• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

روایات دال بر تحریف در اصول کافی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



ادعا شده است که برخی روایات در کتاب کافی، دال بر تحریف قرآن هستند. این ادعا صحیح نیست و روایات در این باب از جهت دلالی و سندی قابل مناقشه هستند. در این مقاله به بررسی این روایات می‌پردازیم.



همه روایات اصول کافی صحیح نیست ما مانند اهل‌تسنن ادعا نمی‌کنیم که همه روایات کتاب کافی صحیح است.


بین اصطلاح تحریف در کلام ما و تحریف در لسان مرحوم کلینی خلط شده است:
در قرآن داریم که: یُحَرِّفُونَ الکَلِمَ عَن مَوَاضِعِهِ
یعنی معنی آیه را از آن چیزی که نشان می‌دهد بر می‌گردانند. نه اینکه قرآن را تحریف می‌کنند.
روایاتی که در اصول کافی دلالت بر تحریف می‌کنند اگر از جهت سندی صحیح باشند به همین روش جواب داده می‌شود. مثلا
«قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ ما کانَ لَکُمْ اَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ (فِی عَلِی وَ الْاَئِمَّةِ) کَالَّذِینَ آذَوْا مُوسی فَبَرَّاَهُ اللَّهُ مِمَّا قالُوا؛ کلام خداوند متعال که سزاوار شما نیست که رسول خدا را آزار دهید (در علی و ائمه) مانند کسانی که موسی را اذیت نمودند پس خداوند او را از آنچه می‌گفتند مبرا کرد.»
در این روایت جدا از اینکه سندا صحیح است یا نه می‌توان پاسخ داد که:
مقصود از "قول الله عزوجل" در روایت، آیه قرآن نیست (چون بسیاری از روایات احادیث قدسیه هستند از جانب خدا بر رسولش نازل شده‌اند اما قرآن نیستند).
این روایات هم چنین مطالبی را بیان می‌کند. یعنی وقتی این آیه نازل شد بر رسول خدا وحی کردیم که مقصود علی و ائمه هستند اما اکنون اهل تسنن آن را تحریف معنوی کرده‌اند. یعنی موضوع دیگری را به عنوان شان نزول مطرح کردند.


اعتقاد به تحریف اعتقاد شیعه نیست و در نظر شیعه هیچ جایگاهی ندارد. وحتی بسیاری از علمای اهل تسنن به این مطلب اعتراف کرده‌اند:

۳.۱ - سخن ابوزهره

القرآن باجماع المسلمین هو حجة الاسلام الاولی و هو مصدر له، و هو سجل شریعته، و هو الذی یشتمل علی کلها و قد حفظه الله تعلی الی یوم الدین کما وعد سبحانه اذ قال: «انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون» و ان اخواننا الامامیة علی اختلاف منازعهم یرونه کما یراه کل مؤمنین.
[۳] ابوزهره، محمد، الامام الصادق، ص۲۹۶.

برادران شیعه ما با وجود اختلاف در مذهب با ما قرآن را همانطور می‌بینند که باقی مسلمانان می‌بینند.

۳.۲ - سخن عبدالله دراز

و مهما یکن من امر فان هذا المصحف هو الوحید المتداول فی العالم الاسلامی، بما فیه فرق الشیعة، و منذ ثلاثة عشر قرناً من الزمان
هرچه هم که باشد پس این قرآن همان قرآن پخش در همه عالم است که شیعه هم دربین آنهاست (یعنی شیعه هم این قرآن را قبول دارد) ودر مدت ۱۳ قرن

۳.۳ - سخن الهندی

القرآن المجید عند جمهور علماء الشیعة الامامیة الاثنی عشریة محفوظ من التغییر و التبدیل، و من قال منهم بوقوع النقصان فیه، فقوله مردود غیر مقبول عندهم.
قرآن مجید نزد مشهور علمای شیعه از تحریف و تغییر حفظ شده است و کسی که بگوید که در قرآن نقصی وارد شده است قول وی قبول نیست.

۳.۴ - سخن غزالی

سمعت من هؤلاء یقول فی مجلس علم: انّ للشیعة قرآنا آخر یزید و ینقص عن قرآننال المعروف فقلت له: این هذا القرآن؟ و لماذا لم یطّلع الانس و الجن علی نسخة منه خلال هذا الدهر الطویل؟ لماذا یساق هذا الافتراء...
[۶] الغزالی، أبوحامد، دفاع عن العقیدة والشریعة، ص۲۵۳، طبع مصر عام ۱۹۷۵ الطبعة الرابعة.
[۷] الغزالی، أبوحامد، دفاع عن العقیدة والشریعة، ص۲۶۴، طبع مصر عام ۱۹۷۵ الطبعة الرابعة.

شنیدم از ایشان که در جلسه علمی می‌گفتند شیعه قرآن دیگری دارد که از قرآن ما مطالبی کمتر و بیشتر دارد. پس گفتم این قرآن کجاست؟ و چرا هیچ یک از انسان‌ها یا اجنه در این مدت طولانی یک نسخه از آن را پیدا نکرده است؟ چرا این تهمت را می‌زنید؟
و...


و اما اگر بنا باشد که بخاطر ذکر روایاتی با ظاهر تحریف حکم به کفر نویسنده بکنیم، پس در ابتدا باید حکم به کفر بخاری مسلم و... و تمامی بزرگان مصنفین اهل تسنن بکنیم. زیرا همه آنها روایاتی را آورده‌اند که دال بر تحریف است:

۴.۱ - روایت ابن‌عباس

در کتب معتبره اهل تسنن روایت زیر را می‌بینیم که صریحا دال بر تحریف است:
عن ابن عباس، قال: قال عمر: اِنَّ اللَّهَ بَعَثَ مُحَمَّدًا صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ بِالْحَقِّ وَاَنْزَلَ عَلَیْهِ الْکِتَابَ فَکَانَ مِمَّا اَنْزَلَ اللَّهُ آیَةُ الرَّجْمِ فَقَرَاْنَاهَا وَعَقَلْنَاهَا وَوَعَیْنَاهَا رَجَمَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ وَرَجَمْنَا بَعْدَهُ فَاَخْشَی اِنْ طَالَ بِالنَّاسِ زَمَانٌ اَنْ یَقُولَ قَائِلٌ وَاللَّهِ مَا نَجِدُ آیَةَ الرَّجْمِ فِی کِتَابِ اللَّهِ فَیَضِلُّوا بِتَرْکِ فَرِیضَةٍ اَنْزَلَهَا اللَّهُ وَالرَّجْمُ فِی کِتَابِ اللَّهِ حَقٌّ عَلَی مَنْ زَنَی اِذَا اُحْصِنَ مِنْ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ اِذَا قَامَتْ الْبَیِّنَةُ اَوْ کَانَ الْحَبَلُ اَوْ الِاعْتِرَافُ ثُمَّ اِنَّا کُنَّا نَقْرَاُ فِیمَا نَقْرَاُ مِنْ کِتَابِ اللَّهِ اَنْ لَا تَرْغَبُوا عَنْ آبَائِکُمْ فَاِنَّهُ کُفْرٌ بِکُمْ اَنْ تَرْغَبُوا عَنْ آبَائِکُمْ اَوْ اِنَّ کُفْرًا بِکُمْ اَنْ تَرْغَبُوا عَنْ آبَائِکُمْ
[۱۲] محمد بن عيسى، الترمذی، سنن ترمزی، ج۲، ص۴۴۲.

از ابن‌عباس نقل شده که گفت: عمر گفت: خداوند رسول خدا را به حق فرستاد و بر او کتاب را نازل کرد. پس در بین آنچه بر وی نازل شده بود آیه سنگسار بود. پس ما آن را خواندیم فهمیدم وبا تمام وجوددرک کردیم. رسول خدا سنگسار کرد. وما هم سنگسار نمودیم. پس ترسیدم که اگر مدتی بر مردم بگذرد کسی بگوید که قسم به خدا ما این آیه را در کتاب خدا نمی‌بینیم. پس به سبب ترک یکی از واجبات الهی به گمراهی بیفتند. و...

۴.۲ - سخن شعرانی

شعرانی از بزرگان اهل تسنن نیز می‌گوید:
ولولا ما یسبق للقلوب الضعیفة ووضع الحکمة فی غیر اهلها لبینت جمیع ما سقط من مصحف عثمان.
[۱۴] الشعرانی، عبدالوهاب، الکبریت الاحمر علی‌ هامش الیواقیت والجواهر، ص۱۴۳.

اگر نبود مشکلاتی که برای قلب‌های ضعیف پیش می‌آید واگر نبود اینکه علم در غیر جایگاهش قرار می‌گرفت، تمامی مواردی را که از قرآن عثمان کم شده است مطرح می‌کردم!!!

۴.۳ - سخن آلوسی

آلوسی، مفسر شهیر اهل تسنن نیز بعد از ذکر روایات تحریف می‌گوید: والروایات فی هذا الباب اکثر من ان تحصی.

۴.۴ - سخن فخرالدین الرازی

روایات در این باب تحریف قرآن پیش از آن است که شمرده شود. و فخرالدین الرازی در تفسیرش می‌گوید:
نقل فی الکتب القدیمة ان ابن مسعود کان ینکر کون سورة الفاتحة من القرآن وکان ینکر کون المعوذتین من القرآن.
در کتاب‌های قدیمی دیده‌ام که: ابن‌مسعود می‌گفت فاتحة الکتاب (سوره حمد) و سوره فلق و ناس از قرآن نیست!!!
پس قبل از اینکه ما جواب بدهیم (که البته جواب دادیم) اهل تسنن باید جواب دهند.


۱. مائده/سوره۵، آیه۴۱.    
۲. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول الکافی، ج۱، ص۴۱۴، بَابٌ فِیهِ نُکَتٌ وَ نُتَفٌ مِنَ التَّنْزِیلِ فِی الْوَلَایةِ.    
۳. ابوزهره، محمد، الامام الصادق، ص۲۹۶.
۴. دراز، محمد عبدالله، مدخل الی القرآن الکریم، ص۳۹-۴۰.    
۵. الهندی الحنفی، محمد رحمت الله بن خلیل الرحمن، اظهار الحق، تعلیق الدکتور احمد حجازی، ج۳، ص۹۲۸.    
۶. الغزالی، أبوحامد، دفاع عن العقیدة والشریعة، ص۲۵۳، طبع مصر عام ۱۹۷۵ الطبعة الرابعة.
۷. الغزالی، أبوحامد، دفاع عن العقیدة والشریعة، ص۲۶۴، طبع مصر عام ۱۹۷۵ الطبعة الرابعة.
۸. بخاری، محمد بن إسماعیل، صحیح البخاری، ج۸، ص۲۵-۲۶.    
۹. مسلم بن الحجاج، أبوالحسن، صحیح مسلم، ج۵، ص۱۳۱۷.    
۱۰. أحمد بن محمد بن حنبل، أبوعبدالله، مسند احمد، ج۱، ص۴۱۴.    
۱۱. السنن الدارمی، عبدالله بن بهرام الدارمی، ج۳، ص۱۴۹۶.    
۱۲. محمد بن عيسى، الترمذی، سنن ترمزی، ج۲، ص۴۴۲.
۱۳. ابن‌حزم، أبومحمد، المحلی، ج۱۱، ص۲۳۶.    
۱۴. الشعرانی، عبدالوهاب، الکبریت الاحمر علی‌ هامش الیواقیت والجواهر، ص۱۴۳.
۱۵. آلوسی، شهاب‌الدین، روح المعانی، ج۱، ص۲۶.    
۱۶. الرازی، فخرالدین، مفاتیح الغیب، ج۱، ص۱۹۰.    



موسسه ولیعصر، برگرفته از مقاله «آیا در کتاب کافی، روایاتی دال بر تحریف وجود دارد؟»    






جعبه ابزار