• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تفاخر مترفان (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



قرآن کریم در آیاتی فخرفروشی مترفان را نکوهش کرده است.



مترفین به کثرت اموال و فرزندان تفاخر می‌کردند.
وما ارسلنا فی قریة من نذیر الا قال مترفوها انا بما ارسلتم به کـفرون• وقالوا نحن اکثر امولا واولـدا وما نحن بمعذبین. و ما در هیچ شهر و دیاری پیامبری بیم دهنده نفرستادیم مگر اینکه مترفین آنها (که مست ناز و نعمت بودند) گفتند: «ما به آنچه فرستاده شده‌اید کافریم! » • و گفتند: «اموال و اولاد ما (از همه) بیشتر است (و این نشانه علاقه خدا به ماست! ) و ما هرگز مجازات نخواهیم شد! »
کلمه" مترف" اسم مفعول از ماده" اتراف" است، که به معنای زیاده روی در تلذذ از نعمتها است، و در این تفسیر اشاره است به اینکه زیاده روی در لذایذ کار آدمی را به جایی می‌کشاند که از پذیرفتن حق استکبار ورزد، هم چنان که آیه بعدی هم آن را افاده می‌کند.
" و قالوا نحن اکثر اموالا و اولادا و ما نحن بمعذبین" ضمیر جمع به کلمه" المترفین" بر می‌گردد، و خاصیت اتراف، و ترفه، و غوطه ور شدن در نعمت‌ های مادی همین است، که قلب آدمی بدان‌ها متعلق شود، و آنها را عظیم بشمارد، و سعادت خود را در داشتن آنها بداند، حالا چه اینکه موافق حق باشد، یا مخالف آن، در نتیجه همواره به یاد حیات ظاهری دنیا بوده، ما ورای آن را فراموش می‌کند.
مشرکین از آن جا که برخوردار از مال و اولاد بودند، مغرور شدند، و پنداشتند که در درگاه خدا احترامی دارند، و این کرامت و حرمت را همیشه خواهند داشت، و معنای کلامشان این است که: ما در درگاه خدا دارای کرامتیم، شاهدش هم این است که این همه مال و اولادمان داده، و ما همیشه این کرامت را خواهیم داشت، پس اگر هم عذابی باشد، ما معذب نخواهیم بود.


مساله مهم در زندگانی فرد و جامعه‌ها مساله معیارهای سنجش، و نظام ارزشی حاکم بر فرهنگ آن جامعه است.
زیرا تمام حرکتها در زندگی فرد و جمع از همین نظام ارزشی سرچشمه می‌گیرد، و برای آفریدن این ارزشها است.
اشتباه یک قوم و ملت در این مساله، و روی آوردن به ارزشهای خیالی و بی اساس، کافی است که تاریخ آنها را به تباهی بکشد، و درک ارزشهای واقعی و معیارهای راستین محکم‌ترین زیربنای کاخ سعادت آنها است.
دنیا پرستان مغرور ارزش را تنها منحصر در مال و قدرتهای مادی و نفرات خود می‌دانند، حتی معیار شخصیت در پیشگاه خدا را در این چهار چوب تصور می‌کنند، چنان که در آیات فوق نمونه‌ای از آن دیدیم، و نمونه‌های فراوان دیگری از آن در قرآن مجید به چشم می‌خورد.


۱. سبا/سوره۳۴، آیه۳۴.    
۲. سبا/سوره۳۴، آیه۳۵.    
۳. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۵۷۸، ترجمه موسوی همدانی.    
۴. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۲، ص۲۱۳.    



مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۸، ص۲۴۹، برگرفته از مقاله «تفاخر مترفان»    






جعبه ابزار