• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تناهی اجزای قیاس

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تناهی اجزای قیاس یکی از اصطلاحات به‌کار رفته در علم منطق بوده و به معنای متناهی‌ بودن محمولات یک موضوع محدود و موضوعات یک محمول محدود است.



آیا محمولات یک موضوع محدود و موضوعات یک محمول محدود، متناهی‌اند یا نه؟
اموری که موضوع و محمول واقع می‌شوند بر دو قسم‌اند:
۱. اموری که موضوع بالذات و یا محمول بالذات‌اند. موضوع بالذات، آن است که شانیت محمول واقع‌شدن را، مگر به صورت بالعرض نداشته باشد و محمول بالذات، آن است که شانیت موضوع واقع شدن را، مگر به صورت بالعرض نداشته باشد.
۲. اموری که موضوع بالذات و یا محمول بالذات نیستند و استحقاق دارند در حمل حقیقی بر یکدیگر منعکس شوند. مفاهیمی که بر هم منعکس‌اند، آن مفاهیمی‌اند که بینشان نسبت تساوی بر قرار است؛ مثل: انسان و ناطق. در این‌گونه مفاهیم، هر کدام از آنها می‌تواند موضوع یا محمول واقع شود: «انسان ناطق است» و «ناطق انسان است»، حتی یکی از این مفاهیم را می‌توان حداوسط قرار داد و از این طریق، چیزی را بر مفهوم دیگر اثبات کرد؛ مانند: هر انسان ناطق است و هر ناطق متفکر است؛ پس هر انسان، متفکر است.


ارسطو درباره قسم اول می‌گوید که محمول بالذات و موضوع بالذات وجود دارند. حال فرض می‌کنیم «ج» موضوع بالذات باشد و «د» بدون واسطه بر آن حمل شود، و «ز» بر «د»، و «ب» بر «ز» حمل شود؛ آیا این محمولات بی‌نهایت‌اند؟
سپس اگر فرض کنیم «ب» چیزی باشد که ذاتاً شانیت ندارد چیز دیگری بر آن حمل شود، ولی خود بر «ط» بدون واسطه حمل شود و «ط» بر «ج»، و «ج» بر «ش» بدون واسطه حمل شود، آیا این نزول در موضوعات از محمول محدود اوّل، بی‌نهایت است؟
در «تناهی محمولات حد» سخن بر سر تناهی یا عدم تناهی محمولات بی‌واسطه‌ای است که بر یکدیگر و در نهایت بر موضوعی که محمول نیست حمل می‌شوند و در «تناهی موضوعات حد» سخن بر سر موضوعات است که آیا دائماً هر موضوعی بدون واسطه بر موضوع دیگر حمل می‌شود یا این سلسله موضوعات باید «حد یقف» داشته باشد؟
در باره تناهی محمولات حدّ و برهان گفته شده است: برهان فقط با دو سنخ محمول سر و کار دارد:
۱. محمولاتی که در طریق ماهیت شیءاند.
۲. محمولاتی که بر سبیل اعراض‌اند.


ابن‌سینا می‌گوید: از یک سو برای ذهن امکان ندارد که در تعریف یک چیز واحد، امور بی‌نهایتی را داخل کند و جمع آورد و از سوی دیگر ما «تعریف بالفعل» داریم؛ یعنی چیزهایی را عملاً تعریف می‌کنیم؛ پس محمولاتی که در ماهیت موضوع خود داخل‌اند و ذاتی موضوع خود‌ند باید محدود باشند؛ به عبارت دیگر، ذاتیات هر چیز واحد محدود است.


علاوه بر اینکه حدودِ اوساطِ لازم برای اثبات قضایای موجبه یا سالبه متناهی‌ است، تعداد محمولات و اعراض لازم برای تحدید و تعریف نیز درباره ارائه حد، یک چیز متناهی است؛ بنابراین نه تنها باید قضایایی وجود داشته باشد که تصدیق‌شان به برهان نیاز نداشته باشد، بلکه همچنین بعضی از موضوعات، ذاتاً موضوع‌ و بعضی از محمولات نیز ذاتاً محمول است و هرگز موضوع واقع نمی‌شود».
درباره امور قسم دوم که ذاتاً قابلیت موضوع و محمول‌شدن را دارند، در تمام موارد می‌توانیم سؤال کنیم که آیا ممکن است برای آنچه محمول فرض شده چیز دیگری وجود داشته باشد که بر آن محمول و موضوع آن منعکس شود، به گونه‌ای که این امر به بی‌نهایت میل کند یا چنین چیزی محدود است؟ و هر گاه تناهی وضع در آن از جهتی روشن باشد، تناهی حمل در همان جهت روشن خواهد بود و برعکس، زیرا در اینجا وضع حمل است و حمل وضع است، مگر اینکه حکم هر یک از آنها در عکس مثل حکم طرف دیگر نباشد، بلکه حمل یکی حمل حقیقی و حمل دیگری حمل بالعرض باشد.


در تنظیم این مقاله از منبع ذیل استفاده شده است:

قوام صفری، مهدی، ترجمه برهان شفا.    


۱. قوام صفری، مهدی، ترجمه برهان شفا، ص۵۹۸-۵۹۱.    
۲. قوام صفری، مهدی، ترجمه برهان شفا، ص۳۲۲.    
۳. قوام صفری، مهدی، ترجمه برهان شفا، ص۳۲۶-۳۲۷.    
۴. قوام صفری، مهدی، ترجمه برهان شفا، ص۵۹۵-۵۹۶.    



پایگاه مدیریت اطلاعات علوم اسلامی، برگرفته از مقاله «تناهی اجزای قیاس»، تاریخ بازیابی۱۳۹۵/۱۲/۱۱.    



جعبه ابزار