• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

توسل علما به اهل بیت

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



توسل و عشق وافر علما به پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و اهل‌بیت ایشان (علیهم‌السّلام) از امتیازات خاص فرهنگ تشیع به شمار می‌رود که ریشه در آیات نورانی وحی و فرمایشات معصومین (علیهم‌السّلام) دارد. از نظر شیعه تمسّک و توسل به این انوار پاک در دنیا باعث وساطت این بزرگواران نزد پروردگار و حل شدن مشکلات با افاضه الهی و موجب شفاعت آنها در قیامت می‌گردد و کسی که قدم در راه اطاعت از دستورات آنها بنهد رستگار خواهد شد.



در نظر شیعه نبی مکرّم اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و اهل بیت ایشان وسائط فیض الهی هستند که خداوند از طریق ایشان برکات خویش را بر بشر می‌فرستد و این وساطت هم در زمینه تکوین و هم در زمینه تشریع و هدایت بشر است و از طرف دیگر حیات و ممات ایشان یکسان است؛ از این رو در زیارت جامعه که از لسان مبارک امام‌ هادی (علیه‌السّلام) صادر گردیده، اینگونه می‌خوانیم: «مَن اتاکم نجی و من لم یاتکم هلک... من والاکم فقد والی الله و من عاداکم فقد عادی الله... بکم فتح الله و یکم یختم و بکم ینزل الغیث و بکم یمسک السماء ان تقع علی الارض... من اراد الله بدابکم...؛ هر کس نزد شما آمد، نجات خواهد یافت و کسی که از شما فاصله گرفت هلاک می‌شود... هر کس شما را دوست بدارد خدا را دوست داشته و هر کس با شما دشمنی کند با خدا دشمنی کرده است... به شما خداوند آغاز می‌کند و به شما پایان می‌دهد و به وسیله شما باران می‌فرستد و به وسیله شما آسمان را نگه می‌دارد... هر که خدا را خواهد باید از طریق شما آغاز کند و به خدا تقرّب جوید...»

۱.۱ - آیات قرآن

آیات نورانی قرآن نیز مؤیّد این سیره رائج در بین شیعه است، «یا ایها الذین امنوا اتقوا الله وابتغوا الیه الوسیله؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید از خدا بترسید و برای نزدیک شدن به او وسیله بجوئید» وسیله، در این آیه شریفه معنای وسیعی دارد و هر چیزی را که به کمک آن تقرّب به حضرت حقّ حاصل شود، شامل می‌گردد، اعم از ایمان به خدا، عبادت او، جهاد در راه خدا و یا شفاعت پیامبر، امامان و بندگان صالح خدا. چنانچه امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) در موردی در ذیل این آیه فرمودند: «انا وسیلَتُه؛ من وسیله تقرّب به خدا هستم»
و در مورد دیگر مصادیق «وسیله تقرّب به خدا» را ایمان، نماز، روزه و جهاد معرفی کردند، «ان افضل ما توسل به المتوسلون الی الله سبحانه الایمان به و برسوله...» سیره عملی مسلمین در زمان پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بر همین منوال بوده که از پیامبر می‌خواستند نزد خداوند شفاعت آنها را بنماید و قرآن نیز بر آن صحّه گذاشته است.

۱.۲ - روایات

روایات نیز در این زمینه بسیار است که به ذکر یک روایت از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) اکتفاء می‌کنیم. سلمان فارسی می‌گوید: از رسول خدا شنیدم که می‌فرمود: خداوند می‌فرماید‌ ای بندگان من آیا چنین است که کسی حاجات بزرگی از شما می‌خواهد و شما حوائج او را بر نمی‌آورید مگر اینکه کسی را نزد شما شفیع قرار دهد که محبوبترین مردم به نزد شماست، آنگاه حاجت او را به احترام آن شفیع بر می‌آورید حال آگاه باشید و بدانید که گرامی‌ترین خلق و افضل آنان نزد من محمّد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ‌است و برادر وی علی و امامان پس از وی همانان که وسیله‌های مردم به سوی من هستند، اینک بدانید که هر کس حاجتی دارد و نفعی را طالب است یا آنکه دچار حادثه‌ای بس صعب و زیانبار گشته و رفعِ آنرا خواهان است، باید مرا به محمّد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و آل طاهرینش بخواند تا به نیکو‌ترین وجه آن را بر‌آورم.
حال از همین روست که زندگی عالمان راستین سرشار از ابراز عشق و علاقه به انوار مقدّس معصومین (علیهم‌السلام) و توجّه و توسّل به آنهاست و خود نیز اذعان داشته و دارند که از مهمترین اسباب توفیق ایشان در رسیدن به مدارج علمی و معنوی توسّل به اهل بیت و عنایات ایشان بوده است.


در کلام بزرگان توسل و توجه به اهل بیت (علیهم‌السّلام) نمود و ظهور داشته است که در ادامه به برخی از آنها اشاره می‌شود:

۲.۱ - امام خمینی

«حق تعالی شانه، چنانچه محمّد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و دودمان او را وسایط هدایت، راهنماهای ما مقرّر فرموده و به برکات آنها امّت را از ضلالت و جهل، نجات مرحمت فرموده به وسیله شفاعت آنها، قصور ما را ترمیم و نقص ما را تتمیم فرماید و اطاعت و عبادت نا قابل ما را قبول فرماید.»
[۸] خمینی، سید روح‌الله، آداب الصلوه، ص۳۷۹ـ ۳۸۰، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام (رحمه‌الله‌علیه)، چاپ اوّل ۱۳۷۰ هـ ش.

«ذکر خیر اصحاب ولایت و معرفت موجب صحبت و تواصل و تناسب می‌شود و این تناسب باعث تجاذب شود و این تجاذب باعث تشافع شود که ظاهرش اخراج از ظلمت‌های جهل به انوار هدایت وعلم است و باطنش ظهور به شفاعت است در عالم آخرت»
[۹] خمینی، سید روح‌الله، آداب الصلوه، ص۲۲۳، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام (رحمه‌الله‌علیه)، چاپ اوّل ۱۳۷۰ هـ ش.


۲.۲ - محمّد بهاری همدانی

«باری چون قصد زیارت اولیاء حقیقی (سلام‌الله‌علیها) را بنماید اولاً باید بداند که نفوس مقدّسه طیّبه طاهره چون از ابدان جسمانیّه مفارقت نمود و متصل به عالم قدس و مجردات گردید غلبه و احاطه ایشان به این عالم اقوی گردد و تصرفاتشان دراین نشات بیش از سابق می‌شود و اطلاعاتشان به زائرین اتمّ و اکمل گردد... پس نسیم الطافشان و رشحات انوار آن بزرگواران بر زواّر و قاصدین ایشان و به جهت خواری دشمنانشان... و به امید استشفاع از برای بخشش گناهان و رجاء وصول بر فیوضات عظمیه رو به آن بزرگواران کند با مراعات آن آدابی که در کتب مزار ثبت است»
[۱۰] محمّد، بهاری همدانی، تذکرة المتقین ص۶۷-۷۷، انتشارات نهاوندی، چاپ دوّم، ۱۳۷۶.


۲.۳ - آیةالله قاضی

ایشان در ضمن توصیه به زیارات مختلف و توسّل به اهل بیت (علیهم‌السّلام)، اینگونه به شاگردان خویش توصیه می‌کنند: «قرائت زیارت جامعه در هر روز جمعه، مقصودم همان زیارت جامعه معروفه است.»
[۱۱] حسن زاده، صادق، اسوه عارفان: گفته‌ها و نا گفته‌ها درباره‌ آیةالله قاضی، ص۱۳۸، محمود طیّار مراغی، انتشارات مؤمنین، اوّل، ۱۳۷۸.


۲.۴ - آیةالله بهاء الدینی

ایشان سفارش مؤکّدی نسبت به توسّل به معصومین (علیهم‌السّلام) و بالاخص حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) داشتند و می‌فرمودند: «ما می‌دانیم هر چه را که حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) امضا کند از نظر پیامبر و ائمه امضا شده است که هیچ حرفی روی آن نیست.»
[۱۲] حیدری کاشانی، حسین سیری در آفاق (زندگینامه آیةالله بهاء الدینی)، ص۲۴۴، انتشارات تهذیب اوّل ۱۳۸۱.


۲.۵ - حضرت آیةالله بهجت

«امام عین الله ناظره است... امام زنده است، ناضر است قادر و مقتدر است. ائمه (علیهم‌السّلام) حاضرند، می‌بینند، جواب می‌دهند... التفات ما کم است... زیارت شما قلبی باشد. در موقع ورود اذن دخول بخواهید. اگر حال داشتید به حرم بروید... اگر حالتان مساعد نیست به کار مستجی دیگری بپردازید. سه روز روزه بگیرید و غسل کنید و به حرم بروید و دوباره از حضرت اجازه ورود بخواهید... همه زیارت نامه‌ها مورد تأیید هستند. زیارت جامعه کبیره را بخوانید. زیارت امین الله مهّم است. قلب شما بخواند، با زبان قلب بخوانید...».
[۱۳] بهجت، محمدتقی، فریادگر توحید، ص۲۱۳ـ۲۱۴، تهیه، مؤسسه فرهنگی اهل بیت قم، انتشارات انصاری، چاپ دوّم ۷۸.



در سیره عملی بزرگان، توسل و عشق به اهل بیت مظاهر متعددی دارد که در ادامه به برخی از آنها اشاره می‌شود:

۲.۱ - امام خمینی

عشق و علاقه و توسّل ایشان به اهل بیت (علیهم‌السّلام) زبانزد همه کسانی است که با ایشان ارتباط داشته‌اند. از جمله برنامه‌های ایشان در مدّت ۱۵ سالی که در نجف بوده‌اند، رفتن به زیارت امیرمؤمنان (علیهم‌السّلام) سه ساعت از غروب گذشته در هر شب و خواندن زیارت جامعه و توسّل به ایشان بوده است. ایشان در تمام زیارات مخصوص امام حسین (علیه‌السّلام) در این مدّت از نجف به کربلا می‌رفتند و در تهران هم که بودند این زیارات از راه دور انجام می‌شد.
[۱۴] مختاری، رضا، سیمای فرزانگان، ص۱۸۰، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.

یکی از نزدیکان امام (رحمه‌الله‌علیه) ‌می‌گوید: «علاقه امام به اهل بیت (علیهم‌السّلام) در حدّ و‌صف ناشدنی است. امام عاشق آنهاست. عاشقی که تا صدای یا حسین بلند می‌شود بی‌اختیار اشک می‌ریزد. ایشان که در شهادت فرزندشان حاج آقا مصطفی (رحمه‌الله‌علیه) یک قطره اشک نریختند».
[۱۵] مختاری، رضا، سیمای فرزانگان، ص۱۸۱، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.


۳.۲ - علامه امینی

«از ویژگیهای ایشان، عشق و ولای کامل او بود نسبت به آل محمد (علیهم‌السّلام) عشقی وصف ناشدنی که می‌توان گفت «الغدیر» نیز در اثر همین عشق نوشته شد. در مجالس با صدای بلند بر مصائب آل محمّد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ‌می‌گریست به طوری که دیگران و به خصوص اهل منبر و نوحه‌خوانان تحت تأثیر گریه ایشان منقلب می‌شدند، گویا یکی از آل محمّد در مجلس است و اگر گوینده مصیبت نام حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) را می‌برد آنگاه خون در رگهایش متراکم شده و چونان کسی که ظلم بر ناموس او رفته فریاد می‌زد و همراه اشک بی‌امان، از چشمانش شعله آتش بیرون می‌زد».
[۱۶] مختاری، رضا، سیمای فرزانگان، ص۱۸۳، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.

ایشان بارها به محضر امیر مؤمنان متوسل شده بودند و حاجت گرفته بودند،آیه‌الله بهاء الدینی نقل کرده‌اند؛ مرحوم علامه موقعی به کتابی جهت نوشتن الغدیر نیاز پیدا کرده و به محضر امیر مؤمنان متوسل می‌شوند ولی مدتی می‌گذرد خبری نمی‌شود در آن حین روزی در حرم بوده‌اند یک عرب بیابانی می‌آید رو به ضریح کرده و با جسارت می‌گوید: یا علی، اگر مردی کار مرا انجام بده؛ و هفته بعد موقعی که علامه در حرم بوده در همان نقطه برمی‌گردد و می‌گوید: یا علی، مردی، کارم انجام شد. علامه ناراحت می‌شوند که چطور حاجت ایشان روا نمی‌شود. شب در عالم رؤیا حضرت را زیارت کرده به ایشان می‌گویند: آخر آنها بدوی هستند و طبق طفولیتشان با ایشان بر خود می‌کنیم. نباید آنها را معطل کرد؛ اما شما که با ما آشنائی دارید، معطل هم بشوید از ارادت شما کاسته نمی‌شود. صبح فردا، پیر زنی کتابی را در دستمالی بسته محضر علامه می‌آورد. علامه مشاهده می‌کند که همان کتابی است که از حضرت خواسته بودند.
[۱۷] حیدری کاشانی، حسین سیری در آفاق (زندگینامه آیةالله بهاء الدینی)، ص۲۴۵، انتشارات تهذیب اوّل ۱۳۸۱.


۳.۳ - آیةالله حائری یزدی

ایشان دستور داده بودند همه روزه قبل از درس کسی قدری مصیبت حضرت سیدالشهدا (علیه‌السّلام) بخواند و سپس درس را شروع می‌کردند. این بزرگوار حتّی زمانی که مرجع تقلید بودند، در جلوی دسته عزاداری در کوچه و خیابان حرکت کرده و بسان مردم عادی بر سرو سینه می‌زدند و می‌فرمودند: من هر چه دارم از سیدالشهداء دارم.
[۱۸] مختاری، رضا، سیمای فرزانگان، ص۱۹۲، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.

آیه‌الله حائری قبل از سفر به ایران، در کربلا زندگی می‌کردند. خواب می‌بینند که به ایشان گفته می‌شود بیشتر از ده روز زنده نخواهند بود. ایشان خواب را فراموش می‌کنند. روز دهم که روز تعطیلی بوده با دوستان به باغات کربلا می‌روند ناگهان ایشان تب کرده و درد شدیدی بدن او را فرا می‌گیرد. بالاخره او را به منزل می‌آورند و در بستر می‌افتد. آنگاه خواب خود را به یاد می‌آورد ولی دیگر در حالت احتضار قرار گرفته‌اند. مشاهده می‌کند سقف شکافته شد و مأمورین ملک الموت برای قبض روح پائین آمدند. ایشان در آن حال توسل به آقا امام حسین (علیه‌السّلام) پیدا کرده و می‌گویند: آقا جان، من نوحه‌خوان شمایم، مردن حق است ولی دست من خالی است و ذخیره آخرت تهیه نکرده‌ام. اگر ممکن است تمدید بفرمائید. ناگهان مشاهده می‌کند شخصی از سقف پائین آمد و گفت: آقا تمدید فرمودند؛ و با آن دو نفر بر‌گشتند. ایشان بعد از رفتن آنها حالشان بهتر شده و از مرگ حتمی نجات می‌یایند به طوری که دیگران فکر می‌کردند مرده است. بعد از این ماجرا به ایران سفر نمودند ابتداء حوزه علمیه اراک و سپس قم را تشکیل داده و به آن رونق بخشیدند که موجب خیر و برکت زیادی برای تشیع شد.
[۱۹] صمدی، سیدمحمدحسین، تجلّی عشق و عرفان، ص۹۱، انتشارات نجباء، اول، ۱۳۸۱.


۳.۴ - علامه طباطبائی

آیه‌الله سیدمحمّدحسین حسینی طهرانی، درباره عشق ایشان به اهل بیت این‌گونه نوشته‌اند: «... نکته اوّل دل بستگی ایشان به اهل بیت (علیهم‌السّلام) بود و در حقیقت ولای اهل بیت برای ایشان به منزله یک شمعِ شب افروز شبستانِ زندگی بود، نسبت به اهل بیت به خصوص امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) تا سر حدّ عشق دل بستگی داشت. هیچ به خاطر ندارم از اسم هر یک از ائمه بدون ادای احترام گذشته باشند. در مشهد که همه ساله مشرّف می‌شدند و تابستان را در آن جا می‌ماندند؛ وقتی وارد صحن حرم حضرت رضا (علیه‌السّلام) می‌شدند بارها که در خدمتشان بودم می‌دیدم که دستهای مرتعش را روی آستانه در می‌گذاشتند و با بدن لرزان از جان و دل آستانه در را می‌بوسیدند. گاهی از محضرشان التماس دعائی درخواست می‌شد می‌گفتند: بروید از حضرت بگیرید، ما اینجا کاره‌ای نیستیم همه چیز آن جاست.»
[۲۰] حسینی طهرانی، سیدمحمدحسین، مهر تابان، ص۵۶، چاپ اوّل، انتشارات باقر العلوم، بی تا.


۳.۵ - ملاصدرا

این فیلسوف بزرگ هنگامی که در کهک اقامت داشت و به تحقیق و بررسی مسائل فلسفی می‌پرداخت؛ گهگاه از کهک به قم می‌آمد و برای حلّ مشکلات علمی از روح مقدّس حضرت معصومه (سلام‌الله‌علیها) استمداد می‌جست که خود نیز در قسمتهائی از کتب خود به آن اشاره دارد.
[۲۱] مختاری، رضا، سیمای فرزانگان، ص۱۹۷ به نقل از «اسفار» الحکمه المتعالیه فی الاسفار الاربعه العقلیه، ج۳، ص۳۱۲ و ۳۱۳، ملاصدرا، ۹ جلد چاپ سومّ بیروت داراحیاء التراث العربی/ ص۱۹۸۱ م.


۳.۶ - آیةالله بروجردی

ایشان فرموده بودند: «دورانی که در بروجرد بودم، وقتی، چشمانم کم نور شده بود و به شدّت درد می‌کرد تا اینکه روز عاشورا هنگامی که دسته‌های عزاداری در شهر به راه افتاده بود مقداری گل از روی سرِ یکی از بچه‌های عزادار دسته ـ که به علامت عزا بر سر خود مالیده بود ـ برداشتم و به چشمان خود کشیدم و در نتیجه فوراً چشمانم نور خود را باز یافت و دردش تمام شد.»
[۲۲] مختاری، رضا، سیمای فرزانگان، ص۱۸۶، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.


۳.۷ - مرحوم محدث قمی

«این حقیر نیز، هرگاه به سبب نوشتن زیاد، چشمم ضعف پیدا می‌کند تبرکّ می‌جویم به تراب مراقد ائمه (علیهم‌السّلام) و مسّ کتابت احادیث و اخبار و بحمدالله چشمم در نهایت روشنی است.»
[۲۳] مختاری، رضا، سیمای فرزانگان، ص۱۸۵، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.


۳.۸ - آیةالله مرعشی نجفی

ایشان که ارادت ویژه‌ای به خاندان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و همینطور زیارت حضرت معصومه (سلام‌الله‌علیها) داشتند، موقعی برای تهیه جهزیه دخترشان، دست تنگ بوده‌اند. متوسّل به حضرت معصومه (سلام‌الله‌علیها) می‌شوند و چیزی نمی‌گذرد که حاجت ایشان بر‌آورده شده و جهزیه دخترشان فراهم می‌گردد.
[۲۴] صمدی، سیدمحمدحسین، تجلّی عشق و عرفان، ص۷۸، انتشارات نجباء، اول، ۱۳۸۱.


۳.۹ - آیةالله مرتضی کشمیری

عارف کامل آیه‌الله قاضی (رحمه‌الله‌علیه) فرموده‌اند: روزی در محضر آقا حاج سیدمرتضی کشمیری برای زیارت مرقد حضرت ابا ‌عبدالله الحسین (علیه‌السّلام) از نجف اشرف به کربلای معلی آمدیم و ابتدا در حجره‌ای که در مدرسه بازار بین الحرمین بود وارد شدیم. چون به در حجره رسیدیم دیدم قفل است. مرحوم کشمیری نگاهی به من کرد و گفت: آقای قاضی می‌گویند هر کس نام مادر حضرت موسی را به قفل بسته ببرد باز می‌شود. مادر من فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها) از مادر حضرت موسی کمتر نیست و دست به قفل برده و گفتند: یا فاطمه و قفل باز شد و ما وارد حجره شدیم.
[۲۵] حسینی طهرانی، سیدمحمدحسین، مهر تابان، ص۲۲۱، چاپ اوّل، انتشارات باقر العلوم، بی تا.


۳.۱۰ - آیةالله بهاءالدینی

عشق و علاقه فراوان به رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و شور و شوق بسیار به اهل بیت (علیه‌السّلام) از اون کودکی در وجود ایشان بود. لذا از بچگی در حرم حضرت معصومه (سلام‌الله‌علیها) خدمت می‌کردند و برای زوار آب می‌آوردند. ایشان جریان یکی از توسلات خویش به محضر حضرت رضا (علیه‌السلام) را اینگونه می‌گویند: «در اولین سفری که به مشهد مشرّف شدم، بیماری سختی داشتم، رو به سوی آن امام رئوف نموده عرض کردم: یابن رسول الله! ما با آنچه تا حال در مورد شما شنیدیم کاری نداریم تا خود مشاهده نکنیم کاری درست نمی‌شود. می‌خواهم مشاهده کنم که شما مریض را شفا می‌دهید»، کلام ایشان تمام می‌شود. دقایقی بعد نسیم سلامتی از آستان لطف رضوی (علیه‌السّلام) به سوی ایشان می‌وزد و حال ایشان خوب می‌شود.
[۲۶] بهاء الدینی، رضا، آیت بصیرت، ص۸۶، سیدحسن شفیعی، چاپ قدس قم/ اول/ ۱۳۷۹.


۳.۱۱ - آیةالله گلپایگانی

ایشان موقعی به بیماری سختی مبتلا می‌شوند که تشخیص پزشکان در ایران سرطان اثنی عشر و یا لوزالمعده است و ایشان را برای عمل جراحی به انگلستان می‌برند. در همان شب اوّل که ایشان در بیمارستان بستری می‌گردند، چنانچه روش ایشان در مشکلات سخت توسّل به معصومین (علیهم‌السّلام) بوده، متوسّل به محضر ولی عصر (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) ‌ می‌شوند صبح وقتی پزشک ایرانی همراه ایشان به سراغ معظم له می‌آید، می‌فرمایند: به پزشکان بگوئید: فعلاً دست نگه دارند و معاینه مجدّد بشود. وقتی علّت را جویا می‌شوند می‌فرماید: «آقا امام عصر (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) فرمودند که من شفا پیدا کرده‌ام» و آزمایشات مجدّد نشان می‌دهد اثری از سرطان در وجود ایشان نیست.
[۲۷] صمدی، سیدمحمدحسین، تجلّی عشق و عرفان، ص۹۸، انتشارات نجباء، اول، ۱۳۸۱.


۳.۱۲ - آیةالله انصاری همدانی

ایشان توصیه زیاد به توسّل به ساحت مقدّس معصومین (علیهم‌السّلام) در زیر آسمان داشتند و خود از این راه به مقاصد بزرگی رسیده بودند. ایشان در نامه‌ها و دستورالعملهائی که به دوستان و طالبان معرفت داشتند، توسّل به ساحت مقدّس اباعبدالله الحسین (علیه‌السّلام) را برای رسیدن به مقامات روحانی توصیه می‌نمودند.
[۲۸] کرمی‌نژاد، مصطفی، در کوی بی نشان‌ها: «زندگینامه‌آیةالله انصاری همدانی»، ص۳۰، انتشارات نهاوندی، چاپ چهارم، ۱۳۷۹.

و اولیاء‌خدا اینگونه خاضعانه، به محضر معصومین (علیهم‌السّلام) متوسّل می‌شدند و برکات و توفیقات بسیاری را از این طریق کسب می‌نمودند. عشق وارادت آن‌ها به این انوار پاک موجب عنایت آن بزرگواران به ایشان بوده و آنها را در طی مدارج معنوی و علمی رهمنون شده است.


۱. قمی، شیخ عباس، مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره، ص۵۴۶-۵۴۹،، انتشارات اسوه.    
۲. مائده/سوره۵، آیه۳۵.    
۳. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۵، ص۳۳۳، اسماعیلیان.    
۴. امام علی (علیه‌السّلام)، نهج‌البلاغه، ص۱۶۳، محقق:صبحی صالح، دار الکتاب اللبنانی.    
۵. نساء/سوره۴، آیه۶۴.    
۶. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه ج۴، ص۳۶۳، ذیل آیه شریفه ۳۵، مائده، دارالکتب الاسلامیه طهران، ۱۳۶۳، چاپ هشتم، برای مطاله بیشتر به این تفسیر مراجعه شود.    
۷. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۹۱، ص۲۲، داراحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ سوّم، ۱۴۰۱ ه. ق.    
۸. خمینی، سید روح‌الله، آداب الصلوه، ص۳۷۹ـ ۳۸۰، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام (رحمه‌الله‌علیه)، چاپ اوّل ۱۳۷۰ هـ ش.
۹. خمینی، سید روح‌الله، آداب الصلوه، ص۲۲۳، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام (رحمه‌الله‌علیه)، چاپ اوّل ۱۳۷۰ هـ ش.
۱۰. محمّد، بهاری همدانی، تذکرة المتقین ص۶۷-۷۷، انتشارات نهاوندی، چاپ دوّم، ۱۳۷۶.
۱۱. حسن زاده، صادق، اسوه عارفان: گفته‌ها و نا گفته‌ها درباره‌ آیةالله قاضی، ص۱۳۸، محمود طیّار مراغی، انتشارات مؤمنین، اوّل، ۱۳۷۸.
۱۲. حیدری کاشانی، حسین سیری در آفاق (زندگینامه آیةالله بهاء الدینی)، ص۲۴۴، انتشارات تهذیب اوّل ۱۳۸۱.
۱۳. بهجت، محمدتقی، فریادگر توحید، ص۲۱۳ـ۲۱۴، تهیه، مؤسسه فرهنگی اهل بیت قم، انتشارات انصاری، چاپ دوّم ۷۸.
۱۴. مختاری، رضا، سیمای فرزانگان، ص۱۸۰، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.
۱۵. مختاری، رضا، سیمای فرزانگان، ص۱۸۱، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.
۱۶. مختاری، رضا، سیمای فرزانگان، ص۱۸۳، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.
۱۷. حیدری کاشانی، حسین سیری در آفاق (زندگینامه آیةالله بهاء الدینی)، ص۲۴۵، انتشارات تهذیب اوّل ۱۳۸۱.
۱۸. مختاری، رضا، سیمای فرزانگان، ص۱۹۲، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.
۱۹. صمدی، سیدمحمدحسین، تجلّی عشق و عرفان، ص۹۱، انتشارات نجباء، اول، ۱۳۸۱.
۲۰. حسینی طهرانی، سیدمحمدحسین، مهر تابان، ص۵۶، چاپ اوّل، انتشارات باقر العلوم، بی تا.
۲۱. مختاری، رضا، سیمای فرزانگان، ص۱۹۷ به نقل از «اسفار» الحکمه المتعالیه فی الاسفار الاربعه العقلیه، ج۳، ص۳۱۲ و ۳۱۳، ملاصدرا، ۹ جلد چاپ سومّ بیروت داراحیاء التراث العربی/ ص۱۹۸۱ م.
۲۲. مختاری، رضا، سیمای فرزانگان، ص۱۸۶، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.
۲۳. مختاری، رضا، سیمای فرزانگان، ص۱۸۵، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.
۲۴. صمدی، سیدمحمدحسین، تجلّی عشق و عرفان، ص۷۸، انتشارات نجباء، اول، ۱۳۸۱.
۲۵. حسینی طهرانی، سیدمحمدحسین، مهر تابان، ص۲۲۱، چاپ اوّل، انتشارات باقر العلوم، بی تا.
۲۶. بهاء الدینی، رضا، آیت بصیرت، ص۸۶، سیدحسن شفیعی، چاپ قدس قم/ اول/ ۱۳۷۹.
۲۷. صمدی، سیدمحمدحسین، تجلّی عشق و عرفان، ص۹۸، انتشارات نجباء، اول، ۱۳۸۱.
۲۸. کرمی‌نژاد، مصطفی، در کوی بی نشان‌ها: «زندگینامه‌آیةالله انصاری همدانی»، ص۳۰، انتشارات نهاوندی، چاپ چهارم، ۱۳۷۹.



سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «توسل و عشق به اهل بیت»، تاریخ بازیابی۹۷/۲/۳۰.    






جعبه ابزار