• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ستاره جدی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



جُدَی، نورانی ‌ترین ستارة صورت فلکی دب اصغر (خرس کوچک)، نزدیک ‌ترین ستارة درخشان به قطب شمال سماوی و پر کاربرد در امر جهت یابی است.



جُدَی به معنای بُزَک،
[۱] ابوریحان بیرونی، کتاب التفهیم لاوائل صناعة التنجیم، ج۱، ص۹۹، تهران ۱۳۶۲ ش.
مصغّر جَدْی است و این تصغیر به آن سبب بوده است که با صورت فلکی یا برج جَدی اشتباه نشود.
[۲] مظفربن محمدقاسم گنابادی، شرح بیست باب ملامظفر.
یونانیها این ستاره را فینیس (احتمالاً برگرفته از Phoenicia فنیقیه) می نامیدند که گفته می‌شود ریشة این نام افسانه ای است که بر اساس آن، طالس کاربرد این ستاره را در دریانوردی از فنیقیها آموخته بود
[۳] برنم، ج ۳، ص ۲۰۱۰.
نامهای دیگر آن در نجوم دورة اسلامی، قطب الشمالیة، کوکب الشمالیة و جاه است
[۴] ابن ماجد، کتاب الفوائد فی اصول علم البحر و القواعد: ترجمه امید اقتداری، ج۱، ص۲۷۵.
[۵] سلیمان بن احمد مهری، العمدة المهریة فی ضبط العلوم البحریة، ج۱، ص۲۲.
[۶] آلن، ص ۴۵۷.
بعدها نام Alrucaba، برگرفته از واژة عربی الرُّکبه (زانوی «دب اکبر»)، که برای نامیدن ستارة q - دب اکبر به کار می‌رفت، به نادرست به عنوان نام دیگر جُدی به زبانهای اروپایی راه یافت
[۷] کونیچ و اسمارت، ص ۵۸
؛ البته امروزه آن را ستارة قطبی یا a ـ دب اصغر می‌نامند (کونیچ و اسمارت، کونیچ).
از روزگاران کهن تا به امروز، جُدَی ستاره ای راهنما، برای یافتن جهت شمال جغرافیایی بوده است، زیرا تقریباً در راستای شمالی محور گردش زمین (قطب شمال سماوی) قرار دارد؛ ولی چون به دلیل حرکت تقدیمی زمین (تقدیم اعتدالین)، راستای فضایی محور زمین به آرامی تغییر می‌کند، جدی همواره در نزدیکی قطب شمال سماوی نبوده و نخواهد بود. مثلاً، در ۲۸۰۰ ق م، ستارة a ـ تِنّین (ثعبان) نزدیک ‌ترین ستاره به قطب شمال سماوی بوده است
[۸] بکیچ، ص ۲۰۲
.


در بندهش
[۹] بندهش، (گردآوری) فرنبغ دادگی، ج۱، ص۴۴.
از چهار ستاره به عنوان سپاهبدان آسمان و از ستاره ای به نام میخگاه سخن به میان آمده است که آن را میخ میان آسمان و سپاهبد سپاهبدان می‌دانستند. بهار
[۱۰] بندهش، (گردآوری) فرنبغ دادگی، ج۱، ص۱۶۵، ش ۵.
ستارة اخیر را جُدَی دانسته که ظاهراً همة ستارگان به گرد آن می‌گردند و از این رو، سپاهبد سپاهبدان است؛ اما هنینگ
[۱۱] هنینگ، ص ۹۲
میخگاه را نقطة سمت الرأس ناظر دانسته است. با توجه به گردش محسوس جُدی برگرد مکان قطب شمال سماوی در آن دوره، فرض هنینگ محتمل تر به نظر می‌رسد. اقلیدس در کتاب فاینومنا از ستاره ای در میان خرسان (خرس بزرگ و کوچک) یاد می‌کند که مکانش (به طور محسوس) تغییر نمی‌کند و به دور خودش می‌گردد. اِبَرْخُس، منجم یونان باستان (قرن دوم ق م، بعد از ۱۲۷ ق م)، مکان قطب (شمال سماوی) را در نقطه ای خالی از ستاره می‌داند که آن نقطه با سه ستارة دیگر یک چهار ضلعی می‌سازد. در زمان ابرخس، جُدی از مکان قطب شمال سماوی َ۲۴ ْ۱۲ فاصله داشته است
[۱۲] آلن، ص ۴۵۳
. در آن دوره در زمانهای متفاوت، احتمالاً ستاره های کوکب (b ـ دب اصغر) و k ـ تنّین نیز به عنوان ستارة قطبی (ستاره ای که مکان قطب شمال سماوی را نشان می‌دهد) مطرح بوده اند
[۱۳] آلن، ص ۴۵۴.

منجمان مسلمان نام کوکب الشمالیة را برای جُدی، احتمالاً از نام ستارة کوکب گرفته‌اند که در گذشته ای دورتر از جدی به مکان قطب شمال سماوی نزدیک تر بوده است
[۱۴] آلن، ص ۴۵۷.



اخترشناسان باستان و دورة اسلامی از علت واقعی جابه جایی تدریجی ظاهری جدی نسبت به قطب شمال سماوی آگاه نبودند، چنانکه شرف الدین مسعودی مروزی، ستاره شناس قرن ششم، با رسم تصویری، این جابه جایی را به سبب حرکت خود جدی در مداری بر گرد قطب دایرة البروج دانسته است.
[۱۵] محمدبن مسعود مسعودی مروزی، جهان دانش، ج۱، ص۹۹.
به عقیدة وی،
[۱۶] محمدبن مسعود مسعودی مروزی، جهان دانش، ج۱، ص۹۹.
جدی در این مسیر، زمانی از نقطة قطب شمال سماوی می‌گذرد.



اَعراب صورت فلکی دب اصغر را، به سبب طرح ظاهری اش، فَأْسُالقُطب (تبرقطب) و فَأْسُالرَّحا/ الراحی (تبرآسیا/ آسیابان) نیز نامیده اند، که ستارة جُدی در سرِ دستة تبر و قطب شمال سماوی داخل تبر قرار می‌گرفتند.
[۱۷] ابن قتیبه، کتاب الانواء، ج۱، ص۱۲۲.
[۱۸] عبدالرحمان بن عمر صوفی، کتاب صورالکواکب، ج۱، ص۳۶.
[۱۹] ابوریحان بیرونی، کتاب القانون المسعودی، ج۳، ص۹۹۵،
هندیان این صورت فلکی را به شکل ماهی نیز تصور کرده‌اند و آن را «ماهی قطب» نامیده اند.
[۲۰] ابوریحان بیرونی، کتاب القانون المسعودی، ج۳، ص۹۹۵.
مکان قطب شمال سماوی، میان ماهی یاد شده (وسط دب اصغر)، جُدی در یک سوی ماهی یا تبر فرضی و سوی دیگر آن ستارة جنوبی (پایینی) فَرْقَدان (b ـ دب اصغر) قرار می‌گرفت.
[۲۱] کتاب الانواء.
[۲۲] عبدالرحمان بن عمر صوفی، کتاب صورالکواکب، ج۱، ص۳۶.



امروزه حرکت ظاهری جُدی به دور قطب شمال سماوی با چشم غیرمسلح چندان محسوس نیست، زیرا به موقعیت قطب شمال سماوی نزدیک است و چون در آسمان ثابت به نظر می‌رسد، در دمشق آن را «مسمار» (میخ) می نامند
[۲۳] آلن، ص ۴۵۷
اما، در متون نجومی دورة اسلامی از حرکت آن به دور قطب شمال سماوی سخن به میان آمده است. البته در آن دوره چون فاصلة جُدی از قطب شمال سماوی نسبت به امروز بیش‌تر بوده، طبعاً حرکت آن محسوس تر بوده است. ابونصر قمی در کتاب المدخل الی علم احکام النجوم (تألیف ۳۶۵)
[۲۴] حسن بن علی قمی، ترجمة المدخل الی علم احکام النجوم، ص ۲ـ۳
می نویسد: «... یکی قطب به ناحیت شمال و آن قطب است کِی گِرد وی، همی گردد جُدی و فرقدان و بنات النعش و قطب دوم اندر ناحیت جنوب و گرد وی همی (گردد) سهیل».
[۲۵] ابن قتیبه، کتاب الانواء، ج۱، ص۱۲۲ـ۱۲۳.
اما نزدیکیِ جُدی به قطب شمال سماوی موردتوجه منجمان مسلمان بوده است. ابوریحان بیرونی
[۲۶] ابوریحان بیرونی، کتاب التفهیم لاوائل صناعة التنجیم، ج۱، ص۹۹،
نوشته است که آن را به جای قطب شمال سماوی در نظر می‌گیرند، زیرا در زمان او هیچ ستاره ای نورانی تر از آن نزدیک به قطب نبوده، و حرکت آن برگرد قطب نامحسوس است. به هر حال، دقیقاً مشخص نیست که از چه زمان جُدی به عنوان ستارة راهنمای شمال به کار رفته است
[۲۷] آلن، ص ۴۵۳
صوفی
[۲۸] عبدالرحمان بن عمر صوفی، کتاب صورالکواکب، ج۱، ص۳۶.
موقعیت قطب شمال سماوی را بین نخستین ستاره از سطر ستارگان خارج از دب اصغر ، که بطلمیوس آن‌ها را ذکر نکرده است، و جُدی می‌داند. ابن ماجد در قرن نهم و دهم و سلیمان بن احمد مهری در قرن دهم، هر دو از دریانوردان مشهور مسلمان، فاصلة جُدی را از قطب شمال سماوی دو اِصبع (انگشت؛ حدود ْ۲) دانسته اند.
[۲۹] ابن ماجد، کتاب الفوائد فی اصول علم البحر و القواعد: ترجمه امید اقتداری، ج۱، ص۲۷۷.
[۳۰] سلیمان بن احمد مهری، العمدة المهریة فی ضبط العلوم البحریة، ج۱، ص۲۴.



بطلمیوس ، منجم یونان باستان، جُدی را ستاره ای از قدر سوم دانسته و مختصات آن را در مَجِسطی ذکر کرده است (ص ۳۴۱). صوفی
[۳۱] عبدالرحمان بن عمر صوفی، کتاب صورالکواکب، ج۱، ص۳۴ـ ۳۵.
نیز قدر جُدی را مانندِ بطلمیوس آورده و به این نکته اشاره کرده است که مسلمانان با استفاده از آن قبله را می‌یابند.
[۳۲] ابوریحان بیرونی، کتاب التفهیم لاوائل صناعة التنجیم، ج۱، ص۹۹.
ابن ماجد در کتاب الفوائد فی اصول علم البحر و القواعد
[۳۳] ابن ماجد، کتاب الفوائد فی اصول علم البحر و القواعد: ترجمه امید اقتداری، ص ۲۷۵ـ۲۸۴
در بارة کاربردهای ستاره های جُدی و فرقدان (دو ستارة سر ملاقة دب اصغر) در دریانوردی بحث کرده است. چون جُدَی از قطب شمال سماوی فاصله داشته است، در رصدهای دقیقِ نجوم دورة اسلامی، ستاره ای شاخص برای تعیین عرض جغرافیایی شهرها نبوده است؛ ولی ابوریحان بیرونی
[۳۴] ابوریحان بیرونی، کتاب تحدید نهایات الاماکن لتصحیح مسافات المساکن، ترجمة احمد آرام، ، ص ۳۷
در بیانی کلی، یکی از روشهای اندازه گیری عرض جغرافیایی شهرها را، رصد دو گذر متوالی ستاره ای اَبَدیة الظهور (پیرا قطبی) دانسته که طبعاً جُدی نیز در زمرة این ستاره‌ها قرار می‌گرفته است. در سده های بعد، با نزدیک تر شدن مکان ظاهری قطب شمال سماوی به جُدی (به سبب حرکت تقدیمی)، استفاده از جُدی در تعیین عرض جغرافیایی (در رصدهای تقریبی) موردتوجه قرار گرفت،
[۳۵] ابن ماجد، کتاب الفوائد فی اصول علم البحر و القواعد: ترجمه امید اقتداری، ج۱، ص۲۷۸.
زیرا این کار تنها با یک رصد میسر می‌شد.


در قرون وسطا دریانوردان اروپایی برای زمان سنجی در هنگام شب، از ابزاری به نام ناکترنال استفاده می‌کردند. این ابزار از دو صفحة دایره ای و یک دسته تشکیل می‌شود. ناظر دستة ابزار را بر اساس وضع قرارگرفتن دو ستارة سر ملاقة دب اکبر (دُبه و مِراق) نسبت به جُدی، تنظیم می‌کند، سپس با دانستن تاریخ روز، ساعت مشخص می‌شود
[۳۶] هاسکین، ص ۸۴ ـ ۸۵
.
در دورة اسلامی جُدی به لحاظ احکام نجومی نیز اهمیت داشته است، چنانکه گفته‌اند نگاه کردن به قطب شمال سماوی و ستارگان دب اصغر (از جمله جُدی) بیماریهای رَمَد و جَرَب چشم را درمان می‌کند.
[۳۷] زکریابن محمد قزوینی، عجائب المخلوقات و غرائب الموجودات، ج۱، ص۳۴.
در ادبیات فارسی نیز اشاره‌هایی به این ستاره شده است؛ منوچهری دامغانی
[۳۸] احمدبن قوص منوچهری، دیوانص ۶۳
، حرکت جُدی به گرد قطب را به چرخیدن مرغ بربابْزن (سیخ کباب) تشبیه کرده است.
در پایان قرن بیستم میلادی، جُدی حدود ْ۷۷ر۰ از قطب شمال سماوی فاصله داشت و در ۲۱۰۲ میلادی به نزدیک ‌ترین فاصله از قطب شمال سماوی یعنی ْ۴۶ر۰ خواهد رسید
[۳۹] بکیچ، ص ۳۰۲
. امروزه جُدی دقیق تر از قطب نما جهت شمال را نشان می‌دهد و ساده ‌ترین راه یافتن آن در آسمان، امتداد دادن خط واصل دو ستارة سر ملاقة دب اکبر (مِراق به دُبّه) به اندازة تقریبی پنج برابر جدایی ظاهری میان آنهاست. مکان قطب شمال سماوی حدود ْ۸ ر۰ دورتر از جُدی روی خط واصل آن به h ـ دب اکبر (عِناق) قرار دارد
[۴۰] برنم، ج ۳، ص ۲۰۰۹
[۴۱] مور، ص ۲۳۸
.در نجوم جدید، جُدی ستاره ای متغیر است که قدر ظاهری آن در دوره ای چهار روزه از ۹۵ر۱ تا ۰۵ر۲ تغییر می‌کند؛ اما، در قرن بیستم میلادی به تدریج دامنة تغییرات درخشندگی آن کاهش یافت
[۴۲] میتون؛ فرهنگ نجوم، ذیل Polaris" "
. جُدی ۱۶۰۰ برابر خورشید درخشندگی و ۸۲۰ سال نوری از ما فاصله دارد. همچنین ستارة همدمی از قدر ۵ر۹ در فاصلة ً۶ر۱۸ از آن قرار دارد
[۴۳] آلن، ص ۴۵۸
[۴۴] برنم، ج ۳، ص ۲۰۰۹
[۴۵] فرهنگ نجوم، ذیل Polaris" ".



(۱) ابن قتیبه ، کتاب الانواء ، حیدرآباد دکن ۱۳۷۵/۱؛
(۲) ابن ماجد، کتاب الفوائد فی اصول علم البحر و القواعد: آئین های دریانوردی کهن در اقیانوس هند و خلیج فارس ، ترجمه از عربی و تحشیه : احمد اقتداری ، ترجمه از انگلیسی : امید اقتداری ، تهران ۱۳۷۲ ش ؛
(۳) ابوریحان بیرونی ، کتاب تحدید نهایات الاماکن لتصحیح مسافات المساکن ، ترجمة احمد آرام ، تهران ۱۳۵۲ ش ؛
(۴) ابوریحان بیرونی ، کتاب التفهیم لاوائل صناعة التنجیم ، چاپ جلال الدین همائی ، تهران ۱۳۶۲ ش ؛
(۵) ابوریحان بیرونی ، کتاب القانون المسعودی ، حیدرآباد دکن ۱۳۷۳ـ ۱۳۷۵/ ۱۹۵۴ـ۱۹۵۶؛
(۶) بندهش ، ( گردآوری ) فرنبغ دادگی ، ترجمة مهرداد بهار، تهران : توس ، ۱۳۶۹ ش ؛
(۷) عبدالرحمان بن عمر صوفی ، کتاب صورالکواکب ، چاپ عکسی از نسخة خطی کتابخانة بودلیان ، ش ۱۴۴. Marsh ، فرانکفورت ۱۴۰۶/۱۹۸۶؛
(۸) زکریابن محمد قزوینی ، عجائب المخلوقات و غرائب الموجودات ، بیروت : دارالشرق العربی ، ( بی تا. ) ؛
(۹) حسن بن علی قمی ، ترجمة المدخل الی علم احکام النجوم : تألیف به سال ۳۶۵ ه ق ، از مترجمی ناشناخته ، چاپ جلیل اخوان زنجانی ، تهران ۱۳۷۵ ش ؛
(۱۰) مظفربن محمدقاسم گنابادی ، شرح بیست باب ملامظفر (دربارة رسالة بیست باب در معرفت تقویم اثر عبدالعلی بن محمد بیرجندی )، چاپ سنگی ( بی جا ) ۱۲۷۶؛
(۱۱) محمدبن مسعود مسعودی مروزی ، جهان دانش ، چاپ جلیل اخوان زنجانی ، تهران ۱۳۸۲ ش ؛
(۱۲) احمدبن قوص منوچهری ، دیوان ، چاپ محمد دبیرسیاقی ، تهران ۱۳۴۷ ش ؛
(۱۳) سلیمان بن احمد مهری ، العمدة المهریة فی ضبط العلوم البحریة ، چاپ ابراهیم خوری ، دمشق ۱۳۹۰/۱۹۷۰؛
(۱۴) والتر برونو هرمان هنینگ ، «فصل نجومی بندهش »، ترجمة همایون صنعتی زاده ، وقف : میراث جاویدان ، سال ۴، ش ۳ و ۴ (پاییز و زمستان ۱۳۷۵)؛
(۱۵) Richard Hinckley Allen, Star names: their lore and meaning , New York ۱۹۶۳؛
(۱۶) Michael E. Backich, The Cambridge guide to the constellations , Cambridge ۱۹۹۵؛
(۱۷) Robert Burnham Jr., Burnham , s celestial handbook: an observer , s guide to the universe beyond the Solar System , New York ۱۹۷۸؛
(۱۸) A Dictionary of astronomy , ed. Ian Ridpath, Oxford: Oxford University Press, ۱۹۹۷؛
(۱۹) Michael Hoskin, The Cambridge illustrated history of astronomy , Cambridge ۱۹۹۷؛
(۲۰) Paul Kunitzsch and Tim Smart, Short guide to modern star names and their derivations , Wiesbaden ۱۹۸۶؛
(۲۱) Jacqueline Mitton, A concise dictionary of astronomy , Oxford ۱۹۹۱؛
(۲۲) Patrick Moore, Philip , s guide to stars and planets , London ۱۹۹۳؛
(۲۳) Claudius Ptolemy, Ptolemy , s Almagest , translated and annotated by G. J. Toomer, London ۱۹۸۴؛
.


۱. ابوریحان بیرونی، کتاب التفهیم لاوائل صناعة التنجیم، ج۱، ص۹۹، تهران ۱۳۶۲ ش.
۲. مظفربن محمدقاسم گنابادی، شرح بیست باب ملامظفر.
۳. برنم، ج ۳، ص ۲۰۱۰.
۴. ابن ماجد، کتاب الفوائد فی اصول علم البحر و القواعد: ترجمه امید اقتداری، ج۱، ص۲۷۵.
۵. سلیمان بن احمد مهری، العمدة المهریة فی ضبط العلوم البحریة، ج۱، ص۲۲.
۶. آلن، ص ۴۵۷.
۷. کونیچ و اسمارت، ص ۵۸
۸. بکیچ، ص ۲۰۲
۹. بندهش، (گردآوری) فرنبغ دادگی، ج۱، ص۴۴.
۱۰. بندهش، (گردآوری) فرنبغ دادگی، ج۱، ص۱۶۵، ش ۵.
۱۱. هنینگ، ص ۹۲
۱۲. آلن، ص ۴۵۳
۱۳. آلن، ص ۴۵۴.
۱۴. آلن، ص ۴۵۷.
۱۵. محمدبن مسعود مسعودی مروزی، جهان دانش، ج۱، ص۹۹.
۱۶. محمدبن مسعود مسعودی مروزی، جهان دانش، ج۱، ص۹۹.
۱۷. ابن قتیبه، کتاب الانواء، ج۱، ص۱۲۲.
۱۸. عبدالرحمان بن عمر صوفی، کتاب صورالکواکب، ج۱، ص۳۶.
۱۹. ابوریحان بیرونی، کتاب القانون المسعودی، ج۳، ص۹۹۵،
۲۰. ابوریحان بیرونی، کتاب القانون المسعودی، ج۳، ص۹۹۵.
۲۱. کتاب الانواء.
۲۲. عبدالرحمان بن عمر صوفی، کتاب صورالکواکب، ج۱، ص۳۶.
۲۳. آلن، ص ۴۵۷
۲۴. حسن بن علی قمی، ترجمة المدخل الی علم احکام النجوم، ص ۲ـ۳
۲۵. ابن قتیبه، کتاب الانواء، ج۱، ص۱۲۲ـ۱۲۳.
۲۶. ابوریحان بیرونی، کتاب التفهیم لاوائل صناعة التنجیم، ج۱، ص۹۹،
۲۷. آلن، ص ۴۵۳
۲۸. عبدالرحمان بن عمر صوفی، کتاب صورالکواکب، ج۱، ص۳۶.
۲۹. ابن ماجد، کتاب الفوائد فی اصول علم البحر و القواعد: ترجمه امید اقتداری، ج۱، ص۲۷۷.
۳۰. سلیمان بن احمد مهری، العمدة المهریة فی ضبط العلوم البحریة، ج۱، ص۲۴.
۳۱. عبدالرحمان بن عمر صوفی، کتاب صورالکواکب، ج۱، ص۳۴ـ ۳۵.
۳۲. ابوریحان بیرونی، کتاب التفهیم لاوائل صناعة التنجیم، ج۱، ص۹۹.
۳۳. ابن ماجد، کتاب الفوائد فی اصول علم البحر و القواعد: ترجمه امید اقتداری، ص ۲۷۵ـ۲۸۴
۳۴. ابوریحان بیرونی، کتاب تحدید نهایات الاماکن لتصحیح مسافات المساکن، ترجمة احمد آرام، ، ص ۳۷
۳۵. ابن ماجد، کتاب الفوائد فی اصول علم البحر و القواعد: ترجمه امید اقتداری، ج۱، ص۲۷۸.
۳۶. هاسکین، ص ۸۴ ـ ۸۵
۳۷. زکریابن محمد قزوینی، عجائب المخلوقات و غرائب الموجودات، ج۱، ص۳۴.
۳۸. احمدبن قوص منوچهری، دیوانص ۶۳
۳۹. بکیچ، ص ۳۰۲
۴۰. برنم، ج ۳، ص ۲۰۰۹
۴۱. مور، ص ۲۳۸
۴۲. میتون؛ فرهنگ نجوم، ذیل Polaris" "
۴۳. آلن، ص ۴۵۸
۴۴. برنم، ج ۳، ص ۲۰۰۹
۴۵. فرهنگ نجوم، ذیل Polaris" ".



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جُدَی»، شماره۴۵۲۷.    






جعبه ابزار