• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

روزه کودک

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



دیدگاه مشهور فقها این است که روزه در حق کودک ممیز مستحب است و در صورتی‌که با نیّت انجام شود، صحیح و شرعی است. روایات بسیاری از ائمّه معصومین (علیهم‌السّلام) رسیده که به‌طور خاص بر استحباب روزه در حق کودک دلالت دارد.
کودک باید آن‌چه بر افراد مکلّف واجب است، در زمانی‌که روزه‌دار است، رعایت کند، زیرا شرایطی که در روزه معتبر است، مربوط به طبیعت روزه است، و باید به نیّت استحباب، روزه بگیرد و بهتر آن است که نیّت واجب یا مستحب ننماید و به قصد «قربةً الی الله» و نزدیکی به پروردگار متعال به انجام آن مبادرت ورزد.
برای ولیّ کودک مستحب است هرگاه اطمینان یابد فرزندش توانایی روزه گرفتن را دارد، او را به انجام آن وادار نماید، تا برای او عادت شود و بعد از آن‌که به سنّ بلوغ رسید، بدون مشقّت و ناراحتی به انجام آن مبادرت ورزد، و در این مساله، سن معیّنی ملاک حکم قرار نگرفته است.



این پرسش مطرح است که آیا روزه گرفتن برای کودک ممیّزی که توانایی آن را دارد، مستحب است و با انجام آن مستحقّ اجر و ثواب می‌باشد؟ یا این‌که صرف تمرین است؟ فقها در این‌باره دیدگاه‌های مختلفی مطرح کرده‌اند:
الف‌: برخی معتقدند، روزه برای کودک مستحب نیست و تنها جنبه تمرینی دارد. علاّمه حلّی در کتاب مختلف الشیعه و فرزند ایشان در ایضاح الفوائد و نیز محقّق کرکی و برخی دیگر ، این دیدگاه را پذیرفته‌اند و مهم‌ترین دلیلی که ذکر نموده‌اند این است ‌که تکلیف مشروط به بلوغ است و با انتفای شرط، مشروط منتفی می‌گردد.

ب‌: عدّه‌ای دیگر گفته‌اند که روزه مستحب برای کودک، مستحب است و امّا روزه واجب مثل ماه رمضان، تمرینی است، زیرا خطاب اختصاص به مکلّفین دارد و به حکم حدیث رفع، وجوب از کودک برداشته شده و با برداشته شدن واجب، استحباب باقی نمی‌ماند، لیکن خطاب مستحبی شامل کودک نیز می‌باشد.
ج: دیدگاه سوم که بین فقها مشهور است و قوی‌تر هم به‌نظر می‌رسد و بسیاری از فقیهان، اعمّ از متقدّمین و متاخرین و معاصرین به آن معتقدند، این‌ است که روزه در حق کودک مستحب است و در صورتی‌که با نیّت انجام شود، صحیح و شرعی است.
آیت‌الله فاضل لنکرانی در این‌باره می‌نویسد: «بلوغ، شرط وجوب روزه می‌باشد نه صحّت و استحباب آن، بنابراین روزه کودک صحیح است، زیرا عبادات وی مشروع می‌باشد».


علاوه بر ادلّه‌ای که به‌طور عام بر مشروعیّت عبادات کودک دلالت دارد، روایات بسیاری از ائمّه معصومین (علیهم‌السّلام) رسیده که به‌طور خاص بر استحباب روزه در حق کودک دلالت دارد. در ادامه به چند نمونه از آن اشاره می‌شود:

۲.۱ - روایت اول

در روایت معتبر، اسحاق بن عمّار از امام صادق (علیه‌السّلام) نقل می‌کند که فرموده است: ... آنگاه که کودک توان و قدرت روزه گرفتن را دارد، واجب است روزه بگیرد. «... وَاِذٰا اَطٰاقَ الصَّوْمَ وَجَبَ عَلَیْهِ الصِّیٰامُ».
مقصود از روزه در این روایت، روزه ماه رمضان است و کلمه «وَجَبَ» در آن بر معنی لغوی، یعنی «ثبوت» حمل می‌گردد و چون کودک مکلّف نیست، با استناد به این روایت، استحباب روزه برای وی ثابت می‌گردد، مشروط به این‌که توان انجام را داشته باشد.

در روایت دیگری، سماعه می‌گوید: از امام صادق (علیه‌السّلام) سؤال کردم، کودک در چه زمانی روزه بگیرد؟ فرمود: آنگاه که توان انجام آن را داشته باشد. «قال: اِذٰا قَوِیَ عَلَی الصِّیٰامِ». و روایات دیگر.
مرحوم شیخ حرّ عاملی بعد از نقل این دسته از روایات، از شیخ طوسی نقل نموده که آنها را حمل بر استحباب نموده است.

۲.۲ - روایت دوم

روایاتی با مضامین مختلف وارد شده که کودک به‌جهت نگرفتن روزه، مؤاخذه و تادیب می‌گردد. مانند آن‌که امام صادق (علیه‌السّلام) فرموده است: چنان‌چه کودک به سن نه سالگی رسیده باشد و برانجام روزه، توانایی دارد، اگر آن را ترک نماید مؤاخذه می‌شود. «قٰالَ: اَلصَّبِیُّ یُؤْخَذُ بِالصِّیٰامِ اِذٰا بَلَغَ تِسْعَ سِنِینَ عَلٰی قَدْرِ مٰا یُطِیقَهُ».

این دسته از روایات، دلیل است بر این‌که ولی کودک حقّ دارد او را به‌جهت ترک روزه، در صورتی‌که توان انجام آن را داشته باشد، مؤاخذه و تادیب نماید، بدیهی است تادیب بر ترک روزه، در صورتی صحیح است که فعل آن، پسندیده و نیک باشد، در غیر این صورت صحیح نیست و از آنجا که بر کودک ممیّز به‌طور قطع روزه واجب نیست، بنابراین باید حمل بر استحباب مؤکّد گردد.
[۲۶] جمعی از نویسندگان، موسوعة احکام الاطفال و ادلّتها، ج۵، ص۱۸.


۲.۳ - روایت سوم

در برخی از روایات آمده است: اولیای اطفال، آن را به انجام روزه امر نمایند، مانند آن‌که در حدیث معتبر، حلبی از امام صادق (علیه‌السّلام) نقل نموده که فرموده است: ما کودکان خود را در صورتی که به سن هفت سالگی رسیده باشند، به انجام روزه، به آن‌اندازه که توانایی داشته باشند، امر می‌نماییم ... شما کودکان خود را در سن نُه سالگی به انجام روزه به آن‌اندازه که توانایی دارند امر نمایید و در صورتی که عطش بر آنها غلبه نمود و تشنه شدند، افطار نمایند. «اِنّا نَامُرُ صِبْیٰانَنٰا بِالصِّیٰامِ اِذٰا کٰانُوا بَنِیَ سَبْعَ سِنیِنَ بِمٰا اَطٰاقُوا مِنْ صِیٰامِ الْیَوْمِ... فَمُرُوا صِبْیٰانِکُمْ اِذٰا کٰانُوا بَنِیَ تِسْعَ سِنیِنَ بِالصَّوْمِ مٰا اَطٰاقُوا مِنْ صِیٰامٍ فَاِذٰا غَلَبَهُمُ الْعَطَشُ، اَفْطَروُا».

آیت‌الله خویی می‌گوید: این دسته از روایات دلالت دارد بر این‌که عبادت کودک صحیح و شرعی است.

۲.۴ - روایت چهارم

بعضی از روایات دلالت دارند که روزه مطلوب و پسندیده و دارای فوائدی است؛ مانند این‌که امام صادق (علیه‌السّلام) می‌گوید: خداوند متعال فرموده است: روزه برای من است و من خود به آن پاداش خواهم داد. «قٰالَ: اِنَّ اللهَ تَعٰالیٰ، یَقُولُ: اَلصَّوْمُ لیِ وَاَنَا اُجْزِی عَلَیْهِ». خطاب در این روایات، متوجه هر کسی است که قابلیت خطاب دارد و فرض بر این است، کودک ممیّز چنین قابلیّتی دارد، زیرا وی دارای فهمی که شرط تکلیف است، می‌باشد، بنابراین روزه برای وی مستحب است.


روزه دارای احکامی است، مثل این‌که واجب است روزه‌دار از وقت طلوع فجر تا وقت اذان مغرب، از خوردن و آشامیدن و ... اجتناب نماید، حال این پرسش مطرح است که آیا رعایت این احکام برای روزه کودک نیز شرط است؟ ظاهراً چنین است.
بنابراین، کودک نیز باید آن‌چه بر افراد مکلّف واجب است، در زمانی‌که روزه‌دار است، رعایت کند، زیرا شرایطی که در روزه معتبر است، مربوط به طبیعت روزه است. به‌عنوان نمونه، ابوبصیر از امام صادق (علیه‌السّلام) نقل می‌کند که فرموده است: نسبت دادن دروغ به خدا و رسول او و ائمّه اطهار (علیهم‌السّلام) روزه را باطل می‌نماید. در این روایت، موضوع حکم، شخص روزه‌دار است و در این حکم فرقی بین کودک و بالغ نیست.
برخی از فقها در توضیح این نظریّه فرموده‌اند: «اگر چیزی در عبادت افراد بالغ به استناد دلیل عام، جزء یا شرط و یا مانع قرار گیرد، در غالب احکام، شامل کودک نیز می‌باشد، زیرا موضوع در عبادت کودک، همان عبادت بالغ است و گویا چنین گفته شده است: نماز کودک همانند افراد بالغ است، بنابراین آن‌چه در نماز فرد بالغ معتبر و شرط است، در نماز کودک نیز شرط می‌باشد، مگر این‌که حکمی اختصاص به‌عنوان مرد داشته باشد، در این صورت کودک را شامل نمی‌گردد».

مفاد این نظریّه را نیز می‌توان از بعضی از روایات استفاده نمود، مانند روایت حلبی که پیش‌تر بدان اشاره شد. از این روایت استفاده می‌گردد، کودک مانند بالغ است و شرط است در هنگام روزه، از خوردن و آشامیدن اجتناب ورزد و اگر عطش بر او غلبه نمود و آب آشامید، روزه‌اش باطل می‌شود. عنوان «افطروا» که در این روایت به‌کار رفته، دلیل است بر این‌که روزه استحبابی در حق کودک همان است که افراد مکلف آن را انجام می‌دهند و اجتناب از خوردن و آشامیدن شرط نیست. هم‌چنین از این روایت استفاده می‌شود خودداری از خوردن و آشامیدن تا ظهر یا بیشتر، برای تمرین و عادت نمودن کودک به روزه می‌باشد، ولی این اقدام مستحب نمی‌باشد.
[۳۵] جمعی از نویسندگان، موسوعة احکام الاطفال و ادلّتها، ج۵، ص۱۸.

باید یادآور شد که کودک باید به نیّت استحباب، روزه بگیرد و بهتر آن است که نیّت واجب یا مستحب ننماید و به قصد «قربةً الی الله» و نزدیکی به پروردگار متعال به انجام آن مبادرت ورزد.


این مساله مورد توافق فقها است که مستحب است ولی، کودک را به روزه گرفتن وادار نماید تا برای او عادت شود و بعد از آن‌که به سنّ بلوغ رسید، بدون مشقّت و ناراحتی به انجام آن مبادرت ورزد.
بسیاری از فقیهان به این مساله تصریح نموده‌اند و دلیل آن، علاوه بر این‌که حکم، مورد توافق فقها و قطعی می‌باشد، اطلاقات ادلّه‌ای است که دلالت بر استحباب کمک بر انجام کارهای نیک و دعوت به آن دارد، مانند آیه شریفه «وَ تَعَاوَنُوا عَلَی الْبِرِّ وَ التَّقْوی» بدون تردید، وادار نمودن کودک به روزه گرفتن در صورتی که توان آن را داشته باشد، از مصادیق برّ و نیکی در حقّ اوست. هم‌چنین بعضی از روایات که پیش‌تر ذکر شد، در این‌جا قابل استناد می‌باشند، مانند آن‌که در روایت صحیحه حلبی، امام صادق (علیه‌السّلام) می‌فرماید: کودکان خود را در سن نُه سالگی، در صورتی‌که توانایی گرفتن روزه دارند، به انجام آن وادار نمایید. «فَمُرُّوا صِبْیٰانَکُمْ اِذٰا کٰانوُا بَنِیَ تِسْعَ سِنیِنَ بِالصَّوْمِ مٰا اَطٰاقُوا مِنْ صِیٰامٍ...».


در این‌که کودک در چه سنّی به روزه گرفتن وادار می‌شود، دیدگاه‌های مختلفی مطرح گردیده است:
الف: نزدیک بلوغ و آن‌گاه که توانایی گرفتن سه روز روزه پی‌درپی را داشته باشد.
ب‌: شش سالگی.
ج‌: هفت سالگی.
د: نُه سالگی، به شرط این‌که در سنین ذکر شده، توان انجام روزه را داشته باشد.
هـ‌: سنّ مشخّصی تعیین نشده است.

خاستگاه اصلی اختلاف دیدگاه‌ها، روایات وارد شده در این مساله می‌باشد و به‌نظر می‌رسد دیدگاه اخیر (عدم تعیین سنّ خاص) بهترین نظریّه می‌باشد، یعنی برای ولیّ کودک مستحب است هرگاه اطمینان یابد فرزندش توانایی روزه گرفتن را دارد، او را به انجام آن وادار نماید و در این مساله، سن معیّنی ملاک حکم قرار نگرفته است. مرحوم سیّدعلی طباطبایی در این‌باره می‌نویسد: آن‌چه از اخبار وارد شده در این زمینه استفاده می‌شود، این‌ است که اطفال در توان و ضعف جسمی برای گرفتن روزه، تفاوت دارند؛ رسیدن به سن نُه سالگی، بالاترین مرتبه‌ای است که امکان روزه در آن برای بعضی از کودکان می‌باشد و به‌راحتی می‌توانند روزه بگیرند، ولی در سنین قبل از آن این‌گونه نیست.
بنابراین، سنین هفت و نه سالگی و ... که در روایات ذکر شده، به اعتبار این است که برخی از کودکان در این سال‌ها می‌توانند روزه بگیرند و این‌گونه نیست که سال‌های قبل از آن، تمرین روزه در آن مستحب نباشد.
قریب به این مضمون در عبارت مرحوم آیت‌الله حکیم و برخی دیگر از فقیهان دیده می‌شود. لازم به یادآوری است که پسر و دختر در احکامی که در این‌ گفتار ذکر شد، مشترک می‌باشند.
[۶۰] جمعی از نویسندگان، موسوعة احکام الاطفال و ادلّتها، ج۵، ص۳۴ و بعد از آن.



اگر پسر یا دختر در ماه رمضان به حدّ بلوغ شرعی برسند، مانند آن‌که پسر، پانزده‌ ساله شود یا در طول روز محتلم شود و یا دختر به سن نُه سال تمام برسد، آیا روزه روزی که در آن بالغ شده‌اند بر آنها واجب است یا اگر افطار نمودند، قضای روزه بر آنها واجب می‌باشد؟ در این مساله چند صورت متصوّر است:
صورت اوّل: کودک قبل از طلوع فجر بالغ شود و امکان تحصیل طهارت نیز داشته باشد، در این فرض به اتفاق فقها واجب است آن روز را روزه‌ بگیرد.
صورت دوّم: همان فرض اوّل است، با این تفاوت که امکان تحصیل طهارت نباشد، در این صورت احتمال دارد روزه، واجب نباشد، زیرا از شرایط صحّت روزه، جُنب نبودن روزه‌دار است. احتمال دیگر این است که روزه بر او واجب باشد، زیرا طهارت قبل از فجر شرط اختیاری است برای کسی که امکان تحصیل آن را داشته باشد، امّا کسی که قادر به انجام طهارت نیست، رعایت این شرط بر وی لازم نیست.
صورت سوّم: کودک بعد از ظهر بالغ شود، در این فرض به اتفاق فقها روزه آن روز واجب نیست.
صورت چهارم: قبل از ظهر بالغ شود، در این صورت این مساله مطرح است که اگر با قصد استحباب، نیّت روزه نموده، آیا واجب است با تجدید نیّت و قصد وجوب، روزه خود را به اتمام رساند؟ بعضی واجب دانسته‌اند، زیرا امکان روزه گرفتن کودک وجود دارد و وقت تجدید نیّت باقی است، ولی به نظر مشهور فقها، در فرض مزبور روزه آن روز واجب نیست.
آیت‌الله فاضل لنکرانی می‌گوید: «شرط بلوغ نسبت به وجوب روزه در تمام ساعات و لحظات روز محاسبه می‌شود، بنابراین اگر کودک در اثنای روز بالغ شده، در حالی‌که مقداری از روز را با قصد استحباب روزه سپری نموده، روزه آن روز بر او واجب نمی‌شود».
به عبارت دیگر، روزه در تمام ساعات روز یک تکلیف بیش‌تر نیست که با قصد استحباب یا وجوب واقع می‌شود و اگر مقداری از آن با قصد استحباب انجام شد، مقدار دیگر نمی‌تواند با قصد وجوب به اتمام رسد.

صورت پنجم: کودک قبل از ظهر بالغ شود، در حالی‌که از خوردن و آشامیدن پرهیز نموده و در عین‌حال نیّت روزه نیز نکرده است، در این فرض روزه بر او واجب نیست، ولی مستحب می‌باشد.


به عقیده امام خمینی بعضی از شرایط روزه هم شرط وجوب روزه هستند و هم شرط صحت، اما برخی از شرایط چنین نیستند.

۷.۱ - شرط وجوب و شرط صحت روزه

شرایط روزه بر سه قسم است:
۱- چیزی که هم شرط صحت است و هم شرط وجوب مثل عقل
۲- چیزی که فقط شرط صحت است مثل اسلام و ایمان و در سفر نبودن.
۳- چیزی که فقط شرط وجوب ‌است مثل بلوغ که از «شرط وجوب روزه است.»

۷.۲ - بلوغ شرط وجوب روزه

«بنابراین روزه بر کودک‌ نابالغ واجب نیست، هرچند که (در یوم‌الشک) نیّت روزه مستحبی کرده باشد و در بین روز بالغ شود، البته اگر قبل از سپیده صبح بالغ شود، باید روزه بگیرد. و شخص نابالغی که نیّت روزه مستحبی کرده و در بین روز بالغ شود، احتیاط (مستحب) آن است که آن را تمام کند، بلکه اگر قبل از ظهر بالغ شود و چیزی نخورده باشد، احتیاط (مستحب) است که نیّت روزه نموده و آن را به اتمام رساند.» بر همین مبنا «قضای روزه‌ای که بچه‌ در زمان بچگی افطار کرده بر او واجب نیست.»

۷.۳ - اجیر شدن بچه ممیز

حال که بلوغ شرط وجوب است نه شرط صحت، آیا بلوغ در اجیر معتبر است، تا اجیر گرفتن بچه ممیّز و نایب شدن او صحیح نباشد، اگرچه معلوم باشد که عمل‌ را به طور صحیح انجام می‌دهد؟ یا شرط نیست و بچه ممیز می‌تواند برای انجام روزه اجیر شود؟ «بعید نیست که بلوغ معتبر نباشد، هرچند احتیاط (مستحب) اعتبار آن است.»


۱. علامه حلی، حسن بن یوسف، مختلف الشیعه، ج۳، ص۳۸۶.    
۲. فخرالمحققین، محمد بن حسن، ایضاح الفوائد، ج۱، ص۲۴۳.    
۳. محقق ثانی، علی بن حسین، جامع المقاصد، ج۳، ص۸۲.    
۴. شهید ثانی، زین‌الدین بن علی، مسالک الافهام، ج۲، ص۱۵.    
۵. طباطبایی، سیدعلی، ریاض المسائل، ج۵، ص۳۹۶.    
۶. علامه حلی، حسن بن یوسف، مختلف الشیعه، ج۳، ص۴۸۷.    
۷. نراقی، ملااحمد، مستند الشیعه، ج۱۰، ص۳۳۷.    
۸. طوسی، محمد بن حسن، المبسوط، ج۱، ص۲۷۸.    
۹. محقق حلی، جعفر بن حسن، شرائع الاسلام، ج۱، ص۱۴۶.    
۱۰. شهید اول، محمد بن جمال‌الدین، الدروس الشرعیة، ج۱، ص۲۶۸.    
۱۱. شهید ثانی، زین‌الدین بن علی، الروضة البهیّة، ج۲، ص۱۰۱.    
۱۲. موسوی عاملی، سیدمحمد، مدارک الاحکام، ج۶، ص۴۲.    
۱۳. طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروة الوثقی مع تعلیقات عدة من الفقهاء، ج۳، ص۶۱۷.    
۱۴. حکیم، سیدمحسن، مستمسک العروة الوثقی، ج۸، ص۴۲۳-۴۲۴.    
۱۵. خوئی، سیدابوالقاسم، موسوعة الامام الخویی، کتاب الصوم ج۲۱، ص۵۰۱.    
۱۶. فاضل لنکرانی، محمد، تفصیل الشریعة، کتاب الصوم، ص۲۰۸.    
۱۷. حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۴، ص۱۹، باب ۳ من ابواب اعداد الفرائض، ح۴.    
۱۸. حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ص۱۰، ص۲۳۶، باب ۲۹ من ابواب من یصح منه الصوم، ح۱۰.    
۱۹. حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ص۱۰، ص۲۳۵، باب ۲۹ من ابواب من یصح منه الصوم، ح۵.    
۲۰. حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ص۱۰، ص۲۳۶، باب ۲۹ من ابواب من یصح منه الصوم، ح۹.    
۲۱. حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ص۱۰، ص۲۳۶، باب ۲۹ من ابواب من یصح منه الصوم، ذیل ح ۹.    
۲۲. حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ص۱۰، ص۲۳۶، باب ۲۹ من ابواب من یصح منه الصوم، ح۱.    
۲۳. حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ص۱۰، ص۲۳۵-۲۳۶، باب ۲۹ من ابواب من یصح منه الصوم، ح۴.    
۲۴. حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ص۱۰، ص۲۳۷، باب ۲۹ من ابواب من یصح منه الصوم، ح۱۴.    
۲۵. حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ص۱۰، ص۲۳۷، باب ۲۹ من ابواب من یصح منه الصوم، ح۱۱.    
۲۶. جمعی از نویسندگان، موسوعة احکام الاطفال و ادلّتها، ج۵، ص۱۸.
۲۷. حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۰، ص۲۳۴، باب ۲۹ من ابواب من یصّح منه الصوم، ح۳.    
۲۸. خوئی، سیدابوالقاسم، موسوعة الامام الخویی، کتاب الطهارة، ج۸، ص۲۴۰.    
۲۹. حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۰، ص۳۹۵-۳۹۶، باب ۱ من ابواب الصوم المندوب، ح۲.    
۳۰. حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۰، ص۳۹۷، باب ۱ من ابواب الصوم المندوب، ح۵-۷.    
۳۱. حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۰، ص۸، باب ۱ من ابواب وجوب الصوم ونیّته، ح۳.    
۳۲. حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۰، ص۳۹۷، باب ۱ من ابواب الصوم المندوب، ح۷.    
۳۳. خوئی، سیدابوالقاسم، موسوعة الامام الخویی، کتاب الصلاة، ج۱۲، ص۳۲۲.    
۳۴. حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۰، ص۲۳۴، باب ۲۹ من ابواب من یصح منه الصوم، ح۳.    
۳۵. جمعی از نویسندگان، موسوعة احکام الاطفال و ادلّتها، ج۵، ص۱۸.
۳۶. محقق حلی، جعفر بن حسن، شرائع الاسلام، ج۱، ص۱۴۷.    
۳۷. علامه حلی، حسن بن یوسف، قواعد الاحکام، ج۱، ص۳۸۳.    
۳۸. محقق ثانی، علی بن حسین، جامع المقاصد، ج۳، ص۸۴.    
۳۹. موسوی عاملی، سیدمحمد، مدارک الاحکام، ج۶، ص۱۶۰.    
۴۰. حکیم، سیدمحسن، مستمسک العروة الوثقی، ج۸، ص۴۲۴.    
۴۱. مائده/سوره۵، آیه۲.    
۴۲. حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۰، ص۲۳۴، باب ۲۹ من ابواب من یصح منه الصوم، ح۳.    
۴۳. شیخ مفید، محمد بن محمد، المقنعة، ص۳۶۰-۳۶۱.    
۴۴. محقق حلی، جعفر بن حسن، المعتبر، ج۲، ص۶۸۵.    
۴۵. محقق حلی، جعفر بن حسن، شرائع الاسلام، ج۱، ص۱۴۷.    
۴۶. علامه حلی، حسن بن یوسف، مختلف الشیعه، ج۳، ص۴۸۶.    
۴۷. علامه حلی، حسن بن یوسف، قواعد الاحکام، ج۱، ص۳۸۳.    
۴۸. طوسی، محمد بن حسن، النهایة، ص۱۴۹.    
۴۹. طوسی، محمد بن حسن، المبسوط، ج۱، ص۲۶۶.    
۵۰. موسوی عاملی، سیدمحمد، مدارک الاحکام، ج۶، ص۱۶۰.    
۵۱. شهید ثانی، زین‌الدین بن علی، الروضة البهیّة، ج۲، ص۱۰۵.    
۵۲. نراقی، ملااحمد، مستند الشیعه، ج۱۰، ص۳۳۸.    
۵۳. شهید ثانی، زین‌الدین بن علی، مسالک الافهام، ج۲، ص۵۰.    
۵۴. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۶، ص۳۴۸.    
۵۵. حکیم، سیدمحسن، مستمسک العروة الوثقی، ج۸، ص۴۲۵.    
۵۶. طباطبایی، سیدعلی، ریاض المسائل، ج۵، ص۴۰۳-۴۰۴.    
۵۷. حکیم، سیدمحسن، مستمسک العروة الوثقی، ج۸، ص۴۲۵.    
۵۸. سبزواری، سیدعبدالاعلی، مهذب الاحکام، ج۱۰، ص۲۲۷.    
۵۹. آملی، محمدتقی، مصباح الهدی فی شرح العروة الوثقی، ج۸، ص۳۱۶.    
۶۰. جمعی از نویسندگان، موسوعة احکام الاطفال و ادلّتها، ج۵، ص۳۴ و بعد از آن.
۶۱. طوسی، محمد بن حسن، المبسوط، ج۱، ص‌۲۸۶.    
۶۲. علامه حلی، حسن بن یوسف، تذکرة الفقهاء، ج۶، ص۱۴۷.    
۶۳. طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروة الوثقی مع تعلیقات عدة من الفقهاء، ج۳، ص۶۲۰.    
۶۴. امام خمینی، سیدروح‌الله، تحریر الوسیلة، ج۱، ص۳۱۰، مساله ۳.    
۶۵. طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروة الوثقی مع تعلیقات عدة من الفقهاء، ج۳، ص۵۶۳.    
۶۶. امام خمینی، سیدروح‌الله، تحریر الوسیلة، ج۱، ص۲۹۹.    
۶۷. فاضل لنکرانی، محمد، تفصیل الشریعة (کتاب الصوم)، ص۸۰۸۱.    
۶۸. طوسی، محمد بن حسن، الخلاف، ج۲، ص۲۰۳.    
۶۹. قمی، میرزا ابوالقاسم، غنایم الایّام، ج۵، ص۶۸.    
۷۰. شیخ انصاری، مرتضی، کتاب الصوم، ص۲۱۷.    
۷۱. محقق حلی، جعفر بن حسن، المعتبر، ج۲، ص۷۱۱.    
۷۲. موسوی عاملی، سیدمحمد، مدارک الاحکام، ج۶، ص۱۹۳.    
۷۳. بحرانی، شیخ‌یوسف، الحدائق الناضرة، ج۱۳، ص۱۸۱.    
۷۴. محقق حلی، جعفر بن حسن، شرائع الاسلام، ج۱، ص۱۴۹.    
۷۵. ابن ادریس، محمد بن منصور، السرائر، ج۱، ص۴۰۳.    
۷۶. علامه حلی، حسن بن یوسف، تذکرة الفقهاء، ج۶، ص۱۴۷.    
۷۷. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۷، ص۹.    
۷۸. فاضل لنکرانی، محمد، تفصیل الشریعة (کتاب الصوم)، ص۲۰۷.    
۷۹. خوئی، سیدابوالقاسم، موسوعة الامام الخویی، کتاب الصوم، ج۲۲، ص۳.    
۸۰. علامه حلی، حسن بن یوسف، تذکرة الفقهاء، ج۶، ص۱۴۷.    
۸۱. طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروة الوثقی مع تعلیقات عدة من الفقهاء، ج۳، ص۶۲۱.    
۸۲. شیخ انصاری، مرتضی، کتاب الصوم، ص۲۲۱.    
۸۳. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۳۱۰، کتاب الصوم، القول فی شرائط صحة الصوم و وجوبه، مسالة ۳.    
۸۴. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۳۱۰، کتاب الصوم، القول فی شرائط صحة الصوم و وجوبه، مسالة ۳.    
۸۵. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۳۱۰، کتاب الصوم، القول فی شرائط صحة الصوم و وجوبه، مسالة ۳.    
۸۶. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۳۱۴، کتاب الصوم، القول فی قضاء صوم شهر رمضان.    
۸۷. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۲۴۰، کتاب الصلاة، القول فی صلاة الاستئجار، مسالة ۴.    



انصاری، قدرت‌الله، احکام و حقوق کودکان در اسلام، ج۲، ص۱۴۵-۱۵۲، برگرفته از بخش «فصل دوازدهم عبادات کودک»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۱/۲.    
ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر)    ، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی    






جعبه ابزار