• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

رکوع‌

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مقالات مرتبط: رکوع (مقالات مرتبط).

رکوع خم شدن را می‌گویند و در شرع به خم شدن خاص در نماز اطلاق می‌شود. از احکام عنوان یاد شده به تفصیل در باب صلات سخن گفته‌اند.

فهرست مندرجات

۱ - رکوع در لغت و اصطلاح
۲ - حقیقت شرعی در رکوع
۳ - حکم تکلیفی
۴ - رکنیت
       ۴.۱ - تفصیل قدما
       ۴.۲ - زیاد کردن رکوع از روی سهو
۵ - واجبات رکوع
       ۵.۱ - انحناء
              ۵.۱.۱ - نهادن دستها بر زانوها
              ۵.۱.۲ - وجوب خم شدن متعارف
              ۵.۱.۳ - خم شدن زن در رکوع
              ۵.۱.۴ - قول در عدم تفاوت بین زن و مرد
              ۵.۱.۵ - نمازگزار ناتوان از خم شدن
              ۵.۱.۶ - عدم قدرت بر خم شدن در حال ایستاده
              ۵.۱.۷ - رکوع در حال نشسته
              ۵.۱.۸ - شرط انحنا به قصد رکوع
              ۵.۱.۹ - اگر مطلقا امکان خم شدن نباشد
       ۵.۲ - ذکر
       ۵.۳ - طمأنینه
              ۵.۳.۱ - طمأنینه هنگام ذکر مستحب
              ۵.۳.۲ - طمأنینه هنگام ذکر مطلق
              ۵.۳.۳ - ترک طمأنینه سهوا یا عمدا
              ۵.۳.۴ - رکن بودن طمأنینه در کلام قدما
              ۵.۳.۵ - منظور از رکن بودن در کلام قدما
              ۵.۳.۶ - طمأنینه در مسمای رکوع
       ۵.۴ - بلند کردن سر از رکوع و ایستادن
       ۵.۵ - طمأنینه پس از رکوع
       ۵.۶ - تکبیر
۶ - مستحبات رکوع
۷ - مکروهات رکوع
۸ - درک رکوع امام جماعت
۹ - درک رکعت دوم نماز جمعه در رکوع
۱۰ - نماز آیات به جماعت
۱۱ - دیدگاه فقهی امام خمینی
       ۱۱.۱ - رکوع شخص ناتوان
       ۱۱.۲ - فراموش‌کردن رکوع
       ۱۱.۳ - واجبات رکوع
       ۱۱.۴ - مستحبات و مکروهات رکوع
۱۲ - پانویس
۱۳ - منبع


رکوع در لغت به معناى خم شدن و پایین انداختن سر، و در شرع، در خم شدن خاص به کار رفته است.
[۲] خویی، ابوالقاسم، مستند العروة (الصلاة)، ج۴، ص۶.

امام‌ خمینی حقیقت رکوع را انکسار عبد در مقابل پروردگار عظیم و درک مشاهده عظمت خداوند متعال می‌داند؛ یعنی بنده در رکوع هم قامت خود را می‌شکند و در مقابل عظمت الهی خم شده و تعظیم می‌کند و هم با زبان، عظمت و کبریایی حق را بیان می‌کند. ازاین‌رو حقیقت رکوع تمام نمودن قوس عبودیت و افنای آن در نور عظمت ربوبیت است. چنان‌که ایشان، خاطرنشان کرده رکوع منزل توحید صفات و فنای اسمائی است و تکبیر در آن، بزرگ شمردن و تنزیه حق‌تعالی از این توحید و بلندکردن دست در آن، اشاره به رفض صفات خلقی است. پس رکوع، ترک خودبینی است به‌حسب مقام صفات و اسماء الهی.
امام‌ خمینی برای رکوع مراتبی را برمی‌شمارد:
۱- رکوع نزد خواص: عبارت از خروج از جایگاه قیام است. زیرا قیام به نوبه خود فرمان یافته از (فَاسْتَقِمْ کَمَا اُمِرْتَ وَمَن تَابَ مَعَکَ) که نزد اهل معرفت مستلزم ادعا است، یعنی عبد قیام دارد و خداوند نیز قیام دارد؛ ازاین‌رو عبد باید از قیام خارج شود و به رکوع رود که نشانه فروتنی و ذلت در برابر خداوند است.
۲- رکوع نزد اهل محبت: بیرون رفتن از منزل خیانت و جنایت و دخول در جایگاه فروتنی، بیچارگی و فروماندگی است که منزل و جایگاه متوسطان است.
۳- رکوع نزد اصحاب قلوب: عبارت از خروج از جایگاه قیام لله و رسیدن به مقام بالله و خروج از مشاهده قیومیت به مشاهده انوار عظمت حق‌تعالی و خروج از مقام توحید افعالی و عروج به توحید اسمایی است.
۴- رکوع نزد اولیای کمل و انسان‌های کامل: متحقق شدن به حسب مراتب وجودی خود و بهره‌مند شدن از حضرت اسماء محیط، همچون علیم، قدیر می‌باشد.
[۱۲] خمینی، روح‌الله، دانشنامه امام خمینی، ج۱، ص۳۲۶، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.
به اعتقاد امام‌ خمینی سالک الی ‌الله وقتی به منزل رکوع رسید درحقیقت به جایگاه فنای اسماء رسیده است از این روی تکبیر می‌گوید یعنی همان آداب تکبیرات افتتاحیه را به ‌جا می‌آورد. مقام رکوع جایگاه قاب قوسین و نزدیکی به خدا و عظمت احدیت می‌باشد و در این ‌صورت لازم است حق‌تعالی را تنزیه، تسبیح، تعظیم و تحمید نماید.


آیا رکوع به لحاظ معنا داراى حقیقت شرعی است؛ بدین معنا که در شرع مقدس مفهوم و معنایى جدید- غیر از معنای لغوی آن- پیدا کرده است، یا داراى حقیقت شرعى نیست، بلکه در شرع نیز در همان معناى لغوى به کار رفته و تنها قیودى در آن لحاظ شده است؟ مسئله اختلافی است.
[۱۷] خویی، ابوالقاسم، مستند العروة (الصلاة)، ج۴، ص۶-۷.



رکوع از اجزای واجب نماز؛ اعم از فریضه و نافله است که در هر رکعت یک بار انجام مى‌گیرد، جز نماز آیات که در هر رکعت از آن پنج رکوع واجب است.


رکوع- علاوه بر وجوب- از ارکان نماز است؛ بدین معنا که ترک یا زیاد کردن آن حتى از روى سهو موجب بطلان نماز مى‌شود. البته در ترک سهوی، چنانچه قبل از دخول در رکن بعدى (سجود) متذکر شود، واجب است برگردد و آن را به جا آورد. در این صورت نمازش صحیح است؛ اما اگر پس از دخول در رکن بعدى متذکر گردد، به قول مشهور نمازش باطل است؛ خواه در دو رکعت نخست باشد یا دو رکعت پایانى نمازهای چهار رکعتی.

۴.۱ - تفصیل قدما

برخى قدما میان دو رکعت نخست و دو رکعت آخر تفصیل داده و گفته‌اند: اگر در دو رکعت آخر، پس از هر دو سجده متذکر شود، بر مى‌گردد و رکوع را به جا مى‌آورد و سجده را دوباره انجام مى‌دهد و در این صورت نمازش صحیح است.
جریان حکم یاد شده در رکعت دوم نیز از برخى قدما نقل شده است.
بلکه از برخى دیگر از آنان تعمیم حکم یاد شده به همه رکعتها نقل شده است.

۴.۲ - زیاد کردن رکوع از روی سهو

زیاد کردن رکوع از روى سهو بنابر قول مشهور- که ترک سهوى آن را موجب بطلان نماز مى‌دانند- حکم ترک سهوى رکوع را دارد، مگر در نماز جماعت که چنانچه مأموم پیش از امام سر از رکوع بردارد، بنابر قول مشهور واجب است دوباره به رکوع رود و از امام متابعت کند.




۵.۱ - انحناء

خم شدن به اندازه‌اى که دستها به زانوها برسد؛ لیکن این مسئله که خم شدن باید به اندازه‌اى باشد که‌ گودى کف دست به زانو برسد یا رسیدن سر انگشتان کفایت مى‌کند، اختلافى است.
[۲۹] خویی، ابوالقاسم، مستند العروة (الصلاة)، ج۴، ص۶-۱۱.


۵.۱.۱ - نهادن دستها بر زانوها

البته نهادن دستها بر زانوها در حال رکوع واجب نیست؛
هرچند برخى، احتیاط واجب را در نهادن دانسته‌اند.

۵.۱.۲ - وجوب خم شدن متعارف

خم شدن باید به گونه متعارف باشد. از این رو، خم شدن به یکى از دو پهلو و یا پایین آوردن باسن و بالا بردن زانوها و مانند آن صحیح نیست.

۵.۱.۳ - خم شدن زن در رکوع

برخى براى زن، خم شدن در حدى که دست به زانو برسد را واجب ندانسته و گفته‌اند: براى زن خم شدن به اندازه‌اى که دست به ران (بالاى زانو) برسد کفایت مى‌کند؛
بلکه آن را براى زن مستحب دانسته‌اند؛

۵.۱.۴ - قول در عدم تفاوت بین زن و مرد

لیکن در مقابل، برخى در مقدار واجب از انحنا تفاوتى بین مرد و زن قائل نشده‌اند؛ اما در مقدار مستحب (خم شدن به گونه‌اى که گودى دستها بر سر زانوها قرار گرفته و زانوها به عقب کشیده شوند) قائل به تفاوت شده و آن را تنها به مرد اختصاص داده‌اند.
[۴۱] خویی، ابوالقاسم، مستند العروة (الصلاة)، ج۴، ص۶۰-۶۱.


۵.۱.۵ - نمازگزار ناتوان از خم شدن

نماز گزار ناتوان از خم شدن به مقدار واجب، تا حدّ ممکن خم مى‌شود؛
لیکن برخى، احتیاط را در خم شدن به اندازه ممکن و اشاره کردن با سر دانسته‌اند.
[۴۳] خویی، ابوالقاسم، مستند العروة (الصلاة)، ج۴، ص۳۴.

برخى دیگر احتیاط را در تکرار نماز به هر دو صورت؛ رکوع با خم شدن به مقدار ممکن و اشاره دانسته‌اند.

۵.۱.۶ - عدم قدرت بر خم شدن در حال ایستاده

کسى که ایستاده نماز مى‌گزارد چنانچه خم شدن براى رکوع برایش امکان‌پذیر نباشد، در صورتى که بتواند در حالت نشسته به رکوع رود، آیا براى او نشسته رکوع کردن واجب است یا ایستاده نماز خواندن و با سر اشاره کردن براى رکوع؟ مسئله محل اختلاف است.
[۴۶] خویی، ابوالقاسم، مستند العروة (الصلاة)، ج۴، ص۳۵-۳۶.

برخى، احتیاط را در گزاردن نماز به هر دو صورت دانسته‌اند.

۵.۱.۷ - رکوع در حال نشسته

کسى که نشسته رکوع مى‌کند باید به اندازه‌اى خم شود که صورتش برابر زانوهایش قرار گیرد و افضل، قرار گرفتن صورت محاذى محل سجده است.
برخى، بلند کردن رانها را نیز در حال رکوع واجب دانسته‌اند.
بعضى گفته‌اند: خم شدن به مقدارى که به نظر عرف رکوع در حال نشسته بر آن صادق باشد، کفایت مى‌کند.

۵.۱.۸ - شرط انحنا به قصد رکوع

آیا شرط است انحنا به قصد رکوع باشد یا شرط نیست؟ مسئله اختلافى است. بسیارى قائل به قول نخست اند. بنابر این قول، اگر نماز گزار به قصدى دیگر، همچون برداشتن چیزى از زمین خم شود، باید براى رکوع دوباره بایستد و سپس به رکوع رود.

۵.۱.۹ - اگر مطلقا امکان خم شدن نباشد

کسى که خم شدن برایش مطلقا؛ خواه ایستاده یا نشسته امکان ندارد، به قول مشهور براى رکوع با سر اشاره مى‌کند و در صورت عدم امکان آن، با دو چشم- به بستن آن به قصد رکوع و باز کردن به قصد بلند شدن از رکوع- رکوع مى‌کند.

۵.۲ - ذکر

بى شک ذکر خداوند متعال در رکوع واجب است؛ لیکن در اینکه گفتن هر ذکر مشتمل بر تنزیه و ستایش خداوند، همچون تکبیر، تهلیل و تسبیح
کفایت مى‌کند، یا خصوص تسبیح واجب است، اختلاف مى‌باشد. بنابر قول دوم، در کفایت مطلق تسبیح یا وجوب یک بار تسبیح کبری‌ (سُبحانَ رَبىَ العَظیمِ وَ بِحَمدِهِ) یا وجوب سه بار آن و یا تخییر بین یک بار تسبیح کبرى‌ و سه بار تسبیح صغری‌ (سُبحانَ اللَّه) اختلاف است؛ چنان که در تسبیح کبرى‌ آیا آوردن «وَ بِحَمدِهِ» واجب است یا گفتن «سُبحانَ رَبىَ العَظیم» کفایت مى‌کند؟ اختلاف مى‌باشد. بنابر قول دوم، افزودن آن مستحب خواهد بود. در حال ضرورت نیز گفتن یک بار «سُبحانَ اللَّه» کفایت مى‌کند.

۵.۳ - طمأنینه

واجب است بدن نماز گزار هنگام اداى ذکر واجب رکوع آرام و بی حرکت باشد.

۵.۳.۱ - طمأنینه هنگام ذکر مستحب

در وجوب طمأنینه هنگام گفتن ذکر مستحب، اختلاف است. بر وجوب آن ادعای اجماع شده است.

۵.۳.۲ - طمأنینه هنگام ذکر مطلق

البته نسبت به ذکرى که استحبابش مطلق است و اختصاص به نماز ندارد، طمأنینه در آن واجب نیست.

۵.۳.۳ - ترک طمأنینه سهوا یا عمدا

ترک عمدی طمأنینه هنگام ذکر واجب رکوع موجب بطلان نماز است. لیکن ترک سهوى آن موجب بطلان نماز نیست؛ ولى چنانچه قبل از سر برداشتن از رکوع متذکر گردد باید ذکر را با طمأنینه تکرار کند.

۵.۳.۴ - رکن بودن طمأنینه در کلام قدما

ظاهر کلام بعض قدما رکن بودن طمأنینه است؛

۵.۳.۵ - منظور از رکن بودن در کلام قدما

لیکن به گفته برخى، مقصود از رکن بودن در کلام بعض قدما در این مورد و دو مورد بعدى، وجوب طمأنینه، در مقابل قول به عدم وجوب آن است، نه آنکه همچون رکوع از ارکان نماز است که با ترک آن هرچند از روى سهو نماز باطل شود.

۵.۳.۶ - طمأنینه در مسمای رکوع

برخى گفته‌اند: فقدان طمأنینه در اصل (مسمای) رکوع، هرچند از روى سهو، موجب بطلان نماز است؛ لیکن با رعایت طمأنینه در اصل رکوع، ترک آن از روى سهو در حال ذکر موجب بطلان نماز نمى‌شود.
[۷۲] خویی، ابوالقاسم، مستند العروة (الصلاة)، ج۴، ص۲۸-۲۹.


۵.۴ - بلند کردن سر از رکوع و ایستادن

بنابر این، چنانچه نماز گزار بدون عذر و از روى عمد قبل از سربرداشتن از رکوع و ایستادن به سجده رود، نمازش باطل است؛ اما اگر از روى سهو باشد نماز باطل نمى‌شود؛ لیکن در صورتى که قبل از رفتن به سجده متذکر شود باید برگردد و بایستد و سپس به سجده رود.
ظاهر کلام برخى قدما رکن بودن این واجب است.

۵.۵ - طمأنینه پس از رکوع

واجب است نماز گزار پس از بلند شدن از رکوع راست بایستد و پس از آنکه بدنش آرام گرفت به سجده رود. بنابر این، ترک عمدى طمأنینه در حال ایستادن موجب بطلان نماز مى‌شود.
ظاهر کلام برخى قدما رکن بودن این طمأنینه است.

۵.۶ - تکبیر

به قول برخى قدما براى رفتن به رکوع، گفتن تکبیر واجب است. نظر مشهور استحباب آن است.


۱. به قول مشهور، تکبیر قبل از رکوع. برخى قدما قائل به وجوب آن شده‌اند.
۲. گذاشتن کف دستها بر سر زانوها با انگشتان باز.
۳. باز کردن و گشودن دستها از دو پهلو، مانند دو بال گشوده براى مرد و ترک آن براى زن.
۴. نهادن دست راست بر زانوى راست پیش از نهادن دست چپ بر زانوى چپ.
۵. کشیدن زانوها به عقب و صاف کردن پشت و موازى قراردادن گردن با آن.
۶. قرار دادن زانوها به موازات یکدیگر.
۷. فاصله انداختن بین پاها به اندازه یک وجب.
۸. به قول مشهور، نگاه‌کردن بین دو پا؛ لیکن برخى، بستن چشمها را درحال رکوع مستحب دانسته‌اند. برخى نیز قائل به تخییر بین نگاه کردن و بستن چشمها شده‌اند.
۹. تکرار ذکر رکوع و ختم آن به عدد فرد، همچون سه، پنج و هفت.
۱۰. خواندن دعاهای وارد شده قبل و بعد از ذکر واجب رکوع.
۱۱. گفتن ذکر صلوات بر محمد و آل محمد قبل یا بعد از ذکر واجب رکوع.
۱۲. گفتن «سَمِعَ اللَّهُ لِمَن حَمِدَهُ» بعد از سر برداشتن از رکوع.
۱۳. بلند کردن دستها بعد از رکوع پس از ایستادن به قول گروهى؛ مشهور آن را مستحب ندانسته‌اند. برخى تکبیر را نیز با بلندکردن دستها، مستحب دانسته‌اند.
۱۴. گذاشتن دستها بر روى رانها (بالاى زانوها) براى زن.


۱. موازى یکدیگر قرار ندادن گردن و پشت با فرو افکندن سر و کمان کردن پشت یا صاف کردن پشت و پایین انداختن سر و یا جلو دادن سینه و به داخل بردن پشت، همچون زین اسب.
۲. چسباندن دستها به پهلو براى مرد.
۳. کمان کردن زانوها و عقب کشیدن پشت به تصریح برخى.
۴. نهادن دستها بر یکدیگر و نیز بین زانوها. ظاهر کلام برخى حرمت آن است.
۵. خارج کردن دستها از آستین و قراردادن در زیر لباس.
۶. تلاوت قرآن.


به قول مشهور، درک رکوع امام جماعت یک رکعت محسوب مى‌شود.


همچنین به قول مشهور، کسى که در نماز جمعه به رکوع رکعت دوم نماز رسیده، نماز جمعه را درک کرده و باید رکعت دوم نمازش را خود بخواند.


به قول مشهور، در نماز آیات به جماعت، مأموم نمى‌تواند پس از رکوعِ نخست؛ اعم از رکعت اول و دوم، به امام اقتدا کند؛ بلکه باید قبل یا در اثناى اولین رکوع اقتدا نماید.


در هر رکعت از نمازهای واجب یومیّه، یک رکوع واجب است و آن رکن است که نماز با کم‌وزیاد کردن آن - عمداً و سهواً - باطل می‌شود، مگر در نماز جماعت به‌عنوان متابعت به تفصیلی که در جای خود می‌آید. و در رکوع باید به‌اندازه متعارف خم شود به‌طوری که دستش به زانویش برسد و احتیاط (مستحب) آن است که به‌طوری باشد که کف دست به زانو برسد، بنابراین مسمّای خم شدن، کفایت نمی‌کند. و «در خم شدن شرط است که به قصد رکوع باشد، بنابراین اگر مثلاً به‌قصد گذاشتن چیزی بر زمین خم شود، کفایت نمی‌کند که آن را رکوع قرار دهد، بلکه چاره‌ای نیست که بایستد، سپس به‌قصد رکوع خم شود.»

۱۱.۱ - رکوع شخص ناتوان

کسی که بر خم شدن - به صورتی که گفته شد – قدرت نداشته باشد، باید تکیه دهد و اگر با تکیه کردن هم نتواند رکوع نماید، به هر مقداری که می‌تواند باید خم شود و نباید نشسته رکوع نماید، هرچند که به طور نشسته بر رکوع قادر باشد. البته اگر به‌طورکلی از خم شدن (ایستاده) معذور باشد، باید نشسته رکوع نماید و احتیاطاً یک نماز دیگر با رکوع اشاره‌ای در حالت ایستاده بخواند. و اگر بر رکوع نشسته (هم) قدرت نداشته باشد، در این صورت اشاره کردن کفایت می‌کند، بنابراین باید ایستاده برای رکوع به‌وسیله سرش اشاره نماید و اگر توانایی آن را نداشته باشد، دو چشمش را به‌عنوان رکوع کردن می‌بندد و آن‌ها را به‌عنوان سر برداشتن از رکوع باز می‌کند. و رکوع شخص نشسته به این است که به‌طوری خم شود که صورتش مقابل زانوهایش قرار گیرد و افضل و احوط آن است که بیشتر از این مقدار خم شود، به‌طوری که صورتش مقابل جای سجده‌اش قرار بگیرد.
و «کسی که کمرش مادرزادی یا به جهتی (مثلاً مریضی)، مانند شخص در حال رکوع خمیده است، اگر بتواند - ولو به‌وسیله تکیه دادن - راست بایستد که قیام واجب حاصل شود تا از آن قیام به رکوع رود، واجب است چنین کند و اگر نتواند به طور کامل راست بایستد، باید به هر‌اندازه‌ای که به قیام نزدیک‌تر است راست بایستد. و اگر به‌طورکلی نتواند، باید کمرش را (به‌قصد رکوع) بیشتر از آنچه که خم است خم کند؛ به‌شرط آنکه از حد رکوع خارج نشود. اما اگر توانایی آن را ندارد - یا به جهت آنکه قدرت بر خم شدن بیشتر ندارد، یا آنکه خمی کمرش به آخرین حد رکوع رسیده، به‌طوری که اگر بیشتر خم شود از حد رکوع خارج می‌شود - باید به همان خمی کمر، قصد رکوع نماید و احتیاط ترک نشود که با سر هم اشاره به رکوع نماید. و درصورتی‌که توانایی اشاره با سر را ندارد، بنابر احتیاط (واجب) باید چشم‌ها را برای رکوع ببندد و برای بلندشدن از آن، آن‌ها را باز کند و احتیاط بیشتر آن است که در صورت امکان با خمی کمر و اشاره سر و بستن چشم‌ها قصد رکوع نماید.»

۱۱.۲ - فراموش‌کردن رکوع

اگر رکوع را فراموش کند و برای سجده خم شود و قبل از آنکه پیشانی‌اش را بر زمین نهد یادش بیاید، باید به حالت ایستاده برگردد، سپس رکوع کند و کفایت نمی‌کند که به حالت خمیده برخیزد تا به حد رکوع برسد. و اگر بعد از آنکه وارد سجده اول شده و یا سر از سجده اول برداشته یادش بیاید، احتیاط (واجب) آن است بدان گونه که گذشت به رکوع برگردد و نماز را تمام کند، سپس آن را اعاده نماید. و «اگر به‌قصد رکوع خم شود و وقتی که به حد رکوع رسید، رکوع را فراموش کند و به‌سوی سجده خم گردد، چنانچه قبل از آنکه از حد رکوع خارج شود یادش بیاید، باید به همان حالت، با طمانینه باقی بماند و ذکر رکوع را بگوید. و اگر پس از آنکه از حد رکوع خارج شده است یادش بیاید، درصورتی‌که (ولو) به مقدار یک‌لحظه، در حد رکوع توقف داشته، سپس رکوع را فراموش نموده باشد، بنابر اقوی بدون آنکه راست بایستد باید سجده کند وگرنه باید احتیاط را ترک نکند، به اینکه راست بایستد، سپس به سجده رود و نمازش را تمام کند و بعد هم اعاده نماید.»
=

=
گفتن ذکر در رکوع واجب است و می‌توان بنابر اقوی، به گفتن هر ذکری اکتفا کرد و احتیاط (واجب) آن است که ذکرش برابر با سه بار تسبیح صغری یا یک‌بار تسبیح کبری باشد، چنان که احتیاط (واجب) آن است که در صورت اختیار نمودن تسبیح، یا سه مرتبه تسبیح صغری را که عبارت از «سبحان اللَّه» است و یا یک‌مرتبه تسبیح کبری را که عبارت از «سبحان ربی العظیم و بحمده» است، اختیار کند و احتیاط بهتر آن است که آخری (یعنی سبحان ربی العظیم و بحمده) را انتخاب کند و احتیاط بیشتر آن است که همین ذکر را سه مرتبه بگوید. و هنگام گفتن ذکر واجب، باید بدن در حال طمانینه و آرامش باشد، پس اگر عمداً طمانینه را ترک کند نمازش باطل می‌شود، بر خلاف اینکه سهواً ترک نماید، هرچند احتیاط آن است که اگر سهواً هم طمانینه را ترک کند نماز را از نو بخواند. و اگر قبل از رسیدن به حد رکوع یا پس از رسیدن به آن و قبل از آرام گرفتن بدن، عمداً شروع به گفتن ذکر نماید، یا آنکه گفتن ذکر را در حال بلندشدن از رکوع، قبل از آنکه از مسمّای رکوع خارج شود یا بعد از آن تمام کند، قطعاً چنین ذکری کفایت نمی‌کند و بنابر اقوی، نمازش باطل است و احتیاط (مستحب) آن است که آن نماز را تمام کند، سپس از نو به جا آورد، بلکه اگر ذکر مستحبی را هم به‌قصد خصوصیت که در حال رکوع وارد شده است ازروی‌عمد بدون طمانینه بگوید، بنابر احتیاط (واجب)، نمازش باطل است و اگر قصد خصوصیت نداشته باشد اشکال ندارد. و اگر به جهت بیماری یا غیر آن، بر طمانینه قدرت نداشته باشد، طمانینه ساقط می‌شود، لیکن بر او واجب است که ذکر واجب را قبل از آنکه از مسمّای رکوع خارج شود تمام کند. و همچنین واجب است از رکوع بلند شده و راست و آرام بایستد، بنابراین اگر قبل از آنکه چنین بایستد عمداً به سجده رود، نمازش باطل می‌شود.

۱۱.۴ - مستحبات و مکروهات رکوع

گفتن تکبیر برای رکوع، درحالی‌که راست ایستاده مستحب است و احتیاط (مستحب) آن است که ترک نشود، و مستحب است دست‌ها را در حال گفتن تکبیر بلند کند و نیز مستحب است کف دست‌ها را با انگشتان باز در حال رکوع روی زانوها بگذارد و احتیاط (مستحب) آن است که در صورت امکان آن را ترک ننماید و همچنین مستحب است زانوها را به عقب کشیده کمر را صاف نگاه دارد و گردن را بکشد، و آرنج دست‌ها را مانند دو بال قرار دهد و زن دست‌هایش را روی ران‌ها، بالای زانوها بگذارد و (همچنین مستحب است) تسبیح کبری را انتخاب کند، و آن را سه یا پنج یا هفت مرتبه بلکه بیشتر تکرار کند و دست‌ها را وقتی که از رکوع بر می‌خیزد بلند کند و پس از آنکه راست ایستاد بگوید: «سمع اللَّه لمن حمده» و برای رفتن به سجده تکبیر بگوید و دست‌ها را هنگام تکبیر گفتن بالا آورد. و مکروه است که در حال رکوع سرش را پایین‌اندازد، و یا دست‌هایش را به پهلوهایش بچسباند و یا آنکه دست‌هایش را میان زانوهایش قرار دهد.

۱. بحرانی، یوسف، الحدائق الناضرة، ج۸، ص۲۳۴.    
۲. خویی، ابوالقاسم، مستند العروة (الصلاة)، ج۴، ص۶.
۳. خمینی، روح‌الله، سرّ الصلاة، ص۹۴-۹۵، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۴. خمینی، روح‌الله، آداب الصلاة، ص۳۴۸-۳۴۹، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۵. خمینی، روح‌الله، سرّ الصلاة، ص۹۴، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۶. خمینی، روح‌الله، سرّ الصلاة، ص۹۴، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۷. خمینی، روح‌الله، آداب الصلاة، ص۳۵۰، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۸. هود/سوره۱۱، آیه۱۱۲.    
۹. خمینی، روح‌الله، سرّ الصلاة، ص۹۴-۹۸، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۱۰. خمینی، روح‌الله، آداب الصلاة، ص۳۵۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۱۱. خمینی، روح‌الله، سرّ الصلاة، ص۹۴، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۱۲. خمینی، روح‌الله، دانشنامه امام خمینی، ج۱، ص۳۲۶، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.
۱۳. خمینی، روح‌الله، آداب الصلاة، ص۳۵۲، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۱۴. خمینی، روح‌الله، سرّ الصلاة، ص۹۴-۹۵، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۱۵. بحرانی، یوسف، الحدائق الناضرة، ج۸، ص۲۳۶.    
۱۶. نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۰، ص۷۴.    
۱۷. خویی، ابوالقاسم، مستند العروة (الصلاة)، ج۴، ص۶-۷.
۱۸. نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۰، ص۶۹.    
۱۹. طباطبایی یزدی، محمدکاظم، العروة الوثقی‌، ج۲، ص۵۳۷.    
۲۰. عاملی، محمد بن مکی، غایة المرام، ج۱، ص۱۴۲.    
۲۱. نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۰، ص۶۹.    
۲۲. نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۲، ص۲۴۳.    
۲۳. طوسی، محمد بن حسن، المبسوط، ج۱، ص۱۰۹.    
۲۴. حلی، حسن بن یوسف، مختلف الشیعة، ج۲، ص۳۶۳.    
۲۵. طوسی، محمد بن حسن، المبسوط، ج۱، ص۱۱۹.    
۲۶. طباطبایی حکیم، محسن، مستمسک العروة، ج۷، ص۲۶۹-۲۷۱.    
۲۷. بحرانی، یوسف، الحدائق الناضرة، ج۸، ص۲۳۶-۲۳۸.    
۲۸. نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۰، ص۷۳.    
۲۹. خویی، ابوالقاسم، مستند العروة (الصلاة)، ج۴، ص۶-۱۱.
۳۰. بحرانی، یوسف، الحدائق الناضرة، ج۸، ص۲۳۷.    
۳۱. طباطبایی یزدی، محمدکاظم، العروة الوثقی‌، ج۲، ص۵۳۹.    
۳۲. طباطبایی یزدی، محمدکاظم، العروة الوثقی‌، ج۲، ۵۳۷.    
۳۳. مفید، محمد بن محمد، المقنعة، ص۱۱۱.    
۳۴. طوسی، محمد بن حسن، النهایة، ص۷۳.    
۳۵. طوسی، ابن حمزه، الوسیلة، ص۹۵.    
۳۶. محقق کرکی، علی بن حسین، جامع المقاصد، ج۲، ص۳۶۳.    
۳۷. کتاب حلی، ابن ادریس، السرائر، ج۱، ص۲۲۵.    
۳۸. عاملی، محمد بن مکی، الألفیة و النفلیة، ص۱۱۹.    
۳۹. نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۰، ص۷۳-۷۴.    
۴۰. طباطبایی یزدی، محمدکاظم، العروة الوثقی‌، ج۲، ص۵۴۶.    
۴۱. خویی، ابوالقاسم، مستند العروة (الصلاة)، ج۴، ص۶۰-۶۱.
۴۲. نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۰، ص۷۶.    
۴۳. خویی، ابوالقاسم، مستند العروة (الصلاة)، ج۴، ص۳۴.
۴۴. طباطبایی یزدی، محمدکاظم، العروة الوثقی‌، ج۲، ص۵۳۹-۵۴۰.    
۴۵. طباطبایی یزدی، محمدکاظم، العروة الوثقی‌ ج۲، ص۵۴۰.    
۴۶. خویی، ابوالقاسم، مستند العروة (الصلاة)، ج۴، ص۳۵-۳۶.
۴۷. طباطبایی یزدی، محمدکاظم، العروة الوثقی‌، ج۲، ص۵۴۰.    
۴۸. موسوی گلپایگانی، محمدرضا، هدایة العباد، ج۱، ص۱۵۵.    
۴۹. عاملی جبعی، علی بن احمد، مسالک الأفهام، ج۱، ص۲۰۲.    
۵۰. موسوی عاملی، محمد، مدارک الأحکام، ج۳، ص۳۳۰.    
۵۱. نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۹، ص۲۶۲-۲۶۳.    
۵۲. طباطبایی یزدی، محمدکاظم، العروة الوثقی‌، ج۲، ص۵۵۱.    
۵۳. محقق کرکی، علی بن حسین، جامع المقاصد، ج۲، ص۲۰۵.    
۵۴. عاملی جبعی، علی بن احمد، مسالک الأفهام، ج۱، ص۲۰۲.    
۵۵. مقدس اردبیلی، احمد، مجمع الفائدة، ج۲، ص۱۹۲.    
۵۶. نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۹، ص۲۶۲-۲۶۳.    
۵۷. نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۰، ص۷۷-۷۹.    
۵۸. موسوی عاملی، محمد، مدارک الأحکام، ج۴، ص۲۳۴.    
۵۹. نراقی، احمد، مستند الشیعة، ج۷، ص۱۰۱.    
۶۰. طباطبایی یزدی، محمدکاظم، العروة الوثقی‌، ج۲، ص۵۴۳.    
۶۱. بحرانی، یوسف، الحدائق الناضرة، ج۸، ص۷۹-۸۰.    
۶۲. بحرانی، یوسف، الحدائق الناضرة، ج۸، ص۲۴۱.    
۶۳. طباطبایی، علی، ریاض المسائل، ج۳، ص۳۷۶.    
۶۴. طباطبایی، علی، ریاض المسائل، ج۳، ص۴۲۹.    
۶۵. نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۰، ص۸۹-۹۷.    
۶۶. طباطبایی حکیم، محسن، مستمسک العروة، ج۶، ص۱۴۳-۱۴۴.    
۶۷. طباطبایی حکیم، محسن، مستمسک العروة، ج۶، ص۳۰۴.    
۶۸. طباطبایی یزدی، محمدکاظم، العروة الوثقی‌، ج۲، ص۵۳۹.    
۶۹. نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۲، ص۲۷۵-۲۷۶.    
۷۰. طوسی، محمدحسن، الخلاف، ج۱، ص۳۴۸.    
۷۱. صمیری، مفلح بن حسن، تلخیص الخلاف، ص۱۱۹-۱۲۰.    
۷۲. خویی، ابوالقاسم، مستند العروة (الصلاة)، ج۴، ص۲۸-۲۹.
۷۳. محقق کرکی، علی بن حسین، الرسائل، ج۳، ص۲۷۶.    
۷۴. نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۰، ص۸۷-۸۸.    
۷۵. طوسی، محمدحسن، الخلاف، ج۱، ص۳۵۱.    
۷۶. نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۰، ص۸۸.    
۷۷. طوسی، محمدحسن، الخلاف، ج۱، ص۳۵۱.    
۷۸. نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۰، ص۱۰۱-۱۰۳.    
۷۹. نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ۱۰، ص۱۰۱-۱۰۳.    
۸۰. دیلمی، حمزة بن عبدالعزیز، المراسم العلویة، ص۶۹.    
۸۱. طوسی، محمدحسن، الخلاف، ج۱، ص۳۱۴.    
۸۲. طوسی، محمدحسن، الخلاف، ج۱، ص۳۴۶.    
۸۳. نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۰، ص۱۰۴-۱۰۵.    
۸۴. طباطبایی یزدی، محمدکاظم، العروة الوثقی‌، ج۲، ص۵۵۲.    
۸۵. عاملی، محمد بن مکی، الدروس الشرعیة، ج۱، ص۱۷۸.    
۸۶. نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۰، ص۱۰۶-۱۱۶.    
۸۷. طباطبایی یزدی، محمدکاظم، العروة الوثقی‌، ج۲، ص۵۵۲-۵۵۳.    
۸۸. طباطبایی حکیم، محسن، مستمسک العروة، ج۶، ص۳۳۸-۳۳۹.    
۸۹. عاملی، محمد بن مکی، الألفیة و النفلیة، ص۱۱۹.    
۹۰. نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۰، ص۱۱۶-۱۲۱.    
۹۱. طباطبایی یزدی، محمدکاظم، العروة الوثقی‌، ج۲، ص۵۵۳.    
۹۲. نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۳، ص۱۴۶.    
۹۳. نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۴، ص۵۴.    
۹۴. نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۱، ص۱۴۶-۱۴۹.    
۹۵. نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۱، ص۴۴۵-۴۴۶.    
۹۶. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۱۷۸، کتاب الصلاة، القول فی الرکوع، مسالة۱.    
۹۷. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۱۷۸، کتاب الصلاة، القول فی الرکوع، مسالة۳.    
۹۸. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۱۷۸، کتاب الصلاة، القول فی الرکوع، مسالة۲.    
۹۹. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۱۷۸، کتاب الصلاة، القول فی الرکوع، مسالة۴.    
۱۰۰. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۱۷۹، کتاب الصلاة، القول فی الرکوع، مسالة۵.    
۱۰۱. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۱۷۹، کتاب الصلاة، القول فی الرکوع، مسالة۶.    
۱۰۲. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۱۷۹، کتاب الصلاة، القول فی الرکوع، مسالة۷.    
۱۰۳. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۱۷۹، کتاب الصلاة، القول فی الرکوع، مسالة۸.    
۱۰۴. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۱۸۰، کتاب الصلاة، القول فی الرکوع، مسالة۹.    



فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج۴، ص۱۲۸-۱۳۴.    
ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر)    ، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی    
• دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی.






جعبه ابزار