• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

توبة بن حمیر خفاجی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



توبَةِ بْنِ حُمَیِّرِ بْنِ حَزْمِ (یا سُفْیانِ) خَفاجی، ابوحَرب، شاعر راهزن عرب بود. توبه شهرت خود را بیش‌تر مدیون بانوی هم‌قبیله‌ای، لیلی اخیلیه در سدۀ ۱ق/۷م است. روایت‌های عاشقانۀ توبه این گمان را ایجاد می‌کنند که عشق او و لیلی به یکدیگر به سرحد دیوانگی کشید.
در کتابی که شامل اخبار و شعر توبه است و عطیه در بیروت (۱۹۹۸م) چاپ کرده، دو قصیدۀ ۴۹ بیتی و ۱۹ بیتی، دو قطعۀ ۱۴ بیتی و ۸ بیتی، و یک دو بیتی گرد آمده که بسیاری را محقق به اصل کتاب افزوده است. نفطویه (د ۳۲۳ق/۹۳۴م) نیز دیوان شعر او را گرد آورده بود که به یک نسخۀ احتمالی در ترکیه اشاره می‌کند.



آنچه از زندگی توبَةِ بْنِ حُمَیِّرِ بْنِ حَزْمِ (یا سُفْیانِ) خَفاجی، ابوحَرب، می‌دانیم، از همان‌گونه داستان‌هایی است که دربارۀ شاعران عصر جاهلی نقل کرده‌اند: اندکی واقعیت، یا اندکی روایت پذیرفتنی منطقی آمیخته با انبوهی افسانه. زندگی‌نامۀ وی از سدۀ ۳ق/۹م در کتاب‌های ادبی عرب مانند آثار ابن قتیبه، ابوالفرج اصفهانی و ابوعلی قالی گرد آمده است. نیز اخبار و سروده‌های پراکندۀ منسوب به او را می‌توان در بسیاری از کتاب‌های نحوی، تاریخی، تبار‌شناسی و فرهنگ‌نامه‌ها یافت.


توبه را از بنی عُقَیل، از تیرۀ عامر بن صَعصَعه گفته‌اند.
[۳] Blachère, R, Histoire de la littérature arabe, Paris, ۱۹۶۶، ج۲، ص۲۸۷.
مادرش عامره، دختر والبة بن حارث بود. برخی وی را از عرب شمال جزیره (عدنان)، و تولدش را اندکی قبل از ظهور اسلام در نزدیکی مدینه می‌دانند.
[۵] EI۲



توبه شهرت خود را بیش‌تر مدیون بانوی هم‌قبیله‌ای، لیلی اخیلیه (د ح۸۵ ق/۷۰۴م) و عشق شورانگیز آن دو به یکدیگر است. به همین سبب به جز ماجرای عاشقانه، آگاهی چندانی دربارۀ خود او به دست ما نرسیده است. تنها می‌دانیم که او از طریق غارت قبایل همسایه، چون بنی حارث و هَمْدان روزگار می‌گذرانید. قبایل قضاعه، خثعم و مَهره نیز در زمان معاویه آماج تاخت و تازهای وی بودند.
او سرانجام هنگام حمله به بنی عوف کشته شد. در همین حمله برادرش عبیدالله پای خود را از دست داد.
[۹] زجاج، ابوالقاسم، الامالی، ج۱، ص۴۹-۵۰، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
ابوعبید بکری تپۀ بِنت هند یا هَیده، در سرزمین بنی عقیل را محل قتل توبه معرفی کرده است.
[۱۳] یاقوت، بلدان، ج۱، ص۷۴۲.



سال مرگ او نیز در منابع متفاوت است: برخی مرگ وی را در دورۀ حکومت مروان بن حکم بر مدینه، یعنی میان سال‌های ۴۱-۴۹ق/۶۶۱-۶۶۹م یا ۵۶-۵۷ق/ ۶۷۶-۶۷۷م گفته‌اند.
[۱۵] GAS، ج۲، ص۳۹۹.
اما ابوعبید بکری وفات او را در دوران خلافت مروان (۶۴-۶۵ق/۶۸۴-۶۸۵م) می‌نویسد.
برخی دیگر هم حوالی سال ۸۰ ق و بعضی سال ۷۵ق را پیشنهاد کرده‌اند. ظاهراً سال ۵۵ ق/۶۷۴م یا اندکی پس از آن محتمل‌تر است.
[۲۰] EI۲



معلوم نیست چرا «اخبار» موجود، وی را یک بار به شام فرستاده، و با جمیل (عاشقِ بُثَینه) درگیر کرده‌اند. مایۀ اصلی این روایت آن است که حضور معشوق، بر توانایی و دلیری عاشق ‌می‌افزاید.
روایت‌های عاشقانۀ توبه این گمان را ایجاد می‌کنند که عشق او و لیلی به یکدیگر به سرحد دیوانگی کشید. در روایت نخست، لیلی با برگرفتن برقع از رو، عاشق را از خطر مرگ و تهدید برادران آگاه می‌کند.
[۲۱] توبة بن حمیر، دیوان، ج۱، ص۳۳، بیت ۱۰، به کوشش خلیل ابراهیم عطیه، بیروت، ۱۹۹۸م.
[۲۳] ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۰، ص۶۷، بیروت، ۱۳۹۰ق/۱۹۷۰م.
در این ماجراگویی لیلی هنوز به خانۀ شوی نرفته است.
عشق لیلی به توبه زمانی دشوار می‌شود که وی، هم باید جانب عفاف را نگه دارد و هم دیوانه‌وار عاشق باشد. راست است که گویند سالها پس از مرگ توبه، حجاج بن یوسف لیلی را به سبب بی‌اعتنایی به گور معشوق سرزنش می‌کند.
[۲۴] مسعودی، علی، مروج الذهب، ج۳، ص۱۴۸، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، بیروت، دارالفکر.
[۲۵] یاقوت، بلدان، ج۱، ص۷۴۲.

اما آنچه نظرها را جلب کرده، و مایۀ چندین قطعه شعر مشهور گردیده است، آن روایت افسانه‌آمیز است که هنگام سفر، لیلی از شوی خود اجازه می‌گیرد که به گور توبه سلامی فرستد. چون به گور نزدیک می‌شود، جغدی از گور برمی‌جهد و ناقۀ لیلی را می‌رماند و موجب مرگ او می‌گردد.
[۲۶] ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۰، ص۸۲، بیروت، ۱۳۹۰ق/۱۹۷۰م.
جالب توجه آن‌که این ماجرا را توبه در شعری پیش‌بینی کرده بوده است.
در هر حال، لیلی پیش از مرگ، مراثی سوزناکی در سوگ توبه سرود؛ در یکی از آن‌ها اشاره می‌کند که از بیم مردمان قبیله از گریه بر او خودداری می‌کند.
[۳۰] ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۰، ص۷۳، بیروت، ۱۳۹۰ق/۱۹۷۰م.



در کتابی که شامل اخبار و شعر توبه است و عطیه در بیروت (۱۹۹۸م) چاپ کرده، دو قصیدۀ ۴۹ بیتی و ۱۹ بیتی، دو قطعۀ ۱۴ بیتی و ۸ بیتی، و یک دو بیتی گرد آمده که بسیاری را محقق به اصل کتاب افزوده است. این اشعار که احتمالاً بیشتر جعلی‌اند، چندان شخصیت دزدان شاعر (صعالیک) را نمایش نمی‌دهند،
[۳۱] Blachère, R, Histoire de la littérature arabe, Paris, ۱۹۶۶، ج۲، ص۲۸۸.
زیرا مایۀ بیش‌تر آن‌ها همانا عشق لیلی است. گویند نفطویه (د ۳۲۳ق/۹۳۴م) دیوان شعر او را گرد آورده بود.
[۳۲] EI۲
که به یک نسخۀ احتمالی در ترکیه اشاره می‌کند.


(۱) ابن تغری، بردی، النجوم.
(۲) ابن حزم، علی، جمهرة انساب العرب، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
(۳) ابن شاکر کتبی، محمد، فوات الوفیات، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، مکتبة النهضة المصریه.
(۴) ابن عبدربه، احمد، العقد الفرید، به کوشش عبدالمجید ترحینی، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
(۵) ابن قتیبه، عبدالله، الشعر و الشعراء، به کوشش احمد محمدشاکر، قاهره، دارالمعارف.
(۶) ابوعبید بکری، عبدالله، سمط اللآلی، به کوشش عبدالعزیز میمنی، بیروت، دارالکتب العلمیه.
(۷) ابوعبید بکری، عبدالله، معجم ما استعجم، به کوشش مصطفی سقا، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
(۸) ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، بیروت، ۱۳۹۰ق/۱۹۷۰م.
(۹) توبة بن حمیر، دیوان، به کوشش خلیل ابراهیم عطیه، بیروت، ۱۹۹۸م.
(۱۰) زجاج، ابوالقاسم، الامالی، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
(۱۱) صفدی، خلیل،الوافی بالوفیات، به کوشش ژاکلین سوبله و علی عماره، بیروت، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.
(۱۲) مسعودی، علی، مروج الذهب، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، بیروت، دارالفکر.
(۱۳) یاقوت، بلدان.
(۱۴) Blachère, R, Histoire de la littérature arabe, Paris, ۱۹۶۶.
(۱۵) EI۲.
(۱۶) GAS.


۱. ابن عبدربه، احمد، العقد الفرید، ج۳، ص۳۰۶، به کوشش عبدالمجید ترحینی، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.    
۲. ابن حزم، علی، جمهرة انساب العرب، ج۱، ص۲۹۱، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.    
۳. Blachère, R, Histoire de la littérature arabe, Paris, ۱۹۶۶، ج۲، ص۲۸۷.
۴. ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۰، ص۶۷، بیروت، ۱۳۹۰ق/۱۹۷۰م.    
۵. EI۲
۶. ابن قتیبه، عبدالله، الشعر و الشعراء، ج۱، ص۴۳۷، به کوشش احمد محمدشاکر، قاهره، دارالمعارف.    
۷. ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۱، ص۱۴۵، بیروت، ۱۳۹۰ق/۱۹۷۰م.    
۸. ابن قتیبه، عبدالله، الشعر و الشعراء، ج۱، ص۴۳۸، به کوشش احمد محمدشاکر، قاهره، دارالمعارف.    
۹. زجاج، ابوالقاسم، الامالی، ج۱، ص۴۹-۵۰، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
۱۰. ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۱، ص۱۴۵-۱۴۷، بیروت، ۱۳۹۰ق/۱۹۷۰م.    
۱۱. ابوعبید بکری، عبدالله، معجم ما استعجم، ج۲، ص۶۲۶، به کوشش مصطفی سقا، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.    
۱۲. ابوعبید بکری، عبدالله، معجم ما استعجم، ج۴، ص۱۳۵۵-۱۳۵۸، به کوشش مصطفی سقا، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.    
۱۳. یاقوت، بلدان، ج۱، ص۷۴۲.
۱۴. ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۱، ص۱۴۱، بیروت، ۱۳۹۰ق/۱۹۷۰م.    
۱۵. GAS، ج۲، ص۳۹۹.
۱۶. ابوعبید بکری، عبدالله، سمط اللآلی، ج۱، ص۷۵۷، به کوشش عبدالعزیز میمنی، بیروت، دارالکتب العلمیه.    
۱۷. صفدی، خلیل،الوافی بالوفیات، ج۱۰، ص۲۶۹، به کوشش ژاکلین سوبله و علی عماره، بیروت، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.    
۱۸. ابن شاکر کتبی، محمد، فوات الوفیات، ج۱، ص۲۵۹، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، مکتبة النهضة المصریه.    
۱۹. ابن تغری، بردی، النجوم، ج۱، ص۱۹۳.    
۲۰. EI۲
۲۱. توبة بن حمیر، دیوان، ج۱، ص۳۳، بیت ۱۰، به کوشش خلیل ابراهیم عطیه، بیروت، ۱۹۹۸م.
۲۲. ابن قتیبه، عبدالله، الشعر و الشعراء، ج۱، ص۴۳۷، به کوشش احمد محمدشاکر، قاهره، دارالمعارف.    
۲۳. ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۰، ص۶۷، بیروت، ۱۳۹۰ق/۱۹۷۰م.
۲۴. مسعودی، علی، مروج الذهب، ج۳، ص۱۴۸، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، بیروت، دارالفکر.
۲۵. یاقوت، بلدان، ج۱، ص۷۴۲.
۲۶. ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۰، ص۸۲، بیروت، ۱۳۹۰ق/۱۹۷۰م.
۲۷. ابوعبید بکری، عبدالله، سمط اللآلی، ج۱، ص۱۲۰، به کوشش عبدالعزیز میمنی، بیروت، دارالکتب العلمیه.    
۲۸. ابن قتیبه، عبدالله، الشعر و الشعراء، ج۱، ص۴۴۱، به کوشش احمد محمدشاکر، قاهره، دارالمعارف.    
۲۹. ابن قتیبه، عبدالله، الشعر و الشعراء، ج۱، ص۴۴۱، به کوشش احمد محمدشاکر، قاهره، دارالمعارف.    
۳۰. ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۰، ص۷۳، بیروت، ۱۳۹۰ق/۱۹۷۰م.
۳۱. Blachère, R, Histoire de la littérature arabe, Paris, ۱۹۶۶، ج۲، ص۲۸۸.
۳۲. EI۲



دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «توبة بن حمیر بن حزم (یا سفیان) خفاجی»، شماره۶۱۴۹.    





جعبه ابزار