• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

سفر در سیره پیامبر

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



سفر عبارت است از خارج شدن از محل زندگى به قصد پیمودن مسافتى خاص که موجب قصر نماز و افطار روزه گردد. مقابل آن، حَضَر قرار دارد.در این مقاله به سفر کردن از دیدگاه پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌پردازیم.



در آیین اسلام سفارش‌های زیادی درباره سفر شده و فایده‌های زیادی را برای آن آمده است، از جمله فواید سفر این است که بدن انسان، صحیح و سالم می‌شود. یکی از علت‌های به دست آوردن سلامتی، آن است که چون مسافر، بسیار حرکت می‌کند، غذایش زودتر و بهتر تحلیل می‌رود و سریع‌تر هضم می‌شود و این امر، باعث دفع فساد و مرض‌های بسیاری می‌شود. نمونه‌ای که ذکر شد، یکی از منافع مسافرت است. اسلام، فواید زیاد دیگری را برای آن برشمرده است که انسان می‌تواند در سفر، این فایده‌ها و امتیازها را به‌دست آورد.
[۱] بحرینی، علی، رساله نزهت، کرمان، سعادت، چاپ اول، بی‌تا، ص۱۶۱.



در بعضی از آیات قرآن، اشاره‌هایی به سفر کردن شده است. خداوند متعال توصیه می‌کند که به مسافرت بروید تا پند و عبرتی عایدتان شود، از جمله:
۱. «افلم یسیروا فی الارض فینظروا کیف کان عاقبة الذّین من قبلهم کانوا هم اشدّ منهم قوّة و آثاراً فی الارض فاخذهم الله بذنوبهم و ما کان لهم من الله واق؛آیا در زمین سیر و سفر نکرده‌اند که بنگرند، سرانجام کسانی که پیش از آنان بوده و از ایشان بر روی زمین پرتوان‌تر و پر اثرتر بوده‌اند، چگونه بوده است که خداوند آنان را به گناهانشان فرو گرفت و در برابر خدا محافظی نداشتند.»
همچنین در جایی دیگر می‌فرماید:
«اولم یسیروا فی الارض فینظروا کیف کان عاقبة الذّین من قبلهم و کانوا اشدّ منهم قوّة؛آیا در زمین سیر و سفر نکردند که بنگرند سرانجام کسانی که پیش از آنان بوده‌اند و از ایشان نیرومندتر بوده‌اند، چگونه بوده است؟»


هنگامی که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مسافرت می‌رفت، یارانش پیشاپیش حضرت می‌رفتند و او در پی آنها می‌رفت. ایشان می‌فرمود: «پشت سرم را برای فرشتگان بگذارید»
[۵] شیبانی، محمد بن حسن، جامع الصغیر، بیروت، انتشارات عالم الکتب، ۱۴۰۶ق، ج۱، ص۲۵۱.

و خوشش نمی‌آمد، دیگران پشت سرش حرکت کنند، اما دو طرف وی راه می‌رفتند.
[۶] شیبانی، محمد بن حسن، جامع الصغیر، بیروت، انتشارات عالم الکتب، ۱۴۰۶ق، ج۲، ص۳۹۲.
وقتی راه می‌رفت، به این طرف و آن طرف نگاه نمی‌کرد و گام‌هایش را محکم از زمین برمی‌داشت.
[۸] هیثمی، علی بن ابوبکر، مجمع الزوائد، بیروت، نشر دارالکتاب العربی، ۱۴۰۲ق، ج۲، ص۱۹۱.

پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) با وقار گام برمی‌داشت و قدم‌هایش کشیده و سریع بود، بدون اینکه شتابی در رفتنش مشاهده شود. راه رفتنش چنان بود که هر کسی می‌دید، می‌فهمید که آن حضرت خسته و ناتوان نیست.
حضرت رسول (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) سفر در پنج‌شنبه‌ها را مستحب اعلام کرد و خود نیز پنج‌شنبه را برای مسافرت برگزیده بود. او دوست داشت در سفر بر الاغی سوار شود که فقط پالانی بر آن باشد.


امام رضا (علیه‌السّلام) فرمود: «ایشان صبحگاه از منی حرکت می‌کرد، از راه «ضبّ» می‌آمد و هنگام برگشتن، از راه میان مشعر و عرفه باز می‌گشت و همیشه از هر راهی که می‌رفت، از راه دیگر باز می‌گشت.»
آن بزرگوار در مسافرت‌ها سریع راه می‌رفت و هرگاه به بیابانی می‌رسید، بر سرعت خود می‌افزود.
[۱۴] طباطبایی بروجردی، حسین، معانی الاخبار، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۸۵ش، ج۳، ص۳۶۹.

امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) فرمود: «پیامبر عصایی داشت که ته آن، آهن نوک تیزی بود و بر آن تکیه می‌کرد. وی در روزهای عید و هنگام سفرها زمانی که در حال نماز خواندن بود آن را جلوی خود قرار می‌داد تا حریم نمازش باشد.» در حدیثی دیگر فرمود: «تکیه دادن به عصا از اخلاق انبیاء است.»
[۱۶] سهروردی، شهاب الدین، عوارف المعارف، ترجمه قاسم انصاری، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۷۴ش، ص۸۷.

خاتم انبیا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) هرگاه در مسافرت در اول شب می‌خواست بخوابد روی ساق دستش می‌خوابید و در آخر شب، دست خود را بلند می‌کرد و سرش را روی کف دست می‌گذاشت و می‌فرمود: «سنت است که صبح زود از منازل حرکت کنند و روز پنج‌شنبه، مسافرت را آغاز کنند.»


وی مسافرت را در آغاز شب خوب نمی‌دانست، ولی سفر در پایان شب را مستحب ‌می‌شمرد و فال بد زدن را در سفر، قبول نداشت. وی فرمود: «هرگاه فال بد زدی، حرکت کن و جبران فال بد زدن، توکل بر خداوند نیرومند است.»
وی با توجه به تاثیر مثبت سفر در شادابی روح و تجدید قوا می‌فرمود: «مسافرت کنید تا تندرست بمانید» و «مسافرت کنید که اگر ثروتی به دست نیاورید،‌ اندیشه و تجربه می‌اندوزید.»
رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وقتی از مسافرت برمی‌گشت، ابتدا به مسجد می‌رفت، دو رکعت نماز به جای می‌آورد، سپس به حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) سر می‌زد و آن گاه نزد همسرانش می‌رفت.


هنگامی که مؤمنان می‌خواستند به سفر بروند، پیامبر در وداع با آنها می‌فرمود: «خدای متعال، تقوا را توشه شما کند و خیر را به سوی شما آورد و حاجتتان را برآورد و دین و دنیایتان را برایتان سالم نگه دارد و شما را سالم به من بازگرداند.»
امام صادق (علیه‌السّلام) با مردی خداحافظی کرد، در حالی که برای او چنین دعا فرمود: «دین و امانت تو را به خدا سپردم و خدای متعال، تقوا را توشه تو کند و هر جا که رو کنی، خیر و خوبی را به سوی تو آورد.» سپس به ایشان رو کرد و فرمود: «این وداع پیامبر با امام علی (علیه‌السّلام) بود که در هر زمانی او را به جایی روانه می‌ساخت، انجام می‌داد.»
[۲۸] برقی، احمد بن محمد، المحاسن، بیروت، دارالکتب الاسلامیه، بی‌تا، ج۲؟، ص۱۵۷.

امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) فرمود: «پیامبر برای کسی که از مکه برمی‌گشت، چنین دعا می‌فرمود: «خدای متعال، اعمال حج تو را قبول کند و گناهت را بیامرزد و آنچه که خرج کرده‌ای، به تو بازگرداند.»
روزی عده‌ای که پیاده سفر می‌کردند، از حضرت خواستند برایشان دعا کند. پیامبر برایشان دعا کرد و سپس فرمود: «بر شما باد به‌ سرعت حرکت‌کردن، سحرخیزی و ساعتی پیش از طلوع آفتاب به راه افتادن، زیرا عمر در شب کوتاه است.»
[۳۰] برقی، احمد بن محمد، المحاسن، بیروت، دارالکتب الاسلامیه، بی‌تا، ج۲؟، ص۳۷۸.

انس بن مالک می‌گفت: «پیامبر به سفر نمی‌رفت، مگر آنکه هنگام حرکت، این دعا را می‌خواند: بار الها! به یاری تو سفر می‌روم و به سوی تو توجه می‌کنم و به رحمت تو چنگ می‌زنم که تو امید و اطمینان من هستی. بار الها! آنچه که برایم مهم است و آنچه را که من مهم نمی‌دانم و آنچه که تو به آن داناتری برایم کفایت فرما. بار الها! تقوا را توشه من کن و گناهانم را ببخشای و به هر جا که رو کنم خیر را به من برسان، سپس برای مسافرت خارج می‌شد.»


از نظر اسلام، همان‌گونه که زن حق ندارد بدون اجازه شوهر از خانه بیرون رود، مرد نیز حق ندارد بیش از سه روز بدون دلیل غایب شود یا مسافرت کند، بلکه هر چهار شبانه‌روز، باید یک شب در خانه باشد. پس اگر به مسافرتی می‌رود که بیش از سه روز طول می‌کشد، باید در صورت امکان، همسر خود را همراه ببرد، چنان‌که پیامبر، این کار را هنگام رفتن به جنگ‌ها انجام می‌داد.
[۳۲] چنارانی، محمد علی، رفتار پیامبر در منزل، مشهد، منتظران ظهور، ۱۳۸۱ش، چاپ اول، ص۶۴.
همان‌گونه که با قرعه در جنگ خیبر، عایشه و در جنگ بنی‌مصطلق، عایشه و ام‌سلمه را همراه خود برد.
[۳۳] حلبی، علی بن برهان‌الدین، سیرة الحلبیه، قاهره، نشر مکتبة التجاریة الکبری، ۱۹۶۲م، ج۲، ص۲۹۷.
[۳۴] حلبی، علی بن برهان‌الدین، سیرة الحلبیه، قاهره، نشر مکتبة التجاریة الکبری، ۱۹۶۲م، ج۲، ص ۳۱۴.

از تنها سفر کردن خوشش نمی‌آمد و سه نفر بودن را برای مسافرت مناسب می‌دانست
[۳۵] برقی، احمد بن محمد، المحاسن، بیروت، دارالکتب الاسلامیه، بی‌تا، ج۲، ص۳۷۷.
و به علی (علیه‌السّلام) می‌فرمود: «ای علی! به تنهایی مسافرت نرو. همانا شیطان با انسان تنهاست و از دو نفر دورتر.»
و در حدیثی دیگر فرمود: «حق مسلمان بر مسلمان آن است که هرگاه آهنگ سفر دارد، دوستانش را از مسافرتش آگاه کند و حق او بر دوستانش آن است که وقتی برگشت، به دیدنش بیایند.»
[۳۸] صدوق، ابوجعفر محمد، کمال‌الدین و تمام‌النعمه، ترجمه محمدباقر کمره‌ای، تهران، اسلامیه، ۱۳۷۸ش، ص۸۸.
[۳۹] صدوق، ابوجعفر محمد، علل الشرایع، المکتبه الحیدریه، ۱۳۸۶ش، ج۲، ص۴۰۲.



حضرت در سفر، همانند دیگران کار می‌کرد. روزی در سفری به دوستانش فرمود: «گوسفندی را آب‌پز کنید.» فردی گفت: «من گوسفند را سر می‌برم.» دیگری گفت: «من پوستش را جدا می‌کنم.» فرد سومی گفت: «پختن آن با من.» رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: «هیزم به عهده من.» دوستان گفتند: «ای رسول‌خدا! تعداد ما برای کار کافی است. » پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: «می‌دانم تعدادتان کافی است، اما خوشم نمی‌آید میان شما فردی متمایز باشم، همانا آفریدگار پاکیزه و والا خوش نمی‌دارد بنده‌اش را میان دوستانش یک سر و گردن فراتر ببنید. »
[۴۰] صدوق، ابوجعفر محمد، من لا یحضره الفقیه، مشهد، آستان قدس رضوی، بی‌تا، ج۲، ص۲۶۵.

روزی گروهی به سفر رفتند، وقتی برگشتند به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) عرض کردند: «ای پیامبر خدا! کسی را برتر از فلانی ندیدیم. روزها روزه می‌گرفت و چون جایی فرود می‌آمدیم تا هنگام کوچ به نماز می‌ایستاد.» حضرت پرسید: «پس چه کسی کارهای او را سامان می‌داد؟» گفتند: «ما.» پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: «همه شما از وی برترید»
و در حدیثی دیگر فرمود: «کسی که مسافر دینداری را یاری کند، آفریدگار، هفتاد و سه‌ اندوه از وی می‌زداید و او را در این جهان و آن جهان از‌ اندوه پناه می‌دهد و غم بزرگش را در روزی که مردمان، نفس در گلویشان حبس می‌شود، از او برطرف می‌کند. »
روایت شده است که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌فرمود: «رنج‌ها همزاد سفرند و انسان‌ها در مسافرت، زمینه عصبانیت دارند، بنابراین شش چیز از جوانمردی است: سه تای آن در غیر سفر است و سه تا در مسافرت، اما آنهایی که در سفر است: خوراک، توشه بخشیدن، خوش خلقی و شوخی در غیر گناه است» و نیز می‌فرمود: «سرور افراد در سفر، کسی است که به آنان خدمت می‌کند.»
[۴۴] حافظ، ابی‌بکر عبدالله بن محمد، الجهاد، ریاض، انتشارات مکتبۀ الرشد، ۲۰۰۶م، ص۱۷۷.



اسلام به مردان دستور داده است هرگاه از مسافرتی دور یا نزدیک به خانه وارد می‌شوند، سوغاتی همراه داشته باشند، زیرا همسر و فرزندان را خوشحال می‌سازد.
[۴۵] چنارانی، محمد علی، رفتار پیامبر در منزل، مشهد، منتظران ظهور، ۱۳۸۱ش، چاپ اول، ص۷۲.

پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: «هرگاه مردی به سفر رود، هنگامی که نزد خانواده‌اش می‌آید، باید هدیه و چیز تازه و نیکویی برای آنان بیاورد، اگرچه سنگی باشد.»


۱. بحرینی، علی، رساله نزهت، کرمان، سعادت، چاپ اول، بی‌تا، ص۱۶۱.
۲. غافر/سوره۴۰، آیه۲۱.    
۳. غافر/سوره۴۰، آیه۸۲.    
۴. فاطر/سوره۳۵، آیه۴۴.    
۵. شیبانی، محمد بن حسن، جامع الصغیر، بیروت، انتشارات عالم الکتب، ۱۴۰۶ق، ج۱، ص۲۵۱.
۶. شیبانی، محمد بن حسن، جامع الصغیر، بیروت، انتشارات عالم الکتب، ۱۴۰۶ق، ج۲، ص۳۹۲.
۷. طباطبایی، محمدحسین، سنن النبی، ترجمه لطیف راشدی، قم، تهذیب، ۱۳۸۵ش، ص۱۶۲.    
۸. هیثمی، علی بن ابوبکر، مجمع الزوائد، بیروت، نشر دارالکتاب العربی، ۱۴۰۲ق، ج۲، ص۱۹۱.
۹. طباطبایی، محمدحسین، سنن النبی، ترجمه لطیف راشدی، قم، تهذیب، ۱۳۸۵ش، ص۱۶۲    .
۱۰. صدوق، ابوجعفر محمد، عیون اخبار الرضا، ترجمه آقا نجفی اصفهانی، قم، بکاء، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۴۱.    
۱۱. صدوق، ابوجعفر محمد، من لا یحضره الفقیه، مشهد، آستان قدس رضوی، بی‌تا، ج۲، ص۲۶۶.    
۱۲. طباطبایی، محمدحسین، سنن النبی، ترجمه لطیف راشدی، قم، تهذیب، ۱۳۸۵ش، ص۱۶۲.    
۱۳. طباطبایی، محمدحسین، سنن النبی، ترجمه لطیف راشدی، قم، تهذیب، ۱۳۸۵ش، ص۱۶۲.    
۱۴. طباطبایی بروجردی، حسین، معانی الاخبار، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۸۵ش، ج۳، ص۳۶۹.
۱۵. طباطبایی، محمدحسین، سنن النبی، ترجمه لطیف راشدی، قم، تهذیب، ۱۳۸۵ش، ص۱۶۷.    
۱۶. سهروردی، شهاب الدین، عوارف المعارف، ترجمه قاسم انصاری، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۷۴ش، ص۸۷.
۱۷. طباطبایی، محمدحسین، سنن النبی، ترجمه لطیف راشدی، قم، تهذیب، ۱۳۸۵ش، ص۱۶۸.    
۱۸. طباطبایی، محمدحسین، سنن النبی، ترجمه لطیف راشدی، قم، تهذیب، ۱۳۸۵ش، ص۱۶۸.    
۱۹. طباطبایی، محمدحسین، سنن النبی، ترجمه لطیف راشدی، قم، تهذیب، ۱۳۸۵ش، ص۱۶۸.    
۲۰. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، قم، انصاریان، ۱۳۸۲ش، ج۸، ص۳۱۴.    
۲۱. زمخشری، محمود بن عمر، الفائق، بغداد، دار الکتب العلمیه، ۲۰۰۱م، ج۲، ص۳۷۲.    
۲۲. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، قم، انصاریان، ۱۳۸۲ش، ج۸، ص۱۹۸.    
۲۳. صدوق، ابوجعفر محمد، من لا یحضره الفقیه، مشهد، آستان قدس رضوی، بی‌تا، ج۲، ص۲۶۵.    
۲۴. طبرسی، رضی الدین ابی نصر، مکارم الاخلاق، ترجمه ابراهیم میر باقری، انتشارات فراهانی، ج۱، ص۲۴۰.    
۲۵. متقی هندی، علاءالدین علی بن حسام، کنزالعمال، حیدر آباد، بی‌تا، ج۷، ص۹۹.    
۲۶. یحیی بن ابراهیم، فتح الباری، عربستان سعودی، نشر دار الهجره، ۱۹۹۶م، ج۸، ص۱۱۹.    
۲۷. طباطبایی، محمدحسین، سنن النبی، ترجمه لطیف راشدی، قم، تهذیب، ۱۳۸۵ش، ص۱۶۲-۱۶۳.    
۲۸. برقی، احمد بن محمد، المحاسن، بیروت، دارالکتب الاسلامیه، بی‌تا، ج۲؟، ص۱۵۷.
۲۹. طباطبایی، محمدحسین، سنن النبی، ترجمه لطیف راشدی، قم، تهذیب، ۱۳۸۵ش، ص۱۶۳.    
۳۰. برقی، احمد بن محمد، المحاسن، بیروت، دارالکتب الاسلامیه، بی‌تا، ج۲؟، ص۳۷۸.
۳۱. طباطبایی، محمدحسین، سنن النبی، ترجمه لطیف راشدی، قم، تهذیب، ۱۳۸۵ش، ص۱۶۷.    
۳۲. چنارانی، محمد علی، رفتار پیامبر در منزل، مشهد، منتظران ظهور، ۱۳۸۱ش، چاپ اول، ص۶۴.
۳۳. حلبی، علی بن برهان‌الدین، سیرة الحلبیه، قاهره، نشر مکتبة التجاریة الکبری، ۱۹۶۲م، ج۲، ص۲۹۷.
۳۴. حلبی، علی بن برهان‌الدین، سیرة الحلبیه، قاهره، نشر مکتبة التجاریة الکبری، ۱۹۶۲م، ج۲، ص ۳۱۴.
۳۵. برقی، احمد بن محمد، المحاسن، بیروت، دارالکتب الاسلامیه، بی‌تا، ج۲، ص۳۷۷.
۳۶. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، قم، انصاریان، ۱۳۸۲ش، ج۸، ص۳۰۳.    
۳۷. صدوق، ابوجعفر محمد، من لا یحضره الفقیه، مشهد، آستان قدس رضوی، بی‌تا، ج۲، ص۲۷۷.    
۳۸. صدوق، ابوجعفر محمد، کمال‌الدین و تمام‌النعمه، ترجمه محمدباقر کمره‌ای، تهران، اسلامیه، ۱۳۷۸ش، ص۸۸.
۳۹. صدوق، ابوجعفر محمد، علل الشرایع، المکتبه الحیدریه، ۱۳۸۶ش، ج۲، ص۴۰۲.
۴۰. صدوق، ابوجعفر محمد، من لا یحضره الفقیه، مشهد، آستان قدس رضوی، بی‌تا، ج۲، ص۲۶۵.
۴۱. نوری طبرسی، حسین، مستدرک الوسایل، قم، موسسه آل البیت، ۱۴۱۵ق، ج۸، ص۲۲۰.    
۴۲. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، دار احیاء، بی‌تا، ج۷۳، ص۲۷۴.    
۴۳. صدوق، ابوجعفر محمد، عیون اخبار الرضا، ترجمه آقا نجفی اصفهانی، قم، بکاء، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۳۰.    
۴۴. حافظ، ابی‌بکر عبدالله بن محمد، الجهاد، ریاض، انتشارات مکتبۀ الرشد، ۲۰۰۶م، ص۱۷۷.
۴۵. چنارانی، محمد علی، رفتار پیامبر در منزل، مشهد، منتظران ظهور، ۱۳۸۱ش، چاپ اول، ص۷۲.
۴۶. عاملی، حر، وسائل الشیعه، ترجمه شیخ علی صحت، تهران، انتشارات ناس، ۱۳۶۱ش، ج۸، ص۳۳۷.    



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «سفر در سیره پیامبر»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۴/۱۸.    






جعبه ابزار