• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حجیت مفهوم

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



حجیت مفهوم به مفهوم داشتن یا نداشتن هر یک از انواع قضایا اطلاق می‌شود.



حجیت مفهوم، به معنای اعتبار مفهوم قضایا (در مقابل منطوق آن) برای گوینده و شنونده در محاورات عرفی و عقلایی و صحت استناد به آن است.


اصولیون درباره حجیت مفاهیم اختلاف دارند. این اختلاف در واقع یک اختلاف صغروی است نه کبروی، چون اختلاف آنها به این برمی گردد که آیا قضایا دارای مفهوم هستند یا نه، ولی پس از اثبات مفهوم برای قضایا، در کبری که حجیت مفهوم باشد، اختلافی بین اصولیون وجود ندارد، چون همه به اتفاق چنین مفهومی را حجت می‌دانند.
برای مثال، وقتی مولا در یک قضیه شرطی می‌گوید: «اذا سلّم زید اکرمه» اصولیون اختلاف دارند که آیا این جمله مفهوم دارد یا ندارد، ولی بعد از اثبات وجود مفهوم برای آن، درباره حجیت آن اختلافی ندارند.
[۴] عاملی، یاسین عیسی، الاصطلاحات الفقهیة فی الرسائل العملیة، ج۵، ص۵۹.
[۵] فاضل لنکرانی، محمد، سیری کامل در اصول فقه، ج۷، ص۳۵۶.



اصولیون در بحث مفهوم دو مبنای متفاوت دارند:

۳.۱ - مبنای قدما

مبنای قدما در بحث مفهوم این است که دلالت قضایا بر مفهوم، بر دو اصل عقلایی بنا شده است: الف مولا و متکلم، عاقل ، متوجه، مختار و مرید است؛ ب کلام خود را به منظور تفهیم معنا با غرض و هدف خاصی القا می‌نماید؛ بنابراین، هنگامی که کلامی از این متکلم عاقل و مختار صادر می‌شود، مثل: «ان جائک زید فاکرمه» که میان وجوب اکرام زید و آمدن او رابطه برقرار می‌کند، عقلا حکم می‌کنند که متکلم با اراده و آگاهی، کلام خویش را برای هدف و غرضی بیان کرده است، چون وی می‌توانست از اول بدون قید آوردن بگوید: «اکرم زیدا» یا می‌توانست قیدهای دیگری را نیز اضافه کند و بگوید: «ان جائک زید و سلم علیک و اکرمک، اکرمه»، همین که بدون قید نیاورد یا قید اضافی نیاورد و یا قیدی غیر از قید مجیء نیاورد، دلیل بر این است که آمدن زید در نزد وی در وجوب اکرام او مدخلیت دارد؛ یعنی اگر نیامد، وجوب اکرام ندارد.
[۶] بروجردی، حسین، نهایة الاصول، ص۲۹۵.
[۷] رشاد، محمد، اصول فقه، ص۱۳۶.


۳.۲ - مبنای متاخرین

مبنای متاخرین این است که دلالت قضایا بر مفهوم ناشی از علیت منحصره قید (جزا) برای مقید ( شرط ) است، به گونه‌ای که از وجود جزا، وجود شرط، و از عدم جزا، عدم شرط، لازم می‌آید.
[۸] خمینی، مصطفی، تحریرات فی الاصول، ج۲، ص۳۶۲.
[۹] صدر، محمد باقر، جواهر الاصول، ص۱۳۶.
[۱۰] محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج۱، ص۲۲۶.



۱. نائینی، محمد حسین، اجود التقریرات، ج۱، ص۴۱۴.    
۲. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج۱، ص ۱۱۳-۱۱۲.    
۳. سبحانی تبریزی، جعفر، الموجز فی اصول الفقه، ص ۱۴۸-۱۴۷.    
۴. عاملی، یاسین عیسی، الاصطلاحات الفقهیة فی الرسائل العملیة، ج۵، ص۵۹.
۵. فاضل لنکرانی، محمد، سیری کامل در اصول فقه، ج۷، ص۳۵۶.
۶. بروجردی، حسین، نهایة الاصول، ص۲۹۵.
۷. رشاد، محمد، اصول فقه، ص۱۳۶.
۸. خمینی، مصطفی، تحریرات فی الاصول، ج۲، ص۳۶۲.
۹. صدر، محمد باقر، جواهر الاصول، ص۱۳۶.
۱۰. محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج۱، ص۲۲۶.
۱۱. ولایی، عیسی، فرهنگ تشریحی اصطلاحات اصول، ص۳۰۱.    



فرهنگ‌نامه اصول فقه، تدوین توسط مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، ص۴۱۰، برگرفته از مقاله «حجیت مفهوم».    






جعبه ابزار