• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حکم احترام (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



یکی از احکام الهی احترام گذاشتن به انبیاء، مؤمنان، قرآن و ... است. آیات مرتبط با حکم احترام عبارتند از:



لزوم زنده نگهداشتن ياد انبیا و ارج نهادن بر كوششهاى آنان:
۱. «قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ سَلامٌ عَلى‌ عِبادِهِ الَّذِينَ اصْطَفى‌ ...؛بگو حمد مخصوص خداست و سلام (و درود) بر بندگان برگزيده‌ اش....»
۲. «وَ سَلامٌ عَلَى الْمُرْسَلِينَ؛و سلام بر رسولان.»پايان سرگذشت پيامبران با درود و سلام بر آن بزرگواران، بيانگر تكريم و زنده نگهداشتن ياد آنان است‌

۱.۱ - احترام از سوی پیامبراسلام

لزوم ياد انبيا و بزرگداشت آنان، از جانب پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله:
۱. «وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ إِبْراهِيمَ إِنَّهُ كانَ صِدِّيقاً نَبِيًّا؛در اين كتاب از ابراهیم ياد كن كه او بسيار راستگو و پيامبر خدا بود.»
۲. «وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ مُوسى‌ إِنَّهُ كانَ مُخْلَصاً وَ كانَ رَسُولًا نَبِيًّا؛در اين كتاب (آسماني) از موسی ياد كن، كه او مخلص بود، و رسول و پيامبر والامقامي.»
۳. «وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ إِسْماعِيلَ إِنَّهُ كانَ صادِقَ الْوَعْدِ وَ كانَ رَسُولًا نَبِيًّا؛در كتاب آسماني خود از اسماعیل ياد كن كه او در وعده‌ هايش صادق و رسول و پيامبر بزرگي بود.»
۴. «وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ إِدْرِيسَ إِنَّهُ كانَ صِدِّيقاً نَبِيًّا؛و در اين كتاب (نيز) از ادریس ياد كن، او بسيار راستگو و پيامبر بزرگي بود.»
۵. «اصْبِرْ عَلى‌ ما يَقُولُونَ وَ اذْكُرْ عَبْدَنا داوُدَ ذَا الْأَيْدِ إِنَّهُ أَوَّابٌ؛در برابر آنچه مي‌گويند شكيبا باش، و به خاطر بياور بنده ما داود صاحب قدرت و توبه كار را.»
۶. «وَ اذْكُرْ عَبْدَنا أَيُّوبَ إِذْ نادى‌ رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الشَّيْطانُ بِنُصْبٍ وَ عَذابٍ؛به خاطر بياور بنده ما ایوب را، هنگامي كه پروردگارش را خوانده كه شیطان مرا به رنج و عذاب افكنده.»
۷. «وَ اذْكُرْ عِبادَنا إِبْراهِيمَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ أُولِي الْأَيْدِي وَ الْأَبْصارِ وَ اذْكُرْ إِسْماعِيلَ وَ الْيَسَعَ وَ ذَا الْكِفْلِ وَ كُلٌّ مِنَ الْأَخْيارِ؛و به خاطر بياور بندگان ما ابراهيم و اسحاق و یعقوب را صاحبان دستهاي (نيرومند) و چشمهاي (بينا). و به خاطر بياور اسماعيل و الیسع و ذالکفل را كه همه از نیکان بودند. »
۸. «وَ اذْكُرْ أَخا عادٍ إِذْ أَنْذَرَ قَوْمَهُ بِالْأَحْقافِ وَ قَدْ خَلَتِ النُّذُرُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ؛(سرگذشت هود) برادر قوم عاد را به آنها يادآوري كن، آن زمان كه قومش را در سرزمین «احقاف» انذار كرد، در حالي كه پيامبران زيادي قبل از او در گذشته‌ هاي دور و نزديك آمده بودند كه جز خداوند يگانه را نپرستيد، من بر شما از عذاب روز بزرگي مي‌ترسم.»


وجوب و لزوم رعایت حرمت و تعظیم شعائر الله، از سوی مؤمنان:
۱. «یـایها الذین ءامنوا لاتحلوا شعـئر الله..؛ اى كسانى كه ایمان آورده‌اید، حرمت نشانه‌هاى ( توحید و پرستش) خدا (مانند اعمال حج و عمره و مكان‌هاى آن عبادات) را نشكنید....»
۲. «ذلک ومن یعظم حرمـت الله فهو خیر له عند ربه...؛ این است (حجّى كه بر ابراهیم و بر تو نوشتیم)، و هر كس برنامه‌هاى محترم خدا را بزرگ شمارد براى او در نزد پروردگارش بهتر است....»

۲.۱ - حکم احترام شعائر حج

لزوم رعايت حرمت و تعظيم شعائر حج از سوى مؤمنان:
«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُحِلُّوا شَعائِرَ اللَّهِ وَ لَا الشَّهْرَ الْحَرامَ وَ لَا الْهَدْيَ وَ لَا الْقَلائِدَ وَ لَا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرامَ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ وَ رِضْواناً وَ إِذا حَلَلْتُمْ فَاصْطادُوا ... وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ؛اي كساني كه ايمان آورده‌ ايد شعاير الهي (و مراسم حج را محترم بشمريد و مخالفت با آنها) را حلال ندانيد و نه ماه حرام را، و نه قربانيهاي بينشان، و نشاندار، و نه آنها كه به قصد خانه خدا براي بدست آوردن فضل پروردگار و خشنودي او مي‌آيند، اما هنگامي كه از احرام بيرون آمديد صيد كردن براي شما مانعي ندارد، و خصومت به جمعيتي كه شما را از آمدن به مسجد الحرام (در سال حديبيه) مانع شدند نبايد شما را وادار به تعدي و تجاوز كند و (همواره) در راه نيكي و پرهيزگاري با هم تعاون كنيد و (هرگز) در راه گناه و تعدي همكاري ننمائيد و از خدا پروا كنيد كه مجازاتش شديد است.»
«شعائر» جمع «شعيرة» به معناى علامت، و مقصود از آن، اعلام و مناسك حج است.


لزوم احترام به دانشمندان:
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا قِيلَ لَكُمْ تَفَسَّحُوا فِي الْمَجالِسِ فَافْسَحُوا يَفْسَحِ اللَّهُ لَكُمْ وَ إِذا قِيلَ انْشُزُوا فَانْشُزُوا يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ‌ ...؛اي كساني كه ايمان آورده‌ ايد هنگامي كه به شما گفته شود مجلس ‌ را وسعت بخشيد (و به تازه واردها جا دهيد) وسعت بخشيد، خداوند (بهشت را) براي شما وسعت مي‌بخشد، و هنگامي كه گفته شود برخيزيد برخيزيد، اگر چنين كنيد خداوند آنها را كه ايمان آورده‌ اند و كساني را كه از علم بهره دارند درجات عظيمي مي‌بخشد.»
بنا بر قولى، مقصود از «درجات» درجات در مجلس رسول‌خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله است. خداى سبحان فرمان داده كه پيامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله عالمان را نسبت به مؤمنان غير عالم، به خويشتن نزديكتر نمايد تا فضل علما بر غيرشان آشكار گردد. برخى مفسّران فرموده‌اند: دلالت آيه بر تعظيم علما و ارج نهادن به آنان مخفى نيست.


لزوم احترام به قوانین عمومى، حتّى در جوامع غير دينى:
فَبَدَأَ بِأَوْعِيَتِهِمْ قَبْلَ وِعاءِ أَخِيهِ ثُمَّ اسْتَخْرَجَها مِنْ وِعاءِ أَخِيهِ كَذلِكَ كِدْنا لِيُوسُفَ ما كانَ لِيَأْخُذَ أَخاهُ فِي دِينِ الْمَلِكِ إِلَّا أَنْ يَشاءَ اللَّهُ‌ ... در اين هنگام (يوسف) قبل از بار برادرش به كاوش بارهاي آنها پرداخت، و سپس آنرا از بار برادرش ‌ بيرون آورد، اينگونه راه چاره به يوسف ياد داديم او هرگز نمي‌توانست برادرش را مطابق آئين ملك (مصر) بگيرد مگر آنكه خدا بخواهد....»
از «ما كان ليأخذ اخاه فى دين الملك» استفاده مى‌شودكه حضرت یوسف علیه‌السلام طبق قانون مصريان حق نداشت برادرش را به جرم سرقت پيش خود نگه دارد، لذا براى پرهيز از مخالفت با آن قانون، با استناد به قانون برادران خود كه گفتند: سارق را بايد به بردگى گرفت برادرش را پيش خود نگه داشت‌.


ضرورت حفظ احترام قرآن:
۱. «وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتابِ أَنْ إِذا سَمِعْتُمْ آياتِ اللَّهِ يُكْفَرُ بِها وَ يُسْتَهْزَأُ بِها فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ إِنَّكُمْ إِذاً مِثْلُهُمْ إِنَّ اللَّهَ جامِعُ الْمُنافِقِينَ وَ الْكافِرِينَ فِي جَهَنَّمَ جَمِيعاً؛خداوند در قرآن (اين حكم را) بر شما فرستاده كه هنگامي كه بشنويد افرادي آيات خدا را انكار و استهزا مي‌نمايند با آنها ننشينيد تا به سخن دگري بپردازند، زيرا در اين صورت شما هم مثل آنان خواهيد بود، خداوند منافقان و كافران را همگي در دوزخ جمع مي‌كند.»
۲. «وَ إِذا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آياتِنا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ‌ ...؛هر وقت كساني را كه آيات ما را استهزاء مي‌كنند مشاهده نمائي از آنها روي بگردان....» مقصود از «يخوضون فى آياتنا» به سخريّه گرفتن قرآن و لزوم اعراض از استهزاگران قرآن براى احترام است‌.
۳. «وَ إِذا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ؛هنگامي كه قرآن خوانده شود گوش فرا دهيد و خاموش باشيد تا مشمول رحمت خدا شويد.»
۴. «إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ‌ فِي كِتابٍ مَكْنُونٍ‌ لا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ؛كه آن قرآن كريمي است. كه در كتاب محفوظ جاي دارد. و جز پاكان نمي‌توانند آن را مس كنند.»


مؤمنان، موظّف به حفظ احترام پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله
[۲۶] برای توضیح بیشتر به مقاله حکم اذیت (قرآن)، اذیّت محمّد صلی‌الله‌علیه‌وآله‌ رجوع کنید.
:
۱. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَقُولُوا راعِنا وَ قُولُوا انْظُرْنا وَ اسْمَعُوا وَ لِلْكافِرِينَ عَذابٌ أَلِيمٌ؛اي افراد با ايمان (هنگامي كه از پيغمبر تقاضاي مهلت براي درك آيات قرآن مي‌كنيد) نگوئيد «راعنا» بلكه بگوئيد «انظرنا» (زيرا كلمه اول هم به معني ما را مهلت بده و هم بمعني «ما را تحميق كن» مي‌باشد و دستاويزي براي دشمنان است) و آنچه به شما دستور داده مي‌شود بشنويدو برای کافران عذاب دردناکی است.»
۲. «مِنَ الَّذِينَ هادُوا يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ وَ يَقُولُونَ سَمِعْنا وَ عَصَيْنا وَ اسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ وَ راعِنا لَيًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَ طَعْناً فِي الدِّينِ وَ لَوْ أَنَّهُمْ قالُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا وَ اسْمَعْ وَ انْظُرْنا لَكانَ خَيْراً لَهُمْ وَ أَقْوَمَ وَ لكِنْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ فَلا يُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِيلًا؛بعضي از يهود، سخنان را از محل خود تحريف مي‌كنند؛ و (به جاي اينكه بگويند: «شنيديم و اطاعت كرديم)، مي‌گويند: «شنيديم و مخالفت كرديم و (نيز مي‌گويند:) بشنو! كه هرگز نشنوي! و (از روي تمسخر مي‌گويند:) راعنا ( ما را تحميق كن!) تا با زبان خود، حقايق را بگردانند و در آئين خدا، طعنه زنند ولي اگر آنها (به جاي اين همه لجاجت) مي‌گفتند: شنيديم و اطاعت كرديم؛ و سخنان ما را بشنو و به ما مهلت ده (تا حقايق را درك كنيم)، براي آنها بهتر، و با واقعيت سازگارتر بود. ولي خداوند، آنها را بخاطر كفرشان، از رحمت خود دور ساخته است؛ از اين رو جز عده كمي ايمان نمي‌آورند.»
۳. «الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَ‌ ... فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي‌ أُنْزِلَ مَعَهُ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ؛آنها كه از فرستاده (خدا) پيامبر «امي» پيروي مي‌كنند... آنها كه به او ايمان آوردند و حمايتش كردند و ياريش نمودند و از نوري كه با او نازل شده پيروي كردند آنان رستگارانند»
۴. «لا تَجْعَلُوا دُعاءَ الرَّسُولِ بَيْنَكُمْ كَدُعاءِ بَعْضِكُمْ بَعْضاً ...؛دعوت پيامبر را در ميان خود مانند دعوت بعضي از شما نسبت به بعضي ديگر تلقي نكنيد....»
۵. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلَّا أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ إِلى‌ طَعامٍ غَيْرَ ناظِرِينَ إِناهُ وَ لكِنْ إِذا دُعِيتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا وَ لا مُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيثٍ إِنَّ ذلِكُمْ كانَ يُؤْذِي النَّبِيَّ فَيَسْتَحْيِي مِنْكُمْ وَ اللَّهُ لا يَسْتَحْيِي مِنَ الْحَقِّ وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ ذلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ وَ ما كانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَ لا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْواجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَداً إِنَّ ذلِكُمْ كانَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِيماً؛... و شما حق نداريد رسول خدا را آزار دهيد و نه هرگز همسران او را بعد از او به همسري خود در آوريد كه اين كار نزد خدا عظيم است!»
۶. «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِيماً؛خداوند و فرشتگانش بر پيامبر درود مي‌فرستند، اي كساني كه ايمان آورده‌ ايد بر او درود فرستيد و سلام گوئيد و تسليم فرمانش باشيد.»
۷. «إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهِيناً؛آنها كه خدا و پيامبرش را ايذاء مي‌كنند خداوند آنها را از رحمت خود در دنيا و آخرت دور مي‌سازد، و براي آنان عذاب خوار كننده‌ اي آماده كرده است.»
۸. «إِنَّا أَرْسَلْناكَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِيراً لِتُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تُعَزِّرُوهُ وَ تُوَقِّرُوهُ‌ ...؛ما تو را به عنوان گواه و بشارت دهنده و بيم دهنده فرستاديم.تا به خدا و رسولش ايمان بياوريد و از او دفاع كنيد، او را بزرگ داريد....»بنا بر قولى، ضماير به «رسوله» برمى‌گردد.
۹. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُكُمْ وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ‌ إِنَّ الَّذِينَ يَغُضُّونَ أَصْواتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ أُولئِكَ الَّذِينَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوى‌ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظِيمٌ‌ إِنَّ الَّذِينَ يُنادُونَكَ مِنْ وَراءِ الْحُجُراتِ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْقِلُونَ‌ وَ لَوْ أَنَّهُمْ صَبَرُوا حَتَّى تَخْرُجَ إِلَيْهِمْ لَكانَ خَيْراً لَهُمْ‌ ...؛ اي كساني كه ايمان آورده‌ ايد صداي خود را فراتر از صداي پيامبر نكنيد، و در برابر او بلند سخن مگوئيد (و داد و فرياد نزنيد) آنگونه كه بعضي از شما در برابر بعضي مي‌كنند، مبادا اعمال شما نابود گردد در حالي كه نمي‌دانيد!(ولي) كساني كه تو را از پشت حجرهها بلند صدا مي‌زنند اكثرشان نمي‌فهمند! هر گاه آنها صبر مي‌كردند تا خود به سراغشان آئي براي آنها بهتر بود ....»


لزوم حفظ حرمت مهمان و پرهيز از بى‌حرمتى به او:
۱. «... وَ لا تُخْزُونِ فِي ضَيْفِي أَ لَيْسَ مِنْكُمْ رَجُلٌ رَشِيدٌ؛... و مرا در مورد ميهمانهايم رسوا مسازيد، آيا در ميان شما يك مرد رشيد وجود ندارد؟!»كاربرد كلمه «ضيف» از سوى لوط علیه‌السلام براى دست برداشتن قومش از تعرّض به مهمانان، گوياى اين حقيقت است كه مهمان نزد او داراى احترام است‌
۲. «قالَ إِنَّ هؤُلاءِ ضَيْفِي فَلا تَفْضَحُونِ‌ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ لا تُخْزُونِ؛ (لوط) گفت اينها ميهمانان منند، آبروي مرا نريزيد!و از خدا بپرهيزيد و مرا شرمنده نسازيد!»
۳. «هَلْ أَتاكَ حَدِيثُ ضَيْفِ إِبْراهِيمَ الْمُكْرَمِينَ‌ إِذْ دَخَلُوا عَلَيْهِ فَقالُوا سَلاماً قالَ سَلامٌ قَوْمٌ مُنْكَرُونَ‌ فَراغَ إِلى‌ أَهْلِهِ فَجاءَ بِعِجْلٍ سَمِينٍ؛آيا خبر مهمانهاي بزرگوار ابراهیم به تو رسيده است ؟ در آن زمان كه بر او وارد شدند و گفتند: سلام بر تو! او گفت سلام بر شما كه جمعيتي ناشناخته‌ ايد!و به دنبال آن پنهاني به سوي خانواده خود رفت و گوساله فربه (و برياني را براي آنها) آورد.»

۷.۱ - حکم بی‌احترامی به مهمان

لزوم اجتناب از بى‌حرمتى مهمان در حضور میزبان:
۱. «... فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ لا تُخْزُونِ فِي ضَيْفِي أَ لَيْسَ مِنْكُمْ رَجُلٌ رَشِيدٌ؛... از خدا بترسيد و مرا در مورد ميهمانهايم رسوا مسازيد، آيا در ميان شما يك مرد رشيد وجود ندارد؟!»
۲. «قالَ إِنَّ هؤُلاءِ ضَيْفِي فَلا تَفْضَحُونِ‌ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ لا تُخْزُونِ؛ (لوط) گفت اينها ميهمانان منند، آبروي مرا نريزيد!و از خدا بپرهيزيد و مرا شرمنده نسازيد!»

۷.۲ - حکم احترام با پذیرایی

شايسته بودن احترام مهمان، با پذیرایی نمودن از وى:
«هَلْ أَتاكَ حَدِيثُ ضَيْفِ إِبْراهِيمَ الْمُكْرَمِينَ‌ إِذْ دَخَلُوا عَلَيْهِ فَقالُوا سَلاماً قالَ سَلامٌ قَوْمٌ مُنْكَرُونَ‌ فَراغَ إِلى‌ أَهْلِهِ فَجاءَ بِعِجْلٍ سَمِينٍ؛آيا خبر مهمانهاي بزرگوار ابراهیم به تو رسيده است ؟ در آن زمان كه بر او وارد شدند و گفتند: سلام بر تو! او گفت سلام بر شما كه جمعيتي ناشناخته‌ ايد!و به دنبال آن پنهاني به سوي خانواده خود رفت و گوساله فربه (و برياني را براي آنها) آورد.»


احکام احترام به میزبان با توجه به آیاتقران عبارتد از:

۸.۱ - زمان حضور در خانه میزبان

ناروايى حضور مهمان در خانه ميزبان، پيش از موعد:
«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلَّا أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ إِلى‌ طَعامٍ غَيْرَ ناظِرِينَ إِناهُ وَ لكِنْ إِذا دُعِيتُمْ فَادْخُلُوا ...؛اي كساني كه ايمان آورده‌ ايد! در بيوت پيامبر داخل نشويد مگر به شما اجازه براي صرف غذا داده شود (مشروط بر اينكه قبل از موعد نيائيد و) در انتظار وقت غذا ننشينيد، اما هنگامي كه دعوت شديد داخل شويد....»
نهى «لاتدخلوا ...» شامل خانه‌هاى مؤمنان هم مى‌شود، بنابراين ورود به خانه‌هاى‌شان تنها با اذن و در موعد غذا خوردن نه پيش از آن جايز خواهد بود.

۸.۲ - زمان ترک خانه میزبان

مطلوبيّت ترك خانه ميزبان از سوى ميهمان، پس از صرف غذا:
«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلَّا أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ إِلى‌ طَعامٍ غَيْرَ ناظِرِينَ إِناهُ‌ ... فَإِذا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا ...؛اي كساني كه ايمان آورده‌ ايد! در بيوت پيامبر داخل نشويد مگر به شما اجازه براي صرف غذا داده شود (مشروط بر اينكه قبل از موعد نيائيد و) در انتظار وقت غذا ننشينيد... و وقتي غذا خورديد پراكنده شويد....»

۸.۳ - حکم نپذیرفتن مهمان

جواز نپذيرفتن مهمان و اجازه ندادن به كسى، براى ورود به خانه و محلّ سکونت خود:
«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُيُوتاً غَيْرَ بُيُوتِكُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَ تُسَلِّمُوا عَلى‌ أَهْلِها ... ارْجِعُوا فَارْجِعُوا هُوَ أَزْكى‌ لَكُمْ‌ ...؛اي كساني كه ايمان آورده‌ ايد در خانه‌ هائي غير از خانه خود وارد نشويد تا اجازه بگيريد و بر اهل آن خانه سلام كنيد... و اگر گفته شود بازگرديد، بازگرديد، كه براي شما پاكيزه تر است....»


پيامبر صلى‌الله‌عليه‌و آلهموظّف به احترام و بزرگداشت مؤمنان:
۱. «وَ إِذا جاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآياتِنا فَقُلْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ‌ ...؛ هر گاه کسانی که به آیات ما ایمان دارند نزد تو آیند، به آنها بگو: سلام بر شما ...»
۲.«... وَ اخْفِضْ جَناحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ؛ ... و بال (عطوفت) خود را برای مؤمنین فرود آر.»
۳. «وَ اخْفِضْ جَناحَكَ لِمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ؛ و بال و پر خود را برای مؤمنانی که از تو پیروی می‌کنند بگستر!»

۹.۱ - حکم احترام مؤمن در مجالس

لزوم احترام و حفظ حرمت مؤمنان در مجالس:
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا قِيلَ لَكُمْ تَفَسَّحُوا فِي الْمَجالِسِ فَافْسَحُوا يَفْسَحِ اللَّهُ لَكُمْ وَ إِذا قِيلَ انْشُزُوا فَانْشُزُوا ....‌ای کسانی که ایمان آورده‌اید! هنگامی که به شما گفته شود: مجلس را وسعت بخشید (و به تازه واردها جا دهید)، وسعت بخشید، خداوند (بهشت را) برای شما وسعت می‌بخشد و هنگامی که گفته شود: برخیزید، برخیزید....»

۹.۲ - حکم بی‌احترامی به مؤمن

روا نبودن بى‌احترامى به مؤمن:
«عَبَسَ وَ تَوَلَّى‌ أَنْ جاءَهُ الْأَعْمى‌ وَ ما يُدْرِيكَ لَعَلَّهُ يَزَّكَّى‌ أَوْ يَذَّكَّرُ فَتَنْفَعَهُ الذِّكْرى‌ أَمَّا مَنِ اسْتَغْنى‌ فَأَنْتَ لَهُ تَصَدَّى‌ وَ ما عَلَيْكَ أَلَّا يَزَّكَّى‌ وَ أَمَّا مَنْ جاءَكَ يَسْعى‌ وَ هُوَ يَخْشى‌ فَأَنْتَ عَنْهُ تَلَهَّى؛چهره در هم کشید و روی برتافت. از اینکه نابینایی به سراغ او آمده بود! تو چه می‌دانی شاید او پاکی و تقوا پیشه کند، یا متذکر گردد و این تذکر به حال او مفید باشد! اما آن کس که توانگر است، تو به او روی می‌آوری، در حالی که اگر او خود را پاک نسازد، چیزی بر تو نیست! اما کسی که به سراغ تو می‌آید و کوشش می‌کند، و از خدا ترسان است، تو از او غافل می‌شوی.»


لزوم احترام به والدین
[۶۶] برای توضیح بیشتر به مقاله حکم احسان (قرآن)، احسان به والدین‌ رجوع شود.
:
«وَ قَضى‌ رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ كِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلًا كَرِيماً وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما كَما رَبَّيانِي صَغِيراً؛پروردگارت فرمان داده جز او را نپرستيد و به پدر و مادر نيكي كنيد، هر گاه يكي از آنها - يا هر دو آنها - نزد تو، به سن پيري برسند كمترين اهانتي به آنها روا مدار، و بر آنها فرياد مزن، و گفتار لطيف و سنجيده بزرگوارانه به آنها بگو. بالهاي تواضع خويش را در برابرشان از محبت و لطف فرود آر، و بگو پروردگارا همانگونه كه آنها مرا در كوچكي تربيت كردند مشمول رحمتشان قرارده»


۱. نمل/سوره۲۷، آیه۵۹.    
۲. صافات/سوره۳۷، آیه۱۸۱.    
۳. مریم/سوره۱۹، آیه۴۱.    
۴. مریم/سوره۱۹، آیه۵۱.    
۵. مریم/سوره۱۹، آیه۵۴.    
۶. مریم/سوره۱۹، آیه۵۶.    
۷. ص/سوره۳۸، آیه۱۷.    
۸. ص/سوره۳۸، آیه۴۱.    
۹. ص/سوره۳۸، آیه۴۵.    
۱۰. ص/سوره۳۸، آیه۴۸.    
۱۱. احقاف/سوره۴۶، آیه۲۱.    
۱۲. مائده/سوره۵، آیه۲.    
۱۳. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۵، ص۲۶۳.    
۱۴. حج/سوره۲۲، آیه۳۰.    
۱۵. مائده/سوره۵، آیه۲.    
۱۶. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۵، ص ۱۶۲.    
۱۷. مجادله/سوره۵۸، آیه۱۱.    
۱۸. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۹، ص ۳۷۹.    
۱۹. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۱۹، ص ۱۸۸.    
۲۰. یوسف/سوره۱۲، آیه۷۶.    
۲۱. نساء/سوره۴، آیه۱۴۰.    
۲۲. انعام/سوره۶، آیه۶۸.    
۲۳. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۴، ص ۴۸۹.    
۲۴. اعراف/سوره۷، آیه۲۰۴.    
۲۵. واقعه/سوره۵۶، آیات۷۷-۷۹.    
۲۶. برای توضیح بیشتر به مقاله حکم اذیت (قرآن)، اذیّت محمّد صلی‌الله‌علیه‌وآله‌ رجوع کنید.
۲۷. بقره/سوره۲، آیه۱۰۴.    
۲۸. نساء/سوره۴، آیه۴۶.    
۲۹. اعراف/سوره۷، آیه۱۵۷.    
۳۰. نور/سوره۲۴، آیه۶۳.    
۳۱. احزاب/سوره۳۳، آیه۵۳.    
۳۲. احزاب/سوره۳۳، آیه۵۶.    
۳۳. احزاب/سوره۳۳، آیه۵۷.    
۳۴. فتح/سوره۴۸، آیه۸.    
۳۵. فتح/سوره۴۸، آیه۹.    
۳۶. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۱۸، ص ۲۷۴.    
۳۷. حجرات/سوره۴۹، آیه۲.    
۳۸. حجرات/سوره۴۹، آیه۴.    
۳۹. حجرات/سوره۴۹، آیه۵.    
۴۰. هود/سوره۱۱، آیه۷۸.    
۴۱. حجر/سوره۱۵، آیه۶۸.    
۴۲. حجر/سوره۱۵، آیه۶۹.    
۴۳. ذاریات/سوره۵۱، آیات۲۴- ۲۶.    
۴۴. هود/سوره۱۱، آیه۷۸.    
۴۵. حجر/سوره۱۵، آیه۶۸.    
۴۶. حجر/سوره۱۵، آیه۶۹.    
۴۷. ذاریات/سوره۵۱، آیات۲۴- ۲۶.    
۴۸. احزاب/سوره۳۳، آیه۵۳.    
۴۹. زحیلی، وهبة بن مصطفی، التّفسیر المنیر، ج ۲۲، ص ۸۶.    
۵۰. احزاب/سوره۳۳، آیه۵۳.    
۵۱. نور/سوره۲۴، آیه۲۷.    
۵۲. نور/سوره۲۴، آیه۲۸.    
۵۳. انعام/سوره۶، آیه۵۴.    
۵۴. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی،، ج۷، ص۱۴۸.    
۵۵. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۴، ص۶۵.    
۵۶. حجر/سوره۱۵، آیه۸۸.    
۵۷. شعراء/سوره۲۶، آیه۲۱۵.    
۵۸. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۱۳۰.    
۵۹. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القران، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۲، ص۲۸۴.    
۶۰. مجادله/سوره۵۸، آیه۱۱.    
۶۱. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۳، ص۴۳۸.    
۶۲. طباطبایی، حمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۹، ص۳۲۶.    
۶۳. عبس/سوره۸۰، آیات۱-۱۰.    
۶۴. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱۰، ص۲۶۵.    
۶۵. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۶، ص۱۲۹.    
۶۶. برای توضیح بیشتر به مقاله حکم احسان (قرآن)، احسان به والدین‌ رجوع شود.
۶۷. اسراء/سوره۱۷، آیه۲۳.    
۶۸. اسراء/سوره۱۷، آیه۲۴.    



مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۱۱، ص۸۹، برگرفته از مقاله «حکم احترام».    


رده‌های این صفحه : آیات الاحکام | احترام | موضوعات قرآنی




جعبه ابزار