احمد ابن حنبل عبارت است از:
۱. تمسک و اقتدا به آن چیزهایی که اصحاب رسول خدا به آن اعتقاد داشته و عمل می‌کردند و اقتدا به اصحاب رسول خدا و ترک کردن بدعت؛ زیرا هر بدعتی ضلالت است و ترک کردن خصومات و عدم همنشیی با اهل گناه و ترک جدال و مراء در مسائل دین. سنت نزد اهل سنت یعنی آثار رسول خدا. این سنت، قرآن را تفسیر می‌کند و راهنمای قرآن است. در این سنت قیاس باطل است و برای سنت تمثیل آورده نمی‌شود و با عقل هم قابل درک نیست و این چیزی نیست مگر تبعیت محض و ترک کردن هوی و هوس .
۲. از سنتهای لازمه و حتمی برای یک اهل سنت که اگر نداشته باشد ایمانش قبول نمی‌شود: ایمان به قدر است هم خیرش و هم شرش و تصدیق به احادیثی که در رابطه با قدر آمده است. در این باره نباید بپرسد چرا؟ و چگونه؟ نه با کسی مخاصمه کند نه به مناظره بپردازد؛ بخاطر اینکه کلام درباره قدر و روئیت و قرآن از مکروهاتی است که از آن منع شده‌ایم. بلکه فقط باید تصدیق کند و به آن ایمان داشته باشد. مثل ایمان به روئیت خدا که در این باره فقط باید ایمان بیاورد و هیچ قسمتی از آن را انکار نکند.
۳. اعتقاد به اینکه قرآن کلام خدا است ولی مخلوق نیست و قدیم است و چیزی از آن خلق نشده است(در مقابل کسانی که قائلند اصل کلام خدا قدیم است ولی این الفاظ حادث و مخلوقند.) و هیچ وقت در این باره مناظره مکن و در این باره اگر کسی بگوید: «نمی‌دانم قرآن مخلوق است یا مخلوق نیست و فقط می‌گویم این کلام خداست» این شخص اهل بدعت است و فقط صحیح این است که گفته شود قرآن کلام خداست و مخلوق نیست.
۱. از جمله اعتقادات اهل سنت، ایمان به این است که خدا در روز قیامت دیده می‌شود و در احادیث صحیح (نزد اهل سنت) نیز این کلمات دیده می‌شود.
۲. اعتقاد و ایمان به ترازو و سنجش اعمال بندگان در قیامت .
۳. ایمان به حوض و اینکه در قیامت پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) حوضی دارد که امت در کنار آن جمع می‌شوند، عرضش همانند طول پیمودن یکماه مسیر است و ظرفهای آن به عدد ستارگان آسمان است.
۴. اعتقاد به عذاب در قبر و اینکه اموات در قبرهایشان مورد سوال و جواب قرار می‌گیرند و از ایمان و اسلام و پروردگار و پیامبرشان سوال می‌شوند و دو فرشته نکیر و منکر نزد او می‌آیند به هر صورتی که خدا بخواهد و اراده نماید.
۸. ایمان به شفاعت نبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و اینکه عده‌ای که در آتشند، شفاعت می‌شوند و از آتش بیرون می‌آیند و در آبی که نزدیک درب بهشت است خود را شستشو می‌دهند تا اثر آتش از بین برود آنطوری که خدا می‌خواهد.
۹. اعتقاد به اینکه دجال می‌آید در حالیکه بین دو چشمش نوشته شده: کافر و اینکه حضرت مسیح نازل می‌شود ولی او را در دروازه لدخواهند کشت. لد محلی است در شام یا فلسطین.
۱۰. ایمان ترکیبی است از قول و عمل؛ بنابراین ایمان کم و زیاد هم می‌شود.
۱۱. هیچ یک از اعمال نیست که ترکش موجب کفر شود مگر نماز. پس هر کس نماز را ترک کند کافر بوده و کشتنش حلال است.
۱۲. اعتقاد به اینکه بهترین این امت بعد از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ابوبکر است، بعد از او عمر بن الخطاب و بعد از او عثمان بن عفان هستند. بعد از اینها ۵ تن دیگر اصحاب شورا یعنی علی بن ابیطالب (علیه‌السّلام) و زبیر و طلحه و عبد الرحمن بن عوف و سعد ابن ابی وقاص، که تمام اینها صلاحیت خلافت را داشتند.
۱۳. اطاعت و تبعیت از خلفاء و حاکمانی که رهبری جامعه را به عهده گرفته‌اند و مردم به خلافت آنها رضایت داده‌اند، حتی کسی که به زور شمشیر و ظلم، خلیفه شده باشد.
۱۴. جهاد و همراهی در جنگ با خلیفه مسلمین نباید ترک شود خواه آن امیر عادل و نیکوکار باشند یا فاجر و بدکار و کسی نباید نسبت به خلفای گذشته طعن بزند و بدگویی از عمل آنها بکند. دادن زکات به حکومت آنها جایز است، چه حکومت عادل باشد یا فاسق.
۱۵. نماز جمعه پشت سر خلیفه مسلمین جایز است و اعاده نمی‌خواهد و اگر کسی اعاده کند بدعت گذار در دین است و مخالف سنت؛ زیرا سنت این است که با خلیفه یا نماینده او نماز خوانده شود و اعاده هم لازم نیست.
۱۶. هر کسی که بر علیه خلیفه مسلمین قیام کند از جرگه مسلمانان خارج است و با آثار رسول الله مخالفت کرده است و اگر در این حالت بمیرد به مرگ جاهلی از دار دنیا رفته است. بنابر این قتل حاکم و قیام بر علیه او برای هیچ کس حلال نیست و هر کس این کارها را انجام دهد بر غیر سنت عمل کرده و اهل بدعت است.
۱۷. اعتقاد به اینکه کشتن راهزنان و خوارج که تعرض به جان و مال مردم می‌کنند جایز است.
۱۸. هرکس که بمیرد در حالیکه کافر باشد، خداوند او را عذاب کرده و نمی‌بخشد و هر کس که بمیرد در حالیکه از گناهانش توبه نکرده مستحق عقوبت است و کارش به دست خداست، اگر خدا خواست عذابش می‌کند و اگر خواست می‌بخشد. هر کسی در حال اقامه حد بر او بمیرد همین اقامه حد کفاره اش است و اگر کسی بمیرد در حالیکه گناهی کرده که موجب عذاب است و توبه هم کرده باشد و دوباره انجام نداده باشد خداوند توبه اش را می‌پذیرد و گناهانش را عفو می‌کند.
۱۹. اعتقاد به اینکه رجم حق است برای کسی که زنای محصنه کرده است و اعتراف کرده یا شاهد برعلیه او هست. پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و هم خلفاء راشدین رجم را اجرا کردند.
۲۰. هر کس که از یکی از صحابه بدگویی کند یا بغض او را در سینه داشته باشد، اهل بدعت است مگر اینکه بر تمام صحابه رحمت فرستد و در قلبش همه صحابه را دوست داشته باشد.
۲۱. نفاق همان کفر است و منافق به خدا کافر شده و غیر خدا را می‌پرستد ولی در ظاهر اسلام را پذیرفته مثل منافقینی که در زمان پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بودند.
۲۲. اعتقاد به اینکه دوزخ و بهشت خلق شده‌اند همانطوری که در روایات پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آمده است : داخل در بهشت شدم و قصری را دیدم.
[۱۳] ابو عبدالله الشیبانی، احمد بن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، مصر، مؤسسة قرطبة، بی تا، ج۳، ص۱۷۹.

۲۳. هر کسی از اهل قبله (مسلمانان) بمیرد در حالیکه موحد بوده است بر او نماز خوانده می‌شود و برایش استغفار می‌شود و بخاطر گناهانی که انجام داده (بزرگ یا کوچک) نماز بر او یا استغفار برایش ترک نمی‌شود.
[۱۴] زمرلی، فواز احمد، عقاید ائمه السلف، بیروت، دار الکتب العربی، ۱۹۹۵م، چاپ اول، ص۱۹.



۱. جرجانی، محمد ابن علی، کتاب التعریفات، ص۱۲۲.    
۲. قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، تهران، دار الکتب الاسلامیة، ۱۳۷۱ ش، ششم، ج۳، ص۳۴۲.    
۳. نساء/سوره۴، آیه۲۶.    
۴. حجر/سوره۱۵، آیه۱۳.    
۵. محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل، قم، مؤسسه آل البیت علیهم السلام، ۱۴۰۸ ه ق، ج۱۲، ص۲۲۹.    
۶. غافر/سوره۴۰، آیه۸۵.    
۷. دائره المعارف بزرگ اسلام، مدخل اصحاب اهل حدیث.
۸. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، قم، بوستان کتاب، ۱۴۱۵ه ق، ج۲، ص۶۳.    
۹. زهیر المالکی، محمد ابو النور، اصول الفقه، مصر، قاهره، مکتبه الازهریه للتراث، ۱۴۱۲هـ ق، ج۱، ص۵۰.
۱۰. فرمانیان، مهدی، فرق تسنن، قم، نشر ادیان، ۱۳۸۶ش، چاپ اول، ص۱۸.
۱۱. الشیبانی، احمد بن حنبل، اصول السنة، السعودیة، دارالمنار، ۱۴۱۱ه ق، ص۱۴.    
۱۲. ابن منظور، محمد ابن مکرم، لسان العرب، بیروت، دار الصادر، ۱۴۱۴ ه ق، چاپ سوم، ج۳، ص۳۹۱.    
۱۳. ابو عبدالله الشیبانی، احمد بن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، مصر، مؤسسة قرطبة، بی تا، ج۳، ص۱۷۹.
۱۴. زمرلی، فواز احمد، عقاید ائمه السلف، بیروت، دار الکتب العربی، ۱۹۹۵م، چاپ اول، ص۱۹.
۱۵. المزیدی، احمد فرید، اصول السنه للامام احمد ابن حنبل، ص ۶۰    



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «سنت از نظر لغت و اصطلاح»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۴/۱۲/۲۴    


رده‌های این صفحه : سنت | مقالات پژوهه




جعبه ابزار