• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حد (منطق)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



حد یکی از اصطلاحات به‌کار رفته در علم منطق بوده و به معنای تعریف فراهم‌ آمده از ذاتیات شیء است.



در مباحث منطق، سه کاربرد برای واژه «حدّ» شمرده شده است:
۱. در باب ایساغوجی؛ به معنای معرّفِ مشتمل بر ذاتیات ماهیت است.
۲. در باب برهان؛ به معنای مفردات تشکیل‌ دهنده مقدمات برهان که شامل حد اصغر، حد اوسط و حد اکبر است.
۳. در باب برهان: به معنای خصوصِ اوسط که علت ذاتی است.
[۳] شهاب‌الدین سهروردی، یحیی بن حبش، منطق التلویحات، ص۱۴.
[۴] شیرازی، قطب‌الدین، درة التاج (منطق)، ص۴۴.
[۵] ابن‌سینا، حسین بن عبدالله، الشفا (منطق)، ج۱، ص۴۸-۴۹.



مُعرِّف به لحاظ نوع تالیف به «حدّ» و «رسم» تقسیم می‌شود. حدّ (در باب ایساغوجی)، معرِّف یا تعریفی است که از ذاتیات یک شیء فراهم آمده باشد؛ مانند تعریف انسان به حیوان ناطق؛ به دیگر سخن، حد، نوعی معرِّف است که یا باعث تصور تمام ذاتیات شیء و شناسایی حقیقتِ ماهیت مجهول (حد تام) و یا دست‌کم سبب شناسایی برخی ذاتیات آن می‌شود (حد ناقص)، و آن چیزی که برای آن، حد آورده می‌شود «محدود» نام دارد.
حدّ جز در ماهیات و ذوات مرکبه (دارای جنس و فصل) راه ندارد و اما ذوات و اشیای بسیط و غیر مرکب، تنها از طریق ذکر لوازم و آثار آنها قابل تعریف‌اند. ذات ماهیت مرکب، جز از راه شناختن اجزای مفهومی و ماهیتی (ذاتیات) آن شناخته نمی‌شود و اجزای مفهومی یا ذاتیات، اجناس و فصولی‌اند که ماهیت مجهول از آنها تالیف یافته است.
[۹] جرجانی، میر سید شریف، الکبری فی المنطق، ص۱۷۷.
[۱۰] ابن‌سینا، حسین بن عبدالله، الشفا (منطق)، ج۳، ص۵۲.
[۱۱] خوانساری، محمد، منطق صوری، ص۱۱۱.
[۱۲] گرامی، محمدعلی، منطق مقارن، ص۸۶.

بنابراین تشکیل حد ممکن نیست، مگر اینکه از راه تحلیل ذهنی، اجزا و مقومات مفهومی ماهیت را گرد آورند و جمله‌ای فراهم کنند که اجناس و فصول ماهیت به تمامی (یا برخی) در آن ذکر شده باشد.
[۱۳] فرصت شیرازی، میرزا محمد، اشکال ‌المیزان، ص۴۱.
[۱۴] ابوالحسن سالاری، بهمنیار بن مرزبان، التحصیل، ص۲۵۲.
[۱۵] تفتازانی، عبدالله بن شهاب‌الدين، الحاشیة علی تهذیب المنطق، ص۵۰.



حد در صورتی که تام باشد اشتراکات و امتیازات داخلی و ذاتی مجهول را بیان می‌کند. از تشکیل حد، دو نتیجه به دست می‌آید:
۱. تصور تفصیلی ذات و آگاهی از اجزای مشترک و مختصِ داخل در ذات شیء؛
۲. تشخیص افراد و مصادیق آن ماهیت از افراد و مصادیق ماهیات دیگر، از طریق تصور مشارکات و ممیزات ذات.
[۱۶] مشکوةالدینی، عبدالمحسن، منطق نوین مشتمل بر اللمعات المشرقیه فی الفنون المنطقیه، ص۲۲۰-۲۲۱.
[۱۷] مشکوةالدینی، عبدالمحسن، منطق نوین مشتمل بر اللمعات المشرقیه فی الفنون المنطقیه، ص۲۲۹.



بیشتر منطقیان رعایت ترتیب بین اجزای حد را شرط دانسته‌ و معتقدند جزء اعم باید قبل از جزء اخص آورده شود، ولی برخی ترتیب را شرط ندانسته‌اند.
کسانی که ترتیب را شرط می‌دانند استدلال می‌کنند که تصور و معرفت اجزا، باید مطابق وضع طبیعت باشد و چون جزء عام بسیط‌تر است طبعاً بر خاص، تقدم جوهری دارد و در صورتی که ترتیب رعایت نشود اجزا به طور صحیح تصور نمی‌شوند و تعریف حدی نخواهد بود، بلکه تعریف رسمی خواهد بود.
آنان که ترتیب را شرط صحت نمی‌دانند می‌گویند بهتر است ترتیب رعایت شود، ولی لازم نیست، زیرا مقصود از حد، تصور اجزای ماهیت است به هر صورتی که حاصل شود.
[۱۸] خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس، ص۳۴۱.
[۱۹] خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس، ص۴۱۴.
[۲۰] قطب‌الدین رازی، محمد بن‌ محمد، تحریر القواعد المنطقیه فی شرح رسالة الشمسیه، ص۷۸-۷۹.



در تنظیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است:

• گرامی، محمدعلی، منطق مقارن.
• خوانساری، محمد، منطق صوری.
• شیرازی، قطب‌الدین، درة التاج (منطق).
• ابن‌سینا، حسین بن عبدالله، الشفا (منطق).
• جرجانی، میر سید شریف، الکبری فی المنطق.
• شهاب‌الدین سهروردی، یحیی بن حبش، منطق التلویحات.
ابن‌سینا، حسین بن عبدالله، النجاة.    
مظفر، محمدرضا، المنطق.    
• مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد.
سبزواری، ملاهادی، شرح المنظومة.    
• فرصت شیرازی، میرزا محمد، اشکال‌ المیزان.
• ابوالحسن سالاری، بهمنیار بن مرزبان، التحصیل.
• تفتازانی، عبدالله بن شهاب‌الدين، الحاشیة علی تهذیب المنطق.
ابن‌سینا، حسین بن عبدالله، منطق المشرقیین.    
حلی، حسن بن یوسف، الجوهر النضید.    
• قطب‌الدین رازی، محمد بن‌ محمد، تحریر القواعد المنطقیه فی شرح رسالة الشمسیه.
خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس.    
مشکوةالدینی، عبدالمحسن، منطق نوین مشتمل بر اللمعات المشرقیه فی الفنون المنطقیه.    


۱. علامه حلی، حسن بن یوسف، الجوهر النضید، ص۲۲۱.    
۲. مظفر، محمدرضا، المنطق، ص۱۱۷.    
۳. شهاب‌الدین سهروردی، یحیی بن حبش، منطق التلویحات، ص۱۴.
۴. شیرازی، قطب‌الدین، درة التاج (منطق)، ص۴۴.
۵. ابن‌سینا، حسین بن عبدالله، الشفا (منطق)، ج۱، ص۴۸-۴۹.
۶. سبزواری، ملاهادی، شرح المنظومة، ص۲۲۰-۲۲۱.    
۷. ابن‌سینا، حسین بن عبدالله، منطق المشرقیین، ص۳۰.    
۸. علامه حلی، حسن بن یوسف، الجوهر النضید، ص۱۹۳.    
۹. جرجانی، میر سید شریف، الکبری فی المنطق، ص۱۷۷.
۱۰. ابن‌سینا، حسین بن عبدالله، الشفا (منطق)، ج۳، ص۵۲.
۱۱. خوانساری، محمد، منطق صوری، ص۱۱۱.
۱۲. گرامی، محمدعلی، منطق مقارن، ص۸۶.
۱۳. فرصت شیرازی، میرزا محمد، اشکال ‌المیزان، ص۴۱.
۱۴. ابوالحسن سالاری، بهمنیار بن مرزبان، التحصیل، ص۲۵۲.
۱۵. تفتازانی، عبدالله بن شهاب‌الدين، الحاشیة علی تهذیب المنطق، ص۵۰.
۱۶. مشکوةالدینی، عبدالمحسن، منطق نوین مشتمل بر اللمعات المشرقیه فی الفنون المنطقیه، ص۲۲۰-۲۲۱.
۱۷. مشکوةالدینی، عبدالمحسن، منطق نوین مشتمل بر اللمعات المشرقیه فی الفنون المنطقیه، ص۲۲۹.
۱۸. خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس، ص۳۴۱.
۱۹. خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس، ص۴۱۴.
۲۰. قطب‌الدین رازی، محمد بن‌ محمد، تحریر القواعد المنطقیه فی شرح رسالة الشمسیه، ص۷۸-۷۹.
۲۱. ابن‌سینا، حسین بن عبدالله، النجاة، ص۱۶۰.    



پایگاه مدیریت اطلاعات علوم اسلامی، برگرفته از مقاله «حد»، تاریخ بازیابی۱۳۹۵/۱۲/۱۶.    



جعبه ابزار