• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

توبه کلامی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



‌در مباحث کلامی بحث توبه اغلب در بخش مربوط به معاد، یا پس از معاد، در بیان جایز بودن عفو خداوندی در قالب شفاعت یا به واسطه توبه، مطرح شده است.

فهرست مندرجات

۱ - تعریف توبه
۲ - سؤالی در حقیقت توبه
       ۲.۱ - حقیقت توبه در نزد متکلّمان تسنّن
       ۲.۲ - حقیقت توبه در نزد متکلّمان شیعه
۳ - سؤالی دیگر از حقیقت توبه
       ۳.۱ - حقیقت توبه در نزد إمامیه و معتزله
       ۳.۲ - حقیقت توبه در نزد أشاعره
۴ - صحت یا عدم صحت توبه در صورت عجز از ارتکاب مجدّد
۵ - تجدید ندامت از گناه هنگام یادآوری آن
       ۵.۱ - از دیدگاه تسنّن
       ۵.۲ - از دیدگاه إمامیه
۶ - توبه از فعلی که معلول فعل دیگر است
۷ - توبه از جهت حکم
       ۷.۱ - توبه از گناه کبیره و صغیره در نزد إمامیه
       ۷.۲ - توبه از کبیره و صغیره در نزد معتزله
       ۷.۳ - توبه از کبیره و صغیره در نزد أشاعره
۸ - نکته‌ای در وجوب توبه
۹ - مبدّل شدن صغیره به کبیره نزد بسیاری از معتزلیان
       ۹.۱ - حکم مرتکب کبیره‌ای که بدون توبه از دنیا رود نزد معتزله و خوارج
              ۹.۱.۱ - استدلال معتزله و خوارج، و جواب محقّق دوّانی
۱۰ - مبدّل شدن صغیره به کبیره نزد حنفیان
۱۱ - وجوب یا عدم وجوب قبول توبه بر خداوند
       ۱۱.۱ - نزد إمامیه و أشاعره و معتتزله بغداد
       ۱۱.۲ - نزد معتزلیان بصره
       ۱۱.۳ - نزد زیدیان
۱۲ - سبب برداشته شدن عقاب
۱۳ - بخشش صغائر و کبائر
۱۴ - منابع
۱۵ - پانویس
۱۶ - منبع


از عمده مباحث مورد نظر متکلمان در بحث توبه تعریف آن است که عبارت است از بازگشت از نافرمانی و عصیان به اطاعت و امتثال اوامر و نواهی الهی.
[۱] عبدالملک بن عبداللّه امام الحرمین، کتاب الارشاد، ج۱، ص۴۰۱، چاپ محمد یوسف موسی و علی عبدالمنعم عبدالحمید، مصر ۱۳۶۹/۱۹۵۰.
برخی توبه را دست کشیدن از معصیت در زمان حا ل، پشیمانی شخص از معصیتی که در گذشته مرتکب شده و عزم بر باز نگشتن به مثل آن گناه در آینده تعریف کرده اند.
[۲] وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی وادلته، ج۹، ص۷۳۹، دمشق ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
همچنین گفته‌اند که توبه عبارت است از پشیمانی از معصیت به جهت معصیت بودن آن یا به جهت قبح آن، و استغفار با قلب و زبان و عزم بر ترک بازگشت به عملی مانند آن در آینده و سعی بر جبران آن.
[۳] قاسم بن ابراهیم رسی، کتاب العدل و التوحید و نفی التشبیه عن اللّه الواحد الحمید، ج۱، ص۱۳۲، در رسائل العدل و التوحید، چاپ محمد عماره، ج ۱، (قاهره) ۱۹۷۱.
برخی متأخران مطرح کرده‌اند که توبه امری قلبی است و استغفار زبانی در آن شرط نیست.
[۴] عباس حاجیانی دشتی، ثلاث رسائل، ج۱، ص۶۳ـ ۶۵، رساله ۲: رسالة فی التوبة، تقریرات درس آیة اللّه تقی طباطبائی قمی، (بی جا: ۱۴۰۳).
[۵] مارتین مکدرموت، اندیشه های کلامی شیخ مفید، ج۱، ص۳۵۲، ترجمه احمد آرام، تهران ۱۳۶۳ ش.
در نتیجه حصول پشیمانی، از ارکان و شروط اساسی و لوازم توبه به شمار آمده و به طورکلی بر پشیمانی از معصیت از آن جهت که معصیت است، تأکید شده است، به گونه ای که اگر گناهکار از گناه خود پشیمان شود اما نه برای قبح و معصیت بودن آن، بلکه مثلاً از ترس ضرر جانی یا مالی یا ریختن آبرو، این از مصادیق توبه نیست. حتی برخی گفته‌اند اگر ترس از آتش دوزخ یا ترس از دست دادن بهشت سبب پشیمانی فرد باشد، توبه اش صحیح نیست.
[۶] محمد بن محمدنصیرالدین طوسی، تجریدالاعتقاد، ص۳۰۶، چاپ محمدجواد حسینی جلالی، (قم) ۱۴۰۷.
[۷] حسن بن یوسف علامه حلّی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ج۱، ص۴۱۸، چاپ حسن حسن زاده آملی، قم ۱۴۰۷.





۲.۱ - حقیقت توبه در نزد متکلّمان تسنّن

با توجه به مسائل مذکور، این سؤال در میان متکلمان متقدم مطرح شد که آیا در توبه دست کشیدن از همه گناهان شرط است ؟ به عقیده ابوهاشم جُبّائی و برخی پیروان وی، پاسخ این سؤال مثبت است، با این بیان که توبه از یک امر قبیح با ارتکاب فعل دیگری که توبه کننده اعتقاد به قبح آن دارد، حتی اگر در واقع هم قبیح نباشد، صحیح نیست.ابوعلی جُبّائی، برخلاف ابوهاشم، آن را شرط صحت توبه ندانسته و اینگونه احتجاج کرده است که اگر توبه از یک معصیت همراه با ارتکاب معصیتی دیگر صحیح نباشد، نباید انجام دادن یک واجب نیز مقارن با ترک واجب دیگر صحیح باشد، در حالی که اینگونه نیست و در صحت نماز فردی که روزه اش صحیح نیست، شکی وجود ندارد. اشاعره نیز ترک همه گناهان را شرط صحت توبه نمی‌دانند.
[۸] عبدالقاهربن طاهر بغدادی، الفرق بین الفرق، ص۱۹۰، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، بیروت: دارالمعرفه، (بی تا).
[۹] علی بن محمد آمدی، غایة المرام فی علم الکلام، ج۱، ص۳۱۳، چاپ حسن محمود عبداللطیف، قاهره ۱۳۹۱/ ۱۹۷۱.
[۱۰] علی بن محمد جرجانی، شرح المواقف، ج۸، ص۳۱۴ـ۳۱۷، چاپ محمد بدرالدین نعسانی حلبی، مصر ۱۳۲۵/ ۱۹۰۷، چاپ افست قم ۱۳۷۰ ش.


۲.۲ - حقیقت توبه در نزد متکلّمان شیعه

در این باره متکلمان شیعه قائل‌اند که اگر کسی از گناهی توبه کند و در عین حال مرتکب گناهی به همان اندازه قبیح بشود، و بر قبح آن واقف باشد، در صورتی که انگیزه اش برای گناه اول غیر از گناه دوم باشد توبه اش صحیح است، و اگر انگیزه اش در هر دو فعل یکی باشد، توبه اش صحیح نخواهد بود.
[۱۱] محمد بن محمد مفید، اوائل المقالات فی المذاهب و المختارات، ج۱، ص۱۰۱، چاپ عباسقلی ص وجدی (واعظ چرندابی)، تبریز ۱۳۷۱، چاپ افست قم (بی تا).
[۱۲] عباس حاجیانی دشتی، ثلاث رسائل، ج۱، ص۶۹، رساله ۲: رسالة فی التوبة، تقریرات درس آیة اللّه تقی طباطبائی قمی، (بی جا: ۱۴۰۳).
بیان دیگر این‌که توبه از یک کار قبیح با ارتکاب فعل قبیح دیگر در صورتی که توبه کننده آن را قبیح نداند، پذیرفته است. همچنین درصورتی که بین دو فعل، یکی بسیار قبیح باشد و فعل دیگر در مقایسه با آن قبح بسیار کمتری داشته باشد، توبه از فعل اول، با وجوداصرار بر فعل دوم، صحیح است.
[۱۳] محمد بن محمدنصیرالدین طوسی، تجریدالاعتقاد، ص۳۰۶، چاپ محمدجواد حسینی جلالی، (قم) ۱۴۰۷.
[۱۴] حسن بن یوسف علامه حلّی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ج۱، ص۴۱۹ـ۴۲۰، چاپ حسن حسن زاده آملی، قم ۱۴۰۷.
[۱۵] قاضی عبدالجباربن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج۱۴، ص۳۷۶ـ۴۰۹، ج ۱۴، چاپ مصطفی سقا، قاهره ۱۳۸۵/۱۹۶۵.





۳.۱ - حقیقت توبه در نزد إمامیه و معتزله

از دیگر سؤالات مرتبط با توبه این است که آیا ندامت از معصیت و عزم بر عدم بازگشت به گناه جزو حقیقت توبه است یا شرط صحت آن یالازمه آن ؟ در این خصوص میان متکلمان اختلاف نظر وجود دارد. از معتزلیان ابوهاشم جبّائی ندامت و عزم بر ترک را جزو حقیقت توبه می‌داند.
[۱۶] محمود بن علی حمصی رازی، المنقذ من التقلید، ج۲، ص۸۳، قم ۱۴۱۲ـ۱۴۱۴.
امامیه و غالب معتزله، حقیقت توبه را ندامت دانسته و عزم بر ترک را لازمه جدانشدنی و شرط صحت توبه، و وارد کردن آن را در تعریف از قبیل تعریف شی ء به لوازم آن دانسته اند.
[۱۷] محمد بن محمد مفید، اوائل المقالات فی المذاهب و المختارات، ج۱، ص۱۰۰، چاپ عباسقلی ص وجدی (واعظ چرندابی)، تبریز ۱۳۷۱، چاپ افست قم (بی تا).
[۱۸] قاضی عبدالجباربن احمد، شرح الاصول الخمسة، ج۱، ص۷۹۲، چاپ عبدالکریم عثمان، قاهره ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
[۱۹] حسن موسوی بجنوردی، القواعد الفقهیة، ج۷، ص۲۹۲، نجف ۱۹۶۹ـ۱۹۸۲، چاپ افست قم ۱۴۰۲.
[۲۰] قاسم بن محمد منصور باللّه، کتاب الاساس لعقائد الاکیاس فی معرفة رب العالمین و عدله فی المخلوقین و مایتصل بذلک من اصول الدین، ج۱، ص۱۷۷، علق علیه محمدقاسم عبداللّه هاشمی، صعده ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
برخی نیز هر دو مؤلفه ندم و عزم بر ترک را از اوصاف و لوازم توبه دانسته اند.
[۲۱] محمود بن علی حمصی رازی، ج۲، ص۸۳ ـ۹۱، المنقذ من التقلید، قم ۱۴۱۲ـ۱۴۱۴.
[۲۲] محمود بن علی حمصی رازی، ج۲، ص۹۶_۹۷، المنقذ من التقلید، قم ۱۴۱۲ـ۱۴۱۴.


۳.۲ - حقیقت توبه در نزد أشاعره

اشاعره با استناد به روایت متواتری از پیامبراکرم مبنی بر اینکه «الندم توبة» یا «کفی بالندم توبة»،
[۲۳] ابن بابویه، التوحید، ج۱، ص۴۰۸، چاپ هاشم حسینی طهرانی، قم ۱۳۸۷.
[۲۴] ابوبکربن مسعود کاسانی، کتاب بدائع الصنائع فی ترتیب الشرائع، ج۶، ص۲۹۰، کویته ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
[۲۵] مجلسی، بحار‌الأنوار، ج۶، ص۲۰.
حقیقت توبه را صرفاً ندامت دانسته و گفته‌اند اگر عزم بر ترک، شرط صحت توبه باشد، توبه از گناهی که دیگر فرد قادر به انجام دادن مثل آن نیست صحیح نخواهد بود، بر این اساس، فردی که توانایی تکلم را از دست داده و قدرت بر کذب ندارد، توبه اش از کذب پذیرفته نیست. غالب اشاعره این نتیجه را باطل دانسته و ازین‌رو عزم بر ترک را شرط صحت توبه نمی‌دانند. دلیل دیگر اشاعره در رد عزم بر ترک در صحت توبه، این است که توبه عبادت است و شرط صحت عبادت، عدم ترک آن در زمان دیگر نیست.
[۲۶] عبدالقاهربن طاهر بغدادی، الفرق بین الفرق، ص۱۹۱، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، بیروت: دارالمعرفه، (بی تا).
[۲۷] عبدالملک بن عبداللّه امام الحرمین، کتاب الارشاد، ج۱، ص۴۰۱ـ۴۰۲، چاپ محمد یوسف موسی و علی عبدالمنعم عبدالحمید، مصر ۱۳۶۹/۱۹۵۰.
[۲۸] علی بن محمد آمدی، غایة المرام فی علم الکلام، ج۱، ص۳۱۳، چاپ حسن محمود عبداللطیف، قاهره ۱۳۹۱/ ۱۹۷۱.
[۲۹] عبدالرحمان بن احمد عضدالدین ایجی، المواقف فی علم الکلام، ج۱، ص۳۸۰ـ۳۸۱، بیروت: عالم الکتب، (بی تا).



در باب صحت یا عدم صحت توبه از گناه، در صورت عجز از ارتکاب مجدد آن، امامیه و برخی از معتزلیان همچون قاضی عبدالجبار قائل به صحت چنین توبه ای هستند، زیرا همانگونه که گناه کردن در مورد فرد عاجز فرض شدنی است، ترک گناه هم برایش متصور است.
[۳۰] قاضی عبدالجباربن احمد، شرح الاصول الخمسة، ج۱، ص۷۹۳ـ۷۹۴، چاپ عبدالکریم عثمان، قاهره ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
[۳۱] ابن قیّم جوزیّه، کتاب التوبة، ج۱، ص۱۱۲ـ۱۱۵، چاپ صابر بطاوی، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
[۳۲] وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی وادلته، ج۹، ص۷۳۸ـ۷۳۹، دمشق ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
در خصوص این‌که اگر فردی هنگام توبه عزم بر ترک گناه داشته باشد اما بعدها آن گناه را تکرار کند، برخی از معتزله معتقدند که این شخص بر گناه اول هم مؤاخذه می‌شود. عده ای، همچون قاضی عبدالجبار، معتقدند که اگر گناه را تکرار کند بر گناه اول که از آن توبه کرده، عقاب نمی‌شود. اشاعره می‌گویند که اگر از ابتدا قصد تکرار گناه را داشته باشد، توبه کردنش امر بیهوده ای بوده است. اگر بعد از توبه حقیقی گناه را تکرار کند، توبه قبلی اش صحیح و گناه اول بخشوده است، زیرا توبه از سنخ عبادات است و صحت یا فساد آن باقی است. البته چنین فردی باید به سبب گناه جدید، توبه کند و توبه دوم عبادتی غیر از عبادت قبلی است.
[۳۳] ابن حزم، الفصل فی الملل و الاهواء و النحل، ج۴، ص۱۰۷، چاپ محمدابراهیم نصر و عبدالرحمان عمیره، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
[۳۴] عبدالملک بن عبداللّه امام الحرمین، کتاب الارشاد، ج۱، ص۴۰۹، چاپ محمد یوسف موسی و علی عبدالمنعم عبدالحمید، مصر ۱۳۶۹/۱۹۵۰.





۵.۱ - از دیدگاه تسنّن

در باره توبه و ندامت بحث دیگری که متکلمان به آن توجه کرده اند، تجدید ندامت از گناه هنگام یادآوری آن است. باقلانی تجدید ندامت را واجب دانسته، با این استدلال که اگر هنگام یادآوریِ گناه، نادم نشود یا گناه را کوچک شمرده یا از آن مسرور شده است، از نظر او پشیمان نشدن مجدد از گناه، خود معصیت دیگری است و در این صورت هم تجدید ندامت واجب است و هم ندامت از این عدم پشیمانی. این استدلال از نظر مؤلفانِ بعدی پذیرفته نشده است، زیرا ممکن است فرد گناه گذشته را به یاد آورد و از آن بگذرد ولی از آن مسرور نشود و مجدداً پشیمان هم نگردد. همچنانکه مداومت بر پشیمانی نیز لازم نیست.
[۳۵] عبدالملک بن عبداللّه امام الحرمین، کتاب الارشاد، ج۱، ص۴۰۷ـ ۴۰۸، چاپ محمد یوسف موسی و علی عبدالمنعم عبدالحمید، مصر ۱۳۶۹/۱۹۵۰.
چرا که تکلیف به این استمرار پشیمانی، مستلزم حرج است و حرج در دین منتفی است.
[۳۶] عبدالرحمان بن احمد عضدالدین ایجی، المواقف فی علم الکلام، ج۱، ص۳۸۱، بیروت: عالم الکتب، (بی تا).


۵.۲ - از دیدگاه إمامیه

امامیه نیز تجدید ندامت را هنگام یادآوری گناه سابق واجب نمی‌دانند.
[۳۷] عباس حاجیانی دشتی، ثلاث رسائل، ج۱، ص۶۹، رساله ۲: رسالة فی التوبة، تقریرات درس آیة اللّه تقی طباطبائی قمی، (بی جا: ۱۴۰۳).

به اعتقاد امام‌ خمینی از امور لازم بر شخص تائب پناه بردن به مقام غفاریت حق‌تعالی و طلب غفران و استغفار است و شخص با حال تضرع و ناله از خداوند بخواهد گناهان او را بپوشاند و آثار آنها را مرتفع کند؛ لذا حقیقت استغفار، جدایی از صورت‌های ملکوتی اعمال زشت است. امام خمینی بعضی از معانی استغفار را غفران ذنوب و تقیداتی می‌داند که لازمه سیر معنوی و عروج درجات کمالی است، زیرا سالک بر اساس نقشه دنیایی و بشری خود دارای قیود و شئون مادی است و برای انتقال از مقامات پائین‌تر و مقامات بالاتر، باید از این شئون رهایی یابد و این همان ذنب و گناه وجودی است و مبدا همه گناهان است. امام‌ خمینی چگونگی توبه را ندامت و پشیمانی از گناه دانسته، عقاب نفس را برای زدودن آثار گناهان لازم می‌داند. امام خمینی با استناد به برخی آیات الهی و روایات نتایج فراوانی برای توبه برمی‌شمارند از جمله آن: ۱- پاک شدن از گناهان، ۲- تبدیل گناهان به حسنات، ۳- برخورداری از محبت الهی، ۴- پوشیده شدن و محبوب شدن اعمال در آخرت. با این‌ حال امام اشاره می‌کند که اگرچه توبه‌کننده گناهانش پاک می‌شود، لکن آن صفای باطن و نور خالص فطری‌اش، به حالت پیش‌ از گناه برنمی‌گردد و به ظرف شکسته‌ای می‌ماند که بامهارت تعمیر شده، به حالت اولی خود برنمی‌گردد، همچنان که میان دوستی که در تمام عمر با صمیمیت و خلوص رفتار می‌کند و دوستی که خیانت می‌کند و سپس عذر تقصیر طلب می‌کند، فرق وجود دارد و در صورت پذیرش عذر و عفو نیز آن صمیمیت سابق باز نمی‌گردد. به باور امام‌ خمینی پشیمانی و ندامت از گناه و عزم برای ترک گناه، دو رکن توبه محسوب می‌شوند و مقوم حقیقت توبه‌اند که اگر نباشند حقیقت توبه محقق نمی‌شود.
[۴۶] خمینی، روح الله، دانشنامه امام خمینی، ج۳، ص۵۵۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.



متکلمان در باره توبه از فعل متولد (فعلی که معلول فعلی دیگر باشد) و نیز توبه از فعلی که اثر آن باقی می‌ماند (همچون کتابت و بناء) نیز بحث کرده اند.
[۴۷] قاضی عبدالجباربن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج۱۴، ص۴۰۹ـ۴۳۵، ج ۱۴، چاپ مصطفی سقا، قاهره ۱۳۸۵/۱۹۶۵.
[۴۸] محمد بن محمدنصیرالدین طوسی، تجریدالاعتقاد، ص۳۰۷_۳۰۸، چاپ محمدجواد حسینی جلالی، (قم) ۱۴۰۷.
[۴۹] حسن بن یوسف علامه حلّی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ج۱، ص۴۲۳، چاپ حسن حسن زاده آملی، قم ۱۴۰۷.
[۵۰] مقداد بن عبداللّه فاضل مقداد، اللوامع الالهیة فی المباحث الکلامیة، ج۱، ص۴۵۰ـ۴۵۱، چاپ محمدعلی قاضی طباطبائی، قم ۱۳۸۰ ش.



توبه از جهت حکم آن نیز موردنظر متکلمان بوده است، اینان در وجوب توبه مناقشه ای ندارند، اما در باره این‌که چگونه به وجوب آن علم پیدا کنند اختلاف نظر دارند.

۷.۱ - توبه از گناه کبیره و صغیره در نزد إمامیه

نزد امامیه، توبه از کبیره و صغیره به اجماع و به دلایل سمعی و عقلی واجب است. دلایل سمعی بر وجوب توبه آیاتی است که در آن‌ها توبه و مفاهیم مترادف آن با صیغه امر آمده است، از جمله آیه ۳۱ سوره نور و آیه ۸ سوره تحریم. بعلاوه چنان‌که آمد، روایات بسیاری در منابع شیعی و اهل سنّت آمده که دلالت بر محبوبیت توبه و توبه کننده نزد خداوند دارد، همه اینها اگر دلالت بر وجوب توبه نداشته باشد مجموعاً دلالت دارد بر این‌که خداوند از ترک توبه راضی نیست و این ملازم با وجوب است.
[۵۱] حسن موسوی بجنوردی، القواعد الفقهیة، ج۷، ص۲۹۳ـ۲۹۷، نجف ۱۹۶۹ـ۱۹۸۲، چاپ افست قم ۱۴۰۲.
[۵۲] عباس حاجیانی دشتی، ثلاث رسائل، ج۱، ص۶۷ـ ۶۸، رساله ۲: رسالة فی التوبة، تقریرات درس آیة اللّه تقی طباطبائی قمی، (بی جا: ۱۴۰۳).
همچنین امامیه برای وجوب توبه وجوه عقلی نیز ذکر کرده اند، از جمله آن‌که توبه برای توبه کننده لطف است نسبت به انجام دادن واجبات و دوری از کارهای ناشایست، چنانچه سایر واجبات شرعی نیز لطف است. بعلاوه، توبه موجب دفع ضرر (عِقاب) است و دفع ضرر عقلاً واجب است، همانگونه که پشیمانی از کارناروا (قبیح) یا ترک واجبات نیز عقلاً واجب است.
[۵۳] محمود بن علی حمصی رازی، المنقذ من التقلید، ج۲، ص۸۵ ـ۹۰، قم ۱۴۱۲ـ۱۴۱۴.
[۵۴] مقداد بن عبداللّه فاضل مقداد، النافع یوم الحشر فی شرح الباب الحادی عشر، در الباب الحادی عشر للعلامة الحلّی، ص۵۷، چاپ مهدی محقق، تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۶۵ ش.
[۵۵] ابن مخدوم حسینی، مفتاح الباب، ج۱، ص۲۱۵ـ۲۱۶، در الباب الحادی عشرللعلامة الحلّی، چاپ مهدی محقق، تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۶۵ ش.
[۵۶] حسن موسوی بجنوردی، القواعد الفقهیة، ج۷، ص۲۹۸ـ۳۰۲، نجف ۱۹۶۹ـ۱۹۸۲، چاپ افست قم ۱۴۰۲.
[۵۷] عباس حاجیانی دشتی، ثلاث رسائل، ج۱، ص۵۳ ـ۶۱، رساله ۲: رسالة فی التوبة، تقریرات درس آیة اللّه تقی طباطبائی قمی، (بی جا: ۱۴۰۳).


۷.۲ - توبه از کبیره و صغیره در نزد معتزله

معتزله در باره راه حصول علم به وجوب توبه اختلافاتی دارند. ابوعلی جبّائی، ادله عقلی بر وجوب توبه را علاوه بر توبه از کبیره، شامل توبه از صغایر و تجدید توبه در هر زمان که مکلف معصیت را به یادآورد، نیز می‌داند.
[۵۸] قاضی عبدالجباربن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج۱۴، ص۳۹۸، ج ۱۴، چاپ مصطفی سقا، قاهره ۱۳۸۵/۱۹۶۵.
ابوهاشم جبّائی و پیروان او همچون قاضی عبدالجبار، در باب وجوب عقلی توبه از صغیره تشکیک کرده و وجوب آن را سمعی می‌دانند. قاضی عبدالجبار به رغم این‌که تنها انبیا را قادر به تشخیص صغیره از کبیره می‌داند، بیان می‌دارد که اگر طاعات فرد بیش از معاصی وی باشد، معصیت وی صغیره است. به نظر وی، چون توبه برای دفع ضرر از نفس واجب می‌شود و در ارتکاب صغیره ضرری بر فرد مترتب نمی‌گردد، توبه از صغیره عقلاً واجب نیست، زیرا تأثیر صغیره تنها کاهش ثواب است و این ضرر نیست ولی اگر معاصی فرد بیش از طاعات وی باشد، وی مرتکب کبیره و مستوجب عقاب است و توبه برای برداشته شدن عقوبت از او واجب است، زیرا دفع ضرر، به حکم عقل، واجب است
[۵۹] قاضی عبدالجباربن احمد، شرح الاصول الخمسة، ج۱، ص۷۹۴، چاپ عبدالکریم عثمان، قاهره ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
[۶۰] قاضی عبدالجباربن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج۱۴، ص۳۹۳ـ ۳۹۴، ج ۱۴، چاپ مصطفی سقا، قاهره ۱۳۸۵/۱۹۶۵.
پس اگر کسی نتواند صغیره و کبیره را از هم تمیز دهد، طریق علم به وجوب توبه برای او سمع است.
[۶۱] قاضی عبدالجباربن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج۱۴، ص۳۹۸ـ ۴۰۹، ج ۱۴، چاپ مصطفی سقا، قاهره ۱۳۸۵/۱۹۶۵.
[۶۲] قاضی عبدالجباربن احمد، ج۱، ص۷۸۹، شرح الاصول الخمسة، چاپ عبدالکریم عثمان، قاهره ۱۴۰۸/۱۹۸۸.قاضی عبدالجباربن احمد، ج۱، ص۷۹۴، شرح الاصول الخمسة، چاپ عبدالکریم عثمان، قاهره ۱۴۰۸/۱۹۸۸.


۷.۳ - توبه از کبیره و صغیره در نزد أشاعره

اشاعره، از آن‌جا که حسن و قبح عقلی را نمی‌پذیرند، هیچ حکم شرعی از جمله حکم وجوب توبه را نیز از طریق عقل اثبات نمی‌کنند. آنها در باب حکم توبه قائل‌اند که اجماع مسلمین دلالت دارد بر وجوب ترک لغزشها و پشیمانی از آنها.
[۶۳] عبدالملک بن عبداللّه امام الحرمین، کتاب الارشاد، ج۱، ص۴۰۴ـ ۴۰۵، چاپ محمد یوسف موسی و علی عبدالمنعم عبدالحمید، مصر ۱۳۶۹/۱۹۵۰.
[۶۴] علی بن محمد جرجانی، شرح المواقف، ج۸، ص۳۱۴ـ۳۱۷، چاپ محمد بدرالدین نعسانی حلبی، مصر ۱۳۲۵/ ۱۹۰۷، چاپ افست قم ۱۳۷۰ ش.



از آن‌جا که برخی در طریق علم به وجوب توبه از کبیره و صغیره، قائل به تفصیل شده اند، این امر آن‌ها را به بررسی ماهیت کبیره و ملاک تشخیص کبیره از صغیره و عقاب هریک کشانده است.


علاوه بر آنچه گذشت، بسیاری از معتزلیان قائل شده‌اند که تعداد زیاد گناه صغیره، گناه کبیره نمی‌شود. به عقیده جبّائی، گناهان کوچکِ کسانی که مرتکب کبیره نمی‌شوند بخشیده است ولی برای چنین کسانی ممکن است از جمع صغائر، کبیره حاصل شود.
[۶۵] علی بن اسماعیل اشعری، مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلّین،ج۱، ص۳۰۶_۳۰۷، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، قاهره ۱۳۶۹ـ۱۳۷۳/۱۹۵۰ـ۱۹۵۴.


۹.۱ - حکم مرتکب کبیره‌ای که بدون توبه از دنیا رود نزد معتزله و خوارج

معتزله و خوارج، عقاب مرتکب کبیره ای را که بدون توبه از دنیا برود، واجب و عفو وی را حرام می‌دانستند.

۹.۱.۱ - استدلال معتزله و خوارج، و جواب محقّق دوّانی

خداوند به مرتکبان کبیره وعید عقاب داده است و اگر ایشان را عقاب نکند، تخلف از وعید و کذب در خبر لازم می‌آید و این دو بر خداوند محال است. از نظر ایشان، چنین فردی در آتش خلود دارد ولی عقابش از عقاب کافر سبکتر است. دوانی استدلال آنان را باطل دانسته، از آن رو که وعید مشروط به قیود و شرایطی است که بر آن‌ها نصّ صریح داریم. تخلف از وعید، با انتفای برخی از آن شروط ممکن است. در واقع، در چنین مواردی فایده وعد و وعید ترغیب به طاعت و ترک معصیت است. بعلاوه برخی علما تخلف از وعید را جایز می‌دانند از نظر امامیه، چون اساساً عفو تفضلی از جانب خداوند است، بخشش مرتکب کبیره ای که بدون توبه از دنیا رود، جایز است.
[۶۶] مجلسی، بحار‌الأنوار، ج۶، ص۷_۸.
[۶۷] مجلسی،بحار‌الأنوار، ج۶۸، ص۱۹۸_۱۹۹.



حنفیان در این خصوص معتقدند که چنانچه فرد بر صغائر اصرار ورزد، صغیره مبدل به کبیره می‌شود. از طرفی مؤمن به واسطه ارتکاب کبیره از دایره ایمان خارج نمی‌شود. مرتکب کبیره، اگر پیش از مرگ توبه کند، توبه اش پذیرفته است واگر بدون توبه از دنیا برود، چه بسا خداوند او را ببخشد و چه بسا به میزان جُرمی که مرتکب شده یا کمتر، عقاب کند و بعد او را داخل بهشت نماید.
[۶۸] ابوبکربن مسعود کاسانی، کتاب بدائع الصنائع فی ترتیب الشرائع، ج۶، ص۲۶۸، کویته ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
[۶۹] محمد بن علی طوری، تکملة البحر الرائق شرح کنزالدقائق، ج۸، ص۳۳۱، در ابن نجیم، البحر الرائق، ج ۷ ـ۹، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۷.





۱۱.۱ - نزد إمامیه و أشاعره و معتتزله بغداد

علاوه بر این، سؤال دیگری که متکلمان بر سر آن بحث کرده اند، این است که آیا قبول توبه بر خداوند واجب است یا خیر؟ امامیه و اشاعره و معتزله بغداد، قبول توبه عبد و اسقاط عقاب به واسطه توبه را تفضل خداوند بر بندگان می‌دانند. امامیه معتقدند که اسقاط عقاب به واسطه توبه عقلاً واجب نیست، زیرا توبه کننده به سبب گناه مستوجب عقاب است و اگر دلیل سمعی بر اسقاط آن نداشتیم، باقی ماندن تائبین بر آن حال عقلاً روا بود. وجه دیگری که اشاعره آن را برای واجب نبودن قبول توبه بر خداوند مطرح می‌کنند این است که از نظر ایشان اساساً وجوب نسبت به باری تعالی معنا ندارد.
[۷۰] محمد بن محمد مفید، اوائل المقالات فی المذاهب و المختارات، ج۱، ص۵۴، چاپ عباسقلی ص وجدی (واعظ چرندابی)، تبریز ۱۳۷۱، چاپ افست قم (بی تا).
[۷۱] علی بن اسماعیل اشعری، مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلّین، ج ۱، ص ۲۱۲ـ۲۱۳، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، قاهره ۱۳۶۹ـ۱۳۷۳/۱۹۵۰ـ۱۹۵۴.
[۷۲] قاضی عبدالجباربن احمد، شرح الاصول الخمسة، ج۱، ص۷۹۰، چاپ عبدالکریم عثمان، قاهره ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
[۷۳] عبدالملک بن عبداللّه امام الحرمین، کتاب الارشاد، ج۱، ص۴۰۳ـ۴۰۴، چاپ محمد یوسف موسی و علی عبدالمنعم عبدالحمید، مصر ۱۳۶۹/۱۹۵۰.
[۷۴] محمود بن علی حمصی رازی، المنقذ من التقلید، ج۲، ص۹۱ـ۹۶، قم ۱۴۱۲ـ۱۴۱۴.
[۷۵] میثم بن علی بحرانی، قواعد المرام فی علم الکلام، ج۱، ص۱۶۸ـ۱۶۹، قم ۱۳۹۸.
[۷۶] محمد بن محمدنصیرالدین طوسی، تجریدالاعتقاد، ص۳۰۸، چاپ محمدجواد حسینی جلالی، (قم) ۱۴۰۷.
[۷۷] حسن بن یوسف علامه حلّی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ج۱، ص۴۲۳، چاپ حسن حسن زاده آملی، قم ۱۴۰۷.
[۷۸] مارتین مکدرموت، اندیشه های کلامی شیخ مفید، ج۱، ص۳۵۱ـ ۳۵۲، ترجمه احمد آرام، تهران ۱۳۶۳ ش.


۱۱.۲ - نزد معتزلیان بصره

در مقابل، معتزلیان بصره، برطرف کردن عقاب از توبه کننده را عقلاً بر خداوند واجب می‌دانند. همچنین گفته‌اند اگر توبه، اسقاط عقاب برخی معاصی را به دنبال دارد، باید اسقاط عقاب سایر معاصی را هم در پی داشته باشد و بر این اساس قول منسوب به ابن عباس، مبنی بر عدم اسقاط عقاب در قتل از روی ظلم به واسطه توبه را، باطل می‌دانند.
[۷۹] قاضی عبدالجباربن احمد، شرح الاصول الخمسة، ج۱، ص۷۹۰ـ۷۹۱، چاپ عبدالکریم عثمان، قاهره ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
[۸۰] قاضی عبدالجباربن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج۱۴، ص۳۳۷ـ ۳۴۴، ج ۱۴، چاپ مصطفی سقا، قاهره ۱۳۸۵/۱۹۶۵.
[۸۱] قاضی عبدالجباربن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج۱۴، ص۳۷۳ـ۳۷۵، ج ۱۴، چاپ مصطفی سقا، قاهره ۱۳۸۵/۱۹۶۵.


۱۱.۳ - نزد زیدیان

بنا به نظر زیدیان، تنها از ادلّه سمعی می‌دانیم خداوند توبه بندگانش را می‌پذیرد. در آیات متعددی، خداوند خود را توبه پذیر و بخشنده خوانده و بندگان را دعوت به توبه نموده و به ایشان خبر داده است که توبه را می‌پذیرد. از طرفی طبق آیه ۲۲۲ سوره بقره «اِنَّ اللّهَ یُحِبُّ التَّوّابینَ وَ یُحِبُّ المُتَطَهِّرین» خداوند توبه کنندگان را دوست دارد و کسی را که دوست بدارد، عذاب نمی‌کند.
[۸۲] قاسم بن ابراهیم رسی، کتاب العدل و التوحید و نفی التشبیه عن اللّه الواحد الحمید، ج۱، ص۱۳۱، در رسائل العدل و التوحید، چاپ محمد عماره، ج ۱، (قاهره) ۱۹۷۱.



متکلمان در این‌که چه چیزی موجب برداشته شدن عقاب می‌گردد، نیز اختلاف نظر پیدا کرده اند. برخی خود توبه را علت آن می‌دانند و برخی کثرت ثواب توبه را.
[۸۳] محمد بن محمدنصیرالدین طوسی، تجریدالاعتقاد، ص۳۰۸، چاپ محمدجواد حسینی جلالی، (قم) ۱۴۰۷.
[۸۴] حسن بن یوسف علامه حلّی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ج۱، ص۴۲۴، چاپ حسن حسن زاده آملی، قم ۱۴۰۷.
[۸۵] مسعود بن عمر تفتازانی، شرح المقاصد، ج۵، ص۱۶۶ـ ۱۶۸، چاپ عبدالرحمان عمیره، قاهره ۱۴۰۹/۱۹۸۹، چاپ افست قم ۱۳۷۰ـ۱۳۷۱ ش.



در باره بخشایش گناهان صغیره و کبیره و نسبت آن‌ها با یکدیگر، جماعتی از معتزلیان قائل شده‌اند که خداوند درصورت اجتناب فرد از کبائر، صغائر وی را از روی تفضل می‌بخشد. عده ای دیگر گفته‌اند که درصورت اجتناب فرد از کبائر، خداوند صغائر را به سبب استحقاق بنده می‌بخشد. برخی نیز گفته‌اند که صغائر جز به واسطه توبه پذیرفته نمی‌شود
[۸۶] علی بن اسماعیل اشعری، مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلّین، ج۱، ص۳۰۶، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، قاهره ۱۳۶۹ـ۱۳۷۳/۱۹۵۰ـ۱۹۵۴.
. از آن‌جا که در قرآن کریم، دو صفت غفور و توّاب، غالباً همراه با صفت رحیم آمده است، تفضل الاهی در پذیرش توبه، چه از گناهان کبیره و چه از صغیره، امری صریح و متقن است.


(۱) قرآن.
(۲) آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة.
(۳) علی بن محمد آمدی، غایة المرام فی علم الکلام، چاپ حسن محمود عبداللطیف، قاهره ۱۳۹۱/ ۱۹۷۱.
(۴) ابن بابویه، الامالی، قم ۱۴۱۷.
(۵) ابن بابویه، التوحید، چاپ هاشم حسینی طهرانی، قم ۱۳۸۷.
(۶) ابن بابویه، معانی الاخبار، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۱ ش.
(۷) ابن بابویه، کتاب من لایحضره الفقیه (ترجمه و متن)، ترجمه محمدجواد غفاری، صدر بلاغی، و علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۷ـ۱۳۶۹ ش.
(۸) ابن حزم، الفصل فی الملل و الاهواء و النحل، چاپ محمدابراهیم نصر و عبدالرحمان عمیره، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
(۹) ابن حنبل، مسندالامام احمدبن حنبل، بیروت: دارصادر، (بی تا).
(۱۰) ابن شاذان، الایضاح، چاپ جلال الدین محدث ارموی، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۱۱) ابن عابدین، ردّ المحتار علی الدّر المختار، چاپ سنگی مصر ۱۲۷۱ـ۱۲۷۲، چاپ افست بیروت ۱۴۰۷/ ۱۹۸۷.
(۱۲) ابن فارس، مجمل اللغة، چاپ هادی حسن حمودی، کویت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
(۱۳) ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قم ۱۴۰۴.
(۱۴) ابن قدامه، المغنی، چاپ افست بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۱۵) ابن قدامه مقدسی، الشرح الکبیر، در ابن قدامه، المغنی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۱۶) ابن قیّم جوزیّه، کتاب التوبة، چاپ صابر بطاوی، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
(۱۷) ابن مخدوم حسینی، مفتاح الباب، در الباب الحادی عشرللعلامة الحلّی، چاپ مهدی محقق، تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۶۵ ش.
(۱۸) ابن منظور، لسان‌ا‌لعرب.
(۱۹) ابن نجیم، البحرالرائق شرح کنزالدقائق، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
(۲۰) ابن ندیم، الفهرست.
(۲۱) ابوالبرکات، الشرح الکبیر، بیروت: داراحیاء الکتب العربیه، (بی تا).
(۲۲) ابوالصلاح حلبی، الکافی فی الفقه، چاپ رضا استادی، اصفهان (۱۳۶۲ ش).
(۲۳) سعدی ابوجیب، القاموس الفقهی: لغةً و اصطلاحاً، دمشق ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
(۲۴) ابوحیّان غرناطی، تفسیر البحرالمحیط، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۲۵) علی بن اسماعیل اشعری، مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلّین، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، قاهره ۱۳۶۹ـ۱۳۷۳/۱۹۵۰ـ۱۹۵۴.
(۲۶) احمد بن محمد اشعری قمی، کتاب النوادر، قم ۱۴۰۸.
(۲۷) عبدالملک بن عبداللّه امام الحرمین، کتاب الارشاد، چاپ محمد یوسف موسی و علی عبدالمنعم عبدالحمید، مصر ۱۳۶۹/۱۹۵۰.
(۲۸) مرتضی بن محمدامین انصاری، کتاب المکاسب، ج ۱، قم ۱۴۱۵.
(۲۹) میثم بن علی بحرانی، قواعد المرام فی علم الکلام، قم ۱۳۹۸.
(۳۰) احمد بن محمد برقی، کتاب المحاسن، چاپ جلال الدین محدث ارموی، قم (۱۳۳۱ ش).
(۳۱) اسماعیل بغدادی، ایضاح المکنون، ج ۱، در حاجی خلیفه، ج ۳.
(۳۲) اسماعیل بغدادی، هدیة العارفین، ج ۱، در حاجی خلیفه، ج ۵.
(۳۳) عبدالقاهربن طاهر بغدادی، الفرق بین الفرق، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، بیروت: دارالمعرفه، (بی تا).
(۳۴) مسعود بن عمر تفتازانی، شرح المقاصد، چاپ عبدالرحمان عمیره، قاهره ۱۴۰۹/۱۹۸۹، چاپ افست قم ۱۳۷۰ـ۱۳۷۱ ش.
(۳۵) علی بن محمد جرجانی، شرح المواقف، چاپ محمد بدرالدین نعسانی حلبی، مصر ۱۳۲۵/ ۱۹۰۷، چاپ افست قم ۱۳۷۰ ش.
(۳۶) علی بن محمد جرجانی، کتاب التعریفات، چاپ ابراهیم ابیاری، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
(۳۷) اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربیة، چاپ احمد عبدالغفور عطار، بیروت (بی تا)، چاپ افست تهران ۱۳۶۸ ش.
(۳۸) عباس حاجیانی دشتی، ثلاث رسائل، رساله ۲: رسالة فی التوبة، تقریرات درس آیة اللّه تقی طباطبائی قمی، (بی جا: ۱۴۰۳).
(۳۹) حاجی خلیفه، کشف‌الظنون‌.
(۴۰) حرّ عاملی، وسائل‌الشیعة.
(۴۱) علی حسینی، «توبه و سقوط تعزیر»، فصلنامه پژوهشی دانشگاه امام صادق (ع)، سال ۱، ش ۲ (زمستان ۱۳۷۴).
(۴۲) محمد بن علی حصکفی، الدّرالمختار، در هامش ردّالمحتار علی الدّر المختار.
(۴۳) محمود بن علی حمصی رازی، المنقذ من التقلید، قم ۱۴۱۲ـ۱۴۱۴.
(۴۴) عبداللّه بن جعفر حمیری، قرب الاسناد، قم ۱۴۱۳.
(۴۵) روح اللّه خمینی، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، تحریرالوسیلة، نجف ۱۳۹۰.
(۴۶) محمد بن احمد دسوقی، حاشیة الدسوقی علی الشرح الکبیر، (بیروت) : داراحیاء الکتب العربیه، (بی تا).
(۴۷) عثمان بن محمد شطا دمیاطی، اعانة الطالبین، بیروت ۱۴۱۸.
(۴۸) محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، چاپ محمد سید کیلانی، تهران (۱۳۳۲ ش).
(۴۹) قاسم بن ابراهیم رسی، کتاب العدل و التوحید و نفی التشبیه عن اللّه الواحد الحمید، در رسائل العدل و التوحید، چاپ محمد عماره، ج ۱، (قاهره) ۱۹۷۱.
(۵۰) محمد رشیدرضا، تفسیر القرآن الحکیم الشهیر بتفسیرالمنار، (تقریرات درس) شیخ محمد عبده، ج ۵، مصر ۱۳۷۴.
(۵۱) وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی وادلته، دمشق ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
(۵۲) محمود بن عمر زمخشری، اساس البلاغة، مصر ۱۹۷۲ـ۱۹۷۳.
(۵۳) سید سابق، فقه السنة، ج ۲، بیروت ۱۳۹۷/۱۹۷۷.
(۵۴) محمد بن علی شوکانی، نیل الاوطار من احادیث سیدالاخیار: شرح منتقی الاخبار، بیروت (۱۴۱۲/۱۹۹۲).
(۵۵) الشهید الأول، الدروس الشرعیة فی فقه الامامیة، قم ۱۴۱۲ـ۱۴۱۴.
(۵۶) الشهید الأول، القواعد و الفوائد: فی الفقه و الاصول و العربیة، چاپ عبدالهادی حکیم، (نجف ۱۳۹۹/ ۱۹۷۹)، چاپ افست قم (بی تا).
(۵۷) زین الدین بن علی شهید ثانی، رسائل، رساله ۱۰: رسالة کشف الریبة فی احکام الغیبة، قم: مکتبة بصیرتی، (بی تا).
(۵۸) محمد بن حسین شیخ بهائی، جامع عباسی، تهران: انتشارات فراهانی، (بی تا).
(۵۹) محمد بن حسن صفار قمی، بصائر الدرجات الکبری فی فضائل آل محمد (ع)، چاپ محسن کوچه باغی تبریزی، تهران ۱۳۶۲ ش.
(۶۰) عبدالرزاق بن همام صنعانی، تفسیر القرآن، چاپ مصطفی مسلم محمد، ریاض ۱۴۱۰/۱۹۸۹.
(۶۱) علی بن محمدعلی طباطبائی، ریاض المسائل فی بیان الاحکام بالدلائل، چاپ سنگی تهران ۱۲۸۸ـ۱۲۹۲، چاپ افست قم ۱۴۰۴.
(۶۲) محمدحسین طباطبائی، تفسیر‌المیزان.
(۶۳) فضل بن حسن طبرسی، تفسیر جوامع الجامع، قم ۱۴۱۸ـ۱۴۲۰.
(۶۴) فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، چاپ هاشم رسولی محلاتی و فضل اللّه یزدی طباطبائی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۶۵) طبری، جامع.
(۶۶) فخرالدین بن محمد طریحی، مجمع البحرین، چاپ احمد حسینی، تهران ۱۳۶۲ ش.
(۶۷) محمد بن علی طوری، تکملة البحر الرائق شرح کنزالدقائق، در ابن نجیم، البحر الرائق، ج ۷ ـ۹، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
(۶۸) محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت (بی تا).
(۶۹) محمد بن حسن طوسی، کتاب الخلاف، قم ۱۴۰۷ـ۱۴۱۷.
(۷۰) محمد بن حسن طوسی، المبسوط فی فقه الامامیة، ج ۸، چاپ محمدباقر بهبودی، تهران ۱۳۵۱ ش.
(۷۱) حسن بن عبداللّه عسکری، معجم الفروق اللغویة، الحاوی لکتاب ابی هلال العسکری و جزءاً من کتاب نورالدین الجزائری، قم ۱۴۱۲.
(۷۲) عبدالرحمان بن احمد عضدالدین ایجی، المواقف فی علم الکلام، بیروت: عالم الکتب، (بی تا).
(۷۳) حسن بن یوسف علامه حلّی، قواعدالاحکام، قم ۱۴۱۳ـ۱۴۱۹.
(۷۴) حسن بن یوسف علامه حلّی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، چاپ حسن حسن زاده آملی، قم ۱۴۰۷.
(۷۵) علی بن حسین (ع)، امام چهارم، الصحیفة السجادیة، چاپ محمدباقر موحدی ابطحی، قم ۱۴۱۱.
(۷۶) مقداد بن عبداللّه فاضل مقداد، اللوامع الالهیة فی المباحث الکلامیة، چاپ محمدعلی قاضی طباطبائی، قم ۱۳۸۰ ش.
(۷۷) مقداد بن عبداللّه فاضل مقداد، النافع یوم الحشر فی شرح الباب الحادی عشر، در الباب الحادی عشر للعلامة الحلّی، چاپ مهدی محقق، تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۶۵ ش.
(۷۸) محمد بن حسن فخرالمحققین، ایضاح الفوائد فی شرح اشکالات القواعد، چاپ حسین موسوی کرمانی و علی پناه اشتهاردی و عبدالرحیم بروجردی، قم ۱۳۸۷ـ۱۳۸۹.
(۷۹) احمد بن محمد فیومی، المصباح المنیر، بیروت ۱۹۸۷.
(۸۰) قاضی عبدالجباربن احمد، شرح الاصول الخمسة، چاپ عبدالکریم عثمان، قاهره ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۸۱) قاضی عبدالجباربن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج ۱۴، چاپ مصطفی سقا، قاهره ۱۳۸۵/۱۹۶۵.
(۸۲) محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
(۸۳) سعید بن هبة اللّه قطب راوندی، کتاب سلوة الحزین المعروف ب الدعوات، قم ۱۴۰۷.
(۸۴) ابوبکربن مسعود کاسانی، کتاب بدائع الصنائع فی ترتیب الشرائع، کویته ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
(۸۵) ابراهیم بن علی کفعمی، المصباح، چاپ سنگی (تهران) ۱۳۲۱، چاپ افست قم ۱۴۰۵.
(۸۶) ابراهیم بن علی کفعمی، المقام الاسنی فی تفسیر الاسماء الحسنی، چاپ فارس حسون، قم ۱۴۱۲.
(۸۷) کلینی، اصول‌الکافی.
(۸۸) اعجاز حسین بن محمدقلی کنتوری، کشف الحجب و الاستار عن اسماء الکتب و الاسفار، قم ۱۴۰۹.
(۸۹) محمدرضا گلپایگانی، توضیح المسائل، قم ۱۳۷۱ ش.
(۹۰) محمدرضا گلپایگانی، مجمع المسائل، قم (۱۴۰۹).
(۹۱) محمدصالح بن احمد مازندرانی، شرح اصول الکافی، با تعلیقات ابوالحسن شعرانی، چاپ علی عاشور، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
(۹۲) مجاهدبن جبر، تفسیر مجاهد، چاپ عبدالرحمان طاهربن محمد سورتی، اسلام آباد: مجمع البحوث الاسلامیه، (بی تا).
(۹۳) مجلسی، بحار‌الأنوار.
(۹۴) محمد بن محمدمرتضی زبیدی، تاج العروس من جواهرالقاموس، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴.
(۹۵) مصباح الشریعة، منسوب به امام جعفر صادق (ع)، بیروت ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
(۹۶) معجم فقه الجواهر، (بیروت) : الغدیر، ۱۴۲۲/۲۰۰۱.
(۹۷) لویس معلوف، المنجد فی اللغة و الاعلام، بیروت ۱۹۹۶.
(۹۸) محمد بن محمد مفید، اوائل المقالات فی المذاهب و المختارات، چاپ عباسقلی ص وجدی (واعظ چرندابی)، تبریز ۱۳۷۱، چاپ افست قم (بی تا).
(۹۹) محمد بن محمد مفید، المقنعة، قم ۱۴۱۰.
(۱۰۰) مارتین مکدرموت، اندیشه های کلامی شیخ مفید، ترجمه احمد آرام، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۱۰۱) قاسم بن محمد منصور باللّه، کتاب الاساس لعقائد الاکیاس فی معرفة رب العالمین و عدله فی المخلوقین و مایتصل بذلک من اصول الدین، علق علیه محمدقاسم عبداللّه هاشمی، صعده ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
(۱۰۲) الموسوعة الفقهیة، ج ۱۴، کویت: وزارة الاوقاف والشئون الاسلامیة، ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۱۰۳) حسن موسوی بجنوردی، القواعد الفقهیة، نجف ۱۹۶۹ـ۱۹۸۲، چاپ افست قم ۱۴۰۲.
(۱۰۴) احمد بن محمد مهدی نراقی، مستندالشیعة فی احکام الشریعة، ج ۱۴، قم ۱۴۱۸.
(۱۰۵) محمد بن محمدنصیرالدین طوسی، تجریدالاعتقاد، چاپ محمدجواد حسینی جلالی، (قم) ۱۴۰۷.
(۱۰۶) علی نمازی شاهرودی، مستدرک سفینة البحار، تحقیق و تصحیح حسن نمازی، قم ۱۴۱۸ـ۱۴۱۹.
(۱۰۷) حسین بن محمدتقی نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم ۱۴۰۷ـ ۱۴۰۸.
(۱۰۸) یحیی بن شرف نووی، المجموع: شرح المهذب، بیروت: دراالفکر، (بی تا).
(۱۰۹) Arthur Jeffery, The foreign vocabulary of the Qur'a ¦n , Baroda ۱۹۳۸;.
(۱۱۰) Edward William Lane, An Arabic-English lexicon , Edinburgh ۱۸۶۳-۱۸۹۳, repr Beirut ۱۹۸۰


۱. عبدالملک بن عبداللّه امام الحرمین، کتاب الارشاد، ج۱، ص۴۰۱، چاپ محمد یوسف موسی و علی عبدالمنعم عبدالحمید، مصر ۱۳۶۹/۱۹۵۰.
۲. وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی وادلته، ج۹، ص۷۳۹، دمشق ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
۳. قاسم بن ابراهیم رسی، کتاب العدل و التوحید و نفی التشبیه عن اللّه الواحد الحمید، ج۱، ص۱۳۲، در رسائل العدل و التوحید، چاپ محمد عماره، ج ۱، (قاهره) ۱۹۷۱.
۴. عباس حاجیانی دشتی، ثلاث رسائل، ج۱، ص۶۳ـ ۶۵، رساله ۲: رسالة فی التوبة، تقریرات درس آیة اللّه تقی طباطبائی قمی، (بی جا: ۱۴۰۳).
۵. مارتین مکدرموت، اندیشه های کلامی شیخ مفید، ج۱، ص۳۵۲، ترجمه احمد آرام، تهران ۱۳۶۳ ش.
۶. محمد بن محمدنصیرالدین طوسی، تجریدالاعتقاد، ص۳۰۶، چاپ محمدجواد حسینی جلالی، (قم) ۱۴۰۷.
۷. حسن بن یوسف علامه حلّی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ج۱، ص۴۱۸، چاپ حسن حسن زاده آملی، قم ۱۴۰۷.
۸. عبدالقاهربن طاهر بغدادی، الفرق بین الفرق، ص۱۹۰، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، بیروت: دارالمعرفه، (بی تا).
۹. علی بن محمد آمدی، غایة المرام فی علم الکلام، ج۱، ص۳۱۳، چاپ حسن محمود عبداللطیف، قاهره ۱۳۹۱/ ۱۹۷۱.
۱۰. علی بن محمد جرجانی، شرح المواقف، ج۸، ص۳۱۴ـ۳۱۷، چاپ محمد بدرالدین نعسانی حلبی، مصر ۱۳۲۵/ ۱۹۰۷، چاپ افست قم ۱۳۷۰ ش.
۱۱. محمد بن محمد مفید، اوائل المقالات فی المذاهب و المختارات، ج۱، ص۱۰۱، چاپ عباسقلی ص وجدی (واعظ چرندابی)، تبریز ۱۳۷۱، چاپ افست قم (بی تا).
۱۲. عباس حاجیانی دشتی، ثلاث رسائل، ج۱، ص۶۹، رساله ۲: رسالة فی التوبة، تقریرات درس آیة اللّه تقی طباطبائی قمی، (بی جا: ۱۴۰۳).
۱۳. محمد بن محمدنصیرالدین طوسی، تجریدالاعتقاد، ص۳۰۶، چاپ محمدجواد حسینی جلالی، (قم) ۱۴۰۷.
۱۴. حسن بن یوسف علامه حلّی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ج۱، ص۴۱۹ـ۴۲۰، چاپ حسن حسن زاده آملی، قم ۱۴۰۷.
۱۵. قاضی عبدالجباربن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج۱۴، ص۳۷۶ـ۴۰۹، ج ۱۴، چاپ مصطفی سقا، قاهره ۱۳۸۵/۱۹۶۵.
۱۶. محمود بن علی حمصی رازی، المنقذ من التقلید، ج۲، ص۸۳، قم ۱۴۱۲ـ۱۴۱۴.
۱۷. محمد بن محمد مفید، اوائل المقالات فی المذاهب و المختارات، ج۱، ص۱۰۰، چاپ عباسقلی ص وجدی (واعظ چرندابی)، تبریز ۱۳۷۱، چاپ افست قم (بی تا).
۱۸. قاضی عبدالجباربن احمد، شرح الاصول الخمسة، ج۱، ص۷۹۲، چاپ عبدالکریم عثمان، قاهره ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۱۹. حسن موسوی بجنوردی، القواعد الفقهیة، ج۷، ص۲۹۲، نجف ۱۹۶۹ـ۱۹۸۲، چاپ افست قم ۱۴۰۲.
۲۰. قاسم بن محمد منصور باللّه، کتاب الاساس لعقائد الاکیاس فی معرفة رب العالمین و عدله فی المخلوقین و مایتصل بذلک من اصول الدین، ج۱، ص۱۷۷، علق علیه محمدقاسم عبداللّه هاشمی، صعده ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
۲۱. محمود بن علی حمصی رازی، ج۲، ص۸۳ ـ۹۱، المنقذ من التقلید، قم ۱۴۱۲ـ۱۴۱۴.
۲۲. محمود بن علی حمصی رازی، ج۲، ص۹۶_۹۷، المنقذ من التقلید، قم ۱۴۱۲ـ۱۴۱۴.
۲۳. ابن بابویه، التوحید، ج۱، ص۴۰۸، چاپ هاشم حسینی طهرانی، قم ۱۳۸۷.
۲۴. ابوبکربن مسعود کاسانی، کتاب بدائع الصنائع فی ترتیب الشرائع، ج۶، ص۲۹۰، کویته ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
۲۵. مجلسی، بحار‌الأنوار، ج۶، ص۲۰.
۲۶. عبدالقاهربن طاهر بغدادی، الفرق بین الفرق، ص۱۹۱، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، بیروت: دارالمعرفه، (بی تا).
۲۷. عبدالملک بن عبداللّه امام الحرمین، کتاب الارشاد، ج۱، ص۴۰۱ـ۴۰۲، چاپ محمد یوسف موسی و علی عبدالمنعم عبدالحمید، مصر ۱۳۶۹/۱۹۵۰.
۲۸. علی بن محمد آمدی، غایة المرام فی علم الکلام، ج۱، ص۳۱۳، چاپ حسن محمود عبداللطیف، قاهره ۱۳۹۱/ ۱۹۷۱.
۲۹. عبدالرحمان بن احمد عضدالدین ایجی، المواقف فی علم الکلام، ج۱، ص۳۸۰ـ۳۸۱، بیروت: عالم الکتب، (بی تا).
۳۰. قاضی عبدالجباربن احمد، شرح الاصول الخمسة، ج۱، ص۷۹۳ـ۷۹۴، چاپ عبدالکریم عثمان، قاهره ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۳۱. ابن قیّم جوزیّه، کتاب التوبة، ج۱، ص۱۱۲ـ۱۱۵، چاپ صابر بطاوی، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
۳۲. وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی وادلته، ج۹، ص۷۳۸ـ۷۳۹، دمشق ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
۳۳. ابن حزم، الفصل فی الملل و الاهواء و النحل، ج۴، ص۱۰۷، چاپ محمدابراهیم نصر و عبدالرحمان عمیره، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
۳۴. عبدالملک بن عبداللّه امام الحرمین، کتاب الارشاد، ج۱، ص۴۰۹، چاپ محمد یوسف موسی و علی عبدالمنعم عبدالحمید، مصر ۱۳۶۹/۱۹۵۰.
۳۵. عبدالملک بن عبداللّه امام الحرمین، کتاب الارشاد، ج۱، ص۴۰۷ـ ۴۰۸، چاپ محمد یوسف موسی و علی عبدالمنعم عبدالحمید، مصر ۱۳۶۹/۱۹۵۰.
۳۶. عبدالرحمان بن احمد عضدالدین ایجی، المواقف فی علم الکلام، ج۱، ص۳۸۱، بیروت: عالم الکتب، (بی تا).
۳۷. عباس حاجیانی دشتی، ثلاث رسائل، ج۱، ص۶۹، رساله ۲: رسالة فی التوبة، تقریرات درس آیة اللّه تقی طباطبائی قمی، (بی جا: ۱۴۰۳).
۳۸. خمینی، روح الله، شرح چهل حدیث، ص۲۸۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۳۹. خمینی، روح الله، شرح چهل حدیث، ص۳۴۲--۳۴۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۴۰. خمینی، روح الله، شرح چهل حدیث، ص۲۷۵-۲۷۶، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۴۱. خمینی، روح الله، شرح چهل حدیث، ص۹۸، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۴۲. خمینی، روح الله، شرح چهل حدیث، ص۲۷۶، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۴۳. خمینی، روح الله، شرح چهل حدیث، ص۲۸۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۴۴. خمینی، روح الله، شرح چهل حدیث، ص۵۷۴، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۴۵. خمینی، روح الله، شرح چهل حدیث، ص۲۷۴، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۴۶. خمینی، روح الله، دانشنامه امام خمینی، ج۳، ص۵۵۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.
۴۷. قاضی عبدالجباربن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج۱۴، ص۴۰۹ـ۴۳۵، ج ۱۴، چاپ مصطفی سقا، قاهره ۱۳۸۵/۱۹۶۵.
۴۸. محمد بن محمدنصیرالدین طوسی، تجریدالاعتقاد، ص۳۰۷_۳۰۸، چاپ محمدجواد حسینی جلالی، (قم) ۱۴۰۷.
۴۹. حسن بن یوسف علامه حلّی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ج۱، ص۴۲۳، چاپ حسن حسن زاده آملی، قم ۱۴۰۷.
۵۰. مقداد بن عبداللّه فاضل مقداد، اللوامع الالهیة فی المباحث الکلامیة، ج۱، ص۴۵۰ـ۴۵۱، چاپ محمدعلی قاضی طباطبائی، قم ۱۳۸۰ ش.
۵۱. حسن موسوی بجنوردی، القواعد الفقهیة، ج۷، ص۲۹۳ـ۲۹۷، نجف ۱۹۶۹ـ۱۹۸۲، چاپ افست قم ۱۴۰۲.
۵۲. عباس حاجیانی دشتی، ثلاث رسائل، ج۱، ص۶۷ـ ۶۸، رساله ۲: رسالة فی التوبة، تقریرات درس آیة اللّه تقی طباطبائی قمی، (بی جا: ۱۴۰۳).
۵۳. محمود بن علی حمصی رازی، المنقذ من التقلید، ج۲، ص۸۵ ـ۹۰، قم ۱۴۱۲ـ۱۴۱۴.
۵۴. مقداد بن عبداللّه فاضل مقداد، النافع یوم الحشر فی شرح الباب الحادی عشر، در الباب الحادی عشر للعلامة الحلّی، ص۵۷، چاپ مهدی محقق، تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۶۵ ش.
۵۵. ابن مخدوم حسینی، مفتاح الباب، ج۱، ص۲۱۵ـ۲۱۶، در الباب الحادی عشرللعلامة الحلّی، چاپ مهدی محقق، تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۶۵ ش.
۵۶. حسن موسوی بجنوردی، القواعد الفقهیة، ج۷، ص۲۹۸ـ۳۰۲، نجف ۱۹۶۹ـ۱۹۸۲، چاپ افست قم ۱۴۰۲.
۵۷. عباس حاجیانی دشتی، ثلاث رسائل، ج۱، ص۵۳ ـ۶۱، رساله ۲: رسالة فی التوبة، تقریرات درس آیة اللّه تقی طباطبائی قمی، (بی جا: ۱۴۰۳).
۵۸. قاضی عبدالجباربن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج۱۴، ص۳۹۸، ج ۱۴، چاپ مصطفی سقا، قاهره ۱۳۸۵/۱۹۶۵.
۵۹. قاضی عبدالجباربن احمد، شرح الاصول الخمسة، ج۱، ص۷۹۴، چاپ عبدالکریم عثمان، قاهره ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۶۰. قاضی عبدالجباربن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج۱۴، ص۳۹۳ـ ۳۹۴، ج ۱۴، چاپ مصطفی سقا، قاهره ۱۳۸۵/۱۹۶۵.
۶۱. قاضی عبدالجباربن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج۱۴، ص۳۹۸ـ ۴۰۹، ج ۱۴، چاپ مصطفی سقا، قاهره ۱۳۸۵/۱۹۶۵.
۶۲. قاضی عبدالجباربن احمد، ج۱، ص۷۸۹، شرح الاصول الخمسة، چاپ عبدالکریم عثمان، قاهره ۱۴۰۸/۱۹۸۸.قاضی عبدالجباربن احمد، ج۱، ص۷۹۴، شرح الاصول الخمسة، چاپ عبدالکریم عثمان، قاهره ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۶۳. عبدالملک بن عبداللّه امام الحرمین، کتاب الارشاد، ج۱، ص۴۰۴ـ ۴۰۵، چاپ محمد یوسف موسی و علی عبدالمنعم عبدالحمید، مصر ۱۳۶۹/۱۹۵۰.
۶۴. علی بن محمد جرجانی، شرح المواقف، ج۸، ص۳۱۴ـ۳۱۷، چاپ محمد بدرالدین نعسانی حلبی، مصر ۱۳۲۵/ ۱۹۰۷، چاپ افست قم ۱۳۷۰ ش.
۶۵. علی بن اسماعیل اشعری، مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلّین،ج۱، ص۳۰۶_۳۰۷، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، قاهره ۱۳۶۹ـ۱۳۷۳/۱۹۵۰ـ۱۹۵۴.
۶۶. مجلسی، بحار‌الأنوار، ج۶، ص۷_۸.
۶۷. مجلسی،بحار‌الأنوار، ج۶۸، ص۱۹۸_۱۹۹.
۶۸. ابوبکربن مسعود کاسانی، کتاب بدائع الصنائع فی ترتیب الشرائع، ج۶، ص۲۶۸، کویته ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
۶۹. محمد بن علی طوری، تکملة البحر الرائق شرح کنزالدقائق، ج۸، ص۳۳۱، در ابن نجیم، البحر الرائق، ج ۷ ـ۹، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
۷۰. محمد بن محمد مفید، اوائل المقالات فی المذاهب و المختارات، ج۱، ص۵۴، چاپ عباسقلی ص وجدی (واعظ چرندابی)، تبریز ۱۳۷۱، چاپ افست قم (بی تا).
۷۱. علی بن اسماعیل اشعری، مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلّین، ج ۱، ص ۲۱۲ـ۲۱۳، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، قاهره ۱۳۶۹ـ۱۳۷۳/۱۹۵۰ـ۱۹۵۴.
۷۲. قاضی عبدالجباربن احمد، شرح الاصول الخمسة، ج۱، ص۷۹۰، چاپ عبدالکریم عثمان، قاهره ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۷۳. عبدالملک بن عبداللّه امام الحرمین، کتاب الارشاد، ج۱، ص۴۰۳ـ۴۰۴، چاپ محمد یوسف موسی و علی عبدالمنعم عبدالحمید، مصر ۱۳۶۹/۱۹۵۰.
۷۴. محمود بن علی حمصی رازی، المنقذ من التقلید، ج۲، ص۹۱ـ۹۶، قم ۱۴۱۲ـ۱۴۱۴.
۷۵. میثم بن علی بحرانی، قواعد المرام فی علم الکلام، ج۱، ص۱۶۸ـ۱۶۹، قم ۱۳۹۸.
۷۶. محمد بن محمدنصیرالدین طوسی، تجریدالاعتقاد، ص۳۰۸، چاپ محمدجواد حسینی جلالی، (قم) ۱۴۰۷.
۷۷. حسن بن یوسف علامه حلّی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ج۱، ص۴۲۳، چاپ حسن حسن زاده آملی، قم ۱۴۰۷.
۷۸. مارتین مکدرموت، اندیشه های کلامی شیخ مفید، ج۱، ص۳۵۱ـ ۳۵۲، ترجمه احمد آرام، تهران ۱۳۶۳ ش.
۷۹. قاضی عبدالجباربن احمد، شرح الاصول الخمسة، ج۱، ص۷۹۰ـ۷۹۱، چاپ عبدالکریم عثمان، قاهره ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۸۰. قاضی عبدالجباربن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج۱۴، ص۳۳۷ـ ۳۴۴، ج ۱۴، چاپ مصطفی سقا، قاهره ۱۳۸۵/۱۹۶۵.
۸۱. قاضی عبدالجباربن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج۱۴، ص۳۷۳ـ۳۷۵، ج ۱۴، چاپ مصطفی سقا، قاهره ۱۳۸۵/۱۹۶۵.
۸۲. قاسم بن ابراهیم رسی، کتاب العدل و التوحید و نفی التشبیه عن اللّه الواحد الحمید، ج۱، ص۱۳۱، در رسائل العدل و التوحید، چاپ محمد عماره، ج ۱، (قاهره) ۱۹۷۱.
۸۳. محمد بن محمدنصیرالدین طوسی، تجریدالاعتقاد، ص۳۰۸، چاپ محمدجواد حسینی جلالی، (قم) ۱۴۰۷.
۸۴. حسن بن یوسف علامه حلّی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ج۱، ص۴۲۴، چاپ حسن حسن زاده آملی، قم ۱۴۰۷.
۸۵. مسعود بن عمر تفتازانی، شرح المقاصد، ج۵، ص۱۶۶ـ ۱۶۸، چاپ عبدالرحمان عمیره، قاهره ۱۴۰۹/۱۹۸۹، چاپ افست قم ۱۳۷۰ـ۱۳۷۱ ش.
۸۶. علی بن اسماعیل اشعری، مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلّین، ج۱، ص۳۰۶، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، قاهره ۱۳۶۹ـ۱۳۷۳/۱۹۵۰ـ۱۹۵۴.
۸۷. توبه /سوره۹، آیه۲۷.    
۸۸. نحل /سوره۱۶، آیه۱۱۹.    
۸۹. نساء/سوره۴، آیه۱۶.    
۹۰. نساء/سوره۴، آیه۳۱.    



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «توبه کلامی»، شماره۳۹۸۸.    
• دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی.






جعبه ابزار