• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

جبار بن صخر انصاری

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



جَبّار بن صَخر انصاری: از حاضران در بیعت عقبه دوم بود.



ابوعبدالله جبار
[۱] السیرة النبویه، ج۲، ص۴۶۱.
[۲] سبل الهدی، ج۳، ص۲۱۵.
بن صخر بن امیة بن خنساء معروف به ابن خنساء به سبب نام جد اعلایش
[۳] الاستیعاب، ج۱، ص۳۰۱.
[۵] اسد الغابه، ج۱، ص۵۰۵.
[۶] تصحیفات المحدثین، ج۲، ص۴۸۱.
از بنی سلمه از تیره‌های خزرج است.
[۷] جمهرة انساب العرب، ص۳۵۶.
[۸] جمهرة انساب العرب، ص۳۵۹.
[۹] الاستیعاب، ج۱، ص۳۰۱.
مادرش را عتیکه دختر خرشة بن عمرو بن عبید یا «علیه»
[۱۲] الطبقات، خلیفه، ص۱۷۲.
و یا سعاد دختر سلمه از فرزندان جشم بن خزرج دانسته‌اند.
[۱۳] اسد الغابه، ج۱، ص۵۰۵.
شرح حال نگاران از فردی با نام « حیان بن صخر »
[۱۵] معرفة الصحابه، ج۱، ص۴۵۴.
[۱۶] اسد الغابه، ج۱، ص۴۸۹.
یاد کرده‌اند که می‌توان آن را تصحیف یافته جبار بن صخر دانست.
به سخن مشهور، جبار همراه ۷۰ تن از انصار برای دیدار رسول خدا - صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم - و دعوت از ایشان برای هجرت به مدینه ، در عقبه دوم (۱۳ق.) حضور داشت و با ایشان بیعت کرد.
[۱۹] الدرر، ص۷۰.
از این رو، از وی با وصف «عقبی» یاد می‌شود.
[۲۳] انساب الاشراف، ج۱، ص۲۸۶.
[۲۴] المعجم الکبیر، ج۲، ص۲۷۰.
[۲۵] معرفة الصحابه، ج۱، ص۴۳۶.
دو دخترش به نام سمیکه و عصیمه نیز پس از هجرت رسول خدا- صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم - به مدینه، با ایشان بیعت کردند.
پس از هجرت رسول خدا به یثرب ، در جایابی رسول خدا- صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم - برای استقرار در مدینه، هنگامی که شتر ایشان در محله بنی نجار از تیره‌های خزرج زانو زد، جبار به سبب رقابتی که میان بنی سلمه و بنی نجار برقرار بود، قصد داشت شتر رسول خدا- صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم - را از آن محل حرکت دهد؛ اما با پیشدستی ابوایوب انصاری در حمل اثاث پیامبر -صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم - نتوانست چنین کند.
[۲۷] شرف النبی، ص۴۲۰.
[۲۸] الدرر، ص۸۷.
[۲۹] سبل الهدی، ج۳، ص۲۷۳.
جبار در پیمان برادری، از سوی پیامبر- صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم - با خباب بن ارت عقد برادری بست.
[۳۰] المحبر، ص۷۳.



جبّاربن صَخر بن اُمیه انصاری از تیره خزرجی بنوسَلِمه است
[۳۳] انساب الاشراف، ج۱، ص۲۸۵ - ۲۸۶.
و منسوبان به وی را جَبّاری گویند.
[۳۴] الانساب، ج۳، ص۲۵۴.
کنیه وی ابوعبداللّه
[۳۶] الطبقات، ابن سعد، ج۳، ص۵۷۶.
[۳۷] اسدالغابه، ج۱، ص۲۶۵.
و به نوشته عسکری، معروف به « ابن خَنْساء » بود. مادرش عتیکه دختر خرشه
[۳۹] الطبقات، ابن سعد، ج۳، ص۵۷۶.
یا عُلَیّه یا سعاد دختر سلمه از فرزندان جشم بن خزرج بود
[۴۱] اسد الغابه، ج۱، ص۲۶۵.
که احتمالاً برخی تصحیف باشد. برخی منابع شرح حال نگاری، افزون بر جباربن صخر از فردی با نام جابربن صخر
[۴۲] معرفه الصحابه، ج۱، ص۴۵۴.
[۴۳] اسدالغابه، ج۱، ص۲۵۴.
یا حیان بن ضمره
[۴۴] اسدالغابه، ج۲، ص۶۸.
یاد کرده و عنوان جداگانه‌ای به این دو نام اختصاص داده‌اند، در حالی که اطلاعات مندرج ذیل این دو نام همان اطلاعات مربوط به جبار بن صخر انصاری است، از این رو به نظر می‌رسد این دو نام صورت تصحیف شده جباربن صخر باشد.
[۴۶] الاکمال، ص۳۵.



براساس تمامی روایات، او در عقبه دوم همراه ۷۰ تن از انصار به منظور دعوت از پیامبر برای هجرت به مدینه ، حضور داشت،
[۴۷] الطبقات، ابن سعد، ج۳، ص۴۳۳.
[۴۹] اخبار مکه، ج۴، ص۲۴۱.
از این رو در منابع از وی با وصف «عَقَبیّ» یاد شده است.
[۵۰] انساب الاشراف، ج۱، ص۲۸۶.
[۵۱] المعجم الکبیر، ج۲، ص۲۷۰.
[۵۲] معرفة الصحابه، ج۲، ص۴۳۶.
وی هنگام جایابی رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم برای استقرار در مدینه، هنگامی که شتر آن حضرت در محله بنی نجار زانو زد با تحریک شتر رسول خدا، قصد داشت که مرکب پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم را از آن محل به سوی سکونت گاه بنی سلمه هدایت کند که موفق نشد. در ماجرای عقد اخوت میان مهاجر و انصار ، پیامبر میان وی و مقدادبن اسود برادری برقرار کرد.
[۵۷] الطبقات، ابن سعد، ج۳، ص۵۷۶.



با آغاز درگیری‌ها میان رسول خدا و دشمنان اسلام، جبار بن صخر در این جنگ‌ها حضور فعال داشت.
[۵۸] الطبقات، ابن سعد، ج۳، ص۵۷۶.
بنابر اخبار، وی در غزوه بُواط که پیامبر قصد حمله به کاروان تجاری قریش را داشت همراه رسول خدا بود. آن حضرت جبار و صحابی دیگری را مامور کرد تا پیشاپیش حرکت کرده، در منطقه اُثایَه ـ در ۲۵ فرسخی مدینه و در مسیر جحفه به مکه ـ حوضی ساخته، آن را از آب پر کنند تا همراهان از آن استفاده کنند.
[۵۹] صحیح مسلم، ج۸، ص۲۳۳.
[۶۰] اسدالغابه، ج۱، ص۲۶۵.
[۶۱] معجم البلدان، ج۱، ص۹۰.
این در حالی است که به نقل ابن منده و ابونعیم پیامبر وی را مامور تجسس از مشرکان کرد.
[۶۲] اسد الغابه، ج۱، ص۲۶۵.


۴.۱ - جنگ بدر

یدر سال دوم هجرت، جباربن صخر در ۳۲ سالگی با شرکت در نبرد بدر
[۶۴] الاستیعاب، ج۱، ص۳۰۱.
[۶۵] اسد الغابه، ج۱، ص۵۰۵.
[۶۶] الطبقات، ابن سعد، ج۳، ص۵۷۶.
[۶۷] السیرة النبویه، ج۲، ص۳۱۶.
به هنگام فرار مشرکان، نوفل بن خویلد را که برای رهایی از کشته شدن، رزمندگان مسلمان را تحریک می‌کرد تا اسیرش کنند و از فدیه آزادی اش مالی به دست آورند به اسارت درآورد؛
[۶۹] اتحاف الوری، ج۱، ص۴۱۷.
اما امام علی علیه‌السّلام چون نوفل را دید، خواسته رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم را درباره او (اللَّهم اکفنی نوفل بن خویلد) تحقق بخشید و او را کشت.
[۷۰] المغازی، ج۱، ص۹۱ - ۹۲.
افزون بر فعالیت‌های یاد شده از جبار در جنگ بدر، برخی منابع او را نگهبان رسول خدا در این جنگ معرفی کرده‌اند.
[۷۲] انساب الاشراف، ج۱، ص۲۸۶.

پس از پیروزی مسلمانان در بدر نگرانی‌های یهودیان از پیامبر بیشتر شد و یکی از اقدام‌های ایشان تلاش برای تفرقه میان اوس و خزرج بود. حکایت شاس بن قیس یهودی یکی از همین کارهاست که احتمالاً پس از بدر روی داده و سیره نگاران نیز این رخداد را پس از وقایع نبرد بدر بیان کرده‌اند.
[۷۳] السیرة النبویه، ج۲، ص۳۹۶.
[۷۴] عیون الاثر، ج۱، ص۲۸۴.
به گزارش شماری از مفسران،
[۷۵] جامع البیان، ج۴، ص۱۷.
[۷۶] تفسیر ابن ابی حاتم، ج۳، ص۷۱۸.
در شان نزول آیه ۱۰۰ آل عمران (یا ایها الذین آمنوا ان تطیعوا فریقا من الذین اوتوا الکتاب یردوکم بعد ایمانکم کافرین) را همین دانسته‌اند.
[۷۸] تفسیر ابن ابی حاتم، ج۳، ص۷۱۸.
[۷۹] جامع البیان، ج۴، ص۱۷.
[۸۰] تفسیر بغوی، ج۱، ص۴۷۸.
آورده‌اند که پس از حضور پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم در مدینه و از میان رفتن کینه‌ها و دشمنی‌ها میان اوس و خزرج، یهودیان این اوضاع را نپسندیده، درصدد زنده کردن دشمنی‌های پیشین میان این دو طایفه برآمدند. شاس بن قیس یهودی در این زمینه پیشگام شد و با فرستادن واسطه‌ای در میان گروهی از اوسیان و خزرجیان با یادآوری جنگ‌های میان این دو طایفه و نقل برخی اشعار آن ایام، عواطف ایشان را تحریک کرد. جباربن صخر خزرجی و اوس بن قیظی اوسی که در این جمع حضور داشتند به دام توطئه شاس گرفتار آمده، به نزاع برخاستند و از دیگر افراد عشیره خود نیز خواستند که به آنان پیوسته، سلاح برگیرند. رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم چون از ماجرا آگاه شد، آنان را اندرز داد و از فراخوانی به مسائل جاهلی، نهی کرد. اندرز رسول خدا کارگر شد و ایشان از رفتار ناپسند خویش بازگشته، عذرخواهی کردند؛ آن گاه آیات ۹۹ - ۱۰۰ آل عمران در این باره نازل شد و از توطئه‌های یهود پرده برداشت،
[۸۲] جامع البیان، ج۳، ص۳۲ - ۳۳.
[۸۴] اسباب النزول، ص۹۹ - ۱۰۰.
هرچند برخی احتمال داده‌اند که آیات یاد شده مورد خاصی را در نظر نداشته و به همه اقدام‌های یهودیان برضد رسول خدا اشاره می‌کند.
[۸۵] التفسیر الکبیر، ج۸، ص۳۰۹.
خداوند در این آیات یهودیان را نکوهش می‌کنند که چرا راه را بر مؤمنان می‌بندند و به مؤمنان گوشزد می‌کند که چنانچه تحت تاثیر یهودیان قرار گیرند، آن‌ها مؤمنان را به کفر بازخواهند گرداند: «قُل یـاَهلَ الکِتـبِ لِمَ تَصُدّونَ عَن سَبیلِ اللّهِ مَن ءامَنَ تَبغونَها عِوَجـًا واَنتُم شُهَداءُ ومَا اللّهُ بِغـفِلٍ عَمّا تَعمَلون• یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا اِن تُطیعوا فَریقـًا مِنَ الَّذینَ اوتُوا الکِتـبَ یَرُدّوکُم بَعدَ‌ایمـنِکُم کـفِرین».

۴.۲ - غزوه بواط

وی در غزوه بواط (۲ق.) به پیشنهاد پیامبر - صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم - همراه فردی دیگر پیشاپیش حرکت کرد و در منطقه اثایه در ۲۵ فرسخی مدینه در مسیر جحفه
[۸۷] معجم البلدان، ج۱، ص۹۰.
آب یک حوض را برای استفاده لشکر آماده نمود. رسول خدا - صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم - از آن آب وضو گرفت و به نماز ایستاد. جبار بن صخر در سمت چپ به ایشان اقتدا کرد
[۸۸] معرفة الصحابه، ج۱، ص۴۳۶-۴۳۷.
؛ اما پیامبر- صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم - دست او را گرفت و به سوی راست رهنمون ساخت.
[۸۹] مسند احمد، ج۴، ص۴۳۴.


۴.۳ - شرکت در جنگ احد

جبار بن صخر در نبرد احد نیز شرکت کرد. در این روز چون لشکر مسلمانان دچار آشفتگی و اضطراب شد به گونه‌ای که مسلمانان یکدیگر را می‌زدند، جباربن صخر از روی سردرگمی ضربه‌ای بر سر حباب بن منذر انصاری از طایفه خود زد.
[۹۰] المغازی، ج۱، ص۲۳۴.
او همچنین شاهد کوچ بنی نضیر از سرزمینشان پس از در افتادن با رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم بود و می‌گفت: هرگز زر و زیور و شوکتی چون زر و زیور ایشان را در قومی ندیده‌ام که از سرزمینی به سرزمین دیگر تبعید می‌شوند.
[۹۱] المغازی، ج۱، ص۲۳۴.





۵.۱ - در اواخر سال چهارم هجری

بنابر دسته‌ای از روایات، جباربن صخر پس از به دار آویخته شدن خبیب بن عدی در اواخر سال چهارم هجری در مکه ، در سریه‌ای همراه عمرو بن امیه ضمری ـ احتمالاً در سال پنجم ـ برای ترور ابوسفیان به آن دیار رفت
[۹۳] السیرة النبویه، ج۴، ص۶۳۳.
[۹۴] الاکتفاء، ج۲، ص۲۵۷.
که این ماموریت، موفق نبود؛ گویا گزارش‌های موجود در این زمینه به داستان گراییده و به نظر می‌رسد در بیان جزئیات، افزوده‌هایی به اصل حادثه ملحق شده باشد.

۵.۲ - در سال هشتم هجری

جبار در سال هشتم و در پی شهادت عبداللّه بن رواحه ، مسئول تخمین میزان محصولات زراعی سرزمین‌های خیبر، جانشین وی گردید.
[۱۰۰] السیرة النبویه، ج۳، ص۸۱۴.
[۱۰۱] المغازی، ج۲، ص۶۹۱.
عمر نیز به سبب تجاربی که جبار در این زمینه داشت، به هنگام اخراج یهودیان خیبر از جزیرة العرب وی و چند تن دیگر را متصدی قیمت گذاری و تقسیم زمین‌های خیبر کرد.
[۱۰۲] تاریخ المدینه، ج۱، ص۱۸۵.
[۱۰۳] السیرة النبویه، ج۳، ص۸۱۷.
برخی مفسران ذیل آیه ۱۵ فتح به این امر اشاره کرده‌اند.
[۱۰۵] تفسیر قرطبی، ج۱۶، ص۲۷۰.
پس از آن در تقسیم زمین‌های وادی القری میان مسلمانان دخالت داشت
[۱۰۶] السیرة النبویه، ج۳، ص۸۱۷.
[۱۰۷] المغازی، ج۲، ص۷۲۰ - ۷۲۱.
و سهمی نیز به خود او رسید.
[۱۰۸] المغازی، ج۲، ص۷۲۱.

شماری از مفسران ذیل آیه ۱۵ فتح که مربوط به تقسیم غنائم نبرد خیبر است، جبار را متولی تقسیم آن دانسته‌اند.وی پس از شهادت عبدالله بن رواحه در نبرد موته (۸ق.) که مسؤول تخمین میزان محصولات زراعی زمین‌های خیبر بود، از سوی رسول خدا- صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم - مامور تخمین آن سرزمین‌ها شد.
[۱۱۱] السیرة النبویه، ج۳، ص۳۵۴.
پس از رحلت رسول خدا- صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم - نیز هنگامی که ع مر بن خطاب یهودیان را از حجاز اخراج کرد، جبار برای ارزیابی و قیمت گذاری زمین‌های آنان ماموریت یافت.وی نیز زمین‌های وادی القری میان مدینه و تبوک
[۱۱۴] معجم البلدان، ج۵، ص۲۴۵.
را میان مسلمانان تقسیم کرد و سهم هر یک را مشخص نمود.
[۱۱۶] السیرة النبویه، ج۳، ص۳۵۷.
[۱۱۷] المغازی، ج۲، ص۷۲۰.
سهمی از وادی القری نیز به جبار بن صخر رسید.وی از سوی مردم مدینه، از کارشناسان و تخمین زنندگان بود.
[۱۱۹] التحفة اللطیفه، ج۱، ص۴۰۷.


۵.۳ - در سال نهم هجری

جبار در سال نهم در سریه‌ای به فرماندهی امام علی علیه‌السّلام برای شکستن بت فُلس (بت قبیله طی در سرزمین نجد ) شرکت کرد و پرچم (لواء) این سریه به دست او بود. به نقلی وی در این جنگ برای چگونگی رویارویی با دشمن، طرحی را با امام علی علیه‌السّلام در میان گذاشت که امام آن را پسندید و براساس آن عمل کرد.
[۱۲۰] المغازی، ج۳، ص۹۸۴ - ۹۸۵.
هنگام فراخوانی رسول خدا برای جنگ تبوک در سال نهم، جدبن قیس که از تیره بنی سلمه و بزرگ ایشان بود و در دل نفاق داشت،
[۱۲۲] اسباب النزول، ۲۵۲.
[۱۲۳] تفسیر ابن کثیر، ج۴، ص۱۴۱ - ۱۴۲.
از جبار بن صخر و گروهی دیگر از بنو سلمه می‌خواست که به دلیل گرمی هوا در جنگ شرکت نکنند
[۱۲۴] المغازی، ج۳، ص۹۹۳.
؛ اما به رغم این تلاش‌ها جبار در غزوه تبوک شرکت کرد.

۵.۴ - در سال سیم هجری

جبار از راویان حدیث پیامبر- صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم - بود. وی در باره چگونگی خواندن نماز جماعت خود همراه ایشان حدیثی آورده که مورد استناد فقیهان اهل سنت قرار گرفته و بر پایه آن فتوا داده‌اند.
[۱۲۵] المغنی، ج۲، ص۴۳.
حدیثی با مضمون «دوری مردم از قرآن در آینده»
[۱۲۶] کنز العمال، ج۱۰، ص۲۱۱.
از دیگر روایات وی است.
او به سال ۳۰ هجری در خلافت عثمان در شهر مدینه در سن ۶۰ سالگی درگذشت و نسلی از وی برجای ماند.
[۱۲۹] الطبقات، ابن سعد، ج۳، ص۵۷۶.
سن وی هنگام رحلت با توجه به شرکت وی در سن ۳۲ سالگی در نبرد بدر، ۶۰ سال بوده است،
[۱۳۱] تاریخ الاسلام، ج۳، ص۳۳۳.
بنابراین، گزارش نویسندگانی که سن وی را به هنگام مرگ ۶۲ سال نوشته‌اند،
[۱۳۲] المستدرک، ج۳، ص۲۲۲.
[۱۳۳] الاستیعاب، ج۱، ص۳۰۱.
[۱۳۴] تاریخ الاسلام، ج۳، ص۳۳۳.
[۱۳۵] البدایة و النهایه، ج۷، ص۱۵۶.
دقیق نیست.
[۱۳۶] المستدرک، ج۳، ص۲۲۳.
دو دختر به نام‌های سمیکه و عصیمه که در شمار بیعت کنندگان با رسول خدایند، از جمله فرزندان وی بودند.
[۱۳۹] الطبقات، ابن سعد، ج۸، ص۴۰۷.
وی را در شمار صحابه رسول خدا و راویان آن حضرت برشمرده‌اند.


(۱) اتحاف الوری، عمر بن محمد بن فهد (م. ۸۸۵ق.) ، به کوشش عبدالکریم، مکه، جامعة‌ام القری، ۱۴۰۸ق.
(۲) الاستیعاب، ابن عبدالبر (م. ۴۶۳ق.) ، به کوشش علی معوض و عادل عبدالموجود، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق.
(۳) اسد الغابه، ابن اثیر (م. ۶۳۰ق.) ، به کوشش علی معوض و عادل عبدالموجود، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق.
(۴) الاصابه، ابن حجر العسقلانی (م. ۸۵۲ق.) ، به کوشش علی معوض و عادل عبدالموجود، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق.
(۵) الاکتفاء بما تضمنه من مغازی رسول الله صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم ، سلیمان بن موسی الحمیری (م. ۶۳۴ق.) ، به کوشش محمد عزالدین، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۱۷ق.
(۶) انساب الاشراف، البلاذری (م. ۲۷۹ق.) ، به کوشش زکار و زرکلی، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۷ق.
(۷) البدایة و النهایه، ابن کثیر (م. ۷۷۴ق.) ، بیروت، مکتبة المعارف.
(۸) تاریخ الخمیس، حسین الدیاربکری (م. ۹۶۶ق.) ، بیروت، مؤسسة شعبان، ۱۲۸۳ق.
(۹) تاریخ المدینة المنوره، ابن شبه (م. ۲۶۲ق.) ، به کوشش شلتوت، قم، دار الفکر، ۱۴۱۰ق.
(۱۰) تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر (م. ۵۷۱ق.) ، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق.
(۱۱) التحفة اللطیفه، شمس الدین السخاوی (م. ۹۰۲ق.) ، قاهره، دار الثقافه، ۱۳۹۹ق.
(۱۲) تصحیفات المحدثین، حسن بن عبدالله العسکری (م. ۳۸۲ق.) ، قاهره، المطبعة العربیة الحدیثه، ۱۴۰۲ق.
(۱۳) تفسیر ابن ابی حاتم (تفسیر القرآن العظیم)، ابن ابی حاتم (م. ۳۲۷ق.) ، به کوشش اسعد محمد، بیروت، المکتبة العصریه، ۱۴۱۹ق.
(۱۴) تفسیر بغوی (معالم التنزیل)، البغوی (م. ۵۱۰ق.) ، به کوشش عبدالرزاق، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۰ق.
(۱۵) تفسیر قرطبی (الجامع لاحکام القرآن)، القرطبی (م. ۶۷۱ق.) ، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ق.
(۱۶) جامع البیان، الطبری (م. ۳۱۰ق.) ، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۱۲ق.
(۱۷) جمهرة انساب العرب، ابن حزم (م. ۴۵۶ق.) ، به کوشش گروهی از علما، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
(۱۸) الدرر فی اختصار المغازی و السیر، ابن عبدالبر (م. ۴۶۳ق.) .
(۱۹) الروض الانف، السهیلی (م. ۵۸۱ق.) ، به کوشش عبدالرحمن، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۲ق.
(۲۰) سبل الهدی، محمد بن یوسف الصالحی (م. ۹۴۲ق.) ، به کوشش عادل احمد و علی محمد، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق.
(۲۱) السیرة النبویه، ابن هشام (م. ۲۱۳ق./۲۱۸ق.) ، به کوشش السقاء و دیگران، بیروت، المکتبة العلمیه.
(۲۲) شرف النبی، ابوسعید واعظ خرگوشی (م. ۴۰۶ق.) ، به کوشش روشن، تهران، بابک، ۱۳۶۱ش.
(۲۳) الطبقات الکبری، ابن سعد (م. ۲۳۰ق.) ، به کوشش محمد عبدالقادر، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
(۲۴) الطبقات، خلیفة بن خیاط (م. ۲۴۰ق.) ، به کوشش زکار، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۴ق.
(۲۵) کنز العمال، المتقی الهندی (م. ۹۷۵ق.) ، به کوشش السقاء، بیروت، الرساله، ۱۴۱۳ق.
(۲۶) المحبر، ابن حبیب (م. ۲۴۵ق.) ، به کوشش ایلزه لیختن شتیتر، بیروت، دار الآفاق الجدیده.
(۲۷) المستدرک علی الصحیحین، الحاکم النیشابوری (م. ۴۰۵ق.) ، به کوشش مرعشلی، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق.
(۲۸) مسند احمد، احمد بن حنبل (م. ۲۴۱ق.) ، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۵ق.
(۲۹) المعالم الاثیره، محمد محمد حسن شراب، بیروت، دار القلم، ۱۴۱۱ق.
(۳۰) معجم البلدان، یاقوت الحموی (م. ۶۲۶ق.) ، بیروت، دار صادر، ۱۹۹۵م.
(۳۱) المعجم الکبیر، الطبرانی (م. ۳۶۰ق.) ، به کوشش حمدی عبدالمجید، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ق.
(۳۲) معرفة الصحابه، ابونعیم الاصفهانی (م. ۴۳۰ق.) ، به کوشش محمد حسن و مسعود عبدالحمید، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۲ق.
(۳۳) المغازی، الواقدی (م. ۲۰۷ق.) ، به کوشش مارسدن جونس، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۹ق.
(۳۴) المغنی، عبدالله بن قدامه (م. ۶۲۰ق.) ، بیروت، دار الکتب العلمیه.
(۳۵) تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر، الذهبی (م. ۷۴۸ق.) ، به کوشش عمر عبدالسلام، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۱۰ق.


۱. السیرة النبویه، ج۲، ص۴۶۱.
۲. سبل الهدی، ج۳، ص۲۱۵.
۳. الاستیعاب، ج۱، ص۳۰۱.
۴. الاستیعاب، ج۱، ص۳۰۶.    
۵. اسد الغابه، ج۱، ص۵۰۵.
۶. تصحیفات المحدثین، ج۲، ص۴۸۱.
۷. جمهرة انساب العرب، ص۳۵۶.
۸. جمهرة انساب العرب، ص۳۵۹.
۹. الاستیعاب، ج۱، ص۳۰۱.
۱۰. الاستیعاب، ج۱، ص۳۰۶.    
۱۱. الطبقات، ابن سعد، ج۳، ص۴۳۳.    
۱۲. الطبقات، خلیفه، ص۱۷۲.
۱۳. اسد الغابه، ج۱، ص۵۰۵.
۱۴. اسد الغابه، ج۱، ص۲۶۵.    
۱۵. معرفة الصحابه، ج۱، ص۴۵۴.
۱۶. اسد الغابه، ج۱، ص۴۸۹.
۱۷. اسد الغابه، ج۲، ص۶۸.    
۱۸. الطبقات، ابن سعد، ج۳، ص۴۳۳.    
۱۹. الدرر، ص۷۰.
۲۰. الدرر، ص۷۳.    
۲۱. الاصابه، ج۱، ص۵۵۹.    
۲۲. انساب الاشراف، ج۱، ص۲۴۶.    
۲۳. انساب الاشراف، ج۱، ص۲۸۶.
۲۴. المعجم الکبیر، ج۲، ص۲۷۰.
۲۵. معرفة الصحابه، ج۱، ص۴۳۶.
۲۶. المحبر، ص۴۲۷.    
۲۷. شرف النبی، ص۴۲۰.
۲۸. الدرر، ص۸۷.
۲۹. سبل الهدی، ج۳، ص۲۷۳.
۳۰. المحبر، ص۷۳.
۳۱. نسب معد، ج۱، ص۴۲۸.    
۳۲. جمهرة انساب العرب، ص۳۵۹.    
۳۳. انساب الاشراف، ج۱، ص۲۸۵ - ۲۸۶.
۳۴. الانساب، ج۳، ص۲۵۴.
۳۵. اللباب، ج۱، ص۲۵۴.    
۳۶. الطبقات، ابن سعد، ج۳، ص۵۷۶.
۳۷. اسدالغابه، ج۱، ص۲۶۵.
۳۸. تصحیفات المحدثین، ج۲، ص۴۸۱.    
۳۹. الطبقات، ابن سعد، ج۳، ص۵۷۶.
۴۰. الطبقات، خلیفه، ص۱۷۲.    
۴۱. اسد الغابه، ج۱، ص۲۶۵.
۴۲. معرفه الصحابه، ج۱، ص۴۵۴.
۴۳. اسدالغابه، ج۱، ص۲۵۴.
۴۴. اسدالغابه، ج۲، ص۶۸.
۴۵. الاصابه، ج۲، ص۱۸۷.    
۴۶. الاکمال، ص۳۵.
۴۷. الطبقات، ابن سعد، ج۳، ص۴۳۳.
۴۸. الدرر، ص۷۳.    
۴۹. اخبار مکه، ج۴، ص۲۴۱.
۵۰. انساب الاشراف، ج۱، ص۲۸۶.
۵۱. المعجم الکبیر، ج۲، ص۲۷۰.
۵۲. معرفة الصحابه، ج۲، ص۴۳۶.
۵۳. الدرر، ص۸۷.    
۵۴. امتاع الاسماع، ج۱، ص۶۷.    
۵۵. امتاع الاسماع، ج۸، ص۳۲۹.    
۵۶. سبل الهدی، ج۳، ص۲۷۳.    
۵۷. الطبقات، ابن سعد، ج۳، ص۵۷۶.
۵۸. الطبقات، ابن سعد، ج۳، ص۵۷۶.
۵۹. صحیح مسلم، ج۸، ص۲۳۳.
۶۰. اسدالغابه، ج۱، ص۲۶۵.
۶۱. معجم البلدان، ج۱، ص۹۰.
۶۲. اسد الغابه، ج۱، ص۲۶۵.
۶۳. الطبقات، ابن سعد، ج۳، ص۴۳۳.    
۶۴. الاستیعاب، ج۱، ص۳۰۱.
۶۵. اسد الغابه، ج۱، ص۵۰۵.
۶۶. الطبقات، ابن سعد، ج۳، ص۵۷۶.
۶۷. السیرة النبویه، ج۲، ص۳۱۶.
۶۸. المغازی، ج۱، ص۹۱.    
۶۹. اتحاف الوری، ج۱، ص۴۱۷.
۷۰. المغازی، ج۱، ص۹۱ - ۹۲.
۷۱. بحار الانوار، ج۱۹، ص۳۳۸.    
۷۲. انساب الاشراف، ج۱، ص۲۸۶.
۷۳. السیرة النبویه، ج۲، ص۳۹۶.
۷۴. عیون الاثر، ج۱، ص۲۸۴.
۷۵. جامع البیان، ج۴، ص۱۷.
۷۶. تفسیر ابن ابی حاتم، ج۳، ص۷۱۸.
۷۷. آل عمران/سوره۳، آیه۱۰۰.    
۷۸. تفسیر ابن ابی حاتم، ج۳، ص۷۱۸.
۷۹. جامع البیان، ج۴، ص۱۷.
۸۰. تفسیر بغوی، ج۱، ص۴۷۸.
۸۱. آل عمران/سوره۳، آیه۹۹ – ۱۰۰.    
۸۲. جامع البیان، ج۳، ص۳۲ - ۳۳.
۸۳. تفسیر ابن ابی حاتم، ج۳، ص۷۱۸.    
۸۴. اسباب النزول، ص۹۹ - ۱۰۰.
۸۵. التفسیر الکبیر، ج۸، ص۳۰۹.
۸۶. آل عمران/سوره۳، آیه۹۹ - ۱۰۰.    
۸۷. معجم البلدان، ج۱، ص۹۰.
۸۸. معرفة الصحابه، ج۱، ص۴۳۶-۴۳۷.
۸۹. مسند احمد، ج۴، ص۴۳۴.
۹۰. المغازی، ج۱، ص۲۳۴.
۹۱. المغازی، ج۱، ص۲۳۴.
۹۲. المغازی، ج۱، ص۳۷۵.    
۹۳. السیرة النبویه، ج۴، ص۶۳۳.
۹۴. الاکتفاء، ج۲، ص۲۵۷.
۹۵. الاکتفاء، ج۱، ص۵۸۱.    
۹۶. الروض الانف، ج۷، ص۴۹۶.    
۹۷. تاریخ الخمیس، ج۱، ص۴۵۹-۴۶۰.    
۹۸. الروض الانف، ج۷، ص۴۹۵ - ۴۹۶.    
۹۹. تاریخ الخمیس، ج۱، ص۴۵۸ - ۴۵۹.    
۱۰۰. السیرة النبویه، ج۳، ص۸۱۴.
۱۰۱. المغازی، ج۲، ص۶۹۱.
۱۰۲. تاریخ المدینه، ج۱، ص۱۸۵.
۱۰۳. السیرة النبویه، ج۳، ص۸۱۷.
۱۰۴. فتح/سوره۴۸، آیه۱۵.    
۱۰۵. تفسیر قرطبی، ج۱۶، ص۲۷۰.
۱۰۶. السیرة النبویه، ج۳، ص۸۱۷.
۱۰۷. المغازی، ج۲، ص۷۲۰ - ۷۲۱.
۱۰۸. المغازی، ج۲، ص۷۲۱.
۱۰۹. فتح/سوره۴۸، آیه۱۵.    
۱۱۰. تفسیر قرطبی، ج۱۶، ص۲۷۰.    
۱۱۱. السیرة النبویه، ج۳، ص۳۵۴.
۱۱۲. المغازی، ج۲، ص۶۹۱.    
۱۱۳. تاریخ المدینه، ج۱، ص۱۸۵.    
۱۱۴. معجم البلدان، ج۵، ص۲۴۵.
۱۱۵. المعالم الاثیره، ص۲۲۴.    
۱۱۶. السیرة النبویه، ج۳، ص۳۵۷.
۱۱۷. المغازی، ج۲، ص۷۲۰.
۱۱۸. المغازی، ج۲، ص۷۲۱.    
۱۱۹. التحفة اللطیفه، ج۱، ص۴۰۷.
۱۲۰. المغازی، ج۳، ص۹۸۴ - ۹۸۵.
۱۲۱. تاریخ دمشق، ج۶۹، ص۱۹۵.    
۱۲۲. اسباب النزول، ۲۵۲.
۱۲۳. تفسیر ابن کثیر، ج۴، ص۱۴۱ - ۱۴۲.
۱۲۴. المغازی، ج۳، ص۹۹۳.
۱۲۵. المغنی، ج۲، ص۴۳.
۱۲۶. کنز العمال، ج۱۰، ص۲۱۱.
۱۲۷. الطبقات، ابن سعد، ج۳، ص۴۳۳.    
۱۲۸. لطبقات، ابن سعد، ج۳، ص۴۳۳.    
۱۲۹. الطبقات، ابن سعد، ج۳، ص۵۷۶.
۱۳۰. البدایة والنهایه، ج۷، ص۱۷۵.    
۱۳۱. تاریخ الاسلام، ج۳، ص۳۳۳.
۱۳۲. المستدرک، ج۳، ص۲۲۲.
۱۳۳. الاستیعاب، ج۱، ص۳۰۱.
۱۳۴. تاریخ الاسلام، ج۳، ص۳۳۳.
۱۳۵. البدایة و النهایه، ج۷، ص۱۵۶.
۱۳۶. المستدرک، ج۳، ص۲۲۳.
۱۳۷. الاصابه، ج۱، ص۵۶۰.    
۱۳۸. المحبر، ص۴۲۷.    
۱۳۹. الطبقات، ابن سعد، ج۸، ص۴۰۷.
۱۴۰. رجال الطوسی، ص۳۳.    
۱۴۱. الثقات، ج۳، ص۶۴.    



دائرةالمعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله «جبار بن صخر انصاری».    
حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت، برگرفته از مقاله«جبار بن صخر».    



جعبه ابزار