• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

جامگی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



جامَگی، واژه‌ای تقریباً معادل حقوق و مواجب که از قرن پنجم در تشکیلات مالی و اداری برخی از دولتهای اسلامی رایج شد.



ریشه این واژه (در متون عربی به صورت جامکیّه، جامکیّات و جوامک) جامه فارسی است که با یای نسبت ترکیب شده است. جامَگی در اصل به معنی «جامه بها»
[۱] برهان، برهان قاطع.
[۲] علی اکبر نفیسی، فرهنگ نفیسی.
[۳] دهخدا، لغت نامه، ذیل واژه.
و نیز یک قواره پارچه برای دوختن یک دست جامه است.
[۴] علی اکبر نفیسی، فرهنگ نفیسی.



اما در اصطلاح، نخست به معنای بخشی از حقوق سربازان بود که در دوره سلاجقه و زنگیان و ایوبیان، به صورت لباس یا پارچه پرداخت می‌شد و سپس در عهد ممالیک معنای مستمری ماهانه کارمندان و سربازان به خود گرفت.
[۵] د. اسلام ، چاپ دوم، ذیل، makiyya" ¦"Dja.
تحول معنایی این واژه تقریباً همانند واژه «جرایه» است که در سازمان اداری فاطمیان، ایوبیان و ممالیک نوعی مقرری غیرنقدی روزانه و ماهانه، اغلب به صورت چند قرص نان بود.
[۶] قلقشندی، صبح‌الاعشی، ج۱۱، ص۴۲.
[۸] جیره.
که در عهد عثمانی به صورت مستمری نقدی در آمد
[۹] د. اسلام ، چاپ دوم، ذیل، makiyya" ¦"Dja.
(قس واژه «آرپالیق» به معنای حقِّ جَوْ در تشکیلات عثمانی.)
[۱۰] پاکالین، ذیل k" â"Arpal.



از گزارشهای منابع چنین برمی آید که واژه جامگی بیش‌تر در سازمان اداری دولت ممالیک کاربرد داشته و در منابع و متون مربوط به دیگر سلسله ها
[۱۲] احمدبن عمر نظامی، چهار مقاله، ج۱، ص۶۶.
[۱۴] ابن اثیر، التاریخ الباهر فی الدوله الاتابکیـّه، ج۱، ص۷۸.
به ندرت به کار رفته است. در گزارشهای دوره ایلخانان مغول نیز این واژه به عنوان بخشی از حقوق نقدی لشکریان در کنار دیگر مواجب مانند وظایف و مرسومات
[۲۱] محمدبن هندوشاه شمس منشی، دستورالکاتب فی تعیین المراتب، ج۱، جزء ۱، ص۲۰۰.
[۲۲] محمدبن هندوشاه شمس منشی، دستورالکاتب فی تعیین المراتب، ج۱، جزء ۱، ص۲۹۵.
[۲۳] محمدبن هندوشاه شمس منشی، دستورالکاتب فی تعیین المراتب، ج۱، جزء ۱، ص۳۰۶.
[۲۴] محمدبن هندوشاه شمس منشی، دستورالکاتب فی تعیین المراتب، ج۱، جزء ۱، ص۳۶۶.
و در مقابل اقطاع
[۲۵] محمدبن هندوشاه شمس منشی، دستورالکاتب فی تعیین المراتب، ج۱، جزء ۱، ص۳۰۶.
به کار رفته است. در تشکیلات عثمانی نیز جامگی در مقابل ارزاق شش ماهه و عطایای سالانه به کار رفته و به معنای حقوق ماهانه مستخدمان حکومتی یا صدقات و صله‌هایی بود که از محل موقوفات مستمراً و مرتباً به برخی افراد، از جمله سادات و خاندان عثمانی، پرداخت می‌شد و از ۱۲۹۵/۱۸۷۸ نیز حق جامگی طی حکمی قابل واگذاری به غیر گردید.
[۲۶] دا د ترک، ذیل mekiyye" ª"Ca.


۳.۱ - کاربرد در پرداخت حقوق

با اطلاعات اندکی که درباره کاربرد واژه جامگی در حکومتهای پیش از ممالیک مانند آل بویه، سلاجقه، فاطمیان، ایوبیان و نیز ایلخانان مغول وجود دارد نمی‌توان دقیقاً و تفصیلاً به چند و چون این واژه و جایگاه آن در نظام پرداخت حقوق و مواجب مستمری بگیران حکومتی دست یافت. حتی به نظر می‌رسد که برخی از نویسندگان متأخرتر این واژه را برای برخی از دوره‌ها و حکومتهای متقدم تر، مثلاً دوره آل بویه، به جا به کار نبرده و مصطلح رایج در زمان خود را به دوره های پیشین نسبت داده اند. اما در عهد ممالیک، با استناد به اطلاعات برجای مانده درباره این واژه در منابع اصیل و دست اول، می توان به چند و چون جامگی در نظام پرداخت حقوق این دوره دست یافت.

۳.۲ - مستمری نقدی ماهانه

بنا بر شواهد و قرائن موجود در منابع مکتوب دوره ممالیک، جامگی نوعی مستمری نقدی ماهانه بود که به برخی از مستخدمان حکومتی (کشوری و لشکری) پرداخت می‌شد.
[۲۸] قلقشندی، صبح‌الاعشی، ج۳، ص۵۱۹.
[۲۹] قلقشندی، صبح‌الاعشی، ج۱۱، ص۴۲.
[۳۲] ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۱۴، ص۱۸۴.
و به عنوان یکی از مستمریهای اصلی در واقع جانشین و مترادف «راتب» و «راتبه» (جمع آن: رواتب) گردید که پیشتر از طریق دیوان جیش به سپاهیان پرداخت می‌شد.
در دوره ممالیک این حقوق در مقابل اقطاع قرار داشت، به نحوی که تقریباً می توان همه حقوق بگیران این دوره را به دو دسته «اصحاب الاقطاع» و «ارباب الجوامک» تقسیم کرد.
[۳۵] قلقشندی، صبح‌الاعشی، ج۴، ص۴۱.
[۳۶] احمدبن علی مقریزی، کتاب المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الاثار، المعروف بالخطط المقریزیه، ج۲، ص۲۱۷.



به گزارش مقریزی سپاه مصر در دولت ممالیک معمولاً سه دسته بودند: «اجنادالحلقه» (خادمان و محافظان سلطان) که هریک اقطاعی به نام «خُبز» داشتند؛ «ممالیک السلطان» که «جامگی» ماهانه و علاوه بر آن «جرایات و لحوم» روزانه و «کسوه» سالانه هم دریافت می‌کردند؛ و «ممالیک الامراء» (خادمان امیران) که در شمار اقطاع بگیران امیران قرار داشتند. مقریزی افزوده است که این قاعده از زمان ملک ظاهر سیف الدین برقوق (حک: ۷۸۴ـ۷۹۱ و ۷۹۲ـ۸۰۱) برهم خورد و در دسته بندی مذکور آشفتگی پدید آمد به نحوی که مثلاً دسته دوم (ممالیک السلطان) علاوه بر جامگی، اقطاع نیز می‌گرفتند اما نویری کارکنان دستگاه ممالیک را به دو دسته «ممالیک سلطانی» و «ممالیک کتابی»
[۴۱] احمدبن عمر نظامی، چهار مقاله، ج۱، ص۶۶.
تقسیم کرده و دسته اخیر را «ارباب الجامکیات» خوانده است. اگر منظور نویری این بوده باشد که جامگی فقط به ممالیک کتابی اختصاص داشته است و ممالیک سلطانی کلاً از آن بی بهره بوده اند، درست نیست، زیرا بنا بر منابع این دوره، ممالیک سلطانی علاوه بر «لحم و علیق و کُسوه» جامگی هم دریافت می‌کردند.

۴.۱ - حق جامگی در عهد ملک ظاهر

مقریزی و قلقشندی
[۴۸] قلقشندی، صبح‌الاعشی، ج۴، ص۴۱.
نوشته‌اند که زیّ صاحبان اقطاع و ارباب جامگی در عهد ملک ظاهر برقوق از هم جدا بود. پوشیدن لباس رسمی مطرز برای ارباب الجوامک، بر خلاف اصحاب الاقطاع، ممنوع بود. بنا بر مطلب پیش گفته و نیز بر اساس گزارش دیگری از ابن تغری بردی مقام و مرتبه جامگی بگیران از اقطاع داران پایین تر بود. با این حال، در میان جامگی بگیران، صاحب منصبان عالی رتبه مانند والیان و قاضیان هم وجود داشتند
[۵۰] قلقشندی، صبح‌الاعشی، ج۱۱، ص۴۲.
(نیز رجوع کنید به ادامه مقاله). از مجموع شواهد و قرائن، از جمله تقسیم بندی نویری و نیز متفاوت بودن لباس رسمی صاحبان اقطاع و ارباب جامگی، چنین برمی آید که کارکنان دستگاه ممالیک بر این اساس که آیا مجاز به دریافت اقطاع‌اند یا نه، طبقه بندی می‌شدند. با این وصف، ارباب الجوامک کسانی بودند که حق دریافت اقطاع نداشتند، هرچند اصحاب الاقطاع از حق جامگی هم می‌توانستند برخوردار باشند.

۴.۲ - جامگی بر اساس طبقات مختلف

از گزارشهای مذکور در منابع عصر مملوکی چنین برمی آید که طبقات مختلف با مبالغ متفاوت، جامگی می‌گرفتند. در رأس همه جامگی بگیران مملوکان و غلامان سلاطین و امیران قرار داشتند. جامگی ممالیک سلطانی در هر ماه به یک میلیون و دویست هزار درهم می‌رسید. در ۷۴۸، به سبب رکود قیمتها، جامگی هر غلام به هشتاد درهم (۵۱۳ دینار) رسید. ممالیک امیرسیف الدین در ۸۱۷ بیش از هزار تن بودند و جامگی مملوکان او در شام بین ده تا صد دینار بود. بنا بر توقیعی که از جانب سلطان مملوکی در ۶۷۸ صادر شده بود، امیرشمس الدین، متولی ثغر اسکندریه، مشمول دریافت جامگی و جرایه در آغاز هر ماه شد.
[۵۵] قلقشندی، صبح‌الاعشی، ج۱۱، ص۴۰.
[۵۶] قلقشندی، صبح‌الاعشی، ج۱۱، ص۴۲.
جنگجویان دریایی ممالیک در سواحل مصر و شام به تفاوت دو، هشت، ده، پانزده و بیست دینار جامگی می‌گرفتند.
[۵۷] قلقشندی، صبح‌الاعشی، ج۳، ص۵۱۹.





۵.۱ - شیوخ مصر

از جانب سلطان به هریک از شیوخ مصر علاوه بر اقطاع، سالانه چهل دینار مستمری نقدی به نام برکات در چهار نوبت ( عید فطر، عید قربان، ربیع الاول و رجب) پرداخت می‌شد. برکات در مصر بنا بر نوشته قلقشندی
[۵۸] قلقشندی، صبح‌الاعشی، ج ۵، ص ۱۴۰.
به مثابه جامگی بود.

۵.۲ - مربی اسب

در ۸۲۲ در منشوری ابلاغ شد که به مربی دو اسب ماهانه سیصد درهم و به مربی دو اسب و یک استر ماهانه ۳۵۰ درهم، علاوه بر جرایه خُبز، جامگی دهند.

۵.۳ - مأمور حمل زباله

بنا بر گزارشی، برای مأمور حمل زباله های خانه‌ها و قلعه سلطان در اوایل حکومت ممالیک بحری (۶۷۶)، جامگی و جرایه مقرر شد.
[۶۰] ابوبکربن عبداللّه دواداری، کنزالدرر و جامع الغرر، ج۸، ص۲۲۰.
متولی مواریث حَشریّه و مباشران او، از جمله شاهد مُشرِف و کاتب، نیز مشمول دریافت جامگی بودند.
[۶۱] قلقشندی، صبح‌الاعشی، ج۳، ص۴۶۰.
به مباشران و امینان سلطان در امر استخراج معدن زمرد در شهر قوُص هم جامگی داده می‌شد.
[۶۲] قلقشندی، صبح‌الاعشی، ج۳، ص۴۵۵.


۵.۴ - فقیهان

فقیهان هم مشمول دریافت جامگی بودند و جامگی آنان از محل اوقاف و مرتبات سلطانی تأمین می‌شد. به صاحبان دیگر علوم هم جامگی تعلق می‌گرفت. برای سیدرکن الدین حسن بن شرفشاه استرآبادی (متوفی ۷۱۵)، متکلم و نحوی، ماهانه ۰۰۸، ۱ درهم جامگی مقرر شد. در ۷۳۹ در دارالحدیث مصر، سی محدث گماشته شد که برای هریک علاوه بر جرایه خُبز، ماهانه هفت درهم و برای مباشر (رئیس) این دارالحدیث، حافظ ذهبی، سی درهم جامگی مقرر شد. در ۷۱۶ یکی از امیران مملوکی در دمشق، مکتبی برای ایتام وقف و برای آنان کسوه و جامگی مقرر کرد.

۵.۵ - قضات

قضات نیز مشمول دریافت جامگی بودند، اما بیش‌تر آنان از دریافت آن خودداری می‌کردند.


از زمان ملک ظاهر برقوق تصدی پرداخت جامگی ممالیک برعهده «دیوان مفرد» قرار گرفت.
[۷۲] قلقشندی، صبح‌الاعشی، ج۳، ص۴۵۳.
ملک ظاهر پس از پایه گذاری این دیوان، مسئولیت آن را به استاددار سپرد.
[۷۴] قلقشندی، صبح‌الاعشی، ج۳، ص۴۵۳.
بر اثر کوتاهی استاددار یا زیاده خواهی مملوکان جامگی بگیر، گاه اغتشاشاتی در دیوان مفرد بروز می‌کرد که با دستگیری استاددار یا افزایش جامگی مملوکان، رفع می‌شد.



(۱) ابن اثیر، التاریخ الباهر فی الدوله الاتابکیـّه، چاپ عبدالقادر احمد طلیمات، «قاهره ۱۳۸۲/۱۹۶۳»؛
(۲) ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت ۱۳۸۵ـ۱۳۸۶/ ۱۹۶۵ـ۱۹۶۶، چاپ افست ۱۳۹۹ـ۱۴۰۲/ ۱۹۷۹ـ ۱۹۸۲؛
(۳) ابن تغری بردی، النجوم الزاهره فی ملوک مصر و القاهره، قاهره « ۱۳۸۳ » ـ ۱۳۹۲/ «۱۹۶۳ » ـ۱۹۷۲؛
(۴) ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم، چاپ محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲؛
(۵) ابن عماد، شذرات الذهب في اخبار من ذهب؛
(۶) ابن کثیر، البدایه و النهایه، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۰؛
(۷) برهان، برهان قاطع، چاپ محمد معین، تهران ۱۳۶۱ ش؛
(۸) عبدالوهاب بن عبدالرحمان بریهی، طبقات صلحاء الیمن، المعروف بتاریخ البریهی، چاپ عبداللّه محمد حبشی، صنعاء ۱۴۰۳/۱۹۸۳؛
(۹) دائره المعارف بزرگ اسلامی، زیرنظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران ۱۳۶۷ ش؛
(۱۰) ذیل «آرپالیق » «از علی اکبر دیانت»؛
(۱۱) ابوبکربن عبداللّه دواداری، کنزالدرر و جامع الغرر، ج ۸، چاپ اولریش هارمان، قاهره ۱۳۹۱/۱۹۷۱؛
(۱۲) دهخدا، لغت نامه؛
(۱۳) محمدبن هندوشاه شمس منشی، دستورالکاتب فی تعیین المراتب، چاپ عبدالکریم علیزاده، مسکو ۱۹۶۴ـ۱۹۷۶؛
(۱۴) قلقشندی، صبح‌الاعشی؛
(۱۵) احمدبن علی مقریزی، السلوک لمعرفه دول الملوک، چاپ محمدعبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۷؛
(۱۶) احمدبن علی مقریزی، کتاب المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الا´ثار، المعروف بالخطط المقریزیه، بولاق ۱۲۷۰، چاپ افست قاهره «بی تا»؛
(۱۷) احمدبن عمر نظامی، چهار مقاله، چاپ محمد قزوینی و محمد معین، تهران ۱۳۳۳ ش؛
(۱۸) علی اکبر نفیسی، فرهنگ نفیسی، تهران ۱۳۵۵ ش؛
(۱۹) احمدبن عبدالوهاب نویری، نهایه الارب فی فنون الادب، قاهره ۱۹۲۳ ـ۱۹۹۰؛
(۲۰) EI ۲ , s.v. "Dja ¦makiyya" (by Hussain Monإs);
(۲۱) Mehmet Zeki Pakal ân, Osmanl i tarih deyimleri ve terimleri sخzlدg §د , Istanbul ۱۹۷۱-۱۹۷۲;
(۲۲) TDVIA , s.v. "Ca ªmekiyye" (by Ahmet Akgدndدz).



۱. برهان، برهان قاطع.
۲. علی اکبر نفیسی، فرهنگ نفیسی.
۳. دهخدا، لغت نامه، ذیل واژه.
۴. علی اکبر نفیسی، فرهنگ نفیسی.
۵. د. اسلام ، چاپ دوم، ذیل، makiyya" ¦"Dja.
۶. قلقشندی، صبح‌الاعشی، ج۱۱، ص۴۲.
۷. علی مقریزی، السلوک لمعرفه دول الملوک، ج۶، ص۵۰۶.    
۸. جیره.
۹. د. اسلام ، چاپ دوم، ذیل، makiyya" ¦"Dja.
۱۰. پاکالین، ذیل k" â"Arpal.
۱۱. دائره المعارف بزرگ اسلامی، زیرنظر کاظم موسوی بجنوردی، ذیل «آرپالیق».    
۱۲. احمدبن عمر نظامی، چهار مقاله، ج۱، ص۶۶.
۱۳. ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم، ج۱۶، ص۱۴۵.    
۱۴. ابن اثیر، التاریخ الباهر فی الدوله الاتابکیـّه، ج۱، ص۷۸.
۱۵. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۹، ص ۲۰.    
۱۶. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۹، ص ۳۳۵.    
۱۷. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۱۰، ص ۴۵۲.    
۱۸. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۱۱، ص ۲۳.    
۱۹. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۱۱، ص ۳۲۵.    
۲۰. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۱۱، ص۵۳۱.    
۲۱. محمدبن هندوشاه شمس منشی، دستورالکاتب فی تعیین المراتب، ج۱، جزء ۱، ص۲۰۰.
۲۲. محمدبن هندوشاه شمس منشی، دستورالکاتب فی تعیین المراتب، ج۱، جزء ۱، ص۲۹۵.
۲۳. محمدبن هندوشاه شمس منشی، دستورالکاتب فی تعیین المراتب، ج۱، جزء ۱، ص۳۰۶.
۲۴. محمدبن هندوشاه شمس منشی، دستورالکاتب فی تعیین المراتب، ج۱، جزء ۱، ص۳۶۶.
۲۵. محمدبن هندوشاه شمس منشی، دستورالکاتب فی تعیین المراتب، ج۱، جزء ۱، ص۳۰۶.
۲۶. دا د ترک، ذیل mekiyye" ª"Ca.
۲۷. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۹، ص۲۰.    
۲۸. قلقشندی، صبح‌الاعشی، ج۳، ص۵۱۹.
۲۹. قلقشندی، صبح‌الاعشی، ج۱۱، ص۴۲.
۳۰. احمدبن علی مقریزی، السلوک لمعرفه دول الملوک، ج۶، ص۱۷۱.    
۳۱. احمدبن علی مقریزی، السلوک لمعرفه دول الملوک، ج۶، ص۵۰۶.    
۳۲. ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۱۴، ص۱۸۴.
۳۳. ابن تغری بردی، النجوم الزاهره فی ملوک مصر و القاهره، ج۹، ص۵۲.    
۳۴. ابن تغری بردی، النجوم الزاهره فی ملوک مصر و القاهره، ج۱۴، ص۷۰.    
۳۵. قلقشندی، صبح‌الاعشی، ج۴، ص۴۱.
۳۶. احمدبن علی مقریزی، کتاب المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الاثار، المعروف بالخطط المقریزیه، ج۲، ص۲۱۷.
۳۷. ابن تغری بردی، النجوم الزاهره فی ملوک مصر و القاهره، ج۹، ص۵۲.    
۳۸. احمدبن علی مقریزی، السلوک لمعرفه دول الملوک، ج۶، ص۴۷۷.    
۳۹. ابن تغری بردی، النجوم الزاهره فی ملوک مصر و القاهره، ج۱۴، ص۷۰۷۱.    
۴۰. احمدبن عبدالوهاب نویری، نهایه الارب فی فنون الادب، ج۸، ص۲۰۴ ۲۰۵.    
۴۱. احمدبن عمر نظامی، چهار مقاله، ج۱، ص۶۶.
۴۲. احمدبن علی مقریزی، السلوک لمعرفه دول الملوک، ج۶، ص۱۷۱۱۷۲.    
۴۳. ابن تغری بردی، النجوم الزاهره فی ملوک مصر و القاهره، ج۱۱، ص۲۶۱.    
۴۴. ابن تغری بردی، النجوم الزاهره فی ملوک مصر و القاهره، ج۱۱، ص۳۶۱.    
۴۵. ابن تغری بردی، النجوم الزاهره فی ملوک مصر و القاهره، ج۱۴، ص۷۰.    
۴۶. ابن تغری بردی، النجوم الزاهره فی ملوک مصر و القاهره، ج۱۶، ص۱۰۰.    
۴۷. احمدبن علی مقریزی، کتاب المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الاثار، المعروف بالخطط المقریزیه، ج۳، ص۳۸۹.    
۴۸. قلقشندی، صبح‌الاعشی، ج۴، ص۴۱.
۴۹. ابن تغری بردی، النجوم الزاهره فی ملوک مصر و القاهره، ج۹، ص۵۲ ۵۳.    
۵۰. قلقشندی، صبح‌الاعشی، ج۱۱، ص۴۲.
۵۱. عبدالوهاب بن عبدالرحمان بریهی، طبقات صلحاء الیمن، المعروف بتاریخ البریهی، ج۱، ص۷۴.    
۵۲. احمدبن علی مقریزی، السلوک لمعرفه دول الملوک، ج۶، ص۱۷۱۱۷۲.    
۵۳. ابن تغری بردی، النجوم الزاهره فی ملوک مصر و القاهره، ج۱۰، ص۲۱۰.    
۵۴. ابن تغری بردی، النجوم الزاهره فی ملوک مصر و القاهره، ج۱۴، ص۱۲۹.    
۵۵. قلقشندی، صبح‌الاعشی، ج۱۱، ص۴۰.
۵۶. قلقشندی، صبح‌الاعشی، ج۱۱، ص۴۲.
۵۷. قلقشندی، صبح‌الاعشی، ج۳، ص۵۱۹.
۵۸. قلقشندی، صبح‌الاعشی، ج ۵، ص ۱۴۰.
۵۹. احمدبن علی مقریزی، السلوک لمعرفه دول الملوک، ج۶، ص۵۰۶.    
۶۰. ابوبکربن عبداللّه دواداری، کنزالدرر و جامع الغرر، ج۸، ص۲۲۰.
۶۱. قلقشندی، صبح‌الاعشی، ج۳، ص۴۶۰.
۶۲. قلقشندی، صبح‌الاعشی، ج۳، ص۴۵۵.
۶۳. احمدبن علی مقریزی، السلوک لمعرفه دول الملوک، ج۶، ص۱۷۱.    
۶۴. ابن عماد، شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، ج۸، ص۶۵.    
۶۵. ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۱۴، ص۱۷۳.    
۶۶. ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۱۴، ص۸۹.    
۶۷. ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۱۳، ص۲۸۶.    
۶۸. ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۱۳، ص۳۰۳.    
۶۹. ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۱۳، ص۳۱۱.    
۷۰. ابن عماد، شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، ج۷، ص۶۶۰.    
۷۱. عبدالوهاب بن عبدالرحمان بریهی، طبقات صلحاء الیمن، المعروف بتاریخ البریهی، ج۱، ص۷۴۷۵.    
۷۲. قلقشندی، صبح‌الاعشی، ج۳، ص۴۵۳.
۷۳. احمدبن علی مقریزی، السلوک لمعرفه دول الملوک، ج۷، ص۱۳۱.    
۷۴. قلقشندی، صبح‌الاعشی، ج۳، ص۴۵۳.
۷۵. احمدبن علی مقریزی، السلوک لمعرفه دول الملوک، ج۷، ص۲۶۴.    
۷۶. احمدبن علی مقریزی، السلوک لمعرفه دول الملوک، ج۷، ص۲۷۸.    
۷۷. احمدبن علی مقریزی، السلوک لمعرفه دول الملوک، ج۷، ص۴۲۹.    



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائره المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جامگی»، شماره۴۴۰۲.    






جعبه ابزار