• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

سبک شمردن

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کوچک و خوار شمردن چیزی یا کسی را سبک شمردن (استخفاف‏) گویند. از احکام آن در بابهای مختلف، همچون طهارت، شهادات و حدود سخن گفته‏اند؛ چنان که در کتب نگاشته شده در موضوع قواعد فقهی در ذیل قاعده «حرمت اهانت به محترمات» به این موضوع نیز پرداخته‏اند.




سبک شمردن چیزی با گفتار، از قبیل به کار بردن کلمات بیانگر آن، مانند دشنام دادن، استخففاف با گفتار است.



سبک شمردن چیزی با فعل، از قبیل انجام دادن کاری که بر آن دلالت دارد، استخفاف با فعل است.



افعال دلالت کننده بر استخفاف چند گونه است:
۱. کارهایی که دلالت آنها بر استخفاف صریح است و تحقق استخفاف به آن، متوقف بر قصد استخفاف نیست، بلکه با قصد غیر استخفاف نیز از عنوان استخفاف خارج نمی‏شود، مانند انداختن نجاست بر چیزی که احترام آن واجب است.
۲. کارهایی که ظهور در استخفاف دارد، لیکن با قصد غیر استخفاف از استخفاف خارج می‏شود، مانند مالیدن چیزی محترم بر پشت یا پای خود به قصد شفا گرفتن.
۳. کارهایی که ظهور در استخفاف ندارد و تحقق استخفاف و عدم آن منوط به قصد انجام دهنده آن است، مانند دراز کردن پا در محضر قرآن کریم.



حکم استخفاف بر حسب نوع و متعلق آن متفاوت است. استخفاف نسبت به آنچه از نظر شرع احترام آن واجب است، حرام می‏باشد؛ خواه از زمانهای شریف باشد، مانند ماه رمضان، ماههای حرام و روز جمعه یا از مکانهای شریف، همچون مکه مکرمه، مساجد و مشاهد مشرفه یا اشخاص شریف، مانند پیامبران و امامان معصوم علیهم السّلام، حضرت صدیقه طاهره علیها السّلام و مؤمن و نیز فرشتگان و یا غیر آنها از محترمات، از قبیل قرآن کریم، سخنان معصومان علیهم السّلام، تربت امام حسین علیه السّلام و کعبه مشرفه و نیز احکام شرعی و خوردنیها، چون نان. برخی مراتب استخفاف- که بیانگر بی اعتقادی استخفاف کننده به آن موضوع است- موجب کفر و ارتداد می‏شود، مانند اهانت و استهزای خدا و اسماء و صفات او، پیامبران و معصومان علیهم السّلام، قرآن کریم، کعبه و احکام ضروری و مسلم دینی و شرعی. استخفاف در برخی موارد جایز است، مانند استخفاف نسبت به بدعت گذار، کافر حربی و مسلمانی که آشکارا مرتکب گناهان می‏شود.



ترک مستحب و انجام دادن مکروه، حتی همه مستحبات و مکروهات، حرام نیست و در نتیجه موجب سقوط عدالت فرد نمی‏شود؛ لیکن اگر ترک مستحبات و ارتکاب مکروهات به حدّ استخفاف و بی اعتنایی به احکام شرع برسد، مانند اینکه بر ترک مستحبات و ارتکاب مکروهات اصرار ورزد، آیا موجب سقوط عدالت فرد می‏شود یا نه و درصورت نخست آیا منشأ سقوط عدالت، معصیت بودن عمل است یا خلاف مروت بودن آن، اقوال مختلف است.
[۴] مرآة العقول ج۱۵، ص۳۹۸.
[۵] الدرر النجفیة ج۴، ص۴۷-۴۸.
[۶] مفاتیح الأصول، ص۵۵۷.
[۷] مشارق الأحکام، ص۱۹۴-۱۹۵.

برخی، ترک یک صنف از مستحبات، همچون نمازهای مستحب را در صورت اصرار بر آن و عادت قرار دادن به جهت خلاف مروّت بودن، موجب سقوط عدالت دانسته‏اند.


 
۱. القواعد الفقهیة (بجنوردی) ج۵، ص۲۹۶-۲۹۷.    
۲. جواهر الکلام ج۴۱، ص۴۱۲-۴۱۳.    
۳. الروضة البهیة ج۳، ص۱۳۰.    
۴. مرآة العقول ج۱۵، ص۳۹۸.
۵. الدرر النجفیة ج۴، ص۴۷-۴۸.
۶. مفاتیح الأصول، ص۵۵۷.
۷. مشارق الأحکام، ص۱۹۴-۱۹۵.
۸. کتاب الشهادات (گلپایگانی)، ص۶۹-۷۰.    
۹. مسالک الأفهام ج۱۴، ص۱۷۱-۱۷۲.    



فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۴، ص۳۷۹-۳۸۱.    






جعبه ابزار