• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حبس قاتل پس از بخشیدن اولیای دم

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



حبس قاتل پس از بخشیدن اولیای دم از مباحث فقهی و حقوقی و درباره حکم زندانی‌کردن قاتل پس از بخشیدن او توسط اولیاء دم بحث می‌کند. در این باره دو روایت نقل شده است: یکی از طریق شیعه با سند حسن و موثق روایت شده و شیخ طوسی و شیخ صدوق آن را نقل کرده‌اند. ولی علّامه حلّی به عدم جواز حبس و زدن فتوا داده است.
روایت دوم را بستی در معالم السنن از مالک بن انس نقل کرده و به گونه‌ای از آن تعبیر کرده که اشعار به ضعف آن دارد و برمی‌آید که خود، قائل به عدم جواز حبس است، چنان که رای شافعیان و حنبلیان است، ولی مالک، لیث و اوزاعی گفته‌اند: تازیانه می‌خورد و یک سال زندانی می‌شود.



علی بن ابراهیم، عن ابیه، عن احمد بن الحسن المیثمی، عن ابان، عن الفضیل بن یسار، قال: قلت لابی جعفر (علیه‌السّلام): عشرة قتلوا رجلا؟ فقال: ان شاء اولیاؤه قتلوهم جمیعا و غرّموا تسع دیات، و ان شاءوا تخیّروا رجلا فقتلوه، و ادّی التسعة الباقون الی اهل المقتول الاخیر عشر الدیة کل رجل منهم. قال: ثم ان الوالی بعد یلی ادبهم و حبسهم؛
فضیل بن یسار می‌گوید: از امام باقر (علیه‌السلام) پرسیدم: ده نفر مردی را کشته‌اند [حکم آن چیست؟].
فرمود: اگر اولیای مقتول بخواهند همه را می‌کشند و ۹ دیه می‌پردازند و اگر خواستند یک نفر را برمی‌گزینند و می‌کشند و ۹ نفر باقی، هر یک به خانوادۀ مقتول، یک دهم دیه می‌پردازند و فرمود: بعد حاکم، ایشان (۹ نفر باقی) را تادیب و زندانی می‌کند.
صدوق آن را نقل کرده است به اسنادش از قاسم بن محمد از ابان از فضیل بن یسار.
شیخ طوسی آن را در تهذیب الاحکام و الاستبصار از کافی نقل کرده است.
دو مجلسی (مجلسی اول و ثانی) گفته‌اند: حدیث، حسن و موثق است.
از ذیل روایت برمی‌آید که حبس، برای تعزیر جایز است. بنابراین، تعزیر به تازیانه و زدن منحصر نیست. به این مطلب در آخر کتاب اشاره می‌شود.


۱. علّامه حلّی: وقتی قاتل عفو شد، قصاص و کشته و یک سال زندانی و زده نمی‌شود.
۲. ولایة الفقیه: … ظاهرا مراد از ادب، زدن باشد. پس مقتضای این دو حدیث این است که هرگاه قاتل عمدی دیه پرداخت، حاکم نیز حق دارد او را به جهت حقّ عمومی جامعه تعزیر و زندانی کند، مگر اینکه مصلحت باشد بخشیده شود.
معلوم می‌شود وی به رای جواز حبس تمایل دارد و من غیر از علّامه کسی از فقیهانمان را ندیدم که متعرّض این فرع شده باشد. ابان بن عثمان، با وجود فساد مذهب ثقه است
[۱۰] نک: خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۱، ص۱۵۷، دار الزهراء، بیروت.
و روایت گرچه با قول عامّه موافق است، معارضی ندارد.


۱. مالک: قاتل عمدی که بخشوده شده باشد، صد تازیانه می‌خورد و یک سال زندانی می‌شود.
۲. مدوّنة الکبری: گفتم: همین‌طور اگر شخصی اقرار کند ولیّ این مرد را عمدا کشته است و این مرد از او درگذشت، آیا صد تازیانه می‌خورد و یک سال زندانی می‌شود؟
گفت: آری. مالک گفت: وی صد تازیانه می‌خورد و یک سال زندانی می‌شود.
گفتم: به من بگو: اگر مردی ذمّی یا برده‌ای از آن مسلمانان یا از آن ذمّیان، دو نفری، مردی مسلمان یا ذمّی را کشتند آیا طبق نظر مالک، او را صد تازیانه می‌زنید و یک سال زندانی می‌کنید؟
گفت: مالک به من گفته است: کسی که قتل عمد می‌کند و اولیای دم او را می‌بخشند، صد تازیانه می‌خورد و یک سال زندانی می‌شود؛ در نتیجه، به نظر من هر دو صد تازیانه می‌خورند و یک سال زندانی می‌شوند؛ حکم قاتل عمدی، برده باشد یا آزاد، مسلمان باشد یا ذمّی یا بردۀ اهل ذمّه، وقتی بخشیده شد، یکی است [و همگی در این مساله مساوی‌اند] … به من بگو: اگر من از این برده- که ولیّ مرا کشته و من او را دستگیر کردم- درگذشتم برای اینکه بردۀ من باشد، آیا به نظر مالک صد تازیانه می‌خورد و یک سال زندانی می‌شود؟
گفت: آری، به نظر من همین است.
[۱۲] اصبحی، مالک بن انس، مدوّنة الکبری، ج۶، ص۴۰۳- ۴۰۴، دار صادر، بیروت.

۳. شافعی: هر کس در زدوخوردی یا در صحرا یا شهر، در دفاع از مال یا به طور غافلگیرانه‌ای برای مالی یا غیر آن، یا در غایله‌ای کشته شود در همۀ این موارد قصاص و یا عفو به دست اولیای دم است و حاکم هیچ حقّی ندارد جز اینکه قاتل را اگر ولیّ دم بخشید، تادیب کند.
[۱۳] شافعی، محمد بن ادریس، کتاب الامّ، ج۸، ص۳۲۹.

۴. بستی (پس از نقل حدیث وائل بن حجر از پیامبر که، قاتلی را نزد نبی اکرم آوردند و آن حضرت، ولیّ مقتول را فراخواند و از او درخواست عفو کرد و او نپذیرفت، به او دیه را پرداخت باز امتناع ورزید و تنها خواستار قتل شد …): این حدیث دلالت می‌کند که قاتل وقتی عفو شد، تعزیر ندارد. ولی از مالک بن انس نقل شده که گفته است: پس از عفو، صد تازیانه می‌خورد و یک سال زندانی می‌شود.
۵. ابن رشد: در قاتل عمدی که مورد عفو قرار گرفته، اختلاف شده است که آیا برای حاکم حقّی باقی است یا نه؟ مالک و لیث گفته‌اند: صد تازیانه می‌خورد و یک سال زندانی می‌شود و فقیهان مدینه چنین نظر داده‌اند و از عمر هم روایت شده است.
دسته‌ای مانند شافعی، احمد، اسحاق و ابوثور گفته‌اند: اجرای آن- به نقل از عمر- واجب نیست. ابو ثور گفته است: مگر اینکه آن شخص، به شر معروف باشد که امام به مقداری که صلاح بداند او را تادیب می‌کند. دستۀ اوّل، جز یک حدیث ضعیف چیزی در دست ندارند و دلیل دستۀ دوم یکی ظاهر شرع است و دیگر اینکه، اجرای حد، توقیفی است و احتیاج به نص دارد و در اینجا نصّی نیست.
۶. ابن قدامه: اگر بدون قید و شرط قاتل را بخشید صحیح است و کیفری گریبان قاتل را نمی‌گیرد. شافعی و اسحاق و ابن منذر و ابو ثور، چنین نظر داده‌اند، ولی مالک، لیث و اوزاعی گفته‌اند: تازیانه می‌خورد و یک سال زندانی می‌شود.
۷. ابن تیمیه: هرگاه دیه از قاتل عمدی ساقط شود، از نظر مالک و گروهی از عالمان، صد تازیانه می‌خورد و یک سال زندانی می‌شود.
۸. جزیری: عالمان دربارۀ قاتل عمدی اختلاف کرده‌اند که وقتی اولیای دم او را بخشیدند آیا برای حاکم حقّی می‌ماند یا نه؟
مالکیان و حنفیان می‌گویند: هرگاه اولیای دم از قاتل درگذشتند حاکم بر او حق دارد و می‌تواند او را صد تازیانه بزند و یک سال کامل زندانی کند و فقیهان مدینه همین را گفته‌اند.
شافعیان و حنبلیان می‌گویند: هیچ‌یک از این تعزیرات بر حاکم لازم نیست، مگر اینکه قاتل، فردی شرور و موذی باشد که حاکم به مقدار مصلحت او را با حبس یا ضرب یا توبیخ، تادیب می‌کند. دلیلشان در این جهت، ظاهر شرع است.


۱. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۷، ص۲۸۳، ح۴، المطبعة الاسلامیه، تهران.    
۲. صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۱۱۵، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.    
۳. طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، ج۱۰، ص۲۱۷، ح۱، دار الکتب الاسلامیه، تهران.    
۴. طوسی، محمد بن حسن، الاستبصار، ج۴، ص۲۸۱، ح۱، المکتبة المرتضویه، تهران.    
۵. مجلسی، محمدتقی، روضة المتقین، ج۱۰، ص۳۴۵، نشر بنیاد فرهنگ اسلامی، کوشانپور، تهران.    
۶. مجلسی، محمدباقر، ملاذ الاخیار، ج۱۶، ص۴۵۹، دار الکتب الاسلامیه، تهران.    
۷. مجلسی، محمدباقر، مرآة العقول، ج۲۴، ص۳۱، دار الکتب الاسلامیه، تهران.    
۸. حلی، حسن بن یوسف، تحریر الاحکام، ج۲، ص۲۵۶، مؤسسه امام صادق (علیه‌السلام‌).    
۹. منتظری، حسینعلی، دراسات فی ولایة الفقیه، ج۲، ص۵۰۵، نشر تفکر، قم.    
۱۰. نک: خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۱، ص۱۵۷، دار الزهراء، بیروت.
۱۱. اصبحی، مالک بن انس، الموطّا، ج۲، ص۸۷۴، دار احیاء التراث العربی.    
۱۲. اصبحی، مالک بن انس، مدوّنة الکبری، ج۶، ص۴۰۳- ۴۰۴، دار صادر، بیروت.
۱۳. شافعی، محمد بن ادریس، کتاب الامّ، ج۸، ص۳۲۹.
۱۴. خطابی، حمد بن محمد، معالم السنن، ج۴، ص۳، المکتبة العلمیه، بیروت.    
۱۵. قطرطبی، ابن رشد، بدایة المجتهد، ج۲، ص۳۳۰، دار المعرفه، بیروت.    
۱۶. ابن قدامه مقدسی، عبدالله بن احمد، المغنی، ج۸، ص۳۵۵، عالم الکتب، بیروت.    
۱۷. ابن تیمیه حرانی، أحمد بن عبدالحلیم، فتاوی الکبری، ج۴، ص۲۱۳، دار المعرفه، بیروت.    
۱۸. نک:جزیری، عبدالرحمن بن محمد، الفقه علی المذاهب الاربعة، ج۵، ص۲۳۴، دار احیاء التراث العربی، بیروت.    



• طبسی، نجم‌الدین، حقوق زندانی و موارد زندان در اسلام، ص۸۰-۸۵.






جعبه ابزار