• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حروف مقطعه (مجله‌آینه‌پژوهش)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف




کلام الهی چون جامه الفاظ به تن کرد از آن حقیقت تعالی و دور از دسترس تنزل نمود تا قرین فهم انسان مادی گردد که جز با محسوسات الفتی ندارد. انسان خاکی از این پس این لیاقت را یافت که به فراخور منزلت خویش از این خوان نعمت الهی توشه برگیرد.



قرآن به تصریح راسخین در علم ، ظاهری دارد و باطنی که فهم کامل از آن به انسان عادی داده نشده است و آنان که مورد خطاب این کتاب‌اند به حقیقت آن دست یافته‌اند و دیگران به حسب قرب و بُعد خویش، بهره‌ای از آن برده‌اند. اندیشمندانی که هریک با بضاعت ناچیز خود به قرآن نظر افکنده‌اند و از منظر دانشی خاص آن را کاویده‌اند، فقط به گوشه‌ای از حقایق والای آن دست یازیده‌اند و حاصل تلاش فکری آنان، تفاسیری است که هریک از وجهه‌ای خاص به قرآن نگریسته است و بعضی از گوهرهای ناب آن را به معرض تماشا گذاشته است.
قرآن از لایه‌های متعدد معنایی برخوردار است و گذار از لایه‌های بیرونی، لازمه وقوف بر معانی درونی است که البته جز خدا و راسخین در علم آن را نمی‌دانند و جز پاک شدگان از رجس و پلیدی آن را درنمی یابند و هرکس پاکی و بی آلایشی او فزون تر باشد، تجلی قرآن بر وی بیشتر باشد.
اهل ذوق و عرفان و تصوف نیز به نوبه خود به قرآن توجه کرده‌اند و تمنای دل را در رویکرد عرفانی و ذوقی به قرآن پی جسته‌اند. از دید این گروه، الفاظ قرآن همچون پوسته‌ای بر جان معانی تنیده است و بر اهل ذوق و بصیرت است که پوسته را بشکافند و به عمق معنا برسند و مانند اهل ظاهر به ظواهر آن بسنده ننمایند. تفاسیر عرفانی از آیات قرآن ، آکنده از لطایف و نکاتی است که با زبانی خاص بیان شده است و بدون آشنایی با این زبان به فهم کلمات آنان نمی‌توان نائل شد.
در این گفتار مختصر، تفسیر عرفانی حروف مقطعه و آراء مختلف پیرامون آنها را پی می‌جویم و ویژگی‌های تفسیر و چگونگی مفاد این حروف را از منظر امام خمینی رحمة‌الله‌علیه ملاحظه می‌نمایم.


تفسیر از ماده (فسر) گرفته شده است و به معنای کشف آنچه پوشیده شده است و کشف مراد از لفظ مشکل به کار می‌رود؛
[۱] ابن منظور، لسان العرب، ج۶، ص۳۶۱.
چنانچه در لغت نامه دهخدا نیز آشکار ساختن و هویدا کردن معنا شده است.
[۲] لغت نامه دهخدا، حرف ف، ۸۱۴.
و آن علمی است که به وسیله آن کتاب خداوند متعال و بیان معانی و استخراج احکام آن فهمیده می‌شود.
[۳] جلال الدین سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، ج۲، ص۱۷۴.
به تعبیر دیگر، علمی است که از کیفیت نطق به وسیله الفاظ و مدلولات و احکام فردی و ترکیبی آن و نیز معانی آنکه در حالت ترکیب بر آن حمل می‌شود، بحث می‌کند.
[۴] ابوحیان توحیدی، بحر المحیط، ج۱، ص۲.
به بیانی دیگر، اظهار معانی، آیات قرآن و کشف از مقاصد و مدلول‌های آن، تفسیر نامیده می‌شود.
[۵] محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۲.

امام خمینی رحمة‌الله‌علیه معنای تفسیر را شرح مقاصد کتاب الهی می‌داند و از مفسّر انتظار دارد که در هر یک از آیات قرآن، اهتدا به عالم غیب و راهنمایی به طرق سعادت و سلوک طریق معرفت را بنمایاند. بدین ترتیب مفسّر، لازم است که مقصد از نزول قرآن را بفهماند و کتاب تفسیر بایستی، مبیّن جهات عرفانی و اخلاقی و دیگر جهات دعوت به سعادت باشد و مفسّری که از این جهت غفلت نماید، از مقصود قرآن و منظور اصلی انزال کتب و ارسال رسل، غفلت ورزیده است. بدین رو می‌نویسد:
(صاحب این کتاب سکاکی و شیخ نیست که مقصدش جهات بلاغت و فصاحت باشد. سیبویه وخلیل نیست تا منظورش جهات نحو و صرف باشد. مسعودی و ابن خلکان نیست تا در اطراف تاریخ عالم بحث کند. این کتاب چون عصای موسی علیه‌السّلام ید بیضای آن سرور یا دم عیسی علیه‌السّلام که احیای اموات می‌کرد، نیست که فقط برای اعجاز و دلالت بر صدق نبی اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم آمده باشد؛ بلکه این صحیفه الهیه، کتاب احیای قلوب به حیات ابدی علم و معارف الهیه است. این کتاب خداست و به شؤون الهیه ـ جل و علا ـ دعوت می‌کند. مفسر باید شؤون الهیه را به مردم تعلیم کند و مردم باید برای تعلم شؤون الهیه به آن رجوع کنند تا استفادت از آن حاصل شود.)
[۶] امام خمینی، آداب الصلوة، ص۱۹۴.


۲.۱ - وابستگی فهم عظمت هر چیز به فهم حقیقت آن

از دیدگاه امام خمینی رحمة‌الله‌علیه فهم عظمت هر چیز به فهم حقیقت آن است و حقیقت قرآن شریف قبل از تنزّل به منازل خلقیّه و تطوّر به اطوار فعلیه از شؤون ذاتیه و حقایق علمیه در حضرت واحدیّت است و این حقیقت برای احدی حاصل نشود، به علوم رسمیّه و نه به معارف قلبیّه و نه به مکاشفه غیبیه مگر به مکاشفه تامه الهیه برای ذات مبارک ختمی صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم در محفل انس (قاب قوسین) بلکه در خلوتگاه سرّ مقام (او ادنی) و دست آمال عائله بشریّه از آن کوتاه است، مگر خلّص از اولیاءالله که به حسب انوار معنویه و حقایق الهیه با روحانیت آن ذات مقدس مشترک و به واسطه تبعیّت تامه، فانی در آن حضرت شدند که علوم مکاشفه را بالوراثه از آن حضرت تلقی کنند و حقیقت قرآن به همان نورانیّت و کمال که در قلب مبارک آن حضرت تجلی کند، به قلوب آنها منعکس شود.
[۷] امام خمینی، آداب الصلوة؛ ص۱۸۱.


۲.۲ - مفسران قرآن ار دیدگاه امام خمینی

از منظر امام خمینی رحمة‌الله‌علیه مفسران قرآن هریک بنابر مشرب تفسیری خود به تفسیر و تبیین کلام الهی مبادرت ورزیده‌اند و به بعضی از پرده‌های قرآن پرداخته‌اند و هرچند مساعی آنان پر ثمر بوده است، لیکن عظمت قرآن به اندازه‌ای است که از فهم مفسران برتر و بالاتر است. به همین مناسبت می‌گوید:
(چه بسا مسائل عرفانی که در قرآن و این مناجات‌های ائمه اطهار علیه‌السّلام و همین مناجات شعبانیه است که اشخاص، فلاسفه ، عرفا تا حدودی ممکن است ادراک کنند. بفهمند عناوین را، لکن آن ذوق عرفانی چون حاصل نشده است، نمی‌توانند وجدان کنند. آیه شریفه در قرآن (ثم دنا فتدلّی فکان قاب قوسین او ادنی) مفسرین، فلاسفه در این باب صحبت‌ها کردند. لکن ذوق عرفانی کم شده است).

۲.۳ - بطون قرآن ازمنظر امام

امام خمینی رحمة‌الله‌علیه با اشاره به روایات معصومین که برای قرآن تا هفتاد بطن قائل شده‌اند، معتقد است که حقایق قرآن به زبانی بیان شده است که کسانی که به آن روی آورند به میزان معرفت و خلوصی که اندوخته‌اند، از آن بهره مند می‌گردند، لیکن فهم حقیقی قرآن از آن کسانی است که مورد خطاب قرآن قرار گرفته‌اند: (انما یعرف القرآن من خوطب به). حتی جبرئیل امین علیه‌السّلام نیز یک واسطه‌ای است که این آیات را از غیب بر حضرت ختمی مرتبت رسانده و خود به فهم آن نائل نشده است و (من خوطب به) فقط رسول اکرم است و دیگران هم به واسطه تعلیم آن حضرت صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم است که فهمیده‌اند و بنابراین دست بشر عادی از فهم واقعی آن کوتاه است. بدین جهت است که امام خمینی چون به تفسیر قرآن می‌پردازد، گفتار خود را جز احتمالی در تفسیر نمی‌داند و بر تبیین خویش از قرآن به طور جزم پای نمی‌فشرد.
[۱۰] امام خمینی، تفسیر سوره حمد، ص۱۹.



افتتاح بیست ونه سوره از سوره‌های قرآن با حروفی است که به آنها حروف مقطعه می‌گویند. این حروف تهجّی که به صورت جدا جدا تلفظ می‌شوند به نام‌های فواتح سور یا اوایل سور نیز خوانده شده‌اند و غالباً در آغاز سوره‌های مکی واقع شده‌اند.

۳.۱ - آرا و نظرات در تبیین حروف مقطعه

آرا و نظرات دانشمندان در تبیین این حروف و مفاد آنها گوناگون و فراوان است.

۳.۱.۱ - نظر جلال الدین سیوطی

جلال الدین سیوطی ، حروف مقطعه قرآن را از متشابهات قرآن می‌داند و رای خویش را در معنای این حروف چنین اظهار داشته است:
(حروف مقطعه از اسراری است که جز خداوند کسی بر آن آگاه نیست. چنانچه از شعبی روایت شده است که چون از فواتح سور سؤال شد گفت: برای هر کتابی سرّی است و سرّ این قرآن فواتح سور است).
[۱۱] الاتقان فی علوم القرآن، ج۲، ص۱۶.
وی سپس آرای دیگران را در این موضوع شرح می‌دهد و در مجموع به یازده نظریه در تفسیر این حروف اشاره می‌کند.

۳.۱.۲ - دیدگاه علامه طباطبایی

علامه طباطبایی در تفسیر گرانقدر المیزان پس از نقل عبارات طبرسی در مجمع البیان پیرامون حروف مقطعه قرآن به نارسایی این اقوال می‌پردازد و می‌نویسد:
(و به هیچ یک از این اقوال نمی‌توان اطمینان پیدا کرد… و این حروف رموزی است بین خداوند سبحان و رسول او که بر ما پنهان است و فهم عادی ما راهی به سوی آن ندارد جز اینکه احساس می‌کنیم مابین حروف و مضامین سوره‌های آنها یک ارتباط خاصی برقرار است).
[۱۲] المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۸، ص۶.


۳.۲ - حروف مقطعه در دیدگاه عرفا

عرفا و متصوفه همواره سخن در لفافه گویند و کلام خویش را با الفاظی بیان کنند که معنای ظاهری آن مراد ایشان نباشد و غالباً سخن را با محسّنات ادبی چنان آمیخته سازند که فهم آن در بادی امر دشوار آید. ادیبانِ پارسی گویِ عارف در نگارش نظم و نثر خویش از این شیوه سود جسته‌اند. برخی از اینان که در باب حروف مقطعه قرآن سخن گفته‌اند به تفسیر ذوقی این حروف پرداخته‌اند، چنانکه جملگی به رمزی بودن این حروف حکم کرده‌اند.

۳.۲.۱ - نظر عین القضاة همدانی

عین القضاة همدانی در این مورد می‌نویسد:
(در اینکه اول بیست ونه سورت حروف است و کم نیست و بیش نیست هم اسرار است و در اینکه جمله حروف مقطع هفتاد واند حروف است هم اسرار بسیار است و در معانی این حروف خوض کردن اگر خواهم مگر بتوانم ولیکن نتوانم لمعانٍ جمّة).
[۱۳] نامه‌های عین القضاة همدانی، ج۲، ص۲۹۰.

عین القضاة فهم قرآن را منوط به فهم و درک حروف آن می‌داند و شناخت فواتح سور را شرط دانستن نهایت آن معرفی می‌کند:
(پنداری قرآن دانسته‌ای؟ بدایت قرآن دانستن به نزدیک مرد آن است که تا کهیعص، الم، طه، یس بدانی. چون بدایت اش ندانی نهایت اش چه دانی که چه بود؟ به جلال و قدر لم یزل و لایزال که این فصل که نوشتم ذوق است. هرچه پیش از این حروف دانستن بود آن ندانستن بود و ترا خبر نه! چه گویی؟ تا حروف بندانی کلمه چوان بدانی؟).
[۱۴] نامه‌های عین القضاة همدانی؛ ج۱، ص۴۲.

و در بیان حکمت وجود این حروف در آغاز بعضی از سوره‌ها می‌گوید:
(جوانمردا! هیچ خواهی که بدانی این حروف در قرآن چرا است؟ بدانکه حدیث عشق چون به سرحد زمان و مکان آمد انّا عرضنا الامانة علی السموات والارض والجبال. ولله المثل الاعلی، خطبه سور و آیات و کلمات و حروف کرد. همه پای واپس نهادند. دانستند که لوکان البحر مداداً لکلمات ربّی لَنفد البحر قبل ان تنفد کلمات ربّی. چه جای سورتی بود یا آیتی یا کلمه. حروف بی معنی پای فراپیش نهادند و حملها الانسان انّه کان ظلوماً جهولاً. گفت این را چه گویند؟ عجبا از این حدیث.)
سبو سوراخ بد و دیک ازو بیرون شدبدره دیک گذشتن بندانم چون شداز حسرت این سخن دلم پر خون شدکاندر یله کمی کمی افزون شد
(گفت: آن نه حملها الانسان بود که وحملناهم فی البحر بود. چه جای خلق الانسان ضعیفاً بود؟ اینجا قوّت هو الذی یسیّرکم فی البرّ والبحر است. پیداست به قَدم بشریت راه تا کجا توان برد! اما اگر انّ علینا للهدی راست است هرکجا خواهی رو و اگر آدمی کفور است قتل الانسان مااکفره. او شکور است بدلا عنه انّ ربّنا لغفور شکور).
[۱۵] نامه‌های عین القضاة همدانی؛ ج۱، ص۳۳۴.

عین القضاة این حروف را معنادار می‌داند و بر این باور است که قدرت درک این معانی را ارباب بصائر دارا می‌باشند. در همین زمینه آورده است:
(اینجا طریق دیگر است هو اقرب که چیزی بگویند که هیچ معنا ندارد و من حیث التحقیق همه معانی در زیر آن بود چنانکه گوید: کهیعص، حمعسق، المص، طسم، طه، یس والله اعلم حیث یجعل رسالته. اگر ترا بیان نیست، باشد که دیگری را بود. و در ذکر این حروف انواع تنبیهات است ارباب بصائر را و آن تنبیهات را حصر محال است).
[۱۶] نامه‌های عین القضاة همدانی؛ ج۲، ص۲۸۹.

و در مقامی دیگر این حروف را رمزی برای بعضی از صفات خدا محسوب می‌نماید: (خدا را صفاتی است. آن صفات گاهی با الفاظی نظیر قدرت و ارادت و علم و حیات بیان می‌شود و گاه الفاظ مناسبت با آن صفات ندارند. بنابراین به جای الفاظ و کلمه‌ها حروف مقطعه می‌آید).
[۱۷] نامه‌های عین القضاة همدانی؛ ج۲، ص۲۹۱.


۳.۲.۱.۱ - نتیجه کلام عین القضاة

از آنچه گذشت می‌توان دریافت که حروف مقطعه در دیدگاه عین القضاة از اسراری است که رمز آن بر نامحرمان هرگز گشوده نخواهد شد. وی بر همین نکته تصریح می‌نماید و می‌نویسد:
(ای عزیز! او خواست که محبّان او را از اسرار مُلک و ملکوت خود خبری دهد در کسوت حروف تا نامحرمان بر آن مطلع نشوند. گوید: الم، المر، کهیعص، یس، ق، ص، حم، عسق، ن، طه، المص، طسم، طس. دریغا مگر که این خبر از مصطفی صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم نشنیده‌ای که گفت: اِنّ لکلّ شیء قلباً وقلب القرآن یس. این جمله نشان سرّ خداست با احمد صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم که کسی جز ایشان بر آن واقف نشود).
[۱۸] تمهیدات عین القضاة همدانی، ص۱۷۵.


۳.۲.۲ - اعتقاد شیخ روزبهان شیرازی در تشریح حروف مقطعه

شیخ روزبهان شیرازی در تشریح حروف مقطعه معتقد است که این حروف رمزی از صفات خداوند است و بندگان خاص او قادر به فهم آنها می‌باشند:
(بدان که حق سبحانه و تعالی با عموم بندگان به زبان شریعت گوید و با خصوص به زبان حقیقت ؛ آنها که به غرائب علم قِدَم و حکم قَدَر، سابق در ازل شاهدند. اگر نه ایشان بودندی در ملک ربوبیت با عموم خلق خطاب متشابهات نکردی…. واظهار صفات خاص و حروف گزیده که بدان قاطبه قوم خطاب کند چون الم، المص و جمله حروف تهجّی که معادن اسرار صفات و نعوت و اسامی قدمی است. از حق اشارت است مر پرندگان مزار بساتین غیب عرش و ملازمان دارالملک کرسی حق، بدان خبر و او ایشان را از اسرار صفات و حقیقت ذات و انقلاب منازل عشق و شوق عین محبت و معرفت و توحید و عین سرمدیت و عین ازلیّت و سرّ فردانیّت در لباس جلال و جمال عیسی و جبرئیل… و خواص صدیقان مثل صحابه و تابعین و اولیای مقرّب و مشایخ متصوفه و عارفان محبّ و سابقان موحّد که به اجنحه صفات حول سُرادق کبریا می‌پرند، ملتبسان نور محبت‌اند لابسان سرّ قدم در خزائن غیب و سنآء مکتوم).
[۱۹] روزبهان بقلی شیرازی، شرح شطحیات، ص۵۸.


۳.۲.۳ - دیدگاه رشیدالدین میبدی

رشیدالدین میبدی این حروف را دلیل فضل و کرم و اشاره لطف و بشارت به مهر و کفاره جرم و موجب غارت دل‌های دوستان و پیرایه سخن گویان می‌داند و فهم آن را نشان موافقان برمی شمرد و باری بر گردن دشمنان و خاری در چشم مبتدعان به حساب می‌آورد.
[۲۰] رشیدالدین فضل الله میبدی، کشف الاسرار و عدة الابرار، ج۱۰، ص۲۰۱.
وی با اشاره به اینکه این حروف رمزی بین عاشق و معشوق است، می‌نویسد:
(التخاطب بالحروف المفردة سنة الاحباب فی سنن المحّاب فهو سرّ الحبیب مع الحبیب بحیث لایطلع علیه الرقیب… در صحیفه دوستی نقش خطی است که جز عاشقان ترجمه آن نخوانند. در خلوت خانه دوستی میان دوستان رازی است که جز عارفان دندنه آن ندانند، در نگارخانه دوستی رنگی است از بی رنگی که جز والهان از بی چشمی نبینند)
[۲۱] رشیدالدین فضل الله میبدی، کشف الاسرار و عدة الابرار؛ ج۱، ص۵۲.


۳.۳ - حروف مقطعه از منظر امام خمینی رحمة‌الله‌علیه

امام خمینی رحمة‌الله‌علیه قرآن کریم را از بزرگ‌ترین مظاهر رحمت مطلقه الهیه می‌داند که از حق تعالی به مبدئیّت جمیع شؤون ذاتیه و صفاتیه و فعلیه و به جمیع تجلیات جمالیه و جلالیه صادر شده است و دیگر کتب سماویه را این مرتبت و منزلت نمی‌باشد.
[۲۲] امام خمینی، آداب الصلوة، ص۱۸۳.
این صحیفه نورانی صورت اسم اعظم خداست و در حقیقت سرّی است بین حق و رسول گرامی اش و صورت نازل شده آن است که به شکل حروف و کتاب درآمده است. این کتاب سراسر سرّ است، سرّ مُستسّر به سرّ است و باید تنزل کند تا اینکه به این مراتب نازله برسد.
[۲۳] امام خمینی، تفسیر سوره حمد، ص۱۶۵.

امام خمینی بر این عقیده است که حروف مقطعه علیرغم تفاسیر مختلفی که از آن شده است، از قبیل رمز بین محبّ و محبوب است و کسی را از علم آن بهره‌ای نیست و هر آنچه که بعضی از مفسّران به حسب حدس و تخمین خود بیان کرده‌اند مبنای صحیحی ندارد و هیچ بعید نیست که فهم آن از حوصله بشر خارج باشد و مخصوص به خواص از اولیای خداوند باشد همان‌ها که به خطاب قرآن اختصاص یافته‌اند، همانطور که وجود متشابهات برای همه نیست و تاویل آنها را همان‌ها درمی یابند.
[۲۴] امام خمینی، چهل حدیث، ص۳۵۱.

رمزی بودن حروف مقطعه قرآن از حکمت الهی سرچشمه می‌گیرد و اسرار آن بر ما پوشیده است. از دیدگاه امام خمینی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم و هرکس را که وی تعلیم نماید بر اسرار آن واقفند:
( قرآن و حدیث نیز قانون‌های علمی را که توده آوردند، طوری بیان کردند که مردم می‌فهمند. لکن علوم قرآن و حدیث را همه کس نمی‌تواند بفهمد و برای همه کس هم نیامده است. بلکه بعضی از آنها رمز است میان گوینده و یک دسته خاص. چنانکه دولت بعضی تلگرافات رمزی دارد که صلاح کشور نیست که آنها را کشف کنند. تلگرافخانه هم از آن تلگرافات چیزی نمی‌فهمد، در قرآن از این گونه رمزهاست که حتی به حسب روایات جبرئیل هم که قرآن را آورد خود نمی‌دانست معنی آن را. فقط پیغمبر اسلام و هرکس را او تعلیم کرده، کشف این رمزها را می‌توانست بنماید مانند همان حروفی که در اول سوره هاست).
[۲۵] امام خمینی، کشف الاسرار، ص۳۲۲.

امام خمینی رحمة‌الله‌علیه همین موضوع را در جایی دیگر به این ترتیب گزارش می‌نماید:
(در این مخاطبه بین حبیب و محبوب و مناجات بین عاشق و معشوق اسراری است که جز او و حبیب اش کسی را بر آن راه نیست و امکان راه یافتن نیز نمی‌باشد. شاید حروف مقطعه قرآن در بعضی از سور مثل الم، ص، یس از این قبیل باشد و بسیاری از آیات کریمه که اهل ظاهر و فلسفه و عرفان و تصوّف هریک برای خود تفسیر یا تاویلی کنند نیز از همان قبیل است گرچه هر طایفه به قدر ظرفیت خود حظّی دارد یا خیالی).
[۲۶] امام خمینی، ره عشق، ص۲۹.



از منظر امام خمینی:
الف. قرآن منزلتی بس والا و حقیقتی برتر از فهم انسان‌ها دارد و آنچه از آن در اختیار ماست، مرتبه نازل شده آن است که به جهت تقریب به ذهن ما به صورت الفاظ بیان شده است.
ب. قرآن ذو وجوه است و هرکس به حسب قرب و بعد و میزان دانش و بینش خود به بخشی از مراتب عمیق معنایی آن پی می‌برد ولیکن فهم کامل آن مخصوص پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم و ائمه اطهار علیه‌السّلام است که آن حضرت به آنان تعلیم فرموده است.
ج. حروف مقطعه قرآن علیرغم تفاسیر متعدد از آن، از اسرار الهی است و نامحرمان را به فهم آن راهی نیست.


۱. ابن منظور، لسان العرب، ج۶، ص۳۶۱.
۲. لغت نامه دهخدا، حرف ف، ۸۱۴.
۳. جلال الدین سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، ج۲، ص۱۷۴.
۴. ابوحیان توحیدی، بحر المحیط، ج۱، ص۲.
۵. محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۲.
۶. امام خمینی، آداب الصلوة، ص۱۹۴.
۷. امام خمینی، آداب الصلوة؛ ص۱۸۱.
۸. امام خمینی، صحیفه نور، ج۱۷، ص۲۶۶.    
۹. امام خمینی، صحیفه نور، ج۱۸، ص۱۹۱.    
۱۰. امام خمینی، تفسیر سوره حمد، ص۱۹.
۱۱. الاتقان فی علوم القرآن، ج۲، ص۱۶.
۱۲. المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۸، ص۶.
۱۳. نامه‌های عین القضاة همدانی، ج۲، ص۲۹۰.
۱۴. نامه‌های عین القضاة همدانی؛ ج۱، ص۴۲.
۱۵. نامه‌های عین القضاة همدانی؛ ج۱، ص۳۳۴.
۱۶. نامه‌های عین القضاة همدانی؛ ج۲، ص۲۸۹.
۱۷. نامه‌های عین القضاة همدانی؛ ج۲، ص۲۹۱.
۱۸. تمهیدات عین القضاة همدانی، ص۱۷۵.
۱۹. روزبهان بقلی شیرازی، شرح شطحیات، ص۵۸.
۲۰. رشیدالدین فضل الله میبدی، کشف الاسرار و عدة الابرار، ج۱۰، ص۲۰۱.
۲۱. رشیدالدین فضل الله میبدی، کشف الاسرار و عدة الابرار؛ ج۱، ص۵۲.
۲۲. امام خمینی، آداب الصلوة، ص۱۸۳.
۲۳. امام خمینی، تفسیر سوره حمد، ص۱۶۵.
۲۴. امام خمینی، چهل حدیث، ص۳۵۱.
۲۵. امام خمینی، کشف الاسرار، ص۳۲۲.
۲۶. امام خمینی، ره عشق، ص۲۹.



آینه پژوهش ـ ش ۷۹، برگرفته از مقاله «تفسیر عرفانی امام خمینی از حروف مقطعه قرآن».


رده‌های این صفحه : حروف مقطعه




جعبه ابزار