• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

خشیت (اخلاق)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مقالات مرتبط: خشیت (مقالات مرتبط).
مقالات مشابه: خشیت (علوم دیگر).

ترس از خدا، یکی از مراتب سلوک است که کمتر مرتبه‌ای را می‌توان برای عموم مردم به پایه شرافت آن دانست و این خوف علاوه بر آنکه خود یکی از کمالات معنویه است منشا بسیاری از فضایل نفسانیّه و یکی از عوامل اصلاح‌کننده مهم نفس است بلکه می‌توان آن را سرچشمه تمام اصلاحات و مبدا علاج جمیع امراض روحانی شمرد. انسان مؤمن و سالک الی‌اللّه باید به ‌این منزل خیلی اهمیت دهد و به چیزی که آن را در دل زیاد کند و ریشه آن را در قلب محکم کند خیلی توجه نماید.



ترس یا همان خوف در لغت عبارت است از رنج و تالّم و ناراحتی به سبب انتظار ناملایمتی که در آینده، وقوع آن احتمال دارد و یا بخاطر از دست دادن چیز دوست‌داشتنی است.
[۳] مجتبوی‌، سیدجلال‌الدین، علم اخلاق اسلامی، ‌ ج، ۲ ص۲۵۵، انتشارات حکمت، چاپ: چهارم‌، ۱۳۷۷ ش.



در نزد‌ اندیشمندان اسلامی‌ حقیقت ترس از خدا، همانا ترس آدمی از عدل الهی و اعمال زشت خویش است که باعث می‌شود خداوند از نازل کردن رحمت و خیر خود خودداری کند. امیرالمؤمنین ضمن دعایی در پیشگاه الهی عرضه می‌دارد: ‌ای کسی که امید به او در واقع امید به فضل و احسان اوست و بیمناکی از او در حقیقت ترس از عدالت اوست.
عدالت هم به نوبه خود یک واقعیت ترسناکی نیست. انسان که از عدالت می‌ترسد در حقیقت از خودش می‌ترسد که در گذشته خطایی انجام داده است و یا می‌ترسد که در آینده از حدود خود به حقوق دیگران تجاوز کند و در نتیجه دچار قهر و عذاب الهی شود.
معنی دیگری هم که برای ترس از پروردگار بیان کرده‌اند همان درک عظمت پروردگار است.


خوف دو نوع است:
(اوّل) ترسی که نه از خدا و صفات مقتضی عظمت او ناشی شده و نه از گناهان و جنایات خود بنده، بلکه ناشی از اموری غیر این‌ها باشد ـ مانند ترس از اموری که حتماً واقع خواهد شد و دفع آن از عهده بشر خارج است و یا ترس از اموری که نفس بی‌جهت از آنها می‌ترسد مثل جنّ و مرده و... ـ که تفصیل آن در کتب اخلاقی بیان شده است و این مختصر گنجایش پرداختن به مباحث آن را ندارد.
(دوم) خوفی که ستوده و نیکو می‌باشد و آن ترسی است که از خدا و عظمت او و از خطا و گناه بنده برخاسته است و از فضائل قوه غضبیّه به شمار می‌آید. زیرا قوه عاقله به آن فرمان می‌دهد و آن را نیکو می‌شمرد. بنابراین این‌گونه ترس، حاصل فرمانبرداری غضب از عقل است.
[۹] مجتبوی‌، سیدجلال‌الدین، علم اخلاق اسلامی، ‌ج۲، ص۲۵۵-۲۵۶، انتشارات حکمت، چاپ: چهارم‌، ۱۳۷۷ ش.



ترس از خدا بر سه نوع است:
اول: خوف بنده از عظمت خداوند متعال. بزرگان معرفت، این نوع را خشیت یا رهبت نامند.
دوم: ترس از گناهانی که مرتکب شده و تقصیراتی که از او صادر گشته است.
سوم: خوف از هر دو با هم.


خوف از خدا به معنای ترس از دوری و حجاب و امید به قرب و وصال، نشانه خوف صاحبدلان است که صفات الهی را که مقتضای خوف است می‌شناسند و بر راز این گفتار خدای متعال آگاهند که: «....اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ؛ ای کسانی که‌ ایمان آورده‌اید آنگونه که حق تقوا و پرهیزکاری است از خدا بپرهیزید.»

۵.۱ - کاربرد قرآنی

از بررسی کاربردهای مختلف واژه خشیت در قرآن به دست می‌آید که در پاره‌ای موارد، متعلَّق آن اموری غیر از خدا و شئون الهی است، ولی کاربرد اصلی و متعلَّق خاص آن خدا و شئون الهی است که از آن به کاربرد دینی این واژه تعبیر می‌شود.
بر اساس آیات قرآن مؤمنان سزاوارند که فقط از خداوند خشیت پیشه کنند، به کفار نباید خشیت ورزید، اهل خشیت در زمره کسانی‌اند که امید هدایت‌شدنشان هست، قرآن، ذکر و یادکردی برای آنان است، چنان‌که پوستشان از خواندن آن به لرزه می‌افتد، و چون خشیت ثمره معرفت است، این اهل خشیت‌اند که تذکار به یکتایی خدای آفریننده و مخلوقیت عالم را می‌پذیرند، و پیامبر آنان را هشدار می‌دهد، آمرزش و پاداشی بزرگ نصیب اهل خشیت خواهد شد، آنان رستگار شده، و در بهشت جاودان خواهند آرمید. به‌جز خداوند، از روز قیامت هم باید خشیت پیشه کرد.
تکبر، صفت و خصلت مقابل خشیت است لذا در قصصِ راجع به موسی و فرعون، موسی فرعون را به خشیت‌ورزیدن دعوت می‌کند و حتی خدا به موسی و برادرش هارون فرمان می‌دهد که با فرعون به نرمی سخن بگویند شاید وی تذکار پذیرد یا خشیت پیشه کند.

۵.۱.۱ - مصادیق آیات خشیت

ماده خشی ۴۸ بار در قرآن کریم به کار رفته است که گاهی در خشیت‌های مذموم مانند:
«فَتَرَی الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ یسَارِعُونَ فِیهِمْ یقُولُونَ نَخْشَی أَن تُصِیبَنَا دَآئِرَةٌ؛ کسانی را که در دل‌هایشان بیماری است، می‌گویند: می‌ترسیم حادثه‌ای برای ما اتفاق بیفتد.»
و گاهی در خشیت‌های ممدوح مانند: «إِلَّا تَذْکرَةً لِّمَن یخْشَی؛ آن‌را فقط برای یادآوری کسانی که (خدا) می‌ترسند نازل ساختیم.» استفاده شده است.
در برخی از آیات نیز ار هر دو خشیت یاد شده است، تعداد این آیات به ۷ عدد می‌رسد، مانند آیه: «الْیوْمَ یئِسَ الَّذِینَ کفَرُواْ مِن دِینِکمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْن؛ امروز، کافران از (زوال) آیین شما، مأیوس شدند. بنابراین، از آنها نترسید! و از (مخالفت) من بترسید!»

۵.۱.۲ - اهمیت خشیت ممدوح

قرآن کریم می‌فرماید: «سَیذَّکرُ مَن یخْشَی؛ و بزودی کسی که از خدا می‌ترسد متذکر می‌شود.»
خداوند در این آیه به همراه آیات قبل و بعدش معیار پند گرفتن از قرآن و رستگاری و عدم‌ آنها را خشیت قرار می‌دهد و آنچه معیار بین سعادت و شقاوت انسان باشد پر اهمیت‌ترین مسئله زندگی اوست.
بنابراین اهمیت خشیت به این است که در مسیر سعادت قرار گرفته است، به عبارت دیگر خشیت پیامد علم به خداوند است و مقدمه تکان‌خوردن قلب انسان برای تصمیم‌گیری جدی در جهت زندگی الهی.

۵.۲ - خشیت در روایات

در روایات نیز درباره خشیت بسیار آمده است که چند نمونه از آن را می‌آوریم:
«...من ذرفت عیناه من خشیة الله عزوجل کان له بکل قطرة قطرت من دموعه قصر فی الجنة...؛ هر کسی از خشیت الهی از دیدگانش اشک فرو ریزد برای او به هر قطره‌ای که از دیده‌اش فرو چکد از اشک، قصری در بهشت باشد.»

۵.۲.۱ - حدیث پیامبر

از رسول خدا نقل شده آن کس که از خشیت الهی بگرید از آتش دوزخ دور خواهد شد، به همین سبب پیامبر اکرم خود را دارای بیشترین معرفت و بیشترین خشیت نسبت به خداوند دانسته
[۳۹] احمد بن حنبل، مسند احمد بن حنبل، ج۲، ص۵۰۵، استانبول ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
[۴۰] احمد بن حنبل، مسند احمد بن حنبل، ج۴، ص۱۳۴ـ۱۳۵، استانبول ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
[۴۱] احمد بن حنبل، مسند احمد بن حنبل، ج۶، ص۴۵، استانبول ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
[۴۲] احمد بن حنبل، مسند احمد بن حنبل، ج۶، ص۱۸۱، استانبول ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
و آن‌کس را که چنین باشد نزدیک‌ترین کس به خداوند معرفی کرده است.
[۴۳] عبداللّه‌ بن عبدالرحمان دارمی، سنن‌الدارمی، ج۱، ص۹۷، چاپ محمد احمد دهمان، دمشق: مکتبة‌الاعتدال، (بی‌تا).


۵.۲.۲ - حدیث امام علی

حضرت علی (علیه‌السلام) هم به مسلمانان فرموده که خشیت را شِعار خود یعنی صفتی درونی و مستقر، قرار دهند. همچنین در احادیث، خشیت ورزیدن به خدا، چه آشکار و چه نهان، در زمره سه امری تلقی شده که مایه نجات است، نیز خشیت میراث علم معرفی شده است.
در سخنی از حضرت علی (علیه‌السلام) به خشیت توصیه شده است، اما نه از سر عذرآوری.
علامه مجلسی در توضیح این سخن پنج وجه ذکر کرده و این وجه را که تعذیر (عذرآوردن) به معنای قصور ورزیدن باشد ظاهرتر دانسته است. بدین‌گونه معنای سخن حضرت علی (علیه‌السلام) این است که خشیت شما نباید به‌علت قصور ورزیدن‌های فراوان و بزرگ باشد بلکه باید با بذل تلاش در زمینه عملی همراه باشد.

۵.۲.۳ - حدیث امام صادق

در مصباح‌ الشریعه منسوب به امام صادق (علیه‌السلام) خشیت باب ورود به تقوا تلقی شده و راه خشیت، بزرگداشت خداوند و تمسک به طاعت بی‌شائبه اوامر او و خوف و حذر به همراه پرهیز از محرّمات ذکر شده است.
امام صادق (علیه‌السلام) در توضیح عبارت «لِیَبلُوَکُم اَیُّکُم اَحسَنُ عَمَلا» درست‌ترین عمل است و نه بیشترین عمل و درستی همان خشیت و نیت صادق است. همچنین در حدیثی، چشمی که از خشیت الهی گریسته باشد از جمله چشم‌هایی تلقی شده که در روز قیامت گریان نخواهد بود.
در اصول کافی از امام صادق (علیه‌السّلام) روایت شده که در تفسیر آیه «و لمن خاف مقام ربه جنتان؛» فرموده است: کسی که بداند که خدا او را می‌بیند و آنچه می‌گوید می‌شنود و آنچه از اعمال خوب و بد انجام می‌دهد خبر دارد چنین علمی او را از اعمال زشت باز می‌دارد. این همان کسی است که از مقام پروردگارش می‌ترسد و نفس خود را از پیروی هوا نهی می‌کند.

۵.۲.۴ - جمع‌بندی

اخباری که در برتری و ستایش علم و تقوی و ورع و گریه و رجاء وارد شده دلالت بر فضیلت خوف دارد، زیرا همه‌این‌ها یا سبب خوفند یا مسبّب و اثر آنند، تقوی و ورع حاصل و نتیجه خوف هستند و گریه ثمره و لازمه آن است و رجاء ملازم و همراه آن، زیرا تا کسی امید به محبوبی نداشته باشد از فقدان و گذشتن آن ترسی ندارد و اگر از فوت و فقدان آن نمی‌ترسید آن را دوست نمی‌داشت.
[۵۴] مجتبوی‌، سیدجلال‌الدین، علم اخلاق اسلامی، ‌ج۲، ص۲۷۸، انتشارات حکمت، چاپ: چهارم‌، ۱۳۷۷ ش.



برای خشیت (البته به معنای ممدوحش) عوامل زمینه‌ساز بسیار ذکر شده است که برای نمونه به برخی از آنها اشاره می‌کنیم.

۶.۱ - علم

«إِنَّمَا یخْشَی اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاء؛ حقیقت چنین است، از میان بندگان خدا، تنها دانشمندان از او می‌ترسند.»
خداوند در این آیه و آیات مشابه عامل اصلی خشیت را علم می‌داند و خشیت را نتیجه علم و شناخت خداوند می‌شمارد.
به اعتقاد امام خمینی گاهی به کسی که از حدّ علم به حدّ ایمان رسیده باشد، عالم اطلاق می‌شود و محتمل است آیه شریفه (اِنَّمَا یَخْشَی اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاء) اشاره به آنها باشد. به اعتقاد امام خمینی میزان در شناخت علما خشیت از حق‌تعالی است و نباید گمان کرد علمای مفاهیم و دانشمندان اصطلاحات و عبارات و حافظین کتب، اهل علم بالله و ملائکه و یوم الآخره هستند؛ زیرا در قرآن کریم میزان برای شناخت علما بیان شده است که همین آیه شریفه مذکور است پس هر کس خوف و خشیت از حق‌تعالی ندارد، از زمره علما خارج است. به باور ایشان از علائم عالم ربانی آن است که با آنکه کاملا قیام به عبودیت حق دارد قلبش مملو از خشیت و خوف باشد و نور علم او را هدایت کند به اینکه هر چه قیام به وظایف کند باز قاصر و مقصر است و از عهده شکر نعمت و حقیقت عبادت برنیاید و از اهل زمان خود گریزان و بیم دارد که مبادا آنها او را از طریق الی الله و سفر به عالم آخرت باز دارند. امام خمینی در برخی آثار خود خشوع را از علائم ایمان دانسته و تاکید دارند که هرکس در نماز خاشع نباشد به‌حسب فرموده خداوند از زمره اهل ایمان نیست. اما باتوجه‌به آیه (اَلَمْ یَاْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا اَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ) که تهافت ظاهری با کلام سابق دارد، برای رفع آن سه احتمال وجود دارد:
الف) منظور از مؤمنان، مؤمنان صوری و ظاهری باشد؛ یعنی کسانی که بر اساس اعتقاد صحیحی به خدا و پیامبر ایمان دارند؛ اما نه ایمان حقیقی که ملتزم با خشوع باشد.
ب) از باب آیه (یَا اَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ آمِنُواْ) یعنی دعوت به خشوع و مراتب کامل آن می‌کند؛ یعنی خشوع دارند، اما خشوع کامل نیست.
ج) منظور از مؤمنان، عالمان به عقیده است؛ یعنی علم دارند، اما باور و تصدیق قلبی ندارند و خداوند می‌خواهد که از این مرحله عبور کنند و به مرتبه یقین برسند؛ چنان‌که در آیه شریفه (اِنَّمَا یَخْشَی اللَّهَ) از میان بندگان دانشمندان را کسانی می‌داند که از خداوند خشیت دارند.

۶.۲ - آیات قرآن

«لَوْ أَنزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَی جَبَلٍ لَّرَأَیتَهُ خَاشِعًا؛ اگر این قرآن را بر کوهی نازل می‌کردیم، می‌دیدی که در برابر آن خاشع می‌شود.»
این آیه نشان می‌دهد که رسیدن به حدّ خشیت و پروا داشتن از خدا منوط به تلاوت و فهمیدن آیات قرآن است، پس اگر این آیات بر کوه نازل می‌شد می‌هراسید و می‌شکافت.

۶.۳ - ایمان و عمل صالح

«إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ... ذَلِک لِمَنْ خَشِی رَبَّهُ؛ کسانی که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند،... و این (مقام اولا) برای کسی است که از پروردگارش بترسد»!
در این آیات خداوند ایمان و عمل صالح را جزء‌ اسباب خشیت می‌داند و سعادت اخروی را نتیجه آن می‌شمارد.


بر اساس این نوع ترس، هر وقت که دل آدمی به یاد خدا بیفتد:
اولین اثرش این است که ملتفت تقصیرها و گناهان خود گشته، آنچنان متاثر شود که عکس‌العملش در جوارح، لرزه‌اندام باشد.
دومین اثرش این است که متوجه پروردگارش می‌شود که هدف نهائی فطرت اوست و در نتیجه خاطرش سکون یافته و بیاد او دلش آرامش می‌یابد.
سومین اثر، ریزش گناهانش است.
[۶۹] مجتبوی‌، سیدجلال‌الدین، علم اخلاق اسلامی، ‌ج۲، ص۲۷۶، انتشارات حکمت، چاپ: چهارم‌، ۱۳۷۷ ش.
(«چون دل مؤمن از ترس خدا بلرزد خطاهای او مانند برگ درخت فرو ریزد.)
چهارمین اثرش عدم دخول در آتش سوزان جهنم است.
[۷۰] مجتبوی‌، سیدجلال‌الدین، علم اخلاق اسلامی، ‌ج۲، ص۲۷۶، انتشارات حکمت، چاپ: چهارم‌، ۱۳۷۷ ش.
(«کسی که از خوف خدا بگرید داخل جهنّم نمی‌شود مگر اینکه شیر دوشیده به پستان باز گردد»)
پنجمین اثرش دل‌کندن از دنیا است. (امام صادق (علیه‌السّلام): «هر که خدا را شناسد از او بترسد، و هر که از خدا بترسد دل از دنیا بر کند» )
ششمین اثر اینکه خدای تعالی برای او راه نجات قرار می‌دهد. («وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجا؛»)


برای تقویت خوف پسندیده راه کارهایی ارائه شده که عبارت است از:
(اوّل) اینکه در تحصیل یقین، یعنی ایمان قوی به خدا و آخرت و بهشت و دوزخ و حساب و عقاب بکوشد. بدون تردید یقین به عذاب‌های جهنم در قبال اعمال ناشایست و ثواب‌های بهشتی در ازای طاعات و عبادات، انگیزه ترس از دوزخ و امید به بهشت است. یقین سبب خوف است و نخست باید علت را به دست آورد تا معلول حاصل شود.
(دوم) اینکه همواره در احوال قیامت و انواع عذاب‌های آخرت بیندیشد و به مواعظ هشداردهنده گوش فرا دهد و در حالات خائفان بنگرد و با آنان معاشرت کند و سرگذشت و داستان‌های ایشان را بشنود. این‌هاست که دل را به سوی خوف از عذاب الهی می‌کشاند. و این خوف عامّه مردم است که به مجرّد ایمان به بهشت و دوزخ به عنوان پاداش و سزای طاعت و معصیت حاصل می‌شود.
خوف، ثمره معرفت به خدا و صفات جلال و جمال اوست و کسی که توانایی رسیدن به ‌این مقام ندارد لااقل شنیدن اخبار خائفان و مطالعه احوال ایشان را ترک نکند که خالی از تاثیر نیست.
(سوم) اینکه بداند که آگاهی بر کُنه صفات خدا محال است و احاطه به کنه امور نیز در قدرت بشر نیست. زیرا این مطلب به مشیّت الهی ارتباط دارد که از حدّ معقول ما خارج است.
[۷۳] مجتبوی‌، سیدجلال‌الدین، علم اخلاق اسلامی، ‌ ج۲، ص۲۸۵ـ۸۳، ۱۳۷۷، انتشارات حکمت، چاپ: چهارم‌، ش.



آنچه در ستایش خوف گفته شد در وقتی است که از حدّ تجاوز نکند و اگر از حدّ بگذرد مذموم و ناپسند است و شکّی نیست خوفی که به یاس و ناامیدی برسد آدمی را از عمل باز می‌دارد. زیرا نشاط خاطر را که انگیزه عمل است از میان می‌برد و کسالت را که مانع از عمل است پدید می‌آورد و چنین خوفی محض فساد و نقص و عین قصور و خسران است و در نظر عقل و شرع مطلقا هیچ رجحانی ندارد.
خوف پسندیده آن است که آدمی را با حفظ حیات و تندرستی و سلامت عقل به عمل رهنمون شود. و اگر از حدّ بگذرد مرضی است که باید آن را علاج کرد. یکی از مشایخ عرفا به مریدان ریاضت‌کش خود که روزهائی گرسنه مانده بودند گفت: عقل خود را حفظ کنید، که خدای تعالی را ولیّ ناقص‌العقل نخواهد بود.
[۷۵] مجتبوی‌، سیدجلال‌الدین، علم اخلاق اسلامی، ‌ ج۲، ص۲۸۰ـ۲۸۱، انتشارات حکمت، چاپ: چهارم‌، ۱۳۷۷ ش.



۱. جرجانی، سیدشریف علی بن محمد، التعریفات، ص۱۱۸.    
۲. عسکری، ابو هلال، الفروق اللغویه، ص۲۴۱.    
۳. مجتبوی‌، سیدجلال‌الدین، علم اخلاق اسلامی، ‌ ج، ۲ ص۲۵۵، انتشارات حکمت، چاپ: چهارم‌، ۱۳۷۷ ش.
۴. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القران، ج۱۱، ص۳۵۵.    
۵. علامه مجلسی، بحار الانوار، ج۹۱، ص۱۰۷.    
۶. مطهری، مرتضی، مجموعه‌ آثار استاد شهید مطهری، ج‌۲۳، ص۶۹۱، انتشارات صدرا.    
۷. مطهری، مرتضی، مجموعه‌ آثار استاد شهید مطهری، ج‌۲۷، ص۵۲۷، انتشارات صدرا.    
۸. نراقی‌، ملا احمد، معراج السعاده، ص۱۷۰، انتشارات هجرت، چاپ پنجم‌، ۱۳۷۷ ش.    
۹. مجتبوی‌، سیدجلال‌الدین، علم اخلاق اسلامی، ‌ج۲، ص۲۵۵-۲۵۶، انتشارات حکمت، چاپ: چهارم‌، ۱۳۷۷ ش.
۱۰. نراقی‌، ملا احمد، معراج السعاده، ص۱۸۱، انتشارات هجرت، چاپ:پنجم‌، ۱۳۷۷ ش.    
۱۱. آل عمران/سوره۳، آیه۱۰۲.    
۱۲. نساء/سوره۴، آیه۲۵.    
۱۳. توبه/سوره۹، آیه۲۴.    
۱۴. کهف/سوره۱۸، آیه۸۰.    
۱۵. طه/سوره۲۰، آیه۹۴.    
۱۶. توبه/سوره۹، آیه۱۳.    
۱۷. بقره/سوره۲، آیه۱۵۰.    
۱۸. مائده/سوره۵، آیه۳.    
۱۹. توبه /سوره۹، آیه۱۸.    
۲۰. طه/سوره۲۰، آیه۳.    
۲۱. زمر/سوره۳۹، آیه۲۳.    
۲۲. رعد/سوره۱۳، آیه۱۹۲۱.    
۲۳. فاطر/سوره۳۵، آیه۲۸.    
۲۴. اعلی/سوره۸۷، آیه۱۰.    
۲۵. فاطر/سوره۳۵، آیه۱۸.    
۲۶. یس/سوره۳۶، آیه۱۱.    
۲۷. ملک/سوره۶۷، آیه۱۲.    
۲۸. نور/سوره۲۴، آیه۵۲.    
۲۹. بیّنه/سوره۹۸، آیه۸.    
۳۰. لقمان/سوره۳۱، آیه۳۳.    
۳۱. نازعات/سوره۷۹، آیه۴۵.    
۳۲. نازعات/سوره۷۹، آیه۱۹.    
۳۳. طه/سوره۲۰، آیه۴۴.    
۳۴. مائده/سوره۵، آیه۵۲.    
۳۵. طه/سوره۲۰، آیه۳.    
۳۶. مائده/سوره۵، آیه۳.    
۳۷. اعلی/سوره۸۷، آیه۱۰.    
۳۸. من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۱۷.    
۳۹. احمد بن حنبل، مسند احمد بن حنبل، ج۲، ص۵۰۵، استانبول ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
۴۰. احمد بن حنبل، مسند احمد بن حنبل، ج۴، ص۱۳۴ـ۱۳۵، استانبول ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
۴۱. احمد بن حنبل، مسند احمد بن حنبل، ج۶، ص۴۵، استانبول ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
۴۲. احمد بن حنبل، مسند احمد بن حنبل، ج۶، ص۱۸۱، استانبول ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
۴۳. عبداللّه‌ بن عبدالرحمان دارمی، سنن‌الدارمی، ج۱، ص۹۷، چاپ محمد احمد دهمان، دمشق: مکتبة‌الاعتدال، (بی‌تا).
۴۴. امام علی (علیه‌السلام)، نهج‌البلاغه، ص۵۱، خطبه ۶۶.    
۴۵. ابن‌بابویه، محمد بن علی، الخصال، ج۱، ص۸۴، چاپ علی‌اکبر غفاری، قم ۱۳۶۲ش.    
۴۶. ابن ‌فهد حلّی، عدّة‌الداعی و نجاح‌الساعی، ج۱، ص۶۸، چاپ احمد موحدی قمی، قم، مکتبة الوجدانی، (بی‌تا).    
۴۷. امام علی (علیه‌السلام)، نهج‌البلاغه، ص۲۲، خطبه ۲۳.    
۴۸. مجلسی، بحار الانوار، ج۶۹، ص۲۹۳.    
۴۹. مصباح‌الشریعة، (منسوب به) امام جعفرصادق (ع)، ج۱، ص۲۳، بیروت:مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۰/۱۹۸۰.    
۵۰. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۱۶.    
۵۱. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۸۰.    
۵۲. رحمن/سوره۵۵، آیه۴۶.    
۵۳. کلینی، یعقوب، اصول کافی، ج۲، ص۷۰، ح۱۰.    
۵۴. مجتبوی‌، سیدجلال‌الدین، علم اخلاق اسلامی، ‌ج۲، ص۲۷۸، انتشارات حکمت، چاپ: چهارم‌، ۱۳۷۷ ش.
۵۵. فاطر/سوره۳۵، آیه۲۸.    
۵۶. قرائتی، محسن، تفسیر نور،‌ ج۹، ص۴۹۵.    
۵۷. فاطر/ سوره۳۵، آیه ۲۸.    
۵۸. خمینی، روح‌الله، آداب الصلاة، ص۱۵، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۵۹. خمینی، روح‌الله، شرح چهل حدیث، ص۳۹۲-۳۹۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۶۰. خمینی، روح‌الله، شرح چهل حدیث، ص۳۸۰-۳۸۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۶۱. حدید/سوره۵۷، آیه ۱۶.    
۶۲. نساء/سوره۴، آیه ۱۳۶.    
۶۳. فاطر/ سوره۳۵، آیه ۲۸.    
۶۴. خمینی، روح‌الله، آداب الصلاة، ص۱۴-۱۵، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۶۵. حشر/سوره۵۹، آیه۲۱.    
۶۶. مدرسی، سیدمحمدتقی، تفسیر هدایت، ج۱۵، ص۳۰۳.    
۶۷. فاطر/سوره۹۸، آیه۷ و ۸.    
۶۸. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القران، ج۱۱، ص۳۵۵.    
۶۹. مجتبوی‌، سیدجلال‌الدین، علم اخلاق اسلامی، ‌ج۲، ص۲۷۶، انتشارات حکمت، چاپ: چهارم‌، ۱۳۷۷ ش.
۷۰. مجتبوی‌، سیدجلال‌الدین، علم اخلاق اسلامی، ‌ج۲، ص۲۷۶، انتشارات حکمت، چاپ: چهارم‌، ۱۳۷۷ ش.
۷۱. کلینی، یعقوب، اصول کافی، ج۲، ص۶۸، ح۴، تحقیق علی‌اکبر غفاری، نشر دارالکتب الاسلامیة، چاپ ششم، ۱۳۷۵ش.    
۷۲. طلاق/سوره۶۵، آیه۲.    
۷۳. مجتبوی‌، سیدجلال‌الدین، علم اخلاق اسلامی، ‌ ج۲، ص۲۸۵ـ۸۳، ۱۳۷۷، انتشارات حکمت، چاپ: چهارم‌، ش.
۷۴. نراقی‌، ملا احمد، معراج السعادة، صص:۱۹۳۱۹۱، انتشارات هجرت، چاپ:پنجم‌، ۱۳۷۷ ش.    
۷۵. مجتبوی‌، سیدجلال‌الدین، علم اخلاق اسلامی، ‌ ج۲، ص۲۸۰ـ۲۸۱، انتشارات حکمت، چاپ: چهارم‌، ۱۳۷۷ ش.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «ترس از خدا»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۰۳/۳۱.    
• دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی.






جعبه ابزار